کشتی حادثهای که در میان امواج سهمگین جنگ جهانی سوم به راه افتاد، در لنگرگاه ایران پهلو گرفته است. صحنه سیاسی ایران برای یک بازی بزرگ آماده میشود و اینک انگشتها همه به سمت جمهوری اسلامی نشانه رفتهاند. به جرأت میتوان گفت بازه زمانی ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ شمسی، یک پیچ پرخطر و تاریخساز برای ایران خواهد بود. در این رابطه، نکات زیر حائز اهمیتاند:
۱- قدرتهای جهانی و منطقهای برای مهار ایران، تمام توانشان را صرف مشغولسازی جمهوری اسلامی به مسائل تلنبارشده داخلی و بحران امنیتی میکنند.
۲- پروندههای "هستهای، نقض حقوق بشر، سامانه موشکی سپاه پاسداران و تروریسمپروری" را همانند شمشیر بر بالای سر جمهوریاسلامی نگه میدارند.
۳- برای تبدیل جمهوریاسلامی ایران به دولتی سربهراه، تمام راهکارها توسط ابرقدرتهای جهانی و ائتلاف منطقهای رقیب ایران، آزموده خواهند شد. روسیه نیز سعی بر مبدلسازی ایران به یک کارت سیاسی پرسود خواهد داشت.
۴- روابط منفعتطلبانه تاکتیکی با ترکیهـ قطر، ایران را با تنشهای فزایندهای دستبهگریان خواهد ساخت.
۵- اختلافات درونی جمهوری اسلامی که توسط نیروهای جهانی تغذیه میشود، میتواند به انشقاق، کودتا و حتی جنگ میان جناحهای قدرت بیانجامد. مسئله جانشینی رهبر و تغییر مدل حاکمیتی ایران، میتواند نزاع میان محافظهکاران، اصلاحطلبانـ اعتدالگرایان و سپاه پاسداران را به جاهای باریکی بکشاند.
۶- داعش و انواع مشابه آن میتوانند با عملیاتهای تروریستی نظیر حمله تهران، فضای شدیداً متشنجی ایجاد کنند تا راه برای مداخلات گستردهتر باز شود.
۷- تنها مشکل خلقهای خاورمیانه، سیاست سرکوبگرانه دولتها نیست. گروههای شبهدولتی تندرو نظیر داعش که با دولتهای منطقه رابطه و درگیری دارند نیز برای هویتها و گروههای اجتماعی، یک خطر اساسیاند. چنین خطری به درون ایران نیز رخنه کرده است.
۸- دولتها و ارتشهایشان (ازجمله ایران) با همه تبلیغاتشان، نمیتوانند از جامعه در برابر خطر گروههای تندرو و فاشیستی نظیر داعش حفاظت کنند.
۹- خلقهای ایران به سازماندهی اجتماعی خودمدیر جهت دفاع از خود نیاز دارند وگرنه در برابر تهاجم گروههای تندرو بیدفاع خواهند ماند. ایران نیز برای خلقها و هویتهای مختلفش جای امنی نیست. بهخصوص آنکه همه قدرتهای جهانی و منطقهای اینک علیه جمهوری اسلامی حالت آمادهباش گرفتهاند.
۱۰- یگانه نیرویی که میتواند بهطور همزمان در برابر یورش تندروهای شبهدولتی (نظیر داعش) و سیاستهای سرکوبگرانه دولت از خلقهای ایران حفاظت کند، نیروهای دمکراتیک دفاع مردمی (گریلا) هستند. حضور گسترده جوانان در صفوف این نیروها، ضامن حفظ موجودیت و زندگی آزاد خلقهای ایران است.
۱۱- دنیای امروزی دیگر صرفا! توسط دولتها قابل مدیریت نیست؛ نیروهای مدنی دمکراتیک که قادر به سیاستورزی و دفاع از خود هستند نیز توانمندانه وارد صحنه شدهاند. نیروهای جهانی برای بازترسیم خاورمیانه، با بازیگران سیاسی بومی (بهویژه خلقهای هویتطلب و آزادیخواه خاورمیانهای) تعامل خواهند نمود. اتکا به مدل "ملت دمکراتیک"، خلقها را هم از ستم دولت رهایی میبخشد، هم از خطر فاشیسم جریانات شبهداعشی و هم از سلطهی نیروهای سرمایهداری جهانی.
۱۲- از آنجا که ایران قادر به جنگ مستقیم با آمریکا و ائتلاف جهانی نیست؛ بنابراین تنها راه خروج از منگنه نیروهای جهانی، حل مسائل داخلی خود از راه دمکراسی است. احساس رضایت خاطر خلقهای ایران از شکلگیری نظامی دمکراتیک در کشور، تنها سد محکم برای جلوگیری از ورود جنگ به ایران است.
۱۳- وقتی اراده سیاسی خلقها و احزاب نتوانند در ایران حضور قانونی داشته باشند و درهای سیاست دمکراتیک مهروموم باشد، آنگاه جولاندهی داعش و امثال آن، امر غریبی نیست. رشد جریانات تندرو، نتیجه عدم پذیرش "حق سیاست دمکراتیک قانونی برای خلقهای ایران" از جانب حاکمیت است.
۱۴- توان و قابلیت کردهای روژهلات برای دموکراتیکنمودن ایران بسیار بالاست. جمهوری اسلامی اگر میخواهد جلوی سرایت هرچه بیشتر بحران را به ایران بگیرد، بایستی وزنه سیاسی کردها را درست ارزیابی کند. فرار از حل مسئله کرد یا مانعتراشی در برابر آن، وضعیت را علیه جمهوری اسلامی تغییر خواهد داد.
۱۵- جنگ جهانی سوم، سیمای خاورمیانه را کاملا دگرگون خواهد ساخت. پذیرش اراده سیاسی خلقها از جانب دولت و توسل به دمکراسی، میتواند این دگرگونی را از حالت خشن و فاجعهبار به یک دگرگونی آرام و کمهزینه مبدل سازد.
۱۶- دولتهای خاورمیانهای ذهن بسیار تنبلی دارند و خود را با شرایط نوین سازگار نمیکنند. نیروهای تحولخواه و دمکراتیک ایرانی بدون آنکه منتظر تحول خودخواستهی دولت روحانی و حاکمیت ایران شوند، خود را برای همه احتمالاتی که ممکن است روی دهند آماده خواهند ساخت.