آمد شاهو عضو مجلس پژاک در برنامه هیلی سیهم (خط سوم) شبکه آرین تیوی شرکت کرد و در آن به ارزیابی کنفرانس "ژن ژیان ئازادی با پیشاهنگی زنان و ایران در دو راهی سرکوب و انقلاب" و نتایج آن پرداخت. شاهو ضمن قدردانی از برگزارکنندگان کنفرانس تصریح کرد: . باید بە اتحاد و همبستگی اهمیت بسزایی دادە شود زیرا دولت ها بە مانند هیولاییاند کە تمام ارزش های جوامع را نابود میکنند و اجازەی فعالیت را بە هیچ شخص و یا سازمانی نمیدهند و این باید بە خوبی دیدە شود و برای آن کارهایی در راستای دمکراتیک کرادن ایران صورت گیرند.
متن کامل سوال و پاسخ به شرح زیر است:
تحلیل شما از سطح کنونی انقلاب زن، زندگی، آزادی چیست و این انقلاب کە زنان پیشاهنگی آن را انجام میدهند بە چە شکلی در جریان است؟
نخست، تمام شهدای انقلاب زن، زندگی، آزادی را گرامی میدارم و سلام و حرمتم را نثار تمام زندانیهایی کە اکنون در زندان های رژیم بە مقاومت میپردازند، مینمایم. همزمان آنهایی کە در سنگرهای مقاومت برای حفظ دستاوردهای این انقلاب بە محافظت و گسترش آن میپردازند. بویژە سلام خود را بە بستگان و خانوادەی شهیدان میرسانم.
بدون شک این انقلاب وارد مرحلەی جدیدی گشتە زیراکە نە ماه از این انقلاب را سپری کردیم. دستاوردهای بسیاری را بە همراه داشتە بویژە در این برهە چیزی کە بە وضوح دیدە میشود توانستە، تغییراتی ریشەای در ساختار اجتماعی در سراسر ایران ایجاد نماید. ابعاد زیادی را در مسائل ذهنی و سنتی تغییر دادە بویژە اکنون انقلاب در سطحی است کە با پیشاهنگی خانوادە، مادران و پدران و حتی کودکان و کهنسالان در جریان است. این انقلاب در تمام مناطق ایران و همزمان در بین تمام طبقات جامعە در زمان های جداگانە انعکاس مییابد و در جریان است. بدین خاطر گستردگی این انقلاب سبب کوتاه آمدن نیروهای رژیم در بسیاری از موارد گشت. بویژە موفق شد کە رژیم از روی ناچاری بە نیروهای خارجی متوصل شود و همپیمانی هایی را با نیروهایی کە بە عنوان دشمن قسم خوردە خود معرفی میکرد برقرار سازد. تنها بدین خاطر کە مسند قدرتش حفظ گردد دیدار و همپیمانیهایی را ترتیب داد کە این موارد ثمرەی دستاورد های این انقلاب است. ابعاد دیگر این انقلاب نیز توانست در میان تمام احزاب و اصناف و سازمانهای مدنی وضعیتی را بە وجود بیاورد کە تا بهتر جوهر و حقوق زنان درک تعریف گردد. بویژە مراکزی کە از جانب رژیم ادارە میگردد و بە عنوان مراکز آسمیلاسیون و بردە کردن مورد استفادە قرار می گرفت، امروزە این مراکز بە مراکز فعالیت و مقاومت و سازماندهی مبدل گشتە است. انقلاب در سطحی است کە توانستە، اتحاد میان خلق های ایران و بخشی از نیروهای سیاسی و اجتماعی جامعەی کورد برقرار نماید. تک تک اشخاص را ناگزیر ساختە کە با شیوەهای متفاوت از انقلاب صیانت نمایند. بدین دلایل امروزە در هر کنجی از ایران با رنگ ها و صداهای جداگانە انعکاس این انقلاب دیدە و شنیدە میشود و حتی در خارج نیز بدیل شکل است. بە همین دلیل مقطع جدیدی کە انتظار آن را داریم، موجی جداگانە را بدنبال خواهد داشت بویژە شکافف عمیقتری را در بین حکومت ایجاد مینامید و این حکومت فسادهای دولت را بیشتر هویدا میسازد و دستاوردهای غیرمنتظرەتری را میتواند بدنبال داشتە باشد.
