دوران کالکان، از بنیانگذاران پکک، کنگره تاریخی دوازدهم فوقالعاده پکک را که در پاسخ به «فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک» رهبر آپو در ۲۷ فوریه و به طور همزمان و موازی در دو منطقه مختلف از مناطق حفاظتی مدیا بین ۵ تا ۷ می برگزار شد، برای تلویزیون مدیا هابَر ارزیابی کرد.
کالکان با بیان اینکه نتایج کنگره دوازدهم باید به درستی توسط مردم و به ویژه پیشگامان دوره جدید، زنان و جوانان درک شود، گفت: «نباید از درس گرفتن از گذشته، درک آن، تمرکز بر آن و بر این اساس، انجام پرسشگری انتقادی و خودانتقادی اجتناب کنیم. روند، روند انتقاد و خودانتقادی است؛ روند درس گرفتن از گذشته است. اما روند ماندن در گذشته نیست، بلکه روند دیدی نو و حرکت قویتر به سوی آن با شجاعت و فداکاری بزرگ – در امتداد خط فدایی آپویی– است.»
کالکان با اشاره به اینکه ستمدیدگان و محافل سوسیالیستی همراه با رفقای سوسیالیست، انقلابی و دموکراتیک گام برمیدارند و این راهپیمایی تحولات مهمی را به همراه خواهد داشت، گفت: «فراخوان من به همگان بر این اساس است: درست درک کنیم، به طور جامع ارزیابی کنیم، از گذشته درس بگیریم و با اطمینان و شجاعت به آینده نگاه کنیم و گامهای مصمم برداریم. بیایید حتما پیروزی این روند صلح و جامعه دموکراتیک را بیافرینیم.»
ارزیابیهای دوران کالکان به شرح زیر است:
«من در ابتدا میخواهم ابراز کنم که با اشتیاق و احترام عمیق به رهبر آپو که این کنگره را آماده کرد، اراده کنگره بود و بیشترین زحمت را برای آن کشید، درود میفرستم. همانطور که اشاره شد، ما با قدرت و ارادهای که هزاران شهید قهرمان ما به پیشاهنگی سری ثریا به وجود آوردند، به امروز رسیدهایم. ما این دستاورد تاریخی را در این جمع به نتیجه رساندیم.
یاد و خاطره تمام شهدای مبارزه آزادی، به ویژه رفقا فواد و رضا را با احترام، عشق و قدردانی گرامی میدارم…
سری ثریا اوندر واقعا بیشترین سهم را در توسعه این روند و همچنین تحولات چنین روندهای بحثبرانگیز در گذشته داشته است. رهبر آپو گفت: 'دوازده سال با هم کار میکردیم. 'او شخصیتی بود که دوازده سال بیشترین کمک را به رهبر آپو کرد. بیشترین تلاش را کرد. بیشترین زحمت را در آمادهسازی، انجام و سپس اجرای موفقیتآمیز فراخوان اعلام شده در ۲۷ فوریه متحمل شد.
او واقعا شخصیتی بسیار ارزشمند، کوشا، سازنده، تحلیلگر، نتیجهگرا بود. کنگره دوازدهم ما همه اینها را تعریف کرد. کنگره با احترام و قدردانی از شخصیت، مشارکتها، تلاشها و زحمات سری ثریا اوندر یاد کرد. او در واقع پیکارگر مبارزه برای آزادی و دموکراسی بود. او را به عنوان شهید آن نیز اعلام کرد.
او در حین انجام وظیفه، در تلاش و مبارزه بزرگ به شهادت رسید. حتی هنوز هم بحث است که چگونه به شهادت رسید. احتمال حمله نیز کم نیست.
میتوانم بگویم: من اولین بار که خبر بیماری او را شنیدم، واکنش نشان دادم که آیا با مورد دوم اوزال روبرو هستیم؟ وضعیت واقعی مشخص نیست، اما بحث در جریان است. افکار عمومی او را شهید صلح و دموکراسی اعلام کرد.
ما نیز به عنوان دوازدهمین کنگره پکک، در این تعریف سهیم شدیم. خواستیم که موفقیت کنگره ما به موفقیت اهدافی که سری ثریا اوندر با بیشترین تلاش در پی توسعه آن بود، کمک کند و بهانهای باشد. باور هم داریم… آن اهداف با مشارکت نتایج کنگره ما قطعا به موفقیت خواهند رسید.
بر این اساس، من یاد و خاطره دوست و رفیق بسیار ارزشمندمان، سری ثریا اوندر را با اشتیاق، احترام، عشق و قدردانی گرامی میدارم و اعلام میکنم که یاد او را همیشه زنده نگه خواهیم داشت و حتما به هدف او خواهیم رسید.
روند، راه را برای گامهای آزادیخواهانه، دموکراتیک و سوسیالیستی باز خواهد کرد
این کنگرهای با اهمیت تاریخی، نتیجهبخش و تصمیمگیرنده بود. در واقع، بسیاری از کنگرههای پکک – اگرچه نمیتوان همین را در مورد همه آنها گفت – در مراحل و بزنگاههای بسیار حساس رخ داده و تصمیماتی گرفتهاند که نوآوریهایی را به وجود آورده و راه را برای برداشتن گامهای جدید در مبارزه آزادی هموار کردهاند.
تاکنون نیز بر همین اساس پیش آمده است. دوازدهمین کنگره ما نیز این میراث را نشکست. حتی یک تصمیمگیری ریشهدارتر را به وجود آورد. به یک بزنگاه تاریخی پایان داد. زمینه را برای گشایش و آغاز یک دوره کاملا جدید فراهم کرد.
اکنون میتوانیم به راحتی بگوییم. دوره پکک در راهپیمایی آزادیخواهانه آپویی به پایان رسیده و دوره جدیدی آغاز شده است. رهبر آپو نام این دوره جدید را 'دوره صلح و جامعه دموکراتیک' گذاشتهاند. ایشان ابراز داشتند که این دوره جدید مبارزه جامعه دموکراتیک را محقق خواهد کرد. ما باور داریم که بر این اساس، روند پیش رو راه را برای تحولات جدید، گامهای قوی، آزادیخواهانه، دموکراتیک و سوسیالیستی باز خواهد کرد و بهانهای برای آن خواهد بود.
البته اینها با مبارزه و تلاش محقق خواهد شد. یعنی ما وارد دوره مبارزهای شدهایم.
چگونه به این نقطه رسیدیم؟ یعنی موضوعی مورد بحث است. مدتهاست که شناخته شده است. اگر به طور کلی گفته شود، میتوانیم بگوییم که این نتایج مبارزه ۱۰ سال اخیر است. پس از خنثیسازی و ناکام گذاشتن حمله تمام عیار جنگ ویژه که بر اساس 'طرح اقدام برای فروپاشی' به منظور نابودی و انحلال پکک به اجرا گذاشته شد، چنین روندی شکل گرفت. همچنین، نقطهای که جنگ جهانی سوم در منطقه به آن رسیده بود، چنین روندی را ایجاب میکرد.
همه اینها برای حکومت آکپ و دولت جمهوری ترکیه به یک ضرورت تبدیل شده بود. جمهوری، با پارادایم ۱۰۰ سالهاش، دیگر دید و فهمید که در برابر مقاومت آزادیخواهانه مردم کورد و نتایج جنگی که نظام جهانی بیش از ۳۰ سال است در سراسر جهان به راه انداخته، نمیتواند ادامه دهد و دیگر نمیتواند ذهنیت و سیاست مبتنی بر انکار کورد را پیش ببرد. دید که داشتن چنین ذهنیتی خطرات بزرگی برایش دارد. برخی از مدیران از 'مسئله بقا' سخن گفتند. آنها دیدند که دولت و جمهوری با مسئله بقا روبرو شدهاند و در اینجا فراخوانهایی دادند.
در راس همه آنها، میدانیم که دولت باغچلی، رئیس کل حزب حرکت ملیگرا (مهپ)، از اوایل اکتبر چنین گفتمان و فراخوانی را توسعه داده است. رهبر آپو نیز در دیدار ۲۳ اکتبر خود با برادرزادهاش عمر اوجالان، پس از ۴ سال، به این پاسخ داد. ایشان گفتند: 'اگر چنین فکر میشود و فراخوانی داده میشود، من آن را فهمیدم و بیجواب نخواهم گذاشت. اگر شرایط مناسب برای آن ایجاد شود، من قدرت آن را دارم که مسئله کورد را از بستر درگیری و خشونت به بستر سیاست دموکراتیک و قانون منتقل کنم. ' ایشان با بیان اینکه 'اگر فرصت داده شود و زمینه فراهم شود، در این زمینه نقش ایفا خواهم کرد'، یک روند جدید را اعلام و تعریف کردند.
پس از آن نیز طرفین به اولین فراخوانها و اظهارات خود پایبند ماندند. هیئت حزب برابری و دموکراسی خلقها (دم پارتی) دوباره وارد عمل شد. به پروین بولدان و سری ثریا اوندر، از چهرههایی که در دوره ۲۰۱۳-۲۰۱۵ به عنوان هیئت با امرالی و بین افکار عمومی و پکک کار میکردند، دوباره از سوی دولت فرصت و امکان ورود به عمل داده شد. امکان دیدار با رهبری ایجاد شد. سپس دم پارتی به نوعی به نیروی فعال این روند تبدیل شد.
