عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پکک)، دوران کالکان آزادی جسمانی رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان، فریبهای حقوقی نهادهای بینالمللی در امرالی، کنشهای زندانیان در عرصه اجتماعی، شهدای ماه می، حملات اشغالگرانه، جنگ گریلاهای آزادیبخش کوردستان، بیانیههای جمعیت زنان کوردستان (کژک) و حزب زنان آزاد کوردستان (پاژک) و دیگر موضوعات روز را در برنامه ویژه تلویزیون مدیاهابر تیوی مورد ارزیابی قرار داد.
ارزیابیهای دوران کالکان به شرح زیر است:
«ابتدا به مقاومت تاریخی امرالی و رهبر آپو با احترام درود می فرستم. عملکردها در چارچوب کارزاری که علیه شکنجه، انزوای تحمیلی و نظام قتلعام امرالی برای آزادی جسمانی رهبر آپو آغاز شده بود ادامه دارند. کنشهای جمعی علیه انزاوای تحمیلی در هر عرصهای وجود دارد. یکی قابل توجه ترین این کنشها نامهای بود که از عرصه خارج از کشور برای سیپیتی به مثابه یک هشدار برای سیپیتی ارسال شد. بسیاری از روشنفکران، اتحادیه های کارگری، هنرمندان و سیاستمداران متحد شدند. در سطح هشدار مهم بود.
در نظام انزوای تحمیلی هیچ تغییری ایجاد نشده است. در این چارچوب برخی بیانیهها داده شده است. گزارش کمیته منع شکنجه اروپا (سیپیتی) از سوی عدهای به شیوه اعتراف ارزیابی شد. از طرف برخی هم این موردی قابل درک نبود. طبق این بیانیهها سیپیتی میگوید؛ «ما ارگان مدیریت هستیم. یعنی یک ارگان مدیریت وابسته به شورای اروپا است، به دولتها مرتبط هستیم. ما گزارش را به آنان میدهیم. اگر آنان بخواهند آشکار میشود، اگر نخواهند هم آشکار و اعلام نخواهد شد. وظیفه و نیرویی اینچنین نداریم که حتی ما نیز گزارش را آشکار کنیم.» در این چارچوب این نهاد به وضعیتی دچار شد که به یک نهاد وابسته حکومت آکپ-مهپ مبدل شد. نمیتواند حتی یک گزارش را آشکار کند.
مناسبتر است آن را «کمیته پنهانکردن» شنجه بنامیم
در چنین وضعیتی گفتن کمیته منع یا پیشگیری از شکنجه برازندهاش نیست. چه کسی شکنجه میکند؟ دولت شکنجه میکند. در هر صورت برای این است کسانی که در جامعه شکنجه روا میدارند را منع کرده و یا از آنان جلوگیری به عمل آورد. نیرو در دست دولت است. نهادهای که به مثابه کارمند و مدیر آن دولتها وجود دارند، نمیتوانند از شکنجه جلوگیری کنند، تنها میتوانند پنهانکاری کنند. بدین صورت گفتن «کمیته پنهان کردن شکنجه» بیشتر برازنده اوست. همانگونه ما از بیانیههای برخی حقوقدانان، بخصوص نیز بیانیه دفتر حقوقی سده درک میکنیم. اینگونه نیست. آنان نیز میگویند، وظایف سیپیتی بسیار است. اما زمانیکه مسئله امرالی، رهبر آپو و کورد باشد آنان را مورد استفاده ابزاری قرار میدهند. مطابق مدیریت و حکومتها رفتار میکنند. زمانیکه به نام آن مینگری، بیانیه وکلا، حقوق دانان بسیار هوشمندانه دیده میشود. بدلیل اینکه وظایف خود را موارد بسیاری بجای آوردهاند. تنهازمانیکه مسئله امرالی یا رهبر آپو باشد انجام ندادند بلکه در هر صورت کار کردهاند. گفت؛ «دادگاه حقوق بشر اروپا (DMME) باید انجام میداد اما انجام نداده است.» ممکن است که درست باشد. بدلیل اینکه دادگاه حقوق بشر اروپا چند سال قبل برای از نو دادگاهی کردن رهبر آپو، تصمیمی گرفت، اما این تصمیم خود را عملی نساخت، دنبال نکرد. ۲۵ سال گذشت هنوز هم کاری نکرده است. او نیز فرمان و دستور میگیرد. تحت فرمان سیاست است و حقوقی نیست.
در عملکرد دادگاه حقوق بشر اروپا نقش سیپیتی چیست؟ اگر سیپیتی تلاشهایی انجام میداد آیا دادگاه حقوق بشر اروپا میتوانست به شیوهی دیگری رفتار کند؟ در آنجا مطابق یکدیگر حرکت و رفتار میکنند. درست اینست که شورای اروپا، حکومت ترکیه، دادگاه حقوق بشر اروپا، سیپیتی، یعنی ناتو و دوئل اتحادیه اروپا همچنین سازمان ملل متحد و تمام دوئل طبق آنان حرکت میکنند. نهادها جداگانه با نهادهای مرتبط همه اعمال مشترک انجام میدهند. ارگانهای اجرایی آنان برهمین اساس مجازاتهای انضباطی و سیاست اعمال میکنند. مانعتراشی کردند که رهبر آپو در ۲۵مین سال از اسارتش دوباره دادگاهی نشود و آزادی جسمانی او به یقین نپیوندد. تصمیم دادگاه حقوق بشر اروپا مبنی بر دوباره دادگاهی کردن را خنثا کردند. در اینجا یک همکاری و شراکت در جرم وجود دارد. یک نظر مشترک وجود دارد. اگر اینگونه نبود، وزیر دادگستری اردوغان اینگونه بیپروا حرف نمیزد. تا این حد حقارت نمیکرد، مسخره نمیکرد، اینگونه موضعی نشان نمیداد. گفتن ؛ «در امرالی انزوا وجود ندارد، هر چیز بخوبی پیشمیرود» نشان میدهد که چه پشتیبانی قوی از او وجود دارد، میداند که هیچکس در مقابلش قیام نمیکند. باید بدینگونه ارزیابی شود.
نه تنها برای عدم ملاقات، همچنین برای منع تجدید دادگاه حقوق بشر اروپا نیز مانع تراشیمیکنند
آخرین بار مجازات انظباطی را برای ۳ ماه مشخص نمودند. وکلا گفتند، برای اینکه مانع از ملاقات شوند این کار را کردند. درست است، ممکن است که این یک جنبه از این موضوع باشد. اما ما همیشه توجهها را به یک جنبه دیگر هم معطوف داشتیم. این تشخیص کفایت کننده نیست. نه تنها برای منع ملاقات است، در عین حال برای مانع شدن از تصمیم از نو دادگاهی کردن از سوی دادگاه حقوق بشر اروپا این کار را انجام میدهند. باید حقوقدانان این مورد را هم درنظر بگیرند؛ برای مانع شدن از اینکه حق از نو دادگاهی شدن پس از ۲۵ سال اجرایی نشود، این کار را انجام دادند. سیپیتی، دادگاه حقوق بشر اروپا، شورای اروپا و نهادهای دولت ترکیه گردهم آمدند، تامل کردند که این حق و حقوق را چگونه خنثا کنند، به دنبال راهی مشترک میگشتند و آن را پیدا کردند: مجازات انضباطی. ترکیه انجام داده و به آنان ارائه میدهد؛ میگویند نهادهای حقوقی مرتبط با اینجا از تصمیات دادگاه برخوردارند. او را به مثابه یک زندانی بیانضباط نشان میدهند و میگویند، از نو دادگاهی کردن لازم نیست. از نو دادگاهی کردن تا حدی نیز طبق موضع کسی که در زندان است هم ارزیابی میشود. به نامناسبترین شیوه این امر را نشان میدهند. حقوق اروپا یک حقوق شکلی و یا همان ظاهری است. به موضوع اساسی نمیپردازد، تنها یک لباس بر آن میپوشاند. بدینگونه مانعتراشی میکند.
