هلین امید، عضو کمیته مرکزی حزب کارگران کوردستان (پکک)، در برنامه ویژهای که از تلویزیون مدیا هابر پخش شد، با بیان اینکه مردم کورد در حال گذراندن یک روند سرنوشتساز هستند، گفت: «برای مردم کورد، این روند بسیار ظریف و حساستر است. زیرا در قرن اخیر برای اولین بار است که چنین فرصتی به دست میآورد. او برای اولین بار این فرصت را دارد که برای هویت، آزادی و هستی خود جایگاهی کسب کند. بله، جنگ جهانی بسیار سنگین وجود دارد. حملات بسیار سنگینی به ما وارد میشود. خطراتی وجود دارد، آنها جدی هستند. اما ما نیز فرصت پیروزی داریم. ما رهبری را داریم. ما ذهنیتی داریم که ما را به آزادی خواهد رساند. بیایید حول این ذهنیت، یعنی حول رهبر آپو، حول ایدههای رهبر آپو، حول وجود او متحد شویم، مبارزه کنیم، پیروز شویم.»
هلین امید با بیان اینکه گریلاهای آزادیبخش کوردستان در حال جنگ آزادی هستند، گفت: «میتوانم بگویم که فضای جنگی بسیار سنگینی وجود دارد. همه باید از این موضوع آگاه باشند. اگر قرار است جامعه کورد، انسانهای دمکرات و نیروهای دموکراتیک ترکیه ارزیابیهای وجدانی و منصفانه انجام دهند، باید به امرالی و وضعیت گریلاها در مناطق حفاظتی مدیا نگاه کنند. آنها باید به وضعیت جنگ نگاه کنند. در مناطق حفاظتی مدیا مقاومت باشکوهی وجود دارد. هیچ ارتشی نیست که در مقابل ما بتواند بایستد. هجمهای مبتنی بر فناوری علیه جامعه، جغرافیا و نیروهای آزادی در کوردستان صورت میگیرد. همه باید این را به خوبی بدانند.»
ارزیابیهای هلین امید به شرح زیر است:
اول از همه، مایلم محبت و سلام خود را به نمایندگی از کل ساختار حزبی به رهبر آپو برسانم. ما سالگرد توطئه ۹ اکتبر را پشت سر گذاشتیم. وارد ۲۷ مین سالگرد آن شدیم. ما در سالگرد ۲۷ آن مبارزه را ادامه میدهیم. از همگان دعوت میکنم همه تحولات، تحولات سیاسی و نظامی را در پرتو واقعیت توطئه بینالمللی، نظام نسلکشی امرالی و مقاومت رهبر آپو که مبارزه بینظیری علیه آن انجام داد، مورد مداقه قرار دهند.
یکی از اساسیترین مشکلات قرنی که در آن بسر میبریم، بیمعنا شدگی است. سطح معنا بخشیدن به زندگی و آنچه که تجربه میکنیم بسیار ضعیف شده است. با این حال، آنچه انسان را انسان میکند، قدرت معناست. نظام نسلکشی امرالی و مبارزه با آن، واقعیت رهبر آپو، در واقع ما را به این امر دعوت میکند. به عبارت دیگر دعوت به فهمیدن و به این معنا دعوت به آزادی میکند. احتمالاً 'درک کردن آزادی است' گفته اسپینوزا است که رهبر آپو نیز در دفاعیات خود به این ارزیابی پرداخته است.
در واقع، هر چه بیشتر قدرت معنایابی خود را عمیقتر کنیم، میتوانیم هم به زندگی خود به عنوان فرد و هم به واقعیتهایی که در اطراف ما میچرخند، با دقت بیشتری نگاه کنیم.
حتی یک گام هم از مطالبه آزادی عقبنشینی نشده است
جنبش ما به مناسبت سالگرد توطئه بینالمللی بیانیههایی داد. رفقایی از مدیریت جنبش ما نیز ارزیابیهایی انجام دادند. در واقع رهبر آپو و مردم کورد ۲۷ سال است که با توطئه بینالمللی مبارزه میکنند. یک مبارزه بیوقفه و بیامان وجود دارد. البته این مبارزه پیامدهای بسیار مهمی دارد. مهمترین آنها رمزگشایی از سیستم توطئه بینالمللی بود. حملاتی که به مدت ۲۷ سال انجام شد در واقع با هدف به عقب کشاندن مطالبه آزادی، شکستن اراده و عزم مردم کورد بود. اما به یمن مقاومت رهبر آپو، ارادهای که آشکار کرد و قدرت اندیشه و معنا، میبینیم که حتی یک گام هم از این امر عقبنشینی نشده است.
تمام نیروهای ارتجاعی جهان متحد شدند و هدفشان از بین بردن اراده مردم کورد بود. با این حال، مبارزهای که تاکنون علیه این امر ادامه داشته است - همانطور که آخرین بار در آمد دیده شد - دوباره وجود خود، اراده و خواستههای خود را به قویترین شکل آشکار کرده است. بله، اگر محدودیت، فشار، ممنوعیت نمیبود، میلیونها نفر آن مناطق را پر میکردند. سطح چنین خواستهای، چنین جستجویی هرگز برای مردم کورد کم نشده است. در واقع، من به راحتی میتوانم بگویم که وضعیتی پدید آمده است که همه اقدامات را ناکام میگذارد. وضعیتی پدید آمده که این همه فشار، خشونت، ممنوعیتها و موانع را از بین میبرد. اگر دقت کرده باشید این دولت هرکسی را که میخواست به نام کوردبودن در باکور کوردستان و ترکیه کاری انجام دهد زندانی کرد.
رهبر آپو یعنی مردم
بنابراین ما فقط در مورد اسارت رهبر آپو صحبت نمیکنیم. رهبر آپو یعنی مردم. رهبر آپو یعنی اراده یک خلق. به عبارت دیگر این پذیرش و صیانت ادامه دارد زیرا مردم ما این پذیرش را بسیار عمیق تجربه میکنند. اگر قرار است امروز در مورد وضعیت هزاران زندانی سیاسی بحث کنیم و برای آنها مبارزه کنیم، راه این کار حذف نظام نسلکشی امرالی است. باز هم اگر امروز در کوردستان از کوردبودنی واقعی، هستی و هویت آزاد صحبت کنیم، این دوباره مستلزم حذف نظام نسلکشی امرالی است. این مطالبه، این نیاز، تلاش برای این، هزینههای پرداخت شده برای این، در ۲۷ سال گذشته هرگز کاهش نیافته است.
