کاراسو: توافق با دولت ترکیه به معنای فروختن عراق است -تکمیل شد-
عضو شورای اجرایی کجک، مصطفی کاراسو توافق و سازش میان آنکارا و بغداد را ارزیابی کرد و گفت: «توافق با دولت ترکیه به معنای فروختن عراق است.»
عضو شورای اجرایی کجک، مصطفی کاراسو توافق و سازش میان آنکارا و بغداد را ارزیابی کرد و گفت: «توافق با دولت ترکیه به معنای فروختن عراق است.»
مصطفی کاراسو در برنامه ویژه تلویزیون مدیا هابر (Medya Haber) مشارکت کرد و انزوای تحمیلی بر رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان، جنگ در مناطق حافظتی مَدیا، حملات اشغالگرانه، توافق میان آنکار و بغداد را ارزیابی کرد.
مصاحبه با عضو شورای کنفدرالیسم جوامع کوردستان (کجک)، مصطفی کاراسو به شرح زیر است:
انزوای تحمیلی بر رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان ادامه دارد. مبارزه و کنشها علیه این انزوای تحمیلی نیز فزایش مییابند. شما سطح موجود را چگونه میبینید؟
قبل از هرچیز میخواهیم انزوای تحمیلی بر رهبر آپو را ارزیابی کنم، در ۴۰مین سالگرد کارزار ۱۵ اوت، جشن رستاخیز ۱۵ اوت را به رهبر آپو تبریک میگویم. به تمام مبارزان آزادی و خلق خود آن را تبریک میگویم. انزوای تحمیلی بر رهبر آپو بسیار دشوار است و ادامه دارد. هفته گذشته رفقا ارزیابیهایی انجام دادند. انزوای تحمیلی علاوه بر اینکه ادامه دارد، جنگی ویژه هم انجام میشود و به اصطلاح میگویند «ملاقات انجام خواهد شد اما جنبش ما نمیخواهد». این نه یک روز و نه یک هفته، بلکه سالهاست ادامه دارد. سالهای سال است تو چرا نمیگذاری که با وکلا و خانواده با او ملاقات کنند؟ اکنون میآیند و تبلیغاتی تهی میکند. بیگمان هیچکس هم این حرفها را باور نمیکند، همه جهان میدانند در مسئله رهبر آپو ما بسیار حساس هستیم. همچنین در سطح جهان هیچ جنبش دیگری وجود ندارد که تا این اندازه از رهبر خود صیانت کرده باشد. رهبر آپو ۲۶ سال است که در زندان اسیر میباشد، اما جنبش ما، مدیریتمان و خلقما تا به پایان از رهبر آپو صیانت میکند، در چارچوب ایدئولوژی و سیاستهای رهبر آپو، مبارزه ادامه دارد. به همینخاطر گفتند «در میان رهبر آپو و خلق و جنبش ما مشکل وجود دارد، جنبش ما نمیخواهند با رهبر آپو دیدار انجام شود» این یک دروغ بزرگ است. تبلیغات سیاهنمایی است. بر رهبر آپو انزوای شدید تحمیل میشود. در مقابل این امر، بدون شک صانتی عظیم نیز وجود دارد. صیانت از رهبر آپو از جنبش و خلق ما عملی شده است، به یک مسئله برای تمام خلقهای جهان متحول شده است. ۶۹ برنده جایزه نوبل برای آزادی رهبر آپو نامهای را امضا کرده و برای نهادهای بینالمللی و مقامات ترکیه فرستادند. این امر نشان میدهد که موضوع مطالبه آزادی رهبر آپو، درخواست تمامی انسانیت است. این انزوا به شیوه خودسرانه تحمیل میشود، هیچ بنیاد حقوقی، قانونی ندارد. به شیوهای آشکار میگویند؛ زمانیکه دیدار انجام دهیم، او سخنی خواهد گفت و بر جامعه تاثیر خواهد گذاشت. یعنی تنها با یک سخن، سیاست قتلعامگرایانه ترکیه ضرر خواهد دید و رسوا میشود. به همین علت نمیگذارند که دیدار و ملاقات انجام شود. وگرنه عدم ملاقات یا جلوگیری از دیدار هیچ دلیل دیگری ندارد. این کار را نیز از راههای مختلفی بیان میکنند. مدتی قبل متوجه شدیم که یک هیئت دولت ترکیه در اروپا دیدارهایی را انجام داده است، در آن دیدارها مشخص کرده بودند که دلیل ممانعت و جلوگیری از ملاقات اینست که رهبر آپو، نظرایات خود را بیان میکند و به جامعه و خلق پیام میدهد، به همینخاطر نمیگذارند ملاقات انجام شود. این امر را بصورتی کاملا مشخص و شفاف بیان کردند. اعتراف میکنند. واقعیت هم همین است، به همین علت نمیگذارند ملاقات انجام شود. مگر چنین چیزی ممکن است؟ سالهاست که یک زندانی، یک زندانی سیاسی، به شیوه خودسرانه اسیر شده است. هیچ بهانهای هم وجود ندارد. تمام بهانههایی که بیان میکنند هم دروغ میباشد. بیشک در مقابل این کار، مبارزه وجود دارد و وجود خواهد داشت. مطعئنا خلقما و انسانیت نیز از مبارزه برای آزادی رهبر آپو دست بردار نخواهند شد و آن را پیشبرد خواهند داد. ما میتوانیم بگوییم؛ آنان بسیار رسوا شدند. بدلیل اینکه رسوا شدند به جنگ ویژه روی میآورند. اکنون میتواند بیاید و با تبلیغات سیاهنمایی بگوید؛ «ملاقات انجام خواهد شد اما جنبش نمیگذارد» آنان بسیار در تنگنا قرار گرفتند، این امر نشان میدهد به همین خاطر اینچنین دروغهایی میگویند که کسی آن را باور نمیکند. سالهاست تو چرا نمیگذاری خانواده و وکلا ملاقات کنند، سپس چنین دروغهایی را سرهم میکنی. این امر واقعیت دولت ترکیه است. دولت ترکیه تماما یک دولت جنگ ویژه است، در برابر کوردها هیچکدام از سیاستهایش مطابق با قانون، سیاست عادی و اخلاق نیست. تمام سیاستهایش برضد کوردها و جنگ ویژه است. جنگ فریب و دروغگویی انجام میدهد. جنگ فریب جامعه را عملی میکند. جنگ علیه کوردها را بر این اساس اجرایی کرده است. زمانیکه مسئله کورد باشد، باید شما به هیچ چیز دولت ترکیه باور نکنید. باید جامعه، سیاستمداران و جهان به او باور و اعتماد نکنند. در مسئله کورد، کارش تنها دروغگویی و باژگون کردن واقعیتها و حقایق است. فریب جهان، جامعه ترکیه و جامعه کورد، کاراکتر اصلی و بنیادین دولت ترکیه است. باید این امر به خوبی درک شود. چیزی که بیش از پیش گسترش خواهد یافت، مبارزه آزادی برای رهبر آپو است. در این مورد دولت ترکیه رسوا خواهد شد. با تحمیل انزوا و جنگ روانی بر رهبر آپو آشکار شده است که دولت ترکیه، چگونه دولت و حکومت فاشیستی است. زیرا روشنفکران و نویسندگان بسیار در سراسر جهان از رهبر آپو صیانت میکنند، میخواهند که رهبر آپو آزاد شود. اعلام میکنند که صیانت از رهبر آپو، صیانت از آزادی جهان و دمکراسی است. این یک واقعیت است. این ارم گام به گام در سراسر جهان اشاعه خواهد یافت. زیرا تفکرات رهبر آپو نه تنها خلق کورد بلکه تمام خلقهای خاورمیانه و جهان مرتبط میباشد. تفکرات رهبر آپو تمام انسانیت را مخاطب میگیرد و به آن مرتبط است. در زمانیکه مدرنیته کاپیتالیست، جهان را میپوساند، تفکرات رهبر آپو راهنمای رهایی است. فراخوانی برای رهایی است. بجز پارادایم و ارزیابیهای رهبر آپو، انسانیت نمیتواند از این پوسیدگی و فروپاشی مدرنیته دمکراتیک، رها شده و خود را نجات دهد. به همین علت انسانیت، مبارزه آزادی رهبر آپو را همزمان به مثابه مبارزه آزادی و رهایی خود میبیند و فراتر و فراتر صیانت از رهبر آپو ادامه خواهد داشت.