من ۶ سال زندانی بودم. حقوقدان نیستم، اما ۶ سال نخوابیدم. ما کمی هم که باشد سیستم مجازات اروپا را مورد تحقیق قرار دادیم. در اروپا مجازات ابد ۱۵ سال است. سنگینترین مجازات ۲۵ سال حبس است. پس از ۲۵ سال باید یقینا از نو دادگاهی شدن صورت بگیرد. در امرالی، پا از حقوق اروپا هم فراتر نهاده میشود. حقوق دولت ترکیه هم وجود دارد اما سیستم امرالی چنین نظامی است که از سوی شورای اروپا، از سوی سیپیتی سازماندهی شده است. رهبر آپو گفت: «زمانیکه به اینجا آمدم، من سیپیتی را در مقابل خود دیدم.» بدینگونه طبق حقوق اروپا باید در ۲۵مین سال مطمئنا از نو دادگاهی کردن انجام میشد. برای اینکه از این کار مانع شوند نیز باید چنین اعمالی انجام دهند.
از مبارزه حقوقی رهبر آپو مانع شدند
کفایت نمیکرد که دولت ترکیه با گفتن حقوق من این مورد را تحمیل میکند این اعمال را انجام دهد. به همین دلیل با چنین لباسی به رنگ حقوقی مانعتراشی کردند. رهبر آپو مورخ ۲۵ مارس ۲۰۲۱ زمانیکه با برادرش بصورت کوتاهی تلفنی صحبت کرد چه گفت؟ وکلای من نمیآیند. گفت، شما به تمامی در این وضعیت مرتکب جرم میشوید. اکنون ما تمامی در چنین وضعیتی هستیم. ما مرتکب چه جرمی شدیم؟ جرم ما اینست که متوجه وضعیت و موقعیت موجود نشدیم. آن را درک نکردیم. چرا زماینکه برادر او صحبت میکرد، رهبری گفت: «تو صحبت میکنی، اما وکلا نمیتوانند صحبت کنند.» بدلیل اینکه با وکلای خود کار داشت. او چه باید میکرد؟ او وضعیت را دید. فریبکاری و حیله صورت میگیرد. در مقابل این حیلهها برای اینکه مبارزه حقوقی انجام دهد باید با وکلا تلاشهایی را صورت میداد. اما با مانع شدن از ملاقات با وکلا، با تحمیل مجازات انضباطی یک لباس یک روپوش حقوقی بروی این مورد گذاشته میشود. بدین شکل از مبارزه حقوقی رهبر آپو مانع میشوند. باید این مورد به خوبی دیده شود.
بدین صورت کسانی که این اعمال را انجام میدهند، کسانی هم که نتوانستند از این اعمال جلوگیری کنند، مرتکب همان جرم شدند. مادامیکه برای مبارزه رهبر آپو مانعتراشی میکنند، در اینصورت لازم بود ما هم مبارزه کنیم، مبارزه ما برای شکست دادن حیله و بازیها کفایت کننده نبود. یعنی ما نتوانستیم خود را از وضعیت مجرم برهانیم. قبل از هر چیز ما باید این مورد را اینگونه ارزیابی کرده و درک نماییم. بنظر من باید این وضعیت اینگونه دیده شود. ما همه در چنین وضعیتی قرار داریم. بدلیل اینکه ما در زمانی که لازم بود متوجه نشده و ندیدیم و کاری که این بازی را برهم بزند انجام ندادیم. کاری که ما انجام دادیم کفایت کننده نبود. بله، مبارزهای انجام شد، کنشهایی صورت گرفت، ما کارزار را ادامه میدهیم، اما دقت کنید، تمامی این موارد کفایت کننده نبود. پس در این صورت ما باید این وضعیت را ارزیابی کنیم. اشتباهات خود را ببینیم. ما دقیقا در کجا و در چه مواردی مرتکب تعریف جرم از رهبر آپو شدیم، باید این موارد را ببینیم. برای درک این وضعیت و رهاای از آن اشتباهات باید به شیوهای خود انتقادی برخورد و رفتار کنیم.
حیله میکنند، میخواهند ما را هم به این وضعیت دچار کنند
بله، اکنون کنشهایی انجام میشود، مبارزه ادامه دارد. ما در هر عرصهای به کنشگران درود میفرستیم. در خارج از میهن نیز، در هر ۴ بخش کوردستان نیز خلق ایستادگی میکند، زنان ایستادهاند، مادران ما ایستادهاند. درخواست یا مطالبه آزادی جسمانی رهبر آپو در سراسر جهان اشاعه یافته است. این همه پیشرفت است. اما دقت کنید، که این موارد کفایت شکست دادن این بازی را نمیکند. آنان حیله میکنند. در روز روشن و در مقابل چشمان انسان فریبکاری میکنند. سپس با این وضعیت اشتباه و نادرست میخوهند ما را هم به آن دچار کنند. ما میگوییم که اینبار ما به آن دچار نخواهیم شد.
همیشه از مقاومت زندانها صحبت میشود. زندانها مقاومت میکنند، میگویند ما نیز از آنان پشتیبانی میکنیم. مقاومت زندانها اکنون کمی دیگر هم بیشتر به خط درست نزدیک شده است. چگونه نزدیک شده است؟ گفتند که ما به این وضعیت دچار نمیشویم، ما شریک این جرم نخواهیم شد. گفتند ما چیزی را که دولت به ما بدهد یا ارزانی دارد را بکار نخواهیم برد. یک ناحقی جریان دارد، به شیوهای جداگانه با رهبر آپو برخورد میکنند و به شیوهای جداگانه هم با ما رفتار میکنند. گفتند آنان در تلاشند که ما از رهبر آپو قطع کنند. اگر برای رهبر آپو هم این چیزها وجود نداشته باشد، پس چرا برای ما وجود دارد؟ ما با رهبر آپو مشارکت جستهایم. در اینصورت میخواهند ما را به راهی دیگر بکشانند. آنان نخواهند توانست ما را منحرف کنند. ما براساس خط رهبر آپو خواهیم بود. گفتند ما تمام ارتباط خود با دولت را قطع میکنیم. چهاندازه این کار را انجام خواهند داد، چه اندازه از این مورد اطلاع دارند نمیدانم، اما خط کنشهای جدید این مهم را اثبات کرده و نشان میدهد. این یک برخورد درست و واقعگرایانه است. رهبر آپو چه گفت؟ گفت به امرالی بنگرید واقعیت کوردها را ببینید. ما به رهبر آپو بنگریم. بیگمان هر کسی که بگوید من یک کورد آزاد هستم، خواهد دید که چگونه باید باشد. رفقای ما در زندانها ارتباطات خود با دولت را قطع کردند. گفتند، ما با معیارهای رهبر آپو زندگی میکنیم. هرکسی که از زندانیان پشتیبانی میکند، آنان هم باید اینگونه بگویند. باید هرکسی در برابر دولت چنین موضعی نشان بدهد.