سرانجام، بدون تاخیر زیاد و با اظهارات طرفین، رهبر آپو فراخوان تاریخی ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ خود را با عنوان 'فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک' منتشر کردند. فراخوانی که همگان آن را 'مانیفست قرن'، 'مانیفست دموکراسی'، 'مانیفست دوران' توصیف کردند و بسیاری از اندیشمندان ابراز داشتند که 'هیچکس جز رهبر آپو نمیتوانست چنین متنی را آماده کند و چنین ارادهای را نشان دهد'. پیش از آن نیز رهبر آپو نامههایی به بسیاری از احزاب و همچنین به ما ارسال کردند و اهداف خود را بیان کردند. ما نیز پاسخهایی دادیم. در آن فراخوان، تحقق آن اهداف خواسته شده بود.
ما نیز – احتمالا نیازی به تکرار اینها نیست – در پاسخ بیانیه خود را صادر کردیم. برای باز کردن راه، برای باز شدن راه تحقق اهداف و خواستههای موجود در این روند و فراخوان، و برای ایجاد یک زمینه خوب، از اول مارس آتشبس اعلام کردیم. یکجانبه… برای اینکه بحثها راحتتر پیش برود. برخی محافل مخالفت کردند. کسانی بودند که آن را به رسمیت نشناختند. کسانی که سعی در خرابکاری داشتند – در داخل و خارج – بسیار زیاد بودند.
اما این کار با صبر و حوصله پیش رفت. صبورترین، پرتلاشترین و کسی که زندگی خود را در این راه گذاشت – دوباره یاد وی را گرامی میدارم – واقعا شهید اخیرمان سری ثریا اوندر بود. ما همیشه از زحمات و تلاشهای او با قدردانی یاد خواهیم کرد، آنها را ارزیابی و بیان خواهیم کرد.
در نهایت، رویکرد ما این بود: ما برای انجام خواستهها آمادهایم. گفته میشد 'کنگره تشکیل شود'. اما گفتیم که ما قدرت و اراده تحقق آنها را نداریم. این را در نامه نیز به رهبر آپو منتقل کردیم. در بیانیه اول مارس خود پس از فراخوان نیز به اطلاع افکار عمومی رساندیم. یعنی این هیچ شرط و شروطی نبود، بلکه بیان وضعیت عینی بود. یعنی خواستهها را فقط رهبر آپو میتوانست انجام دهد، هیچ اراده یا قدرت دیگری نمیتوانست.
از ما خواسته میشود که 'مبارزه مسلحانه را متوقف کنید'، 'تصمیم به تغییر استراتژی بگیرید'، 'تصمیم به انحلال پکک بگیرید'. این کار را از ابتدا – به تعبیر دولت باغچلی نیز – رهبر بنیانگذار پکک میتوانست انجام دهد. صحبت از توقف سلاح و بحث در مورد آن است. یعنی همه سلاح را برای جنگیدن به منظور تامین آزادی جسمانی رهبر آپو به دست گرفتهاند. به رهبر آپو پیوستهاند. ما چگونه آن جنگ را متوقف کنیم، آن سلاح را زمین بگذاریم؟
در آن فضای ایجاد شده، ما سعی کردیم برای استفاده هر چه بیشتر از سلاح در جهت اهداف، قدرت و حمایت بدهیم. وظیفه مدیریت ما این بود. غیر از این نمیتوانست باشد. پیش از این، در روند ۲۰۱۳ نیز به رهبر آپو و در مکاتبات آن زمان گفتیم: ما – درست یا غلط، موفق یا ناموفق – جنگ میکنیم. مدیریت جنگ وجود دارد. اما اگر صحبت از روند صلح باشد، مدیریت آن با ما نیست.
ما نمیتوانیم این تصمیمات را بگیریم، جنبش و مردم را به این تصمیمات قانع کنیم و آن را هدایت کنیم. فقط رهبر آپو میتواند این کار را انجام دهد. این یعنی وضعیت عینی بود، نه هیچ شرط و شروطی، بلکه بیان آنچه ممکن بود. آن زمان رهبر آپو به ما گفتند: 'من این تصمیم شما را دوستانه میپذیرم و آن را محترمانه میدانم. بر این اساس، تلاش خواهم کرد تا هر آنچه بر عهدهام است را با موفقیت انجام دهم. 'این وضعیتی است که از آن زمان تاکنون وجود دارد؛ وضعیت جدیدی نیست.
کنگره ما تصمیمات تاریخی گرفت
در واقع، همه اینها توسط محافل قدرت و دولتی که این روند را هدایت میکنند، شناخته شده است. ما میخواهیم افکار عمومی نیز بداند، زیرا بحثهای زیادی در جریان است. سرانجام، اگرچه آنطور که ما میخواستیم نشد، اما مشارکتی از سوی رهبر آپو به صورت ارادی در متقاعد کردن کنگره و رساندن آن به تصمیم صورت گرفت. پس از آنکه چنین مشارکتی پدید آمد، ما بلافاصله توانستیم کنگره را تشکیل دهیم. این کار را با اراده خود، با مناطق خود و با قدرت خود انجام دادیم.
چنین بحث میشد: 'چنین میشود، چنان میشود…' ما یعنی نیرویی هستیم که میجنگد. بله، درگیریها وجود دارد، ما شهید میدهیم، اما همچنین میجنگیم. پتانسیل جنگیدن خود را نیز از دست نداده بودیم. از این رو، این کنگره را با اراده خود تشکیل دادیم. کنگره ما تصمیمات تاریخی گرفت.
امروز اعلام شد که این تصمیمات تاریخی اتخاذ شده است. به زودی تمام تصمیمات اعلام خواهد شد. ما تصمیمات را در چند بخش گرفتیم. تصمیمات ما با افکار عمومی به اشتراک گذاشته خواهد شد. کنگره ما که از قبل برای افکار عمومی روشن بود، نتایج آن نیز روشن خواهد بود.
اراده عملیسازی فقط متعلق به رهبر آپو است
تصمیماتی که در فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک رهبر آپو بیان شده و خواسته شده بود در کنگره اتخاذ شود؛ توقف تلاشهای انحلال پکک، انحلال ساختار سازمانی آن و توقف روش مبارزه مسلحانه به تصویب رسید. اما البته اینها نیازمند هدایت و اجرای رهبر آپو است. فقط رهبر آپو آنها را عملی میکند. یعنی همانطور که اراده اتخاذ این تصمیمات فقط متعلق به رهبر آپو بود، اراده عملیسازی آن بیشتر از آن فقط متعلق به رهبر آپو است. همه باید این را بدانند.
یعنی برخی این کار را برای فریبکاری انجام نمیدهند. یعنی این نیست که توان انجام آنرا دارند ولی نمیخواهند انجام دهند. بلکه اینها مسائلی هستند که فقط با اجرا، مدیریت و بر این اساس، دستیابی رهبر آپو به شرایط کار و زندگی آزادانه محقق خواهند شد. این به وضوح قابل درک است.
همراه با آنها، ما تصمیماتی در مورد شهدا و جانبازان گرفتیم. تصمیماتی در مورد چارچوب اساسی مبارزه جامعه دموکراتیک اتخاذ کردیم. البته، تصمیماتی در مورد توسعه چارچوب سیاست دموکراتیک و قانون گرفتیم. ما اینها را همانطور که هست به اطلاع عموم خواهیم رساند.
کسانی که دیگران را نسلکشی میکنند، نمیتوانند آزاد باشند
بسیاری از محافل همواره پکک و رهبر آپو را مسئول دانستهاند. حتی سعی کردهاند بگویند 'مسئولان'، 'ما متهم میکنیم'، 'ما محاکمه میکنیم' و غیره. اما واقعیت این نبود. افراد عاقل و کسانی که واقعا رویکردی کمی عادلانه و دموکراتیک داشتند، همواره گفتهاند: پکک علت نیست، بلکه معلول (نتیجه) است. پس دلایلی وجود دارد که پکک را به وجود آورده است. این دلایل باید به خوبی دیده شوند. این دلایل چه بودند و صاحبان آنها چه کسانی بودند؟ دلیل این بود: جامعهای در میان بود که تلاش میشد انکار و نابود شود. یعنی جامعه کورد.
بر اساس پیمان لوزان، چنین ذهنیت و سیاستی به تصویب رسید؛ بین نیروهای هژمونیک سرمایهداری جهانی آن دوره و جنبش کمالیست که در ترکیه به قدرت تاسیس دولت رسیده بود. جمهوری کمالیست با قانون اساسی ۱۹۲۴ چنین روندی را آغاز کرد. صد سال است که بر این اساس، به ویژه در باکور کوردستان و در هر چهار بخش کوردستان، اقدام شده است.
به صریحترین و سنگینترین شکل، این پارادایم – پارادایم ضد کورد، انکار و نابودی کورد – بیشتر از همه توسط دولت جمهوری ترکیه اعمال شد. اما نه فقط آنها؛ در راس همه، انگلستان آن را اعمال کرد، سپس آن را به دولت بغداد عراق واگذار کرد؛ دولت صدام حسین آن را اعمال کرد. در ایران، دولت شاهنشاهی آن را اعمال کرد. تا به امروز نیز به اشکال مختلف ادامه دارد. به نوعی در سوریه در واقع کوردها کم بودند و همیشه مورد تبعیض قرار گرفتند.
و در مقابل این، کوردها صد سال است که همواره مخالفت کردهاند. به اشکال مختلف مقاومت کردهاند. آن را قیام مینامند؛ دوره قیامها… آنها واکنش نشان دادند، البته قیام کردند. مقاومت کردند. این وضعیت را همانطور که بود نپذیرفتند. اما به تمام دنیا نگاه کنید؛ دنیا از چه کسی حمایت کرد؟ از کسانی که برای نسلکشی کوردها حمله کردند، حمایت کرد. از کسانی که قتلعام کوردها را انجام دادند، حمایت کرد. از این دولتها حمایت کرد.