ما در ۴۰مین سالگرد کارزار ۱۵ اوت میباشیم. سالگرد رستاخیز در کوردستان و بسیاری از دیگر مناطق جهان جشن گرفت. این امر از جنبههای بسیاری ارزیابی میشود. من میخواهم بصورتی ویژه از منظر زندان این پرسش را مطرح کنم. شما آنزمان در زندان شهر آمد بودید. کارزار رستاخیز ۱۵ اوت چه تاثیری بروی زندانها داشت؟
قبل از اینکه به پرسش شما پاسخ بدهم، یاد فرمانده کارزار ۱۵ اوت، رفیق عگید را با احترام گرامی میدارم. رفیق عگید یک پیشاهنگ راستین این جنبش بود، به برهه روح بخشید. همچنین یاد شهدای ماه اوت از جمله رفیق اردال، حسین ماهیر، ذکی شنگالی و آتاکان ماهیر را با احترام گرامی میدارم. بیگمان در ماه اوت، صدها و هزاران رفیق ما شهید شدهاند. اما در شخص آنان یاد تمام رفقا را گرامی میدارم. قبل از مدتی کوتاه، مرکز مدافع خلق اعلام کرد که رفیق آلان ملازگر و بَروار درسیم شهید شدند، یاد آنان را نیز با احترام و قدردانی گرامی میدارم. بیشک آنان پیرو راه رفیق عگید رهپیمایی کردند، برای پیروز کردن کارزار ۱۵ اوت در سختترین شرایط مبارزه کردند، در دشوار ترین شرایط راهپیمایی کردند. به ویژه در سالهای اخیر شهادت رفقایی که در مبارزه حضور داشتند و علیه دشمن مبارزه کردند، رفقایی بسیار ارجمند بودند. مبارزه آنان بسیار ارجمند است. آنان رفقای اراده و مصمم بودن برای به پیروزی رساندن کارزار ۱۵ اوت را به هرکسی نشان دادند. شهادت آن رفقا خط مبارزه را برجسته کرده و آن را برای همگان عیان نموده است. آنان کاری میکنند تا مبارزه بیوقفه تداوم یابد.
زمانیکه کارزار ۱۵ اوت عملی شد ما در زندان بودیم. در آنزمان فشارها علیه زندانها کمی کمتر شده بودند، در نتیجه آخرین مقاومت در ماه ژانویه ۱۹۸۴ بود که این فشارها در زندانها کاهش یافته بود. بیگمان در اینجا باید بگویم که زمانیکه ما در مقاومت ژانویه ۱۹۸۴ حضور داشتیم، خانوادهای به دیدار ما آمد. بیان کرد که رفقا به منطقه بوتان آمدند، تدارکارتی انجام دادند، مبارزه گریلا را آغاز خواهند کرد. ما مقاومت میکردیم، شاید برای اینکه به ما روحیه بدهد چنین اطلاعاتی را به ما داد. من در ابتدا این را برای هیچکس تعریف نکردم، تا چند ماه در این مورد با کسی حرف نزدم. سپس فکر کردم اگر به رفقا بگویم این کاری تا چه اندازه درست است، تا چند ماه در اینباره حرفی نزدم. سپس تنها برای یک رفیق این ماجرا را تعریف کردم، زمانیکه کارزار ۱۹۸۴ عملی شد، رفقا کنجکاو شده بودند که چه کسی این کار را کرده است. گتفگوهایی میان رفقا صورت میگرفت. بدلیل اینکه در مقاومت بزرگ روزه مرگ سال ۱۹۸۴ یک خانواده به ما اطلاع داده بود، ما هم گفتیم که آنان رفقای ما هستند، تدارکات انجام داده بودند. ما گفتیم که این عملیات آنان است. ما شنیده بودیم که جنبش ما مشغول تدارکات است، میخواهد خود را سازماندهی کرده و مبارزه کند. ارتباط ما با خارج بسیار کم بود. کمی قبل از پایان سال ۱۹۸۳ بود که ما چنین اطلاعاتی را دریافت کرده بودیم. ما اطلاع پیدا کرده بودیم که رفقا مشغول تدارکات هستند، گفتگوهای درباره انجام مبارزه گریلایی وجود دارد. در دست ما کتاب «مسئله کوردستان و راههای رهیافت» وجود داشت، بخشی از آن به دست ما رسیده بود، نه کل کتاب. زمانیکه یک رفیق از زندان شهر خارپت به زندان شهر آمد که ما در آن قرار داشتیم تبعید شد، آن را با خود آورده بود. ما تلاش کردیم که از این بخش چیزهایی را درک کنیم. ارتباطات بسیار کمی داشتیم. بیگمان کارزار ۱۵ اوت، تاثیر بسیار عظیمی بر زندان گذاشت. مثل این بود که بار سنگینی از روی دوش رفقا برداشته شده باشد. شکنجهای که تا به آن روز علیه رفقا صورت میگرفت دیگر بیمعنا بود. یعنی شکنجهای که در راه آرمانشان علیه آنان انجام شده بود با کارزار ۱۵ اوت بسیار با معنا شده بود. به این شیوه، کارزار ۱۵ اوت زندانها را بسیار متاثر کرد. بر فشارهای قبلی نیز بسیار تاثیر گذاشت. مقاومتی وجود داشت، اما بدلیل اینکه فشار بسیاری اعمال میشد، تاثیر این فشار هم احساس میشد. اما با کارزار ۱۵ اوت دیگر این امر به تمامی از بین رفت. ۱۴ جولای در سطحی مهم کار خود را انجام داده بود، باوری و اعتقاد به یک مبارزه بسیار نیرومند شده بود. در زندانها هم برای سازماندهی و هم برای مقاومت، یک اتمسفر و هوایی جدید آفریده شده بود، اما ۱۵ اوت این امر را به مرحله جدیدی رساند. واقعا هم دل همه آرام گرفت، روحیه گرفتیم. دیدیم که مقاومت انجام میشود، بخاطر همین در کشیدن هم مهم و قابل احترام است. این بسیار مهم بود. بیگمان با ۱۵ اوت دیگر نقش زندانها هم تغییر پیدا کرد. زیرا مقاومت زندانها در زمانیکه مبارزه وجود داشت، در میان سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ به یک پل مبدل شده بود. در سال ۱۹۸۰ کودتای نظامی رخ داده بود، حزب ما یک عقب نشینی تاکتیکی انجام داده بود. یعنی در چنین برههای مقاومت زندانها این خلا را پر میکرد. به یُمن مقاومت بزرگ روزه مرگ ۱۴ جولای به پلی مهم تبدیل شد و تاثیر مهمی برجای گذاشت. بیگمان این مقاومت بر آغاز ۱۵ اوت نیز تاثیر گذاشت. یکی از بزگترین تاثیراتی که ۱۵ اوت بر زندانها ایجاد کرد این بود که سیاستهای دولت در زندانها را به تمامی شکست داد. دولت ترکیه میخواست در زندانها، زندانیان را تسلیم کند و سپس نیز پیشاهنگان مقاومت را اعدام کند، هدف این بود. چنین سیاستهایی جریان داشتند. اما زمانیکه ۱۵ اوت به وجود آمد؛ همچنین وقتیکه قبل از ۱۵ اوت هم نتوانستند جنبش را پاکسازی کنند، مبارزه ادامه یافت؛ در سال ۱۹۸۳ گریلا به میهن آمده بود، دولت ترکیه در سال ۱۹۸۳ به نام «عملیات خورشید» در مناطق حفاظتی مدیا، حملاتی را انجام داد بخصوص در منطقه بهدینان. برای اینکه جنبش شکست نخورد، رهبر ما برای دوباره سازماندهی کردن جنبش، بسیار تلاش کرد، زیرا سازمان ضربه خورده بود او نیز دوباره سازماندهی کرد. در ترکیه تقریبا از تمام دیگر سازمانها، اعدامهایی صورت گرفتند. محکومین غیرنظامی را نیز اعدام میکردند، محکومان حقوقی نیز همینطور. در ترکیه کسانیکه بیش از همه علیه فاشیستها، تبهکاران، سلطهگران و جاسوسها عملیات مسلحانه انجام داد، جنبش ما بود. قبل از