معصومه امین: انکار همیشه از نظر رژیم ایران راحتر از تغییر قوانین است

معصومه امین: انکار همیشه از نظر رژیم ایران راحتر از تغییر قوانین است

اصلاح و تغییر رادیکال قوانین رژیم ایران و کسب حقوق کردها و زنان ایران و شرق کردستان یکی از راه‌های مبارزاتی سازمان‌های حقوق بشری بوده و هست. چیزی که رژیم ایران به هیچ وجه آن را برنمی‌تابد و بشدت سیاست انکار و سرکوب را دربرگرفته است. معصومه امین, فعال حقوق بشری و رئیس مشترک سازمان حقوق بشر کردستان با خبرگزاری فرات مصاحبه‌ای انجام داد که متن کامل آن در ذیل می‌آید:

 

ـ کمی از خودتان برایمان بگویید. اینکه اهل کجا هستید. کی به اروپا مهاجرت کردید و از چه زمانی تا به حال در سازمان حقوق بشر کوردستان عضو هستید؟

معصومه امین و اهل مهاباد هستم. 53 سال سن دارم. ازدواج کرده و دارای سه فرزند هستم. من و همسرم در آن دوران با هم آشنا شدیم. فعالیت حزبی و سیاسی انجام می‌دادیم. بعد از انقلاب شرایط فرق کرد و دیگر ما هم نتوانستیم در داخل کشور بمانیم. تقریباً سالهای 65-64 بود که مجبور شدیم از ایران خارج بشویم.

ـ گفتید مجبور شدید. چرا؟

احزاب سیاسی کورد وادارمان کردند. تنها دو راه را پیش روی ما می‌گذاشتند و می‌گفتند یا جمهوری اسلامی ایران را برخواهید گزید و یا به جنوب کوردستان بروید. ما هر دو راه را هم نپذیرفتیم. برخی از دوستان و آشنایان به ما کمک کردند تا توانستیم به‌عنوان پناهندگان سیاسی بتوانیم در کشور سوئد اقامت بگیریم. حقیقت امر این بود که به‌هیچ وجه برنامه‌ای برای رفتن به اروپا نداشتیم. اصلا چنین فکری در سر ما نبود. رفتن و ترک دیار کردن بر ما تحمیل شد که لزومی به مطرح‌‌نمودن جزئیات آن را نمی‌ّبینم.

ـ چرا احزاب سیاسی کورد در شرق کوردستان تاب تحمل آن را نداشتند که شما در صفوف آنها به مبارزه‌ی خودتان ادامه دهید و چنین مقوله‌ای را بر شما تحمیل کردند؟

چونکه قادر نبودند انتقاداتی که از سوی من و همسرم به آنها می‌شد را درک کنند و حتی راجب به آنها به تأمل بپردازند. برای آنها اخراج‌کردن راحت‌تر از این بود که حضور چند منتقد را در صفوف خود بپذیرند. واقعیت این بود که اجازه نمی‌دادند کار و یا برنامه‌ای از پیش بریم. مانع‌سازی می‌کردند و ما را در شرایط سختی قرار می‌دادند. از یک سو فشار جمهوری اسلامی ایران بر احزاب کوردی و از سوی دیگر محافظه‌کاری و جزم‌گرایی که بر عقلیت خود اعضای این احزاب حاکم بود موجب می‌شد که نتوانند شرایط واقعی آن زمان را آن‌طور که باید و شاید تجزیه و تحلیل کنند.

ـ زندگی در اروپا برایتان سخت نبود؟ چون به هرحال تفاوت‌های بسیاری از هر لحاظ بین کوردستان و سوئد وجود دارد.