از هیچ کجای دنیا – چه راست و چه چپ، چه سرمایهداری غرب و چه رئال سوسیالیسم شوروی – هیچ رویکرد حمایتی مبنی بر اینکه 'این مقاومت کوردها بر حق است' وجود نداشت. معلوم میشود که این دولتها به تنهایی اقدام نکردند. این نظام مدرنیته سرمایهداری هژمونیک جهانی، در واقع با وضعیت فعلی خود، سیستمی است که بر اساس نبود و نابودی کوردها بنا شده است.
این پارادایم فقط متعلق به ترکیه نیست و محدود به دولت جمهوری ترکیه نیست. در واقع، در سطح جهانی چنین است. پس از دهه ۹۰، توسعه مقاومت پکک، قیامها در باکور – موفقیت انقلاب رستاخیز ملی – و تاثیرات ناموفق آن، وحدت تحولات در دو بخش تا حدودی وضعیت را تغییر داد.
برخی دولتها، اگرچه حقوق آنها را به رسمیت نشناختند، اما حقوق ملی دموکراتیک مردم کورد را؛ سیاستهایی که از انکار کورد دور شده و به پذیرش موجودیت کورد گرایش پیدا کرده بودند، ایجاد کردند. تا به امروز نیز ادامه داشته و دارد. یعنی اکنون وضعیت اینگونه است.
پارادایم در واقع این است. پارادایمی که تغییر خواهد کرد چیست؟ یک جامعه کورد که از ۴۰ میلیون گذشته و به ۵۰ میلیون رسیده، در یک قطعه مشخص از سرزمین و جغرافیا زندگی میکند اما در سراسر جهان نیز پراکنده شده و هویت ملی دارد. این جامعه با آسیمیلاسیون، مهاجرت و قتلعام در طول ۱۰۰ سال نابود نشده است. یعنی نمیتواند نابود شود. با دشمنی با آن، نمیتوان در ترکیه، خاورمیانه و جهان دموکرات و آزادیخواه بود. امکان زندگی آزاد و دموکراتیک برای کسی که دیگران را نسلکشی میکند، وجود ندارد.
در وضعیت کنونی جهان، در تولید این همه فاشیسم و توسعه جنبشهای نژادپرست و نئوفاشیست، در واقع این پارادایم مسئول است. وضعیت تغذیه آن از کوردستان وجود دارد. وضعیت تغذیه از انکار و نابودی کورد، از ضدیت با کورد و از دشمنی با کورد وجود دارد.
البته، چیزهای مشابهی در بسیاری از زمینههای دیگر نیز منعکس میشود. آیا اکنون این تغییر خواهد کرد؟ برخی نیروها در نظام جهانی پس از دهه ۹۰ چنین گرایشی را نشان میدهند. ما این را در رویکرد آنها به باشور کوردستان دیدیم.
آیا دولت ترکیه تغییر پارادایم خواهد داد؟
اکنون میتوانیم تا حدودی آن را در رویکرد به شمال و شرق سوریه، روژاوای کوردستان ببینیم. تغییر سیاست مشخصی دیده میشود. اما ما در واقع این را فهمیدهایم: اگر در ترکیه راه حلی وجود نداشته باشد، یافتن راه حل در جای دیگر ممکن نیست. اگر این یا آن دولت جهان به طور کامل پارادایم خود را تغییر دهد، سیاستهای خود را تغییر دهد؛ اگر هر دولت دیگری در خاورمیانه، دولتی که بر بخش دیگری از کوردستان حاکم است، به اتخاذ تصمیمات متفاوت گرایش پیدا کند، راه حل دائمی در آنجا به دست نخواهد آمد. زیرا نظام این کار را از طریق دولت جمهوری ترکیه پیش میبرد.
تغییر نیز ظاهرا در ترکیه رخ خواهد داد. با تغییر پارادایم جمهوری ترکیه رخ خواهد داد. ذهنیت و سیاست ضد کورد، دشمن کورد و منکر کورد کنار گذاشته خواهد شد. به جای آن، موجودیت کورد پذیرفته خواهد شد. حقوق ملی دموکراتیک و زندگی آزاد آن پذیرفته خواهد شد. زندگی خواهرانه-برادرانه در اتحاد با سایر مردم، در اتحاد دموکراتیک پذیرفته خواهد شد.
در واقع کوردها همین را میخواهند. تلاش برای جدایی، تجزیه، تکهتکه شدن و تشکیل دولتهای جداگانه وجود ندارد. پس آیا دولت جمهوری ترکیه تغییر پارادایم خواهد داد؟ آیا سیاستی که آن را پیش میبرد، تغییر خواهد کرد؟ اگر چنین شود، این کل منطقه و جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. ما این را میبینیم. آیا در وضعیت کنونی سیاست ترکیه و دولت جمهوری ترکیه چنین وضعیتی وجود دارد؟ یعنی چون ما به طور قطعی نمیدانیم، نمیتوانیم چیز قطعی بگوییم.
مشاهداتی داریم: کسانی هستند که میبینند پارادایم، سیاستها و ذهنیت کنونی آنها را در وضعیت بسیار دشواری قرار داده است. کسانی هستند که با کوردها دوستی برقرار میکنند – مانند سری ثریا اوندر، مثلا. کوردها دوستان بسیار قوی دارند. محافل دموکراتیک و سوسیالیستی وجود دارند.
محافلی هستند که نمیتوانند پارادایم کنونی را پیش ببرند و با تناقضات و درگیریها پیشرفت چندانی نمیکنند و با مشکل مواجه هستند. یک علامت سوال در ذهن همه وجود دارد. ما به این روند چند روز اخیر نیز نگاه میکنیم. آنها جلسات و دیدارهایی برگزار میکنند.
میگویند: 'این کار اینطور پیش نمیرود، ما وارد دوره جدیدی میشویم. 'میگویند، اما نام دقیق کار را نمیگذارند. مثلا دوره جدید چه دورهای است؟ میگویند مسئله بقا وجود دارد. این مشکل از کجا ناشی شده است؟ جنگی ناشی از یک جا وجود دارد. ما میگوییم جنگ، آنها میگویند ترور. فضای خشونت و درگیری وجود دارد. از کجا ناشی شده است؟ دقیقا به این پاسخ نمیدهند. بله اینها وجود دارد، پکک انجام میدهد، اما این ناشی از ذهنیت و سیاستی است که کورد را انکار و نابود کردن آن را پیشبینی میکند. مسئله بقا، یعنی ناشی از وضعیتی است که در درون خود اینقدر تکهتکه شده و دچار درگیری داخلی است.
ترکیه کنونی نمیتواند وحدت، تمامیت و قدرت خود را ایجاد کند. یعنی نمیتوانند این را صریحا بگویند. برخی محافل، البته محافل چپ دموکرات، محافل آزادیخواه زنان وجود دارند، آنها میگویند. دوستان و متحدانی داریم که این کار را میکنند. اما در ساختار سیاسی حاکم، یعنی کسانی هستند که به نوعی میگویند 'حل شود'. برخی نیز میگویند 'کورد به رسمیت شناخته شود'. رسیدن به آن نقطه اتفاق افتاده است.
دمیرَل نیز در سال ۱۹۹۲ پس از آنکه آن اتفاق افتاد، گفته بود: 'ما واقعیت کورد را به رسمیت میشناسیم. 'حتی دوغان گورَش نیز به کوردی صحبت کرده بود. اکنون نیز چنین است، از احزاب مخالف – به ویژه از حزب جمهوریخواه خلق (جهپ) – چنین اظهاراتی وجود دارد. رویکرد حزب عدالت و توسعه (آکپ) در گذشته بسیار متفاوت بود. یعنی پس از به قدرت رسیدن، در پارادایم دولت قرار گرفت. قبل از قدرت گرفتن متفاوت بود، پس از قدرت گرفتن آنگونه بود. در مورد رویکرد حزب حرکت ملیگرا (مهپ) و دولت باغچلی، رهبر آپو گفت: 'تغییر پارادایم را میبینم. 'تا حدودی مشاهده میشود، اما چون چنین وضوحی وجود ندارد، نمیتوانیم چیز قطعی بگوییم. بگذارید آنها این موضوع را روشن کنند.
نیروهایی وجود دارند که به عنوان دولت عمیق شناخته میشوند. بیان، تعریف و صحبت میشوند. ما نیز میگوییم، اما نمیدانیم چه نوع و چگونه هستند!
از دولت عمیق، دولت پنهان، نمیدانم، سازمانهای سوپر گلادیو، ساختارهای کُنترایی، ساختارهایی که در ارتباط با نظام و ناتو شکل گرفتهاند، صحبت میشود. یک چیز کنترایی در ترکیه وجود دارد که حل نشده است. یعنی بیاثر نشده است.
هنوز ادامه دارد. رهبر آپو برای وجود آن گفت: 'مکانیسم کودتا را به کار میاندازد. 'یک مکانیسم کودتای مداوم وجود دارد. سیاست نمیتواند تصمیم بگیرد، سیاست عمل نمیکند.
سیاست نمیتواند تغییرات را انجام دهد و تصمیم بگیرد. همه چیز بر اساس کودتاها رخ میدهد. گفته شد که مکانیسم مذکور عمل میکند و به صورت کودتایی رخ میدهد.
