"جز تحریم انتخابات، اعتماد خلق به نیروی خود و سازماندهی مبارزات منسجم چاره‌ای دیگری وجود ندارد"

در بیانیه پلاتفرم دمکراتیک ایران آمده است: جمهوری اسلامی ایران خود بهتر از هرکس می‌داند که نه تنها دارای هیچگونه پایگاه توده‌ای نیست بلکه اکثریت قریب به اتفاق جوامع ایران را در برابر خود دارد

پلاتفرم دمکراتیک ایران با صدور بیانیه‌ای انتخابات ١۴٠٠ ایران را تحریم کرد. در بخشی از بیانیه آمده است: "جمهوری اسلامی ایران ناتوان و عاجز از حل بحران‌های عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که چه در داخل و چه در سطح جهانی در آن غرق شده است، بحران‌هایی که نتیجه سیاستهای سرمایه‌داری/ارتجاعی و مردسالاریش می‌باشد و در چنین شرایطی به اهرم سرکوب چون همیشه و بیش از پیش متوسل می‌گردد. جمهوری اسلامی ایران خود بهتر از هرکس می‌داند که نه تنها دارای هیچگونه پایگاه توده‌ای نیست بلکه اکثریت قریب به اتفاق جوامع ایران را در برابر خود دارد. قبضه کردن قدرت به صورت تمام در دست اصولگرایان و حذف سوپاپ اطمینان اصلاح‌طلبان و حتی بخشی از اصولگرایان نشانگر درک و آگاهی رژیم از این واقعیت است."

متن بیانیه به این شرح است:

"ضرورت تحریم فعال نمایش انتخاباتی، اتحاد و سازماندهی جهت مبارزه‌ای منسجم و پیگیر علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران ...

سوال اینجا است؛ در رژیمی که سرکوب زنان، کارگران و زحمتکشان، جوانان، اقلیتهای مذهبی و خلق‌های تحت ستم از پایه های اصلی بقایش می‌باشد و نتیجه حاکمیتش ایران را به کشوری تبدیل کرده است که از نظر شاخص‌های دمکراسی، آزادی زنان در رتبه آخر و از نظر شکاف طبقاتی و عدم وجود آزادی‌های فردی، اجتماعی، سیاسی و .... در بین کشورهای جهان در صدر جدول‌ها است، رژیمی که دزدی‌ها و اختلاس‌های نجومی از اموال عمومی و ثروت جامعه و هزینه کردن آن در جنگ‌های نیابتی و همچنین اعدام و زندان و شکنجه و تجاوز و قتل‌عام معترضین به سیاستهای غیر انسانیش را در کارنامه سیاه خود دارد، رژیمی که به عنوان عامل ترور نیروهای مخالف خود در خارج از کشور و همچنین تقویت کننده و همکار سازمان‌ها و احزاب تروریستی در جهان شناخته شده است، می‌تواند انتخاباتی مشروع و به معنای واقعی را داشته باشد؟ آیا رژیمی که حق کاندید شدن برای اخذ سمت ریاست جمهوری را از زنان به دلیل جنسیت و از خلق‌های تحت ستم و دیگر اقلیتهایی که دینی غیر از اسلام و مذهبی غیر از شیعه دارند می‌گیرد، خود چنین رژیمی می‌تواند مشروعیت داشته باشد تا انتخاباتی دارای مشروعیت برگزار نماید؟

قطعا جواب نه است، علاوه بر این، وجود مجلسی به نام مجلس خبرگان نیز که در واقعیت نماینده ولایت مطلقه فقیه و کلیت رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی و دستگاه نظامیش سپاه پاسداران است که مهندسی هر گونه انتخابات رژیم را به عهده داشته و دارد و طبق امیال خود، رد و تائید صلاحیت می‌کند نیز دلیلی قاطع و منطقی بر عدم مشروعیت و در حقیقت نبود مقوله‌ای به عنوان انتخابات واقعی در ایران می‌باشد. به همین دلیل نمایش و مضحکه انتخاباتی نامی بسیار درخور و برازنده چنین به اصطلاح انتخاباتی است، که برای خلق‌های ایران سرنوشتی تلخ به دنبال دارد. تمام شواهد حاکی از آن است که سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مضحکه‌ترین و بی‌رونقترین نمایش در بین نمایشات انتخاباتی تا کنونی رژیم خواهد بود، چرا که تحریم انتخابات فقط به تحریم از سوی سازمان‌ها و احزاب و نیروهای  پوزیسیون رژیم محدود نشده است بلکه به تحریمی سراسری تبدیل گشته و همه اقشار به ستوه آمده جامعه از جنایات رژیم به تحریم کنندگان این نمایشات پیوسته‌اند.