در ششم همین ماه کنفرانسی در مجلس اروپا تحت لوای انقلاب زن، زندگی، آزادی با پیشاهنگی زنان در ایران برگزار شد. اهمیت آن را چگونە ارزیابی مینمایید؟
ابتدا از تمام سازماندهندگان این کنفرانس و تمام نیروها، جناح و اشخاصی کە حضور داشتند تشکر میکنیم. گامی تاریخی و مهم بود و هر کسی مسئولانە با این مقطع برخورد نمود. ما این کنفراس را، کنفرانسی تاریخی قلمداد میکنیم، مثالی برای آن در این برهە از انقلاب کمیاب بود. این کنفرانس قادر گشت بسیاری از نیروها و جناح های متفاوت را گرد آورد. بویژە تنوعی کە در سطح ایران وجود دارد را بازتاب داد و پیامی کە در جوهر آن وجود داشت صیانت از انقلاب بود. اینکە ترویج دمکراسی در بطن آن قرار داشت و بدین معنا کە هر رنگ و صدایی را در خود گنجاندە است. این مورد باعث گسترش بازەی انقلاب گشت. با دنبال کردن آن از راه رسانە، برجستگی دمکراتیک بودنش ملموس بود. بدین معنا کە نمایندگان بسیاری از خلقهای ایران از جملە؛ از شخصیت های روشنفکر، سیاستمدار، هنرمند، جوان و زن در آن حضور داشتند کە آینەی بەتمام معنای همان انقلاب است. بخش مهم این کنفرانس این بود کە پیغام تمام جناحهایی را کە در انقلاب حضور دارند، تمام تلاش ها جهت چارەیابیای دمکراتیک و صلح آمیز، چگونە صورد بگیرد و بە نتیجە برسد. اشتراکاتی کە داریم، چگونە در خدمت انقلاب و پیروزی آن قرار گیرد.
بحث و گفتوگوهایی کە در این کنفرانس صورت گرفت اهمیت بسزایی داشت. همچنین برای کوردستان نقاط عطف مهمی را در بر داشت بویژە اینکە چند نیروی متنفذ کوردی در آن مشارکت داشتند و هر جناحی پروژە و نظر خود را ارائە میداد. این کنفرانس آغازی دمکراتیک و توسعەی آن را برای ایران در بر داشت. همزمان قادر گشت کە شکل جداگانەتری نسبت بە تمام کنفرانس ها، پلاتفرم و منشورهایی را کە در خارج از ایران و برای ایران شکل گرفتە بودند، عرضە کند. زیرا کە اکثر این پلاتفرمها و منشورهایی کە پیشتر تشکیل شدە بودند، بدیل اینکە پروژەای معلوم و دمکراتیک در راستای پروسەی دمکراسی در این فعالیت ها بە چشم نمیخورد، عمر زیاد و استقامت نداشتند. ولیکن این کنفرانس در نظر ما گامی مهم بود کە بە واسطەی آن از انقلاب صیانت بعمل بیاورد و بذر دمکراتیزاسیون را در ایران گسترش دهد.