باید کنشهای موجود را ارزیابی کنیم. واقعا هم باید اشتباهات خود را ببینیم. باید خود را به سطحی کفایت کننده برسانیم. برهه جدی است. بدین گونه باید هر سال به ارزیابی وضعیت از نو دادگاهی شدن رهبری مبدل شود. برای اینکه از این مورد مانع شوند نیز همیشه مجازات انضباطی را اعمال خواهند کرد، باین این مجازات تهی از معنا را بخوبی دید. این را برای خود به یک خط مبدل کردند و بدین گونه ادامه میدهند. اگر این وضعیت شکست نخورد. هرکسی بدان دچار خواهد شد و همانگونه ادامه خواهد داد. باید دیگر این امر را متوقف کنیم. ما در چنین نقطهای قرار داریم. نباید به این وضعیت موجود که کفایت کننده نیست، بسنده کنیم. باید ما کارزار کنشهای برای آزادی جسمانی رهبر آپو را قدرتمندتر کنیم، اشاعه دهیم. باید ما کنشهای خود را غنا بخشیم، قدرتمند کرده و گسترش دهیم. آنطور که گفته میشود باید قیامی معظم را بپا داریم، ما اکنون در چنین مقطعی قرار داریم. تنها کارهایی سبک و نرم دیگر جوابگو نیستند.
بدین ترتیب این وضعیت را چنین ارزیابی میکنیم. به شکل قبلی دیگر نمیتوان ادامه داد. دیگر به کنشهایی با این روشها به نتیجه نمیرسیم، در اینصورت باید برای خود چارهای ببینیم. نمیشود که تنها بگوییم فلان کار را انجام ندهید. باید ما خود انجام دهیم. ما نیروی سطح کنشهای خود را ارتقا دهیم. باید هرکسی این مهم را دیده و به آن عمل کند. باید هرکسی این مورد را ارزیابی کند. بیگمان به مثابه خلق، جنبش، دوستان و هرکس دیگر باید چنین ارزیابی انجام دهد. برخی بیانیهها خارج از میهن از سوی حقوقدانان و آکادمیسینها داده میشود. میگویند که آن اعمال انزوا، جرم است. این مورد حتی قابل گفتگو نیست. در مقابل آن باید هر کاری انجام شود. درواقع هم باید هرکاری انجام داد. هرکس که در هرکجا قرار داشته باشد نیز، باید بتواند هرکاری انجام دهد. باید در چنین وضعیتی قرار گیریم. کوتاه سخن اینکه، دیگر زمان سخنگفتن تمام شده است. تنها با حرف زدن هیچ چیز روی نمیدهد. باید کنش انجام شود، کنشهایی نتیجهبخش باید انجام شود. هرکسی را فرامیخوانم که در چنین وضعیتی قرار گرفته و آن را ارزیابی وبیان داشته باشد. ما خود در اینچنین ارزیابی قرار داریم. یعنی هر آنچه که از دست ما برآید ما در تلاشیم که انجام دهیم.
تمام تحولات و پیشرفتهای داخل پکک با یُمن مبارزه شهدا عملی میشود
من در ابتدا ۴۷مین سالگرد شهادت انقلابی بزرگ، رفیق حقی قرار، و در شخص او نیز یاد تمام شهدای مبارزه آزادیمان را با احترام و قدردانی گرامی میدارم.من در ۴۸مین سال شهدا قول عمل به اهداف و زندهنگهداشتن یاد و خاطره شهدا را دوباره بیان میدارم. من در ۵۱مین سالگرد شهیادت یکی از پیشگامان انقلاب ترکیه ابراهیم کاپیپاک کایا و در شخص او نیز یاد تمام شهدای انقلاب ترکیه را با احترام و قدردانی گرامی میدارم.
ابراهیم کایپاک کایا مورخ ۱۸ می با شکنجه شدن از سوی دولت ترکیه به قتل رسیده و شهید شد. همچنین رفیق ما حقی قرار نیز مورخ ۱۸ می ۱۹۷۷ از سوی همان نیروها با شکنجه به قتل رسید و شهید شد. ۴ سال بعد نیز ماه می برای انقلابیون ترکیه نیز به ماه شهدا مبدل میشود
مورخ ۶ می دنیز، یوسف و حسین اعدام میشوند. مورخ ۹ می رفیق اولاش بایراقدار شهید شد. در پایان ماه می سالگرد شهادت سینان جمگیل و رفقای او روی داده است. انقلابیون عرب نیز ۱۶ می را به مثابه روز شهدا قبول میکنند. مورخ ۱۶ می ۱۹۱۶ روشنفکران عرب از سوی سازمان ترکیهای اتحاد و ترقی به قتل رسیده بودند. من با احترام و قدردانی یاد تمام آن شهدا را که علیه اشغالگری مقاومت کرده و شهید شدند را گرامی میدارم. ما در مبارزه خود انقلاب کوردستان و ترکیه را به همراه یکدیگر به پیش برده و یاد و خاطره آن شهدا را زنده نگهداشته و دنبالروی راه آنان هستیم.
در عین حال ما یاد و خاطره آن شهدا را که ما را پایبند به اتحاد کورد و عرب در مبارزه دمکراتیک خاورمیانه نموده همچنین این مبارزه را به پیش برده و زندهنگهداشتند را دوباره با احترام و قدردانی گرامی میداریم. به مثابه یک جنبش ما این مهم را ادامه خواهیم داد.
برای اینکه کاراکتر جنبش ما درک شود میتوانیم این موارد را بیان دارم. رهبر آپو همیشه بیان میدارد که در میان مبارزه علیه کودتای ۱۲ مارس ۱۹۷۱ ظهور نموده و در ارتباط با صیانت از یاد و خاطره شهدا، به سوی سازماندهی و کنشهای انقلابی پا به عرصه حضور گذاشته است. یعنی برای اینکه به شیوهای صحیح از یاد و خاطره شهدا صیانت کند مبارزه را آغاز کرد. برای صیانت از یاد دنیزها، ابراهیمها و ماهیرها... سپس نیز گفت که پکک با هدف سازماندهی کردن و عملیاتی کردن یاد حقی قرار است. بهصورتی کاملا شفاف مشخص ساخت که شهید پککیی هستند و در شیوه پکک شهدا میزیند. رهبر آپو، حقی قرار را به مثابه روح پنهان خود تعریف نمود. پکک پس از چند سال روز ۱۸می را به مثابه روز شهدای کوردستان تعریف و اعلام کرد. درواقع زمانیکه به پکک و مبارزهاش مینگریم میبینیم که تمام تحولات و پیشرفتهایش به یُمن مبارزه شهدا عملی شده است. در ارتباط با صیانت از یاد و خاطره شهدا به پیش رفته و عملی شده است. خلیل چاوگون در کنش اولین سالگرد شهادت حقی قرار از سوی دشمن فاشیست و اشغالگر به قتل رسید و شهید شد. مبارزه تاریخی حیلوان در ارتباط با صیانتی صحیح از یاد و خاطره شهدا توسعه یافت.
مبارزه در زندانها؛ برای مثال ما نمونه چهارها را بیان میداریم. این چهارها متشکل از فرهاد کورتای و رفقای او بودند... مبارزه مظلوم دوغان را به ۱۴ جولای گره زد، به دلیلی مبدل شد که مبارزه تاریخی زندانها تا به ان سطح گسترش یافته و بزرگ شود. مورخ ۱۷ می رخداد. چرا؟ چه چیزی برای فرهاد کورتای و رفقای او الهام شد؟ سالگرد شهادت حقی قرار و نیرویی که از شهدا دریافت کرد این الهام را به آنان منتقل داد. درست اینست که صیانتی صحیح و تلاش برای زندهنگه داشتن یاد و خاطره او به دلیلی مبدل شد که مبارزه زندانها بصورتی عظیم به منصه حضور برسد. در ارتباط با مبارزه حیلوان، مبارزه در زندانها و سپس نیز کارزار ۱۵ آگوست ماه می را به ماه عملیاتها مبدل ساخت. در تمام روزهای این ماه دها عملیات انجام شدند و خود را به روزگار امروز ما رساندند. یک ارتش عظیم از شهدا ایجاد شده و به ظهور رسید.