همچنین باید گفت که رهبر آپو در وهله اول رهبری این مبارزه را بر عهده داشت. باور کنید اگر رهبری یا شخص دیگری به جای رهبر آپو وجود داشت، وضعیت کنونی ترکیه اینگونه نبود. هدف از حمله توطئه بینالمللی یعنی دستگیری رهبری توسط این نیروها و تحویل آن به ترکیه چه بود؟ این یک جنگ طولانی مدت ترک-کورد بود. رهبری ما با هوشیاری، فداکاری و حساسیت بسیار بالایی این خطر را از بین برد. از یک جنگ طولانی مدت صد ساله ترک-کورد که هدف نیروهای توطئهگر بینالمللی بود جلوگیری کرد. ملیگرایان فعلی که سیاست را بر اساس منافع خود دنبال میکنند، نمیتوانند این را بفهمند یا ببینند. ما به عنوان یک جنبش انتظار نداریم این را بفهمند. اما من از این فرصت استفاده میکنم و بار دیگر تاکید میکنم که مردم باید این را عمیقاً احساس کنند و نگرش لازم را داشته باشند. چون توطئهگران هنوز سر کار هستند. تا زمانی که نظام نسلکشی امرالی و واقعیت امرالی ادامه داشته باشد، کلاههایی که بر سر مردم ترکیه و کوردستان میگذارند، از بین نمیروند. اگر قرار است این موضوع از بین برود، سیستم نسلکشی امرالی باید از بین برود. این باید درک شود.
مصاحبه دالما
بیانیه نخستوزیر سابق ایتالیا، ماسیمو دالما، بسیار مهم بود. ما همیشه سعی کردهایم پویاییهایی را بیان کنیم که از طریق آن توطئه از آغاز تا امروز شکل گرفت. ما در واقع از نقش آمریکا، نقش قدرتهای بینالمللی، نقش اسرائیل، انگلیس و دیگر قدرتها و اینکه روسیه چه موضعی گرفت، رمزگشایی کردهایم. ما در واقع چگونگی روندی که منجر به اسارت رهبر آپو شد را روشن کردیم. رهبر آپو این را روشنگری و تحلیل کرد. اما اولین بار بود که یک رئیس دولتی که در آن زمان در قدرت بود، در این سطح اظهارنظر میکند. مثل یک اعتراف بود. او در واقع سخنانی ایراد کرد که آنچه در آن زمان اتفاق افتاد را روشن کرد، تایید و مستند کرد. از این نظر واقعا ارزشمند بود. نگرش دالما در طول فرآیند توطئه در واقع خیلی منفی نبود. معلوم شد که او هیچ قدرتی ندارد. رهبر آپو در واقع این را در دفاعیات و نوشتههای خود بیان میکند. آقای دالما و دولتش هیچ قصد مستقیمی برای وادار کردن رهبر آپو به ترک کشور ندارند. اما وضعیتی از انعکاس مشکلات آنها وجود دارد. در نتیجه، رهبری در واقع به میل خود میرود. رهبری رویکرد حسن نیت خود را نشان میدهد، زیرا میبیند که مشکل موجودیت و آزادی مردم کورد جدی است و دولت فعلی دالما علیرغم حسن نیت خود نمیتواند به آن رسیدگی کند. البته نمیتوانم این را نگویم. کاش اینطوری نبود، ای کاش دولت ایتالیا در آن زمان صیانت بیشتری میکرد. بله، شرایط فعلی منجر به برخی بحرانها میشود. اما نتایج میتوانست متفاوت باشد. مردم کورد مجبور نیستند چنین تراژدیهای سنگینی را تجربه کنند. آخرین اظهارات او را در ارتباط با نگرش وجدانی او میدانم.
وی گفت: آمریکا ما را تحت فشار قرار داد و ایستادن در برابر آمریکا شرایط آسانی نبود. در واقع، او احتمالاً اظهار میدارد که توسط دستههای مختلف داخل دولت مجبور به اقدام شده است. بر این اساس وکلا باید وارد عمل شوند. من میتوانم این را بگویم. اقدامات قانونی لازم به ویژه علیه دولت آمریکا در آن دوره قابل انجام است. زیرا آنچه در حق مردم کورد و رهبری مردم کورد انجام میشود نمونه کامل بیقانونی و جنایت علیه بشریت است. چه رسد به حق پناهندگی سیاسی، حتی موقعیت نیز محافظت نشده است. به این ترتیب آنها در تعمیق این جنگ سنگین در منطقه نقش داشتند. پس مقصرند. از این نظر، بررسی، محاکمه و پاسخگو کردن آنها کاملا ضروری است. اگر امروز قابل انجام نباشد، ۱۰ سال بعد. اگر ۱۰ سال بعد هم نشود، تاریخ قطعا پاسخ لازم را به دستاندرکاران توطئه آن زمان خواهد داد.
آسیبهای ناشی از ادامه توطئه بینالمللی به عنوان سیستم نسلکشی امرالی هم بر مردم کورد و هم بر مردم منطقه آشکار است. یک روز بدون جنگ وجود ندارد. حتی یک روز بدون خشونت و ظلم نیست. مردم مدام در مقابل هم قرار میگیرند. او (دالما) با دیدن این واقعیت در واقع ارتباط بین وضعیت موجود و نظام نسلکشی امرالی را میبیند. به همین دلیل با انزوا مخالف است. به همین دلیل است که آقای دالما هم خواهان آزادی رهبری است. این یک رویکرد بسیار مهم است. اینگونه باید تفسیر شود.
تا زمانی که کوردها آزاد نشوند، بشریت نمیتواند آزاد باشد
رهبری هم در جریان توطئه بینالمللی و هم بعد از آن گفتند: «من به دنبال فضای آزادی برای کوردها بودم. به همین دلیل تحقیق کردم که در جهان زیر اتمی چه اتفاقی میافتد. من سعی کردم بفهمم در جهان چه اتفاقی میافتد.» بنابراین میخواهم این را بگویم؛ این وضعیت که نمادی در قلب رهبر آپو است که شکل رسمی مبارزه خلق کورد برای هستی و آزادی را به خود گرفت، در واقع مشکل آزادی مردم جهان را آشکار میکند. از این نظر مسئله به اصطلاح کورد مسئله بشریت و هستی و آزادی مردم کورد است.
بشریت نمیتواند آزاد باشد مگر اینکه مردم کورد به آزادی و هویت آزاد خود یعنی هویت، هستی و شرایط ابراز آزادانهاش دست یابند. این برای سایر مردم نیز صدق میکند. ما میتوانیم این دیالکتیک را در مورد سایر مردمان نیز به کار ببریم. تا زمانی که مردم فلسطین آزاد نشوند، اعراب نمیتوانند بگویند که آزاد هستند. خاورمیانه نمیتواند یک جامعه آزاد باشد مگر اینکه یهودیان واقعاً یک زندگی عادلانه برای خود بسازند. همه اینها به هم مرتبط هستند.