کاملا صحیح است. در آن اوایل احساس ترس، نگرانی و دل‌تنگی عجیبی هم نسبت به آینده‌ایی که مشخص نبود و اینکه چه سرنوشتی را برای ما رقم خواهد زد، و هم برای سرزمین مادری خودمان داشتیم. زبان بلد نبودیم و برای رفع این مشکل به کلاس‌های زبان رفتیم. برای گذران زندگی هم بایستی کار می‌کردیم. اما چیزی که هرگز از آن غافل نشدم این بود که من یک کورد و یک زنم. می‌دانستم که حقوقم تحت فرم و نام‌های زیادی از من گرفته شده‌ و از آن سو بی‌هویتی را بر ملتم تحمیل می‌کنند. واقعیت این بود که هرگز نخواستم این موضوع را نادیده گرفته و یا ناچیز بینگارم. در اروپا هم به‌عنوان یک ملت همواره سیاستی که به تسلیمیت و بی‌هویتی بکشاند تحمیل شده و می‌شود. نه عاقلانه و نه اخلاقی هم هست که ما همه‌ی اینها را نادیده بگیریم و برای برچیدن و یا خنثی‌کردن این سیاست‌ها اقدامی انجام ندهیم.

ـ چرا باید چنین کاری کرد؟

با واقعیتی که امروزه خلق کورد و زنان کورد در آن به‌سر می‌ّبرند ارتباطی مستقیم دارد. خواستم صدای همه‌ی انسان‌هایی که حقوق‌شان پایمال می‌شود باشم. خواستم یک ذره‌ هم باشد درمانی باشم برای دردهای مردم و زنان ستم‌دیده کوردستان. همچنین سرکوب و خشونتی که متوجه زنان کورد است را به گوش جهانیان برسانم. تقریبا از سال 1991 تا به حال به فعالیت‌های حقوق بشری مشغول هستم. هنگامی که مشاهده کردم و دیدم که روز به روز وضعیت ملت کورد در کوردستان و به‌ویژه شرق‌ کوردستان رو به وخامت می‌نهد به تحقیق در مورد سازمان و یا نهادهای حقوق‌بشری در کوردستان مشغول گشتم. می‌توان گفت که بیش از 6 سال است که به عضویت سازمان حقوق‌ بشر کوردستان درآمده‌ام. در کنگره‌ی پارسال نیز من را به‌عنوان ریاست مشترک این سازمان برگزیدند.

ـ در کشورهای اروپایی تا چه حدی شاهد پایمال‌کردن حق و حقوق ملت کورد و یا سایر ملل‌ دیگر بودید که در آنجا زندگی می‌کنند. آیا هیچ تبعیضی بین شهروندانی که اهل همان جا هستند و آنهایی که از جاهای دیگر آمده‌اند قائل می‌شوند؟

بدون شک. زیرا هرچقدر هم اعلان کنند که کشورشان مهد دموکراسی و آزادی‌‌ست اما، تبعیضی بسیار فاحش بین شهروندان سوئدی و آنهایی که از کشورهای دیگر آمده و به شهروندی این کشورپذیرفته شده‌اند می‌تواند دید. ما را نه به‌عنوان شهروند درجه دو بلکه، به‌عنوان شهروند درجه سه هم می‌بینند. به‌هیچ وجه امتیازاتی که برای خود شهروندان سوئدی در نظر می‌گیرند برای یک کورد در نظر نمی‌گیرند. نه تنها در سوئد در همه‌ی کشورهای اروپایی بدین‌گونه است. صدای یک اروپایی به سادگی می‌تواند شنیده شود اما، برای یک کورد و یا یک ایرانی و... همان واقعیت مصداق ندارد. با این حساب و به نظر من پایگاه و جایگاه هر کسی در سرزمین و بین ملت خودش تعیین‌کننده‌تر، نمایان‌تر و محسوس‌تر است.

