مسئله کورد و چاره‌یابی دموکراتیک در ایران

چاره‌یابی اساسی مسائل خلق‌های ایران و در رأس آنها مسئله‌ی کورد، دموکراتیزاسیون است. یعنی فراهم کردن زمینەی شکل‌گیری دموکراسی همه‌جانبه و ایجاد سیستمی دموکراتیک است.

هرچند کوردها وسرزمینشان کوردستان درکشورهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه قرار دارد اما به علت موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک کوردستان و نقش مؤثر و تعیین کنندەی کوردها درتحولات منطقەای، مسئلەی کوردها اهمیت و تأثیرگذاری بیشتری داشته و مسائل دیگر را تحت شعاع خود قراردادە است. از اینرو چاره یابی درست، بجا، بموقع و یا عدم چاره‌یابی این مسئله می‌تواند تأثیرات مثبت و یا منفی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای داشته باشد.

کوردها به عنوان یکی ازقدیمی‌ترین خلق‌های منطقه همواره با خلق‌های دیگر منطقه همچون فارس‌ها، اعراب، یهودیان، ارامنه و غیره و همینطور با خلق‌هایی که بعدها و به دلایل مختلف در منطقه ساکن شده‌اند همچون ترک‌ها رفتاری درخور و زندگی‌ای مسالمت‌آمیزی داشته‌اند.

مطالعات تاریخی، تحقیقات و اکتشافات باستان‌شناسی این حقایق را آشکار نموده‌اند که کوردها در راستای شکل‌گیری جامعه انسانی، تمدن دموکراتیک و سیر پیشرفت واشاعه آن نقش مؤثری داشته و در مقاطعی نیز پیشاهنگ این شکل‌گیری و تحولات بوده‌اند و در منطقه‌یی که جستجوی حقیقت و شکل‌گیری اندیشه، تحول و انقلاب ذهنیتی و بە تبع آن معنایابی و تغییر کیفی زندگی، ویژگی بارزی است. (کوردها) نقش فعال و ارزشمندی داشته‌اند.

کوردها با این پیشینەی ارزشمند تاریخی و اجتماعی متأسفانه امروزه در منطقه‌ای که سرزمین مادریشان است با سیاست‌های نابودگرانەی الحاق وهمگون‌سازی رژیم‌های حاکم دست و پنجه نرم کرده و با نابودی فیزیکی و فرهنگی روبرو هستند. در تلاش‌اند که موجودیت و هویتشان را حفظ نموده و به کمال انسانی و آزادی اجتماعی دست یابند. امروزه مسئلەی کورد در کنار مسئلەی فلسطین-اسرائیل به اصلی‌ترین مسئلەی منطقه با تأثیرگذاری فرامنطقه‌ای تبدیل شده است. بنابراین چاره‌یابی دموکراتیک این مسائل جهت چاره‌یابی مسائل متعدد دیگر؛ دارای اهمیتی تاریخی بوده و نیازمند اقدامات فوری است.

ریشەی اصلی مشکل و مسئلەی کوردها ذهنیت، رویکرد وعملکرد سیستم اقتدارگرا، قدرت‌طلب و دولت محوراست. کوردها با خلق‌های دیگر وخلق‌های دیگر نیز با کوردها مشکلی نداشته و ندارند، همواره باهم خواهرانه-برادرانه زیسته و شریک غم وشادی‌های یکدیگر بوده و هستند. سرچشمەی تمامی مسائل ومشکلات، رژیم‌ها وحاکمیت‌های غیرمردمی‌اند (غیردموکراتیک) و با شکل‌گیری دولت‌-‌ملت که برای رسیدن به خواسته‌هایش هیچ حدومرزی نمی‌شناسد، این مشکلات صد چندان شده‌اند.

در ایران نیز که کوردها بیشتر از هر جای دیگری با مردمانش قرابت زبانی، فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی دارند بطور مستمر و به اشکال مختلف تحت فشار سیاست‌های سرکوبگر و حذف کنندەی رژیم‌های حاکم بوده و هست. ریشه این سیاست‌ها به ابتدای شکل‌گیری سیستم دولت و اقتدار ایرانی برمی‌گردد. از زمان شکل‌گیری حکومت هخامنشیان تا به امروز حاکمان وقت به اشکال مختلف این سیاست‌ها را برعلیه مردم بکار برده‌اند. هر چند با گذر ایام حاکمان، حکومت‌ها و نام و عناوین آنها دچار تغییر شده‌اند اما بعلت عدم تغییر محتوایی سیستم و به تعبیری دیگر عدم تغییر دموکراتیک حاکمیت، همان سیاست‌ها بر مردم اعمال شده‌اند. درحال حاضر نیز رژیم ولایت فقیه هر چند نام و عنوانش جداست اما با همان ذهنیت، دیدگاه و رویکرد با کوردها برخورد نموده و حتی در مواردی نسبت به حکومت‌های قبلی سرکوبگرتر است.