نباید فراموش کرد که در این دوره از نمایش انتخاباتی، رژیم درچنان وضعیت بحرانی قرار دارد که دیگر دغدغه‌اش نمایش صف‌های ساختگی در برابر شعبه‌های رای‌گیری به جهانیان و فریب اذهان عمومی خارج و داخل نیست بلکه در وحشت اعتراضات بعد از انتخابات به سر می‌برد، چنانچه احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نسبت به انباشت مطالبات و نارضایتی‌های مردم هشدار داده است، او در این رابطه به روزنامه فرهیختگان چنین گفته است، «نباید خود را فریب دهیم، در طول ۴۰ سال گذشته هرگز از میزان فعلی پایین‌تر نبوده‌ایم و اکنون در حداقل‌ترین میزان ممکن از نظر اعتماد مردم به حکومت قرار داریم». توکلی افزوده است، «من در آبان ماه و پیش از اتفاقات عنوان کردم که باید منتظر شورش تهیدستان باشید، اکنون هم می‌گویم خطر بیشتر است، اما کرونا مانع است». رژیم برای مقابله با این اعتراضات خود را آماده می‌سازد لذا سیاست همیشگی سرکوبش را تشدید و به شیوه‌ای هارتر ماشین سرکوبش را به حرکت درخواهد آورد، به عبارتی شمشیرش را علیه خلق‌های ایران از رو بسته است و با به میدان آوردن و تائید فردی به نام رئیسی که از همان ماه‌های نخست قدرت‌گیری جمهوری اسلامی به عنوان قاضی در جنایات رژیم نقش بارز ایفا نموده است و حتی از اعضا هیئت مرگ در سال‌های اعدام ۱۳۶۷ بوده و اکنون هم رئیس قوه قضائیه می‌باشد که حکم دست و پا بریدن، شلاق زدن و اعدام در جوامع ایران را صادر نموده و می‌نماید، در چنین مسیری پیش می‌رود، چرا که جمهوری اسلامی ایران ناتوان و عاجز از حل بحران‌های عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که چه در داخل و چه در سطح جهانی در آن غرق شده است، بحران‌هایی که نتیجه سیاستهای سرمایه‌داری/ارتجاعی و مردسالاریش می‌باشد و در چنین شرایطی به اهرم سرکوب چون همیشه و بیش از پیش متوسل می‌گردد. جمهوری اسلامی ایران خود بهتر از هرکس می‌داند که نه تنها دارای هیچگونه پایگاه توده‌ای نیست بلکه اکثریت قریب به اتفاق جوامع ایران را در برابر خود دارد. قبضه کردن قدرت به صورت تمام در دست اصولگرایان و حذف سوپاپ اطمینان اصلاح‌طلبان و حتی بخشی از اصولگرایان نشانگر درک و آگاهی رژیم از این واقعیت است. در این دوره از نمایش انتخابات دیگر بد و بدتری وجود ندارد و کسانی که از فیلتر خبرگان توانسته‌اند بگذرند و تائید صلاحیت شده‌اند، همان بدترانی هستند که تا کنون هم از بدها جهت افزایش طول بقای خود استفاده نموده‌اند و بدها هم در کمال آگاهی در همین جهت قدم برداشته‌اند، اما واقعیت شرایط کنونی رژیم را متوجه کرده است که دیگر این ترفند بد هم نمی‌تواند به بقای بدتر کمک نماید، این را معترضین به وضوح در اعتراضات خود با شعار "اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" فریاد زدند.

وجود ۷۵٪ فقر، نبود کمترین حقوق اجتماعی برای آحاد جامعه، سرکوب زنان، کشتار کولبران کورد و سوختبران بلوچ، اعدام دسته جمعی خلق عرب، قتل‌عام توده‌های معترض و به ستوه آمده از وضعیت بد و اسفبار معیشتی، گرانی، بیکاری، اعتیاد، کلیه فروشی، تبعیض، ستم بر خلق‌ها، اقلیت‌های دینی و مذهبی و.... در دی ماه ۹۶ و آبان ماه ۹۸ گوشه‌هایی از واقعیتهای تلخی است که رژیم فقط در چند سال اخیر برای آحاد جوامع ایران آفریده است و به کارنامه‌ی سیاه ۴۲ ساله‌ی حاکمیتش افزوده است و با وجود ادامه حاکمیت این رژیم بیش از پیش ادامه خواهد یافت.

 لذا چاره‌ای جز تحریم فعال انتخابات بیش از پیش و همچنین اتحاد و اعتماد خلق به نیروی خود و سازماندهی مبارزات منسجم و پیگیر جهت نابودی کلیت سیستم اشغالگر، مرتجع، مستبد و سلطه‌گر حاکم بر ایران وجود ندارد. شرط اول و ضرورت قطعی برای ایجاد چنین مبارزه‌ای و به ثمر رسیدنش اتحاد خلق‌ها‌ی تحت ستم، زنان، کارگران و زحمتکشان و جوانان همراه با اقلیتهای مذهبی تحت ستم در ایران است. ناگفته نماند که کوبیدن بر طبل رای دادن و حمایت از انتخابات از سوی عده‌ای مزدور جهت دستیابی به منافع شخصی و گروهی خود در حقیقت شراکت در جنایات رژیم علیه خلق‌های ایران می‌باشد و تاریخ بر پیشانی ایشان لکه‌ای ننگ حک خواهد نمود.

زنده باد مبارزه و اتحاد خلق‌های ایران و نیروهای چپ و دمکراتیک، جهت ایجاد جامعه‌ای دمکراتیک، اکولوژیک مبتنی بر آزادی و برابری جنسیتی."