دوران نسلکشی علیه کردها بسر رسیده
حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) در وبسایت رسمی خود درباره تحولات اخیر دیدگاهی را با عنوان «دوران نسلکشی علیه کردها بسر رسیده» منتشر کرده است.
حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) در وبسایت رسمی خود درباره تحولات اخیر دیدگاهی را با عنوان «دوران نسلکشی علیه کردها بسر رسیده» منتشر کرده است.
حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) در رابطه با اتفاقات اخیر و سرکوب خلق کورد در بخشهای مختلف کوردستان و بویژه انتقال احزاب روژهلات کوردستان مستقر در باشور کوردستان به اردوگاههای جدید در پی سفر نچیروان بارزانی به تهران و توافق با حکومت ایران، همچنین در رابطه با توافقات احتمالی این احزاب با دولتها و لزوم همگرایی و اتحاد کوردها، دیدگاه خود را در سایت رسمی خود منتشر کرده است.
پژاک در بخشی از این دیدگاه بیان کرده است: «دوران نسلکشی علیه کوردها به سر رسیده است مسئله جابجایی احزاب به اردوگاههای پناهندگی تحت کنترل شدید، مسئله یک یا دو حزب نیست، بلکه سیاستی فراگیر و توطئهگرانه است جهت فاقدتأثیرساختن کُردها. در اجرای این سیاستها، دولتها و کشورهای منطقهای و بینالمللی نیز همکاری میکنند.»
مشروح دیدگاه پژاک در زیر آمده است:
«تشدید فشارها بر خلق کرد نخواهد توانست مانع مسیر آزادیخواهی شود
در چند ماه اخیر حملات دشمنانه علیه خلق کرد در تمامی بخشهای کردستان افزایش یافته است. در شمال و جنوب کردستان جنگ با شدت تمام ادامه دارد. در روژآوا و شمال شرق سوریه حملات همچنان به شیوههای مختلف ادامه دارند. در شرق کردستان نیز حملات در داخل میهن و کل ایران علیه جامعه به اشکال گوناگون انجام میگیرند. از فشار اقتصادی بر خلق و معیشتشان گرفته تا صدور احکام سنگین برای مبارزان، شاهد فشارهایی سیستماتیک هستیم. دولت ایران همانند تمامی سیاستهای خویش، دامنه این حملات را به خارج از مرزهایش نیز کشانده و درصدد است تا با استفاده از نفوذ خویش نیروهای مردمی و بویژه نیروهای خلق کرد را منفعل سازد. روشن است که این امری نیست که تنها مربوط به دولت ایران باشد. نظام منطقهای بر پایه نفی موجودیت خلق کرد و اساسا کثرتهایی غیر از دولت- ملت شکل گرفته است و اکنون نیز با این رویه در پی تداوم همان نظام میباشند. در کنار حملاتی که دولت ترکیه علیه جنوب کردستان و روژآوا انجام داده و در صدد الحاق بخشی از خاک آن به قلمرو استعماری خویش است، رژیم ایران نیز میکوشد به شیوهای دیگر اعمال فشار نموده و به زعم خویش موقعیت خود را تقویت نماید.
جابجایی اردوگاه احزاب کومله از «زرگویز، زرگویزله و بانهگَوره» به کمپ سورداش در نزدیکی شهرستان دوکان از روز پنجشنبه، ۵ سپتامبر ۲۰۲۴ آغاز شد. این انتقال و جابجاییها در نتیجه سازش با دولت عراق و اقلیم کُردستان و به موازات توافقات میان عراق و ایران انجام گرفت. چنین سیاستها و اقداماتی اساسا بخشی از یک توطئه علیه کُردها از سوی برخی دول منطقهای و بینالمللی میباشد و باید شدیدا روبروی مبارزات گسترده خلقمان گردانده شود.
این سیاستهای دول، اساسا یک اقدام فراگیر علیه خلق کُرد با هدف احیای معاهدات سعدآباد و سنتو است. از زمان انعقاد معاهده لوزان تا به امروز دول حاکم بر کردستان و برخی دول بینالمللی توطئههای چندجانبهای را بر ضد خلقمان اجرا کرده و میکنند. امروز که در سایه وجود جنبش آزادیخواهی همیشهبیدار کُردها توطئههای مذکور در حد وسیعی خنثی گردانده شدهاند، این دول ناامید، بر شدت حملات و شمار توطئهگری خود افزودهاند. اقدامات اخیر، آخرین تقلاها و دستوپازدنهای آنهاست. واکنش دول حاکم، در واقع واکنش منفی و خشم فزایندهشان نسبت به میزان پیشرفت مبارزات و نزدیکی هرچه بیشتر کُردها به آزادی است. مشخص است که راهکار اساسیشان، همچنان سیاست زور و خشونت و راهکار قهرآمیز نظامی علیه خلقکُرد میباشد.
با این اوصاف، مسئله جابجایی احزاب به اردوگاههای پناهندگی تحت کنترل شدید، مسئله یک یا دو حزب نیست، بلکه سیاستی فراگیر و توطئهگرانه است جهت فاقدتأثیرساختن کُردها. در اجرای این سیاستها، دولتها و کشورهای منطقهای و بینالمللی نیز همکاری میکنند. در این امر نقش حکومت اقلیم کردستان پس از سفر نچیروان بارزانی به تهران و توافقاتی که در اقدام علیه احزاب دمکرات و کومله کرده و وعدههایی که دادهاند، کاملا محرز و بارز است. پیداست که در این معامله بر سر احزاب و خلقکُرد، توافقاتی دوجانبه امضا کردهاند که قطعا بر ضد منافع خلقکُرد و در همسویی با دول حاکم بر کردستان میباشد و حکومت اقلیم لازم است در این زمینه پاسخگو باشد.
