کارزاری که چراغ دموکراسی را روشن‌تر کرد

تا آزادی جسمانی رهبر آپو محقق نشود، آتش جنگها خاموش نشده و چیزی با نام صلح محقق نمی‌گردد. با این کارزار آزادی جسمانی رهبری، خلق‌های آزادی‌خواه با پیشاهنگی خلق کورد می‌خواهند بردگی نفرین شده را به آزادی همیشگی و دائمی تغییر دهند.

کارزار آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد یکی از مشخص‌ترین و مهم‌ترین مباحث مبارزات آزادی‌خواهی خلق کورد و خلق‌های آزادی‌خواه جهان قلمداد می‌شود که موج آن آنقدر قدرتمند است که آکادمیسین‌ها، روشنفکران، آزادی‌خواهان و طرفداران دموکراسی در سرتاسر جهان را به خود جلب کرده و روز به روز بیشتر گسترش می‌یابد و به کارزاری بی‌نظیر در تاریخ تبدیل می‌شود. آغاز کارزاری که دو مسئله اصلی خاورمیانه را شامل می‌شود و به عنوان کلید همه مسائل و مشکلات منطقه قلمداد می‌گردد که پیوستن به آن یک وظیفه و مسئولیت اخلاقی و سیاسی است. چون امروز مسئله کورد مانند زمین بایری است که تشنه آب است، تشنه راه حل دموکراتیک، صلح طلبانه و عدالت اجتماعی است. در این زمین نیز که خلق کورد در آن است، بیشتر از آن خاک، تشنه آزادی جسمانی رهبر آپو و حل دموکراتیک مسئله کورد است. به همین دلیل خلق کورد و مسئله کورد که یک روح در یک جسم است، تشنه آفتاب آزادی است، با کارزاری پرچم آزادی را بلند کرده و خواهان رفع تشنگیست. این خلق پایبندی خود به افزایش مبارزات و انقلاب را نشان می‌دهد. آیا این یک خواب است یا یک حقیقت که خلق کورد و خلق‌های آزادی‌خواه به آن وابسته شدند؟ مشخص است امروز شعاری در ذهن خلق‌های آزادی‌خواه وجود دارد که حقیقت خلق و جامعه را نشان می‌دهد، آن نیز نشان دهنده آن است که هرگز حقیقت انکار نمی‌شود و نمی‌توان آن را پنهان نمود و نمی‌توان روح را از جسم جدا کرد و نسبت به آن بی‌تفاوت بود و غیرمسئولانه با این مسئله برخورد نموده به آسانی از آن گذر کرد.

دموکراسی آشکار نمودن حقیقت است

البته برای حل مسئله کوردها یک گام تاریخی لازم است. این مرحله نیازمند رویکردی معاصر است که با هر دوره تاریخی دیگری متفاوت است. زیرا در اینجا بر وجود آزادی و دموکراسی تاکید شده است. بنابراین آزادی و دموکراسی را نمی توان به راحتی با الفاظ، نام و القاب محدود کرد. یعنی آزادی و دموکراسی با نگاه و اندیشه سوسیالیستی محقق خواهد شد. زیرا باید با مدرنیته سرمایه داری و نیروهای محافظه کار منطقه مبارزه کرد با سلاحی که سدهای در مقابل آزادی را در هم شکست، نه سلاحی که امیدها و آرزوها را در دل مردم حبس کرد و با دستبند بردگی اسیر کرد. راه و روش مبارزه لازم است که به تفکری که جامعه را به بردگی گرفته تا روزانه با تحقیر و توهین و انکار مواجه کند، ضربه بزند.

این کارزار آن ضربه بزرگ و سهمگین است که امروز به تفکر و فلسفه گمراه کننده‌ای که تهدیدی جدی علیه انسانیت است، زده می‌شود. چون واکنش و تاثیر این تفکر در کوردستان دیده می‌شود که چگونه می‌خواهند خلق کورد را در قفس آهنین اشغالگری با قتل‌عام مواجه کنند. با چه راه و روشی حملات فرهنگی علیه ش انجام می‌دهند و می‌خواهند او را بی‌هویت و بی‌اراده نموده و با ترسناک‌ترین و بزرگترین تهدید تاریخ مواجه کنند. در چنین زمانی چه راه و چه روشی شایسته این ضربه سهمگین است که به دشمنان راه حل مسئله کورد و آزادی و دموکراسی زده شود. اگر به صورت شبانه روزی از بلندگوهای مدرنیته سرمایه‌داری، دموکراسی تبلیغ شود، این‌ها همه فراخوانی بی‌عمل و واهیست چون زبانی که به کار گرفته می‌شود زبان رشد فعالیت‌های خلق نیست که اراده آزادی بر اساس آن بنیاد نهاده شود. زبان سازماندهی خلق و جامعه نیست، زبان افزایش مبارزات و رشد مقاومت نیست. آن زمان در به کارگیری چگونگی راه و روش، کم و کاستی‌های جدی وجود دارد که در مقابل ایجاد دموکراسی و آزادی و حل دموکراتیک مسئله کورد مانع ایجاد می‌کند.