شهدا این مبارزه را مدیریت میکنند
شهدا این مبارزه را مدیریت میکنند. شهدا این خلق را آموزش داده و پیرامون خود گردهم میآورند. شهدای ما کسانی هستند که به صحیحترین شیوه با خط رهبری مشارکت به عمل آورده و به صحیحترین شیوه نیز بر اساس همین خط حرکت کردهاند. برای درکی صحیح و عملکردهای پیروزمندانه حقیقت رهبری قبل از هرچیز لازم است درک و دنبالهروی صحیح از شهدان را عملی سازیم. این دو بسیار با یکدیگر مرتبط هستند. به همین دلیل ۱۸ می به مثابه روز شهدا پذیرفته شده است.
در این ماه شهادتهای بسیاری به وقوع پیوستند. میتوان گفت تقریبا در تمام روزهای این ماه سالگرد شهادت دها شهید وجود دارد. به همین دلیل ماه می به ماه شهدا مبدل شده است. این تنها یک تصمیم و تعریف نیست، بلکه یک واقعیت حیاتی است. درست است که این یک تعریف میباشد اما در اساس خود یک واقعیت حیاتی است. ما میبینیم که مبارزه حقی قرارانه گام به گام یک مبارزه سازماندهی شده را ایجاد کرد. ارتشی عظیم از شهدا به پیشاهنگ این مبارزه مبدل شد. آنان این مبارزه را اجرایی نمودند. به همین علت همانگونه که جنبش ما ۱۸ می را به عنوان روز شهدا پذیرفته است، لازم است که خلقما نیز ماه می را به مثابه ماه شهدا بپذیرد. ما بر این اساس ماه می را گرامی داشتیم، ارزیابی کرده و از شهدا صیانت مینماییم.
بیگمان دو راه صحیح برای صیانت از یاد شهدا وجود دارد. یکی از آنها صحیح درک نمودن و عضویت صحیحی با حقیقت شهدا و رهبری داشتن است. فهمیدن خطا و رهیافت از اشتباهات است. مرتبط با خط شهدا خودانتقادی از خویش و خود را متحول کردن است.
رهبر آپو گفته است: «باید تمام میهندوستان و انقلابیون این کار را انجام بدهند. در این ماه می ما به مثابه خلق، جنبش، انقلابی، میهندوست همه اینچنین برخورد مینماییم. لازم است که اینگونه باشد. اگر بخواهیم شهدای خود را به درستی درک کنیم، باید ما خود واقعیت شهدا را نوین نماییم، خود را متحول نماییم و به شیوهای صحیح حرکت کنیم. تنها در اینصورت که ما به حقیقت نزدیک میشویم. اگر احساس، اندیشه، ذهنیت و حرکات ما به دور از حقیقت شهدا باشد در این صورت الزامی است که خود را از چنین وضعیتی برهانیم. باید ما خود را با معیار، روح، احساس و اندیشههای شهدا آموزش دهیم. با اینچنین کارهایی به حیات شهدا میتوانیم نزدیک شویم. براساس خط شهدا زندگی کرده و کار کنیم. مبارزه خود را ادامه بدهیم.
البته که دومین راه نیز مبارزه است. مبارزه برای صیانتی صحیح از یاد و خاطره شهدا و عمل به اهداف آنان است.
شهید، شهدای این مبارزه آزادی هستند. با تمام وجود از مبارزه برای آزادی کوردستان، آزادی زنان و آزادی جامعه باور داشته و مبارزهای را که جان و موجودیت خود را برای آن اهداف فدا کند به اجرا در میآورد. تا این حد وابسته به آزادی هستند. خط آزادی را به شکلی که از سوی رهبر آپو تعریف شده قبول کردهاند. اینچنین از صمیم قلب و بی تردید مبارزه کردند. حقیقت شهدا این مهم را ابراز میدارد. این حقیقت مبارزه است. در اینصورت ما مقاومت میکنیم. مبارزه را گسترش میدهیم. ما در همه جا مبارزه آزادی، فرصتهای در دستان خود را در نیرومندترین سطوح پیشبرد خواهیم داد. با روشی دیگر بصورتی صحیح صیانت از شهدا ممکن نمیباشد. ماهها و روزهای شهدا به شکل دیگری درک نشده و حیاتی نمیشود. اگر ما صحیح زیستن را برای خود هدف قرار دادهایم. بیگمان حیات صحیح چنین است. حیات صحیح خود شهدا هستند. در اینصورت لازم است ما هم شهدا را به درستی درک کرده و بصورتی صحیح حیاتی نماییم و خود را به آنجا برسانیم. هدف ما اینست که در ارتباط با این مهمها زیسته و مبارزه کنیم. به شیوه دیگری رسیدن به آن نتایج ممکن نیست.
در ارتباط با این موارد من بهویژه به بستگان شهدا، خانوادههای شهدا و مادران شهدا درود میفرستم. آنان این حقیقت را بیشتر درک نموده و نمایندگی مینمایند. آنان برای عمل به اهداف شهدا خود را بیشتر سازماندهی کرده و مقاومت خواهند کرد. آنان برای آموزش و سازماندهی کردن جامعه براساس خط شهدا و پایبندی به حقیقت رهبری بیشتر در تلاش هستند و کار میکنند. باید ما به مثابه حزب و کادر این مهم را بخوبی ببینیم. اما این وظیفه و مسئولیت برعهده بستگان شهدا نیز میباشد. باید این مورد را یکبار دیگر بیان داریم. شهدای ما، ما را سازماندهی میکنند، آموزش میدهند و ما را در کنار هم قرار میدهند. همیشه و در هرجایی پیروزمندانه ترین منبع نیروی ما شهدانمان هستند. ما نیروی خود را از آنان دریافت میکنیم. رهیافت را در خط شهدا بیابید. مرتبط با درک صحیح حقیقت شهدا ما اراده، ذهنیت و ادعا را به وجود آوریم. این یک واقعیت آشکار است. منبع یا سرچشمه دیگری که ما از آن نیرو بگیریم وجود ندارد.
حقیقت رهبری نیز حقیقت تمام شهداست. رهبر آپو گفت: «ما سخنگوی شهدایم.» گفت: «برای اینکه به خط شهدا بصورتی صحیح عمل شود، من کوشش میکنم و دوباره هم تلاش خواهم کرد به شیوهای صحیح از خط شهدا صیانت کرده و صحیح نیز درک شود.» تمام شهدا، در آخرین نفسهای خود برای اینکه خط رهبری را اجرایی کنند شهید شدند. گفتند، زندهباد رهبر آپو. برای اینکه خط رهبر آپو حیاتی شود، برای پیروزی این فریاد را برآوردند. با حیات و مبارزه خود، با شهادت خود شاهد این پیروزی و حقیقت خط شدند. شهید به معنای شاهد میباشد. شاهد چه؟ شاهد حقیقت و پیروزی آرمانی که برای آن جان دادند. اکنون بیش از ۵۰هزار شهدای ما وجود دارد. پس در اینصورت تفکر، پاردایم و خط پکک-پاژک با این اندازه از شهید تایید و مستحکم شده است، پیروزی آن نیز با این اندازه از شهدا به اثبات رسیده است. پس اینچنین تردیدی برای آن باقی نمیماند، گمانی وجود ندارد. برخوردهایی ضعیف ممکن نخواهند بود. این حقایق واقعیت دارند، بدین صورت ما نمیتوانیم به شیوهای جداگانهای زندگی کنیم. نمیتوانیم معیار و اهدافی جداگانه معین کنیم. درک صحیح اینگونه ممکن است.
