تصویر

چیدم دوغو: زنان باید در روند حل مسئله نقش داشته باشند -تکمیل شد-

چيدَم دوغو، عضو شورای اجرایی ک‌ژک، گفت: «قرار دادن زنان در مرکز فرآیند اجتماعی، گامی مهم در ساخت صلح است. صیانت از این روند توسط زنان یک مسئله وجودی است.»

ارزیابی‌های چیدم دوغو

چیدم دوغو با اشاره به اینکه بین راه‌حل مسئله کورد و راه‌حل مسئله زنان رابطه مستقیمی وجود دارد، گفت: «هرچه راه‌حل اجتماعی‌تر شود، ماندگارتر خواهد بود. اگر زنان متقاعد شوند، آشتی کنند، کل جامعه آشتی خواهد کرد. امید در اراده و مبارزه سازمان‌یافته زنان است.» و اظهار داشت که باید با زنان از همه اقشار جامعه گرد هم آمد و دیدگاه زنان را شکل داد.

دوغو با بیان اینکه ظهور مبارزه و اراده زنان در سوریه بسیار مهم است، گفت: «به همین دلیل، یک جنبش زنان که فراتر از اتحادها باشد و باعث ادغام و وحدت شود، ضروری است. زنان از هر خلق، دین یا مذهبی که باشند، باید تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و یک مبارزه مشترک را توسعه دهند. آینده سوریه را نیز زنان باید تعیین کنند. مدل شمال و شرق سوریه باید در کل سوریه گسترش یابد و این انقلاب زنان به کل سوریه تعلق گیرد. دموکراتیزاسیون سوریه نیز تنها از این طریق امکان‌پذیر است.»

ارزیابی‌های چیدم دوغو، عضو شورای اجرایی جامعه زنان کوردستان (ک‌ژک)، در مورد نقش زنان در ساخت سوریه جدید و روند راه‌حلی که رهبر آپو می‌خواهد توسعه دهد، که در برنامه‌ای از شبکه مدیا هابر پخش شد، به طور خلاصه به شرح زیر است:

«یک دیدار خانوادگی با رهبر آپو انجام شد. پس از آن، هیئتی متشکل از نمایندگان دم پارتی رفت و دیدارهای بسیار مهمی انجام داد. می‌خواهم بگویم که رسیدن صدایی از رهبر آپو، رسیدن ارزیابی‌های ایشان به ما و مردم در این روند، معنادارترین و مهم‌ترین تحول است. تحول بسیار مهمی رخ داده است.

می‌خواهم رهبر آپو و این گام تاریخی او را که برای پیشرفت ترکیه به سوی یک ترکیه جدید، دموکراتیک و آزاد در قرن بیست و یکم برداشته است، تبریک بگویم. البته روند بسیار بحث‌برانگیزی در حال تجربه است و این روند توسط همگان مورد بحث قرار می‌گیرد. در افکار عمومی ترکیه، در دنیای مطبوعات، در محافل سیاسی، در بین مردم کوچه و بازار بحث گسترده‌ای در حال انجام است و البته حزب ما نیز این روند را بررسی می‌کند.

مدیران حزب ما اظهارات لازم را بیان می‌کنند و بیشتر هم خواهند گفت. این روند بیشتر مورد بحث قرار خواهد گرفت. زیرا این روند، روندی نیست که بتوان آن را یک‌جانبه یا تک‌بعدی بررسی کرد. رویکردهای ساده‌انگارانه‌ای مانند اینکه صلح بلافاصله برقرار خواهد شد، درست نیست. این روند، روندی است که باید با مبارزه پیش برود.

می‌خواهم به ویژه به این نکته اشاره کنم. مسئله کورد، روند بسیار پیچیده‌ای است و به ویژه شامل یک روند ۱۰۰ ساله از زمان تأسیس جمهوری ترکیه می‌شود. این روندی که با سیاست‌های انکار و نابودی پیش برده شده است را ما به عنوان نسل‌کشی کوردها تعریف می‌کنیم.

این روند ۱۰۰ ساله، لایه‌های انباشته شده زیادی را در خود جای داده است. رهبری ما نیز این روند را به صورت چند لایه ارزیابی می‌کند. پیش‌زمینه تاریخی و تحولات روز با یکدیگر همپوشانی دارند و این روند، بیانگر مسئله‌ای است که بحران‌ها در آن انباشته شده و عمیق‌تر شده‌اند.

بنابراین هم مسئله کورد و هم مشکلات عمومی در خاورمیانه بسیار پیچیده شده است. علاوه بر این واقعیت‌های تاریخی و روز، باید واقعیت جنگ جهانی سوم را نیز در نظر گرفت. می‌توانیم بگوییم که چنین واقعیتی از جنگ بسیار بحرانی‌تر شده است.

