شیار شَفگَر، فرمانده یگانهای مدافع روژهلات کوردستان (ی.ر.ک) در گفتگو با خبرگزاری فرات تحولات اخیر در روژهلات کوردستان و ایران، همچنین انتخابات اخیر مجلس عراق و خاورمیانه را مورد ارزیابی قرار داد.
متن ارزیابی شیار شَفگَر به شرح زیر است:
خلق در انتخابات به پیروزی رسید و موضع خود را نشان داد
در مقطع حساسی بسر میبریم. خاورمیانه با تغییراتی روبرو شده است. یکی از رویدادهای اخیر انتخابات مجلس عراق بود. بنابر نتیجه انتخابات هر حزب و فردی خود را پیروز انتخابات میداند اما واقعیت این است بر اساس آرای جوامع عراق هیچ حزب و سازمانی برنده نیست. زیرا تنها ۴١ درصد رأی به صندوق انداختهاند. ۵٩ درصد انتخابات را تحریم کرده بودند. بر مبنای این آمار کدام حزب میتواند ادعا کند که من برنده انتخابات شدهام؟ در تنشها و کائوسی که وجود دارد خلقهای عراق به هیچ حکومت یا حزب و سازمانی اعتماد نمیکنند. زیرا حکومتی که متکی بر اراده و نیروی خود باشد وجود ندارد. خلق خواستار حکومتی است که پیشاهنگی آنرا بپذیرد، از آن صیانت کند، نیازهای خلق و خواستههای آنرا برآورده کند.
لازم است که احزاب و سازمانهایی که مقداری رأی کسب کرده و با این آرا نماینده به پارلمان فرستادند دچار خودشیفتگی نشوند، نگویند که میتوانیم به هر چیزی دست یابیم، به دلیل اینکه مردم شما را نپذیرفته و نخواهد پذیرفت. انتخابات برگزار شد، اما آیا میتوانند بر مبنای این انتخابات حکومتی را تشکیل دهند هنوز معلوم نیست.
این انتخابات نه خواست میل ترکها بود، نه باب طبع ایران. در واقع چنان نبود که مد نظر آمریکا باشد. جبهه صدر، شیعههای مستقل، خارج از حوزه نفوذ ایران که اکنون پیشاهنگی شیعیان را بر عهده دارد در پارلمان ٧٣ کرسی را بدست آوردند. خلقهای عراق بویژه شیعهها میل خاصی به این جریان دارند. در اینجا دو موضوع جالب توجه است؛ اول اینکه ایران متحمل شکست شد. و دوم اینکه دولت ترک درصدد بود تعدادی را به پیش براند اما موفقیتی کسب نکرد. در نتیجه حکومت آینده تا چه حد تحت تأثیر ایران، ترکیه و یا آمریکا باشد به همان اندازه دچار تنش خواهد شد. صدر اکنون میگوید که مستقل است و به کسی تکیه نمیکند. میگوید که در کنار مردم قرار دارد و اجازه نمیدهد هیچ نیرویی در امور داخلی عراق مداخله کند. اما به رغم این ادعاها در عمل به گونهای متفاوت رفتار کرده است و تقریبا میتوان گفت که هر دست هر کسی در امور عراق مشهود است. وضعیت عراق آشفته است، هنوز نتایج نهایی اعلام نشدهاند، آنچه تاکنون دیده میشود بر این منوال است.
از سوی دیگر رسانههای پ.د.ک مدعی هستند که ما ٣٢ کرسی را بدست آوردهایم. اما اگر به آرای پ.د.ک نگاه کنید میبیند که آرای آن هم با کاهش شدیدی روبرو شده و همزمان بخش بزرگی از خلقمان در باشور در رأی گیری شرکت نکردهاند. به دلیل عدم مشارکت مردم آرای آنها نیز مثل احزاب دیگر کاهش یافتند. این بیانگر چیست؟ نشاندهنده این واقعیت است که خلقمان، دیگر هیچ حزبی را پیشاهنگ، نماینده اراده و امید به چارهیابی مسائل خود نمیبیند. هیچ پیروزی را در آنها نمیبیند. خود را پیروز جلوه میدهند اما باید بدانند که نتایج انتخابات نشان داد که خلق هیچ امیدی را به آنان ندارد. اگر به گفته آنان خلق امیدی به آنان داشت میزان مشارکت تا این حد کم نمیبود.