ـ در رابطه با کارتان بیشتر توضیح بدهید. آیا با  مساله و یا مشکل خاصی درگیرید؟

عدم اتحاد بین سازمان‌ و نهادهای حقوق بشری کوردها یکی از بزرگ‌ترین مساله‌ایست که ما با آن درگیر هستیم. هر جنبش و یا نهاد سیاسی‌ای که برای آزادی کوردستان تلاش می‌کند دارای یک نهاد حقوق‌بشری هم هست. اما هر کدام‌شان دارای یک نگرش و یک رأی بر سر مسائل هستند. خوب هنگامی هم که می‌خواهیم سازمان ملل به‌عنوان مثال در رابطه با مساله‌ی اعدام در ایران تصمیمی اتخاذ کند عدم هم‌رأی بودن ما بر سر این مساله مشکل‌ساز می‌شود. حتی وقتی که گزارش هم ارائه می‌دهیم هر کس بر سر یک موضوع اما با بیان و شکل دیگر موضوع را مطرح می‌کند. خوب این هم موجب می‌شود که در آّخر یک تصمیمی اتخاذ نشود و عملی هم انجام نگیرد.

ـ فعالیت‌های‌تان در چه سطحی می‌ّباشد. آیا از این وضعیت راضی هستید یا نه؟

البته که نه. کار بسیار سختی می‌ّباشد. عدم اتحاد بین سازمان و نهادهای حقوق‌بشری‌ـ‌مدنی و اجتماعی و حتی سیاسی تاثیر خود را بر روند کار ما هم می‌گذارد. حتی رسانه‌های کوردی هم هم‌رأی و هم‌فکر در رابطه با چگونه مطرح‌نمودن مسائل و معضلات و رویدادهای کوردستان نیستند. در واقع هر کسی صدایی دارد. در اروپا هم سازمان و هم نهادهای بسیاری وجود دارند. زیرا مجوز چنین فعالیت‌هایی به‌آسانی برای اشخاصی و یا گروه‌هایی که هدف راه‌اندازی چنین سازمان‌های را دارند صادر می‌شود. برای کوردها هم همین‌گونه است. هم‌اکنون در اروپا بیش از صدها سازمان و نهادهای حقوق‌ّبشری داریم. اما از لحاظ بودجه، عضوگیری و فراگیرکردن فعالیت‌های خود و ارتباط برقرارکردن با داخل ایران و شرق کوردستان دچار مشکلات بسیاری هستیم. هم‌اکنون هم چند پروژه در دست کار داریم اما هیچ همکاری برای عملی‌نمودن آنها با ما انجام نگرفته است. دلیل اصلی هم گسترده‌ و زیادبودن این فعالیت و زیرشاخه‌های آن است. تاحدودی هم برنامه و پروژه‌های خود را عملی کرده‌ایم، اما هنوز هم راه زیادی را داریم تا از آن راضی باشیم. از برگزاری سمینارها، کنفرانس و همایش‌های مختلف استفاده می‌کنیم تا مسائل مرتبط با حقوق بشر را با اشخاص و یا گروه‌های شرکت‌کننده که در این زمینه فعال هستند مطرح کرده و به راه‌حلی برای آن برسیم.

ـ استقبال اشخاص و یا گروه‌های مدنی و یا حقوق‌بشری در اروپا از شما چگونه است؟

جای دلگرمی‌ست که آنها راجب به این‌گونه فعالیت‌ها توجه خاصی نشان می‌دهند. تشویق می‌کنند تا بهتر در کار خود موفق باشیم و تجارب ارزنده‌ای که در این عرصه کسب کرده‌اند را هر از چند گاهی در اختیار ما می‌گذارند. همواره متذکر می‌شوند که بایستی پیگیر کار و فعالیت‌ در این عرصه بوده و جدی‌تر بدان بپردازیم. تا به حال موفق شدیم دو بار با گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در ایران جناب احمد شهید ملاقات داشته باشیم. مسائل مرتبط با کوردستان را با ایشان در میان گذاشته و گزارشات خود را تقدیم‌شان کردیم. برای انجام دادن این کارها و رسیدگی به این گزارشات هم زمان و امکان لازم است. امیدوار هستیم که بتوانیم در این زمینه به‌ویژه رسیدگی و بهبودی وضعیت زندانیان سیاسی در ایران اقدام عملی داشته باشیم, همچو برچیدن احکامی چون اعدام و سنگسار در قوانین جمهوری اسلامی ایران.