نکته‌ای که می‌خواهم در ابتدا بر آن تأکید کنم این است که؛ این مشکل، موضوعی نیست که با گفتن 'حل کردم' حل شود. واقعاً موضوعی است که باید با دقت، جدیت، مسئولیت‌پذیری، ثبات و مهمتر از همه با یک پارادایم خاص مورد بررسی قرار گیرد. ما می‌دانیم که رهبری ما این موضوع را از اوایل دهه ۹۰ به همین شکل بررسی کرده است. در آن زمان نیز رهبر آپو اظهار داشت که به دنبال مخاطبی برای حل مسئله است و در آخرین دیدارها نیز با بیان اینکه 'من هنوز در جایگاه دهه ۹۰ هستم'، هم تمایل خود را برای حل مسئله و صلح بیان کرد و هم بر این نکته تأکید کرد که این روند نیاز به یک مخاطب دارد.

تحولات باعث شکل‌گیری روند خواهد شد

به همین دلیل، از هر زاویه‌ای که روند را بررسی کنیم، این مبارزه روندی است که باید با دقت، ثبات، جدیت و نظم مورد بررسی قرار گیرد. البته - از آنجا که آک‌پ در حال حاضر در قدرت است، به آن اشاره می‌کنم - آک‌پ بخشی از این روند است، اما نمی‌توان آن را به عنوان تنها مخاطب مسئله کورد در نظر گرفت. این موضوع را باید جداگانه ارزیابی کرد، اما در حال حاضر با توجه به رویکرد 'عدم به رسمیت شناختن' که آک‌پ مصرانه دنبال می‌کند، انسان به این فکر فرو می‌رود. وقتی از مسئله کورد صحبت می‌کنیم، آیا سال‌ها مردم کورد انکار نشدند؟ آیا زبان کوردی انکار نشد؟ آیا هویت کورد نادیده گرفته نشد؟

سال‌ها روند جنگ نیز انکار شد. اکنون دائماً با بیان 'تروریست‌ها' تصویری ساخته می‌شود. اما این واقعیت نباید فراموش شود. مردم کورد در برابر این ظلم بزرگ و حملات نسل‌کشی، یک جنگ مقاومت را به پیش برده‌اند. این مبارزه، جنگ خوددفاعی است. واقعیتی مشروع‌تر از این برای مبارزه وجود ندارد. اما این نیز با برچسب 'تروریست' هدف قرار گرفته و حتی روند جنگ نیز انکار شده است.

رهبری در حال حاضر می‌خواهد روندی را توسعه دهد. تحولات رخ داده، الزامات و نیازهای وضعیت موجود، اجتناب‌ناپذیری این روند را نشان می‌دهد. علاوه بر این، از نظر ایدئولوژیک نیز این جنگ باید نتیجه‌ای داشته باشد. تحولات رخ داده، باعث شکل‌گیری روند خواهد شد.

اما وقتی به رویکرد فعلی آک‌پ نگاه می‌کنیم، چه می‌بینیم؟ رویکردی را نشان می‌دهد که حتی خود روند را انکار می‌کند و آن را نادیده می‌گیرد. این نیز یک رویکرد بسیار خطرناک است. ما در اینجا مأموریتی برای تعریف یا نامگذاری هر روندی را بر عهده نمی‌گیریم. اما باید این واقعیت را تأکید کنیم. هیچ چیز در زندگی بی‌موقع نیست. وقتی به همه پدیده‌های فیزیکی، متافیزیکی، مادی و معنوی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که همه چیز در یک روند توسعه است. ما این را 'زمان' می‌نامیم. چیزی که ما آن را روند می‌نامیم نیز در واقع همین است: زمان توسعه چیزی. بنابراین، می‌توان گفت که با پیشرفت این روند، به مرور زمان تعریف خود را پیدا خواهد کرد.

عوامل راه‌حل نباید به آک‌پ محدود شود

اگر پیشرفت نکند، چیز کوچکی است. اما البته می‌توانیم آن را به عنوان گام‌های توسعه یک روند بیان کنیم. در این نقطه، باید گفت که رهبری نه تنها از نظر ترکیه و کوردستان، بلکه از نظر تحولات خاورمیانه و منطقه‌ای نیز گام‌های بسیار تاریخی برداشته است. در واقع، رهبری این گام‌ها را قبلاً نیز برداشته و ارزیابی‌های مختلفی انجام داده است. اکنون با پویایی‌های جدیدی که تحولات کنونی به وجود آورده، روند به مرحله‌ای حساس‌تر رسیده است. به همین دلیل، این گام‌ها دوباره به‌روز شده و اهمیتی تاریخی پیدا کرده‌اند.