در کنار اهمیت این کنفرانس نقاط ضعف آن را چگونە ارزیابی مینمایید؟
در مقطعی کە در آن قرار داریم هر جناح، نیرو و سازمانی کە بخواهد فعالیتی در راستای پیروزی این انقلاب انجام دهد از نقاط مثبت زیادی برخوردار است. همزمان از کاستی هایی نیز برخوردارند کە میتوان بە برخی از آنان اشارە نمود کە در آیندە بە عنوان تجربە مورد استفادە قرار گیرند. با اصلاح این کاستی ها گامی کە برداشتە شدە نیرومند تر میگردد. بویژە موردی کە بنا بە دیدگاه ما از اهمیت وافری برخوردار است و ما نیز خود را مبرا از آن نمیبینیم و جای خودانتقادی است، اینکە باید رنگ و صدای زنان در این کنفرانس بیشتر منعکس میگشت. زیرا کە پیشاهنگان این انقلاب زنان و جوانانند کە بدل زیادی در این راه دادەاند. اینکە تشنەی آزادیاند و با همەی نیرو و توان خود تصمیم بە نیرومند ساختن تلاش علیە رژیم گرفتە اند. قادر گشتەاند کە این انقلاب را تاکنون حفظ نمایند و آن را تداوم بخشند. بدین خاطر در تمام محافل و گردهمایی ها، زنان باید پروژە و برنامەی خود را ارائە نمایند. ولی در عرض واقع با وجود حضور پررنگ زنان در عرصەی فعالیتی میبینیم کە در میادین تصمیم گیری و گفتوگو، حضور آن ها کمرنگ است. بویژە ما، مثل حرکتی کە در این زمینە مشکلی نداریم خصوصا در موضوع زن برابری در میان جنبش ما برقرار است و سیستم ما بە صورت ریاست مشترک میباشد. نصف نصف در سطوح مدیریت جای میگیریم. بویژە در شرق کوردستان بر اساس دیدگاه ما سیستم مستقل زنان کە کژار باشد وجود دارد. نیروی حفاظت ه.پ.ژ (نیروهای مدافع زنان شرق کوردستان) و یگان های زنان جوان ی.ژ.ج.ر( یگانهای زنان جوان شرق کوردستان ) موجوداند کە عیان میسازد گامهایی تاریخی در این راستا از جانب جنبش ما برداشتە شدە است و جامعە نیز همانند مدلی از این متد ما الهام میگیرد. نمونەی عینی آن در روژآوای کوردستان موجود است و همان مدل است کە الهام بخش جامعە گشتە است و کە بە زنان نیرو میبخشد تا جبهەهای جنگ را نیرومند تر سازند و بە گونەای فدایی و جانبخش در فعالیتها حضور داشتە باشند.
در نهایت ما نیز در این کوتاهیها نقش خود را میبینیم کە میبایست رنگ و پروژەی زنان بیشتر میبود. زیرا انتقادهای ما در برابر حاکمیت و بسیاری از جناح ها این است کە تنها بە اینکە حفاظت از انقلاب را در شعار ها خلاصە نکنیم و کسانی کە پیشاهنگی انقلاب را بر عهدە گرفتەاند یا می خواهند پرووژەای راەحل آمیز را ارائە دهند باید اصول رسیدن بە دمکراسی در آن رعایت گردد. این مورد، موضوعی بود کە دقت ما را برانگیخت. خصوصا اینکە حضور جوانان در این کنفرانس کم رنگ بود و این امکان وجود داشت کە این موضوع نادیدە گرفتە نشود. زیرا نیروهای زیادی وجود دارند کە توان آنرا دارند کە در میادین سیاسی فعال گردند. زیرا کە آنها پروژە و نقشەهای بسیاری را در سر میپرورانند و بدل زیادی را در راه این انقلاب، نثار کردەاند و حتی در زندان ها مقاومت می کنند. در چنین حالتی باید حضور جوانان در این کنفرانس پر رنگ می بود. چرا کە باید پروژە، نقشە و امیال و آرزوهای جوانان ارائە می گشت و هر نیرویی و جناحی این موارد را مد نظر قرار می داد. موضوع دیگری کە بە عنوان ضعف کنفرانس قلمداد می شود اینست کە؛ در حالی کە از وقوع انقلاب بحث می کنیم و اینکە انقلاب ٥٧ کە بر همە محرز است و تمام طبقات و رنگ های مختلف جامعەی ایران را در برگرفتە بود، عامل پیروزی انقلاب نیز همین قطەی کلیدی بود. ما نیز باید بە نوبەی خود این مسائل را پشت گوش نیاندازیم و از ذهنیتی دمکراتیک برخوردار باشیم و رای خود را بە زور بر دیگر جناح ها اعمال نکنیم. موردی کە در این کنفرانس، بیشتر از همە برجستە بود، چپ گرا بودن اعضا و گفتمان بود. این در حالیست کە جامعەی ایران، جامعەای رنگارنگ است و میبایست کە در این کنفرانس، کسانی کە از ذهنیت دینی برخوردارند، مشارکت داشتە باشند. زیرا کە جامعەای کە با آن رودررو هستیم، جامعەایست کە باوری های گوناگونی را در بر گرفتە است و دیدگاه های متفاوتی را شامل می شود. لیکن در این کنفرانس انعکاس این موارد بە چشم نخورد و علیرغم اینکە در بسیاری از نقاط ایران، ملایان دینی، پیشاهنگی این انقلاب را بر عهدە گرفتەاند و جامعە نیز بە سخنان آنها گوش میسپارد و بنا بە این نیز از رهروان زیادی برخوردارند، لیکن حضوری در این گردهمایی نداشتند. در این حال، چگونە از دمکراسی بحث می کنیم. اعتماد جامعە بدین شکل جلب می شود کە ما بسان رژیم حاکم نمی اندیشیم و با ذهنیتی قدرت طلب کە در پروژەی شاهزادە پهلوی بە چشم میخورد، عمل نمی کنیم.