از این نظر، کارزار آزادی جهانی در واقع کارزاری است که بر اساس آزادی همه انجام میشود. بله، هدفش این است که رهبر آپو از سیستم نسلکشی امرالی بیرون بیاید و آزادانه زندگی کند، کار کند و حرف بزند، یعنی وارد سیاست شود، اما معنایی بسیار فراتر از آن دارد. ما از مدرنیته دموکراتیک صحبت میکنیم، ما از کنفدرالیسم دموکراتیک صحبت میکنیم، ما از رهبری مدرنیته دموکراتیک صحبت میکنیم. مدرنیته دموکراتیک به معنای رهایی خلقها از ستم قدرت و دستگاه دولتی است. این به معنای شکستن مکانیسمهایی است که آشکار میکند. یعنی جامعه برای خود زمینههای آزادی ایجاد میکند. ببینید، امروز به طور فزایندهای در هیچ کجای دنیا فضایی برای آزادی وجود ندارد. نیروهای قدرت و سرمایه همه چیز را استعمار میکنند و از طریق دولت، سوار بر اسب دولت، همه چیز را تصاحب میکنند. در مقابل این، جوامع باید عرصههای آزادی خود را بسازند. به هر حال، دولتها مانند شرکتها هستند. دولتها مانند یک سازمان مافیایی هستند. آیا آن را جامعه برتر، قشر یا اتحادی بنامیم که بر محصول مازاد، یعنی ارزشهایی که جامعه بوجود میآورد، میدزدد و آن را به غارت میبرد؟ و این دستگاه دولتی با بهرهبرداری از نیازهای امنیتی جوامع به حیات خود ادامه میدهد. به همین دلیل است که جنگ در همه جغرافیایی که دولت وجود دارد، از روز ظهور دولت تا به امروز وجود داشته است. اگر دولت وجود دارد، جنگ وجود دارد. چرا این را میگویم؟ پارادایم جامعه آزادیخواهانه زن، اکولوژیک و دموکراتیک و واقعیت مدرنیته دموکراتیک که رهبر آپو آن را نمایندگی میکند و توسط رهبر آپو مطرح میشود، قطب مخالف آن است. در قطب مقابل خود، بر ساماندهی اخلاقی و سیاسی جامعه تاکید و بنای وجودی آن بر این اساس استوار است. از این نظر، این یک کارزار آزادی جهانی است و به این معناست که تمام بشریت، یعنی همه خلقهای روی زمین، به ویژه زنان و جوانان، با این پارادایم آشنا شوند و در آزادی متحد شوند.
جنگی که گریلا انجام میدهد، جنگ آزادی است
جنگ در کوردستان به ویژه در مناطق حفاظتی مدیا ادامه دارد. تقریباً در همه جا ادامه دارد. البته شدیدترین شکل آن را در مناطق حفاظتی مدیا میبینیم. به این معنا، محبت و درود خود را به همه رفقایی که در هر جبهه مقاومت میکنند، میجنگند و جنگ را بر پایه آزادی پیش میبرند، میفرستم.
در نهایت وزیر جنگ اظهاراتی را بیان کرد. گفت تا ماه نوامبر قفل را میبندیم. فقط چند روز تا ماه نوامبر باقی مانده است. مقاومت گریلایی هنوز در همه زمینهها ادامه دارد. این چندمین داستانیکه تمام کردهایم است؟ راستش از شنیدن، گوش دادن و پاسخ دادن به همان چیزها خسته شدهایم. زیرا آنها با واقعیتی روبرو میشوند که هر بار که میگویند تمام شده است، به نقطه آغاز باز میگردند.
من این را از منظر واقعیت دشمن میگویم. در تاریخ جنگ ۴۰ ساله ما از روز اول ۷۲ ساعت برای کارزار سال ۱۹۸۴ وقت گذاشتند. مبارزه گریلایی در کوردستان پایانپذیر نیست. جنگ گریلایی یک جنگ شکستناپذیر است. به خصوص جغرافیایی که ما در آن زندگی میکنیم تا زمانی که این روند و دلایل ادامه دارد نمیتوان آن را شکست داد. با تداوم مشکلات آزادی و موجودیت مردم کورد، گریلا دارای پتانسیلی است که همواره بتواند در هر زمینه خود را بازسازی کرده و به عنوان یک نیروی خوددفاعی و یک نیروی دفاع مشروع، موجودیت ببخشد. من این را صرفا برای مناطق حفاظتی مدیا نمیگویم. برای باکور کوردستان و همچنین سایر مناطق کوردستان معتبر است.
آزادی در طول تاریخ بشر، بزرگترین و شدیدترین موضوع جستجوها بوده است. خود را بصورت بسیار پرشور و اشتیاقمند محسوس کرده است. به همین دلیل کوهها را سوراخ کرده و از مرزها عبور کردهاند. انسانها در این روند جستجو تا سر حد فدا کردن خود را وقف روزههای مرگ کردهاند. آن را از سوراخ سوزن عبور داد. بنابراین ما در مورد چنین واقعیتی صحبت میکنیم. ما در مورد مبارزه برای آزادی صحبت میکنیم. مبارزهای که گریلاهای ما به راه انداخت، جنگ آزادی است. از این نظر، این جنگ وضعیتی نیست که بتوان آن را با تسخیر یک مکان، جابجایی از مکانی به مکان دیگر یا اشغال مکانی از بین برد یا به آن پایان داد.
اکنون آنها با حمایت حزب دمکرات کوردستان (پدک) در حال ایجاد پایگاههایی در نزدیکی مناطق گریلایی، به ویژه در خاکورک، متینا، زاپ و آواشین هستند. اما نیروهای ما و آنها در فاصله نزدیک همدیگر هستند. عملیاتهایی انجام میشوند، دشمن تلفات جدی دارد. اینها را آشکار نمیکنند. البته در زمان جنگ تلفاتی هم داریم. آنها را با مبالغه، اغراق کردن، پخش مکرر و تجدید آنها اعلام میکنند. از روشهای جنگ ویژه روانی استفاده میکنند و میگویند ببینید ما هم ضربات سنگینی میزنیم و شکست میدهیم.
اگر دقت کنید رسانههای ترکیه یا بهتر است بگوییم سازمانهای مطبوعاتی وابسته به آکپ و مهپ هر روز در مورد این موضوع گزارش میدهند. آنها واقعاً خود را به موقعیت طنزآمیز میاندازند تا نشان دهند که کادرهای پیشاهنگ جنبش را از بین میبرند.
از اینکه در میان جنگ هستیم تلفات جانی هم داریم. هپگ این موارد را از طریق ترازنامههای منظم اعلام شده به اطلاع عموم میرساند. بیانیههای راجع به شهدا مرتباً اعلام میشود. جنبش ما به هیچ وجه خسارات جانی خود را پنهان نمیکند. اما آنچه دولت ترکیه میخواهد از طریق رسانهها انجام دهد چیز دیگری است. جامعه ما باید نسبت به این موضوع حساس باشد. به عبارت دیگر، گویی نیروهای گریلای آزادی قادر به مبارزه نیستند. چنین وضعیتی وجود ندارد. این یک واقعیت است؛ ما در فضای جنگی واقعاً سنگینی هستیم. هر کسی میتواند این را با نگاه کردن به ترازنامه ارزیابی کند. اکنون آنها از حملات نسلکشی اسرائیل به غزه و لبنان صحبت میکنند. در واقع جنگ بسیار سنگینی نیز در آنجا در جریان است. واقعاً یک تراژدی انسانی وجود دارد. این را باید دید و این گونه عنوان کرد.
اما بمباران دولت ترکیه در کوردستان به ویژه در مناطق حفاظتی مدیا از سال ۲۰۱۵ غیرقابل محاسبه است. بیایید روند مقاومت خودمدیریتی را به یاد بیاوریم. دولت ترکیه این روند را به ما یادآوری میکند تا از آن علیه ما استفاده کند. اما آنها بیان نمیکنند که چگونه انسانها را در زیرزمینهای قلب ترکیه به آتش کشیدند. آنها توضیح نمیدهند که چگونه خانهها را به ویرانه تبدیل کردند، در نسیبین و سور. در آن زمان بود که آنها ترکیه را وادار به انجام تمرین غزه کردند.