به راحتی میتوانیم بگوییم که خلقمان به آنان پاسخ داده است. خلقمان بجز جنبش آزادیبخش کوردستان، بجز فکر و فلسفه رهبر آپو به هیچ حزب دیگری که بتواند پیشاهنگی خلق کورد و خاورمیانه را بر عهده داشته باشد امیدی ندارد. گاهگاه در تبلیغات خود میگویند که جنبش آزادیبخش چه دستاوردی برای خلق کورد داشته است؟
اگر انتخاباتی شفاف، بر اساس قوانین بینالمللی برگزار شود و اگر مهلت شرکت جنبش آزادیبخش کوردستان به شرکت در این انتخابات داده شود خواهند دید که جنبش آزادی چه دستاوردی برای کوردها داشته است. به مثالی اشاره میکنم؛ ه.د.پ یک حزب کوردی است که در انتخابات ترکیه ۶ میلیون رأی کسب کرده است. این کم نیست و پ.د.ک بهتر است به این واقعیت اگاه باشد. جنبش آزادیخواهی اگر در باشور کوردستان با فکر و فلسفه رهبر آپو در انتخابات شرکت کند تمامی آرا را کسب میکند. آنهایی که دنبالهرو دشمنان اشغالگر هستند و به خلق، تاریخ و انسانیت خیانت میکنند بهتر است این واقعیتها را ببینند. جنبش آپویی امید خلقهای خاورمیانه است. خلقهای خاورمیانه فکر، فلسفه و پارادایم رهبر آپو را میپذیرد. دشمن هر کاری هم که بکند بازهم خلق اعتماد خود را حفظ کرده و بر این اساس برای خاورمیانه نوین مبارزه میکند. پ.د.ک به این واقعیت آگاه است و نباید هیچگاه خود را با جنبش آپویی مقایسه کند.
رژیم اشغالگر ایران اکنون در محاصره قرار گرفته است
طیفهای نزدیک به ایران و حشد الشعبی در انتخابات شکست خوردند. در مجموع کمتر از ۱۴ کرسی را بدست آورد. اما این در حالی است که در انتخابات پیشین حدود ۵۰ کرسی را به دست آورده بود. این امر نشان دهندهی چیست؟ این امر نشان میدهد که جامعهی عراق نه ترکیه را میخواهد و نه ایران و نه آمریکا را. آنها هیچ کس را نمیخواهند. میخواهند خود با ارادهی خود حکومت کنند. میگویند نباید هیچ کس در کار و امور ما دخالت کند، ما خود را اداره مینماییم.
کم کم ایران و سیستم حصر و تحریم را افزایش میدهند. از یک طرف با جنگ ارمنستان - آذربایجان و از طرف دیگر با جنگ افغانستان - طالبان و اکنون نیز در عراق کمکم ایران را بیتأثیر کرده و از طرف دیگر تحریمها و حصر را افزایش میدهند. اینگونه میخواهند ایران را در مقابل خود مجبور به تسلیم شدن کنند. ایران پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق متحمل زیانهای بسیاری شد. این شکست هم نظامی بود، زیرا او را شکوه و مایهی افتخار خود میدانستند و هم شکستی سازماندهی بود، زیرا مردم را از دست دادند. یعنی ناتو میخواهد کم کم و آرام آرام به تاثیر ایران در عراق پایان دهد. برای ایران این امر شکستی تاریخی است. ایران این شکست را قبول نکرد و خواست در آن دخالت کند. بر همین اساس فرماندهی سپاه قدس اسماعیل قاانی روز پس از انتخابات به طور مخفیانه به عراق آمد.
دلیل سفر مخفیانه به بغداد چه بود؟ برای آن بود تا پس از انتخابات برای مرحلهی پس از انتخابات برنامهریزی کنند. اما این نقشه در بغداد خنثی شد. ایران از لحاظ سیاسی و دیپلماتیک در عراق شکست خورده است، به همین دلیل خواستار بازرسی دوباره و شمارش دوبارهی آرا شد و تلاش میکند تا حکومت عراق تشکیل نشود. همین امر سبب میشود تا در عراق فعالیتهای غیرقانونی انجام شود. علت شکست ایران در عراق چه بود؟ ناتو و آمریکا همهی روسای عشایر را خریدهاند که پیشتر با پول از ایران پشتیبانی میکردند. در کنار آن اعتماد به سیستم ایران از دست رفته است. به همین دلیل بیشتر مردم احزاب و طیفهای خود را تغییر دادهاند. همزمان آمدن ایران به عراق دخالتی نظامی است. آنها خود قبل از انتخابات با کاظمی و همچنین با نیروهای طرفدارشان در اقلیم کوردستان مذاکره و دیدار انجام دادند.
این دیدارها و این مذاکرات چرا، بر چه اساس و در چه چهارچوبی بود؟ گفتند باید پس از انتخابات آن طیفهای مبارز روژهلات کوردستان باید از باشور کوردستان خارج شده و خلع سلاح شوند. در غیر این صورت همه آنها را از بین خواهند برد. باید دولت ایران بداند که جامعه مانند گذشته اداره نمیشود. این شکست در بالاترین سطح بر ایران تاثیر خواهد گذاشت. باید در خاورمیانه و به ویژه در عراق یک قدم عقبنشینی کند.
