کردها «ابولای داعش» را مهار میکنند ـ رامین گارا
کردها «ابولای داعش» را مهار میکنند ـ رامین گارا
کردها «ابولای داعش» را مهار میکنند ـ رامین گارا
هماکنون کانتون کوبانی غرب کردستان در 24امین روز مقاومت با «ابولای داعش» قرار دارد. همانطور که ویروس «ابولا» آفریقا را تهدید میکند, ویروس «داعش» هم خاورمیانه را با خطر قتلعام روبرو ساخته است. ویروسی که ساخته و پرداخته خود غرب است و بصورت کنترل شده گسترش مییابد.
آنچه تحت نام مقاومت کردها در کوبانی روی میدهد, مبارزه برای دورهای جدید از تاریخ تحت عنوان «رنسانس خاورمیانه» است. رنسانس وقتی ظهور میگیرد که ارتجاع و وحشیگری یک تمدن دستساخته ضدانسانی به اوج برسد. در همین خاورمیانه پیشتر بزرگترین رنسانس در دوران «مانی» روی داد. ارتجاع و واپسگرایی مغهای زرتشتی به حدی رسید که آیین زرتشتی با شعار زیبای «گفتار نیک, پندار نیک و کردار نیک» را به تباهی کشاند, اما ظهور مانی برای نجات این آیین و رفرم در آن میرفت که اولین رنسانس تاریخ انسانیت را شکل دهد که متأسفانه ارتجاع مغها مانع این کار شد.
در اروپا هم رنسانس قرن 15 به بعد با ارتجاع قرونوسطایی مبارزه کرد و به اوج رسید.
امروزه هم رنسانس خاورمیانه با مرکزیت کردستان می رود تاریخ را در آستانه تمدنی نوین تاریخی قرار داده است. واپسگرایی و افراطیگری که خاورمیانه را هماکنون در منجلاب ابولای داعش غرق کرده, اولین نشانههای پیروزی یک رنسانس تاریخی دیگر است. قرار نیست همیشه بادها بر وفق مراد ارتجاعیون و قدرتهای غربی بوزد, ممکن است روزی ورق برگردد و این باد بصورت طوفانی سهمگین هستی تباه قدرتطلبان را درهم پیچد و خلقهای خاورمیانه با زایشی نوین روبرو شوند. یک روزی هم ورق به نفع خلقها برخواهد گشت.
خاستگاه ارتجاع به آخرین منازل خود در ایران و ترکیه هم خواهد رسید. وقتی آتش میسوزد, همه چیز را پاک و تمیز میکند. آتش خلقها هم دامن قدرتهای حاکم را گرفته است. طوفانی که آمریکا هماکنون بسوی ایران, ترکیه, عربستان و روسیه هدایت میکند, روزی در سحرای طبس دیگر به شکستی مفتضح دچار خواهد شد. اینگونه, ارتجاع و محافظهکاری ایران و قدرتهای منطقه و هژمونی جهانی آمریکایی که خاستگاه اصلی داعش است, در مقابل قیامهای خلقها به خط پایان خواهد رسید.
یک شاخه این ارتجاع هم در قالب نیروهای سیاسی و مذهبی کردستان هم خود را نمایانده است. همین ارتجاع بود که زمینه را برای گسترش «ابولای داعش» در کردستان فراهم کرد. درغیر اینصورت غیرممکن بود, چنین بلایی دامنگیر شنگال و کوبانی شود و به پشت دروازههای «هولیر» برسد. همانطور که رنسانس به یک «اندیشه نوین» بعنوان «پادزهر» ابولاها نیاز دارد, اندیشه آپوئیستی هم تنها پادزهر قوی در مقابل ویروس کشنده ارتجاع داعشی, منطقهای و غربی در خاورمیانه است.
متأسفانه امروزه «جنگ رسانهای» برای گسترش «جنگ روانی», نخستین نیروی «جنگی» است و فراتر از «ارتشها» قرار دارد. ارتشها در درجه دوم قرار گرفتهاند. از جنگ خلیج فارس تاکنون این شیوه جنگ جهانی قدرتها مرسوم شده است. امروزه سه نیروی هژمونی جهان, محافظهکاری منطقهای و انقلاب خاورمیانهای با هم در جدال هستند. آمریکا بعنوان نیروی هژمونی با راهکارهای جنگ رسانهای ـ روانی, نخست, زمینه را برای دخالت ارتش فراهم میسازد. لذا از چهره منحوس خود «اسطوره نجات» ساخته است. طوری که دستپروردگان آن هم سعی میکنند, این چهره را «زیباروتر» جلوه دهند و در کرنای تبلیغاتی خود میدهند که «اسطوره نجات ملتها» آمریکا است. درحالی که واقعیت خاورمیانه نشان میدهد که انزجار خلقها انزجار از این اسطوره دروغین است.
جنگ رسانهای ـ روانی کنترل شده هژمونی جهانی هم میروند به دیوارهای سترگ قلعههای محکم انقلاب خاورمیانه با خاستگاه کوبانی کوبیده شود و «ابولای داعش و اسطوره دروغین» با زوال و شکست روبرو شوند. جنگ کوبانی, نبرد علیه ابولای جهانی است. رنسانس هم از جایی ظهور میگیرد که بیش از همه در آن ستم و ظلم به اوج رسیده باشد؛ یعنی کردستان, فراتر از فلسطین.
جمعشدن ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا, ارتجاع منطقهای در قالب داعش و حضور مقاومت خلقها در قالب خلق کوبانی امری تصادفی نیست, یک ضرورت تاریخی است؛ کوبانی سمبل عظیم نجات جهان شده است.