ما اینها را نمیدانیم. اما میتوانیم از تجربیات خودمان نتیجه بگیریم. رهبری در ارزیابی وضعیت سال ۹۳ گفت: 'ما از جبهه به مقابله پرداختیم. دولت را به عنوان یک کل در نظر گرفتیم و دیدیم. آنگونه نیز روبرو شدیم، اشتباه کردیم. ' گفت: 'بعد فهمیدیم که اینگونه نبوده است. در داخل دولت نیز گرایشها و نظرات مختلفی وجود داشته است. تضاد و درگیری نیز وجود داشته است. مثلا اوزال یک گرایش بود. ما با اینکه اوزال چنین میگفت، باز هم از جبهه به مقابله پرداختیم و با دید کلی نگریستیم و فکر کردیم که احتمالا با هم هماهنگ هستند، همه در یک وضعیت هستند و شاید فریب میدهند. '
گرایش اوزال نتوانست قوی شود. گرایشهای مخالف – کنترا، دولت عمیق، هر نامی که داشته باشد – آن گرایشها غلبه کرد. خشونت را توسعه داد، از راه حل جلوگیری کرد و همچنین تصفیه کرد. جناح اوزال و گرایش حل مسئله را در داخل دولت نیز تصفیه کرد.
اتفاقات رخ داده در ترکیه بین سالهای ۹۳ تا ۹۸ حاوی رویدادهای بسیار مهم و آموزندهای است. چگونه گرایش اوزال در داخل ارتش و بوروکراسی تصفیه شد؟ اینها باید به خوبی بررسی شوند. ما اینگونه مانع شدیم.
رهبر آپو از دهه ۹۰ وارد این روند در پکک شد. یعنی نقش خود را به پایان رساند. نقشی که به پایان رساند چه بود؟ ببینید آنجا نوشته شده است: 'تو فرمان مرگ کورد را پاره کردی. به تمام جهان گفتی که کورد نمرده است. 'اینها را رفیق فواد در فوریه ۱۹۸۶ گفت. دورهای بود که پیشروی ۱۵ اوت صدا ایجاد کرده بود. آن پیشروی فرمان را پاره کرد. چه چیزی جامعه را زنده کرد؟ قیام به پیشاهنگی زنان در سال ۱۹۹۰ رخ داد. ما آن را انقلاب رستاخیز ملی نامیدیم. بدین ترتیب، پکک در واقع نقشی را که از ابتدا ظاهر شده بود، به پایان رساند.
رهبر آپو در سال ۱۹۹۴ گفت: 'رستاخیز کامل شد، نوبت آزادی است. 'اما گامهای برداشته شده و تلاشهای یکجانبهای که برای توسعه در این راستا صورت گرفت، در طول ۳۰ تا ۳۵ سال همواره با مانع روبرو شده و به هدر رفته است. توسط بسیاری از محافل.
پس از آتشبس اول سپتامبر ۱۹۹۸، مذاکراتی بین محافل نظامی و غیرنظامی و واحدهای مختلف حزب ما از زندان تا اروپا صورت گرفت. مثلا این یک آتشبس یکجانبه نبود. من نیز آن زمان با رهبر آپو صحبت کردم. گفتیم: 'با آتشبس یکجانبه راه حلی به دست نمیآید. دیگر این کار را نکنیم. 'درست است، در آن مورد با رهبری توافق نظر داشتیم. پس از آن آتشبس اول سپتامبر اعلام شد. اما این یکجانبه نبود. یعنی محافلی بودند که از طرف دولت آن را پذیرفتند و تضمین دادند.
با بیاثر کردن تلاشهای خرابکارانه به کنگره رسیدیم
اما پس از آتشبس، حمله توطئه بینالمللی از سوی نیروهای خارجی تحمیل شد. در داخل نیز همدست داشتند. تا به امروز، اینگونه تلاشها همواره با مانع روبرو شده و خرابکاری شده است. خرابکاری میشود، تحریکات وجود دارد، محافل تحریککننده وجود دارند. اینها درستند و واقعیت دارند. از اوزال تا سری ثریا اوندر نیز حملاتی صورت گرفت. حملاتی از این دست به محافل برجسته وارد شد.
ما اکنون در واقع با بیاثر کردن تمام این تلاشها و اقدامات مانعگذار و خرابکارانه، علیرغم آنها، با نشان دادن اراده و با تلاشی دقیق و حساس، بر اساس هشدارهای رهبر آپو به این کنگره رسیدهایم. سری ثریا اوندر نیز چقدر هشدار میداد. در هر دیداری حتما هشدار میداد. زیرا او به خوبی میدانست که مبارزهای که پیش میبرد چه نوع مبارزهای است و با چه موانعی روبرو خواهد شد.
اکنون وضعیت چگونه است؟ به چنین سطحی رسیده است. هرگونه اقدام خرابکارانه پشت سر گذاشته شده است. با بیاثر کردن موانع، این اراده و رویکرد عملی نشان داده شده است.
البته پس از این نیز این ادامه خواهد داشت. آشکار است که همیشه باید دقیق و حساس بود. چنین وضعیتی وجود دارد. ما باید این را ببینیم. به همین دلیل، فقط کسانی که با دقت، کمی صبر و با آگاهی از این واقعیتها عمل کنند، میتوانند واقعا روند را پیش ببرند. در غیر این صورت، باز هم ممکن است خرابکاری شود. آن خطر از بین نرفته است.
پکک شکل حزبیافته جنبش رهبری است
ما رویکردهای خود را در این مورد به اطلاع عموم رساندهایم. موضع خود را نیز علناً بیان کردهایم. زمانی که با رهبر آپو ارتباط برقرار کردیم، آن را به ایشان نیز منتقل کردیم. یعنی یک بار گفتیم که مشکل درک داریم. به طور کلی، اگرچه در سطوح مختلف، مشکل درک و پذیرش داشتیم. بر این اساس تلاش کردیم.
این را نیز گهگاه در بیانیهها و پانلها منعکس کردیم. رفقای ما در سطوح مختلف به اطلاع عموم رساندند. یعنی تلاشهایی در جهت درک و پذیرش انجام دادیم. در طرف خودمان تلاش کردیم. البته تحولات و تغییراتی در سطح معینی رخ داد. سطح درکی توسعه یافت.
به ویژه با برگزاری دیدارها با رهبر آپو و انتشار پیامها از آنجا و برگزاری دیدارهای مربوط به اعلام فراخوان، سطح درک بیشتر توسعه یافت. آنچه رهبر آپو برای هدایت کنگره ارائه کردند نیز سطح مهمی از درک و روشنگری ایجاد کرد. یعنی تحولی به معنای پشت سر گذاشتن وضعیت اولیه رخ داد.
درک، پذیرش و رویکرد به روند با فهم در سطح مهمی محقق شد. اما نمیتوانیم بگوییم که این وضعیت برای همه و در همه سطوح محقق شده است. هرچه بیشتر فکر و تمرکز کنیم، درک بیشتری حاصل میشود.
اما میتوانیم بگوییم: پکک یک حزب بود، اما شکل حزبیافته یک جنبش رهبری است. مانند سایر احزاب تاسیس نشد. این حزب با گرد هم آمدن امکانات مختلف یا توافق محافل مختلف تاسیس نشد. پکک حزب رهبری است. رهبر آپو نیز گفت: 'پکک حزب شهداست. 'بنابراین، جنبش آپویی، جنبش رهبری، با نامهای مختلف این مبارزه را پیش برد. در دورهای از مبارزه لازم دید که خود را در قالب حزب سازماندهی کند. در اولین کنگره تصمیم گرفت و رسما نام پکک بر آن نهاده شد.
۴۷ سال است که با این نام آمده و دستاوردهای بسیار بزرگی داشته است. اینها شناخته شده است. اما در نقطهای که به آن رسیدهایم، رهبری بیان کرد که پکک نقش تاریخی خود را ایفا کرده، ماموریت خود را انجام داده، وظایف خود را به انجام رسانده و حتی از دهه ۹۰ به این وضعیت رسیده است؛ نباید به همین شکل ادامه دهد، باید تغییر کند؛ اما به دلیل موانع خارجی و نواقص داخلی نتوانستیم این تغییر را انجام دهیم و تاکنون اینگونه پیش آمده است.
بنابراین میخواهم بگویم: همه به رهبر آپو پیوستهاند. جنبش آپویی وجود دارد. افکار و اراده رهبر آپو، افکار و اراده الزامآور و تعیینکننده است. از این نظر، تا زمانی که رهبر آپو آن را پیش ببرد، یعنی بله، مشکلات درک و عملیسازی همیشه وجود خواهد داشت. بوده است، کم بوده، زیاد بوده است. انتقاد و خودانتقادی به همین دلیل همواره جایگاه بسیار مهمی در تاریخ پکک داشته است. اما تا زمانی که رهبر آپو روند را پیش ببرد، مشکلی در پیوستن به رهبر آپو و ایجاد وحدت تصمیم وجود ندارد.
بنابراین، موضع ما در این مورد نیز همینگونه است. مشارکت رهبر آپو وجود دارد. به این مناسبت این را نیز بگویم: همه رفقا، مردم ما و حتی دوستان ما نیز با کسب تجربه مشخصی دیدهاند که رهبر آپو هرگز کسی را فریب نداده است. همیشه صریح بوده و واقعیتها را بیان کرده است. در پرخطرترین گامها و در دشوارترین شرایط قدم برداشته است. همیشه نیز با موفقیت بیرون آمده است. موفق شده و در هر شرایطی که عقل و رویکرد متوسط انسانی آن را عادی نمیدانست و میگفت 'امکانپذیر نیست'، با موفقیت یک تحول جدید ایجاد کرده است. موضع او در سال ۱۹۷۳ نیز چنین بود. آن زمان نیز گفته میشد: 'با این فکر کاری نمیتوان کرد. 'در سال ۱۹۷۵، زمانی که برای تشکیل جبهه با دیگر سیاستمداران کورد دیدار کرد – نامی از آنها نبرم اما – رئیس مؤثرترین و سازمانیافتهترین حزب کورد در باکور به رهبر آپو گفته بود – که این در اظهارات رهبر آپو نیز وجود دارد –: 'اگر با این فکر وارد کوردستان شوید، هم بزرگترین بدی را به کوردها خواهید کرد و هم یک روز هم نمیتوانید سر پا بمانید. '
در حالی که رهبر آپو ۵۲ سال است که سر پا مانده است. خالق این همه پیشرفت بوده است. در مورد امرالی نیز کسانی چنین میگفتند. من سال ۱۹۹۹ را هرگز فراموش نمیکنم. آن زمان نیز نه از بیرون، بلکه از نزدیکانمان آنقدر فشار بر مدیریت وارد شد. یعنی چیزی نماند که به ما نگفتند. همه آنها در آرشیو ما موجود است.