کودتای ۱۲ سپتامبر، پس از ۱۹۸۳ برای اولین بار در کوهستانهای کوردستان در گروههای دهها نفری، سلاحهای سنگینتر و تحرکات به وجود آمده بود. نه تنها با تپانچه و سلاحهای کمری و سبک، بلکه با اسلحههای سنگینتر تحرکات وجود داشت. در آنزمان سلاح M1 ، کلاشینکف و G3 وجود داشت. دیگر با این سلاحها در کوهستانها تحرکات ایجاد شده بود، در برابر سربازان و ژاندارمها جنگ صورت میگرفت. ژاندارمها کشته شدند. همچنین در این زمان جنبش ما علیه پلیسهای شنکنجهگر هم عملیاتهای مسلحانه بسیاری انجام داد. کوتاه میتوان گفت که قبل از کودتای ۱۲ سپتامبر در مقابل فاشیستها، در مقابل پلیسهای شکنجهگر و سربازان اشغالگر ترکیه، کسانیکه بیش از همه مبارزه کردند، جنبش ما بود. اما از دیگر سازمانها افرادی را اعدام کردند. نتوانستند در میان ما کسی را اعدام کنند. نتوانستند اعدام کنند، چون سازمان روی پا ماند و سپس کارزار ۱۵ اوت آغاز شد، در چنین موقعیتی اعدام کردن نتیجهای کاملا برعکس باخود به همراه میداشت. اگر اعدام میکردند این امر مبارزه را تضعیف نمیکرد، بلکه خلق را بیش از پیش خشمگین مینمود، اینچنین مبارزه قویتر میشد. به همین خاطر هم بود که از دیگر سازمانها افرادی را اعدام کردند اما نتواستند از جنبش ما کسی را اعدام کنند. دلیلش این بود که نتوانستند ما را سرکوب کنند. ما مبارزه میکردیم و کارزار ۱۵ اوت هم ایجاد شد. به همین علت بود که کارزار ۱۵ اوت از اعدامها ممانعت کرد، در زندانها دیگر نمیشد که مثل قبل اعمال فشار کنند. در شخص زندان، میخواستند تمام جنبش را تحت تاثیر قرار دهند، آن را سرکوب کنند، اما دیگر جنبشی که روی پا ایستاده بود، مقاومت کرد. اگر در زندان دوباره اعمال فشار میشد چه روی میداد؟ درواقع در چنین موقعیتی که جنبش تا این اندازه مقاومت کرد، دیگر اعمال فشار هم هیچ تاثیر نمیداشت. به همین علت ۱۵ اوت تاثیر مهمی بر زندانها ایجاد کرد. واقعا هم روحیه بسیاری از آن کسب کردیم. راهپیمایی ما راهم تغییر داد. راهپیمایی رفقایی تغییر پیدا کرد که در مقابل این حد از شکنجه و فشار قرار داشتند. به همین خاطر تاثیر عظیمی در زندان ایجاد کرد.
رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان کارزار ۱۵ اوت را «رنسانس کوردها» تعریف کرده است. به ویژه اگر فشارهای کنونی علیه فرهنگ و ادبیات کوردی در نظر بگیریم، کارزار ۱۵ اوت چه تاثیری بر کارهای فرهنگی و هنری در کوردستان برجای گذاشته است؟ برای محافظت از این تاثیرات چه موضعی باید گرفته شود؟
فرهنگ و هنر برای یک خلق و جامعه، منبع بنیادین حیات است. اگر فرهنگ، هنر و ادبیات جامعه از بین برود، آن جامعه مرده است، در آستانه مرگ است. قبل از کارزار ۱۵ اوت، خلق کورد در آستانه مرگ قرار داشت. امید و احساس کوردها شکسته بود، حیات نوین چگونه باید باشد، خواست حیاتیاش شکسته شده بود. کورد به چنین جامعهای مبدل شده بود که روزانه میزیست، تنها خود را تامین میکرد و دیگر بس. جامعهای شده بود که امید خود به حیات و آیندهاش کاهش یافته بود. در میان جامعهای به این شیوه، هنر و ادبیات ممکن نمیباشد. هنر و ادبیات، احساس را میآفرینند. امید را به وجود میآورند. باوری و اعتقاد به آینده، انتظار از آینده با خود هنر و ادبیات را به وجود میآورد. در میان جامعه اگر دینامیسمهای حیات وجود داشته باشند، تغییرات هم به وجود خواهد آمد، هنر و ادبیات هم به وجود خواهد آمد. اما قبل از ۱۹۸۴، احساس، امید جامعه، باوری به آینده شکسته شده و رخت بربسته بود، به چنین جامعهای مبدل شده بود که بجز احساس روزانه و روزگذر، دارای هیچ احساس دیگری نبود. ۱۵ اوت با خود نتایجی بسیار مهمی را به ارمغان آورد. با این کارزار کوردهایی که امیدشان شکسته شده بود، از نو امیدوارم شدند. به همینخاطر رهبر آپو همیشه میگفت «امید از پیروزی هم ارجمندتر است». یک سخن کهن ژاپنی وجود دارد که میگوید «کسیکه خانه خود را از دست بدهد، چیزی را از دست داده است اما کسیکه امید خود را از دست بدهد، همه چیز خود را از دست داده است». واقعا هم کوردها امید خود را از دست داده بودند. به همین علت ۱۵ اوت، امید را آفرید. احساس و هیجان جدیدی را به وجود آورد، باوری به آینده را به ارمغان آورد.
جامعه به خود آمد و کوردها دوباره خود را دیدند. خلق کورد، جامعه کورد درک کرد که یک ملت است، جامعهای است، میتواند آزاد شود، میتواند دمکراتیک شود، میتوند امید به آینده داشته باشد. به همین علت تاثیر ۱۵ اوت از جنبه احساس، امید و ارزشها بسیار وسیع و عظیم بود. انسان جهتی هم این حیات را با هنر، ادبیات، هنر و فرهنگ میآفریند. اما برای هنر، ادبیات و فرهنگ نیز به امید نیاز میباشد. به باوری به آینده و احساسهای نوین نیاز میباشد. در میان جامعه، پایههای جدیدی الزامی هستند که با خود تغییر به وجود بیاورند و دینامیسمهایی را ایجاد کنند. کارزار ۱۵ اوت این امر را به ارمغان آورد. احساس، هیجان، اشیاق وافر و باوری به آینده را به منصه ظهور رساند. نظر انسانها تغییر یافت. در نتیجه این امر نیز فرهنگ، هنر و ادبیات بسیار توسعه پیدا کرد. بله مرکز فرهنگی مزوپوتامیا (نچم) ایجاد شد، نچم در سال ۱۹۹۱ بنیانگذاری شد. چیزیکه آن را بنیانگذاری کرد، کارزار ۱۵ اوت است. ارزشها و قیامهای آن است. بر همین اساس موسیقی توسعه یافت؛ ادبیات و شعر پیشرفت به خود دیدند. در همه جا کوردها دیگر حیاتی با اشتیاق را آغاز کردند. حیات را احساس کردند. حیاتی با فرهنگی کوردی را زیستند. قبل از آن چنین برههای وجود داشت که از کورد بودن خود فرار میکردند. بله کورد بودن به پایان نرسیده بود، اما بیامید بود، باوریش نابود شده بود. سیاستهای نسلکشی دولت ترکیه و سیاستهای ترکسازی تا حدی بر جامعه تاتیر نهاده بود. با احساس، ارزش و تفکر کارزار ۱۵ اوت، دینامیسمهای بزرگی در جامعه آفریده شد و هنر و فرهنگ، پیشرفتهای بزرگی ایجاد شد. درواقع زمانیکه به تاریخ انسانیت توجه کنیم، میبینیم که بیش از هر زمان دیگر به ویژه در مقطع انقلاب و مبارزه، هنر و ادبیات پیشرفت کرده است. از ادبیات فرانسه بحث میکنند، ادبیات فرانسه پس از رفرم رنسانس در زمان روشنگری ایجاد شد.
