دوران کالکان تصمیم کمیته وزیران شورای اروپا را ارزیابی و تاکید کرد که مشاهده میشود در صورتی که ایدههای رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان در سراسر جهان گسترش یابد و مقاومت اشاعه پیدا کند، میتوان به نتایجی دست یافت.
کالکان با تاکید بر اینکه مقاومت گریلا به اشغالگری اجازه نداد، از مردم باشور خواست موضع روشنی اتخاذ کنند.
کالکان با جلب توجه به جنگ جهانی سوم و حملات اسرائیل به لبنان، تاکید کرد که ترکیه مرکز جنگ خواهد بود و راه رهایی نیز پارادایم رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان است.
دوران کالکان عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پکک) به سوالات تلویزیون مدیا هابر پاسخ داد.
تصمیم شورای اروپا
*دستور کار اولیه کوردها و دوستانشان انزوا و مبارزه با انزوا است. کارزار آزادی جهانی یک سال خود را تمام کرد. ابتدا بیایید هم به این روند یک ساله و هم به آخرین تصمیم اتخاذ شده توسط کمیته وزرای شورای اروپا بپردازیم.
ابتدا به مقاومت امرالی و رهبر آپو درود میفرستم. من به همه کسانی که برای آزادی جسمانی رهبر آپو مبارزه میکنند درود میفرستم و برایشان آرزوی موفقیت دارم. نظام شکنجه، انزوا و نسلکشی امرالی ادامه دارد. رهبر آپو ۲۵ سال و ۷ ماه و ۱۵ روز تحت این سیستم انزوا و نسلکشی نگه داشته شده است. مبارزه با این امر ادامه دارد. البته مبارزه بزرگی در هر زمینهای وجود دارد. به خصوص در یک سال اخیر، تمام بشریت کارزاری را با هدف آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد انجام داده است. مردم، زنان و جوانان ما این کار را انجام میدهند. نیروهای انقلابی، دموکراتیک، آکادمیسینها، دارندگان حقوق بشر در سراسر جهان؛ همه کسانی که از آزادی و دموکراسی حمایت میکنند، آن را اجرا میکنند. این مبارزه نیز به مرحله مهمی رسیده است.
رویداد مهم ۱-۲ هفته گذشته، البته تصمیم کمیته وزیران شورای اروپا و تحولاتی بود که بر این اساس اتفاق افتاد. مدیریت ما موضع جنبش ما در برابر این تصمیم را توضیح داد. مردم ما، دوستان ما، موضع خود را در فرانکفورت در ۲۱ سپتامبر آشکار کردند. با سی و دومین جشنواره فرهنگ کوردی اعلام اراده کردند. این هم پاسخی بود به سالگرد توطئه و هم نگرشی برای افزایش کنشها در سالگرد کارزار آزادی جهانی ما که اولین سال خود را به پایان رساند. اما به طور مشخص، موضع مردم کورد و دوستانش، نیروهای سوسیالیست دموکراتیک، نسبت به تصمیم کمیته وزیران چیست؛ اینها آشکار شد. بر این اساس بحثها در بسیاری از زمینهها شکل گرفته است. پیش از این، ۶۹ برنده جایزه نوبل مواضع خود را اتخاذ کرده بودند و به مکانهای مختلف نامه فرستاده بودند. اعتراض کردند و وارد عمل شدند. ابتکارات مختلف برای آزادی رهبر آپو موضعگیری کردند. این نگرش مورد بحث قرار گرفت. کمیته وزرای شورای اروپا پس از ۱۰ سال تصمیم دادگاه اروپایی حقوق بشر را مورد بحث قرار داد. در نتیجه یک سال دیگر به ترکیه فرصت دادند تا در قانون تغییراتی ایجاد کند و راه حلی برای حق امید پیدا کند. بصورت برحق از این موضوع انتقاد کرد. مدیریت ما هم انتقاد کرد. تمام کنشهایی که اشاره کردم در واقع انتقاد و موضعگیری به این موضوع بود. بنابراین نیازی به تکرار آنها نیست.
اما آیا میتوان مواردی را به آن افزود؟ بله.
یکی از آنها این است؛ در برخی بحثها گفته شد که کمیته وزیران تصمیم سیاسی گرفته است. در واقع یک نهاد سیاسی است. تصمیم کمیته وزیران شورای اروپا را نباید از منظر حقوقی ارزیابی کرد. آنها نهادهای قانونی نیستند، از نظر قانونی تصمیم نمیگیرند. آنها تصمیمات سیاسی میگیرند، یک نهاد سیاسی هستند. دادگاه حقوق بشر اروپا قبلاً این تصمیم قانونی را صادر کرده بود. آنها نهاد سیاسی مسئول اجرای آن تصمیم و نظارت بر اجرای آن بودند. ارزیابی کردند. بر این اساس تصمیمات سیاسی گرفتند. دادن مهلت یک ساله در واقع یک تصمیم سیاسی برای دولت ترکیه بود. ما باید این را از منظر سیاسی ارزیابی کنیم. این خیلی جالب است. در ۱۸ مارس ۲۰۱۴، دادگاه اروپایی حقوق بشر حکم داد؛ او از سیاست خبر ندارد، معلوم نیست تحولات چه خواهد بود. اما میدانیم که در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۴، طرحی برای نابودی و انحلال جنبش آزادی کورد به نام طرح فروپاشی ایجاد شد. حکومت ترکیه و دولت آکپ-مهپ تصمیم گرفتند و اجرا کردند. این طور دیده میشد، اما همه چیز درباره کوردها بود. بیشک به رهبر آپو هم مربوط میشد. در واقع از آن زمان تا بحال به تعویق میاندازد. یعنی ۱۰ سال به تعویق انداخت. کمیته وزیران چه چیزی را به تعویق انداخت؟ وی انتظار نابودی و انحلال پکک را بر اساس طرح اقدام فروپاشی داشت. در واقع، در این فرآیند، پکک از بین میرود، منحل میشود و بسیار ضعیف میشود. مبارزه برای آزادی در کوردستان دیگر ممکن نخواهد بود. گریلا له می شد. رابطه بین مردم با رهبری و آزادی قطع میشد. نسلکشی توسعه مییابد، همگونسازی گسترش مییابد. این امید آنها بود. غیر از این بحث در مورد تصمیم دادگاه اروپایی حقوق بشر فایدهای ندارد. چه آنها ملاقات کنند یا نه، سازمان، مردم و جوامعی که ایدههای رهبر آپو را اجرا میکردند نابود میشدند. این امید و انتظار آنها بود. چرا ۱۰ سال صبر کرد؟ شورای اروپا چه کاری انجام داد؟ ما باید این را بدانیم. شورای اروپا منتظر موفقیتآمیز بودن حملات بر اساس طرح فروپاشی بود و سپس وارد عمل شد. اما هر کاری کردند نتوانستند نتیجه بگیرند.
«بسیار روشن است که اگر ما مبارزه را گسترش دهیم، آنها مجبور خواهند شد!»
دیگر نمیتوانستند صبر کنند. دستور کار جلسات ۱۷-۱۸-۱۹ سپتامبر بر همین اساس صورت گرفت. در واقع امیدها، محاسبات و برنامههای آنها از مدتها قبل این بود که این طرح نابودی و انحلال موفقیتآمیز باشد. اگر اینطور میشد، آنها در واقع دستور کار بحث را زودتر اتخاذ میکردند. حالا مجبور شدند، اتخاذ کردند. این تمدید یک ساله زمان دادن به ترکیه چه معنایی دارد؟ ظاهراً دولت آکپ-مهپ درخواست مهلت داده بود و کمیته وزیران این زمان را به دولت داد. چه زمانی این اتفاق میافتد؟ زمان نابودی و انحلال پکک فرا رسیده است... محافل مربوطه - از جمله کمیته وزیران - امیدوارند و محاسبه میکنند که در این یک سال پکک را نابود و منحل کنیم، تضعیفش کنیم و بعد از آن حق امید برای رهبر آپو چه مورد بحث قرار گیرد یا نگیرد، معنای زیادی نخواهد داشت. اینکه نیروهایی برای اجرای ایدههای رهبر آپو وجود نداشته باشند، رهبر آپو به تنهایی چه کند؟ بنابراین هیچ معنایی نخواهد داشت. این محاسبه است. همه ما باید این را به خوبی ببینیم و درک کنیم. آنها میخواهند تا یک سال دیگر حملات تخریبی خود را بر اساس طرح فروپاشی ادامه دهند. آنها همچنین اجرای تصمیم دادگاه حقوق بشر اروپا را نیز به این امر نسبت دادند. وضعیت اینگونه است. ما باید این را بفهمیم. از اینجا چه نتیجهای میگیریم؟ توجه کنیم، ۱۰ سال است که توقعات را شکستهایم و برنامهها را به هم زدهایم. بنابراین ما حملات را شکستیم. این مورد اول است. این خیلی مهم است.