آنها میگفتند: 'شما دیوانه شدهاید. 'میگفتند: 'آیا این کارها در امرالی قابل انجام است؟ آیا دیگر زمینهای برای آن در امرالی وجود دارد؟ دست بردارید. حیف است. این همه پیشرفت و تلاش وجود دارد. همه هدر خواهد رفت. شما برای دعایی آمین میگویید که مستجاب نخواهد شد. 'کسانی بودند که چنین میگفتند. کسانی بودند که به برخی از دفاتر حزب و محیطهای کاری ما حمله کردند و آنها را تصرف کردند و گفتند: 'دوره رهبری دیگر گذشته است. انقلاب ما آغاز شده است. ما هر چه بخواهیم انجام خواهیم داد. 'میگفتند: 'دیگر هیچ چیز در امرالی اتفاق نخواهد افتاد. 'هیچ اعتقادی نداشتند.
اما رهبر آپو اکنون بزرگترین تحولی را که تمام جهان را تحت تاثیر قرار میدهد، در مبارزه امرالی به وجود آورده است. یعنی رهبر آپو همیشه نتیجه گرفته و موفقیت کسب کرده است. از این نظر، امید، اعتماد و ایمان بزرگی بخشیده است: به جامعه کورد، به رفقایش، به دوستانش…
در واقع، این ایمان را به دوستان قدیمیاش نیز بخشیده است. مستند تماشا میکنید؛ حتی دوستان دوران مدرسه و کارمندی او، قبل از ورود به هر جریان سیاسی، نیز تعریف میکنند. بله، میگوید: 'پدرش میگوید، نشان فتح بر پیشانیاش دارد. '
کنگرهها و نقشهای تاریخی آنها
یعنی رهبر آپو کنگره تاسیس پکک را به نوعی مداخله رادیکال در تاریخ تعریف میکند. واقعا هم چنین بود. در تاریخی که رو به زوال بود، مداخله کرد. تاریخی ۴۷ ساله، و اگر به عقبتر برگردیم، تاریخی ۵۲ ساله وجود دارد که ادامه دارد.
همه کنگرههای پکک تعریفی دارند. وضعیت پاسخ دادن به یک روند وجود دارد. اما کنگرههایی نیز دارد که نتوانستهاند پاسخ دهند؛ مانند کنگره ششم. یعنی جدا شدن از رهبری، عدم تطابق با روند…
البته کنگره تاسیس، اراده و مداخله است. کنگره دوم بازگشت به میهن را نمایندگی کرد. اراده مقاومت در برابر رژیم نظامی فاشیستی ۱۲ سپتامبر بود. مقاومتی را که در زندان آغاز شده بود، نمایندگی کرد. کنگره سوم، کنگره خودانتقادی و رستاخیز در امتداد خط آپویی که مبارزه گریلایی را پیش میبرد، بود.
رهبر آپو کنگره را 'کنگره گریلا' تعریف کرد. کنگره پنجم را 'کنگره اصلاحات' تعریف کرد. از کنگره ششم به بعد، روند تغییر قطعی آغاز شده بود. رهبر آپو در آستانه کنگره ششم گفت: 'ما در سال ۱۹۹۳ با مانع روبرو شدیم، این موانع را پشت سر خواهیم گذاشت. ما مجبور به تغییر هستیم. اگر تغییر نکنیم، فساد در ما، در اطرافمان و در مخالفانمان رخ میدهد. از آنجایی که مخالفانمان نمیتوانند ما را تغییر دهند، ما باید تغییر کنیم و مخالفانمان را تغییر دهیم. 'گفت: 'زیرا ما پیشگامان سوسیالیست هستیم. ' 'بنابراین، باید هرگونه فساد را با تغییر خودمان از بین ببریم. ' اما آن روند با یک حمله توطئهآمیز بسیار برنامهریزی شده و سازمانیافته به هدر رفت.
او آن را با مقاومت در نظام امرالی نشان داد. گفت: 'من در این شرایط نیز مقاومت میکنم و کارهایی انجام میدهم. به من فرصت داده شود و از سوی سازمان و مردم حمایت شوم. 'چنین موضعی نشان داد. ما آن را اینگونه فهمیدیم.
با کنگره به این موضع پاسخ داده شد. با اتحاد قویتر حول رهبر آپو، توسعه چنین روندی فراهم شد. کنگره هفتم از این نظر، کنگرهای بود که تغییر را آغاز کرد.
مداخله اصلی، تغییر پارادایم در برابر تمام فسادها بود. در برابر عدم تحقق راه حل دولت-ملت برای مسئله کورد، در برابر اینکه ایدئولوژی دولت-ملت راه حل نیست، در برابر وضعیت عدم توانایی حفظ پیروزی و عدم توانایی ادامه اهداف خط رهایی ملی – حتی اگر پیروز میشد – به دلیل نتایج تجربه شده توسط رئال سوسیالیسم و نیروهای پیرو آن، قویترین مداخله ذهنی، مبارزه خط ایدئولوژیک و سازمانی، تغییر پارادایم است.
به وضعیت عدم تغییر نقطه پایان گذاشته شد
باید این را یک مداخله بسیار بزرگ بدانیم. و پس از آن، ما همواره بر اساس این تغییر پارادایم، اساس را بر تغییر، دگرگونی و بازسازی خود قرار دادهایم. کنگره و روند بازسازی پکک، در واقع چنین روندی بود. روندی که از بهار ۲۰۰۵ توسعه یافت… سپس نیز همواره اینها را در دستور کار قرار دادیم، بحث کردیم و سعی کردیم به انجام برسانیم، اما نتوانستیم موانع را پشت سر بگذاریم.
حملات خارجی همچنان مانع ایجاد میکرد. و همچنین ما، یعنی نتوانستیم درک و خلاقیت لازم برای اجرای کاربرد جدید، نوآوریها و پارادایم جدید را نشان دهیم. در این زمینه نتوانستیم به اندازه کافی خلاق، دستاوردگرا و نتیجهبخش باشیم و وحدت ایجاد کنیم. دوباره چنین وضعیتی به وجود آمد.
کنگره به طور رادیکال به این وضعیت 'عدم تغییر' نقطه پایان میگذارد. جراحی میکند. پایان میدهد. موضع قاطع رهبر آپو نیز از همین جا ناشی میشود. به مقاومت در برابر تغییر پایان میدهد. به عدم توانایی تغییر پایان میدهد.
در واقع، چنین مقاومت آگاهانهای وجود ندارد. هیچکس نمیگوید: 'من این را رد میکنم. 'برعکس، گفته میشود: 'ما پایبندیم، شرکت میکنیم، پیش میبریم، انجام خواهیم داد، انجام میدهیم. 'اما یک وضعیت گفتن و انجام ندادن وجود دارد. ناتوانی در تحقق وجود دارد. این هم ناشی از ذهنیت و هم ناشی از سبک است. همچنین موانع مخالفی برای آنچه باید انجام شود، وجود دارد. هرگز نباید به این روندها یکجانبه نگاه کرد. نباید یکبعدی در نظر گرفت. ناتوانی در دیدن و پشت سر گذاشتن آن موانع وجود دارد.
اما آیا اینها قابل توجیه است؟ دلایلی وجود دارد. اما اگر وجود این دلایل منجر به عدم تحقق آنچه باید باشد، شود، این وضعیت غیرقابل قبول است. نقطه کنونی همین است. و رهبر آپو به این نقطه پایان داد. گفت که این پایان یک دوره تاریخی و گشودن راه برای یک دوره تاریخی جدید است.
کنگره را چگونه تعریف کنیم؟ دوازدهمین کنگره، پایان دادن به روند تاریخی ۴۷ ساله جنبش آزادیخواهانه آپویی که با هویت پکک ادامه یافته و گشودن راه برای آغاز یک روند جدید است. با اتخاذ این تصمیم و برگزاری کنگرهای که این تصمیم را گرفت، یک روند جدید آغاز شده است. رهبر آپو این روند را 'روند صلح و جامعه دموکراتیک' تعریف کردهاند. ایشان مبارزه جامعه دموکراتیک را به عنوان وظیفه اساسی قرار دادهاند.
ایشان این دوره را 'دوره جامعه دموکراتیک' تعریف کردهاند. جامعه دموکراتیک چیست؟ جامعه اکو-اکولوژیک است. جامعه دموکراتیک، جامعه اخلاقی و سیاسی است. جامعه دموکراتیک، جامعه آزادیخواه زنان است. جامعه دموکراتیک، جامعه کنفدرالیسم دموکراتیک است. یعنی به اجرا درآوردن پارادایم نظریه تمدن دموکراتیک، توسعه دوره سوسیالیسم جامعه دموکراتیک…
در واقع، رهبر آپو در سال ۱۹۹۴ با گفتن 'رستاخیز کامل شد، نوبت آزادی است'، تامین آزادی را پیشبینی میکرد. اما چون آن را با ایدئولوژی دولت-ملت پیشبینی میکرد، گفت 'آزادی'. همواره 'آزادی' در پیش بود و این نیز به ایدئولوژی دولت-ملت وابسته بود. هدف آن دولت-ملت شدن بود. با تغییر پارادایم، این به معنای تامین آزادی اجتماعی و مدیریت دموکراتیک شد. پارادایم دولت و قدرت پشت سر گذاشته شد. پارادایم اکولوژیک، آزادیخواه زنان و جامعه دموکراتیک به عنوان اساس قرار گرفت.