ادبیات روسیه بیش از هر زمان دیگر قبل از انقلاب و همچنین پس از انقلاب هم با خود دینامیسم اجتماعی را آفرید؛ حیاتی نوین را ایجاد کرد. در اینباره کتابهای مهمی وجود دارند. رمان «چگونه زیست» از الکساندر پوشکین بدلیل اینکه در میان جامعه روسیه تفکرات و احساسات جدیدی را آفرید، به دلیل پیشرفتهای بزرگی مبدل شد. به همین خاطر بسیار مهم است که رهبر آپو، کارزار ۱۵ اوت را رنسانس کوردها عنوان کرده است.
رهبر آپو آشکار کرد که در میان جامعه کورد، احساس چگونه کشته شده و از بین رفته است؛ کوردها چگونه از روحیه و امید دور شدند. بدلیل اینکه ۱۵ اوت این وضعیت را تغییر داد، رهبر آپو هم این برهه تغییرات بزرگ را به مثابه رنسانس کوردها تعریف کرد. دولت ترکیه اکنون برای اینکه از این تغییرات جلوگیری کند به ادبیات، هنر، فرهنگ و زبان کوردی حمله میکند. زیرا چیزی که جامعه را ایجاد کند، همین موارد هستند. حیات سرشار از احساس، احساساتی نوین، ژرفایی در احساس، حرکت کردن مطابق احساسها میباشد. چیزیکه به زندگی معنا میبخشد، ادبیات، هنر و فرهنگ است. به همین خاطر دولت ترکیه اکنون به رقص، موسیقی و زبان حمله میکند، به کنسرتها مجوز برگزاری نمیدهد. بجای آن به کنسرتهایی اجازه برگزاری میدهد که به نسلکشی کوردها خدمت کنند. ما میشنویم، برخی از هنرمندان کورد هم در این کنسرتهای دولتی و کنسرتهای جنگ ویژه مشارکت میکنند. ما آنان را به شدت محکوم میکنیم. هنرمندان کورد نباید بدینگونه باشند. ادبیات کورد اینچنین نمیشود. آنان از معنای هنر بیخبرند. نمیدانند هنر چیست. هنر را تنها به مثابه یک مراسم جشن و یا عرصهای برای پول درآرودن میبینند. آیا چنین چیزی ممکن است؟ این نه هنر است و نه هنرمندی. هنرمندانی که چنین اعمالی را انجام میدهند، باید هرچه زودتر از این موضع خود دست بردارند. اگر نه در تاریخ کوردها لعنت خواهند شد.
با شلیک اولین گلوله، کارزار ۱۵ اوت و جنگ گریلایی آغاز شد. تا کنون هزاران گریلای زن و مرد در بسیاری از مناطق کوردستان، مقاومتی تاریخی را انجام میدهند. فرمانده قرارگاه مرکزی مدافع خلق، مراد کاراییلان دباره سطح جنگ موجود اطلاعات مهمی را با افکار عمومی در میان گذاشتند. در رابطه با جنگ موجود چه میگویید؟ در ۴۱مین سال این کارزار، چه پیشروی ما میباشد؟
قبل از هرچیز، به فرماندهان نیروهای مدافع خلق (هپگ) و تمام مبارزانی که این مبارزه عظیم را انجام میدهند، درود میفرستم. یاد شهدا را با احترام و قدردانی گرامی میدارم. بهواقع رفقای ما مبارزهای تاریخی را انجام میدهند. بدینگونه احساس، روح مقاومت یک خلق را به وجود میآورند. یک خلق به منصه ظهور میرسانند. هر مبارزه کاراکتر مقاومت خلق را قویتر میکند؛ چنان میکند که شکست نمیخورد. این تنها مقاومت یک نفر، دهها و پنجاه نفری نیست، به مقاومت و ارزش یک خلق مبدل میشود و این امر نیز در سختترین و دشوارترین شرایط عملی میشود. بدین شیوه، خلق کورد را به چنین خلقی مبدل میکنند که در سختترین و دشوارترین شرایط مقاومت کند.
این بسیار مهم است؛ رفقای ما که اکنون در مناطق حفاظتی مدیا در تونلها و به شیوه تیمهای متحرک، به نبرد میپردازند، واقعاهم مبارزهای تاریخی و نمونهای را انجام میدهند. باید خلق کورد این امر را ببیند. آن رفقا شایسته هرگونه کرامت و احترام هستند.
قبل از اینکه از مقاومت در مناطق حفاظتی مدیا بحث کنم، میخواهم بگویم که در مدت اخیر در باکور کوردستان هم مقاومت بسیار بزرگی انجام میشود. جنگی مهم رخ داد. رفقای ارجمندی هم شهید شدند. یاد رفقایی که در باکور کوردستان شهید شدند و تمام رفقای شهید ارجمند را با احترام و قدردانی گرامی میدارم. بیگمان این مبارزه مصممانه آنان کاری خواهند کرد که این مبارزه مُصِرانه ادامه یابد.
مقاومت در مناطق حافظتی مدیا همهجانبه است. در مدت اخیر یگانهای هوایی شهید دوغان زنار، عملیاتهای مهمی انجام میدهند. ضربات مهمی بر دشمن وارد میآورند. بیشک دشمن با پشتیبانی حزب دمکرات کوردستان (پدک) در همان مناطقی که قبلا با جنگ گام به گام میآمد، اکنون از منطقه خابور در منطقه تحت تسلط پدک از جاده آسفالت میآید و مناطق گریلایی در باشور کوردستان را محاصره میکند همچنین نیروهایش را در باشور مستقر میکند. اکنون چون در باشور کوردستان مستقر هستند به مناطق زاپ، متینا و آواشین حمله میکنند. قبل از همه هم از منطقه دیرلوک به منطقه گاره حمله میکنند. اکنون به منطقه بَرگاره حمله میکنند. حملات هوایی انجام میدهند، روستاها را آتش میزنند و خالی از سکنه میکنند. بیشک جنگ از روز ۳ جولای به بعد به مرحل جدیدی رسیده است. در این ۳ ماه با پشتیبانی پدک به این مرحله جدید رسید. ترکیه دیگر از اقلیم کوردستان را به مثابه یکی از مناطق خود استفاده میکند، مثل اینکه در منطقه خودش باشد، حرکت میکند. قبلا در باکور هم از خطوط مرزی یا از خود آن مناطق حملاتی را انجام داده و ورود میکرد. با هواپیماهای جنگی، هلیکوپترها، پهپادهای مسلح و به این شیوه قدم به قدم میآمد. اکنون چنین نیست. اکنون به حملهای مبدل شده است که مناطق گریلایی یعنی متینا، زاپ و آواشین را از جناح باشور محاصره کرده است. از سوی دیگر گاره را هدف گرفته است. اکنون روستاهای منطقه برگاره را آتش میزند. درست اینست که بگوییم اکنون در تمام مناطق حفاظتی مدیا آتشسوزی وجود دارد. بیشهزارها را آتش میزنند. افکار عمومی و جهان باید این را بداند؛ هر روز با هواپیماهای جنگی دهها بار حمله میکنند. هر حمله هواپیماهای جنگی هم به معنای ایجاد آتشسوزی است. به همین خاطر اکنون در مناطق حفاظتی مدیا، در تمام مناطقی که مبارزه در آن وجود دارد، آتشسوزی رخ میدهد. کوردستان در آتش میسوزد، پدک هم نگاه میکند. میهندوستی آنان، علاقه آن به میهن همین اندازه است. کوردستان در آتش میسوزد. بر این موارد وقوف داشته باشید. بخصوص از بهار گذشته تا زمستان یعنی هر حمله هوایی در این ۶ ماه به معنای آتشسوزی است. فکر کنید که اکنون، در ترکیه نیز آتشسوزی رخ میدهد. با یک عمل اشتباه کوچک آتشسوزی رخ میدهد. در یونان هم آتشسوزی به وجود میآید. در وضعیتی به این شیوه که در جاییکه هر روز حملات هواپیماهای جنگی انجام میشود چه رخ خواهد داد؟ همه جا آتش خواهد گرفت، که اینگونه هم هست. وضعیت بدین شیوه میباشد.