دوما؛ آنها دیگر نمیتوانند دوره را تمدید کنند. آنها باید ظرف یک سال وضعیت را ارزیابی کنند. پس امیدها و انتظارات آنها چیست؟ انحلال پکک، سرکوب گریلاها، دلسرد کردن مردم از مبارزهشان برای آزادی. پس در اینجا چه نتیجهای میتوانیم بگیریم؟ اگر این حقایق را درک کنیم، کارزار خود را برای آزادی جسمانی رهبر آپو به طور مؤثرتر توسعه دهیم، و مبارزه آزادی را قویتر و مؤثرتر در هر زمینهای انجام دهیم، یک سال و شاید کمتر از یک سال کمیته وزیران و سایر نهادهای مربوطه را مجبور خواهیم کرد که بدون انتظار با مشکل برخورد کنند. بنابراین ما امید آنها را میشکنیم. ما انتظاراتشان را ناکام میکنیم. یک سال دیگر چه خواهند کرد؟ اگر سازمان، مبارزه، مواضع مردمی، موضع دوستان، بسیار قویتر باشد، اگر اندیشههای رهبر آپو را در سراسر جهان گسترش دهیم، اگر آموزش، تشکیلات، کار و مبارزه آزادی بر این مبنا بیشتر شود، دیگر چیزی باقی نمیماند که انجام دهند. آن وقت چه خواهند کرد؟ بدیهی است که آنها باید به دنبال راه حلهایی باشند. حداقل آنها باید به دنبال سازش خواهند بود. بگذارید اینطور ببینیم: کار را به مرحله نهایی رساندیم. امسال در واقع دوره پایانی این مبارزه است. هر چه قویتر بجنگیم، موفقتر خواهیم بود، نتیجه میگیریم، پیروز میشویم. این حقیقت ماجراست. بر این اساس باید مبارزه کنیم.
سال اول کارزار در ۱۰ اکتبر به پایان میرسد و سال دوم آغاز میشود. ما باید هم این دوره سالگرد و هم سال دوم را به سال مبارزه بسیار قویتر و مؤثرتر در هر زمینه تبدیل کنیم. همه باید قویتر بجنگند. ما باید این مبارزه را بسیار مؤثرتر و گستردهتر در چهار بخش کوردستان و در سراسر جهان انجام دهیم. ما واقعا باید بسیج شویم. چون نور دیده شده است. با مبارزه به نتیجه خواهیم رسید. این را همه باید بدانند. پس در نهایت هرکدام از ما باید برای آزادی جسمانی رهبر آپو بجنگیم، انگار که در حال مسابقه دادن هستیم تا بتوانم سهمی داشته باشم و از آن سود زیادی ببریم. ما باید هر جا که هستیم تجمعات برگزار کنیم و تظاهرات را توسعه دهیم. در اینجا برخی از کنشهای برنامهریزی شده وجود دارد. تبلیغات در حال انجام است. کسانی که این کار را میکنند میگویند ما اراده خود را اعلام میکنیم. در واقع، بیایید اراده خود را با مردم، زنان، جوانان، کارگران و دوستان کورد در همه جا اعلام کنیم. بیایید بزرگترین تجمعها را منطقه به منطقه، قاره به قاره، شهر به شهر، فرد به فرد برگزار کنیم. بیایید قویترین کنشها را توسعه دهیم. از رهبر آپو صیانت کنیم. بیشتر از همیشه صیانت بعمل آوریم. بیایید مبارزات گستردهتر را با روشهای غنیتر برای آزادی رهبر آپو توسعه دهیم. با این کار نتیجه میگیریم.
از این نظر، مبارزه واقعاً تشدید میشود. همه جا کنشهایی انجام میشوند. در طول هفته و این آخر هفته... کنفرانسی در ژنو برگزار شد، جوانان در هامبورگ راهپیمایی میکردند و شعار «زنده باد رهبر آپو» سر میدادند. من به همه آنها درود میفرستم. آنها را تحسین میکنم. در واقع، موضع آنها بسیار مهم است. تا جایی که میدانیم هامبورگ شهر انقلابی آلمان است. همانطور که شایسته تاریخ خود است، از حقیقت رهبر آپو صیانت میکند. روژاوا در حال قیام است. در باکور کوردستان جلسات و تجمعات زیادی برگزار میشود. در واقع کارزار شروع شده است. مقدمات در حال انجام است. همه جا اینگونه است. هدف آن این است که مبارزه سال دوم را با بزرگترین توده در شهر آمد در ۱۳ اکتبر آغاز کند. ما باید به قویترین شکل ممکن در این امر شرکت کنیم. همه باید شرکت کنند. فراخوانهایی از ترکیه و کوردستان وجود دارد. ما با همه آن فراخوانها موافقیم. ما واقعا باید موضعگیری کنیم. ما به فاشیسم، استعمار و نسلکشی اجازه نخواهیم داد. ما باید بیشتر حول رهبر آپو متحد شویم و قویا از آن صیانت کنیم. آنقدر که باید این را به همه نشان دهیم: زندگی با رهبر آپو خواهد بود. اگر قرار است زندگی آزاد و دموکراتیک باشد، با رهبر آپو خواهد بود. غیر از این نمیتواند باشد. همه خواهند دانست که بدون رهبر آپو زندگی آزاد و دموکراتیک وجود ندارد. ما باید این را همه جا فریاد بزنیم. ما باید به همه بگوییم. همه باید این واقعیت را بدانند. اروپا در حال برنامهریزی برای راهپیماییهای زیادی است. آنها میخواهند مبارزه سال جدید را از ۱۶ نوامبر آغاز کنند. همه باید شرکت کنند. ما باید گستردهترین مشارکت را تضمین کنیم. در سالگرد، در ۱۰ اکتبر، همه باید بتوانند در هر کجا که هستند مبارزه مشخصی را انجام دهند. در همه جا باید بتوان کنشهایی انجام داد. اینها مهم هستند.
کارزار آزادی جهانی... در یک سال چه اتفاقی افتاد؟ به سطح قابل توجهی رسید. رفقا هم ارزیابی و بحث میکنند. ما با آنها موافقیم. چیز زیادی برای اضافه کردن نداریم اما ما باید این را ببینیم. او چه چیزی خلق کرد؟ اولا، دستور کار ما را مشخص کرد. در چه دستور کاری قرار بگیریم؟ چرا باید مبارزه کنیم؟ این را برای همه معتبر ساخت. دستور کار آزادی جمسانی رهبر آپو است. حل سیاسی مسئله کورد، نابودی فاشیسم، آزادی کوردستان و دمکراتیک شدن ترکیه نیز به این بستگی دارد. تضعیف ذهنیت و سیاست مردانه نیز به این بستگی دارد. توسعه آزادی زنان، همه چیز به آن بستگی دارد. اینجاست که تمام این حملات ویژه شکسته میشود. در این رابطه، ما کلید را پیدا کردیم. که آزادی جسمانی رهبر آپو است. پس باید همه مبارزات خود را با آزادی جسمانی رهبر آپو پیوند بزنیم. باید بخشی از آن باشد. باید آن را در اولویت قرار دهیم. چون این حقیقت است. ما هیچ شانسی نمیشناسیم. ما کار درست را انجام میدهیم. ما کار واقعی را انجام میدهیم، پس واقعیت نیز همین است. زیرا بدون رهبر آپو زندگی آزاد وجود ندارد. مبارزه همه، مبارزه برای آزادی جسمانی رهبر آپو، برای تضمین زندگی آزاد خود، برای به دست آوردن آزادی است. ما باید این را بدانیم.