در پایان بیان میدارم که، روز ۱۶ می سالگرد قتلعام هولیر نیز میباشد. در شخص رفیق صالح، هلین و اوزان من یاد تمام شهدای این قتلعام را گرامی میدارم.
خیانت و همکاری و همدستی چست، باید آن را به خوبی درک کنیم. قتلعام هولیر چگونه روی داد؟ چه شد و امروز همکاری و خیانت چه میکند؟؛ برای اینکه بخوبی دیده شود مهم است. حقیقت شهدا این مهم را به ما نشان میدهد. مبارزه علیه استعمارگری، قتلعام و فاشیسم، از مبارزه علیه همکاری، همدستی و خیانت جدا و قطع از هم نمیباشد. باید ما این واقعیت را هم دیده و صحیح درک نماییم.
بر این بنیاد در شخص رفیق حقی قرار، از محمد قرهسونگر تا قاسم انگین، تمامی شهدای ماه می را و در شخص آنان نیز یاد تمامی شهدا مبارزه آزادی یکبار دیگر با احترام و قدردانی گرامی میدارم. ما یاد و خاطرات آنان را در مبارزه آزادیمان به شیوهای قدرتمندتر حیاتی خواهیم ساخت.
در همان سطح و با همان هدف به رهبری و گریلا حمله میکنند
به ادوار قبلی جنگ آگاه هستید. لازم نیست که دوباره آنان را بیان داریم. بسیار ارزیابی شده و گفتگو درباره آنان صورت گرفت. درستتر اینست که بیشتر هم گفتگو شده و بیشتر درک شود. اما اگر درباره وضعیت جدید بیان داریم، نهادها ما به مثابه قرارگاه مرکزی اینچنین مواردی را آشکار میسازند. از مورخ ۱۶ آوریل حملهای اشغالگرانه علیه منطقه متینا آغاز شده است. در واقع قبل از این روز و در مکانهای متفاوتی هم حملات اشغالگرانه انجام شدند. حملهای اشغالگرانه که بخش به بخش ادامه مییابد، وجود دارد. این حمله اشغالگرانه برای پیشبرد حملات قبلی و اشغالکردن تمام منطقه متینا، به وجود آمده است. مرکز مطبوعاتی و اطلاعٰرسانی نیروهای مدافع خلق (هپگ) این مهم را بارها بیان کرد. روزنامهگران، کارکنان مطبوعات نیز اعمال صورت گرفته را ابراز کردند. قرارگاه مرکزی ما هم ویژگیهای این حملات را آشکار ساخت. گفتند که این یک حمله دامنهدار بوده و بخش به بخش به اجرا در خواهد آمد. یعنی گام به گام مناطق مختلفی را به اشغال و تصرف در میآورند، سپس رفته رفته این این مناطق را به یکدیگر متصل کرده و یکی میکنند و میخواهند که اینگونه خود را به یک کلیت مشخص برسانند.
در واقع با اشغال منطقه متینا، میخواهند قلعه بزرگ مقاومت منطقه زاپ را بشتر تحت محاصره قرار دهند. گفته میشود، دولت عراق تحت نام منطقه مرزی نیز ۲۰ کیلومتری از مرزها را در اختیار ترکیه قرار داده است. میخواهند سراسر این ۲۰ کیلومتری را از هماکنون اشغال کنند. گریلا سالهاست که برای جلوگیری از این اشغالگری، تا این اندازه شهادت داده است.
اکنون نیز برضد اشغالگری، مقاومتهای مهمی شکل میگیرد. برضد این مورد از متینا عملیاتهایی انجام میشوند. از شلادزه تا به عرصههای دیگر، ضرباتی به دشمنان وارد آمد. آنزمانی که گلههای فاشیست آکپ-مهپ برای اشغالگری گامهایی برمیداشتند، گریلاهم فرصت را مغتنم شمارده و به آنان ضرباتی وارد آورد. چنین وضعیت جنگی و دشواری در جریان است.
مرکز مطبوعات و اطلاعرسانی هپگ در ارتباط با تلفات ارتش ترکیه یک بیلان را اعلام کرد. شهدای ما را نیز آشکار ساخت. در ارتباط با این امر هپگ چیزی را از افکار عمومی پنهان نمیسازد. اما یکم اینکه؛ گریلا تدابیری را اتخاذ کرده است، دوم نیز؛ عملیات انجام میدهد. دیگر تنها در این وضعیت نیست که به آن حمله شده و او نیز مقاومت کند. خود عملیاتی را برنامهریزی کرده و آن را عملی میسازد. یعنی به مثابه تاکتیک در وضعیت حمله قرار دارد. بدینترتیب البته که شهادت کمتری نیز روی خواهد داد. شهدای ما کم هستند. من یکبار دیگر به نیروهای هپگ و یژا استار که مقاومت میکنند درود میفرستم. یاد شهدای مقاومت را با احترام، قدردانی و ابراز عشق گرامی میدارم.
شاید مانند برخی از زمانها در سالهای قبلی دشوار نباشد، اما حملهای در همان چارچوب و با همان اهداف انجام میشود. برخی چیزهای دیگر هنوز وجود دارد. هپگ بیانیه داد، زمانیکه ارتش ترکیه شکست میخورد، در جایی که در تگنا قرار گرفته و با دشواری روبر میشود سلاحهای ممنوعه را بکار میگیرد. امروز نیز بیانیه داد؛ که دشمن از سلاحهای شیمایی استفاده کرده است. تمرکز خود را بروی این سلاحها معطوف داشته است. در زمانهای اخیر، بمبارانهای هوایی نیز افزایش داشتهاند. معلوم میشود که تجارت با آمریکا درباره عضویت سوئد در ناتو به نتایجی دست یافته است. هواپیماهایی دریافت کردهاند. حملات هوایی افزایش پیدا کردهاند.
انزوای امرالی، تمام موارد حقوقی را چگونه با یک قفل مانع میکنند، حمله علیه گریلا نیز را نیز در این سطح انجام میدهند. تنها خود به تنهایی این اعمال را انجام نمیدهد. در اینجا یک سراسری بودن وجودن دارد. ممکن است بر اساس نظام شکنجه، قتلعام و انزوای امرالی چگونه سراسری بودنی وجود داشته باشد، -برا ساس بنیاد دوئل سازمان ملل متحد. ناتو و نیروهای عملی دولت ترکیه البته که- همان وضعیت در حمله علیه گریلاهاهم اعمال میشود. با همان سطح و همان اهداف به رهبری و گریلا حمله میکنند؛ برای نابود کردن حمله میکنند. مورخ ۹ اکتبر ۹۸ میخواستند که این نابودسازی را انجام دهند، اما نتوانستند. پیشبینی کردند که ۱۵ فوریه با اعدام این نابودی را عملی کنند، دوباره نتوانستند. گفتند ما با سیاستهای فرسایش و پوساندن نظام امرالی؛ به مثابه امری ایدئولوژیک، سیاسی و سازماندهی این نابودی را ترتیب دهند، اما دوباره نتوانستند. به مانند اینکه بخواهند انتقام بگیرند از یک سو برای از میان برداشتن گریلا حمله کردند و از سوی دیگر هرگونه حقوق را نقض میکنند، آن حقوق را نیست انگاشته و در واقع به نقض حقوق یک قفل زده و بدین شکل به رهبری حمله میکنند. بدین شکل میخواهند از او انتقام بگیرند. تا اگر اگر بتوانند این شکستهای خود را باژگون سازند.