ارزیابی با قرار دادن آک‌پ در مرکز همه چیز، درست نیست. البته به دلیل در قدرت بودن، وضعیت الزام‌آوری ایجاد می‌کند. اما اگر از صلح و پیشرفت روند صحبت می‌کنیم، باید پذیرفت که این امر باید به یک روند دموکراتیزاسیون تبدیل شود. بالاخره این روند چرا مورد بحث قرار می‌گیرد؟ چه گام‌هایی، چرا می‌خواهند برداشته شوند؟ زیرا در میانه‌ی راه، یک روند جنگ و یک مسئله حل‌نشده‌ی کورد وجود دارد. این مسئله باید حل شود و این امر مستلزم روند صلح و دموکراتیزاسیون است. ماهیت این روند همین است. اگر قرار باشد روندی توسعه یابد، باید متغیرهای مختلف را در نظر بگیریم. زیرا امروزه مشکلات بسیاری به وجود آمده است و به ویژه مشکلاتی که از آک‌پ ناشی می‌شوند نیز بر روند تأثیر می‌گذارند. به همین دلیل، عوامل راه‌حل را نباید فقط به آک‌پ محدود کرد. چگونگی رویکردها و نقش سایر بازیگران در این روند، موضوع بسیار مهمی است.

آک‌پ پس از رسیدن به قدرت، سیاست و مسیری را در پیش گرفت که هدفش جمع‌آوری همه چیز در انحصار خود بود. در اقتصاد، در سیاست، در زندگی اجتماعی و حتی در مورد حقوق زنان نیز این رویکرد انحصاری را دنبال کرد. حتی فلسفه زندگی زنان را نیز با دیدگاهی که بر اساس تفکر مردسالارانه شکل گرفته بود، تعریف کردند. سیستم ریاست جمهوری را نیز بر همین اساس بنا نهاد. بنابراین، نباید این روند را فقط در انحصار آک‌پ قرار داد. راه‌حل فقط در انحصار آک‌پ نیست و نباید به این مسئله اینگونه نگاه کرد.

وقتی به تحولات روز نگاه می‌کنیم، آک‌پ سعی می‌کند هر تحولی را به نفع خود تغییر دهد و تحولات منطقه را به عنوان موفقیت خود نشان دهد. در حالی که یک واقعیت جنگی مداوم در میان است. این وضعیت بارها توسط رفقای مدیریتی ما در حزب بیان شده است. اگرچه در حال حاضر بحث‌های زیادی در مورد این روند وجود دارد، اما جنگ، به ویژه در مناطق حفاظتی مدیا و با حملات به شمال و شرق سوریه، با تمام شدت خود ادامه دارد. وقتی به باشور نگاه می‌کنیم، به وضوح دیده می‌شود که حملات متوقف نشده و آتش‌بس به هیچ وجه مطرح نیست.

آیا حل مسئله کورد همه چیز را حل می‌کند؟ شاید صددرصد همه چیز را حل نکند، اما از نظر ایجاد فضای دموکراتیک، گام بزرگی است و بسیاری از مشکلات را تا حد زیادی حل می‌کند. ترکیه مشکلات بسیار ریشه‌ای دارد. از زمان تأسیس جمهوری ترکیه، قیام‌های کوردها و سیاست‌های مربوط به آنها، به تدریج به یک سیاست انکار و نابودی سیستماتیک تبدیل شده است. این وضعیت به یک سیاست ساختاری دولت تبدیل شده و تا به امروز ادامه داشته است.

قیام‌های کوردها ظهور کردند. نحوه مداخله در این قیام‌ها و رویکردهای پس از آن، به تدریج به یک سیاست انکار و نابودی سیستماتیک تبدیل شد. این روند، شکل خاصی از دولت را ایجاد کرد. این سیاست، به صورت تثبیت‌شده و جزم‌اندیشانه اجرا و به یک سیاست تغییرناپذیر تبدیل شد. در حال حاضر نیز همان سیاست ادامه دارد. آک‌پ، اگرچه هنگام رسیدن به قدرت ادعا کرد که این سیاست‌ها را تغییر خواهد داد، اما برعکس، آن را عمیق‌تر کرد.

وقتی به هر زمینه‌ای از ترکیه نگاه می‌کنیم، از قتل‌های زنان گرفته تا قتل‌عام‌های اجتماعی، در هر رویدادی، با ارقام وحشتناکی روبرو هستیم. این ارقام هر بار اعلام، بحث و بررسی می‌شوند. قتل‌های زنان و تجاوزها به رویدادهای ساعتی تبدیل شده‌اند. در هر زمینه‌ای از زندگی، استثمار بزرگی از زنان وجود دارد. آزادی اندیشه تقریباً به طور کامل از بین رفته است؛ هیچ کس نمی‌تواند افکار خود را آشکارا بیان کند. حتی کسی که کمی متفاوت صحبت کند، می‌تواند خود را در زندان بیابد. این وضعیت شامل مدیران حزب نیز می‌شود. بسیاری از افراد، از جمله روسای حزب، به زندان فرستاده شده‌اند. در آخرین روند، حتی روسای حزب نیز زندانی شدند. روزنامه‌نگاران، با وجود اینکه باید آزادترین افرادی باشند که صحبت می‌کنند، فقط به دلیل بیان افکار خود دستگیر می‌شوند. علاوه بر این، اظهارات این روزنامه‌نگاران، از نوعی نیست که دولت را تهدید کند یا حاوی تجزیه‌طلبی باشد. اما روزنامه‌نگاران کورد با چنین اتهاماتی محاکمه و دستگیر می‌شدند؛ حتی در گذشته به قتل می‌رسیدند. امروز نیز همان روند ادامه دارد.