دوما؛ ما متحد شدیم. در این سال کنشهای مشترک در همه سطوح توسعه یافت. کنشهای قوی صورت گرفت. ما تبدیل به یک نیروی مبارز شدهایم که از سه چهار بخش کوردستان به سراسر جهان گسترش یافته است. علاوه بر این، ما روشهای بسیار غنی و متفاوت مبارزه را به کار گرفتهایم. کنفرانسها برگزار میشوند. روزهای کتابخوانی ترتیب داده شده است. انواع مختلفی از کنشها انجام میشود. ما در اشکال عمل و کنشگری بسیار غنی شدهایم. ما خیلی چیزها را به دست آوردیم. این مبارزه یک ساله تحولات مهمی ایجاد کرد. نتیجه داد. این بسیار معنادار و مهم است. بنابراین، اگر در سال دوم این اشکال کنش را به شیوهای بسیار گستردهتر، غنیتر و مؤثرتر اجرا کنیم، در واقع مبارزه سال دوم نسبت به سال اول چندین برابر خواهد شد. همانطور که قبلاً بیان کردیم، واقعاً مانند سال فینال است.
همچنین جالب است؛ آنها همیشه تاریخ سپتامبر ۲۰۲۵ نشان میدهند. ما به طور کامل نمیدانیم که در سپتامبر ۲۰۲۵ چه اتفاقی خواهد افتاد! در واقع ما فرآیندهای بسیار حساسی در پیش داریم. رویدادهایی وجود خواهد داشت که نشاندهنده تحولات مهم تاریخی جهانی است. بدیهی است که چنین تحولاتی رخ خواهد داد. پس در چنین روندی، مبارزه برای آزادی جسمانی رهبر آپو نه تنها برای مطالبه و تضمین آزادی رهبر آپو به عنوان یک شخص خواهد بود، بلکه در واقع مانند گشودن راه برای همه آزادیها و دموکراسیسازی خواهد بود. پس بیایید از این سالگرد در هر زمینهای به خوبی ارزیابی کنیم. بیایید کنشهای متفاوتی انجام دهیم. کنشهای ما باید از نظر شکل و روش غنیتر باشد، تعداد آنها بیشتر باشد و البته بسیار گستردهتر باشد. بیایید ما به عنوان یک مردم در برابر همه جهان اعلام اراده کنیم و بگوییم؛ من واقعاً آزادی جسمانی رهبر آپو را میخواهم، من زندگی بدون رهبر نمیخواهم، این زندگی آزاد و دموکراتیک نیست.
«اگر توطئهای علیه رهبر آپو صورت نمیگرفت، راه حلی در خاورمیانه ایجاد میشد»
وارد بیست و ششمین سالگرد مبارزه با توطئه و توطئه میشویم. ما در مورد آن بسیار بحث میکنیم، اما خود توطئه تا چه اندازه درک شده است؟ و در این زمینه مبارزهای که ۲۶ سال در جریان است چه سطحی را آشکار کرد؟
توطئه بینالمللی در ۹ اکتبر ۱۹۹۸ آغاز شد، زمانی که رهبر آپو مجبور به ترک سوریه شد. بیست و ششمین سالگرد توطئه در جریان است. کسانی که این توطئه را برنامهریزی، تصمیم، سازماندهی و اجرا کردند، شناخته شدهاند. هیچ ابهامی در این موضوع وجود ندارد. همه چیز به شدت روشن، واضح و برجسته است. در واقع، باید بر موقعیت و نگرش آنها تمرکز کرد. ۲۶ سال... از ربع قرن گذشته است. زمان بسیار مهمی است. ما باید به این ۲۶ سال نگاه کنیم. ما همچنین باید به روندی نگاه کنیم که توطئه را آماده کرد. اگر چنین است، باید به روند بیست و شش، سی و سی و پنج سال نگاه کرد. در این روند چه اتفاقی افتاد و چه گذشت؟ چه ارتباطی بین این وقایع و حمله با هدف نابودی رهبر آپو وجود دارد که ما آن را یک حمله توطئه بینالمللی مینامیم؟ ما همچنین این فرآیند را به عنوان فرآیند جنگ جهانی سوم تعریف میکنیم. در واقع، جنگ جهانی سوم در اوایل دهه ۹۰ آغاز شد و زمینهساز توطئه شد. پس از آن، قدرتهایی که جنگ جهانی سوم را به راه انداختند، برای موفقیت در اهداف خود و تسلط بر منافع خود، در حمله توطئه شرکت کردند. آنها بودند که این حمله را انجام دادند. آنها با وجود اینکه با هم تناقض داشتند این کار را کردند و حتی اگر متحد شدند نیز این کار را کردند. آنهایی که مخالف بودند این کار را کردند و آنهایی که همسو بودند این کار را کردند. همه آن را انجام دادند. وقتی اکنون به این روند نگاه میکنیم، چه میبینیم؟ حمله چی بود؟ علیه رهبر آپو بود. چه هدفی داشت؟ هدفش نابودی رهبر آپو بود. آنها شکست خوردند. آنها او را در امرالی، سیستم شکنجه، انزوا و نسلکشی قرار دادند. اگر از دستشان برمیآمد، میخواستند او را نابود کنند. چرا به رهبر آپو حمله کردند؟ چرا میخواستند رهبر آپو را نابود کنند؟ بیایید آن را اینگونه بیان کنیم. اگر حمله توطئه بینالمللی نبود، اگر رهبر آپو در این ۲۰ سال آزادانه مبارزه میکرد، اگر مبارزات آزادی کوردستان را رهبری میکرد، اگر مبارزات آزادی خلق کورد را انجام میداد، نتیجه چه میشد؟ اگر او جوانان و زنان را آموزش میداد چه نتیجهای به بار میآمد؟ بیایید از اینجا نگاهی بیندازیم. رهبر آپو چه میخواست؟ در اوایل دهه ۹۰ وارد فرآیند جدیدی شد. قیامها در باکور شکوفا شدند. با جنگ خلیج فارس شکافهایی در باشور ایجاد شد. او هم در باکور و هم در باشور وحدت میخواست. او خواستار توسعه آزادی کوردها بود. اگر آزادی کوردها توسعه مییافت و رهبر آپو فرصت اجرای این اهداف، تصمیمات و درک خود را بر این اساس پیدا میکرد، چه اتفاقی میافتاد؟ آزادی کوردها توسعه مییافت. بر این اساس، دموکراسیسازی در ترکیه توسعه مییافت، دموکراسیسازی در عراق توسعه مییافت، دموکراسیسازی در سوریه و ایران توسعه مییافت، دموکراسیسازی در خاورمیانه رخ میداد. کوردستان آزاد یک خاورمیانه دموکراتیک ایجاد خواهد کرد. خاورمیانه دموکراتیک چگونه خواهد بود؟ اتحاد، خواهری-برادری، همبستگی، اشتراک وجود خواهد داشت. چه چیزهایی که نمیشد!
بیایید به خونهایی که در این ۲۶-۳۰ سال ریخته شده است نگاه کنیم. بیایید به ظلمها و قتلعامهایی که روی داد نگاه کنیم. خاورمیانه به دریای خون تبدیل شده است. کوردستان به دریای خون تبدیل شد. توطئه بینالمللی یعنی دریای خون. این یعنی قتلعام. در واقع، اگر رهبر آپو آزادانه مبارزه میکرد، به معنای جلوگیری و حذف آنها و توسعه زندگی آزاد، مدیریت دموکراتیک، وحدت کنفدرال دموکراتیک و اتحاد مردم علیه آنها بود. این برای بشریت چقدر خوب میشد!