جنگ وجود دارد، در منطقه خاکورک هم جنگ جریان دارد. در همه جا جنگ وجود دارد. دولت ترکیه خود میگوید که در همه جا را اشغال خواهد کرد. این بدین معناست که پدک از او حمایت خواهد کرد. میگوید همراه هم تمام این مناطق را کنترل خواهیم کرد. این امر بدین معناست که به همراه پدک و عراق، مناطق باشور کوردستان را به مثابه مناطق تحت سلطه خود، مثل مردین و سِرت بدست میگیرد. به همینخاطر چنین حرف میزند. بیشک در مقابل این امر مقاومت ادامه دارد، ادامه هم خواهد داشت. گریلا به حملات دولت ترکیه با تاکتیکهای مناسب، با تاکتیک گروههای متحرک و تونلهای جنگی پاسخ میدهد. بدلیل اینکه تیمهای متحرک که بر تونلهای جنگی تکیه دارند، در همه جا حضور دارند، هر تونل جنگی مثل یک قلعه میباشد. از آنجا هم تیمهای متحرک بیوقفه به جنگ میپردازند. به نیروهای دشمن ضربه وارد میکنند. تیمهای متحرک هر روز از آنجا خارج شده و در همه جا به دشمن حمله میکنند. از سوی دیگر یکی از ویژگیهای تونلهای جنگی هم اینست که بر منطقه حاکمیت دارند. سربازان نمیتوانند خود را به مناطقی که در آن تونلها وجود دارند نزدیک کنند. بدین شیوه هم تیمهای متحرک از تونلها خارج شده، تحرکات خود را آغاز کرده و به دشمن ضربه میزنند. در تابستان هم به آنان ضربه میزنند، قبلا تنها زمانیکه باران میبارید رفقا عملیات انجام میدادند اما اکنون فرقی نمیکند چه باران ببارد و یا نبارد، در هر شرایطی رفقا دشمن را هدف گرفته و به آن حمله میکنند. بدین شیوه جنگ ادامه خواهد داشت. زیرا این مقاومت، مقاومت آزادی خلق کورد است، مقاومت هستی و نیستی است. میگوید، نابود خواهم کرد. جنگ نابود کردن کوردها را انجام میدهد. علیه جنگ نسلکشی به راه انداخته است. موجودیت کوردها را نمیشناسد، موجودیت پدک را هم نمیشناسد. اکنون بدلیل اینکه علیه پدک از آنان استفاده میکند، با آنان ارتباط برقرار کرده است. یعنی اگر موجودیت پکک وجود نداشته باشد، درواقع کار پدک هم تمام شده است. کاری که انجام دهد وجود ندارد. با نگرش دولت-ملت ترکیه میخواهد کوردها را نابود کند. میخواهند کوردستان را به عرصه گسترش ملت ترکیه مبدل کنند. نگرش کنونی ترکیه چنین است. باید همه کوردها به این امر واقف باشند. یعنی دشمنی دولت ترکیه تنها با چپگرایان و سوسیالیستهای کورد نمیباشد. برای اینکه کوردها را انکار کند، مهم نیست که دارای چه طرز تفکر سیاسی هستند. چه راستگرا باشد، چه اسلامی فرقی ندارد، کورد برای دولت ترکیه نیرویی است که باید پاکسازی شود. یعنی هیچکس نمیتوند بگوید؛ دولت ترکیه دشمان فلان کوردها است. او دشمن تمام کوردها است. تنها در این زمان از کوردهای ضعیف بهره میگیرد تا کوردهای قوی را نابود کند.
به همین خاطر رنگ سیاسی دشمنی دولت ترکیه با کوردها وجود ندارد. بخاطر سیاست با کوردها دشمنی نمیکند. تنها بخاطر اینکه کورد است، دارای هویت کوردی میباشد، بخاطر اینکه میخواهد با فرهنگ و هویت خود زندگی کند، با کوردها دشمنی میکند. همگان باید بر این ارم واقف باشند. هیچکس خود را فریب ندهد. بدون شک به همین علت مقاومت رفقای ما هم ادامه خواهد داشت. ما به مقاومت آنان درود میفرستیم. بیگمان در این جا، این امر را بیان میداریم. باید خلق ما بهتر و بیش از پیش صیانت کند، روشنفکران، احزاب سیاسی باید بهتر و بیشتر صیانت کنند. احزاب سیاسی در باکور، باشور، روژهلات و روژاوای کوردستان از آن صیانت کنند. باید از مبارزه حمایت کنند. خلق، جوانان، زنان باید به هرشیوه ممکن از مبارزه صیانت کنند. گریلا مبارزهای اینچنین بزرگ هستی و نیستی را انجام میدهد، به همین خاطر تنها نظارهگر ماندن نمیشود. یعنی نمیتوان گفت؛ گریلا بخوبی میجنگد، بخوبی مقاومت میکند، به شیوهای عظیم مقاومت میکند. این تنها مشکل گریلا نیست، مسئله و مشکل هستی و نیستی یک خلق است، مشکل همگان و هرکسی است. به همین علت باید بهتر و بیشتر از مبارزه صیانت کرد.
در این حملات اشغالگرانه، عراق هم نقش دارد. در دیدار اخیری که در آنکارا انجام شد یک توافقنامه به امضای رسید و اینگونه نشان که داد که نقش بزرگتری را ایفا خواهد کرد. حکومت موجود عراق، خلق عراق با چگونه تهدیدی روبرو میکند؟
توافقنامهای را به امضا رساندند، معلوم است که این کار را بیشتر هم توسعه خواهند داد. چیزی که عراق را به این جا کشاند، بصورت اساسی سیاستهای پدک است. ترکیه و پدک همراه با هم، عراق را تحت فشار میگذارند و بدین شکل عراق را به جنگ میکشانند. آنان را به بخش از جنگ علیه ما مبدل کردند. پدک همیشه به دولت ترکیه میگفت؛ عراق را هم مشارکت دهیم، ینک را هم مشارکت دهیم، با این کار میتوانیم به نتیجه برسیم. اکنون عراق را به این جنگ کشاندند، حالا هم نوبت ینک است که علیه ینک هم سیاستهای بزرگی انجام دهند. پدک خود چنین نیرویی است، هرکسی این را میداند؛ پدک با رابطه با استعمارگران و ارتباط با دشمان کوردها، دیگر سازمانهای کوردی را که برای خود به مثابه رقیب میبیند را پاکسازی میکند. زندگی پدک، زندگی سیاسی پدک بدین شکل است. ینک را چگونه از هولیر بیرون راندند؟ با همدستی صدام این کار را کردند. تانک، سربازان صدام آمدند و ینک را از هولیر بیرون کردند، بجای آنان پدک را مستقر کردند. اکنون نیز تلاش میکنند که این کار را از طریق همدستی با دولت ترکیه انجام دهند. پدک همیشه، از ابتدای تا کنون خواسته است که ینک را پاکسازی کند. پس از اینکه پکک نیز به یک نیرو مبدل شد، خواست که پکک را نیز پاکسازی کند. برای این کار هم همیشه از دشمنان استفاده میکن. با شانتاژ، عراق را هم در این کار مشارکت داد. علیه عراق شانتاژ میکند؛ میگوید اگر تو این سیاست را انجام ندهی من با دولت ترکیه بیشتر همدستی میکنم، برای عراق مشکل آفرینی میکند. بدین شکل از طریق اعمال زور عراق را در این کار مشارکت داد. بله، فشار دولت ترکیه هم وجود دارد، اما اگر پدک در این کار نمیبود، عراق به این سطح نمیرسید. کسیکه بیش از همه میخواهد جنبش ما از میان برداشته شود، پدک است. کسیکه حزب پاده را در شنگال باقی نگذاشت، پدک است. کسیکه بیش از همه میخواهد در عراق احزاب دمکراتیک ممنوع شوند، پدک است. به دولت ترکیه اطلاع میدهد و دولت ترکیه اعمال فشار میکند. بدین شیوه کار میکند. باید این اتفاقات چنین دیده شوند. بله اکنون عراق نیز به این کار کشانده شده است، عراق هم تایید میکند. وزیر امور خارجه عراق به عنوان ریاست هیئت به ترکیه رفت سپس نیز وزیر امور خارجه باشور رفت به آنجا رفت، در میان اعضای آن هیئت از اعضای پدک نیز حضور دارند، فواد حسین سیاستهای پدک را انجام میدهد. فواد حسین چرا به ترکیه رفت؟ چرا وزیر خارجه پدک رفته است؟ به شیوهای آشکار در مسئله «علیه پکک چگونه جنگی را انجام دهیم؟» به مثابه اینکه مستشاران و مشاوران عراقی هستند با دولت ترکیه همدستی و همکاری میکنند.