آیا می‌توانند با عباراتی که اشغالگران و مزدورانشان برای جامعه کوردی تراشیده اند، زمین را بدون روشنایی رها کنند؟ شکوفه امید و ایمان را در دل مردم خاموش کنند؟ افراد جامعه در این زمینه چقدر هوشیار و سازمان یافته هستند؟ البته سرزمینی که تشنه آزادی است از عبارات بردگان خوب، کارگران خوب و کوردهای خوب سیراب و بهره‌مند نخواهد شد. این عبارات فی نفسه به معنای سلب ارزش‌های انسانی و آزادی است. یعنی جدایی از خلق، کوری ذهن و عدم واکنش است. زیرا در اینجا کورد آزاد که هویت جدید خاورمیانه جدید است، به معنای نفی منطق و فلسفهای است که برده‌داری را به گره کور و تنها گزینه انسانی تبدیل می‌کند. به همین منظور، فلسفه کورد آزاد در حال تقویت و گسترش خط «مقاومت زندگی است» در برابر فاشیسم و ​​دیکتاتوری است و به بشریت با گزینه زندگی جدید پاداش داده است. به همین دلیل خلق کورد و دوستانش امروز با آغاز کارزاری بر آزاد بودن خلق و جامعه اصرار دارند و با همه نیرو و توان خود پاسخ مسئله خطرناکی را می‌دهند که تهدید علیه آزادی و دموکراسی است.

این تهدید نیز به طور مستقیم بر انکار و قتل‌عام خلق کورد تاثیر گذاشته است. یعنی با این روش خلق را بی‌هویت، بی‌بهره و بی‌امید می‌کنند. این نیز از بین بردن دموکراسی در مهد بشریت است. اینگونه به طور مستقیم خلق کورد را از تغییرات منطقه‌ای و جهانی جدا می‌کنند و با تقسیم و انکار خلق کورد می‌خواهند زمین بایر کورد را برای ۱۰۰ سال دیگر بر اساس منافع خود آبیاری کنند. یعنی فلسفه آزادی و دموکراسی در کوردستان را از بین ببرند. در حالی که دموکراسی به طور مستقیم با فعالیت‌های خلق مرتبط است این گونه سرکوب خلق کورد و قتل‌عام کوردستان را با هدف از بین بردن دموکراسی انجام می‌دهند چون دموکراسی آشکار نمودن حقیقت است. مشارکت کارآمد خلق در سیستم اداره خود می‌باشد، برداشتن ماسک از صورت نیروهای تاریک پرست است.

کمپینی، زبان دموکراسی را در جهان راه‌اندازی کرد

خلق کورد در طول تاریخ تحت عناوین مختلف چراغ دموکراسی را روشن کرده است. این‌ها نیز با مبارزات و مقاومت شکست ناپذیری که انجام داده محقق شده است. به همین دلیل در هر جایی که فعالیت خلق وجود داشته باشد دموکراسی در آنجا محقق می‌شود. امروز خلق کورد و دوستان و طرفدارانش با کارزاری دموکراسی را گسترش داده و چراغ دموکراسی را روشن‌تر می‌کنند. البته فعالیتی می‌تواند دموکراسی را محقق کند که با تفکر سوسیالیستی و آزادی‌خواهی به وجود آمده باشد و از ذهنیت مدرنیته سرمایه‌داری که تسلط بر بشریت هدف آن است، جدا شده باشد. بنابراین امروز فعالیتی در دل مردم می‌درخشد که برای رسیدن به آزادی و دموکراسی در ۷۴ مرکز جهان چراغی روشن کردند. به عبارت دیگر، کمپینی به راه افتاده است که زبان دموکراسی را در جهان راه‌اندازی کرده است و مردم را زیر چترش به میدان‌های مبارزه می‌کشد.