فشار بر روزنامه‌نگاران در ترکیه در گذشته نیز وجود داشت، اما امروزه تشدید شده است. هنرمندان، آکادمیسین‌ها و روشنفکران نیز در معرض همین فشار قرار دارند. شهروندان عادی، حتی با کوچکترین اعتراضی، با فشار روبرو می‌شوند. کارگران، بازنشستگان، دانشجویان و همه اقشار، حتی با یک اعتراض کوچک، با حبس، بیکاری یا شکنجه مواجه می‌شوند.

یک ترور دولتی بزرگ در میان است، باید زمینه بدون خشونت ایجاد شود

همین اقدامات در خارج از مرزهای ترکیه نیز ادامه دارد. در سه روز گذشته، در حملات به روژاوا و باشور، بیش از ۲۰ نفر به قتل رسیدند. هم در داخل ترکیه و هم به بهانه 'روی آوردن به ترور'، قتل‌عام‌های بزرگی در خارج از مرزها انجام می‌شود. دولت با بهانه‌های مداوم برای این حملات خود، غیرنظامیان، کودکان، هنرمندان و زنان کورد را هدف قرار می‌دهد. به عنوان مثال، در تشرین، باوه طیار به قتل رسید. پیشروان و مدیریت‌های زن ما به صورت سیستماتیک هدف قرار می‌گیرند. این افراد میهن‌دوست هستند، افرادی که می‌خواهند از سرزمین و محل زندگی خود محافظت کنند. پس، گناه این افراد چیست؟ گناه زنان، کودکان چیست؟

وضعیت در باشور کوردستان نیز متفاوت نیست. در روزهای اخیر، ۶ غیرنظامی در مناطق رانیه و بهدینان به قتل رسیدند. همچنین ۲ سرباز عراقی و ۱ پیشمرگ کشته شدند. همه این حملات توسط دولت ترکیه انجام شده است. ترکیه هم در داخل مرزهای خود و هم در خارج از مرزها با همان سیاست‌ها قتل‌عام‌های بزرگی انجام می‌دهد.

از یک طرف وحشیگری بزرگی را اعمال می‌کنند و از طرف دیگر، وانمود می‌کنند که به دنبال راه‌حل هستند. با این حال، نه می‌گویند 'من حل می‌کنم' و نه روند را مشخص می‌کنند. با این سیاست ابهام، جز 'پ‌ک‌ک سلاح به زمین بگذارد' چیز دیگری نمی‌گویند. تنها حرفشان 'ترکیه بدون ترور' است، اما در واقع هدف، ترکیه بدون خشونت نیست. رهبری و ما معتقدیم که باید یک زمینه دموکراتیک و بدون خشونت ایجاد شود. اما این یک چیز یک‌طرفه نیست. در میانه‌ی راه، خشونت و ترور دولتی بزرگی وجود دارد.

آنچه در حال حاضر اتفاق می‌افتد، از نظر حقوق بین‌الملل نیز اقداماتی است که در حد جنایت جنگی است. سیاست‌های دیکتاتوری که حکومت فعلی در ترکیه دنبال می‌کند، کشور را هر روز از یک راه‌حل دموکراتیک دورتر می‌کند. این روند خطرناک را نه تنها بخش‌های باوجدان درون آک‌پ، بلکه همه بخش‌های راست و چپ ترکیه و تک تک افراد جامعه باید ببینند.

وضعیت بسیار خطرناک است. به ویژه در شرایط فعلی، در حالی که توازن در خاورمیانه به سرعت در حال تغییر است، این روند بحرانی‌تر می‌شود. وضعیت سوریه مشخص است؛ در خاورمیانه جنگ جهانی سوم در حال وقوع است و آشفتگی‌های بزرگی رخ می‌دهد. این روند هنوز ادامه دارد و شاید به نظر برسد که وقفه کوتاهی وجود دارد، اما درگیری‌ها همچنان ادامه دارد.

