ربایش و شکنجه یکی از اعضای حزب دمکراتیک خلق‌ها

جلال‌الدین یالچین یکی از اعضای مجلس حزب دمکراتیک خلق‌ها که از سوی افرادی که خود را پلیس معرفی کرده بودند ربوده شده و مورد شکنجه واقع شده است.

یکی از اعضای مجلس حزب دمکراتیک خلق‌ها با نام جلال‌الدین یالچین توسط نیروهایی که خود را پلیس معرفی کرده بودند ربوده شده و ضمن شکنجه، از وی خواسته‌اند که برای انها جاسوسی کند. جلال‌الدین یالچین در این باره اظهار داشت که افرادی وی را ربوده و ضمن شکنجه و آزار و اذیت، از وی خواسته‌اند که برای آنها جاسوسی کند. یالچین در این باره اظهار داشت که این افراد تلاش کرده‌اند تا به وی تجاوز کرده و به زور سرود استقلال ترک را بخواند.

طی روزهای اخیر اعضای مجلس حزب دمکراتیک خلق‌ها و جوانان این حزب از سوی افرادی که هویت آنها مشخص نیست، ربوده شده و از آنها خواسته می‌شود که دست به جاسوسی بزنند. در استانبول تا کنون موارد فراوانی از این دست روی داده است، که جلال‌الدین یالچین اخرین نمونه آن است. جلال‌الدین یالچین که در چارچوب فعالیت نیروهای مبارز متحد (BMG) فعالیت می‌کند، به هنگام بازگشت به خانه، از سوی افرادی که خود را پلیس معرفی کرده بودند، ربوده می‌شود. یالچین در این باره گفت: به دستهایم دستبند زده و چشمانم را بسته و ضمن شکنجه از من خواستند که برای این نیروها جاسوسی کنم.

یالچین در ابن باره اظهار داشت: بعد از فعالیتهای انتشاراتی برای کارزار نیروهای مبارز متحد (BMG) در منطقه سنجاق تپه، به  دفتر حزب دمکراتیک خلق‌ها در این منطقه رفته و ساعت ۲۰:۰۰ از انجا خارج شده است. سوار اتوبوس شده و بعد از آن سوار متروی لوانت شده است. بعد از خروج از مترو یک شخص دست وی را گرفته و به او گفته است که دستور دستگیری تو را داریم، باید به مدیریت پلیس برده شوی. یالچین در ادامه افزود: از وی خواستم که حکم دستگیری را به من نشان بدهد که این شخص گقته است که در اداره پلیس این حکم به تو نشان داده می‌شود. به دستهایم دستبند زده و سر من را بزیر کشیده و سوار ماشین کردند. سپس چشم‌بند بر روی چشم‌های من گذاشتند. در این اتومبیل چند نفر دیگر هم حضور داشتند. در آنجا به من گفتند که فرمانده ما آمده و اگر به پرسش‌های وی پاسخ مناسب بدهی، ما تو را آزاد می‌کنیم. بعد از یک ساعت یک وسیله نفلیه دیگر آمده و من را سوار آن کردند.

آنها گفتند که کمی با هم حرف می‌زنیم و تو را آزاد می‌کنیم. مدت ۲ ساعت اتومبیل در راه بوده و سپس ماشین در نقطه‌ای متوقف شد. افراد دیگری سوار آن شدند. بعد از مدتی من را از ماشین پیاده کرده و کفشهایم را در آوردند. منطقه خاکی بود. من را به خانه‌ای برده و روی زمین درازکش کردند. دست و پاهایم را ضربدری بستند. بعد از سوالاتی در مورد محل تولد و کارهای غیر قانونی گفتم که متولد استانبول هستم و کار غیر قانونی انجام نداده و عضو مجلس حزب دمکراتیک خلق‌ها هستم.

وی در ادامه افزود که بعد از شکنجه و درآوردن لباسهایم تلاش کردند به من تجاوز کنند. تلاش کردند من را به زور به جاسوسی وادارند. به زور تلاش کردند تا سرود استقلال را بخوانم. با دست و چشمان بسته من را به نقطه دیگری انتقال دادند و در کنار سرم شلیک کردند، از من خواستند که شهادتین را بخوانم. بعد از اینکه از این شکنجه‌ها نتیجه‌ای نگرفتند گفتند که برای آخرین بار به تو حق حیات می‌دهیم. اگر استانبول را ترک نکنی این حق را از تو می‌گیریم. یالچین در ادامه این سرگذشت ناگوار می‌گوید که ساعت ۶:۰۰ در حوالی توزلای وی را رها کردند. موبایل و کیف دستی و ۳ هزار لیر را از من گرفته و با یک زیر پیراهن من را در کنار اتوبان رها کردند. بعد از مدتی طولانی سوار یک اتوبوس شدم. در اتوبوس با خانواده‌ام تماس گرفتم.

مبارازتم را ادامه می‌دهم

یالچین در خاتمه اظهار داشت: پیش از این هم چنین رویدادهایی روی داده‌اند. اما در مبارزه علیه آدم‌ربایی، شکنجه و قتل‌عام بدون تردید مبارزه‌ام را ادامه می‌دهم و یک قدم عقب نمی‌نشینم. ما این مبارزه را گسترش می‌دهیم. با تمام فشارها و سرکوب‌ها در استانبول مبارزه را ادامه می‌دهم.