اکنون در برابر وضعیت عدم تحقق این، یعنی عدم به اجرا درآمدن چنین تغییری در ذهنیت، سبک، سازماندهی و روشهای مبارزه، با گفتن 'توقف' به این روند، هدف توسعه یک روند جدید است. از این نظر، روند جدید، روند ساخت و توسعه زندگی آزاد و جامعه دموکراتیک است.
چنین دورهای آغاز شده است. برنامه آن در دفاعیات موجود است. پارادایم آن را بیان میکنیم: میگوییم پارادایم آزادیخواه زنان. میگوییم پارادایمی که اکولوژی اجتماعی را اساس قرار میدهد. زیرا کره زمین در حال نابودی است؛ در برابر شیوههای سود حداکثری سرمایهداری، حملات صنعتی، در برابر دولت و قدرتی که هیچ ارزشی برای جامعه قائل نیست؛ در برابر فردگرایی مدرنیته سرمایهداری و لیبرالیسم؛ دورهای را سپری میکنیم که تمام ارزشهای اجتماعی در معرض خطر نابودی قرار گرفتهاند.
در حالی که زندگی اجتماعی مبتنی بر آزادی زنان، ضرورت انسان بودن، ضرورت طبیعت انسان و ضرورت جامعه طبیعی است. یک نسلکشی اجتماعی وجود دارد. حملهای به جامعه وجود دارد. اکنون روند ساخت همه اینها، یعنی دوره جدید، یک روند مبارزه جدید است. به همین دلیل رهبری گفت: 'برنامه را ملموستر خواهیم کرد. 'روش را متناسب با آن خواهیم کرد.
یعنی پارادایم جدید با روش پارادایم قدیم قابل دستیابی نیست. ملت دموکراتیک با روش دولت-ملت قابل ساخت نیست. ملت دموکراتیک قابل توسعه نیست. بنابراین، ادغام و هماهنگ کردن هدف و وسیله… ما این را به معنای به اجرا درآوردن آن، هم در فکر و هم در عمل، هم در گفتار و هم در کردار بیان میکنیم. برای دوره جدید میتوانیم این را بیان کنیم. روندی که با کنگره آغاز شده، این است.
هویتهای جدید، راهپیمایی آزادی جدید
تاریخ راهپیمایی آزادیخواهانه آپویی با هویت پکک به پایان رسید. این راهپیمایی آزادی با هویتهای جدید ادامه خواهد یافت. این هویتها چه خواهند بود؟ یعنی رهبر آپو بحث میکند. میگوید: 'خیلی عجله نکنیم. 'اما البته مدت زیادی نیز اینگونه نخواهد ماند. سازماندهیهای مختلف در داخل جامعه از قبل وجود دارد.
سازماندهی دموکراتیک… در مبارزات گذشته پدید آمد. آنها سازماندهیهایی مطابق با الزامات پارادایم جدید بودند. با قدرتی که از آنها گرفته شده و با بررسی آنها، البته سازماندهیهایی پدید خواهند آمد که وظایف دوره جدید را انجام دهند، با برنامههایشان سازگار باشند، با اهدافشان سازگار باشند، نامی را که آن را نمایندگی کند و روشی را که آن را پیش ببرد، تحقق بخشند. به عنوان مثال، نام آن پکک نیز نخواهد بود. پکک حتی به عنوان یک نام نیز در واقع پارادایم، هدف آن و پایگاه اجتماعی آن را در بر نمیگرفت.
از نظر هدف محدود بود. به ویژه از نظر اجتماعی و پایگاه اساسی، فقط بخش بسیار محدودی را مخاطب قرار میداد. در اوایل دهه ۷۰ این معیار معتبر بود. با همین نیز وارد کوردستان شد. از این رو پکک اشتباه نکرد. رهبر آپو در آن شرایط نمیتوانست کار دیگری انجام دهد…
اما اکنون مطابق با الزامات پارادایم جدید خواهد بود و در آن، ملت دموکراتیک شدن و جامعه دموکراتیک شدن اساسی است. یعنی هویت جدید بر اساس جامعه دموکراتیک توسعه خواهد یافت. اکنون چگونه شکل خواهد گرفت، بحثهای دوره پیش رو، دوره نزدیک، آن را آشکار خواهد کرد.
اکنون ما در یک مبارزه هستیم. آنچه انجام میدهیم نیز لازمه یک مبارزه است. مبارزه تمام نمیشود. ادامه دارد و خواهد داشت. با روشهای جدید و سازماندهیهای جدید ادامه خواهد یافت. حتی مبارزهای پیچیدهتر، جامعتر و چندوجهیتر خواهد بود. یک بار رهبر آپو گفته بود: 'آنچه تاکنون انجام دادهایم یک آغاز بود. مبارزه اصلی و تحولات انقلابی پس از این رخ خواهد داد. '
بله، مبارزهای که تاکنون رستاخیز ملی را به پایان رسانده و موجودیت و آگاهی کورد را قطعی کرده، یک آغاز بود. این دوره بزرگ موجودیت، زندگی آزاد و توسعه دموکراتیک در دوره پیش رو رخ خواهد داد، توسعه خواهد یافت و تجربه خواهد شد. هدف ما این است. اما هدف همه این نیست. این هدف ماست. هدف دیگران متفاوت است. منافع آنها متفاوت است.
از این نظر، اهداف قدرت متفاوت است، اهداف اپوزیسیون متفاوت است و اینکه دولت تغییر پارادایم خواهد داد یا نه و چقدر انجام خواهد داد، مشخص نیست. برخی از همین حالا میگویند: 'پکک را منحل کنیم، گریلاها را منحل کنیم و از این ماجرا خلاص شویم. 'یعنی از این نظر، این یک روند توافقی و قطعی نیست. اما یک روند مبارزه آغاز شده است.
تغییر، دگرگونی و تغییر در روش مبارزه مسلحانه پکک دوباره مطرح نشده است. مدتهاست که در دستور کار ما بوده، بحث کردهایم، سعی کردهایم تغییراتی ایجاد کنیم، تا حدودی انجام دادهایم و نتوانستهایم آن را تکمیل کنیم. اکنون میخواهیم با تکمیل آنها پیش برویم. اما اگر حمله کنند و بخواهند نابود کنند، هر موجودی برای حفظ خود و زنده ماندن تلاش میکند. اگر همه اینها به عنوان یک بازی ظاهر شود…
به نظر میرسد. روندی که وارد آن شدهایم، فرصت و امکان زیادی به آن نخواهد داد. اما این نظر ماست. دیگران ممکن است متفاوت ببینند و متفاوت ارزیابی کنند.
بنابراین، ممکن است بر اساس اهداف خود حمله کنند. یعنی کسانی که میخواهند پکک را به درگیری بکشانند، ظاهر خواهند شد. ما که تاکنون آتشبس اعلام کردهایم، کسانی بودند که برای عدم اجرای آتشبس تلاشهای خرابکارانه زیادی انجام دادند.
پس از این خواهیم دید که دولت و قدرت تا چه حد حاکم خواهند بود و چه چیزهایی را تا چه حد تغییر خواهند داد. ما مبارزه خواهیم کرد. مبارزه را با روشهای جدید انجام خواهیم داد. با سازماندهیهای جدید در دوره پیش رو توسعه خواهیم داد. اگر حملاتی صورت بگیرد، البته مبارزهای که پیش خواهیم برد، اشکالی به خود خواهد گرفت که آن حملات را خنثی کند.
سازماندهیهای ما نیز بر اساس آن خواهد بود. نمیتوانیم بگوییم روند قدیم همانطور که بود ادامه خواهد یافت و ما میتوانیم هر لحظه به آن بازگردیم. آن اتفاق نخواهد افتاد. رهبر آپو گفت: 'انتقال از فضای خشونت و درگیری به بستر سیاست دموکراتیک و قانون. 'این وضعیتی نیست که فقط با تلاش ما محقق شود. اگر طرف مقابل نیز آن را بخواهد و بر اساس آن عمل کند، اینها اتفاق خواهد افتاد و جنبش ما در این زمینه مشتاق است.
اما اگر با حملات نابودگرانه و بازیها روبرو شود، مانند هر موجود زندهای، البته برای حفظ ارزشهای خود مقاومت خواهد کرد. برای همین میگویم: در این نقطه همه باید هم درست بفهمند و هم درست در روند شرکت کنند. به ویژه رفقا باید درست بفهمند. سازمانها و جنبشهای زنان و جوانان ما همواره باید درست بفهمند. دوستان انقلابی سوسیالیست و نیروهای دموکراتیک ترکیه باید درست بفهمند. تودهها، مردم، کارگران و زحمتکشان باید درست بفهمند. دوستان ما باید درست بفهمند. مبارزه ممکن است پیچیدهتر و دشوارتر شود، ممکن است با یک روند مبارزه سختتری روبرو شویم.
همه باید برای این آماده باشند. چگونه آماده شوند؟ نه اینکه فقط آماده فداکاری باشند، بلکه با درک آنچه اتفاق میافتد، با خنثی کردن حملات متقابل و با توسعه سبک و روش پیشبرد موفقیتآمیز روند – روند صلح و جامعه دموکراتیک – و با مبارزه برای تحقق آن آماده باشند و آن را پیش ببرند. اکنون این مبارزه بر اساس آزادی جسمانی رهبر آپو ادامه دارد. در این زمینه باید بسیار فشردهتر عمل شود. اما جامعه نیز آن را پذیرفته است، با مبارزه صلح و جامعه دموکراتیک.