اکنون طالبان به صورت فعال بر ایران تاثیر میگذارد و به همین دلیل روز به روز تهدیدها افزایش می یابند. همانطور که قبلا گفته بودیم حکومت اکنون ایران با آمدن رئیسی به عنوان رئیسجمهور ایران به حکومتی نظامی تبدیل شده است. این حکومت نظامی به شیوههای گوناگون فشارهای بسیاری بر مردم و جامعه درست میکند، تا این حکومت بر آنها غلبه کرده و آنها را کنترل کند. روز به روز سیستم ایران بیشتر به سمت نظامی شدن پیش میرود. رئیسی تلاش میکند همهی مخالفان داخلی را از بین ببرد، آن هم نه به شیوهی نرم، بلکه میخواهد به شیوههای تند و خشونتبار آنها را از بین ببرد.
ایران جنگ ارمنستان و آذربایجان را جدی نگرفت. ایران باید بداند این جنگ چگونه اداره میشود. این جنگ تلاشی بود و در نتیجه این جنگ بخشی از مرزهای ایران توسط ترکها به کنترل درآمد. اردوغان در آن زمان گفته بود، 'جنگی بر سر آب ارس'. این به چه معناست؟ باید ایران به خوبی آن را درک کند. این جنگ تلاشی برای محاصرهی اطراف ایران است. ممکن است ارمنستان برخی از مناطق را از دست بدهد، آنچه در افکار عمومی و در رسانهها مشخص است، آن کس در جنگ نتیجهای کسب نکرد ارمنستان و پیروز جنگ هم آذربایجان بود. اما آن کسی که باید به آن ضربه زد ایران است. ایران با آذربایجان و دولت ترکیه هم مرز است. اردوغان میخواهد در اینجا خود را سازماندهی کنند. میخواهند خود را در آنجا مستقر کنند. ترکیه خود عضو ناتو است.
به همین دلیل میخواهند خودشان استان اورمیه تا تبریز و از آنجا تا کوهستان آگری (آرارات)، خود را سازماندهی کرده و ایران را در آن جا در تنگنا قرار دهند. میخواهند از خوی و سلماس تا تبریز را به تصرف درآورند. میخواهند در اینجا به تمامی، کوردها را از بین برده و پاکسازی کنند. به همین دلیل هم سیاست تقسیم کوردها را پیش برده و هم خلقهایی را که در اینجا زندگی میکنند را به دشمن هم تبدیل کرده و اینگونه آنها را بر علیه هم و در مقابل هم قرار میدهند. این کار را برای خود هدف قرار دادهاند که خلق کورد و آذری که در اینجا با هم زندگی میکنند، را به دشمن یکدیگر تبدیل کنند. اما سیاستی که در اینجا از آن پیروی میکنند و برای آن تلاش میکنند، سیاست عثمانی است. در اینجا دو هدف اصلی وجود دارد. یکی از آنها این است که دولت ترک میخواهد دنبالهرو سیاست عثمانی باشد و رویای امپراطور جدید عثمانی را اجرا کند. ناتو هم میخواهد تحت عنوان ترکیه، ایران را در فشار قرار داده و ایران را تقسیم کند و همهی ثروت و سامان آن را به خدمت منافع خود در آورد. به همین دلیل ما لازم است این رویه را مشاهده کرده و بر این اساس مبارزه و فعالیتهایمان را گسترش دهیم.
از سوی دیگر ایران گام به گام خود را به نظام سرمایهداری واگذار میکند. یعنی مجبور است که تسلیم شود، آنرا محاصره کردهاند، از بیرون بر آن فشار وارد کرد و از داخل هم آنرا خفه میکنند. در مقابل حملات همهجانبه با مسائل و خلاهای بزرگی روبرو شده است و رژیم مجبور است راههایی را برای نظام سرمایهداری در ایران بگشاید. در مقابل آمریکا نرمش نشان خواهد داد، زیرا دیگر تحمل فشار بیشتری را نخواهد کرد و اساسا دارای نیروی کافی برای مقابله نیست. زیرا به هیچ عنوانی به جامعه و خلقهای ساکن در ایران اتکا ندارد. اساسا رژیم با مسئله بسیار بزرگتر دینامیک خلقهای ساکن در ایران روبروست. تداوم این وضعیت به فشار بیشتر بر رژیم و وادار کردن آن به تمکین از نظام سرمایهداری میانجامد. این همه جنگ، محاصره مرزها از سوی ترکیه و کشورهای همسایه اساسا با هدف تسلیم گرفتن ایران است. اکنون این برنامه را سرلوحه کارهای خود قرار دادهاند. انتخابات عراق هم ضربه و کودتای بزرگی علیه ایران بود. پیروزی طالبان در افغانستان هم یک ضربه دیگر است. جنگ ارمنستان و آذربایجان به همین شیوه ضربهای بزرگ بر ایران بود. تمامی این موارد شکست در سیاست و دیپلماسی ایران بودند.