نه فقط برای کوردها، نه فقط برای مردم منطقه. در واقع، خاورمیانهای که در حال دموکراتیکشدن است، کمک بزرگی به راهپیمایی آزادانه و دموکراتیک انسانیت خواهد کرد. از همه اینها جلوگیری شده است. بیایید توطئه را اینگونه درک کنیم. بله، توطئه حملهای جدی برای انجام نسلکشی کوردها، جلوگیری از آزادی کوردها و از بین بردن و نابود کردن اراده آزادی مردم کورد بود. این حملهای بود که از هیچ قانونی پیروی نمیکرد، ناعادلانه بود، بسیار ناعادلانه بود و ناعادلانهترین حمله در تاریخ بشر بود. اما این فقط برای کوردها اتفاق نیفتاد. رهبر آپو بعد ترکیهای این توطئه را ارزیابی کرد. بیایید آن را خوب درک کنیم. آیا ترکیه برد یا باخت؟ بله طیب اردوغان در این روند به قدرت رسید. دولت باغچلی دو بار به قدرت رسید. خزانهاش را پر کرد. دزدی کردند و ثروتمند شدند. در حالی که چیزی نداشتند، در این جریان از توطئه سوء استفاده کردند. اما ترکیه چه شد؟ آیا ترکیه توسعه یافت یا افول کرد؟ ترکیه چه چیزی را از دست داد؟ از سوی دیگر، بیایید به وضعیت خاورمیانه نگاه کنیم. همه اینها پیوندی ناگسستنی با توطئه دارند. پس توطئه فقط علیه آزادی کوردها نبود. همراه با آن علیه ترکیه دموکراتیک بود. علیه خاورمیانه دموکراتیک بود. علیه زندگی آزاد بشریت بود. علیه مبارزات آزادی زنان بود. ضد توسعه اراده زنان برای آزادی و انقلاب آزادی بود. به عنوان یک حمله علیه همه اینها ظهور و توسعه یافت. ایالات متحده آمریکا این کار را کرد، انگلیس آن را انجام داد، اسرائیل آن را انجام داد. همه کشورهای اروپایی در آن شرکت کردند. روسیه به آن پیوست. آنها هر کس را که نیاز داشتند شامل و آنها را شریک میکردند. برخی به زور، برخی در ازای سود. همه در این جنایت دست دارند. حالا با این چه چیزی ایجاد کردند؟ نتایجی که ایجاد میکنند آشکار است.
آنها یک عذرخواهی به مردم کورد بدهکار هستند
در این راستا درک صحیح این سیاستها ضروری است. باید خوب ارزیابی شود. همه ما باید آن را به خوبی درک کنیم، آن را ارزیابی کنیم و بدانیم که چگونه نگرش سیاسی درستی نسبت به آن اتخاذ کنیم. اما صاحبان این سیاستها نیز باید به درستی درک کنند. البته اگر واقعاً طرفدار انسانیت، دموکراسی و حقوق بشر هستند. بیعدالتی و ظلم کردند. آنها مسئول این همه خونریزی و کشتار هستند. آنها باید بتوانند کمی آن را زیر سوال ببرند و از آن دست بکشند. وقتی این را میگوییم، وقتی چنین ارزیابیها و انتقادهایی میکنیم، مسئولین میگویند نگویید توطئه است، به ما تحمیل نکنید. پس چه بگوییم؟ آیا آن را نادیده خواهیم گرفت؟ توطئه هنوز ادامه دارد. ۴۳ ماه است که هیچ اطلاعی از وضعیت رهبر آپو وجود ندارد. نه قانون، نه عدالت، نه انسانیت و نه هیچ چیز وجود دارد. هیچ کس شکایت نمیکند. هیچ کس یک کلمه نمیگوید. مسئول این کار و صاحبانش هستند. پس چه بگوییم؟ اسمش را توطئه نگذاریم، پس چه بگذاریم. اشتباه در اینجا صورت گرفته است. جنایت در اینجا انجام شد. بنابراین، اصلاح از اینجا خواهد بود. اشتباهات و جرایم رفع خواهد شد. در غیر این صورت نمیتوانیم از آن گذار کنیم. اگر بر اساس اشتباهات و جنایات از آن گذار صورت دهیم، نمیتوانیم چیز جدیدی بسازیم. ما نمیتوانیم عدالت را برقرار کنیم. ما نمیتوانیم موفقیت را بسازیم. موفقیت بر پایه اشتباه به دست نمیآید. صحیح بر اساس اشتباه ظاهر نمیشود. حل این امر ضروری است. مسئولین نیز باید تحلیلگر باشند. آنها باید کمی خود را زیر سوال ببرند. آنها باید بتوانند کمی از خود انتقاد کنند.
بزرگترین بیعدالتی تاریخ در حق مردم کورد صورت گرفته است. حمله به رهبر آپو، بله، بزرگترین ظلم به رهبر آپو، بزرگترین ظلم و شکنجه بود. اما این فقط برای رهبر آپو اتفاق نیفتاد، برای همه مردم کورد اتفاق افتاد. برای زنان و جوانان اتفاق افتاد. برای مردم خاورمیانه اتفاق افتاد. این برای مردم ترکیه و بشریت اتفاق افتاد. پس این بیعدالتی باید اصلاح شود. جوانان، کودکان و زنان کورد چنان تحت ستم، تحت فشار، شکنجه و شیوههای جنگ ویژه قرار گرفتند؛ آنقدر قتلعام را تجربه کردند. مسئولین این کار؛ دولت ایالات متحده آمریکا، که آنزمان دموکراتها در قدرت بودند و اکنون نیز دولتها هستند. این را قبلا نیز گفتهایم. حزب کارگر در انگلستان به قدرت رسید. این قوا میتوانند و باید ظلمی را که مرتکب شدهاند کمی بیشتر ببینند و سعی کنند آن را جبران کنند. آنها یک عذرخواهی به مردم کورد بدهکار هستند. این فشار و ظلم ۲۶ ساله بر مردم کورد، ظلمهای قبلی را کنار بگذاریم، آنها وظیفه دارند ظلم را از بین ببرند. ما آنها را دعوت میکنیم که اینگونه برخورد کنند. بگذارید نگاهی به این گذشته بیندازند. بگذارید ببینند رهبر آپو چه میخواهد انجام دهد. آنها با مسدود کردن وی باعث چه چیزی شدند؟ آیا آنها کار خوبی کردند؟ آیا در کوردستان راه حلی تولید کردند؟ آیا آنها راه حلی در خاورمیانه تولید کردند؟ آنها لاینحلی را توسعه دادند. نیروی راه حل رهبر آپو بود. آنها قدرت حل را مسدود کردند. آنها صاحب و مسئول این همه خون و کشتار و شکنجه شدند. این را به مناسبت سالگرد به تمامی نیروهای ذیربط یادآوری کنیم. ما از آنها دعوت میکنیم که دست از کارهایی که کردند بردارند، جبران کنند و بخاطر ظلم و شکنجهای که بر کوردها روا داشتهاند عذرخواهی کنند.