اما لازم است گفته شود، مقامات کنونی عراق از نظر خوانش تاریخی و درک آن ضعیف هستند. به این شکل فهم میشود. دولت ترکیه را نمیشناسد. سیاستهای روزمره را اجرایی میکند. اکنون دولت ترکیه شانتاژ کرد؛ مسئله آب را مثل شانتاژ بکار گرفت. اکنون کمی سُست میکند. عراق هم به این تله پامیگذارد. این امر یقینا به نفع عراق نیست. حکومت کنونی سودانی و همکارانش بخاطر اینکه این روابط را با ترکیه ایجاد کردند، هزاران بار پشیمان خواهند شد. پشیمان خواهند شد زیرا در مقابل شانتاژ پدک سرتعظیم فرود آوردند. تاریخ عراق از آنان چگونه یاد خواهد کرد؟ میتوانیم این موارد را بیان کنیم. به نیکی از آنان یاد نخواهد کرد.دولت ترکیه را نمیشناسند به همین دلیل به سیاستهای هویچ-چماق او تسلیم شدند. به اصطلاح با ایجاد روابط اقتصادی میخواهند خود را کمی راحت کنند. این کار فروختن است. معنای دیگری ندارد. برای ایجاد کمی فرصت اقتصادی، چنین توافقی با دولت ترکیه، فروختن عراق است. این بدین معناست. در جهان موجود مدرنیته کاپیتالیستی برخوردهای روزمره و مادیاتگرایانه بسیار زیاد است. تفکر و برخوردهای میهندوستانه، جامعهدوستانه، ملی، درازمدت و حفاظت این موارد بسیار کم میباشد، سیاستهای روزمره را اجرایی میکنند. تو چگونه میتوانی پکک را به مثابه دشمن اعلام کنی؟ به اصطلاح سازمان ممنوع شده است. حیدرالعبادی نخست وزیر بود و بسیاری از مقامات عراق از پکک تشکر کردند. بخاطر اینکه داعش را شکست داد. اگر داعش شکست نمیخورد، اکنون وضعیت عراق چگونه بود؟ در روژاوا، شمال و شرق سوریه در شکست داعش، نقش پکک بسیار مهم و عظیم است. مبارزان بسیاری را اعزام کرد، شهید شدند. داعش به این شکل شکست خورد. بله در شمال و شرق سوریه، در روژاوا دهها هزار شهید داده شد. دهها هزار مجروح به وجود آمد، داعش اینگونه شکست خورد. چه کسی داعش را در شنگال متوقف کرد؟ شما مسبب نسلکشی بودید، پکک شرافتتان را نجات داد. شنگال را از نسلکشی رها کرد، از کرامت عراق دفاع کرد. اکنون میایند و میگویند پکک یک سازمان ممنوعه میباشد. بیمبدایی، بیوجدانی، بیاخلاقی تا به این سطح ممکن است؟ این را برای خوشحالی ترکیه و پدک انجام میدهند. پدک شانتاژ میکند آن هم را برای اینکه خوشحالش کند چنین کاری انجام میدهد، هر اندازه که شما دل پدک و ترکیه را خوشحال کنید. بیشتر شکست خواهید خورد. خوشحالی آنان به معنای شکست خوردن عراق است. طیب اردوغان به مالکی چه گفت؟ زمانیکه مالکی در قدرت بود، مالکی انتقاداتی از ترکیه کرده بود. اردوغان گفته بود؛ «تو کی هستی؟ چه کسی تو را جدی میبیند، گفت تو چه داری. در عراق هنوز هم مشکل وجود دارد. هنوز مشکلات عراق ادامه دارند. به او گفت تو چنین کشوری هستی کی تو را جدی میبیند؟ یعنی نخست وزیر عراق را تحقیر کرد. اکنون بیاید در مقاب باشد، بلند شوید و کمی هم که شده ایستاری شرافتمندانه علیه ترکیه نشان بدهید، چکار میتواند بکند. بدلیل اینکه ایستاری شرافتمندانه را نشان نمیدهند، به عراقیها حمله میکنند. واقعا هم از این مورد بیاطلاع است که باید چکار میکنند. از نگرش تاریخی بدون سهم هستند. میگویند حکومت شیعه. آشکار بگویم اگر حکومتی سنی وجود میداشت تا این حد به ترکیه تسلیم نمیشد. این امری جداگانه است، اکنون سنی به ترکیه تکیه کردند و حکومت موجود را در تگنا قرار میدهند، این درست است. اما میگویند اگر حکومت تماما سنی میبود تا این اندازه به ترکیه تسلیم نمیشد. نگرش تاریخی آنان دور و دراز است. دولت ترکیه را بهتر میشناسند. بدلیل اینکه شیعه در تاریخ عراق زیاد در سیاست مشارکت نکردند در سیاست حاکمیت لازمه را ندارند، در خارج از سیاست نگه داشته شدند. شیعه اکثرا در خارج از سیاست عراق، مبارزه اجتماعی عراق، بنیاد سیاسی و اقتصادی عراق باقی نهاده شده بودند. معلوم میشود به همین دلیل است که نگرش سیاسی و تاریخیشان ضعیف مانده است. در مقابل این امر باید خلقهای عراق، نیروهای سیاسی در عراق مقاومت کنند. باید این خطر را بخوبی ببینند؛ خلق کورد در باشور کوردستان، احزاب سیاسی باید این امر را ببینند و در برابر پیماننامه عراق و ترکیه قیام کنند. باید احزاب سیاسی کورد مقاومت کنند. اگر نه تسلیم خواهند شد. به همین خاطر ینک را تهدید میکنند. عراقیها گفتهاند که در بعشیقه از ترکیه آموزش خواهند دید، آنان نیز بیشتر تاثیر گذار شوند. شما خود را فریب میدهید. اشغالگری ترکیه را مشروع میکنید. چه کسی ترکیه را از آنجا بیرون براند؟ آیا شما فکر میکنید آنان خودشان آنجا را ترک خواهند کرد؟ فردا خواهد گفت ما خونریزی آنجا را بدست آوردیم. بگوید به فلان شیوه آنجا را بدست آوردیم. میگویند از جنبه تاریخی متعلق به ما است، میگویند میثاق ملی است. بله در میثاق ملی، کرکوک، موصل و شمال سوریه هم وجود داشتند. تنها یک فرق وجود دارد، آن مهم است. زمانیکه میثاق ملی قبول شد، آنان کوردها را انکار نمیکردند. در میان عثمانیها انکار کوردها وجود نداشت. چنین نبود که کوردها را انکار کنند. عبدالله جَودت یکی از بنیانگذاران اتحاد و ترقی است، در بنیاد فلسفه کمالیسم، تفکرات عبدالله جودت وجود دارد. عبدالله جودت یک کورد اهل آپارگیرلی است. زمانیکه جماعت تعالی کورد را ایجاد میشود، عبدالله جودت میرود و به آنان تبریک میگوید. میگوید «شما کار خوبی میکند. باید کوردها پیشرفت کنند، باید شما برایش کار کنید» این را میگوید. زیرا انکار کوردها و جود ندارد، بلکه کورد هم در میان آن موجودیت دارد. اگر انکار کوردها وجود میداشت، نمیتوانستند آنان مشارکت کنند. یعنی دولت کنونی ترکیه کوردها را انکار میکند. اما در میان عثمانیها چنین چیزی وجود نداشت. این یک وضعیت جدید است. سپس پیماننامه لوزان به امضا رسید. به همینخاطر نیز کاملا برعکس تاریخ خود حرکت میکنند.
