بارزانی از قیاده موقت شرق میهن تا غرب کردستان
بارزانی از قیاده موقت شرق میهن تا غرب کردستان
بارزانی از قیاده موقت شرق میهن تا غرب کردستان
ازبرگزاری اولین نشست برای کنفرانس ملی کرد ، تا به امروز تقریبا یک ماه میگذرد و در این مدت در سطح کل جامعه کردستان علل خصوص در غرب کردستان تحولات زیادی روی داده که بی گمان هر تغییرو تحول در هر یک از بخشهای کردستان بر دیگر بخشها تاثیر دارد و حتی دولتهای حاکم بر کردستان به نسبت تغییرات و تحولات سیاستهای خویش را با مقتضیات زمانی و مکانی سنجیده و در راستای بهره گرفتن از موقعیت به تحلیل شرایط بر اساس منافع خود می پردازند و گامهای خود را چه به صورت سیاسی و نظامی طرح ریزی و اجرا می کنند در قیام کردها در غرب کردستان و مسئله سوریه واکنش ایران و ترکیه به وضوح آشکار می باشد . وبدون شک از دولتهای منطقه گرفته تا قدرت های جهانی از جمله اتحادیه اروپا و آمریکا از موقعیت به وجود آمده در خاورمیانه وچهار کشور ترکیه ، ایران ، عراق ، وسوریه که مرکز آبستن حوادث خاورمیانه می باشد که قلب این سیاستهای کلان و تمرکز تمامی این نیروها، جغرافیای ژئواستراتژیک کردستان می باشد و هم از لحاظ جغرافیای سیاسی وهم منابع عظیم نفتی ومعدنی اهمیت آن روز به روز بیشتر می گردد. بر این مبنا احزاب کوردی که می خواهند بخشی از این نوع سیاستها کلان منطقه باشند و به نسبت تلاش ، فعالیت و سازماندهی نیروهای خود و هم پیمانهای منطقه ای بر سیاستها و شکل گیری آینده خاورمیانه جدید سهیم باشند که خود را بعنوان نیروی پیشاهنگ در مسئله ملت کورد معرفی و می خواهند از تحولات حال و آینده متأثر شده و تاثیر گذارهم باشند , اندک و حتی در سطح یکی دو تا هستند.
حال این ستاتوی سیاسی و ملی که به مناقشه مابین حزب کارگران کردستان( جنبش آپوئیسم) و حزب دمکرات کردستان(عراق / بارزانی) تبدیل شده است بدون شک این سده برای این ملت و موقعیت به وجود آمده حساس و تاریخی که برای ما کوردها پیش آمده و میخواهیم همانند دیگر خلقها خاورمیانه ستاتوی سیاسی وهویتی خویش را در منطقه داشته باشیم حائز اهمیت و فرصتی کم نظیرمی باشد که در طول تاریخ بندرت برایمان روی داده است. حال با بررسی عملکرد شخص مسعود بارزانی در مسئله ریاست حکومت اقلیم کردستان که چندی پیش فضای سیاسی جنوب کردستان را دوچار شک نمود. وبا مطرح کردن خویش بار دیگر به عنوان رئیس حکومت اقلیم و با تغییر خودسرانه قانون اساسی حکومت اقلیم و پارلمان برایمان معلوم می گردد که این نوع ذهنیتی که حزب دمکرات کردستان (عراق /بارزانی) از راس اول شخص این حزب که مسعود بارزانی می باشد تا کوچکترین اعضا و کمپانیهای بزرگ اقتصادی ، نهادهای وابسته (شبکه های ماهوراه ای / سایتهای خبری ) همگی در راستای وارونه نشان دادن واقعیت این حزب و خانواده بارزانی هستند تا مشروعیتی کاریزماتیک از شخص مسعود درجه اول و بقیه خانواده و حزب در سطح جامعه چهار بخش کردستان ارائه بدهند.
این نوع عملکرد بارزانی در ده سال اخیر بدون ارتباط با گسترش چهار چوبهای فکری ، فلسفه ی و سیاسی شخص عبدالله اوجلان و حزب کارگران کردستان درهر چهار بخش کردستان نیست در ده سال اخیر حزب کارگران کردستان به صورت کاملا اکتیو توانست هم بر شرایط ذهنی و عینی کردستان تاثیر گذار باشد و در کمترین زمان در هر چهار بخش و اروپا، از پایگاه توده ای قابل ملاحظه ای برخودار شود و با درست نمودن تشکیلات و سازماندهیهای احزاب منسجم با مقتضیات سیاسی و فرهنگی هر بخش به سیستم فکری و مبارزاتی در چهار بخش تبدیل گردد و نیرویی پوزوتیو و وزنه ای در معادلات خاورمیانه تبدیل شود که نمونه کاملا بارز آن را در شمال و غرب کردستان به عنوان سیستم هدفمند مبارزاتی می توان مد نظر قرار داد. حزب دمکرات کردستان به نمایندگی مسعود بارزانی که اساس پارادرایم فکری آنها تبدیل شدن به هژمونی حزبی و اقتدار در سطح جامعه کردستان می باشد و از هرگونه ابزار و هم پیمانی درخارج چه با نیروهای غربی از جمله کشورهای اروپای و امریکا و چه با نیروهای منطقه ای از جمله ایران و ترکیه ، به نفع اقتدارحزبی خویش استفاده می نمایند و اینگونه عملکرد که حکومت اقلیم کردستان علل خصوص بارزانی ها به آن وابسته گشته اند.ویکی از بنیانهای ارتباطاتی مابین آنها بهره گیری از ذخایر نفتی و تبادل ومعامله کالا است و در این زمینه جنوب کردستان تا حدودی با این کار ارتباطات اقتصادی ما بین این کشورها آسانتر نموده است و درمعادلات عظیم نفتی وتجاری ما بین حکومت اقلیم – ترکیه و ایران—حکومت اقلیم و غرب ، جدا از معامله نفتی و کالای تجاری در پیش زمینه این گونه ارتباطات اقتصادی ، معادلات سیاسی وهم پیمانی اطلاعاتی منطقه ای نهفته است.