اگر کە امکان حضور این جناح ها در کنفرانس میسر نبود نیز؛ این امکان وجود داشت کە از راه فضای مجای، آنها را مشارکت داد و اینگونە سطح کنفرانس را غنی تر می ساخت. زیرا با سطح کنونی کنفرانس نیز ترس و دلهرەیی را در دل رژیم و اپوزیسیون های متقلب کە اروپا محورند بە وجود آوردە کە بر این باوریم کە اگر در این مسائل نیز گام هایی برداشتە میشد، پیروزی و دستاوردهای بیشتری را بە دنبال میداشت. امیدواریم کە هر نیرو و جناحی و یا اینکە انستیتوهای کورد کە بە چنین گامهایی مبادرت میورزند باید کثرت ها و تنوعات جامعە ایران را مد نظر قرار دهند. مادام کە جغرافیای ایران از موزائیک خلق ها برخوردار است، باید هر پروژەای کە ارائە می گردد در راستای چنین مهمی باشد و اینگونە پایه های پروژەای دمکراتیک ایجاد گردد و آنرا بە سر منزل نهایی رساند.
از پروژە بحث بە میان آوردید و نقاط ضعف کنفرانس را بە نقد کشیدید، در چنین حالتی نظر شما در راستای دمکراتیزە ساختن ایران چیست و چە نقشی بر عهدەی جوانان، زنان و باورمندان جامعە دادە خواهد شد؟
ما بە عنوان پژاک بر این باوریم در جستجوی چارەیابی ای دمکراتیک در ایران هستیم. زیرا کە انقلابی کە بر پا گشتە در اساس تعریفی اینگونە ارائە میدهیم کە خلق های ایران بنا بە خصائص تاریخی شان در جستجوی رسیدن بە حقیقت اند. بە ویژە در میان خلق هایی کە تا بە امروز تحت ستم قرار گرفتەاند جستجوی بیشتری در این راستا دارند. این حقیقت نیاز بە ساختاربندی دارد و باید کە از حالت مجازی بودن خارج گردد. این ساختار هم در دیدگاه ما کە رهبر آپو آنرا تعریف نمودەاند، اینست کە باید فهمید؛ جامعە چگونە ساختاری را خواهان است. این حقیقت میتواند کە جوهرەاش را در ساختار خودمدیریتی دمکراتیک، منعکس دهد کە این مدل با حقیقتی کە در جوهرەی خود داراست، قادر است کە هر کسی را در آغوش گیرد. بدین خاطر نیز بنا بە پارادیگمای ما، تمام نیروهایی کە خارج از ایران اند و حتی داخل ایران کە حاکمیت را در دست دارند، دیدگاه شان در قبال خلق و دمکراسی اشتباه است و باید چنین دیدگاهی اصلاح گردد. زیرا کە در روزگار ما فرم های اجتماعی غیر قابل انکار اند، بدین معنا کە امروزە؛ فرم های خلق، قوم و ملت، فرم هایی اجتماعی اند کە بە شناسەای اجتماعی بدل شدەاند. این در حالیست کە در داخل ایران این فرم اجتماعی مورد انکار واقع می گردد، بسیاری ا ز احزاب کە خود را اپوزیسیون قلمداد می کنند، شناسنامەی اجتماعی را انکار می کنند. بدین معنا کە در داخل ایران تنها خلق حاکم بە عنوان خلق معرفی میگردد و خلق های دیگر بنام قوم تعریف می شوند، بدین معنا کە در بازەی اقلیت قرار میگیرند. این در حالیست کە چنین منطقی، منطق و ذهنیتی نادمکراتیک است. زیرا کە خوانش باید بصورتی صحیح تعریف گردد. بدین معنا کە جغرافیای موجود ایران، جغرافیای اشتراکی تمام خلق هایست کە در آن ساکن اند و بدون هیچگونە تبعیضی، حق هر ملتی است کە از تمام حقوق طبیعی خود را کە شناسەی وی است، برخوردار گردد. لیکن محرز است کە در جغرافیای ایران، این مورد وجود ندارد. خلق کورد بسان قومی قلمداد میگردد و جزو اقلیت ها بە شما میی آید و شناسەی خلق بودن اش را انکار می کنند.با چنین دیدی خلق های دیگر ایران از جملە؛ کورد، آذری و بلوچ در حاشیە قرار می گیرند.همزمان اصطلاح دمکراسی در ایران با شناسەای غربی تعریف میگردد.