از طرفی احزاب شرق کردستان که به اردوگاههای پناهندگی منتقل میشوند، لازم است در سیاستها و عملکردهایشان شفافیت قابلقبولی داشته باشند. آنها باید بطور شفاف مصرح بدارند که به چه توافقاتی با طرفین و دول رسیدهاند؟ پس لازم است این موضوعات را برای خلق کُرد و طرفدارانشان کاملا شفاف توضیح بدهند. این درحالی است که در رسانههای خود بر آن مسئله به نوعی سرپوش میگذارند گویا مسئلهای متفاوت از گذشته در جریان نیست. این سیاست، صحیح نبوده و جای انتقاد دارد. چرا که این موضوع، موضوع مبارزه برای خلق کُرد است و محدود به نیرو و یا حزبی خاص نیست. همچنین درست در اینگونه مواقع است که باید میان احزاب کُرد در حدی قابل قبول جهت مطلعساختن یکدیگر همکاری انجام گیرد. دشمنان خلق کرد کاملا همگرایانه عمل مینمایند، پس نیروهای خلق کرد نیز باید در یک همگرایی معین به تقابل با اوضاع پیش آمده بروند. لازم است یک «میدان مشترک سیاسی» برای مبارزه علیه اینگونه توطئههای دولتها، شکل گیرد، اگرنه وضعیت موجود که آن احزاب در آن قراردارند، به هیچ وجه مطلوب نیست. از طرف دیگر آشکار است که این وظایف، تنها محدود به احزاب نیست بلکه تمامی جامعه مدنی و سازمانهای فعال نیز باید نسبت به این مسایل حساس باشند. زیرا این حمله و توطئهای علیه کل جامعه بوده و نیروهای اجتماعی نباید این حمله علیه خود را تحمل کنند. صحیح آن است که در همه مسایل و موارد همهچیز را به آن احزاب واگذار نکنند. همزمان، گذشته از اینکه جامعه مدنی خواهان شفافیت سیاسی از احزاب شود، بایستی از آنها تحقق اتحاد ملی را مطالبه کند و پراکندگی و فقدان اتحاد کنونی را نیز نپذیرد.
در این برهه زمانی، مقوله مهم این است که اکنون که این دولتها علیه کُردها و احزاب در منطقه توطئهگری میکنند، وضعیت مشابه قرن بیستم نیست که طی آن، دولتها هر آنچه بخواهند به میل خود انجام دهند. دولت ایران هم باید بداند که ضدیت علیه خلق کُرد موجب تضعیف شدید خود او خواهد شد و نمیتواند به نتایجی که قرن بیستم بر ضد کُردها رسید، دست یابد. زیرا پیشرفت و رشد مبارزاتی و ارتقای آگاهی و بیداری خلقکُرد در سطحی والاتر قراردارد و این خلق، خلق انقلاب «ژن ژیان آزادی» است و به آسانی در مقابل سیاستهای نسلکشانه تسلیمپذیر نیست. مسلما خلقکُرد و جنبش آزادیخواهی آن در برهه کنونی علیرغم وجود بزرگترین خطرات و تهدیدها، اما از حیث مبارزاتی و سازماندهی و بیداری هویتی و حضور در میدان، بسیار نیرومندتر از سابق است. تا زمانی که خلق کُرد با تمام نیرو و توان به مبارزه بپردازد، انکار و نابودی آن غیرممکن است.
امروز خلقکُرد در هر چهاربخش کردستان و اروپا به چنان سطحی از سازماندهی رسیده که توانایی تقبل پیشاهنگی انقلاب ژن ژیان آزادی و رنسانس خاورمیانه را کماکان دارد. جنبش آزادیخواهی خلقمان به یک نیروی تعیینکننده در معادلات منطقه مبدل شده و هیچگونه تحولی بدون احتساب موجودیت کُردها در مسیر صحیح و دمکراتیک روی نخواهدداد. جنبش خلق کرد چون دارای قویترین فلسفه برساخت جامعه دمکراتیک است و نیروی میدانی و عملی دمکراسی میباشد، هر توطئهای علیه آن، منجر به تشدید موجهای پراکنده جنگ جهانی سوم میشود. حاشاکردن از نقش کُردها در توازنات سیاسی و برساخت نظم نوین منطقه صرفا بحرانها را دامن میزند و بزرگترین ضربه بر پیکره مبارزات خلقهای فارس، ترک و عرب نیز خواهد بود. خلقمان به نیروی پیشاهنگ و دینامیک انقلاب ژن ژیان آزادی مبدل شده و چشمپوشی دول از این نقش ضربه به همه خلقها و ملیتها در ایران است. مسلم است که جنبش آزادیخواهی خلقمان در قویترین دوران خود قراردارد و در مسیر مبارزاتیاش تا کسب آزادی کامل از پای نخواهد ایستاد. هیچ نوع توطئهای نخواهد توانست این نقش را کاهش داده و مسیر آزادی را مسدود نماید. خلق کرد هماکنون نمایندهی حقیقتجویی و آزادیخواهی است و این حقیقت و آزادی است که پیروز خواهد شد.»