هرکس پدک نیست که برای ترکیه سربازی کند
البته که ما در جنگ وقوف کامل داریم، باید این جنگ به خوبی ارزیابی شود. نتایج آن برای ترکیه بصورتی کفایتکننده مورد گفتگو قرار نگرفته است. بسیار کم درباره آن گفتگو صورت میگیرد. اما الزامی است که یک تحلیل خوبی برای آن در ارتباط با ترکیه انجام شود. طیب اردوغان به پایان رسید و با خود تمام ترکیه را نیز را به پایان رساند، جامعه را نیز به پایان خود رساند. اکنون بدنبال جستجوهایی جدید است. این اندازه امید داشتن و التماس کردن از ناتو و آمریکا برای اینست که از آنان نیرویی بگیرند. اما صورت نمیگیرد. اینبار هم برای پشتیبانی دست به دامان ایران، عراق، حزب دمکرات کوردستان (پدک) و اتحادیه میهنی کوردستان (ینک) شدند، این موارد مورد گفتگو قرار گرفتند.
به اصطلاح باید به آمریکا میرفت، با بایدن دیدار میکرد. مطبوعات آکپ هفتهها برای آن تبلیغات کرد. بصورتی ناگهانی مقامی از آمریکا گفت چنین برنامهای نداریم. این نیز به مانند یک بالن سوراخ شده ترکید و معلوم شد که محتوایی در آن قرار ندارد. برای پنهان کردن و فراموش کردن این مسئله نیز تلاش کردند با پرچمهای خود همه جای خود را بپوشانند. مگر به آنان گفته نمیشود که تو به سوی بارزانی رفتی. ۳۰ سال قبل زمانی که پکک میآمد، نه یک افسر تو که یک سرلشکر میرفت. تو با این کار خشنود میگشتی. اکنون از چه سرمست شدهای؟ بارزانیها هم بسیار تلاش کردند که باشور کوردستان و مدیریت خود را به یک ولایت ترکیه در خدمت فاشیسم آکپ-مهپ در آورند.
پیمانهایی به امضا رسیده شد. گفته میشود که بر اساس آن پیمانهای حمله صورت خواهد گرفت. هرکس منتظر است که این حمله چگونه صورت خواهد گرفت. ممکن است. باید هرکس خود را آماده کند. ما اینگونه برخورد میکنیم. باید آن را ساده نبینیم. باید هیچ موردی را ساده نهانگاریم. بدلیل اینکه حیات خود ساده نیست. لازم است همیشه آماده باشیم. اما در چنین وضعیتی هم نیستند که هر کاری را انجام دهند. اکنون چه میکنند؟ در تلاشند به توافقاتی برسند. این امری قابل درک است نیرویی مشترک که برای آن برنامهریزی میکردند را نتوانستند ایجاد کنند. درواقع این امری غیر ممکن هم بود. نه عراق و نه ایران چنین چیزی نمیخواستند. نه چنین نیرویی وجود دارد و نه بدان احتیاج میباشد. چرا برای ترکیه سربازی کنند؟ مگر هرکس مثل پدک است؟ مگر هرکسی بارزانی است؟ یعنی آنان اینگونه نیستند. برعلیه این موارد مبارزه میکنند. هرکس طبق خودش منافعی دارد.
راهی که به آن «راه پیشرفت» میگویند، پروژه راه جنگ است
درواقع چنین راهی وجود ندارد. بارزانی نیست. چیزی که وجود داشته باشد را نیز خود انجام میدهند. اگر درواقع چنین پروژهای وجود میداشت، از آمریکا تا اسرائیل هرکسی بر ضد آن مخالف میکرد. در اصل عراق را فریب میدهند. برخی از رفقای ما هم اعلام کردند. یعنی میخواهند تحت نام ایجاد راه، بیشتر وارد خاک عراق شوند. یعنی در ابتدا برای ساخت جاده عدهای را بفرستند سپس سربازان را بفرستد، پلیس، استخبارات را خواهد فرستاد. میگفتند، با یک نیروی مشترک از زاخو تا سلیمانیه را محاصره خواهم کرد. تنها در مناطق محافظتی مدیان پیروز نشد. از این راه تمام باشور کوردستان را محاصره کرده است. این پروژه راه جنگ، چنین اهداف نظامی دارد. نیرو خواهد آمد و به یک عرصه جنگ متحول خواهد شد. در هر صورت ایران، عراق و هرکسی این امر را مشاهده میکند. این برای عراق هم به یک فاجعه مبدل خواهد شد. هیچکس قبول نخواهد کرد. در مقابل این مهم در برابر همه خواهند جنگید. برضد چنین چیزی، البته که ما مبارزه خواهیم نمود، خواهیم جنگید. این اندازه نیروهای ترکیه به عراق میآیند، این یک اشغالگری است. مناطق تبهکاران چگونه ایجاد شدند؟ در آن مناطق هم تحت نام ترکمنها، مناطق تبهکاران را ایجاد خواهند کرد. از قبرس آغاز شده است، در همه جای جهان این کار را خواهد کرد. باید اینگونه نباشد.
از سوی دیگر، تحرکات پدک ایجاد میشوند. مدیریتما در ارتباط با مسئله هشدار داده است. چیزی که ما بگوییم نمانده است. اگر پدک کمی دیگر به پیش بیاید و به پیش گام بردارد و به همراه دولت ترکیه مستقیما به داخل جنگ راه یابد، با این کار به خود پایان خواهند داد. فاجعه برایش ایجاد خواهد شد. من میتوانم تا این اندازه بگویم. ما هر منطقه از آنان را محاصره خواهیم کرد. پکک نیز، گریلا نیز در همه جا حضور دارند. باید هرکس این را بداند. هرکسی میبیند که گریلا چیست و چگونه میجنگد.
ما مبارزه خود را ادامه میدهیم. ما کارزار آزادی جهانی، را در سنگرهای نظامی نیز تدوام میبخشیم. در هر عرصه اشاعه خواهد یافت. گریلا نیز اشاعه مییابد، در شهرها نیز عملیات انجام میشود. ما باور داریم که این مورد را در برهه پیشرو بسیار بیشتر توسعه خواهیم داد. به یک سخن کلی، کسانی که این جنگ را آغاز کرده و بر آن اصرار کردند در خونهایی که ریختند، خفه خواهند شد.
کسی که خوددفاعی نداشته باشد، آزادی نیز نخواهد داشت
منشور خوددفاعی مشترک هماهنگی کژک و پاژک، بسیار مهم و معنادار بود. از نظر زمان هم راه را برای گفتگو هموار ساخت. ما به مثابه پکک به تمامی در این منشور مشارکت خود را اعلام میداریم. برای آگاهی رسانی، پیشبرد و توسعه خوددفاعی، سازماندهی، کنش و عملیات، باید هرکاری انجام داد. باید اشتباهاتما در این زمینه یقینا گذار صورت گیرد.
بله، برای زنان بسیار مهم است. زنان پیشاهنگ هستند. اما باید ما این آگاهی، سازماندهی و عملیات را به تمام جامعه رسانده و اشاعه دهیم. خوددفاعی به معنی امنیت است. اگر هر کسی آزادانه بزید، در آنصورت میتوان گفت که در چه سطحی امنیت خود را تضمین کرده است به همان اندازه میتواند آزادانه بزید. باید ما این را سازماندهی، آگاهی، کنشهای اینچنین را در میان جامعه پیشبرد و توسعه دهیم و در این زمینه جامعه را به وضعیتی برسانیم که خود را سازماندهی کرده و آموزش دهد.