دولت فاشیست ترکیه علیه خلق کورد، جنگ نسلکشی را ادامه میدهد، این یک مسئله است و از سوی دیگر در داخل هم اپوزوسیون وجود دارد. اما پس از انتخابات محلی، فاشیسم آکپ-مهپ به تگناهای بسیاری دچار شد. آیا میتوان وضعیت کنونی اپوزوسیون را به مثابه تگنا یا عدم فعالیت ارزیابی کرد؟
اکنون مهم است که سیاستهای دولت ترکیه را بدانیم. روزهای گذشته یک زن بدلیل مصاحبهای که در یک کوچه انجام داده بود، دستگیر شد. زمانیکه کسی حرف میزند، در مقابل آکپ به اپوزوسیون مبدل شده و دستگیر میشود. در واقع تمام کوردها را دستگیر میکنند. هر روز در کوردستان عملیاتهای نسلکشی سیاسی را عملی میکنند. آنان نه تنها بخاطر اینکه کورد هستند، بدلیل اینکه از هویت کوردی دفاع میکنند، عضو هدپ میباشند و سیاست میکنند، دستگیر میشوند.
اکنون مشکل اپوزوسیون در ترکیه وجود دارد. اگر اپوزوسیون این مسئله را نبیند، مرتبط با این امر سیاستهای لازمه را اجرایی نکند، هیچ نتیجهای بدست نمیآورد. دلیل اینکه حکومت آکپ تا این اندازه دشمن دمکراسی است، دشمنیاش با کوردها میباشد.
با گفتن «کورد از دمکراسی بهرهمند خواهند شد» با دمکراسی دشمنی میکند
بدلیل اینکه علیه کوردها سیاستهای پاکسازی و سرکوب را عملی میکند، تا به این اندازه با دمکراسی دشمنی میکند. شما هم دمکراسی بخواهید و هم بگویید مبارزه دمکراسی و هم به حکومت آکپ-مهپ که ضد دمکراسی است، واکنش نشان دهید. اما سیاستهای کوردی شما وجود نداشته باشد. در اینصورت موضع دمکراسی شما و برخوردتان برضد حکومت آکپ تهی میباشد، هیچ معنایی ندارد. از این سو، اپوزوسیون باید این واقعیت را ببیند. با گفتن، «کوردها از دمکراسی بهرهمند خواهند شد» با دمکراسی دشمنی میکنند.
یعنی دلیل دشمنی با دمکراسی، به رهیافت نرساندن، مسئله کورد است. در اینصورت شما دررابطه با رهیافت مسئله کورد، باید سیاستهایی را ایجاد کنید. باید علیه سیاستهای حکومت آکپ-مهپ که علیه کوردها است، قیام کنید. مگر بدین شیوه بتوانند مبارزهای دارای ایستاری از دمکراسی را انجام دهند. ما احزاب چپگرا را میشناسیم. ما رفقای همنسلیمان که در احزاب چپ حضور دارند را بخوبی میشناسیم.
شما روزنامه و مجلات را مطالعه میکنید، چرا در محتوای آنهای چیزی مرتبط با کوردها وجود ندارد؟ اگر مسئله کورد موضوع روز باشد، حکومت آکپ و مهپ ناراحت خواهد شد؟
به آنان دست میدهند، مگر چنین چیزی ممکن است؟ در صفحه تلویزیون نام خود را سوسیال دمکرات عنوان میکند اما زمانیکه مسئله کورد در میان باشد، آن میگذرد. هیچ فرقی میان او و یک آکپیی یا مهپیی وجود ندارد. مبارزه دمکراسی اینچنین نیست. از این نظر تمام نیروهای دمکراسی اگر واقعا بصورتی صحیح مبارزه دمکراسی را با موضعی مشخص انجام دهند، مرتبط با مسئله کورد بصورتی حساس حرکت خواهند. در مقابل اعمال فسشار بر خلق کورد، موضعی آشکار خواهند گرفت.
این به بخش مهمی از موضوع روز آنان مبدل خواهد شد. هرکسی که بگوید من اپوزوسیون حکومت آکپ هستم، در اینصورت باید علیه سیاستهای حکومت آکپ-مهپ علیه کوردها هم مخالفت کند.
اگر تو مرتبط با مسئله کورد برخوردی صحیح نشان ندهی، تو علیه حکومت آکپ-مهپ نیز هیچ نتیجه و معنایی سیاسی بدست نخواهی آورد. از این منظر چیز بیشتری نمیخواهم بگویم. اگر تمام نیروهای اپوزوسیون ترکیه علیه حکومت آکپ-مه و یا فاشیستها مبارزه میکنند، در اینصورت باید سیاستهای کوردی صحیحی هم داشته باشند. مبارزه دمکراسی صحیح بر این بنیاد عملی خواهند شد.
حملات نسلکشی اسرائیل علیه خلق فلسطین ادامه دارد، در چنین زمانی، رئیس دولت فلسطین محمود عباس به ترکیه رفت. در مجلس ترکیه سخنرانی کرد. مرتبط با وقایعی که در فلسطین رخ میدهند چه میگویید؟
فلسطین درد و آلام عظیمی را متحمل میشود. ما سیاستهای اسرائیل در برابر اسرائیل را بشدت محکوم میکنیم. واقعاهم قتلعام بزرگی در جریان است. این قتلعام در حد یک نسلکشی میباشد. نمیخواهند در آنج دیگر فلسطینی باقی بماند.
البته که محمود عباس یکی از سردکردگان سازمانهای رهاییبخش فلسطین میباشد و البته که با احترام از مبارزه آنان استقبال میکنیم. اما از حکومت آکپ-مهپ انتظار چیزی را دارند، اینگونه پنداشتن که حکومت آکپ-مهپ از مبارزه فلسطین حمایت خواهد کرد، یک خودفریبی بزرگ است، ما در میان مبارزه فلسطین هم جای گرفتهایم، ما در این راه شهید دادیم. از سوی دیگر ما مشارکت و حمایت فلسطینی را بدست آوردیم.
از این جنبه، پیوندی میان ما و مبارزه خلق فلسطین وجود دارد. پیوندی احساسی و تاریخی وجود دارد. من میخواهم این را بگویم.
محمود عباس باید این را از هرکسی دیگر بهتر بداند. دلیل اینکه تا به این اندازه مسئله فلسطین در جان تاثیرگذار است، خلقهای جهان از آن صیانت میکنند را ما قبلا هم بیان کرده بودیم،که مبارزه نیروهای چپ میباشد. این نتیجه صیانت نیروهای چپ از فلسطین میباشد. در سراسر جهان تا این سطح صیانت از فلسطین وجود دارد. در سالهای ۱۹۶۰ و در پایان دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در ترکیه نیروهای انقلابی از مبارزه فلسطین صیانت کردند، اما جناحی که امروزه اردوغان در آن وجود دارد، به نیروهای چپ حمله میکردند.