ـ به گزارشگر حقوق بشر اشاره کردید. می‌بینیم که بارها بعد از اینکه احمد شهید گزارشات خود را با افکار عمومی جهان در میان می‌گذارد، با واکنش بسیار تند رژیم مواجه می‌شود. سران رژیم ادعا می‌کنند که موضوع سیاسی‌ست و دولت‌های غربی می‌خواهند سیاه نمایی کنند. به نظر شما چرا رژیم چنین موضع‌گیری محافظه‌کارانه‌ای دربرمی‌گیرد به جای اینکه واقعاً در آن قوانین ضدبشری خود تغییری ایجاد نماید؟

این موضع‌گیری ایران چنان عجیب هم به نظر نمی‌رسد. تقریبا افکار عمومی جهان با این موضع‌گیری‌های ایران آشناست. خوب انکار این موضوع همیشه برای رژیم راحتر از تغییر قوانین است. رژیم اصلا قبول ندارد که قوانینش مغایر با معاهده‌ی حقوق بشر و به تمامی ضدبشری هستند. خودش هم باور دارد که جهان شاهد و ناظر تمام عملکردهایش است. برای همین دیر یا زود مجبور می‌شود که گامی مثبت در این زمینه بردارد. خلق ایران در وضعیت نابسامانی به سر می‌برد. حقوق زندانیان سیاسی پایمال می‌شود و به‌ویژه در این سالهای اخیر بارها مورد ضرب و شتم زندانبانان قرار گرفته‌اند. هیچ کسی هم مسئولیت‌ آن را برعهده نگرفته و جواب‌گو نیست. همچنین می‌بینیم که با سرکارآمدن روحانی آمار اعدام‌ها فزونی یافته و از هر لحاظ توسط رژیم به حقوق افراد تعرض و بی‌احترامی صورت می‌گیرد. اما مردم هوشیارند و بلافاصله به بیرون گزارش می‌کنند.

ـ آیا رابطه‌ای با سازمان و یا نهادهای حقوق‌بشری در خود ایران دارید. اصلا تا چه حدی این سازمان‌ها می‌توانند در داخل ایران کار کنند؟

متاسفانه به‌ آنها اجازه داده نمی‌شود. ایران با هرگونه سازمان، جنبش، نهاد و یا گروهی که بخواهد خارج از محدوده‌‌ی مشخص‌شده‌ی آنها کار کند، مشکل دارد. حال فرقی نمی‌کند که این سازمان‌ها فعالیت‌های مدنی‌‌ـ‌اجتماعی انجام دهند و یا فعالیت‌های سیاسی و... . تحمل دیدن رنگ و شنیدن صدای متفاوتی را ندارد. انتقاد از نظر آنها یعنی اقدام برای براندازی رژیم. برای همین احتمال و یا توقع تغییر در ساختار و ذهنیت رژیم با این روش که پیش می‌رود بسیار مشکل به نظر می‌رسد. محمد صدیق کبودوند رئیس سازمان حقوق بشر کوردستان سالهاست صرفا و صرفا به خاطر دفاع از حقوق بشر و انتشار افکار رادیکال خود در مقابل عملکردهای رژیم محکوم به تحمل سالها زندان شده است. خوب اگر این به معنای پایمال‌نمودن حقوق بشر نیست پس چیست؟

J آیا سازمان‌های حقوق‌بشری در جهان جهت حذف مجازات اعدام و... در ایران برنامه‌ای مشخص در دستور کار دارند و یا صرفاً به انتقادنمودن محدود می‌مانند؟

