کارزان: سرکوب نشانه ترس حاکمیت ایران از دراویش است

کارزان: سرکوب نشانه ترس حاکمیت ایران از دراویش است

طی سالهای گذشته, دراویش گنابادی بشدت از سوی رژیم ایران سرکوب شده اند. طی دو سه  روز گذشته بیش از 800 تن از دراویش بازداشت و معترضان به آن از سوی نیروهای امنیتی رژیم محاصره و تحت فشار قرار گرفتند. هم‌اکنون صدها تن از دراویش در زندان‌های ایران بسر می‌برند.هم‌اکنون صدها تن از دراویش در زندان‌های ایران بسر می‌برند. خبرگزاری فرات در این زمین مصاحبه‌ای با آرگش کارزان, عضو کمیته‌ دیپلماسی کودار انجام داد. کارزان می‌گوید:« برخورد خشونت‌آمیز و وحشیانه‌ی نیروهای انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی با دراویش معترض می‌تواند به عنوان ادامه‌ی سیاست سرکوب سال‌های پیشین تلقی شود و این موضوع  موجب ناامیدی خلق‌های ایران از دولت روحانی خواهد شد. دولت روحانی با دادن وعده‌های بسیاری به خلق‌های ایران ( مانند آموزش به زبان مادری و آزادی‌های سیاسی و فرهنگی و حذف نگاه امنیتی )  بر سر کار آمده است, اما با عملکرد یک سال‌ گذشته‌ی خود و عدم تحقق و عملی کردن وعده‌هایش به خلق‌های ایران، موجب ناامیدی هر چه بیشتر خلق‌ها شده است.»

 

متن کامل مصاحبه:

 

ـ برخورد با دراویش نشانه چیست؟ و چرا هدف گرفته می‌شوند؟

در چند سال اخیر موج دستگیری، آزار و اذیت دروایش گنابادی به حداکثر خود رسیده است، تخریب مساجد دراویش در قم و اصفهان ،دستگیری و شکنجه دراویش و حتی تبعید آنها در شیراز، اصفهان و قم، همه نشان دهنده‌ی ترس حاکمیت از دراویش می باشد. البته این موج سرکوب و فشار نه تنها به دراویش محدود نشده، بلکه در طول سالیان گذشته تمام ادیان و مذاهب، فرهنگ و خلق‌های ایران را نیز شامل شده است از بهایی‌ها گرفته تا اهل تسنن و مسیحی‌ها. یکی از خصایص تمامی دولت – ملت‌ها در طول دو سده‌ی اخیر همین سیاست یک‌دست سازی دینی – مذهبی و فرهنگی میباشد و میتوان گفت که خصیصه‌ی مشترک تمامی دولت- ملت‌ها یکدست‌سازی و هژمونی‌گرایی می‌باشد و جمهوری اسلامی نیز به عنوان یک دولت- ملت از این قاعده مستثنی نمی‌باشد. شیعه‌ی دولتی آلوده به اقتدار در ایران تاب و تحمل شیعه‌ی فرهنگی را ندارد. مذهب شیعه‌ی دراویش نیز به دلیل اینکه دارای وجه‌های اجتماعی و فرهنگی بوده با شیعه‌ی دولتی صفوی به رسمیت شناخته شده در ایران به مانند دیگر ادیان و مذاهب سرکوب می‌شود. میتوان گفت که در جمهوری اسلامی فقط شیعه‌ی رسمی قابل قبول بوده و دیگر شیعیان به شدت سرکوب میشوند. مگر دراویش گنابادی و دیگر فرهنگ و خلق‌های ایران چه میخواهند بجز آزادی‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی.

ـ جوانب سیاسی برخورد با دراویش چیست؟ 

برخورد خشونت‌آمیز و وحشیانه‌ی نیروهای انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی با دراویش معترض می‌تواند به عنوان ادامه‌ی سیاست سرکوب سال‌های پیشین تلقی شود و این موضوع  موجب ناامیدی خلق‌های ایران از دولت روحانی خواهد شد. دولت روحانی با دادن وعده‌های بسیاری به خلق‌های ایران ( مانند آموزش به زبان مادری و آزادی‌های سیاسی و فرهنگی و حذف نگاه امنیتی )  بر سر کار آمده است, اما با عملکرد یک سال‌ گذشته‌ی خود و عدم تحقق و عملی کردن وعده‌هایش به خلق‌های ایران، موجب ناامیدی هر چه بیشتر خلق‌ها شده است. جمهوری اسلامی خلق‌های ایران را ناچار می‌کند که برای رسیدن به خواسته‌های برحق خود به راههای دیگر متوسل شوند. در صورت ادامه‌ی چنین وضعیتی خلق‌های ایران برای حفظ موجودیتشان نه با انتخابات بلکه بوسیله دفاع یا راههای دیگردرصدد حفظ و بدست آوردن خواسته‌های خود خواهند بود. بدون شک ناامیدی خلق‌های ایران از تغییرات داخلی در ایران می‌تواند عواقب وخیمی بهمراه داشته باشد.