ما این را به خوبی میدانیم. شاید اسرائیل از سلاح شیمیایی استفاده نمیکند چون در دستور کار دنیا قرار دارد، اما از انواع سلاحهای هستهای تاکتیکی و شیمیایی در مناطق حفاظتی مدیا استفاده میکنند، زیرا کوردستان و جامعه کورد به کناری نهاده شده و در میان توطئهای قرار داده شده که در چارچوب کانسپت قدرتهای بینالمللی اجرا میشود، بنابراین همه سکوت میکنند.
میتوانم بگویم که فضای جنگی بسیار سنگینی وجود دارد. همه باید از این موضوع آگاه باشند. اگر قرار است جامعه کورد، انسانهای دمکرات و نیروهای دموکراتیک ترکیه ارزیابیهای وجدانی و منصفانه انجام دهند، باید به امرالی و وضعیت گریلاها در مناطق حفاظتی مدیا نگاه کنند. آنها باید به وضعیت جنگ نگاه کنند. در مناطق حفاظتی مدیا مقاومت باشکوهی وجود دارد. هیچ ارتشی نیست که در مقابل ما بایستد. هجمهای مبتنی بر فناوری علیه جامعه، جغرافیا و نیروهای آزادی در کوردستان صورت میگیرد. همه باید این را به خوبی بدانند.
یک سیستم قاتل نوزاد وجود دارد
حالا چیزی به نام باند یِنیدوغان (نوظهور) وجود دارد. ما با سیستم قاتل نوزاد مواجه هستیم. من از استفاده از این مفهوم متنفرم. چرا؟ زیرا همانطور که میدانید این چیزی است که اغلب در توهین به ما استفاده میشود. اما نمیتوانیم نگوییم؛ قاتل نوزادها کیست؟ چه کسی مسئول این سیستم کودککش است؟ چه کسی مسئول آن است؟ آیا میدانید در جای دیگری چنین اتفاقاتی رخ داده است؟ فرض کنید اگر قرار بود در کشور دیگری چنین اتفاقی بیفتد، حتی در داخل یک قبیله، در یک اداره قبیلهای، زیر نظر یک مدیر قبیلهای، آن قبیله دور هم جمع میشد و او را برکنار میکرد. در عصر مدرن، در عصر مدرنی که در آن زندگی میکنیم، چنین رویدادهایی بحرانی در ساختارهای دولت-ملت هستند. چه رسد به حوادث، حتی چنین ادعاهایی باعث سقوط دولتها شده است. با این حال، در واقعیت ترکیه، آنها میتوانند به شیوهای بسیار گستاخانه در قدرت باقی بمانند. رئیس جمهور همان جایی که هست باقی میماند. وزرای او در همان جایگاه خود باقی میمانند. این یک وضعیت واقعاً جدی است.
رهبری در دفاعیات خود تاکید کرد که «زندگی اشتباه را نمیتوان صحیح زیست». این اتفاقات واقعا باعث شد یک بار دیگر به این موضوع فکر کنیم. پس زندگی اشتباه چیست؟ زندگی اشتباه برای واقعیت ترکیه از کجا شروع شد؟ و چگونه میتوان به حقیقت دست یافت؟ واقعیتی که جمهوری ترکیه بر اساس انکار موجودیت کوردها ساخته است همیشه دروغ تلنبار کرده است. او همیشه در حال ساختن دروغ است. زیرا خمیر مایه آن اینگونه است. در خمیر مایه آن دروغ نهفته است. به عبارت دیگر، یک واقعیت موجود، یک حقیقت، که در تاسیس جمهوری مشارکت داشته، وطن مشترک تلقی میشود، بر اساس صلح کورد-ترک استوار بود، با هم میجنگید، مبارزه آزادیبخش مبتنی بر آن بود، قانون اساسی سال ۱۹۲۱ اولین جمهوری ترکیه بر این اساس وضع شد که بعدها در سال ۱۹۲۵ اولین توطئه صورت میگیرد. ما در واقع بحث دستگیری و اعدام شیخ سعید را به عنوان تاریخ نسلکشی در نظر میگیریم. از این نظر، من میخواهم این را بگویم، یعنی دولت ترکیه هر کاری که بکند نمیتواند خود را هموار کند، زیرا بر اساس چنین توطئه و دروغی بنا شده است. چون باید همیشه بر این متکی باشد، اینگونه تاسیس شده است.
برای چه در ترکیه چنین فروپاشی اخلاقی وجود دارد؟ چرا؟ جامعه ترکیه چنین جامعهای نیست. در واقع جامعهای با ریشههای اجتماعی بسیار قوی، سنتهای قوی و فرهنگ بسیار قوی است. کوردها کهنترین مردم این جغرافیا هستند، مردم باستانی، مردم اصیل. ترکها هزار سال پیش به این جغرافیا آمدند. اما قدرت فرهنگی جغرافیای آناتولی و مزوپوتامیا به قدری بالاست که تازهواردان را تقویت کرده، مردمان ساکن در این جغرافیا را تغییر داده و دگرگون ساخته، آنها را به هم نزدیک کرده، شبیه هم کرده و عادات مشترک را آشکار کرده است. بنابراین اجتماعی بودن قوی است، منظور من این است. پس چرا چنین فروپاشی اخلاقی وجود دارد؟ این یک وضعیت عادی نیست. اگر جامعه به مسیر خودش، سیر طبیعی رشدش رها شود، ارزشهای فرهنگی خود را عمیقتر میکند، تنوع مییابد، زیباتر میشود، معنادارتر میشود، سنتزهایی پیش میآید، مثلاً چنین وضعیتی پیش میآید. اما ذهنیت دولت-ملتگرا مدام با رویکردهای ملیگرایی مداخله میکند. زیرا این رویکرد مبتنی بر انکار و تک رنگ است و برای تحقق این امر باید اخلاق از بین برود. جوامعی با اخلاق اجتماعی قوی و فرهنگ اجتماعی سر خم نمیکنند و خود را به پول نمیفروشند. شریف میشوند.
آزادی و اخلاق به هم پیوستهاند
به همین دلیل همیشه بین آزادی و اخلاق رابطه وجود داشته است. به عبارت دیگر، اخلاق اجتماعی مستلزم آزادی است. انسانهای آزاد، انسانهای اخلاقی هستند. رهبری هم اینطور بیان میکند. رهبری میگوید اخلاق و سیاست آزادی میآورد و آزادی را آشکار میکند. پس آزادی بدون اخلاق و سیاست نمیتواند وجود داشته باشد. در مورد اخلاق هم همینطور. پس اگر میخواهید یک جامعه اخلاقی ایجاد کنید، آن را آزاد میکنید و به آزادی آن احترام میگذارید.
اما اکنون نیروهای حاکم و سرمایه در ترکیه در حال پرورش ایدئولوژی نوکران مطیع هستند. به همین دلیل، جامعه به تدریج در حال زوال است و نمیتواند مقاومت کند.