بنابراین، در چنین روندی، تشدید خشونت به این میزان، افزایش حملات مختلف علیه مردم، تشدید فشار بر مردم کورد و مردم ترکیه، روشنفکران، روزنامه‌نگاران، هنرمندان و کارگران، خطر بزرگی برای ترکیه است. مشکل پ‌ک‌ک نیست، مشکل ما نیستیم. ما سازماندهی شده‌ایم و قدرت محافظت از خود را داریم. البته ما بی‌گزینه نیستیم. گزینه‌هایی داریم. اما اگر واقعاً قرار است ترکیه قدرتمند شود، آینده‌ای آزادتر و معنادارتر داشته باشد، باید سیاست‌های درستی تدوین شود. گام‌های هوشمندانه‌ای برداشته شود. اگر واقعاً عقلی در دولت باقی مانده باشد، باید به وضوح دیده شود که این سیاست‌ها قابل ادامه نیستند.

جامعه باید این واقعیت را درک کند. زنان نیز دارای تفکر و هوش هستند. آگاهی و سازماندهی زنان باید در نظر گرفته شود. در این نقطه، راه‌حل نباید فقط به تصمیمات آک‌پ واگذار شود. نگرانی‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه با رویکردهای فعلی آک‌پ، راه‌حل ممکن نیست؛ برعکس، سیاست‌های تعلل و فریبکاری در حال اجرا هستند. البته همه ما این نگرانی‌ها را داریم و باید هم داشته باشیم. اما امید، فقط با انتظار به وجود نمی‌آید. امید واقعی، از برداشتن گام‌ها می‌گذرد. امید، فقط به گام‌هایی که آک‌پ برمی‌دارد، وابسته نیست. اگر راه‌حلی می‌خواهیم، باید با سازماندهی، مبارزه و ایجاد فضای دموکراتیک، آن را محقق کنیم. باید از سیاست‌های عملگرایانه، سودجویانه و مبتنی بر روش‌های جنگ ویژه آک‌پ آگاه باشیم. واقعیت، اگر گام‌های تحول برداشته شود، می‌تواند تغییر کند. اما اگر چنین تحولی رخ ندهد، راه‌حل نیز ممکن نخواهد بود.

به همین دلیل، راه‌حل را نباید در انحصار هیچ کس قرار داد. دموکراسی در دست هیچ کس نیست. صلح نمی‌تواند در دست هیچ کس باشد. صلح برای مردم است و توسط مردم توسعه می‌یابد. صلح برای زنان است و توسط زنان ساخته می‌شود. این روند، با اراده سازمان‌یافته، با مبارزه، با صحبت کردن، با بحث کردن و با نشان دادن واکنش‌های دموکراتیک پیش خواهد رفت. در غیر این صورت، فقط با نگاه کردن به حکومت فعلی و ارزیابی روند، مردم را ناامید و بدبین می‌کند. اما برای غلبه بر این بدبینی، باید حتماً مبارزه سازمان‌یافته را توسعه داد.

همه دردها باید با حساسیت یکسان بررسی شوند

در این نقطه، ما در یک روند بی‌نام و نشان قرار داریم. اقدامات ضد دموکراتیک حکومت ادامه دارد، حملات ادامه دارد. اما رویکرد مخالفان به روند راه‌حل نیز مهم است. برخی از احزاب مخالف، به ویژه ج‌ه‌پ، نگرانی‌های خود را ابراز کردند. این نگرانی‌ها البته مهم هستند و باید مورد توجه قرار گیرند. اما اگر قرار باشد روند به صورت جامع بررسی شود، دردهایی که همه تجربه کرده‌اند نیز باید مطرح شود. با تأکید بر دردهای فقط یک بخش خاص، نمی‌توان راه‌حل ارائه کرد.

بله، مادران سربازها نیز رنج زیادی می‌کشند. اما مادران گریلاها نیز همین درد را تجربه می‌کنند. مادران شنبه هنوز از سرنوشت فرزندان خود بی‌اطلاع هستند. نمی‌توانند پس از فرزندان خود که حتی قبری هم ندارند، عزاداری کنند. آیا دردی بزرگتر از این می‌تواند وجود داشته باشد؟ درد هر مادر، هر خانواده، هر پدری بزرگ است. این دردها را نمی‌توان با یکدیگر مقایسه کرد، نمی‌توان آنها را به مسابقه گذاشت. اما اگر راه‌حل واقعی می‌خواهیم، همه دردها باید با حساسیت یکسان بررسی شوند.