بطور کلی نوع نگاه و برخورد رژیم با کوردها امنیتی است، یعنی کوردها در نظر حاکمیت، بالقوه مشکل‌ساز وخطرآفرین هستند. این نوع نگاه و برخورد از ذهنیتی سرچشمە می‌گیرد که با دیدی امنیتی به تمامی عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کوردها نگاه و برخورد کرده و اینگونه موجودیت و هویت آنها را مورد تهدید قرار می‌دهد.

بی‌تردید این سیاستی که بشکل ویژه بر علیه کوردها اعمال می‌گردد به اشکال دیگری بر علیه خلق‌های دیگر نیز اعمال می‌گردد، چرا که رژیم بر اساس سیاست‌های یکدست‌سازی، مرکزگرایی و ایجاد حاکمیت مطلق با همه مردم برخورد می‌کند. این سیاست‌ها در مناطقی همچون کوردستان و بلوچستان با شدت و حدت بیشتر و در صدر اولویت‌ها انجام می‌گیرد و در مناطق دیگر نیز بنا به دلایلی که عمدتاً قید زمانی داشته و مسئله‌ای اولویتی است نه ماهیتی، با شدت کمتری برخورد می‌کند. بنابراین مسئلەی کوردها با مسائل خلق‌های دیگر ایران ارتباط ماهوی داشته و چاره‌یابی این مسئله و نحوەی چاره‌یابی آن قطعا در چاره‌یابی مسائل خلق‌های دیگر نیز تأثیر بسزایی خواهد داشت.

تا اینجا بطور مختصر بیان نمودیم که سرچشمه‌ی اصلی مسائل و مشکلات جوامع و خلق‌ها ذهنیت و رویکرد سیستم قدرت‌طلب و دولت‌گراست. این سیستم با هر نام و عنوانی که باشد ماهیتا مرکزگرا، یکدست‌ساز، تمامیت‌خواه و سلطه‌گراست و اینگونه نیز برخورد می‌کند. لذا پررنگی و تنوع خلق‌ها و جوامع را که مشخصه‌ی طبیعی آنهاست تحمل نکرده و به صور مختلف تلاش می‌کند آنها را تک تیپ و یکدست سازد. این نوع برخورد که دستکاری و مهندسی جامعه است با سرشت جامعه ناسازگار است و اینگونه امنیت و آسایش را از جامعه سلب نموده و آنرا دچار بحران می‌کند. جامعەی ایرانی که موزاییکی پر رنگ از تنوعات فرهنگی، ملی، دینی، مذهبی و غیره است با این ذهنیت و رویکرد مشکل جدی دارد.

متأسفانه در طول سالیان دراز حاکمان و حکومت‌های غیردموکراتیک اینگونه با مردم برخورد نموده و به مصاف جامعه رفته‌اند. این موضوع جنبه کلی دارد و در واقع جنگ مداوم اقتدار و دولت با همەی جامعه است و تنها مختص ملتی، قومی، دینی و مذهبی خاص نیست. البته ممکن است در مواقعی بصورت ویژه این سیاست‌ها با شدت بیشتری بر علیه بخش خاصی از جامعه اعمال گردد، بطور نمونه سیاست‌های سرکوبگر نظام علیه کوردها. اما این مسئله اصل موضوع را مخدوش نمی‌سازد، چرا که هدف انقیاد کل جامعه است. رژیم‌های غیردموکراتیک ماهیتا بر مبنای سلطەی مطلق و حاکمیت بی‌چون و چرا با جامعه و تک تک افراد برخورد می‌کنند.

رژیم ایران به تفاوت‌مندی‌ها و تمایزات اجتماعی که مشخصه‌ی طبیعی و در واقع غنای جامعه انسانی است با دیدی تبعیض‌آمیز می‌نگرد و شهروندان را به خودی و غیرخودی تقسیم‌بندی می‌کند. قانون اساسی را برخلاف واقعیت اجتماعی جامعه و بر اساس قبضەی قدرت و رسیدن به آمال و اهداف خویش آماده کرده و جامعه را بر اساس تک دین، تک مذهب، تک زبان، تک ملت و تک‌های دیگر تقسیم‌بندی و مهندسی می‌کند. بجای اینکه قانون حامی و مدافع مردم درمقابل دولت باشد برعکس حامی بی‌چون و چرای دولت در مقابل مردم است. دولت و حاکمیت با عناوین مختلف اولوهیت یافته و مصون از هر گونه مؤاخذه و حسابخواهی‌اند و مردم مدام حساب‌دهنده و قص علی هذا.