به همین دلیل نارین به قتل رسید ولی واکنشی نشان داده نشد. این واقعا یک تراژدی اجتماعی کامل است. روژین در قلب وان به قتل رسید اما واکنش نشان داده نشد. توجه کنید، همه اینها در جغرافیای کوردها اتفاق میافتد. من معتقدم چنین شرایطی در کوردستان بطور ویژه تجربه و زنده نگه داشته میشود. چرا جامعه از این طریق در وضعیت بحرانی دائمی نگه داشته میشود؟ و اکنون وضعیتی که شما به آن اشاره کردید در ترکیه وجود دارد. جامعه ترکیه، فکرش را بکنید، سیستمی است که نوزادان تازه متولد شده را میکشد. در واقع قاتل زنان بود. زنان هر روز به قتل میرسیدند. این بیشتر و بیشتر شده است. جامعه در حالت جنون کامل است. همه اینها ربطی به بودن چنین سیستمی، چنین رژیمی دارد. امروز ما با وضعیت انحطاط کامل روبرو هستیم زیرا واقعیت قدرت و دولت در ترکیه مبتنی بر واقعیت جنگ ویژه است، آزادیها را رد میکند، ضد دمکراتیک است، حقوق و آزادیهای اساسی جامعه را انکار میکند، فقط به عنوان متایی که به بردگی بکشاند میبیند و از آن به این صورت استفاده میکند. متاسفانه در هیچ جای دنیا اینطور نبوده است. اگر قرار بود در جای دیگری اتفاق بیفتد، چهل برابر بیشتر خیزش اجتماعی میشد.
اپوزیسیون در چارچوب برنامهریزی دولت عمل میکند
اپوزیسیون اجتماعی نیز در این امر نقش دارد. نگرش اپوزیسیون به مسئله کورد و مبارزه برای آزادی و هستی خلق کورد نشان میدهد که هر چقدر هم که هویت آنها اپوزیسیون باشد، در چارچوب برنامهریزی نیروهای حاکم و دولت در این موضوع عمل میکنند. این امر مستلزم به تعویق انداختن مشکلات اجتماعی، سوق دادن آنها به پس زمینه، چشمپوشی بر جنگ نسلکشی علیه کوردها و جلوگیری از ظهور یک نیروی مخالف قوی است.
آیا جهپ توانست یک اعتصاب ترتیب دهد؟ مشکلات اقتصادی بسیار زیاد است. آیا آنها یک کنش جمعی را ترتیب دادند؟ علاوه بر این، این حزب در آخرین نظرسنجیها اولین حزب است. پس او آن را نمیخواهد. چرا او نمیخواهد؟ یکی از دلایلی که او آن را نمیخواهد این است که به نوعی در سیاست کنونی علیه کوردها ادغام شده است. زیرا او وارث همان شرط دولتی است. آنها مسئول بحران اجتماعی و فروپاشی اخلاقی در ترکیه هستند. آنها هم سهم خود را دارند. به عبارت دیگر، این فقط فاعل و یا کسی که به فاعلان دستور میدهد نیست. و انسانهایی که این را میبینند و میشنوند اما حرف نمیزنند و در برابر این قیامت بپا نمیکنند نیز مسئول هستند. زیرا وجود انسان اجتماعی است. اگر مسئولیتهای اجتماعی خود را انجام ندهیم، چه تفاوتی با سایر موجودات زنده خواهیم داشت؟
هیچ کس نمیتواند خود را خارج از این تصویر ببیند. و تکرار میکنم، وضعیت کنونی مستقیماً با جنگ، با سیاست انکار و تخریب مرتبط است. ترکیه را به این وضعیت رساندند تا مبارزه مردم کورد برای هستی و آزادی را از بین ببرند، این مقاومت را از بین ببرند. آنها تمام ارزشهای ترکیه را پیش کشیدند، هم آنها را استثمار کردند و هم آنها را از ذات خود تهی کردند. چرا؟ برای ساختن دروغهایش. چنین واقعیتی وجود دارد.
چیزی که زیرساخت فرآیند را مهیا کند وجود ندارد
همه در مورد یک فرآیند صحبت میکنند، اما خیلی مشخص نیست که این فرآیند چیست. در واقع این که آیا فرآیندی وجود دارد یا خیر، قابل بحث است. دولت باغچلی یکی از معماران سیاست نسلکشی در ترکیه است. عادی نیست که در افتتاحیه مجلس اینگونه بروند و با دم پارتی دست بدهند. همه میخواهند بفهمند و بحثی در ترکیه برای معنا بخشیدن به آن در جریان است. اظهاراتی از سوی مدیریت جنبش ما ارائه شد.
تصویری که تا این لحظه فاش شده است به شرح زیر است، با یک بازی جنگ ویژه دیگر مواجه هستیم. چیزی که زیرساخت فرآیند را مهیا کند وجود ندارد. معلوم نیست چه اتفاقی افتاده است. برخی هستند که حتی نمیخواهند نام روند را به زبان بیاورند. میتوانم بگویم که انتظار نتایج خوبی از این ابتکار دولت باغچلی اشتباه است. قبل از هر چیز میخواهم این را بگویم. در نشست گروه مهپ، در خطاب به رهبر آپو گفت: 'آپو باید خواستار خلع سلاح شود. ' یعنی همان طور که واقعاً میگویند دولت باغچلی شخصیتی است که حتی گناهانش را هم به هیچ وجه نمیفروشد. شما باید او را اینگونه بشناسید. ما نباید تلاش کنیم تا دولت باغچلی را زیبا کنیم. بعضیها این کار را میکنند. همراه با این بحث، اینجا مردی است که سیاست را تعیین میکند، رئیسی است که آکپ را هدایت میکند، کسی که همه انتخابات را برگزار میکند، اگر صورت بگیرد فقط او قادر به چنین چیزی است، یعنی چنین وضعیتی (روندی) وجود ندارد. این شخصیت را میتوان با خط سیاسی دولت باغچلی ارزیابی کرد. معلوم است که مهپ کجا، کی و چگونه تأسیس شد و چه نقشی برعهده دارد.
نیروهای سیاسی دموکراتیک باید حساس باشند
مهپ یک حزب گلادیو است. توسط تورکَش تاسیس شد. رفت آمریکا و آمد و بعد تأسیس کرد. رفت آنجا و آموزش گلادیو دید و بعد آمد و تأسیس کرد. علیه چه کسی تأسیس شد؟ علیه جوانان روشنفکر، دموکراتیک و سوسیالیست ترکیه تأسیس شد. و البته در برابر مبارزات برای آزادی و هستی خلق کورد نقش برعهده گرفت. انجام چنین ارزیابی بدون دانستن این چیزها واقعاً به معنای عدم درک سیاست است. از این نظر، من به ویژه از نیروهای سیاسی دموکراتیک دعوت میکنم که در این روند حساس باشند.
اظهاراتی داده میشود، نمیگوید که حسن نیت وجود دارد اما جدیت وجود ندارد. نه حسن نیت وجود دارد و نه جدیت. یک بازی وجود دارد، یک توطئه. بسیار خوب، میتوانید این را بپرسید، میتوانید بگویید، چرا در چنین بازه زمانی؟ دلایل متعددی برای این امر وجود دارد.