بر اساس فلسفه رهبر آپو هیچ مسئله‌ای وجود ندارد که در دموکراسی حل نشود. پس چرا نیروهایی که امروز خود را مرکز دموکراسی می‌دانند، در عمل به گوهر دموکراسی نزدیک نمی‌شوند؟ چرا در خاورمیانه با بهانه‌های مختلف با قتل‌عام خلق کورد دموکراسی را در گور می‌نهند؟ در حالی که رهبر آپو می‌گوید «در دموکراسی مسئله تابو وجود ندارد، حتی پادزهر تابوترین مسائل و مشکلات دموکراسی است.» چرا امروز گروهی از قوانین و افکار و عقاید و رسوم در جامعه مقدس شده‌اند که شکستن و دخالت در آنها ممنوع شده است؟ مشخص است رژیم‌های اشغالگر از دموکراسی وحشت دارند. امروز حتی از قانونی بر ضد رهبر آپو و مسئله کورد پیروی می‌کنند که علیه قوانین خود آنهاست. تحت نام دموکراسی عوام فریبی را به خورد جامعه می‌دهند. آیا این به معنی انکار و به حاشیه راندن دموکراسی و آزادی نیست؟ اگر حل مسئله‌ای سبب ایجاد دموکراسی و آزادی می‌شود چرا تا آن حد از آن وحشت دارند؟

همه آشکارا می‌دانند که هر چقدر دموکراسی در منطقه وجود داشته باشد، به همان اندازه نیز صلح برقرار می‌شود. یعنی هر چقدر خلق فعال باشند، زبان دموکراسی نیز رشد می‌کند. چون فعالیت زبان دموکراسی است. اما اعمال دولت- ملت ثابت کننده بی‌معنی بودن دموکراسیست. به دلیل نبود دموکراسی آتش جنگ شعله‌ورتر می‌شود و گسترده‌تر می‌گردد. این کارزار نیز در حقیقت به معنی پایان دادن به این جنگ و ویرانی است. ایجاد صلح و امنیت و آرامش در منطقه است. چون تا آزادی جسمانی رهبر آپو محقق نشود، این آتش جنگ خاموش نشده و چیزی با نام صلح محقق نمی‌گردد. با این کارزار خلق‌های آزادی‌خواه با پیشاهنگی خلق کورد می‌خواهند بردگی نفرین شده را به آزادی همیشگی و دائمی تغییر داده و اینگونه وظیفه معاصر خود را انجام دهند. به همین دلیل وظیفه تاریخی و انسانی بر دوش هر فرد آزادیخواه و سوسیالیست در ایران و روژهلات کوردستان گذاشته می‌شود تا در این کارزار شرکت کند و در تغییر این انحراف تاریخی نقش داشته باشد. با این مشارکت نیز شکست‌های تاریخی که خلق کورد و خلق‌های منطقه با آن مواجه شده‌اند را جبران کند. تا امید رسیدن به آزادی و تحقق دموکراسی بیشتر شود.

موکول نمودن مبارزات به آینده به معنی از دست دادن حقیقت است

این کارزار به این معنی است که باید از تاریخ درس بگیریم و آن را به درستی تفسیر کنیم. چون تاریخ غیر از آنکه آیینه پند و درس از خود است، واقعیتی میباشد که در آن زندگی می‌کنیم. یعنی سیاست اشغالگران در مقابل رهبران، پیشاهنگان و سرکردگان خلق کورد در گذشته یک چیز را به ما می‌گوید و آن نیز غیر از انکار، پاکسازی و تسلیم شدن چیز دیگری در آن وجود ندارد. به همین دلیل سیاستی که در امرالی در وجود رهبر آپو انجام می‌شود علیه خلق کورد و خلق‌های آزادی‌خواه است. به همین دلیل با راه‌اندازی کارزار جهانی موجی از مقاومت و مبارزه علیه این سیاست آغاز شده است. پس ما از تاریخ هر درسی که گرفته‌ایم باید در عرصه سیاست دموکراتیک از آنها استفاده کنیم. با این درس‌ها اشغالگری را شکست دهیم. اما آیا درس‌ها بر اساس منافع نیروها به وجود نمی‌آیند؟ بر اساس شرایط و مکان در آنها تغییراتی ایجاد نمی‌شود؟ آیا منافع حزبی، عشیره‌ای و شخصی هیچ مانعی در مقابل مبارزات دموکراتیک خلق ایجاد نکرده است؟ اگر این پرسش‌ها در جریان نباشد، پس چرا چراغ مبارزات در راستای توسعه دموکراسی در وجود کسانی که خود را حامل پرچم آزادی و دموکراسی قلمداد می‌کنند روشن نمی‌شود و بر اساس ضرورت بر قطار دموکراسی سوار نشده و در کارزاری که شعله آزادی را برافروخته سر می‌کند شرکت نمی‌کنند؟

مخالفان دموکراسی فلسفه‌ای را گسترش می‌دهند تا انسان‌ها گذشته خود را انکار کنند. البته این نیز گوهر وجودی مدرنیته سرمایه‌داری است که بر اساس انکار ارزش‌های گذشته، خلق و جامعه قدرتمند می‌شود. یعنی اشغالگران این موضوع را در ذهن انسان‌ها به وجود می‌آورند که انکار انقلاب، مبارزات و مقاومت را انکار کنند تا فعالیت خلق که همان زبان دموکراسی است رشد نکند. این نیز بدون شک به معنی از دست دادن حقیقت است که رویای صدها ساله خلق است به همین دلیل این کارزار اصرار بر گذشته‌ای است که آزادی و دموکراسی در آن وجود دارد.