 روابط سیاسی و اقتصادی دولت‌های اروپایی با ایران تأثیر بسزایی بر روند این مساله دارد. یعنی آن طور که باید باشد اجازه مطرح‌نمودن و یا اقدامی عملی و فشار آنچنانی که تغییری ایجاد کند وجود ندارد. قوانین ضدبشری ایران بدین‌گونه غیرقابل تحمل‌اند. اما برای جواب سؤال شما باید بگویم نخیر. سازمان‌های حقوق‌بشری اقداماتی انجام می‌دهند ولی محدوده‌ی کاری آنها نیز به دلایل مسائل سیاسی محدود می‌ماند. خودم چند بار در نشست‌هایی که در این رابطه برگزار می‌شدند چنین سوالی را مطرح کردم که چرا شما در مقابل این عملکردهای نظام تا این حد خاموش و ساکت هستید. اما آنها مدعی می‌شدند که اینگونه نیست. برای روحانی نامه نوشته شده و در مورد پایمالی حقوق بشر در دولت وی به او هشدار داده شده است. اما باید گفت که چنین اقداماتی کافی نیستند و تا به امروز هم تغییری ایجاد نکرده‌اند. برای برخی از سران سوئدی نبود توییتر مهم‌تر از مطرح‌نمودن مسائل اساسی حقوق‌بشری در ایران بود.

ـ در ایران حق و حقوق اقشار مختلف جامعه پایمال می‌گردد. به‌عنوان مثال حقوق کوردها، بلوچ‌ها و یا بهاییان، دراویش گنابادی، زنان، مخالفان و... . آیا تا به حال به غیر از پرداختن به مسائل کوردستان و مسئله‌ی حقوق بشر در کورستان سعی کردید با این اقشاری که در فوق به آن اشاره شد رابطه برقرار کنید و یا از شما بخواهند که نماینده‌ی آنها باشید؟

واقعیت این است که نه. زیرا ارتباط برقرارنمودن با همه‌ی آنها کار بسیار سختی‌ست. اما غیر ممکن هم نیست. گستره‌ی کاری ما بسیار محدود هست. بیشتر بر مسائل کوردستان تمرکز می‌کنیم و به صورتی ویژه‌تر به مسائل شرق کوردستان می‌پردازیم. گزارشات زیادی به دست ما می‌رسند اما پرداختن به همه‌ی اینها هم امکان و هم فرصت و هم زمان بسیاری می‌طلبد.

ـ اصلاً چنین پروژه‌ای را در دستور کار دارید؟

البته. سعی می‌کنیم نماینده‌ی همه‌ی اقشاری باشیم که حق و حقوق‌شان توسط حاکمان ایران پایمال می‌شود. رسیدن به این سطح فعالیت در برنامه‌ی پیش‌روی ما هست.

ـ به نظر من در بین این اقشار، زنان از هر لحاظ در وضعیت اسفبارتری به سر می‌برند. شما چه فکر می‌کنید؟

همین‌طور است. هر روز شاهد وضع قانون و تصویب لایحه‌های جدیدی از سوی نظام هستیم که می‌خواهد شرایط زندگی را بر زنان تنگ‌تر و سخت‌تر نماید. نظام ایران یکی از روکوردداران نقض حقوق بشر و حقوق زنان در جهان است. از حضور و مشارکت زنان در امور اجتماع می‌هراسند. راه بر هرگونه فعالیتی می‌بندد. نظامی ضدبشری‌ست. سانسور عظیمی وجود دارد. تلاش می‌کنند زنان را همیشه تحت کنترل خودشان بگیرند. البته جای خوشحالی‌ست که زنان ایرانی به سطح مشخصی از آگاهی دست یافته‌اند. نمی‌توان گفت که هرچه نظام می‌گوید و یا می‌خواهد مو به مو اجرایی شده و یا موفق است. اینگونه نیست. زیرا زنان و خود جامعه هم برای خودش برنامه‌هایی دارد و راه و روش‌ بهتر زیستن را می‌ّبیند. قوانین را به هر نحوی دور می‌زند و خنثی می‌کند. همچنین سعی ما بر این است که بتوانیم با سازمان‌ و نهادهای زنان در ایران و شرق کوردستان ارتباط برقرار کنیم. هر چند کار سخت، اما شدنی‌ست.