اول اینکه تشدید جنگ جهانی در منطقه به تهدیدی برای ترکیه تبدیل شده است که بارها گفتهایم. گفتیم که جنگ جهانی سوم خواهد آمد و به دروازه ترکیه خواهد رسید. تنها صلح تاریخی کورد-ترک میتواند ترکیه را نجات دهد. این را بارها به طرق مختلف بیان کردهایم. جنبش ما هم بیانیههایی داد. از آن هم بگذریم؛ تزهای رهبرمان وجود دارد. اینها چنان تزهای مخفیانه نیستند. به هر حال ما اینجا بیان میکنیم. آنچه در اینجا بیان میکنیم حقایقی است که رهبر آپو در مبارزهاش برای خنثی کردن توطئه بینالمللی آشکار کرد.
شما باید جدی باشید
اینها چه بودند؟ بدون کورد و ترک ممکن نیست. برخی این را به ضیا گوکآلپ متکی میکنند و اکنون در تلاش هستند تا ارتباطی مانند این برقرار کنند. اما آنچه ما میگوییم و ضیا گوکآلپ میگوید یکی نیستند. این را بر اساس فرهنگ مشترک وطن میگوییم. ما میگوییم حضور ترکیه در خاورمیانه به ویژه در آناتولی و وجود مردم ترکیه در اتحاد با کوردها ساخته و شکل گرفت و به این ترتیب ماندگار شد.
اکنون از یک نظام نوین سخن رانده میشود. نتانیاهو چنین اظهاراتی کرد. او گفت که چهره منطقه تغییر خواهد کرد. ما چنین روندی را طی میکنیم و به عنوان یک جنبش آنرا دیدیم و گفتیم. همانطور که گفتم ما در سطح مدیریت گفتیم، رهبری ما گفتند. اکنون سیاست در ترکیه باید به خود بیاید. واقعا باید جدی باشند. این عروسک بازی نیست ما در مورد جدیترین مشکل این جغرافیا صحبت میکنیم. ما در مورد مسئله کورد صحبت میکنیم. ما در مورد مسئله موجودیت و آزادی مردم کورد صحبت میکنیم. این عروسک بازی نیست هزاران نفر به این دلیل جان خود را از دست دادند. ارزشمندترین فرزندان مردم کورد جان خود را فدا کردند. آیا این یک چیز آسان است؟ به همین دلیل نباید طوری رفتار کنیم که کار را کمرنگ و بیجدیت کنیم.
ترکیه در مسیر خطرناکی قرار دارد. این باید بسیار دقیق درک شود. تزهایی که رهبر ما در امرالی مطرح کرده است، معلوم است. باید در این چارچوب رویکردی اتخاذ شود. به عنوان مثال، ترکیه در حال بحث در مورد قانون اساسی ۱۹۲۱ است. اگر در این چارچوب با هم بحث کنند بهتر است. اولین قانون اساسی است. چه نیرویی در جنگ امپریالیستی آن دوره مبارزات آزادیبخش ملی ترکیه را به عنوان یک اراده آشکار کرد؟ این واقعیت پارلمانی بود که قانون اساسی ۱۹۲۱ بر آن بنا شد.
وقتی این بحث پیش میآید، اولین چیزی که گفته میشود این است که «فقط کوردها نیستند، دیگران هم هستند». همه باید با مردم خود زندگی کنند. چرا از این میترسند؟ بگذار نه تنها کوردها، بلکه چرکسها، لازها و سایر خلقها نیز فرهنگ خود را زندگی کنند، بگذار آن را شکوفا کنند و به عنوان رنگی از این جغرافیا ابراز وجود کند. اینگونه با همدیگر متحد و متکی شوند. لازمست راجع به این مورد بحث شود.
صدای دمکراتها و روشنفکران به گوش میرسد
از طریق این بحثها، نیت همه آشکار شد. بار دیگر مشخص شد که در ترکیه افرادی هستند که خواهان حل مسئله کورد هستند و به آن متعهد هستند. زیرا همانطور که میدانید روند پس از سال ۲۰۱۳ به ویژه پس از کودتای ۲۰۱۵، مانند یک غلتک از روی همه اقشار جامعه عبور کردند. برخی از آنها به خارج از کشور ربوده شدند و برخی از آنها در داخل کشور مورد ارعاب قرار گرفتند. مثلاً چند روشنفکر فعال، شخصیتهای واقعاً حساس و دموکراتیک بودند، اما آنها را به گوشه و کنار انداختند. حالا با این بحثها دوباره صدایشان را میشنویم.
باز هم در سیاست ترکیه دیدیم که هنوز هم محفلی وجود دارد که از بحث بگذارید اسلحهها را زمین بگذارند یا تسلیم شوند فراتر رفته و مشکل را با این جمله مطرح میکند که در این جغرافیا واقعاً مشکلی وجود دارد، مسئله وجود کوردها در میان است، یک مسئله هویت، زبان و مسئله ابراز وجود در میان است و آن را در دل خود حمل میکنند. این مثبت است.
ما دوست داریم این دوره به چیزی شبیه به این منتهی شود. به عنوان مثال، فرض کنید یک جنبش صلح در ترکیه شکل میگیرد. اگر واقعاً چنین جنبشی در خارج از دولت، خارج از مجلس، در حوزه اجتماعی توسعه پیدا کند، اگر مبارزه خود را انجام دهد، اگر تعداد نهادها و سازمانهایی که دست به چنین ابتکاراتی زدند، افزایش یابد، اگر واقعاً حقایق را آشکار کنند، این امری خوب است. اگر منجر به این شود، این یک پیشرفت خوب است.
اما به غیر از این، اتفاقی که افتاد، همان طور که گفتم، ما به این نتیجه رسیدیم که جنگ جهانی سوم در راه است، همانطور که میگویند، اکنون آنها در چنین وحشتی هستند. آنها واقعاً فکر میکنند که تهدید خاصی برای ترکیه وجود دارد که هست. تقریبا هیچ دولتی در منطقه وجود ندارد که این خطرات را تجربه نکند. شما وضعیت ایران و عراق و سوریه و لبنان را ببینید. به عبارت دیگر، این وضعیت تقریباً هیچ کشوری را بیسهم نمیگذارد، یعنی تحت تأثیر قرار میدهد و تأثیر خواهد گذاشت. ترکیه را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. موقعیت او نیز تعیین خواهد کرد که چگونه بر او تأثیر میگذارد.
یک فرآیند عملیاتی علیه سیاست دموکراتیک در جریان است
اکنون در چنین شرایطی، ترکیه از 'زخم اساسی' خود میترسد. بیم آن میرود که کوردها در شرایط کنونی خواستههای خود را با صدای بلندتر بیان کنند و از روشهای مختلف مبارزه استفاده کنند و به قول برخی با دیگر قدرتها یعنی آمریکا و اسرائیل ائتلاف کنند. آنها در این (فرایند) چه میکنند؟ بازی نرم کردن جامعه کوردی و قرار دادن آن در مقابل جامعه با گفتن این جمله است که 'ببین ما میخواهیم، اما پکک نمیخواهد، ما میخواهیم، ولی رهبر آپو نمیخواهد'. و البته آنها در مورد دم پارتی بحث میکنند. انگار او بخش مهمی از برنامه است. آیا با دور ساختن دم پارتی از وضعیت فعلی آن را میخواهید توافق ملی بنامید و یا سیاست ملی بنامید، یعنی آنها چنین استراتژی دارند. میخواهند آن را به آن اضافه کنند. به عبارت دیگر آنها میخواهند آن را به آکپ و مهپ پیوند بزنند. آنها همچنین فکر میکنند که به این ترتیب کمی احساس امنیت میکنند و با یک سنگ دو گنجشک را میکشند. به این ترتیب آنها میخواهند اعلام کنند که مبارزه برای آزادی کوردها تمام شده و پکک تمام شده است. چنین هدف دوگانهای دارد.