«ما به پیروزی نزدیک هستیم، و همچنین مبارزه را بزرگتر میکنیم»
از سوی دیگر، مبارزه ۲۶ ساله علیه توطئه بسیار مهم است. آنها میخواستند رهبر آپو را نابود کنند. توطئه ۹ اکتبر یک حمله ویرانگر بود. شکست خورد. توطئه ۱۵ فوریه یک حمله ویرانگر بود. میخواستند اعدامش کنند. به همین دلیل رهبر آپو را از کنیا ربودند و به شیوهای غیرقانونی و غیراخلاقی به ترکیه تحویل دادند. این با مبارزه خنثی شد. آنها میخواستند رهبر آپو را در درون سیستم شکنجه و انزوا در امرالی، وی را ناکارآمد، ناتوان از تفکر یا تولید کنند و بنابراین قدرت سیاسی نباشد. در این ۲۶ سال بزرگترین مبارزه تاریخ علیه توطئه انجام شد. اگر این شدیدترین، ناعادلانهترین و غیراخلاقیترین حمله در تاریخ بشر باشد، مبارزه ۲۶ ساله علیه توطئه معنیدارترین، آزادیخواهترین، دمکراتیکترین مقاومت و مبارزه تاریخ است. رهبر آپو قبل از هر چیزی این مبارزه را رهبری کرد. همه مردم کورد، خلقهای دیگر، همه دوستان ما این مبارزه را انجام دادند. همه به این مبارزه پیوستند. همه در این مبارزه سهمی دارند. چه اتفاقی افتاد؟ بارها و بارها مبارزه توطئه را خنثی و شکست دادند. بسیاری از نقشههایشان را برملا کرد. در حالی که میخواستند رهبر آپو را به جایی برسانند که در درون نظام شکنجه و انزوا، رهبر آپو نتواند فکر کند و ایده تولید کند، رهبر آپو تبدیل به قدرت فکری شد که راه رهایی را برای همه ستمدیدگان بهویژه زنان نشان داد. به رهبری جهانی تبدیل شد. او بود که جهان را به بهترین وجه درک و تعریف کرد. آنها میخواستند رهبر آپو را خفه کنند و صدای او را در داخل سیستم شکنجه و انزوای امرالی خاموش کنند. اکنون رهبر آپو در سراسر جهان در دست تمام بشریت است. گفت هر جا که دفاعیاتم باشد آنجا هستم. دفاعیات در حال حاضر در سراسر جهان پخش شده است. جوانان، زنان، کارگران و زحمتکشان... بنابراین رهبر آپو همه جا، در کنار همه، با همه است. نظام شکنجه، انزوا و نسلکشی امرالی بارها توسط رهبر آپو متلاشی و درهم شکسته شد. همه اینها را تکرار کردم تا بگویم؛ مبارزه پیروز میشود. با مبارزه کردن پیروزی کسب میشود. این اساسیترین درسی است که میتوانیم از رویه ۲۶ ساله مبارزه با توطئه بینالمللی بیاموزیم. اگر مبارزه کنید، پیروز میشوید. رهبر آپو مبارزه کرد، پیروز شد. به دنبال مبارزات رهبر آپو، مردم کورد، نیروهای آزادیخواه کورد، گریلاهای کورد مبارزه کردند و پیروز شدند. بنابراین، اشتباه است که بگوییم نظام شکنجه و انزوا در امرالی، نظام نسلکشی را نمیتوان متلاشی کرد، شکست داد و یا بر آن غلبه کرد. پیروزی نزدیکتر از همیشه است. با یک مبارزه خوب، واقعا میتوانیم مهمترین تحولات آزادی و دموکراتیک تاریخ را در این هفتهها، ماهها و روزهای آینده آشکار کنیم. به این باور داشته باشیم و به خود اعتماد داشته باشیم و آزادی جسمانی رهبر آپو را با مبارزه با توطئه بینالمللی در بیست و هفتمین سال در امتداد خطمشی پیروزی و درهم شکستن توطئه بینالمللی و نظام شکنجه، انزوا و نسلکشی امرالی تضمین کنیم.
«مقاومت بر پایه خطمشی فداکاری منجر به پیروزی میشود»
اول اکتبر اولین سالگرد عملیات تاریخی رفقا روژهات و اردال در آنکارا است. جمهوری ترکیه هنوز هم بر شوک این عملیات غلبه نکرده است. در این زمینه میخواهم در مورد جنگی که پیشاهنگی گریلا در جریان است بپرسم...
بله، این در واقع سالگرد فداکاری تاریخی است. آکپ-مهپ، کل ترکیه هنوز نتوانسته است بر شوک عملیات در آنکارا غلبه کند. او نتوانست از آن ضربه تکاندهنده خلاص شود. ۱ اکتبر ۲۰۲۳ یک عملیات بزرگ قهرمانانه بود، یک عملیات فدائیانه بود. البته فقط آن نیست. سال گذشته، در ۲۶ سپتامبر، عملیاتی توسط رفقا روکن و سارا در مرسین انجام شد. قهرمانی مرسین و قهرمانی آنکارا متحد شدند. و در حالی که برای همه، برای همه ستمدیدگان به امید مبدل شد، این نیروهای فاشیست، استعمارگر و نسلکش را نیز نابود کرد. آنها را شوکه کرد. از این حیث، باید همواره این عملیاتها را به درستی درک کرد، از آنها صیانت کرد و به مناسبت سالگردش ادای احترام کرد. این عملیاتهای قهرمانانه - که واقعاً به آن یک هستی فوق بشری میگویند - بارها در طول مبارزات آزادی کوردستان اتفاق افتاد. اما این عملیاتها در سالهای اخیر برجسته شده است و به همه ما امید، ایمان میدهد و همه ما را به مبارزه میکشاند. صاحبان آنها رفقا روژهات و اردال، رفقا سارا و روکن و شهدای قهرمان هپگ و یژا استار هستند که فداکارانه در زاپ، آواشین، متینا، خاکورکه و سراسر کوردستان جنگیدند. هر روز شهید میدهیم. چون جنگ بزرگی به راه انداختهایم. جهان در جنگ است. ما هم باید چنین جنگی بکنیم تا آزادانه وجود داشته باشیم و زندگی کنیم. در غیر این صورت آزادی به راحتی به دست نمیآید. دموکراسی به راحتی به دست نمیآید. حفظ هستی و زیستن جز با مبارزه و با مبارزه در امتداد خط فداکاری امکانپذیر نیست. اینها حقایق هستند. به تمامی نیروهای فرمانده و مبارز هپگ و یژا استار درود میفرستم و موفقیت آنها را تبریک میگویم.
رفقا روژهات و اردال این عملیات را هدایت و یک خط ایجاد کردند. حقیقت را به همه نشان دادند. همه را به حقیقت کشید. سال قبل با عملیات رفقا سارا و روکن هدایت شد. پس اینها حقایقی هستند که به ما دستور میدهند. اینها حقایق راهنما هستند. ما حقیقت را در این موضعگیری قهرمانانه و عملیاتهای موفق آنها دیدیم و یافتیم. به عنوان یک جنبش، به عنوان یک مردم، به عنوان تمام نیروهای گریلا. یک مقاومت قهرمانانه نیز وجود دارد که شایسته این است. گریلاهای آزادی کوردستان این خط را ادامه میدهد. در سراسر باکور کوردستان ادامه دارد. در مناطق حفاظتی مدیا هر روز در زاپ، آواشین، متینا و خاکورک عملیاتها انجام میشوند. عملیاتها هر روز در تپه جودی، تپه آمدیه، تپه بهار، مناطق مقاومت متینا و در مناطق مختلف خاکورک انجام میشوند. در هفتانین عملیات انجام میشود. مقاومت گریلا همچنان در حال توسعه و تعمیق است. در مقابل این حملات ترکیه نیز همچنان ادامه دارد. از ۳ ژوئیه بدین سو، با حمایت و خیانت پدک آنها سعی میکنند این حملات را با حمایت دولت عراق گستردهتر از قبل انجام دهند، اشغال کردند و تلاش میکنند که آنرا ضمیمه کنند.