اما البته باید از زوایای مختلف به آن نگاه کرد و از همه جنبه‌ها آن را ارزیابی کرد. حالا، آیا درد کسانی که در دهه ۹۰ در روستای خود شکنجه شده‌اند، به قتل رسیده‌اند، مجبور به مهاجرت شده‌اند و ده‌ها سال دور از سرزمین خود در تبعید زندگی کرده‌اند، کم است؟ خانواده‌هایی هم هستند که بیکار شده‌اند، به فقر محکوم شده‌اند یا فرزندانشان ۲۰-۳۰ سال در زندان بوده‌اند، شکنجه شده‌اند، معلول شده‌اند. مادران، پدران و خانواده‌های کورد که فرزندان خود را در جنگ از دست داده‌اند نیز این دردها را از اعماق وجود خود تجربه کرده‌اند. در ترکیه نیز مادران همین دردها را تجربه کرده‌اند.

به همین دلیل، مسئولیت بسیار بزرگی بر دوش مخالفان است. ایجاد فضای مناسب، چه در داخل مجلس و چه در خارج از مجلس، از اهمیت زیادی برخوردار است. فضا، هواست؛ محیط بدون هوا قابل تصور نیست. ایجاد این فضا، سنگ بنای یک روند صلح‌آمیز است. به همین دلیل، همه احزاب مخالف، به ویژه ج‌ه‌پ و سازمان‌های جامعه مدنی، باید درک کنند که روند نباید فقط به احزاب محدود شود. همه باید به گونه‌ای که به راه‌حل کمک کند، همه دردها را لمس کنند و آنها را درک کنند. همدلی با مردم، آشکار کردن حقایق و ارائه راه‌حل بسیار مهم است.

در اینجا مهم، تحریک مداوم دردها یا رویارویی دردها نیست. این دردها تجربه شده‌اند، اما مهم این است که چگونه می‌توانیم این دردها را به دموکراسی، به دموکراتیزاسیون ترکیه تبدیل کنیم. چگونه می‌توانیم این دردها را به یک زندگی آزاد و برابر تبدیل کنیم؟ مادران ما در این زمینه چگونه می‌توانند نقش پیشرو داشته باشند؟ به عنوان مثال، ابتکاری که مادران صلح با فراخوان 'تو هم برای صلح اقدام کن' آغاز کردند، بسیار معنادار است.

چنین ابتکاراتی باید در جبهه ترکیه نیز توسعه یابد. مهم این است که همه مادران، چه ترکمن، لاز، ارمنی یا هر کس دیگری، در یک زمینه مشترک گرد هم آیند، دردهای خود را به اشتراک بگذارند و به یک روند دموکراتیک کمک کنند. به جای مسابقه دادن دردها، با تعریف کردن آنها برای یکدیگر، با همدلی و تلاش برای درک، راه‌های حل را پیدا کنیم.

اپوزیسیون باید دستور کار خود را تعیین کند

نکته مهم دیگر برای اپوزیسیون این است که نمی‌تواند دستور کار خود را ایجاد کند. اپوزیسیون، اغلب به جای تعیین دستور کار، مطابق با دستور کاری که توسط حاکمیت تعیین می‌شود، عمل می‌کند. برای مثال، وقتی بحث اصلاح قانون اساسی مطرح می‌شود، نگرانی‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه آک‌پ این روند را برای منافع خود استفاده خواهد کرد. اما مسئله نیات آک‌پ نیست، بلکه این است که ترکیه واقعاً به چه چیزی نیاز دارد. باید بر موضوعات اساسی مانند حفاظت از زنان، امنیت کودکان و برابری خلق‌ها تمرکز شود.

یک قانون اساسی دموکراتیک، اساسی‌ترین نیاز ترکیه است. اپوزیسیون در این زمینه به جای اتخاذ موضع دفاعی، باید دستور کار خود را ایجاد کند و با تعیین نیازهای جامعه، در این راستا حرکت کند. سیاست، ایجاد دستور کار، آگاه کردن مردم است. اگر اپوزیسیون خط مشی سیاسی خود را تعیین نکند، نمی‌تواند از چارچوبی که توسط حاکمیت تعیین شده، خارج شود.

مجلس مدت‌ها بود که به جایگاهی بی‌اثر تبدیل شده بود. اما، مذاکرات با امرالی و سپس تماس‌ها با احزاب، یک دستور کار سیاسی ایجاد کرد. این تحولات بسیار معنادار است. در حالی که مجلس برای مدت‌ها فقط به جایی برای رای‌گیری تبدیل شده بود، برای اولین بار با رویکردهای رهبر آپو نسبت به روند، تحرک سیاسی پیدا کرده است. با این حال، وضعیت موجود هنوز کافی نیست. لازم است این روند را عمیق‌تر، توسعه داده و گام‌هایی در جهت راه‌حل برداشته شود.

اجتماعی کردن راه‌حل مهم است

دموکراتیزه کردن روندهای حقوقی، آگاه‌سازی مردم و مشارکت قوی‌تر زنان در روند، از اهمیت زیادی برخوردار است. در این نقطه، نه تنها احزاب مخالف، بلکه سازمان‌های جامعه مدنی و جنبش‌های زنان نیز باید فعال‌تر باشند.