یک فرآیند عملیاتی علیه سیاست دموکراتیک توسعه یافته است که با هدپ آغاز شده است. میخواهند آن را تسلیم کنند. دولت فعلی آکپ-مهپ چنین سیاست دوگانهای را اجرا میکند. اما ما به تجربه سیاستمداران در این زمینه اعتماد داریم.
در مورد زمین گذاشتن سلاح نیز بحث میشود. در واقع بدیهی است که با چنین بحثهایی میخواهند دوباره این را به پکک تحمیل کنند. آنها میگویند پکک باید از مبارزه مسلحانه دست بردارد. اکنون بر چنین دستور کاری متمرکز شدهاند. قابل درک است که آنها از طرف قدرتهای بینالمللی حمایت کسب کردهاند. چون کسانی که چنین اظهاراتی میکنند یک پایشان در آمریکاست. در آمریکا عدهای که تظاهر به روزنامهنگاری میکنند چیزی منتشر کردهاند. مثلاً بطور خیلی خندهدار میگویند که قندیل با رهبری دیدار کرده است. این نشان میدهد که آنها در تلاشند تا در آنجا نیز چنین مکانیزمی را عملی کنند.
به یمن گریلا، ما میتوانیم نفس بکشیم
این را همه باید به خوبی بدانند. اگر امروز هستی کورد، آزادی، مسئله کورد، زبان مردم کورد و فجایعی که در گذشته تجربه کردند در دستور کار است، این به یمن مبارزه مسلحانه ماست، به یمن مبارزه گریلاست. همه مدیون این مبارزه گریلایی هستند. به یمن مبارزه گریلا، امروز میتوانیم نفس بکشیم. اگر مردم کورد در واقعیت کنونی جنگ، نیروهای دفاعی مشروع نداشتند، کوردها این قدرت را نداشتند که در زمانی که خاورمیانه در حال تغییر شکل است، درباره سرنوشت، آینده، هستی و هویت خود صحبت کنند.
در واقع شرایطی که افرادی که نمیتوانند از خود دفاع کنند به آن افتادهاند را میبینیم. در واقع ما باید این مبارزه را توسعه دهیم. ما باید اراده و دفاع قویتری داشته باشیم. وگرنه ذهنیت باغچلی مونیستی است. او میگوید (فقط) ترکها در ترکیه زندگی میکنند. هیچ کس جز ترک نمیتواند زندگی کند.
موضوعی که در این زمینه میخواهم به آن اشاره کنم این است: در این روند، حضور پکک در باکور مورد بحث قرار میگیرد. گفته میشود که پکک دیگر در باکور حضوری ندارد. اما تقریباً هر روز مناطق ویژه امنیتی در باکور کوردستان اعلام میشود. عملیات در حال انجام است. انسانها دستگیر میشوند. انسانها به قتل میرسند. اگر تمام شده، اگر وجود ندارد، چرا این همه عملیات علیه آن انجام میشود؟ چون جنگ هست چون حضور گریلا وجود دارد. مقاومت گریلایی وجود دارد.
جامعه کورد در باکور کوردستان موضع خود را در ۱۳ اکتبر اعلام کرد. او مطالبه آزادی جسمانی برای رهبر آپو و حل مسئله کورد را آشکار کرد. این به حدی ضروری شده است که به قول خودشان اگر یک کبریت روشن کنی همه چیز آتش میگیرد. مبارزات گریلایی اینگونه است. به همین دلیل است که هیچ کس نباید فریب شرایط فعلی را بخورد.
من میخواهم دوباره این را بیان کنم. مردم کورد و جوانان کورد محترمند. جوانان کورد تسلیم بیناموسی، تسلیمیت و انکار نمیشوند. به آن تمایل نشان نمیدهد. اگر بر این امر اصرار شود، گروههای جدیدی در هر زمانی در ترکیه تشکیل میشوند و ممکن است این شهرها را گرد هم بیاورند. این پتانسیل همیشه وجود دارد.
آنها به دنبال یک نظم جدید هستند
جنگ جهانی سوم، فلسطین، در نتیجه بحران نظام رخ میدهد. این یک دوره کوتاه مدت نیست. این باید مفهوم شود. مرتبط با آن نیز این جنگ ادامه خواهد داشت. چنین تصمیمی گرفته شد و اکنون به منطقه مداخله شده است.
در واقع مداخله زودتر شروع شد. بحثها تحت نظم نوین جهانی پس از دهه ۹۰ ادامه داشت. ما خود شاهدان زنده هستیم مخصوصاً در سالهایی که توطئه بینالمللی در سالهای ۱۹۹۵، ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ اتفاق افتاد. بحثهای زیادی در مورد نظم نوین جهانی وجود داشت. حالا اسم این را نظم نوین گذاشتهاند. نظم جدیدی برقرار خواهد شد. در واقع به عنوان ادامه آن عمل میکند.
از آن زمان تاکنون، مداخلات مستمر در منطقه ادامه داشته است. اکنون مرحله جدیدی از این وجود دارد. در این مرحله میتوان این را گفت. هدف، تحمیل هژمونی اسرائیل در منطقه خاورمیانه بر کشورهای موجود منطقه است. به همین دلیل، اسرائیل توسط قدرتهای بینالمللی به ویژه آمریکا محافظت میشود. تقویت میشود و مورد حمایت قرار میگیرد.
پس نتیجهای که از این استنباط میشود چیست؟ اول این که اسرائیل به عنوان هسته مرکزی هژمونیک چیزی در منطقه تثبیت شده است، پشت آن ایستادهاند و میخواهند همه چیز را بر اساس اسرائیل شکل دهند. بنابراین این نتیجه است.
ثانیاً، این البته یک جنگ خلقها نیست. ما باید توجه را به این موضوع جلب کنیم. این جنگ خلق یهود هم نیست. نقابهای مختلف ایدئولوژیک بر جنگ جاری پوشیده شده است. بعد ایدئولوژیکی دارد. به تورات اتکا داده میشود. به سرزمین موعود قوم یهود در تورات... مشکل این نیست. مشکل اینجا منافع سرمایه یهود است.
