انفال و عدم آگاهی

من خودم با اینکه تنها در یک روز یاد قتل‌عام انفال گرامی‌ داشته شود،‌ موافق نیستم بلکه لازم است که قتل‌عام انفال و بمباران شیمیایی همیشه بروی زبان و در عمق قلب، هنر،‌ سینما، آهنگ، تئاتر و شعر کوردی رنگ خود را نمایان کند.

سال‌های ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ و روز ۱۴ آوریل هرساله به مثابه روز یادبود قتل‌عام انفال برگزیده شده است،‌ در آن سال‌ها در هولیر،‌ چمچمال و شورش هم یاد قتل‌عام انفال گرامی داشته شده و یک مناسب ویژه برای آن درنظر گرفته شده، آن روز مرتبط با دو دلیل است‌؛ اول اینکه در این روز نیروی پیشمرگه تصمیم عقب نشینی از مناطق گرمیان را گرفت و در همان روز هم تعدادی از پیشمرگه‌ها تصمیم ماندن و دفاع پارتیزاین گرفتند، همچنین درهمان روز و یکی دو روز پس آز آن هم بخصوص مورخ ۱۱ آوریل ۱۹۸۸ در مناطق چمچمال و شورش برای نجات دادن انفال شدگان عزیزمان قیام و تظاهرات عظیمی شکل گرفت. بجز این هم در ماه‌های دوم تا چهارم میلادی قتل‌عام انفال بسیار به شدت انجام شد. بخصوص در ماه چهار میلادی اکثر کمپ‌های جمع‌آوری نیز در همین ماه شکل گرفتند. تمام این رخدادها دلیل شدند تا روز ‌‌‌‌‌«۱۴ آوریل» را به روز یادبود قتل‌عام انفال نامگذاری کنند.

من خودم با اینکه تنها در یک روز یاد قتل‌عام انفال گرامی‌ داشته شود،‌ موافق نیستم بلکه لازم است که قتل‌عام انفال و بمباران شیمیایی همیشه بروی زبان و در عمق قلب، هنر،‌ سینما، آهنگ، تئاتر و شعر کوردی رنگ خود را نمایان کند. خود من بخصوص در سال‌های ۱۹۸۸ بارها و به روزها با این مانع بزرگ روبرو شدم، جدای از انفال شدن بستگانم سال‌های سال است در کنار آلام آنان هم جای گرفته و هزاران بار بیصدا اشک ریخته‌ام. پس از قیام راپرین هم تنها چند نفر وجود دارند که مداوما برای آن واقعه نوشته‌ایم، اما هنوز هم نتوانستیم این روز را به روز عزای عمومی تبدیل کنیم و به درک کردن بدهیم، تا نه تنها در گرمیان و باشور کوردستان بلکه در تمام شهر و مناطق دیگر بخش‌های کوردستان هم یادبود آن گرامی‌ داشته شود، لازم بود این روز حداقل از طرف حکومت اقلیم باشور و پارلمان محلی‌اش در کنار پرچم کوردستان یک پرچم عزی سیاه نیز آویزان می‌کردند و تمام مسئولان در اردوگاه مناطق و جاهایی که مورد قتل‌عام انفال قرار گرفتند مشغول خدمتگذاری می‌بودند.

امسال دقیقا در همان روز در آلمان و بریتانیا،‌ هنرمندان کورد از یادبود انفال گذشته و به رقص و آواز مشغولند. بدون اینکه آگاهی داشته باشند آن روز چه روزی است. دوستم ملا تحسین گرمیانی با من تماس گرفت و تصاویر مناسبت‌ را برایم فرستاد، مستقیما با آسو ژیاندوست ارتباط برقرار کردم که اوهم بجز ابراز غمگینی قول داد مطمعنا کاری خواهد کرد، از بریتانیا بگذریم که یکدفعه خبر آمد که در برلین هم قرار جشن است گذاشته شده که متاسفانه کاک ناصر رزازی هم در آن مشارکت دارد، من مستقیما آن خبر را برای آن هنرمندان فرستادم و تلفن هم کردم که البته در دسترس نبود،‌ به یکی دو دوست دیگر هم گفتم که زود باشید به کاک ناصر خبر بدهید. برای من این یک فاجعه بود، زیرا در دهه ۸۰ میلادی تمامی ما می‌خواستیم که همراه سرودهای با صدای کاک ناصر به ستمکاری بعث،‌ نه بگوییم، ملا تحسین گفت به کاک ناصر بگو برادران ما با صدای تو خود را به کاروان جاودانگان رساندند،‌ در گوش من همین الان هم آن سرود و آهنگ‌ها می‌پیچد. امیدوارم تمام تلاش و کوشش‌ها صورت بگیرد تا هیچ مراسم جشن و رقص و آوازی کوردی در این روز برگزار نشود، حداقل در آن روز دل‌مان در کنار پوست و استخوان عزیزانمان در بیابان‌ها باشد.