نقش زنان در یک روند راه‌حل که بخش‌های جامعه در آن حضور دارند، حیاتی است. پارادایم و فلسفه زندگی که رهبر آپو ارائه کرده است، بر جامعه‌گرایی استوار است. انسان، فقط تا زمانی که اجتماعی باشد، می‌تواند وجود داشته باشد. این نه تنها یک واقعیت فردی، بلکه یک حقیقت سیاسی و اجتماعی است. به همین دلیل، یک روند راه‌حل اجتماعی از اهمیت استراتژیک و حیاتی برخوردار است. روند راه‌حل باید دارای خصلت اجتماعی باشد. اگر قرار است مردم آشتی کنند، این روند باید اجتماعی باشد. زیرا کسانی که آشتی خواهند کرد، مردم هستند. مردم با هم زندگی می‌کنند، در هم تنیده‌اند. بنابراین، زندگی در کنار هم با درگیری و تنش دائمی امکان‌پذیر نیست. توسعه یک میهن نیز در چنین محیطی امکان‌پذیر نیست.

ساختار دولتی و طرز فکر حاکمیت فعلی فروپاشیده است. زیرا این سیستم بدون راه‌حل و ضد جامعه است. به همین دلیل، اجتماعی کردن راه‌حل از اهمیت زیادی برخوردار است. در این زمینه، نقش زنان به ویژه حساس است. زندگی بدون زن، زندگی واقعی نیست. یکی از فلسفه‌های اساسی رهبر آپو نیز همین است. آزادسازی زنان، به معنای آزادسازی جامعه است. بزرگ کردن این مبارزه و قرار دادن زنان در مرکز روند اجتماعی، گامی مهم در ساخت صلح است. زندگی بدون زن، زندگی نیست. سیاستی بدون زن، سیاست نیست. واقعیتی بدون زن، واقعیت نیست. بنابراین، راه‌حلی بدون زن نیز راه‌حل نیست. صلحی بدون زن، صلح نیست. باید این واقعیت را خیلی خوب درک کنیم.

به ویژه ما زنان، هر چقدر که اهمیت این موضوع را بیشتر درک کنیم، می‌توانیم نقش مهم و پیشروتری در روند ایفا کنیم. مردانگی هژمون، واقعیت جنگ جهانی سوم، وضعیتی که ترکیه در آن قرار دارد، خشونتی که زنان در ترکیه در معرض آن قرار دارند و وحشیانه‌تر شدن سیستم مردسالارانه... همه اینها چگونه به وجود آمد و چگونه از بین خواهد رفت؟ همانطور که قبلاً نیز ارزیابی کردیم، دلیل اصلی این همه افزایش قتل زنان، قتل کودکان و موارد تجاوز، تحریک جنگ و ملی‌گرایی است.

صیانت از روند توسط زنان یک مسئله وجودی است

دامن زدن به ملی‌گرایی، راه را برای قتل زنان باز کرده است. این امر منجر به تقویت دوباره مردسالاری و تشدید بیشتر خشونت شده است. تک‌روی، یعنی واقعیتی که هیچ اراده‌ای جز اراده خود را به رسمیت نمی‌شناسد، همراه با جنگ علیه مردم کورد در ترکیه نیز رایج شده است. به همین دلیل، باید نه تنها از مردسالاری شناخته شده، بلکه از خشونت مردانه‌ای که جنگ آن را تغذیه و تعمیق می‌کند نیز صحبت کنیم.

در این نقطه، تأمین صلح اجتماعی، برای زنان نیز راه‌حلی به همراه خواهد داشت. این همان چیزی است که خشونت مردان را از بین خواهد برد. صیانت از این روند توسط زنان یک مسئله وجودی است. حل مشکلات موجود در ترکیه، به معنای حل مشکلات وجودی و آزادی زنان نیز هست. بین راه‌حل مسئله کورد و راه‌حل مسئله زنان رابطه مستقیمی وجود دارد.

در این زمینه، می‌خواهم به مفهوم خواهری-برادری خلق‌ها نیز اشاره کنم. مفهوم خواهری-برادری، اگرچه در حافظه مردم معانی مثبتی دارد، اما در جامعه‌ای که با جنسیت‌گرایی عجین شده است، از طریق رابطه برادر بزرگتر-کوچکتر، یک ساختار سلسله مراتبی ایجاد شده است. به همین دلیل، عباراتی مانند 'خواهری-برادری ترک-کورد' به تنهایی کافی نیست. به جای آن، تاکید بر اینکه خلق‌ها باید در یک زندگی برابر و آزادانه با یکدیگر دوست باشند، درست‌تر است. این مشارکت، نه فقط یک پیوند عاطفی، بلکه باید با قوانین مشخصی که در چارچوب قانونی، سیاسی و قانون اساسی تعیین شده‌اند، تعریف شود.