دولتهای کاری کاملا برعکس انجام میدهند. بخصوص دیکتاتورهای فاشیست، استعمارگر و قاتل، جامعه را به وسیله قتلعام به چنین وضعیتی تضعیف شده دچار میکنند، تمام نیرویش را از او گرفته و مصادره میکنند. یعنی لازم است ما عملی کاملا باژگون آن ها را انجام دهیم. نیرو را یکبار دیگر به افراد و جامعه بازگردانیم، یعنی به زنان بدهیم این نیرو را. مبارزه انقلابی یقینا باید هدفش آزادی و برابری باشد. خوددفاعی، مشروعترین حق است؛ ما از کدام مشروعیت از کدام حقوق حرف میزنیم؟ مگر سازمان ملل متحد هنوز روی پا است، هر کس تا چه اندازه میتواند از حقوق و مشروعیت دولتها باور کند؟ آیا چنین مشروعیتی باقی مانده است؟ نه. بدین صورت باید هیچکس نگوید که حق ما و حقوق ما وجود دارد. تو تا چه اندازه خود را آگاه و سازماندهی کنی، به همان اندازه از حق زندگی کردن برخوردار هستی. جدا از این چیزی دیگری وجود ندارد، هیچکس به تو آن را ارزانی نمیدارد. باید ایستار، کسب دانایی و آگاهی بدین شیوه باشد.
باید ما خوددفاعی را در چارچوب ذهنیت، سازماندهی و عملیاتها ارزیابی کنیم
از سوی دیگر لازم است که خوددفاعی نه تنها به مثابه فکر، ذهنیت و گفتگو دیده نشده و تنها به مثابه سازماندهی یک عملیات ارزیابی نشود. باید به نوعی یکپارچه دیده شود. به مثابه یکپارچگی ذهنیتی یعنی آموزش و یکپارچگی سازماندهی و عملیاتی به همراه هم ارزیابی شود. اگر اینگونه دیده نشود، این اشتباه خواهد بود. برای مثال سازماندهی و عملیات بدون این ذهنیت که نداند به کجا برود، چکار کند،کدام نتیجه را بدست آورد و کجا را هدف قرار دهد. وضعیتی نامشخص را با خود به همراه خواهد داشت. ممکن است که به تبهکاری نیز منجر شود. اما اگر تنها ذهنیت و یا همان آگاهی وجود داشته باشد، این نیز اشتباه است، تنها به یک خیال زیبا محدود خواهد شد. از این وضعیت بیشتر ممکن نیست که خود را پیشبرد دهد. عملکرد و تاثیری نخواهد داشت. به همین دلیل لازم است بدین شکل آگاهی، سازماندهی و عملیات را از یکدیگر جدا و تکه نساخت. لازم است بصورتی یکپارچه آن را دید. همانگونه که برخوردهای جداکنند وجود دارد. عدهای نیز خوددفاعی را تنها به عنوان یک مورد برای گفتگو و رخدادی ذهنی آن را تعریف میکنند نیز وجود دارند. اما بدین شکل سازماندهی و عملیات ایجاد نخواهد شد. برخوردهای آنان سازماندهی و عملیات را اساس نگرفته و آنان را در بصورتی یکپارچه نمیگیرد، چنین رفتاری وجود دارد. این ها برخوردهایی اشتباه هستند. من میتوانم این مورد را کاملا مشخص بیان دارم. بدلیل اینکه نتایج خوبی از آن گرفته نمیشوند. آن موارد مبارزه علیه حملات فاشیسم و اشغالگری را تضعیف مینماید. عملیات را هم از معنا تهی میسازند.
مگر ممکن است که ترکیهی فاشیست با روشهای اصلاحطلبانه شکست بخورد؟
برای مثال هم اکنون در باکور کوردستان و ترکیه تا حد زیادی رسمیت و لگالیسم یعنی قانونی شدن ایجاد شده است. به همین دلیل کسان ثروتمند از لحاظ مالی در کنشها شرکت نمیکنند. فاشیسم فشار میآورد، حمله میکند اما سازماندهی، خط و نیرویی که برعلیه فاشیسم عملیات کند و این حملات را فاشیستانه را با شکست روبرو گرداند وجود ندارد. عملیاتها و کنشها بسیار اندک هستند. رادیکال نیستند بلکه بسیار رفرمیستی یا اصلاح طلبانه هستند. برضد حملاتی که صورت میگیرند بسیار اصلاحطلبانه هستند، رادیکال نیستند. اما ما گفته بودیم دمکراسی رادیکال. پس در این صورت نیز زبان دمکراسی کنش و عملیات است و لازم است خط آن نیز رادیکال باشد.
رادیکال نمیشوند. چرا؟ برای اینکه لگالیسم و یا قانونی شدن بسیار توسعه یافته است. این لگالیسم و قانونی شدن برچه تکیه میزند خود را به چه چیزی میسپارد؟ بی گمان خود را به فاشیسم میسپارد. مگر ممکن است که فاشیسم تنها با مبارزه اصلاحطلبانه شکست داده شود؟ ممکن نیست. آنان تدابیر بسیاری اتخاذ کردند. پس در این صورت لازم است از حبس شدن در لگالیسم و قانونی شدن خود را رهایی داد. اگر از آن وضعیت خود را رهاند، در آنصورت تمام کنش و عملیاتها معنایی خواهند یافت. اما اگر از آن وضعیت رهایی نیابد، تو نخواهی توانست کنش یا عملیاتهای بسیاری را انجام دهی، اگر انجام شود نیز تاثیر زیادی نخواهد داشت. در واقع این مورد در عملکرد موجود عیان است. در ارتباط با این موضوع من بخصوص میخواهم جوانان ترکیه، جوانان کوردستان، جوانان آپویی و تمام جوانان را به این مهم دقت کنند. بدلیل اینکه جوان هستند، دینامیکترن نیرو بوده و نیرویی هستند که به بهترین شیوه این موارد را درمییابد و هرگونه روش مبارزاتی را ایجاد میسازد. به همین دلیل لازم است جوانان این مورد را بخوبی دیده و آن را صحیح درک نمایند.
اگر جوانی تا این اندازه خود را به قانونی شدن بهسپارد و خود در چنین چارچوبی محبوس کند آنان معنای جوانی انقلابی را از دست خواهند داد. نمیتوانند مبارزهای رادیکال را انجام دهند. همچنین مبارزهای غیرفعال و اصلاحطلبانه هم از تاثیری آنچنانی ندارد. اگر مبارزه انقلابی و رادیکال انجام شود، در اینصورت آنان نیز با این مبارزه معنایی مهم را کسب خواهند کرد. اما با این وضعیت موجود هرگز به چنین امری دست نخواهند یافت.
به همین علت باید رفقای جوان و جوانان آپویی بخوبی این مهم را به شیوهای صحیح درک کنند. یعنی لازم است بدانند که علیه فاشیسم چگونه مبارزه کرده و خود را سازماندهی کنند. باید جوانان به تاریخ نزدیک نگریسته، اتحاد جوانان کوردستان (یجک) را مورد تحقیق قرار دهند و از یدگه نیز تجربه بگیرند. گاهی نام آنان اصلا بیان نیز نمیشود. اما این جوانی خود تاریخی دارد. صاحب تاریخ است. لازم است تنها گفته نشود که جوان آپویی و از آن گذر به عمل آید، واقعا هم خط و تاریخ این جوانی وجود دارد. لازم است حول الزامات ان حرکت کنیم. به همین دلیل ما آگاهی، سازماندهی و عملیاتهایی را که فاشیسم را شکست میهند را باید بخبوبی پیشبرد دهیم. یعنی لازم است خود را در چارچوب قوانین محدود نکنیم. در ارتباط با خودبودن خویش، باید هرگونه کنش عملیاتی را سازماندهی کرده و عملی سازیم. باید ما مبارزهای رادیکال را اجرا نماییم. خوددفاعی امری جنگی است. الزامی است در مقوله خوددفاعی، خود را توسعه بخشیم. نمیشود که تنها با گفتن مبارزه یا بیان داشتن ویژگیهای این جنگ خود را از آن دور کنیم. زمانیکه یکپارچگی جنگی و مبارزه عملی شود، در اینصورت اهمیت اساسی خود را بدست خواهد آورد. اما اگر بدون اینکه مبارزه بدون جنگ اجرا شود، در اینصورت هیچ نتیجهای از آن بدست نخواهد آمد. مرتبط با این موارد برخورد و تفکر صحیح بسیار مهم میباشد. پیشنهاد من برای رفقای جوان اینست. فراخوان من بدین شکل است. بخوبی تامل کنند، تاریخشان را مورد تحقیق قرار داده و فراگیرند.