موانع موجود بر سر راه دمکراسی در ایران بنا بە توضیحات شما کدام اند؟
نخستین مانع این است کە اشکال در نوع دیدگاه است و باید کە بسیاری از اصطلاحات، باز تعریف گردد. چرا کە در بارەی انقلاب گفتوگو می کنیم. بدین معنا کە انقلاب از استراتژی، ایدئولوژی و پارادایم برخوردار است و بنا بە پیامی کە در خیزش خلق ها وجود دارد، باید کە مفاهیم مان را از نو باز تعریف نماییم. کسانی کە ارائە دهندەی پروژە هستند، باید اصطلاحاتی مثل، خلق و ملت را دوبارە تعریف نمایند. قادر باشیم کە بە دیدگاهی مشترک در موضوع خلق و ملت، دمکراسی برسیم. دمکراسی یعنی خود مدیریتی خلق. لیکن در ایران و در برهەی خاتمی، دمکراسی بە عنوان مردم سالاری تعریف میشد. زیرا کە خوفی از اصطلاح دمکراسی بە دل دارند، چرا؟ زیرا کە دمکراسی را بە عنوان اصطلاحی غربی قلمداد می کنند کە این تعریف خود کاپیتالیسم است کە اینگونە بە اذهان تزریق می گردد. در حالی کە دمکراسی بین معناست کە خلق هایی کە خود را مدیریت می کنند و این آن حقیقتی است کە خلق ها در ایران آنرا منعکس مینمایند و کنفرانسی کە اجرا گشت، بازتاب آن دمکراسی است. لیکن ایران از این امر هراسان است و این هراس نیز از موانعی نظیر مرکزگرایی سرچشمە میگیرد. بدین خاطر باید کە در ابتدا، ذهنیت مرکزگرایی ای کە در ایران حاکم است را از هم بپاشانیم. زیرا کە ذهنیتی است کە همە چی برای من و هر کسی در راستای منافع من عمل نماید. این تعاریف از کجا نشات میگیرد؟! اگر بنگریم میبینیم کە در زمان رضا شاه و قبل از آن زمان صفویە، ساختار و ذهنیتی مرکزگرا گسترش مییابد و بعد از آن در زمان رضا شاه، فرم دولت – ملت ساختاربندی میگردد. با گسترش چنین ذهنیت هایی، میبینیم کە زبان کوردی ممنوع میگردد، نام بسیاری از مناطق تغییر مییابد و طبقات مختلف جامعە تحت ستم قرار میگیرند و خلق ها مورد انکار واقع می شوند. فرم های شکنجە پدیدار گشتە و کائوس پدید آمدە و دمکراسی بە بند کشیدە می شود. امروزە نیز در ساختار نظامی کە حاکمیت را در دست دارد، همان موارد بە وفور دیدە می شود.