امروز در شخص رهبر آپو در جزیره امرالی تهدید علیه یک حقیقت وجود دارد. در مقابل چشم جهانیان حقیقتی انکار می‌شود و اشغالگران مانع آن می‌شوند که چشم‌ها آن حقیقت را ببینند و گوش‌ها صدای آن را بشنوند و زبان‌ها در مقابل آن لال میشوندف تا حقیقتی برای همیشه پنهان شود و از درخشیدن آن جلوگیری کنند. به همین دلیل حقیقت رهبر آپو جنبه اصلی آن حقیقتی است که نمی‌خواهند به جهان تاریک روشنایی ببخشد، یا حتی از خواندن صفحه‌ای از کتاب‌هایش وحشت دارند و در مقابل آن مانع تراشی می‌کنند و اجازه نمی‌دهند تا شاهکارهایش به چراغی روشن کننده ذهن و وجدان‌های تاریک تبدیل شود. به همین دلیل پیوستن به این کارزار به معنی اصرار بر حقیقتی است که به فاشیسم، اشغالگری و تاریکی پایان می‌دهد. به سمت خودشناسی گام برداشته شده و جرقه انقلاب را در ذهن و وجدان انسان‌ها مزند. چون آغاز کارزار خواندن کتاب‌های رهبر آپو برای رسیدن به این حقیقت است. اگر در اینجا خواندن، مبارزه و مقاومت به آینده موکول شود به معنی از دست دادن حقیقت یا به معنی سپردن اراده به جهان خیالیست که اجازه نمی‌دهد زنجیرهای بردگی گسسته شود و سرود آزادی و دموکراسی در روی این خاک و میهن خوانده شود.

روشنفکر خلق را به کانون دوباره زیستن هدایت میکند

روشنفکران نقش اصلی در رسیدن به این حقیقت را دارند، پرده‌ها را از حقایق کنار می‌زنند و چراغ روشن کننده جامعه هستند. در این راستا رهبر آپو می‌گوید «جامعه بدون روشنفکر مثل یک کاروان بدون پیشرو است.» به همین دلیل روشنفکران در کاروانی شرکت می‌کنند که چراغ‌های دموکراسی در منطقه و جهان هستند و این کارزار آزادی رهبر آپو و حل مسئله کورد آن کاروانی است که رهروی رسیدن به آزادی و دموکراسی است. به همین دلیل روشنفکران باید برای آن پیشاهنگی کرده و به وظیفه معاصر خود عمل کنند. اما انتخاب یک راه درست برای هر فردی در این مسیر مبارزه می‌تواند منجر به خروج از هدف و مسیر آزادی شود. به همین دلیل این حساس‌ترین زمان و دوره مبارزات است که تاریخ مسئولیتی را به عهده روشنفکران، آکادمیسین‌ها، سیاستمداران، هنرمندان، زنان و جوانان محول کرده است.

چرا روشنفکران مسئولیت پیشاهنگی این کارزار را بر عهده دارند؟ در اساس روشنفکر به وجود آورنده است. به وجود آورنده عصر جدیدی از مبارزات می‌باشد. کارزاری را انجام می‌دهد. جامعه‌ای را فعال می‌کند و بر این اساس روشنفکر به به وجود آورنده جامعه خود تبدیل می‌شود. یعنی کسی است که آزادی و دموکراسی را محقق می‌کند، به وجود آورنده کارزار آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد است. به همین دلیل روشنفکران به جامعه نقشی می‌بخشند که در نمایشنامه‌شان خلق را به سوی کانون دوباره زیستن و فلسفه مقاومت زندگیست هدایت می‌کنند. همه روشنفکران برای آنکه دارای جامعه هوشیار و آزاد باشند با هوشیاری، دقت و دلسوزانه رفتار کرده و با تاثیر این کارزار هویت و تنوع فرهنگی جامعه که محصول تاریخی است را از نو به وجود می‌آورند. چون بخش اصلی در انقلاب ذهنی نیز از این راه به وجود می‌آید که مایه ترویج و احیا است.

منبع: مجله آلترناتیو