در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، مریم یحیوی، زندانی سیاسی سابق و همبندی سابق وریشه مرادی، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی محکوم به اعدام، نامهای را خطاب به وریشه مرادی منتشر کرد. این نامه که در حساب اینستاگرامی یحیوی منتشر شد، بر اهمیت ایستادگی و اتحاد در برابر احکام ناعادلانه اعدام تاکید داشت. یحیوی در این نامه با اشاره به خوابی که از وریشه مرادی دیده بود، خاطرات مشترک خود در زندان را یادآور شد و بر قدرت مقاومت و مبارزه برای آزادی تاکید کرد. او با اشاره به این نکته که رژیم از اتحاد و ایستادگی مردم میترسد، اعلام کرد که این ترس، دلیل صدور احکام اعدام است. یحیوی در پایان نامه، با تاکید بر ادامه مبارزه، ابراز امیدواری کرد که روزی بار دیگر در کنار یکدیگر سرود آزادی را با صدای بلند بخوانند.
متن کامل نامه مریم یحیوی:
«وریشه گیان، جوانای عزیزم
چند شب پیش دوباره خوابت را دیدم، همان خوابی که قبلاً در زندان برایت تعریف کرده بودم. ما هر دو بال داشتیم و با هم در کوهستانهای زاگرس پر میزدیم. تو با همان شور همیشگیات از خاطراتت برایم میگفتی، با هم میخندیدیم، در کوه فریاد میزدیم و از پژواک صدایمان میخندیدیم. ما پر میکشیدیم، راه میرفتیم و میدویدیم. سپس گفتی که میخواهی مرا به جایی ببری و پر کشیدیم به سوی روژاوا. هر گوشه از آنجا را به من نشان دادی: همان موزهای که همیشه از آن صحبت میکردی و همان مکانهایی که در برابر داعش ایستاده بودی.
زنان، مردان و کودکان زیادی تو را میشناختند و برایت کِل میکشیدند. با زبان مادری با آنها صحبت میکردی. تو بر بالای یک کوه بلند ایستاده بودی، موهای زیبایت به خاطر باد پریشان شده بود و تو با خندهای کودکانه، دستانت را به دو طرف باز کرده بودی.
وقتی از خواب بیدار شدم، یادم به روز اولی افتاد که وارد بند زنان شدم. تو در اتاق ۲، بالای تختت، کنار پنجره نشسته بودی و لبخند میزدی. چند روز که گذشت، بعد از کنفرانسی که درباره محیط زیست داشتی، پیش تو آمدم و از تو تشکر کردم. کم کم بیشتر با هم حرف زدیم، نقاط مشترک زیادی پیدا کردیم. من از حال و هوای خودم در ایران و دوران جنگ کوبانی با داعش گفتم و تو از حملات داعش و دفاع از مردم تحت ظلم و تجاوز. درباره مشکلات زنان در جامعه و کوردستان صحبت کردیم، از دوران بازجویی و دردهایی که کشیده بودیم. همینطور بود که کم کم نزدیکتر شدیم و رفیق شدیم. وقتی حکم شریفه و پخشان آمد، تو محکم و قوی ایستادی. ما همه با هم ایستادیم و در برابر تمام سرکوبها زندگی کردیم. اکنون هم این راه و مبارزه ادامه دارد. رژیم از قدرت ما میترسد. از این میترسد که ما ایستاده و متحد بمانیم. به همین دلیل است که حکم اعدام صادر میکند. این را خوب میدانی. آنها میخواهند مردم بترسند و منزوی شوند، میخواهند حق اعتراض به بیعدالتی و ظلم را از ما بگیرند، ولی ما نمیگذاریم. ما همه کنار هم ایستادهایم تا حکم اعدام لغو شود. این مبارزه ادامه خواهد داشت و ما دوباره در کنار هم میایستیم، یکدیگر را در آغوش میگیریم، میخندیم و سرود آزادی را با صدای بلند میخوانیم.»