باید در همه جا تلاش، مبارزه، آموزش، سازماندهی و فعالیت خود را برای جامعه دموکراتیک شدن و توسعه جامعه کمون دموکراتیک توسعه دهیم. توقف نیست، گام برداشتن به سوی مبارزه بزرگتر وجود دارد.
اقدامات احتیاطی در برابر روند و احتمالات منفی
اقدام احتیاطی، آگاهی و عزم ماست. ارزشهای آزادیخواهانه و دموکراتیکی که از مبارزه بزرگ ۵۲ ساله پدید آمده است… یعنی مبارزه رهبر آپو و مقاومت ۴۷ ساله پکک ارزشهای بسیار بزرگی آفریده است. این ارزشها به عنوان میراثی بزرگ به روند جدید سپرده میشوند. البته که از بین نرفته و نابود نشدهاند. بزرگترین تضمین و اقدام احتیاطی همین است.
یعنی، چگونه بگویم، ما این تصمیم را گرفتیم اما این تصمیم انحلال نیست. برخی مینوشتند: 'آیا این افراد بخار خواهند شد؟' این تصمیم تبخیر نیست. اگر کسانی با چنین رویکردی به ما نزدیک شوند و آن را تحمیل کنند، خودشان شکست خواهند خورد.
خواهم گفت: در طرف مقابل، در سطح قدرت و دولت نیز، روندی وجود دارد که بازگشت از آن دشوار است. ما آنها را ارزیابی میکنیم، ببینیم چه میشود. میبینیم که آنها سعی میکنند با محافل مختلف به توافق برسند. اما هیچ توافقی نمیتواند آنها را نجات دهد. نمیدانم، سعی میکنند با آمریکا دیدار و توافق کنند. با اروپا کار میکنند. با روسیه کار میکنند. با اسرائیل کار میکنند. با ایران که همواره در تماس و همکاری نزدیک هستند. اما هیچکدام نجاتشان نخواهد داد.
ما گفتیم: یعنی ترکیه که تغییر نمیکند و پارادایم ضد کورد خود را تغییر نمیدهد، دو گزینه پیش رو دارد: یا با سیستمی که در آن قرار دارد وارد جنگ شود یا تسلیم شود. تسلیم هژمونی جدید خاورمیانه شود که این سیستم میخواهد تحت سلطه اسرائیل ایجاد کند.
اگر این کارها را نکند، آنگاه تنها یک راه باقی میماند: تغییر پارادایم در مسئله کورد که رهبر آپو پیشبینی و توسعه دادهاند و بر این اساس، دموکراتیزاسیون ترکیه را پیشبینی کند. جمهوری دموکراتیک را پیشبینی کند. راه را برای جامعه دموکراتیک باز کند و به آن جای دهد. توسعه مدیریت محلی دموکراتیک را بپذیرد. یعنی یک دموکراتیزاسیون ریشهای را تجربه کند.
تنها چنین دموکراتیزاسیونی میتواند مسئله کورد را حل کند؛ مشکلات جامعه ترکیه، کارگران، زحمتکشان و گروههای اتنیکی مختلف را حل کند؛ ترکیه را متحد کند و امکانات ترکیه را به سوی توسعه جامعه سوق دهد.
اکنون آن را به سوی جنگ و درگیری سوق میدهند. زندانها سه برابر پر شدهاند، پلیس شاید ده برابر بزرگتر از گذشته شده است – آمار رسمی آشکار است. ارتش نیز همینطور. همه چیز در این جنگ رفته و تمام شده است.
از این نظر، یعنی اینطور نیست که ما ساختارهای قدیمی خود را حفظ کنیم و بر اساس آن تضمین ایجاد کنیم… بلکه درک و جذب اندیشه و تغییر جدید؛ با قاطعیت از آن دفاع کردن و شرکت در گامهایی که رهبر آپو در دوره جدید برخواهند داشت، درک خطی که ایشان گشودهاند – که در دفاعیات مطرح کردهاند – و توسعه اشکال سازماندهی و عمل متناسب با آن، و پیشبرد مبارزه بر این اساس، بزرگترین تضمین است.
برای همین، دستاوردها و میراث ایجاد شده البته ارزیابی خواهند شد. نمیتوان گفت که این میراث از بین خواهد رفت و نابود خواهد شد. آیا چنین چیزی ممکن است؟ آنگاه آن جامعه کورد… اگر چنین رویکردی اتخاذ شود، این به این معناست: جامعه کورد نسلکشی خواهد شد.
روش مبارزه مسلحانه است که میخواهند تغییر دهند
یعنی اگر کوردها دستاوردهای ۵۰ سال مقاومت خود را از بین ببرند – که در واقع با همینها موجودیت یافتند – موجودیت کورد با مبارزه پکک دوباره آفریده شد. رهبر آپو پس از فروپاشی ساختار اجتماعی و سازماندهی سنتی کورد، برای ایجاد یک کوردستان آزاد و دموکراتیک جدید وارد مبارزه شد. و جامعه کورد به همان اندازه وجود دارد که آموزش دیده و سازمانیافته است.
اگر شما اکنون تمام این سازمانها را منحل کنید، در واقع کورد را نابود کردهاید. چنین چیزی وجود ندارد، هیچکس نباید چنین بفهمد. یعنی چنین چیزی ممکن نیست.
آنچه میخواهند تغییر دهند، روش مبارزه مسلحانه است. ساختاری که آن را به عنوان شکل اساسی مبارزه در نظر گرفته و بر اساس آن سازماندهی شده است، مورد بحث است. سازمانهای مبارزه مسلحانه، این را هم رهبر آپو در بحثها و هم حتی مخالفان به وضوح مطرح کردهاند.
از این نظر، احتمالا باید بگوییم: سازمانهای جامعه کورد دموکراتیک، سیاسی و ایدئولوژیک، کارها و مبارزات خود را بر این اساس پیش میبرند و ادامه میدهند. آنها بیشتر توسعه خواهند یافت، بر اساس پارادایم جدید و مشارکت مؤثر در روند جدید آغاز شده، توسعه خواهند یافت. همه باید این را بدانند.
سازمانها باید بدانند، جامعه ما باید بداند. زنان و جوانان به ویژه باید بدانند. اگر اینگونه دانسته نشود و برعکس فهمیده شود، اشتباه خواهد بود و خطر ایجاد خواهد شد. اما وضعیت واقعی اینگونه نیست.
وضعیت واقعی به این شکل است. یعنی هیچکس نمیتواند به دیگری چیزی بگوید: نمیتوانند به کوردها بگویند: 'چرا جامعهای سازمانیافته هستید؟ چرا سازمانهای خودتان را تاسیس میکنید؟ چرا با سازمانهای خودتان زندگی میکنید؟ چرا با زبان و فرهنگ خودتان زندگی میکنید؟' نمیتوانند از کوردها بخواهند که از آن ارزشها دست بکشند.
هرگونه ایستادگی و مقاومتی که تاکنون در برابر کسانی که چنین میگویند وجود داشته است، پس از این نیز بیشتر خواهد بود. آنها در این سطح آگاهی و اعتماد هستند. همین است.
دیگر یک زندگی جایگزین در میان است
من به پکک نپیوستم؛ من به رهبر آپو پیوستم. یعنی زمانی که با تفکرات سوسیالیستی آشنا شدم، البته در مدرسه و محیط دانشجویی دیگری بودم. با توسعه آن، بعدا خود را در محیطی یافتم که به مبارزه با چنین سازمانهایی تبدیل شده بود. یعنی روند آموزش این را به ارمغان آورد. و این محیط دارای قدرت ارادی، خالق و مجری بود و آن رهبر آپو بود. من رهبر آپو را در اکتبر ۱۹۷۳ شناختم.
پیش از آن نیز با رفقای دیگری که در گروه بودند آشنا شده بودم. یعنی رفقای دانشجویی انقلابی داشتیم. اما برخورد با چنین گروهی با آشنایی با رهبر آپو رخ داد. برخورد با تفکرات و نظام فکری که این مبارزه کنونی را پیش میبرد، با شناخت رهبر آپو رخ داد. بنابراین، البته من به گروه آپویی پیوستم. در آنکارا…
از پایان سال ۱۹۷۳ به بعد، آن محافل رفاقتی ما به همین شکل ادامه یافت. در آنکارا گروه تشکیل شد. سپس بازگشت به کوردستان رخ داد. گروه به کوردستان بازگشت. من نیز بازگشتم و پیوستم. و چگونه شد؟ جلسه سد چوبوک برگزار شد. پایه آن گذاشته شد. در ژانویه ۱۹۷۶ جلسه دیکمَن برگزار شد. تصمیم بازگشت به میهن گرفته شد.
احتمالاً نوامبر ۱۹۷۷ بود که دوباره جلسهای برگزار شد که در آن بحث در مورد سازماندهی جریان داشت. از آنجا تصمیمی گرفته نشد. در نهایت تصمیم گرفته شد که بحثها ادامه یابد. یک سال بعد، در نوامبر ۱۹۷۸ جلسهای برگزار شد. در آنجا تصمیم گرفته شد که حزب تشکیل شود و نام این حزب پکک باشد.
البته رفتن به کنگره با جلسات قبلی متفاوت بود. یعنی پیشنویس برنامه وجود داشت، در سال ۱۹۷۷ آماده کرده و فرستاده بودیم. مانیفست در جولای ۱۹۷۸ نوشته شد: 'راه انقلاب کوردستان'. به عنوان مجله سَرخوبون چاپ شد، در دسترس بود و توزیع شد. یعنی اینها یک آمادهسازی بود. جلسهای بود که پس از اینها توسعه یافت.