در سازماندهی و مبارزه چگونه جوانی انقلابی را بدست بیاورند؟ این با سازماندهی و چگونه عملیات و کنشی از مبارزه رادیکال به اجرا در خواهد آمد؟ آنان سازماندهی جوانان به شیوه خودویژه و مخصوص، همچنین اراده جوانی را چگونه بدست آورند؟ لازم است بخوبی بر این موارد وقوف داشت. در ترکیه چنین چیزی وجود ندارد. جنبش جوانان انقلابی بکار گرفته میشود. مگر جوانی که در سطح آنان ایجاد شود وجود خواهد داشت؟ نه چنین جوانی هرگز وجود نخواهد داشت. رهبری پیشنها جنبش جوانان انقلابی در کوردستان را داد. یجک وجود داشت و دیگر سازمانهای جوانی نیز ایجاد شده بودند. صاحب ارادهای بودند. برای جامعه پیشاهنگی میکردند و خط عملیاتی و کنش را به پیشمیبردند. احساس، اراده و عملیاتهای جوانان را نمایندگی میکردند. در زمان ما در این موارد اشتباهات و مشکلاتی وجود دارد. خطاهایی موجود است و باید که اصلاح شوند. به این مناسبت من جوانان را فرا میخوانم که نظام فاشیست و اشغالگر را صحیح درک کنند و بدانند که ضد فاشیسم، مبارزهای حقیقی باید انجام داد و مسئله سازماندهی و عملیاتی چگونه را باید انجام داد را صحیح فهم کرده و به شیوهای موفقیتآمیز پاسخ دهند. برای تمام جوانان مبارز آرزوی پیروزی دارم.
اگر جهپ هرکسی را به سوی توافق و سازش سوق دهد در اینصورت فاشیسم پیروز خواهد شد
هم از جبنه نیرومند کردن، توسعه و رادیکالتر کردن جنبشهای دمکراسی و آزادی ارزیابیهایی را انجام دادیم. همچنین در ارتباط با حزب جهپ نیز برخی پیشنهادات و ارزیابیهایی صورت دادیم. ما جهپ با مدیریت اوزگور اوزل و عملکردهایش را دنبال کرده و زیر نظر داریم. برای بیان داشتن برخی موارد هنوز زود است، اما لازم است این مرحله را اینچنین بیان دارم. اطمینان و حمایتی را که جامعه و خلق به آن داده است را به شیوهای صحیح بکار نمیگیرد. اگر اینچنین ادامه بدهد، او نیز به وضعیت کمال قلیچدار اوغلو دچار خواهد شد. اگر هرکسی را به سوی توافق و سازش سوق دهد در اینصورت فاشیسم پیروز خواهد شد. درواقع خط مدیریت قبل از این هم وجود داشت. دیده شد که مدیریت ترکیه و جهپ را به چه سطحی رساندند و ترکیه را چگونه تسلیم فاشیسم آکپ و مهپ کردند. برای ضعیف ترین حد از دمکراتیک کردن و جمهوری چه گامهایی برداشتند؟ ما چیزی جدی ندیدیم. زمانی این حمایتها هم به پایان خواهد رسید، باید این را بخوبی بدانند.
مورد دیگری نیز اینست که برخی افراد جان خود را از دست دادند، به این مناسبت من با احترام یاد الهامی آراس و جلال باشلانگیچی را گرامی میدارم. اهمیت الهامی آراس در مبارزه انقلابی ترکیه بسیار است. دوست و رفیق خوبی برای رهبر آپو بود. به خانواده و بستگان او تسلیت میگویم.
جلال باشلانگیچ نیز دمکرات و روزنامهنگاری بسیار ارجمند بود. در زمانهای بسیار دشواری مبارزه کرد و برخورد خود با خلق کورد را نشان داد. در چارچوب عیان ساختن آن اعمال جنگ ویژه ، حمله، توطئه و قتلها دارای نقش بسیار مهمی بود. به همین دلیل نیز در مبارزه آزادی کوردستان و در مبارزه دمکراتیک کردن ترکیه نیز دارای رنجی بسیار است. او همیشه با رنجهایش به یاد آورده شود. درواقع هرکس او را اینگونه شناخت. من یاد هر دوی این عزیزان را یکبار دیگر با احترام و قدردانی گرامی میدارم.
موضوعی دیگر اینکه در مقطع گذشته بدان نپرداختیم، در روستاهای جولمرگ، برضد حملات مدرنیته کاپیتالیست و حملات جنگ ویژه که تحت نام معدن-ذغال، طبیعت را ویران میکنند، روستائیان موضعگیری کردند. بصورتی سرشار پر از معنا بود. مثلا روستائیان در مارینوس، موضع خوبی را نشان دادند. بیانیههای خوبی هم ارائه داده شد. من به ایستار و مقاومت آنان درود میفرستم. ایستار و مقاومت خوبی را نشان دادند. با معنا و نمونه بود. برضد نگرش و موضعی که تمام طبیعت را ویران و غارت میکند، باید ما همه در همه جا اینچنین باشیم. باید تمام روستائیان و حتی اهالی شهر ها اینگونه باشند. زنان، مردان، جوانان، پیر و جامعه باید چنین باشند. چگونه ممکن است بدون طبیعت زندگی کنیم؟
بر این اساس تحت عنوان، اتحاد اکولوژیک، در شهر آمد جلسات و گردهمایی هایی انجام میشود، در مطبوعات این موارد بازتاب یافتند. نهادهای مختلفی مشارکت کردند. ما تمام کنشهای اکولوژیک را با معنا و مهم میبینیم. ما برای آن کنشها آرزوی موفقیت داریم.
مرتبط با این موارد ما نیز انتقاد ما تنها این است. یعنی اینکه مبارزه اکولوژیک را مرتبط و وابسته به دولت نکنند، آن را قربانی سیاست نکنند. چگونه بیان کنم، گوسفند را به گرگ تحویل ندهند. به همین علت مبارزه سبز، مبارزه اکولوژیک را بدست کسانی نسپارید که خود مشکلات اکولوژیک میآفرینند. این خطی مهم است. چرا بیان میدارم؟ برخی جنبشهای سبز (جنبش اکولوژیک)، دولت شدند، به حکومت سلطهگر مبدل شدند و واقعا هم به مبارزه اکولوژیک ضربه زدند و متحمل ضرر و زیان نمودند. برای آنان آرزوی موفقیت دارم. در پایان بگویم که تیم فوتبال آمدسیپور (تیم فوتبال شهر آمد در باکور کوردستان) قهرمانی مهمی را بدست آورد. من پیروزی آنان را تبریک میگویم، امیدوارم که پیروزیهایی بزرگتری را بدست آورند. من به طرفداران آمدسیپور هم درود میفرستم. به خوبی از تیم خود حمایت کردند. اما میخواهم این را بگویم اگر در همان سطح از هویت کوردی و مبارزه آزادی خود نیز حمایت و صیانت کنند، اینگونه صحیحترین کار را انجام میدهند.»
-تکمیل شد-