ـ برگردیم به کوردستان. همان‌طور که مطلعید در این اواخر حملات تبهکاران داعش به کوردستان بیشتر شد. در این حملات هزاران زن روبوده شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند و هنوز هم بیشترشان در دست این تبهکاران اسیرند. اما دیدیم که سازمان و جنبش‌های زنان در جهان و ایران آنگونه که لازم بود به این تراژدی نپرداختند. و یا اقدامی انجام ندادند. حتی دریغ از یک بیانیه که در آن عملکردهای این تبهکاران محکوم شده باشد. چرا جنبش‌های زنان قادر نیستند یک رأی و یک‌صدا به مطرح‌کردن مسائل زنان پرداخته و راه‌حلی برای آن بیابند؟

قبل از هر چیز احساس همدردی خود را با هموطن‌نان ایزدییان‌مان بیان می‌کنیم. گروه داعش، گروهی ساخته شده است. هر کس بر این امر واقف است که دولت‌های امپریالیست جهانی و فرصت‌طلب منطقه‌ای داعش را ساختند و بزرگ نمودند. حملاتی که به دست این گروه به کوردستان هم صورت گرفت کاملاً حساب شده و در برنامه‌ی این دولت‌ها بود. باید اذعان کرد که اقدام چندان جدی در این ارتباط صورت نگرفته است. حتی خود جنبش‌ها و نهادهای کورد در جنوب کوردستان همکاری لازم را با ما انجام نمی‌دهند که به این مورد رسیدگی شود. حتی حزب دموکرات کوردستان به ما که عضو سازمان‌ حقوق بشر کوردستان هستیم اجازه نداد که به کمپ نوروز (کمپ آواره‌گان شنگال)واقع در روژآوای کوردستان است، برویم. بدون اینکه به ما بگویند که چرا مانع‌سازی می‌کنند و اجازه نمی‌دهند به آنجا برویم راه ما را بستند. حتی جای تعجب داشت و شوکه شدم وقتی یکی از مسئولان حزب دموکرات کوردستان, پ.د.ک هنگامی که فهمید اهل شرق کوردستان هستم در جواب به من گفت« تو اهل شرق کوردستانی پس چه کاری در روژآوا داری». تمام راه‌های ارتباطی بین روژآوا و جنوب را بسته‌اند. حتی اجازه رفتن به من کورد که عضو سازمان حقوق بشر کوردستان هستم و دوست دارم شاهد وضعیت هموطنان خود از نزدیک باشم را هم ندادند. واقعیت این است که این سیاست پ.د.ک هرگز در خدمت خلق کورد و هم‌جهت با منافع این ملت نبوده و نیست.

ـ مسئله یا فاجعه‌ی شنگال را چگونه در محافل حقوق‌بشری مطرح کردید و یا می‌خواهید که در این رابطه چه بکنید؟

این مسئله را مطرح کردیم. در تمام نشست و گردهمایی‌هایی که شرکت کردیم با تأکید بر این موضوع نظرات و پیشنهادات خود را در میان گذاشتیم. در وهله‌ی اول برای آزادی زنان و مردانی که هم‌اکنون در دست داعش اسیرند، اقدام کردیم. بعد تلاش می‌کنیم که فاجعه‌ی شنگال در محافل حقوق‌بشری به‌عنوان نسل‌کشی شناخته شود. بر عملی‌نمودن این برنامه‌های خود نیز مصر هستیم.

ـ می‌دانید که این روزها بحث بر سر مبارزه و مقاومت زنان کورد در جبهه‌های جنگ با داعش بسیار گرم است. تعدادی از فعالان زن ایرانی هم نظرات و یا انتقاداتی خود را در این رابطه مطرح کرده‌اند. نظر شما به‌عنوان یک اکتیویست مدنی در این رابطه چیست؟