جنگ به نفع حاکمان است
هر از گاهی این سوال را از خودم میپرسم. آیا اسرائیل به نمایندگی از آمریکا عمل میکند؟ آیا آمریکا به نمایندگی از اسرائیل اقدام میکند؟ اگر دقت کنید اسم دولتها را میگویم. من از افراد نام نمیبرم. زیرا بزرگترین بخش سرمایه در ایالات متحده آمریکا بخش سرمایهای است که توسط یهودیان تشکیل شده است. بنابراین آنها سیاست را در آنجا تعیین میکنند. آن مکان را هم تعیین میکنند. بیشتر اوقات، به نظرم میرسد که ایالات متحده آمریکا بر اساس سیاستهای اسرائیل شکل گرفته است. و همانطور که گفتم، سیاستهایی که در اینجا شکل میگیرد نه متعلق به خلقها است و نه متعلق به خلق یهود. بر اساس منافع طبقاتی حاکمانش یعنی سرمایه شکل میگیرد.
جامعه یهود نیز باید واقعا حساس باشد. زیرا این سیاستهای اسرائیل دریچه قتلعامهای جدید را برای یهودیان باز میکند. به عنوان مردمی که نسلکشیهای زیادی را در تاریخ خود تجربه کردهاند... یهودیان واقعاً رنگ خاورمیانه هستند. برای اسرائیل ۹ میلیون جمعیت ذکر شده است. اگر ۹ میلیون باشد، نکته دیگر این است که اقشار اجتماعی، مردم و ساختارهای قومیتی که در حال حاضر به دشمن همدیگر مبدل کردهاند، از نظر جمعیتی بسیار بالاتر است. بنابراین آنها را خفه خواهند کرد. به همین دلیل است که مردم یهود و نیروهای دموکراسی باید بیشتر در مورد زندگی مشترک بحث کنند. در غیر این صورت میتوانم بگویم که این تجاوزات طبقه حاکمه اسرائیل باعث قتلعامهای بیشتر خواهد شد. ثالثاً وضعیت ایران است. ایران در دستور کار است. در واقع به نظر میرسد که این جنگ با هدف اشغال غزه توسط اسرائیل آغاز شده است، اما هدف اصلی آن ایران تصور میشود. جنگ تبدیل به هرس و حذف نیروهایی شده است که ایران آنها را نیروهای نیابتی خود مینامد که در خارج از کشور جنگ را آغاز میکنند و در اسناد مختلف از آنها به عنوان هلال شیعی یاد میشود. همه اینها نشان میدهد که هدف نهایی اسرائیل انحلال ایران است. میتوان گفت که به این امر نزدیکتر میشود. بنابراین میتوان گفت که جنگ نزدیکتر میشود.
ما در حال حاضر در موقعیتی نیستیم که در مورد نتایج جنگ چیزی بگوییم. ایران نیز یک کشور قدرتمند است. یک سنت دولتی دارد. ذکر شده است که از نظر فنی و پشتیبانی از برخی جهات برتر است. اما مواردی از جنگ ویژه نیز وجود دارد. گویی اسرائیل یک قدرت شکستناپذیر است. وضعیتی وجود دارد که اطلاعات اسراییل را گویی اطلاعاتی غیرقابل شکست است، نشان میدهد. از این نظر توان رزمی ایران کم نیست. اما اسرائیل نیز در این موضوع عزم خود را جزم کرده است.
بنابراین ممکن است جنگ ایران و اسرائیل رخ دهد. میتوانم بگویم که چنین احتمالی نزدیک است. البته ایران میتواند اقدامات خود را در برابر این امر به ویژه با تضمین دموکراسی داخلی خود انجام دهد. من میخواهم دوباره بر این موضوع تأکید کنم. چون اصولا جوامع مقاومت میکنند. سلاحها مقاومت نمیکنند. جوامع مقاومت میکنند.
اسراییل و ایران همچنان در سراشیبی هستند. نیروهای منفعتطلب نیز سعی میکنند از این موضوع سوء استفاده کنند. توجه کنید، به نظر میرسد که ترکیه بیش از همه میخواهد بین ایران و اسرائیل جنگ در گیرد. این از رسانههایش مشهود است. این از بیانیههایش مشهود است. در چنین شرایطی ترکیه میخواهد سیاستهایی را تولید کند. او میخواهد زمینههای جدیدی را به دست آورد. او میخواهد ابتکار عمل را به دست بگیرد.
نزاع ترکیه به این دلیل است که اهمیت استراتژیک خود را از دست داده است
هیچ کس نباید فکر کند که ترکیه در حمله، جنگ یا درگیری بین اسرائیل و ایران در کنار ایران خواهد بود. ترکیه هر روز با بیان اینکه متحد ناتو است عمل میکند. تمام عصبانیت او از این است که چرا نقشهای بیشتری به او داده نشد.
موضع ترکیه در این جنگ به کجا رسید؟ در کجا قرار دارد؟ همانطور که میدانید ترکیه از نظر نظام جهانی، نظام سرمایهداری جهانی، جایگاهی استراتژیک در منطقه داشت. چنین موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیکی، ترکیه را به عنوان یک پاسگاه، یک ژاندارمری در داخل ناتو، یعنی به عنوان قدرت حفاظتی سیستم قرار داد و بر این اساس عمل کرد.
هم تسلیحات موجود ناتو و هم تسلیحات ناتو در ترکیه نشانگر این امر هستند. مثلاً برای دریاها اقدام کردند. اما متأسفانه جمهوری ترکیه استقلال بیشتری پیدا نکرد. او بیشتر وابسته شد. و امروز، دقیقاً به همان روشی که آن سیاستها عمل میکند، ادامه میدهد.
نزاع فعلی او بر سر از دست دادن نقش استراتژیک ترکیه است. زیرا در منطقه، اسرائیل به عنوان یک قدرت استراتژیک، یعنی به عنوان قدرت اصلی منطقه، ناتو یا نظام، خودنمایی میکند. ترکیه میخواهد از این کیک سهم بگیرد، میخواهد سهم بیشتری بگیرد. او میخواهد قویتر شود. او میخواهد نقش استراتژیکتری داشته باشد.
بر این اساس او میخواهد از مبارزات خود علیه کوردها در کوردستان نتیجه بگیرد. اما از آنجایی که نقش استراتژیک آن تغییر کرده است، یعنی موقعیت استراتژیک آن تضعیف شده است، فکر میکند در جنگ کنونی خود علیه کوردها دچار مشکل خواهد شد.
او میترسد که نیروهای بینالمللی پشت کوردها بایستند. خواهیم دید. پس ما در این جنگ هستیم. دنبال میکنیم. ما به عنوان پکک برای آینده آزاد و دموکراتیک مردم منطقه به ویژه مردم کورد مبارزه خواهیم کرد.
بیایید حول رهبر آپو متحد شویم
ما در حال گذراندن یک روند سرنوشتساز هستیم. برای مردم کورد، این روند بسیار ظریف و حساستر است. زیرا در قرن اخیر برای اولین بار است که چنین فرصتی به دست میآورد. او برای اولین بار این فرصت را دارد که برای هویت، آزادی و هستی خود جایگاهی کسب کند. بله، جنگ جهانی بسیار سنگین وجود دارد. حملات بسیار سنگینی به ما وارد میشود. خطراتی وجود دارد، آنها جدی هستند. اما ما نیز فرصت پیروزی داریم. ما رهبری داریم. ما ذهنی داریم که ما را به آزادی خواهد رساند. بیایید حول این ذهن، یعنی حول رهبر آپو، حول ایدههای رهبر آپو، حول وجود او متحد شویم، مبارزه کنیم، پیروز شویم.