دیگربرایشان مهم نیست در راستای منافع ملت کرد درتمامی بخشهای آن باشد یا نه. فقط اگر هم شده مقطعی از آن بهره می گیرند که نمونه های بسیاری در تاریخ این حزب و خانواده می توان دید به نمونه عملکرد این حزب و نیروهای پیشمرگه آن دراوایل انقلاب درشرق کردستان و ایران به قیاده موقت شهرت یافتند می توان اشاره کرد. که با درگیری نظامی با احزاب دمکرات و کومله که در شرق کردستان فعالیت مینمودند به جبهه دولت تازه تاسیس جمهوری اسلامی در آن موقع پیوستند.از بدو قیام خلق کرد در غرب کردستان ، حزب دمکرات کردستان (بارزانی) تمامی سعی و تلاش خود را بر آن داشت تا از طریق پناه دادن پناهجویان و خانواده های کورد در این بخش که به جنوب کردستان پناه می آوردند و با دادن مختصر امکانات اولیه از جوانانی که به جنوب میهن و حکومت اقلیم کردستان پناه می آورند به عنوان ابزار در راستای منافع خویش از آنها سو استفاده نماید و حتی با دادن مقادیری مهمات و امکانات نظامی به اولین گروهی که از طرف دستگاهای نظامی حزب دمکرات تعلیم داده شده بودند که شمار آنها به 700 نفر میرسید میخواستند درمقابل حزب اتحاد دمکراتیک (پ. ی. د) در غرب کردستان چندین سال است به مبارزه در مقابل حکومت بعث سوریه (بشار اسد ) می پردازد. تقابل حزبی ایجاد و پایگاه اجتماعی برای خود دراین وضعیت از طریق سرمایه و ثروت ایجاد و در آینده نمایندگی سیاستهای کشورهای غربی را در این بخش کردستان بر عهده بگیرد و با نفوذ به غرب کردستان از لحاظ اقتصادی به بخش منابع نفتی بسیاری که در این بخش وجود دارد دسترسی پیدا نمائید و از لحاظ روانی و شخصیتی به عنوان یک رهبر ملی و دلسوز که در بیانیههای خود و حزبش زیر لوای میهن دوستی ، هویتی و کمک به هم زبانهایش که در رسانه ها وابسته به خود آن را ترویج میدهد برسد.
در این میان چون حزب اتحاد دمکراتیک (پ.ی.د) از ایجاد نفاق و دو دستگی میان خلق کرد در غرب کردستان از همان روز اول قیام در سوریه جلوگیری کرد و کوردهای این بخش را بر اساس همبستگی ملی ، هویتی ومنافع خلق در قالب یک سیستم مبارزاتی هدفمند سازماندهی کرد وتا به حال هم توانسته است در قبال حملات گروهای اسلامی رادیکال که از طرف مجموعه کشورهای عربی – قطر – عربستان –اردن- و ترکیه تغذیه میشوند مقاومت نشان بدهد وحتی بخشی از شهرها و روستاها کردستان که در کنترل حکومت بعث (بشار اسد) و گروهای اسلامی رادیکال قرارگرفته بود را آزاد نماید. در حال حاضر که خلق کرد در غرب کردستان زیر سخت ترین فشارهای سیاسی ، نظامی و کشتار دسته جمعی نیروهای اسلامی رادیکال القاعده وجبههالنصر که فتوای شرعی برای ژینوساید ملت کورد دراین بخش صادر کرده اند قرارگرفته اند.حکومت اقلیم کردستان در شخص مسعود بارزانی و حزبش با بستن مرزهای ما بین باشور و روژآوا کردستان بار دیگر تاریخ خیانت این خاندان را به یک بخش از سرزمین مادری و مبارزه در راه رسیدن به احقاقمان را در ذهنم همانند قیاده موقت شرق کردستان تداعی می کند. که با این عملکرد کمر بر کشتار و از بین بردن خلقمان در غرب کردستان بسته و درجبهه غیر مستقیم گروهای اسلامی رادیکال و ترکیه قرار گرفته است.
این سوال را برای مخاطبم بیان می نماییم احزابی همانند دمکراتها و کومله ها که در حکومت اقلیم کردستان اردوگاه نشین هستند وزیر تاثیر مستقیم حکومت اقلیم قرار دارند و هم اکنون هم در راستایی سیاستهای حکومت اقلیم گام بر میدارند و با دیکتاتور خواندن حزب اتحاد دمکراتیک (پ.ی.د) دراین شرایط حساس تاریخی وجنگی در سناریوی سیاستهای اقلیم در کجا قرار میگیرند؟؟؟ و با سمپاتیک کردن فضای سیاسی کردستان کدام هدف را دنبال می کنند؟ و آیا حکومت اقلیم کردستان در طول بیست سال اخیر بی دلیل امکانات و تا حدودی کمک اقتصادی و حمایت سیاسی از این احزاب نموده و در آینده سیاسی این بخش چه مواضعی را دنبال میکند؟ آیا این احزاب در آینده شرق کردستان باوجود شناخت یا عدم شناخت از سیاستها حکومت اقلیم می توانند در راستایی منافع خلق گام بر دارند.