در واقع کسانی بودند که مناطق حفاظتی مدیا و منطقه وسیعی از باشور کوردستان را به فاشیسم آکپ-مهپ و فاشیسم ترکیه فروختند. این وضعیت جنگی است. با تمام خشونت، شدت و عمقش ادامه دارد. عمدتاً در باکور کوردستان، در باکور ادامه دارد. توجه کنیم؛ فرماندهی قرارگاه مرکزی ما نیز گاها اطلاعات و بیانیههایی را ارائه میدهد. رفیق حقی چند روز قبل ارزیابیهایی انجام داد. او میگفت که مقاومت گریلایی همه جا وجود دارد. فاشیسم آکپ-مهپ در جریان هر مقاومتی متحمل خسارات بزرگی میشود، اما آن را پنهان میکنند. به توضیح اینها میپرداخت. در واقع اینطور است. همه جا جنگ است. در این دوره همه جا درگیری وجود دارد، از باگوک گرفته تا تمام مناطق آمد، کل منطقه بوتان. تا سرحد عملیات و درگیری وجود دارد. حمله و فعالیت نظامی دائمی تحت عنوان عملیات وجود دارد. باید این مقاومت باکور را دید. این موضع قهرمانانه و مبارزه گریلا است که تمام زندگی را علیه این حملات فاشیست، استعمارگر، نسلکشی آکپ-مهپ هدایت میکند. باید اینجوری ببینیم. برای این نیز تمام ارزشهای اخلاقی را از بین میبرند و به کودکان حمله میکنند. آنها میگویند که تعداد کودکان ناپدید شده در ترکیه بیشتر از تعداد کشورهای وابسته به سازمان ملل است. این بچههای گمشده کجا میروند؟ با آنها چه میشود؟ آیا آنها تکه تکه میشوند و اعضای بدنشان فروخته میشود؟ آیا از آنها به عنوان برده استفاده میشود؟ آیا توسط ذهنیت و سیستم مردانه مورد تجاوز قرار داده میشوند؟ وضعیت اینگونه است. فحشا و مواد مخدر همه جا وجود دارد. در جولمرگ اعلام شد؛ تبهکارانی ایجاد شدهاند، تبهکاران همه جا هستند. چنین وضعیتهایی قبلا نیز وجود داشت. این استعمار ترک مناطق مختلف را در اختیار خانوادههای مختلف قرار میداد و در آنجا تبهکارانی تشکیل میداد تا جامعه را در کوردستان تحت کنترل خود نگه دارد. به عنوان مثال، ما در مورد مبارزه سیوَرَک صحبت میکنیم. زمانی که مبارزه پکک آغاز شد، جلال بوجاک چنین تبهکاری بود. علیخان تاتار در شرنخ چنین تبهکاری بود. اینها همه به طور ویژه توسط دولت آموزش داده شده بودند. در حال حاضر تبهکاران جنگ ویژه وجود دارد. این یک واقعیت است. پس نباید تعجب کنیم. نباید با چنین تعجبی مواجه شد. چه کار باید بکنیم؟ باید مبارزه کنیم. با درک صحیح آن، با درک درست اینکه فاشیسم آکپ-مهپ و دولت ترکیه چه نوع قدرتی هستند، باید برای زندگی در برابر آن و دستیابی به یک زندگی آزاد و دموکراتیک مبارزه کنیم. همه چیز از طریق مبارزه اتفاق میافتد. ببینید ۳۰ سال پیش که نتوانستند مبارزه گریلایی را شکست دهند یا در هم بشکنند، هزاران روستا به ویژه بوتان را سوزاندند، نابود و ویران کردند تا بر گریلاها برتری پیدا کنند. آنها مناطق کوهستانی را خالی از سکنه و روستاییزدایی کردند. اکنون آنها در حال ساختن معادن، سدها، همه چیز روی کوه و سنگ هستند. این بار در شرنخ سد میسازند. آنها تمام مناطق مسکونی و تاریخی روستاهای بوتان را زیر آب خواهند برد. ۳۰ سال پیش میخواستند روستاها را تخریب کنند، حالا میخواهند با تخریب طبیعت در برابر گریلاها نتیجه بگیرند. بنابراین آنها خطر حملات بسیار زیادی را میپذیرند. پس ما باید از آنها محافظت کنیم و علیه آنها مبارزه کنیم. آگاهی بیشتر، سازماندهی بیشتر و مبارزهطلبی با استفاده از روشهای مؤثرتر و غنیتر مورد نیاز است. ما باید شجاعتر و فداکارتر باشیم. اگر واقعاً میخواهیم زندگی را آزاد کنیم، باید مبارز آزادی باشیم. ما باید هر جنبهای از زندگی را به مبارزه برای آزادی تبدیل کنیم. این کاملا ضروری است. این همیشه لازم است. این حقیقت و زیبایی زندگی است. رهبر آپو گفت: 'اگر زندگی وجود داشته باشد، یا آزاد خواهد بود یا نه'. زندگی آزاد تنها با این مبارزه به دست میآید.
«مردم باشور باید موضع خود را توضیح دهند و درس تاریخ ارائه دهند»
از سوی دیگر، مقاومت در مناطق حفاظتی مدیا واقعاً دولت ترکیه را در باتلاق گرفتار کرد. گفت اینجا قفلش میکنیم، تمامش میکنیم. همچنین دیدیم که از کمیته وزیران شورای اروپا التماس کردند و از آنجا مجوز گرفتند. بنابراین، آنها در واقع شکستهای خود را دیدند. حتی اگر اعتراف نکنند یا آشکارا نگویند، شکست خوردهاند. او سه سال است که روی تپهای میجنگد و نمیتواند از آن فراتر برود. مردم ما در باشور باید این حقیقت را ببینند. مقاومت در مناطق حفاظتی مدیا، مقاومت همه کوردستان است، مقاومت بشریت است، مقاومت برای هستییابی آزادانه است. تمام بشریت باید از کسانی که در زاپ، متینا و خاکورک مقاومت میکنند صیانت کنند. بیشتر از همه از باشور کوردستان دفاع میکنند، از کرامت آن دفاع میکنند، از آزادی و موجودیت آن دفاع میکنند. همه میگویند باشور کوردستان نابود میشود. مردم باشور کوردستان ما، روشنفکران، سیاستمداران، جوانان، زنان و کارگران ما نباید در مقابل اینها سکوت کنند، باید شجاع باشند. آنها باید کمی بیشتر واکنش نشان دهند.
گفته میشود در ۲۰ اکتبر انتخابات برگزار میشود. ما نمیدانیم که آیا واقعاً برگزار خواهد شد یا خیر. اما این فرصت مهمی برای پاسخگویی به حملات فاشیستی، استعماری و نسلکشی است. نباید بگویند چه کار کنم من هیچی ندارم. آنها باید به این حملات اشغالگری، الحاقی و نسلکشی بگویند «ایست». باید به حکومتی که در را به روی آن باز میکند، بگویند «ایست». فرصت در دست آنهاست. در واقع این بیان اراده است. میهندوستی باشور کوردستان باید واقعاً موضع خود را آشکار کند. همه میدانند که جامعه باشور کوردستان چقدر میهندوست است، همانطور که در گذشته علیه حملات نسلکشی فاشیسم صدام مبارزه کرد و اکنون چه نوع موضعی در برابر حملات اشغالگری و فاشیستی آکپ-مهپ و کسانی که با همدستی با آن به آن خیانت کردند، دارد؛ باید بتواند نشان دهد که طرفدار آزادی، هستی و اراده کورد است. باید بتواند چنین اعلام ارادهای کرد. از این نظر، این واقعاً یک فرآیند بسیار مهم و تاریخی است. چنین روزهایی را میگذرانیم. یک فرصت تاریخی به وجود آمده است.
ما بر این باوریم که در ۲۰ اکتبر، مردم ما در باشور کوردستان هم به نیروهای اشغالگر، الحاقگر و متجاوز و هم به کسانی که با آنها همدستی و برای آنها نوکری میکنند، درس تاریخی خواهند داد.
حملات اسرائیل و سیر جنگ جهانی سوم
پس از جنگ و حملات در کوردستان اگر به جنگ در خاورمیانه بیاییم؛ بعد از غزه، اسرائیل در ۱-۲ هفته گذشته لبنان را هدف قرار داده است. دوست دارید در مورد این جنگ و روند جنگ جهانی سوم به چه چیزی اشاره کنید؟
بله، سالگرد جنگ غزه نزدیک است. حادثه غزه همه جهان را شوکه کرد. اکنون با گذشت کمتر از یک سال، حملات مشابهی در لبنان وجود دارد و وضعیت تکاندهنده مشابهی دوباره در حال وقوع است. ما اینها را در دورههای مختلف ارزیابی کردیم. بلافاصله پس از شروع جنگ غزه، دلایل، اهداف، قدرتهایی که جنگ را به راه انداختند و نحوه برخورد با این جنگ را بیان کردیم. ما چه گفتیم؟ گفتیم از اینجا به بعد نوبت لبنان است. این وضعیت ناشناختهای نبود. در واقع نوبت لبنان است. اما وقتی این را گفتیم، فکر نمیکردیم که جنگی در این سطح در لبنان رخ دهد. ما فکر نمیکردیم این اتفاق بیفتد. ما فکر میکردیم که درسهای درستی از جنگ غزه گرفته میشود، قدرتهای در حال جنگ نیز کمی صحیحتر با آن برخورد میکنند و به چنین وحشیگریهای مشابه در لبنان نیز اجازه نخواهند داد. اما اینطور نشد. حزبالله نمیتوانست چنین نگرشی نشان دهد. ایران نتوانست جلوی این را بگیرد. در واقع او در مورد جنگ غزه موضعی داشت. بر این اساس ما عملاً فکر میکردیم که ایران عاقلانه عمل میکند و اجازه نمیدهد. ما نمیدانیم که آیا ایران واقعاً میخواست این اتفاق بیفتد یا اینکه در جلوگیری از آن ناتوان بود. رئیسجمهور جدید در مورد وحدت امت صحبت کرد. او گفت: 'حزبالله نمیتواند به تنهایی بجنگد'.