با چنین دیدگاهی باید درک نمود کە این انقلاب چرا در سقز ریشە دواند؟ چرا در کوردستان بە وقوع پیوست؟ چرا در بلوچستان، خلق همچنان از پا نمینشیند؟ زیرا کە ویژگی این جامعە، مدافع دمکراسی بودن آن است. بدین معنا کە علیە دیکتاتوری و فاشیسم است. شیعەگرایی ای کە با نام دین ترویج میدهند و با توسل بدان جامعە را مورد آزار قرار میدهد از جانب جامعە نفی میگردد. بدین دلایل؛ انقلاب رخ دادە عیان نمود کە جامعە علیە مرکزگرایی است. بدین معنا کە هر چیزی از مرکز شروع نمیشود و این انقلاب با تعریفی کە سیستم سلطە ارائە دادە، توسط حاشیە نشینان و پیرامون و خلق هایی کە تحت ستم قرار گرفتەاند، بە وقوع پیوستە است.بنابراین این مانعی کە سبب گشتە کە خلق ها بە انقلاب مبادرت ورزند و فاصلەی مابین خلق و حکومت تا بدین اندازە زیاد شدە همان ذهنیت مرکزگرا است. بدین تعاریف، برخورد حاکمیت با کوردها این است کە؛ زبان، شناسنامە و خلق بودن تو کە کورد هستی را بە رسمیت نمیشناسد. قبول نمیکند کە تو مروج دمکراسی هستی و حتی منکر این هستند کە این انقلاب در سقز شکوفە دواند. این در حالیست کە قبل از آن درخشش این انقلاب در مهاباد؛ در مراسم شهید ریزان جاوید دیدە شد و شعاری کە زنان در آن مراسم سر دادند، زمینەهای این انقلاب را مهیا میسازد، با شهادت شلیر رسولی در مریوان ساختار انقلاب شکل میگیرد و در سقز آذرخش انقلاب خود را بە تمام ایران رساند. اینگونە عیان میگردد کە این پروسە با پشتیبانی میراثی از قبل بە انجام میرسد.
بە ویژە تلاش زنان در سطح کوردستان و بخش های دیگر کوردستان عیان میسازد؛ خلق می خواهد کە موانعی کە وجود دارند و باعث انحراف دمکراسی میگردد را اصلاح نمایند. با چنین اوصافی معلوم میگردد کە مشکل اصلی در ایران، قانون اساسی است. قانونی کە در جریان است قانونی نادمکراتیک است. زیرا کە این قانون بواسطەی ذهنیت سلطەگرا و دولتگرا بنا نهادە شدە است. بدین معنا کە این قانون در عمل اجرایی نمی شود و بدین خاصر است کە خلق ها مصمم اند کە تغییراتی در این قوانین رخ دهد تا کە موجودیت، شناسنامە و زبان خلق ها بە رسمیت شناختە شود کە همانا قبول کائوسی است کە در داخل مرزهای ایران موجود است. تا کە دیگر زنان را بسان جنسی جداگانە قلمداد نکرد و برابری مابین زن و مرد برقرار گردد، چرا؟ زیرا انقلابی کە بوقوع پیوستە در اصل رد این قوانین است. زیرا با همان قانونی کە رژیم آنرا برساختە، زنان، کورد، آذری و دیگر اقشار را تحت ستم قرار میدهد. بدین خاطر؛ بە نظر من، این انقلاب موانعی کە رژیم آنرا برساختە قبل نمیکند، زیرا جنسیتگرایی و ملت گرایی ای کە رژیم آنرا ترویج میدهد، رد میکند. بە ویژە این کنفرانس محصول این انقلاب است کە خلق ها را در کنار هم گردآوردە و متذکر میشوند کە ما مشکلی با هم نداریم. در ارومیە مشکلی بنام آذری و کورد نداریم و بە همزیستی با هم میپردازند و در کرماشان و لورستان مشکل کورد و عرب وجود ندارد. این امر مهم و نبود مشکلی اینچنین برای تمام ایران مصداق دارد. پس باید این موانع بیشتر برداشتە شود و فرصت رشد بیشتر دمکراسی در داخل ایران فراهم گردد.