به نیروهای چپ حمله میکردند که سربازان آمریکایی را به دریا انداخته بودند. اکنون حکومت آکپ-مهپ، از مسئله فلسطین سواستفاده میکند. من برای جناحین اسلامی خارج از آنان این را نمیگویم. اما اردوغان و آکپ از مبارزه خلق فلسطین تنها سواستفاده میکنند. برای پنهان کردن نسلکشی کوردها، برای آسانتر به قتلعام رساندن کوردها تلاش میکند تا از مبارزه فلسطین استفاده کند. بدین شکل حمله و سیاستهای نسلکشی علیه کوردها را پنهان کنند.
چرا؟ به اصطلاح از فلسطین حمایت کند، چنین چیزی نیست. تجارت خود را در مدت کوتاهی هم متوقف نکرد. پس از ۷-۸ ماه، دوباره شروع کرد. زمانیکه یکی از نمایندگان حزب سعادت این مسئله را در پارلمان بحث کرد، آکپیی ها هم به او حمله کردند، او را به زمین زدند و بخاطر مسئله قلب وفات کرد. هنوز هم به تجارت ادامه میدهد.
از این منظر محمد عباس نباید به یک ابزار برای حکومت فاشیستی مثل آکپ-مهپ مبدل شود. قبلا فراخوان داده، اما نرفته است. موضع درستی نشان داده است. به اصطلاح پاسخ به سخنرانی نتانیاهو در آمریکا است. چنین نمیشود. نباید فلسطینی به بخشی از حکومتی تبدیل شوند که نسلکشی علیه کوردها روا میدارد. نمیتواند این کار را مشروع و عادیسازی کنند. میخواهیم یکبار دیگر هم به این امر اشاره داشته باشیم.
ترکیه در تمام طول تاریخ، کشوری بوده که همیشه بهترین روابط با اسرائیل را دارد. در خاورمیانه اولین کشوری است که ترکیه را به رسمیت شناخت. ترکیه همیشه با اسرائیل روابط خوبی داشته است.
در واقع تا قبل از واقعه ۷ جولای نیز میخواستند روابط خود را توسعه دهند، چرا؟ میگفتند اگر ما با اسرائیل روابط خود را توسعه دهیم، مرتبط با نسلکشی کوردها پشتیبانی اروپا و آمریکا را هم خواهیم گرفت. برای اینکه حمایت اروپا و آمریکا را دریافت کنند، همیشه با اسرائیل روابط خوبی داشتند.
اکنون برای اینکه حکومتشان را پابرجا نگه دارند، چون بسیار در تگنا قرار گرفتند. حزب سعادت آنان را در تگنا قرار داد، حزب ینی رفاه آنان را در تگنا قرار داد. نیروهای دمکراسی آنان را در تگنا قرار دادند. ناچار ماندند؛ تجارت با اسرائیل را قطع کرد.
شروع به ضدیت با اسرائیل کرد. تنها برای اینکه حکومتش را سرپا نگه دارد. از این نظر، خلق فلسطین، نیروهای سیاسی در فلسطین نباید به ابزار دولتی قاتل مبدل شودند. میتوانند خلق ترکیه را فراخوانند. میتوانند با خلق ترکیه، با نیروهای سیاسی ترکیه روابطی را برقرار کنند. اما باید به پردهای برای سیاستهای حکومت مبدل نشوند. مرتبط با این امر من فلسطینی ها را فرامیخوانم که در این مورد به شیوهای حساس برخورد و حرکت کنند.
در ترکیه هرچیزی مطابق با سیاست حکومت شکل میگیرد. ورزش هم یکی از آن عرصههاست. المپیک ۲۰۲۴ پاریس به پایان رسید. ترکیه با بیش از صدها ورزشکار مشارکت کرد، اما حتی یک مدال هم بدست نیاورد و بازگشت. درباره علت این امر، گفتگوهایی جدی صورت گرفت، شما درباره این وضعیت چه میگویید؟
در واقع این وضعیت، نتیجهای است که نشان میدهد حکومت آکپ-مهپ چیست. حکومت آکپ-مهپ در ترکیه هرچیزی را پوسانده است. اخلاق، وجدان، فرهنگ و هنر را پوسانده است. ورزش را نیز پوسانده است. ورزش دیگر از ماهیت ورزش بودن تهی شده است. از دیگر یک مسابقه نیست. هر کشوری میخواهد رقابت کند و ورزشکارانش پیروز شوند، که این امری طبیعی است.
اما حکومت آکپ-مهپ این را هم به یک جنگ متحول کرد. هر ورزشکار باید در جنگی پیروز شود. اگر آنان پیروز شوند ترکیه هم در جنگ پیروز خواهد شد. اگر آنان پیروز شوند، ترکیه هم در جنگ علیه کوردها، به موفقیت خواهد رسید. هرچیزی؛ سیاست، هنر و هر چیز دیگر را به خدمت جنگ ویژه بکار میبرد. ورزش را هم به بخشی از جنگ ویژه مبدل کرده است. فوتبال را از مدتها به جنگ ویژه متحول کردند. در فوتبال عدالتی باقی نگذاشند. فوتبال هم دیگر جنگ ویژه است. این هم نتیجه جنگ پلید علیه خلق کورد است، نتیجه سیاستهایی است که جنگ ویژه پس از سالهای ۱۹۹۰ انجام داده است. ما بخوبی بر این امر واقف هستیم.
اکنون واقعا برای این ورزشکاران انسان را غمگین میشویم. تا این اندازه تلاش میکنند، کار میکنند، در استرس و اظطراب هستند. زمانیکه شکست بخورند به آنان خائن میگویند، حتما باید پیروز شوند. مگر این جنگ نیست؟ اگر تو شکست بخوری، شکستی بزرگ را تجربه میکنی. راحت نیستند. یعنی آنان را به جنگ میکشانند و نه رقابت.
به همین علت شکست میخورند. بصورتی تندرست فکر نمیکنند. در ترس و خوف بسر میبرند و شکست میخورند. بخصوص در زمان حکومت آکپ، به ویژه در میان ۲۰ سال اخیر اینچنین است. در این وضعیت اعمال فشار، ورزش را به موقعیت جنگ درآوردهاند، به جنگ ویژه متحول کردند، به بخشی از جنگ علیه خلق کورد مبدلش کردند. پیروز شوند، خلق ترکیه نیز خوشحال میشود، هرکسی خوشحال میشود، اما نمیشود که ورزش را به وضعیت مبدل کرد. این حکومت مسئول این امر است.
وزیر ورزش میآید و فدراسیون را متهم میکند. به این بیحیا نگاه کن. درواقع آنان همه افراد تو هستند. آکپ حتی کارگران را هم از دیگران قبول نمیکند که برایش کار کنند. زمانیکه مامورانی را استخدام میکند نیز از وابستگان خود آنان را انتخاب میکند. فدراسیونها همه وابسته به تو هستند. آنان را متهم میکند، تو مجرم هستی، کسی که ورزش را به این حال روز انداخته، حکومت آکپ-مهپ است، وزرای آن هستند. چیزی که آنان در این ورزش ایجاد کردند، شوونیسم است، آن ورزشکاران زحمت میکشند، اما از رنج آنان به هدر میدهند.
ورزشکار درباره حیات خود دقت میکند، عمر خود هرچیز خود را در این راه وقف میکند اما اینگونه با آنان رفتار میکنند؛ برای اعمال بد و نامناسب آنان را بکار میگیرند، از همهشان خواستند که جنگ را به پیروزی برسانند.
بر علیه جهان جنگ، تو تا این حد بار بر دوش آنان میگذاری، آنان با این روحیه و روان حتی نمیتوانند مدال برنز هم بدست بیاورند. به همین خاطر نه فدراسیون بلکه وزیر ورزش مسئول است. این حکومت مسئول است. از این منظر در ترکیه باید علیه سیاستهای ورزش مخالفت ورزید، باید این سیاستها را مورد انتقاد قرار داد. باید این ورزش از ابزاری برای جنگ ویژه خارج شود.