خوب باید درست ارزیابی شود. چه کسی این امت را قرنها تقسیم کرده است؟ دولت و نیروهای دولتی آنرا از هم پاشیدند. قدرت دولت-ملت آن را تکه تکه کرد. و تنها وحدت امت وجود ندارد. اگر میگویید وحدت امت، مسیحی هم در واکنش میگوید «وحدت مسیحی» و یهودی میخواهد متحد شود. باید وحدت همه، وحدت همه بشریت را خواست. ما باید بر این دینگرایی غلبه کنیم. دینگرایی و ناسیونالیسم ۱۰۰- ۲۰۰ سال است که در خاورمیانه ویرانی به بار آورده است. در واقع دلیل اصلی این همه جنگهای ویرانگر همین دینگرایی و ملیگرایی است. در واقع نابودی دیگری است، زندگی مشترک وجود ندارد. یکی میگوید نابودش میکنم، دیگری میگوید نابودش میکنم. این اشتباه است! اگر او به دموکراسی اعتقادی ندارد، پس باید به خواهری-برادری همه ادیان اعتقاد داشته باشد. او باید باور داشته باشد که همه مردم حق دارند با هم زندگی کنند. بگذارید چنین نظم زندگی برقرار شود. اولاً ادیان باید این رویکرد را رد کنند که «من تو را نابود میکنم، و فقط من زندگی میکنم.» همانطور که میدانیم اصل دین رد این درک است. مذاهبی که قدرتمند و ملی شدند اینگونه شدند و با ناسیونالیسم ادغام شدند. آنها با ناسیونالیسم دولت-ملت خود همه را به دشمن و همه جا را به منطقه درگیری تبدیل کردند. در نتیجه مردم غزه قربانی شدند. اکنون مردم لبنان قربانی میشوند.
قبلا گفتیم؛ ما شاهد حمایتهای زیادی از سوی مردم فلسطین بودهایم. ما به عنوان مردم کورد، به عنوان نیروهای آزادیخواه، نان آن را خوردیم و آب آن را نوشیدیم. نان و آب مردم و جامعه لبنان (بویژه شیعه) را خورده و نوشیدیم. انسان نمیداند چه بگوید، آنها خواهران-برادران ما هستند. ما عمیقاً در درد آنها شریک هستیم. چه بگوییم؟ پس نباید این اتفاق میافتاد. نباید به چنین چیزی فرصت داده میشد. اجازه دادن به این امر و عدم جلوگیری از آن به خودی خود جرم است. چه کسی این کار را کرد؟ چه کسی آن را انجام داد؟ جنایت میکنند. توجه کنیم؛ چه کسی بیشتر خواهان جنگ در لبنان بود؟ آکپ-مهپ بود، ترکیه بود. ارگانهای رسانهای آکپ و مناظرهکنندگان ۲۴ ساعت شبانهروز با جزئیات کامل در مورد چگونگی جنگ حزبالله و اسرائیل و نحوه رویارویی ایران و اسرائیل با یکدیگر و جنگ در لبنان صحبت میکردند. حالا جنگ راه انداختند. در لبنان احتمالاً آرزوهایشان برآورده شد و موفق شدند. آیا آنها به آنچه میخواهند راضی هستند؟ اکنون کسانی که این کار را انجام دادهاند، سکوت کردهاند. میدانند، جنایت کردند.
ایران اما در نوع خود کمی محتاط برخورد میکند. اما چرا لبنان اینگونه شد و به چنین وضعیت جنگی سختی رسید؟ این یک وضعیت تکاندهنده برای بشریت است. حملات اسرائیل وحشیانه است. ترکیه میگوید با این کار مخالف است. در اینجا حملات انجام شده توسط دولت ترکیه است. گفته میشود دستگاهها را منفجر کردهاند و از این تکنیک استفاده میشود. دولت ترکیه ۱۰ سال است که از اینها استفاده میکند. ما اینها را میدانیم. ما نیز شاهد شگفتی محافل حزبالله شدیم که اکنون همه بشریت آن را از لبنان میبیند. ما ضرر زیادی متحمل شدیم. قرارگاه ما بارها اعلام کرده است که از تکنیکها استفاده میشود. در حین گفتن این، از تکنیکهایی استفاده میشود که نباید استفاده شود و جنایت جنگی است. منظور این بود که جنایت جنگی در حال انجام است. ما هم نفهمیدیم. وضعیت در حال حاضر اینگونه است. بدترین چیز این است که فکر کنیم این تکنیک همیشه به نفع خودمان اختراع شده است و ندانیم چگونه اختراع شده است. ما در سراسر جهان دیدهایم که عمل در لبنان به نفع مردم نیست، بلکه برای جنگ است... ابتدا جنگ، سپس برای چیز دیگری استفاده میشود. تا زمانی که نظام قدرت و دولت وجود دارد، تولید فنی بر این اساس است. و همینطور هم شد. این را بارها توضیح دادیم، اما کسی به آن توجه نکرد. ما نتوانستیم آن را به اندازه کافی توضیح دهیم. اکنون همه میبینند که در لبنان چه گذشت. اسرائیل در حال انجام یک حمله تکاندهنده است. آنقدر که هیچکس نمیتواند در مقابل او وجود داشته باشد. او از همه نوع چیز استفاده میکند. چیزهایی که باید ممنوع شوند. قبلا اینجوری استفاده نمیکرد موانعی وجود داشت. دنیا به این سطح رسیده است. این وضعیت جنگ جهانی سوم است و به این نقطه رسیده است. همه باید اینطور ببینند. فاشیسم آکپ-مهپ بیشترین استفاده را از آنها میکند. از سلاحهای شیمیایی گرفته تا بمبهای هستهای تاکتیکی. برخی از آنها هنوز استفاده نشده است. به عنوان مثال، پهپاد استفاده نمیشد، پهپاد مسلح در گذشته ممنوع بود. هم استفاده و هم فروش آنها ممنوع بود. اکنون هیچ کس مانع آن نمیشود و این دولت ترکیه است که بیش از همه از آن علیه گریلاهای کورد استفاده میکند.
چرا این جنگ شروع شد؟ این جنگی است که صد سال، صد و بیست سال است که ادامه دارد. جنگ جهانی اول به پایان نرسید. انقلاب اکتبر بر اساس منطق آن جنگ به نتیجه نرسید، بر اساس منطق خودش نتیجه گرفت. جنگ جهانی دوم به همین منوال ادامه یافت. جنگ جهانی ۳ در واقع میخواهد بقایای جنگ جهانی اول را تکمیل کند. نظام مدرنیته سرمایهداری میخواهد خود را بر اساس نتایج صد ساله شکل دهد. این همان کاری است که قرار است با اسرائیل انجام شود.
پشت سر اسرائیل ناتو، آمریکا و اروپا قرار دارند. این خیلی واضح است. آنها انواع قدرت و ابزار را در اختیار دارند و برای گشودن مسیر انرژی برای منافع خود دست به حملهای مخرب میزنند. این جنگ برای تسلط بر منابع و مسیرهای انرژی است. این جنگ به عنوان مبارزه بین منافع و نیروهای مختلف شکل گرفت. البته عواقب آن را مردم متحمل میشوند. در گذشته این نیروها به تنهایی میجنگیدند. ولی اکنون نمایندگانشان را وادار به جنگ میکنند.
نتیجه چه خواهد شد؟ آنها در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ این جنگ را تا ۱۵ -۲۰ سال ادامه دادند تا خلیج فارس را در اختیار بگیرند. آنها از سال ۲۰۱۰ به کنترل مدیترانه شرقی ادامه میدهند. همانطور که اعلام کردند؛ آنها میخواهند یک مسیر انرژی از هند، خلیج فارس، اسرائیل، قبرس و یونان باز کنند. این طرح آمریکاست. ناتو با این موضوع کنار آمده است. این حملات اساساً حملات پاکسازی مسیر انرژی هستند. مانع در لبنان برطرف شده است. احتمالاً نمیتوان بیشتر از این تمدید کرد. نمیدانیم چگونه خواهد شد. آیا سوریه مانعی ایجاد خواهد کرد؟ اگر سوریه از اینها درس بگیرد، ممکن است مانع چندانی نباشد.