به نظر من این انتقاداتی که برخی از فمینیست‌های ایران مطرح کرده‌اند دور و فاقد درنظر گرفتن واقعیت موجود کوردستان‌اند. خوب اینها توقع ندارند که زنان کورد بی‌چاره و درمانده منتظر داعش بنشینند تا به هر جنایتی دست زند. موضع‌گیری این زنان موضع‌گیری کاملا مارژینال و منفعل‌ساز است. چگونه می‌توان با کسانی طوری برخورد کرد که اصلا پایبند به هیچ‌گونه معیار و ملاک اخلاقی نیستند. داعش یک گروه تجاوزگر است. به سرزمین و ارزش‌های کوردستان حمله‌ور شده است. برآن است تمام دستاوردهای خلق کورد را از بین ببرد. حال چگونه می‌توان از زنان و مردان این سرزمین توقع داشت که با دسته گل به استقبال این گروه بروند و آنها را به مذاکره و گفت‌وگو فراخوانند. به نظر من اینگونه زنان قادر نیستند مسائلی که امروزه زنان کورد با آن درگیرند را خوب درک کنند. زنان کورد به آن سطح ازآگاهی و بیداری دست یافته‌اند که در مقابل عملکردهای مردسالار حاکمان و تهاجمان بی‌صدا و منفعل نمانند. زنان کورد نمی‌توانند بنشینند و منتظر یک ناجی باشند تا شاید روزی بیاید و این وضعیت رو تغییر دهد. به نظر من دیگر زمان آن فرا رسیده است که هر کس این واقعیت را درک کند که زنان کورد امروزه پیشاهنگ مبارزات آزادی‌خواهی و دموکراسی‌طلبی در خاورمیانه‌اند. زنان کورد نه تنها عاشق جنگ و خون و خون‌ریزی نیستند بلکه، تمام سعی و تلاش‌شان در راستای پایان دادن به این وضعیت اسفباری‌ست که این جنگ برای مردم و زنان خاورمیانه‌ای و کوردستانی رقم می‌زند. و همان زنان فمنیستی که فکر می‌کنند با تقدیم کردن چند گل به دشمنان و یا تئوری‌بافی‌های که البته شک دارم به درد خودشان هم بخورد نمی‌توانند آن ذهنیت زن‌ستیز جمهوری اسلامی‌ ایران را تغییر دهند. با از این دسته موضع‌گیری‌ها رژیم تشویق می‌کنند تا با جسارت بیشتر و وسیع‌تر بر زنان بتازد. امروزه کاری که جمهوری اسلامی ایران با زنان ایرانی می‌کند کم‌تر از عملکردهای داعش نیست. و حتم دارم که همین زنان فمینیست بهتر از من این واقعیت را می‌دانند اما دریغ از هر گونه اقدامی. زیرا معتقدند که ایستادگی زنان کورد در مقابل داعش‌یان خشونت را تشدید می‌کند. اما نمی‌گویند که چه خشونتی بالاتر از این خشونتی که داعش امروزه انجام می‌دهد. از این گذشته راه‌حلی را هم که پیشنهاد می‌کنند فاقد هرگونه منطق و بینشی ایدئولوژیک، سیاسی و حتی انسانی‌ست. فقدان تحلیلی منسجم و رادیکال راه بر تشدید این‌گونه خشونت‌ها می‌گشاید. زیرا دستان مردان و گروه‌های مردسالار و افراطی را برای انجام هرگونه اقدامی علیه زنان باز می‌گذارد. توصیه من به این زنان این است که پدیده و یا واقعیت‌های اجتماعی را از مسائلی و پدیده‌های تحمیل شده بر اجتماع تفکیک کنند تا بتوانند راه‌حلی منطقی پیشروی زنان بگذارند.

در آخر می‌خواهم بگویم که امروزه در کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی زنان کورد به‌عنوان الگو و سرمشق زنان قلمداد می‌شوند. پس چه بهتر که زنان خاورمیانه‌ای و به‌ویژه همان اقشار کمی که فکر می‌کنند زنان کورد از سر فقدان آگاهی به اسلحه دست برده‌اند هم این واقعیت را قبول کنند. چه بهتر که به دستاوردهای این مبارزان همجنس خود افتخار کنند. چرا که امروز پیروزی و پیشرفت زنان کورد می‌تواند تضمین‌گر آینده‌ای آزاد و تؤامان با آرامش و صلح برای کل خاورمیانه و جامعه جهانی باشد.