در همان چارچوبی کە بدان اشارە نمودید، بعنوان مثال اتحاد خلق ها و بە تعریفی دیگر هم پیمانی با نیروهای مختلف باید بر چە مبنایی باشد؟
ما بعنوان پژاک از بدو تاسیس حزبمان، شعاری را مبنا قرار دادەایم و بنا بە آن بە گسترش فعالیت هایمان میپردازیم، زیرا کە بە این شعار باور داریم و فلسفەی زندگی و فعالیت ما است. بدین معنا کە ما در قبال بنیاد نهادن جبهەی دمکراتیک خلق های ایران بە فعالیت میپردازیم. زیرا کە فعالیت در برابر ذهنیت دولت – ملت با این رنگ های متفاوتی کە در ایران موجود اند، قابل انجام است. زیرا کە تنها خلق کورد قربانی ذهنیت دولت – ملت ایران نیست، بلکە تمام خلق ها قربانی این ذهنیت اند. بدین معنا کە دولت – ملت تمام خلق های ایران را انکار نمودە و زنان و جوانان را بە حاشیە راندە. در موضوع اقتصاد بە مناطقی کە بە عنوان خلق ستمدیدە قلمداد می شوند، اهمیت دادە نمی شود و حتی این مناطق از جانب دولت – ملت ملیتاریزە میگردند. حتی زبان مادری ممنوع اعلام میگردد و آسمیلاسیونی فرهنگی در قبال این خلق ها در جرایان است. زیرا کە معیار مرکز است، بدین معنا کە ذهنیت یک زبان، یک ملت، یک میهن یا بە نوعی تک تیپ نمودن را مبنا قرار می دهد. مادام کە با چنین هیولایی رو در رو هستیم، برای شکست دادنش بە اتحاد و ایجاد جبهەی دمکراتیک نیازمندیم. بە نظر من زمان ایجاد آن فرارسیدە و نشانەهای آن را بە وضوح در کنفرانس زن، زندگی، آزادی مشاهدە نمودیم. باید حزب ها و جناح هایی کە دارای پروژە هستند در این برهەی زمانی گردهم آییم و در این مورد بە بحث بپردازیم کە چگونە میتوانیم بر اساس حفظ تمام ارزش های حلقها بە چارەیابیای دمکراتیک برسیم و چگونە زبان مادری را بە جایگاهش برسانیم و قانون اساسی ایران را دستخوش تغییر گردانیم. مراکز زیادی میخواهد تا بەنام انقلاب زن، زندگی، آزادی بە فعالیت بپردازند و اساسا باید این فعالیت ها بر اساس منافع حلق ها باشد و مانند گوشت و استخوان بە خلق های ایران متصل باشند زیرا کە صیانت و هدایت از انقلاب برای خلق های ایران لازم میباشد و این وظیفەی ما است. درد ما درد تمام خلق هاست. خلق کورد از ستمدیدە ترین خلقها میباشد و بە همین سبب بهتر میتواند مشکلات را درک نماید.
جبهەی دمکراتیک میتواند در این برهەی زمانی بە بهترین نحوە بە فعالیت بپردازد و پژاک نیز سالهاست کە دارای پروژەی ملت دمکراتیک است و برای آن تلاش میکند. باید بە اتحاد و همبستگی اهمیت بسزایی دادە شود زیرا دولت ها بە مانند هیولاییاند کە تمام ارزش های جوامع را نابود میکنند و اجازەی فعالیت را بە هیچ شخص و یا سازمانی نمیدهند و این باید بە خوبی دیدە شود و برای آن کارهایی در راستای دمکراتیک کرادن ایران صورت گیرند.