مرکز این جنگ ترکیه است
در خاتمه این را میگویم همانطور که قبلاً چندین بار گفتهام. دم گوساله در قبرس قطع خواهد شد. مرکز این جنگ ترکیه است. ترکیه دولتی نیست که بر اساس نتایج جنگ جهانی اول یا جنگ جهانی دوم شکل گرفته باشد. ترکیه دولتی است که بر اساس انقلاب اکتبر روسیه و وجود اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شروع جنگ جهانی سوم، میخواهند خاورمیانه جدیدی بر اساس مسیر انرژی ایجاد شود. ترکیه از این امر مستثنی است. بنابراین، این ترکیه تغییر خواهد کرد. آن چیزی که در مخالفت با سیستمی که در آن قرار دارد و بیشترین تضاد با نظام را دارد، ترکیه است که یکی از طرفین جنگ جهانی سوم بود. رهبر آپو ۱۵ و ۲۰ سال پیش بارها اینها را نوشته و هشدار داده است. او توجهات را جلب کرد و گفت: بلایای بزرگ برای شما پیش خواهد آمد. آنها گوش ندادند. اکنون فاشیسم آکپ-مهپ ترکیه را وارد چنین فاجعهای کرده است. نوبت به قبرس میرسد، به مرز ترکیه میرسد و جنگ در ترکیه تشدید میشود. دولت ترکیه چه خواهد کرد؟ آنها یا خدمتگزار کامل میشوند، تسلیم و همسو میشوند، همه چیز را از دست میدهند، یا اگر بخواهند آنها را به چالش بکشند، آنها را از هم خواهند پاشید. رهبر آپو گفت: 'تو را چهل تکه میکنند .'
حالا میخواهم این را بگویم. این بدان معناست که هیچ جایی برای دولت کنونی ترکیه در درون جهانی شدن نظام مدرنیته سرمایهداری یا در درون نظام مدرنیته سرمایهداری جهانی وجود ندارد. پس او باید راهی برای خود پیدا کند. به همین دلیل رهبر آپو یک جایگزین پیشنهاد کرد. او گفت: 'این ملیگرایی و دینگرایی دولت-ملت شما را نیز تکه تکه خواهد کرد'. در پاسخ، او پروژههای ملت دموکراتیک و کنفدرالیسم دموکراتیک را به عنوان راهحلهایی برای غلبه بر این مشکلات در کل خاورمیانه و ترکیه پیشنهاد کرد. این یک وضعیت بسیار واضح و آشکار است. اما او به آن گوش نکرد. هیچکس توجه نکرد تنها ایدهای که ترکیه را از فاجعهای که آکپ-مهپ به آن کشیده است نجات میدهد، ایده رهبر آپو مبنی بر کنفدرالیسم ملت-دمکراتیک است. این ایجاد یک ترکیه دموکراتیک مبتنی بر آزادی کوردها است. تنها قدرتی که میتواند این را تضمین کند رهبر آپو است. رهبر آپو تنها کسی است که میتواند او را از فاجعهای که به آن کشانده شده است، فاجعهای که آکپ-مهپ ترکیه را به آن کشانده، و فاجعهای که دولت کنونی آن را به درونش کشیده است، نجات دهد. اکنون او را تحت سیستم ظلم و شکنجه و نسلکشی قرار دادهاند که ۴۳ ماه است که هیچ اطلاعی از وضعیت او دریافت نشده است. میخواهند بدون نفس باقی بگذارند و خفه کنند. اما این افکار قدرت نجات ترکیه را دارد.
پس چه میخواهم بگویم؟ کسانی که ترکیه، روشنفکران، سیاستمداران، هنرمندان، زنان، جوانان، میهندوستان واقعی ترکیه را دوست دارند باید این حقیقت را ببینند. بنابراین، مطالبه آزادی جسمانی رهبر آپو باید کار میهندوستان و دموکراتهای ترکیه باشد تا کوردها. این راه حلی است که در خدمت دمکراتیکشدن ترکیه و همچنین آزادی کوردستان خواهد بود و به همان اندازه که کوردها را نجات میدهد، ترکیه را نجات خواهد داد. بنابراین، مردم ترکیه، زنان و جوانان و همچنین کوردها باید با سیستم شکنجه و انزوای امرالی مخالفت کنند. مردم ترکیه، آنهایی که ترکیه را دوست دارند، کارگران و زحمتکشان باید به اندازه کوردها خواهان آزادی جسمانی رهبر آپو باشند. اگر آنها میخواهند از شر این فاجعه خلاص شوند، تنها یک راه وجود دارد. و آن نیز دموکراتیزه کردن ترکیه بر اساس آزادی کوردها است. این به معنای نابودی فاشیسم، ناسیونالیسم و دینگرایی آکپ-مهپ است. اینها فاجعه میآورند. نمیتوان گفت: 'من میتوانم با این نابود کنم، ضربه بزنم، بشکنم و اسیر کنم. هیچکس نمیتواند به من چیزی بگوید'. به لبنان نگاه کنید، خواهید دید. قانون جنگل در این دنیا حاکم است. هر که قدرت داشته باشد میتواند باشد. تو قدرت داری؛ شما به کوردها ظلم میکنید، هر کاری میخواهید با کوردها میکنید. اگر فردا فردی با قدرت بیشتر از شما بخواهد این کار را با شما انجام دهد، چه خواهید کرد؟ آیا آنها انجام میدهند! انجام میدهند! این فقط یک قدرت در دستان شما نیست. در این راستا، آکپ-مهپ ترکیه را به این وضعیت رساند.
«باید تجمعهایی با مشارکت صدها هزار نفر برای آزادی رهبر آپو برگزار شود»
ترکیه باید برای آزادی جسمانی رهبر آپو بسیج شود. ۱۳ اکتبر در آمد تجمعی برگزار خواهد شد. باید ۵۰ هزار نفر، ۱۰۰ هزار نفر به آمد بیایند. بگذارید در استانبول، ازمیر، آنکارا، دریای سیاه، همه جا، در چوکوروا تجمع کنند. ۵۰ هزار، ۱۰۰ هزار، ۵۰۰ هزار نفری. جامعه باید به این روند «ایست» بگوید. راه دیگری وجود ندارد.
تنها راه حلی که خاورمیانه را از این فاجعه نجات میدهد، توسعه ذهنیت ملت دموکراتیک در برابر این دینگرایی و ناسیونالیسم، این ذهنیت دولت-ملت، ملت دموکراتیک و کنفدرالیسم دموکراتیک است. تنها چیزی که ترکیه را از نقطهای که به آن کشیده شده و تقریباً هر لحظه غرق خواهد شد، نجات میدهد، دموکراتیزه کردن ترکیه بر اساس آزادی کوردها است. پذیرش یک ملت دموکراتیک است. به همین دلیل رهبر آپو گفتند: 'به من فرصت دهید، یک هفته دیگر همه چیز را درست میکنم. ' جامعه ترکیه برای نجات ترکیه باید از آزادی جسمانی رهبر آپو دفاع کند. این در واقع راهی برای نجات خاورمیانه از این بلایا است. اما مدتها گذشت، قتلعام شد، خون ریخته شد. ما نمیدانیم چگونه اینها را تمیز کنیم. قبلا گفتیم؛ جنگ ما چنین جنگی نیست. ما با همه این جنگهای منافع مخالفیم. ما به مبارزه برای موجودیت، آزادی و زندگی دموکراتیک مردم و مبارزه برای حفاظت از موجودیت و آزادی خود بر اساس دفاع مشروع بله میگوییم. جنگ ما چنین جنگی است. جدای از اینهاست. نقطهای که جنگ جهانی به آن رسیده نقطه خطرناکی است، باید مراقب باشیم. به همین دلیل، بله، ما باید مبارزه خود را برای آزادی در همه جا توسعه دهیم. ما باید نیروهای گریلایی خود را بزرگ و تقویت کنیم. ما باید خوددفاعیمان را کاملاً در همه جا تقویت کنیم. مهمتر از همه، ما باید راهحل رهبر آپو مبنی بر ملت دموکراتیک و کنفدرالیسم دموکراتیک را به همه جا اشاعه دهیم. ما باید رهایی را با خلقهای همسایه پیشبینی کنیم.
بر این اساس، من به همه کسانی که در برابر این حملات ظالمانه که مردم را متحمل خسارات میکند مقاومت میکنند، درود میفرستم. من بار دیگر در درد مردم لبنان شریک هستم.