چاره‌یابی اساسی مسائل خلق‌های ایران و در رأس آنها مسئله‌ی کورد، دموکراتیزاسیون است. یعنی فراهم کردن زمینەی شکل‌گیری دموکراسی همه جانبه و ایجاد سیستمی دموکراتیک است. این تحول دموکراتیک با ایجاد زمینەی مناسب جهت شکل‌گیری و عینیت یافتن نهادها وسیستم‌های دموکراتیک و بالطبع نهادینگی دموکراسی فراگیر در جامعه تحقق می‌یابد. با دموکراسی راستین می‌توان به مصاف مسائل و مشکلات رفت. برای این منظور اصلی‌ترین موضوع؛ تغییر و تحول ذهنیتی است، تغییر دموکراتیک فلسفه‌ی فکری حاکمیت. چرا که بدون تغییر و تحول دموکراتیک در ذهنیت و چارچوبه‌ی فکری حاکمیت هیچگونه تغییر ماندگاری در نوع نگاه، رویکرد و برخورد رژیم ایجاد نخواهد شد. و اگر بنا به دلایلی و در مقاطعی تغییری روی دهد تاکتیکی، موقت و گذرا خواهد بود. برای چاره‌یابی دموکراتیک مسئله کوردها و بە تبع آن مسائل خلق‌های دیگر در ایران بر اساس سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک می‌توان از مفاهیمی دموکراتیک صحبت کرده و جهت اجرایی شدن آنها اقدام نمود همچون: ملت دموکراتیک (ملت ملت‌ها، کلیتی متشکل ازملیت‌های متنوع، همزیستی مسالمت‌آمیز هویت‌های گوناگون بر اساس اراده‌ی آزاد و احترام متقابل، پذیرش چندشناسنامه‌یی بودن براساس ویژگی‌های بومی، ملی، منطقه‌ای وغیره)، میهن مشترک دموکراتیک (سرزمین و جغرافیای محل سکونتی که بر مبنای ارزشمندی موازین اجتماعی دموکراتیک و احترام به تفاوت‌ها و تمایزات شکل گرفته است نه براساس مؤلفه‌های غیردموکراتیک نژادپرستی، ملی‌گرایی صرف، دین و مذهب‌گرایی وغیره، در میهن مشترک دموکراتیک، ایران متعلق به همه ایرانیان است و تنها ملک قومی خاص و مذهبی خاص نیست. کوردستان نیز همینطور است یعنی کوردستان تنها متعلق به کوردها نبوده و متعلق به همه کسان و جوامعی است که به شکلی دموکراتیک و آزاد در آنجا زندگی می‌کنند)، سیاست و مدیریت دموکراتیک (هم در سطح سیاست و مدیریت کلان کشور که براساس موازین دموکراتیک صورت می‌گیرد و همچنین مدیریت‌های بومی خودگردان دموکراتیک، عدم مرکزگرایی سیاسی، اداری، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و غیره)، قانون اساسی دموکراتیک (بازنگری قانون اساسی بر مبنای اصول و پرنسیبهای دموکراتیک، احترام به تفاوت‌ها، تمایزات و تنوعات موجودیتی و هویتی افراد و جوامع و عدم مهندسی اجتماعی، تأکید بر اخلاق‌مداری و اخلاق اجتماعی درمقایسه با حقوق صرف و بر این اساس تدوین قانون اساسی دموکراتیک. بدون تردید ایجاد زمینه مناسب شکل‌گیری و فعالیت نهادهای دموکراتیک و رشد و نمو دموکراسی راستین در جامعه نیازمند ضمانت اجرایی و پشتیبانی قانونی است از اینرو تغییر بنیادین قانون اساسی و تدوین قانون اساسی دموکراتیک امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است)، نهادینگی دموکراتیک و در کل توسعه دموکراتیک بصورت بومی، ملی، منطقه‌ای و فرا‌منطقه‌ای. البته موارد متعدد دیگری باید به این مفاهیم و موضوعات افزود همچون مسئله‌ی دفاع ذاتی، مسئله‌ی آزادی زن، مسئله‌ی زیست‌بوم و اکولوژی و بسیاری مسائل دیگر که نیازمند بحث و تحلیلی فراوانترند.

منبع: مجله آلترناتیو