همچنین گفته شده بود: با خواندن و بحث در مورد این اسناد به کنگره بیایید. چنین انتخاباتی برای نمایندگان وجود نداشت. رهبری تعیین کرد. اما برخی از رفقا را در مناطق موظف کرده بود و آنها نیز دیگر رفقا را تعیین میکردند. اینگونه رفتیم. برای چه رفتیم و چقدر آماده بودیم؟
در مراحل بعدی رهبر آپو همواره به وفور انتقاد و ارزیابی کرد. گفت: 'رفقا اصلا آماده نبودند. 'یعنی به همین دلیل برای حزب شدن اهمیت زیادی قائل بود. نمیتوانست حدس بزند که با موضع کادر فعلی، حزب شدن چقدر امکانپذیر است. اما البته اگرچه آمادگی وجود نداشت، اما هیجان، شور، آگاهی مشخص و اعتمادی که از آنها ناشی میشد، اراده و جسارت وجود داشت. گروه آپویی یک گروه هرمی بود. یک گروه منفعل و خودجوش نبود. یک گروه فعال و پویا بود. اما فقط همینقدر بود. این را میتوان گفت.
به رهبر آپو پیوسته بودند. برای انجام الزامات آنچه رهبر آپو تصمیم میگرفت و میخواست اجرا کند، یک ایمان، آگاهی و اعتماد شکل گرفته بود. مشارکت صورت گرفته بود.
اکنون البته کنگره دوازدهم بسیار متفاوت است. حزب ما را آموزش داد. مبارزه ما را آموزش داد. این همه شهید دادیم. تمام تجربیات ارزشمندترین مدرسه بودند. هر گام پکک نقش یک مدرسه آموزشی فوقالعاده را ایفا کرد. کسانی را که در آن شرکت داشتند، تغییر داد. یعنی این کار را در آموزش شفاهی انجام داد و اساسا در زندگی عملی انجام داد.
یک وضعیت نامرئی است. کسانی که در آن زندگی میکنند، نمیتوانند زیاد احساس کنند و متوجه نشوند. اما کسانی که بیرون هستند، همواره از وجود یک زندگی متفاوت، یک موضع متفاوت، یک جامعه متفاوت و یک رابطه انسانی متفاوت سخن میگویند. سری ثریا اوندر یکی از کسانی بود که بیشتر از همه اینها را بیان میکرد؛ یک بار دیگر یاد او را گرامی میدارم. او در روند ۲۰۱۳ چند بار آمد. عکسها که منتشر شده است. او تعریف میکرد. آن را مهم یافته بود.
همچنین بسیاری از محافل چپ سوسیالیست که از ترکیه آمده بودند، زندگی پدید آمده در میان گریلاها را به عنوان یک زندگی جایگزین ارزیابی میکردند. برخی جوانان در سالهای گذشته آمده بودند. میگویند: 'این چه زندگیای است! ما وجود چنین زندگیای را در کتابها خوانده بودیم، اما امکانپذیر بودنش یک رؤیا بود. ما آن را اینجا به واقعیت دیدیم. 'و برخی نیز اصرار میکردند: 'ما نمیرویم، در همین جا خواهیم ماند. '
اکنون نیازی به طولانی کردن نیست، اما واقعا سطح بسیار بزرگی از آگاهی، تغییر، توسعه و پدید آمدن فرد آزاد جدید و جامعه دموکراتیک شکل گرفته از آن را نشان میدهد. یک زندگی جایگزین و یک جامعه جایگزین در میان است. زندگی آزاد و جامعه دموکراتیک مبتنی بر آزادی زنان و جامعه ملت دموکراتیک به عنوان یک هسته در کوردستان تحقق یافته است. باید آن را سازماندهی کرد، با اراده خود پایدار کرد و همچنین آن را در محیط اطراف گسترش داد.
نقطهای که اکنون به آن رسیدهایم، این است. در چنین سطحی و با این آگاهی در کنگره دوازدهم شرکت صورت گرفت. البته چیزی غیرقابل مقایسه با گذشته است. ما آگاهی داریم و میفهمیم. بله، اینجا نیز هیجان و احساسات وجود داشت. به هر حال، ۴۷ سال هویت پکک بود. مردم گفتند، پکک مردم است، مردم اینجا هستند. کادرها، همه ما بخش بسیار بزرگی از زندگی خود را با این هویت سپری کردیم. نام ما شد، هویت ما شد، خودمان را در آن یافتیم و تعریف کردیم.
البته اینقدر طولانی نیز بوده است. رهبر آپو گفت: 'تکرار شد، طول کشید. 'بیشتر نیز استخوانبندی شد. تاثیراتی که ایجاد کرده، از نظر انقلابی میتوانیم بگوییم. انسان باز هم تحت تاثیر قرار میگیرد. نوع انسان موجودی است که عادت میکند. احساس و مغزش آن را ایجاد میکند، چیزی برای فکر کردن. اگر عادات به خوبی ارزیابی شوند، آگاهی، تجربه و نیروی زندگی میبخشند. اما اگر درست ارزیابی نشوند، انسان را محافظهکار میکنند. محافظهکاری یک عامل است و بزرگترین مانع در برابر توسعه را تشکیل میدهد.
یعنی ما اساس را بر عدم تبدیل شدن به عامل محافظهکاری قرار میدهیم. اما بگذارید بگوییم: آگاهی کنونی تا حد زیادی از موانعی که محافظهکاری ایجاد میکند، پیشی میگیرد. زیرا ما این مشکلات را تجربه کردهایم: سختیها و مشکلات گفتن و انجام ندادن تغییر و دگرگونی، و بر این اساس، عدم توانایی پیشبرد مبارزه به طور موفقیتآمیز و مؤثر در همه زمینهها. ما همواره در مورد این بحث کردهایم. من همواره در بحثها بودهام.
بنابراین، چنین آگاهی داشتیم. نتوانستیم چنین ارادهای ایجاد کنیم و آن را به سازمان تعمیم دهیم و قدرت پیشبرد آن را نشان دهیم. اما آگاهیای نیز داشتیم که از موجودیت، اشتباهات و کمبودها انتقاد میکرد و الزامات غلبه بر آنها را میدید. به همین دلیل، تلاش برای فهمیدن و با فهمیدن، کسب شور و هیجان بیشتر…
بله، پشت سر گذاشتن هویتی که اینقدر طولانی شده است، ممکن است کمی تلخی به انسان بدهد، اما گشودن راه برای یک آغاز جدید، به ویژه آغازی جدید که اهداف بزرگتری را دنبال میکند – برای کسی که میتواند آن را ببیند و به سوی آن گام بردارد، شور و هیجان به همراه دارد. از این نظر، احساسات مربوط به کنگره کمی پیچیده و چندوجهی است. بیانگر وضعیتی است که چیزهای مختلف در هم تنیدهاند.
آنچه اساسی است، هدایت آگاهی است. آن نیز عبارت است از دیدن، فهمیدن و باور داشتن به ضرورت پشت سر گذاشتن وضع موجود، بازسازی زندگی و آغازهای جدید. این نیز شور و هیجان بزرگی به همراه دارد.
پس از این، بر این اساس در روند جدید و تمام تلاشهایی که رهبر آپو توسعه خواهند داد، شرکت خواهیم کرد. ما به عنوان تمام رفقا این قول را داده و ارزیابی آن را انجام دادهایم. من نیز در تلاش خواهم بود تا دستاوردهای مبارزه تاکنون را درک کرده و روندهای جدید را بهتر بفهمم، در برابر خطرات حساستر باشم و گامهای عملی موفقیتآمیزتری بردارم. با این انسجام فکری از هم (هویت قبلی یعنی پکک) جدا شدیم.
بیایید پیروزی روند صلح و جامعه دموکراتیک را بیافرینیم
میخواهم رفقا، مردم ما، دوستان ما؛ به ویژه توسط زنان و جوانان – زیرا همانطور که پیشگامان مبارزه بودهاند، قطعا پیشگامان این گام جدید بر اساس پارادایم جدید نیز خواهند بود – نتایج دوازدهمین کنگره را به درستی درک کنند. رویکردهای محدود و احساسی نباید آنها را محدود و عقب بکشد.
اما نباید از درس گرفتن از گذشته، درک آن، تمرکز بر آن و بر این اساس، انجام پرسشگری انتقادی و خودانتقادی اجتناب کنیم. روند، روند انتقاد و خودانتقادی است؛ روند درس گرفتن از گذشته است. اما روند ماندن در گذشته نیست، بلکه روند دیدن نو و حرکت قویتر به سوی آن با شجاعت و فداکاری بزرگ – در خط فدایی آپویی – است.
میخواهم همه اینگونه باشند. تمام اقشار مردم، ستمدیدگان، محافل سوسیالیستی، و همچنین دوستان سوسیالیست، انقلابی و دموکراتیک ما در ترکیه… ما با آنها نیز همگام هستیم و اگر با هم پیش برویم، به راحتی میتوانم بگویم که تحولات مهمی را به وجود خواهیم آورد، گامهای جدید برداشته و دستاوردهای بزرگی ایجاد خواهیم کرد. فراخوان من به همگان بر این اساس است: درست درک کنیم، به طور جامع ارزیابی کنیم، از گذشته درس بگیریم و با اطمینان و شجاعت به آینده نگاه کنیم و گامهای مصمم برداریم. بیایید حتما پیروزی این روند صلح و جامعه دموکراتیک را بیافرینیم.»