 اعتراضات دراویش و مقاومت‌های آنها در زندان‌ها اوج شکست سیاست‌های انکار و سرکوب خلق های ایران در سه دهه‌ی گذشته است.

ـ آیا دستگیری دراویش ارتباطی با مسایل سیاسی خارجی و جهت‌دهی‌های خارجی دارد؟

بیگمان بین افزایش سرکوب‌‌ها در ایران و مسائل منطقه‌ای ارتباطاتی وجود دارد. تغییرات منطقه‌ای دیگر تمام کشورهای منطقه را درنوردیده است. تغییرات از هر طرف به نزدیکی مرزهای ایران رسیده است. جمهوری اسلامی برای جلوگیری از سرایت تغییرات به ایران، به جای حل مسائل خلق‌ها راه حل سرکوب را در پیش گرفته است. بدون شک در صورت ادامه‌ی چنین وضعیتی, دولت ایران تنها زمینه را برای مداخلات خارجی از نواع داعش و یا حملات نظامی هموار می‌کند. اما متاسفانه در طول سالیان گذشته جمهوری اسلامی با ادامه‌ی سیاست‌های پیشین خود در برابر خلق‌ها و  فرهنگ‌های موجود در ایران، ثابت نموده که متاسفانه از رویدادهای اخیر هیچ درسی نگرفته است و همچنان هر گونه صدای آزادی‌خواهی و حق‌خواهی را به بهانه ی وابستگی به بیگانگان و یا تجزیه‌طلبی سرکوب میکند.

ـ این برخوردهای ایران چه عواقبی به دنبال خواهد داشت و دیدگاه کودار در مورد این مسئله چیست؟

متاسفانه بیش از سی سال حاکمیت جمهوری اسلامی با انکار، تبغیض و سرکوب فرهنگ‌ها، ادیان و خلق‌های ایران همراه بوده است. تمامی مذاهب و ادیان و خلق‌های موجود در ایران ( به غیر از دین رسمی و زبان رسمی و ملت رسمی ایران ) انکار و سرکوب شده اند.

دیگر جمهوری اسلامی قادر نخواهد بود که به مانند قبل ادیان و خلق‌های ایران را انکار و سرکوب نماید، بیگمان خلق‌های ایران گزینه‌های زیادی برای دفاع از خود در برابر حملات جمهوری اسلامی دارند. اعمال جمهوری اسلامی در زمینه‌ی برخورد با خلق‌های ایران زمینه ی افزایش خشونت را دارا می‌باشد، در صورت ادامه‌ی سرکوب و انکار و عدم چاره‌یابی دمکراتیک مسائل خلق‌های ایران، زمینه‌ی تبدیل شدن ایران به عراق یا افغانستانی دیگر وجود دارد. جمهوری اسلامی فقط با دمکراتیزاسیون قادر خواهد بود که به حیات خود ادامه دهد. جمهوری اسلامی در ابتدا باید فرهنگ‌ها و خلق‌های موجود در ایران را به رسمیت بشناسد, سپس در زمینه‌ی احقاق حقوق اساسی خلق‌های ایران در زمینه‌های آزادی‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی گام‌های عملی بردارد. خلق‌های ایران دیگر فریب شعار مسئولان را نمیخورند و خواهان گام‌های عملی می‌باشند. بیگمان وجود تنوع‌های فرهنگی و ساختار موزاییکی فرهنگی در ایران ضمن داشتن پتانسیل برای دمکراتیزاسیون و ایجاد ایرانی قدرتمند و موثر در منطقه و جهان، پتانسیل برای مداخله و افزایش خشونت و بالکانیزه شدن را نیز دارا میباشد.

جامعه‌ی دمکراتیک و آزاد شرق کوردستان ( کودار ) بر اساس واقعیت‌های موجود در شرق کوردستان ( وجود فرهنگ، ادیان و خلق‌های متفاوت ) تاسیس شده است. کودار سیستمی است که غنای فرهنگی را اساس قرار داده و به این موضوع نه به عنوان تهدید بلکه به عنوان فرصت می‌نگرد. تمام خلق‌ها، فرهنگ ها و مذاهب می‌توانند در سیستم کودار بصورت اراده‌مند و آزاد و با داشتن آزادی‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و بدون هیچ محدودیتی، مشارکت نمایند.

همان گونه که چنین سیستمی در مدت کوتاهی از ایجاد آن در غرب کوردستان توانسته است، به عنوان آلترناتیوی برای دولت – ملت‌های فرسوده در زمینه‌ی حفظ و مشارکت فرهنگ‌های موجود در این جغرافیا، نقش نجات دهنده‌ای برای این فرهنگ‌ها باشد در شرق کوردستان و تمام ایران نیز کودار می‌تواند به عنوان سیستمی آلترناتیو نقش ارزنده‌ای در دفاع و حفظ غنای فرهنگی موجود در ایران ایفا نماید.