ملت دمکراتیک میتواند تمام ملت ها را متحد سازد و میتوان در یک جغرافیای مشترک با یکدیگر زندگی کرد. امروزە دولت اشغالگر ایران از اسلام برای گردهم آوردن مردم و ملت ها استفادە میکند. در دنیا امت اسلامی وجود دارد کە همەی مسلمانان را گردهم میآورد و متحد میسازد. ما خواهان دمکراسی هستیم و باید خود را متحد سازیم، نباید همدیگر را ضعیف نمودە و هویتهای جداگانە را انکار کنیم و بویژە باید در مقابل آن ذهنیتی ایستادگی کنیم کە دولت-ملت ها آن را ترویج میدهند. در چنین سیستمی کە ما خواهان آن هستیم مرزهای دولتی و تقدس گرایی معنایی نخواهد داشت. میبینیم کە وقتی در اروپا یا خارج از ایران کوردها و یا خلق های دیگر گردهم میآیند واکنشهای بسیار شدیدی از دولت ها و بعضی از جناح ها روی میدهد زیرا کە آنان خواستار حفظ تقدسات خود هستند. بە عقیدە ما ملت دمکراتیک چارەایست برای مشکلات زیرا کە همەی خلق ها بدون آنکە خود را از جغرافیای ایران جدا سازند میتوانند با سیستم خودمدیریتی و زبان خود بە سیاست و مدتریت بپردازند.
اگر در سوال های ما نتوانستە باشید بە موضوعی خاص اشارە نمایید، در این بخش کە بخش پایانیست میتوانید بە آن اشارە نمایید:
جا دارد از مسائلی صحبت کنیم کە حائز اهمیتاند. امروزە دولتها و برخی از جناحین در تلاشاند تا کوردها را مانند تجزیە طلب نشان دهند. این مجرم ساختن ها، از مراکز جنگ ویژەی رژیم سرچشمە میگیرد و بە محض اینکە کورد ها و یا خلق های دیگر بە فعالیت های دمکراتیک دست میزنند، آنان نیز دست بە کار میشوند. باید در اینجا دولت و اقتدار را با سوالاتی رودررو سازیم. چرا دولت ایران با دولت های آمریکایی و اروپایی کە تا دیروز آنان را دشمن خود قلمداد میکرد بە مذاکرە مینشیند و فعالیتهای دیپلماتیک میپردازد. این در حالیست کە وقتی خلقها برای حل مشکلات خود گردهم میآیند بە سرعت آنان را تجزیە طلب میخواند.
رژیم از قدرت و جوهرە کورد ها و خلق های آزادی خواه میترسد. بە نظر ما گردهم آمدن کورد ها و خلق های دیگر برای جناحین ایجاد خطری نخواهد بود بلکە گامی است در جهت گسترش آشتی، عدالت و دمکراسی در ایران و منطقە. این هیچ ارتباطی با تجزیە طلبی ندارد و در حقیقت تجزیە طلب در معنای حقیقی کلمە خود دولت ها هستند کە در دوران عثمانیها و صفویها، کردستان را با پیمان قصرشیرین بە دو بخش تجزیە کردند و کورد ها را از همدیگر دور ساختند و بعدا در پیمانن لوزان آن را بە چهار بخش تجزیە نمودند و پیمان های دیگری مانند سعدآباد نیز وجود دارد کە در همین راستاست و بە کلی میتوان گفت کە ذهنیت تجزیە طلبی آفریدە خود دولت هاست کە با تفرقە و تجزیە کورد ها و خلق ها را از هم دور ساختە و حکومت میکند. کورد ها برای همزیستیای مسالمتآمیز تلاش میکند و هر کسی باید از این امر خوشحال باشد.
مسئلە دیگری کە ما را بە آن متهم میسازند این است کە ما تنها و تنها جنبشی نظامی هستیم در حالی کە ما جنبشی ایدیولوژیک و سیاسی هستیم و در ایران بە فعالیت های نظامی نمی پردازیم بلکە در جهت گسترش و برساخت دمکراسی در تلاشیم و آنان نیز میخواهند با متهم ساختن ما با شناسەهایی مانند خلقی تندرو، بە سیاه نمایی ما بپردازند. ما بە دفاع مشروع باورمندیم کە رهبر آپو آن را بە عنوان نظریەی گل ارائە داد. هر خلقی میتواند از تمام دستآورد های خود و ارزش های خود دفاع نماید. ما بە هیچ خلق و یا جناحی حملە نخواهیم کرد و در عین حال حملە و هجوم را نیز بر خود نخواهیم پذیرفت. ما بر اساس دفاع مشروع بە فعالیت و مبارزە ادامە خواهیم داد و خلق ما نیز بر همین اساس بە فعالیت میپردازد و از ارزش های خود و دستآورد هایمان دفاع خواهیم نمود.