از دیدگاه زنان، در وضعیت فعلی که در آن قرار داریم، زنانی هستند که از خونریزی جلوگیری می‌کنند. ذهن مردانه نتوانسته این مشکل را حل کند، نمی‌تواند. ذهن مردانه حاکم، نه یک زندگی برابر، بلکه سلطه و اطاعت را تحمیل کرده است. ریشه هرج و مرج فعلی، جنگ جهانی سوم و بحران‌های صد سال اخیر جمهوری ترکیه، همین ذهن حاکم است.

جمهوری، در حالی که وارد قرن دوم خود می‌شود، در ترکیه و کوردستان، اراده و سازماندهی قوی زنان وجود دارد. صد سال پیش چنین شانسی وجود نداشت. وقتی به روند تأسیس جمهوری ترکیه نگاه می‌کنیم، اگرچه برخی از سازماندهی‌های زنان و چهره‌های مؤثر زن وجود داشت، اما جنبش توده‌ای کافی برای حضور آزادانه و برابر زنان وجود نداشت. اما امروز، یک جنبش زنان کورد وجود دارد که با پنجاه سال مبارزه برای آزادی به وجود آمده است. ایدئولوژی، ارزش‌ها و طرز فکر این جنبش شکل گرفته است. هنجارها و ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی جدیدی به عنوان ارزش برای چگونگی ارتباط زنان با مردان، چگونگی رهایی از مردسالاری پدیدار شده است.

از سوی دیگر، گروه‌های زنی از بخش‌های مختلف مانند جنبش‌های زنان فمینیست در ترکیه، زنان روشنفکر و جنبش‌های زنان مسلمان وجود دارند که از حقوق خود دفاع می‌کنند و برای آن مبارزه می‌کنند. این نیروی بزرگی است و قطعاً نباید دست کم گرفته شود. این اراده سازمان‌یافته زنان، در روند ساخت جمهوری دموکراتیک، در حالی که جمهوری ترکیه به قرن دوم خود می‌رود، نقشی کلیدی دارد.

با این حال، این اراده هنوز به طور کامل متحد نشده است. ساختاری پراکنده دارد. اگرچه گهگاه به یک حوضچه مشترک می‌ریزد، اما به مکانیزمی تبدیل نشده است که تداوم داشته باشد و در هر مرحله خود را تقویت کند. اگر می‌خواهیم از جنگ و قتل‌عام زنان جلوگیری کنیم، باید به عنوان زنان، نقش خود را در حالی که ترکیه وارد قرن جدیدی می‌شود، ایفا کنیم.

اگر قرار است قانون اساسی دموکراتیک تهیه شود، زنان باید به صورت سازمان‌یافته و مستقل در این روند شرکت کنند. در برابر مشکلاتی که سیستم دولتی متمرکز سخت ایجاد می‌کند، تقویت شوراهای محلی و مشارکت مؤثر اراده زنان در روند ضروری است. ما به عنوان زنان باید بحث کنیم و تصمیم بگیریم که چگونه اراده‌ای را در محله‌ها، شهرها، شهرستان‌ها و مناطق نشان دهیم. زنان باید به طور مساوی در همه زمینه‌ها، از سیاست گرفته تا امنیت، از اقتصاد گرفته تا بهداشت، از آموزش گرفته تا معماری، حضور داشته باشند.

امروز دقیقاً زمانی است که چگونه رابطه برابر و آزاد زن و مرد را در جمهوری جدید بسازیم. نباید فقط بر فرآیندهای روز تمرکز کنیم، نباید صرفاً تاریخی نگاه کنیم. امروز دوره‌ای است که عقل و کار زنان باید بیشتر در روند مشارکت داشته باشد.

به همین دلیل، به نظر من با امید و عشق فراوان، همه زنان، بدون توجه به هویتشان، چه ترک، ارمنی، لاز، ترکمن، تره‌کمه، گرجی، آشوری، کورد، عرب، باید در این روند شرکت کنند. فرقی نمی‌کند مسلمان، مسیحی، علوی، سنی یا از هر مذهب دیگری باشند. مهم نیست که هویتشان چیست، هر زنی، صرف نظر از اینکه پزشک، معلم، کارگر، روستایی باشد، اراده‌ای دارد. مهم این است که بتوانیم این اراده را به یک ساختار سازمان‌یافته تبدیل کنیم.

این کار باید با چه دیدگاهی انجام شود؟ برای ایجاد یک زندگی جدید و معنادار در یک ترکیه دموکراتیک، جایی که مردم برابر و آزاد زندگی می‌کنند، دین و ​​مذاهب می‌توانند آزادانه خود را بیان کنند، هر قشری به راحتی می‌تواند وجود داشته باشد، وظیفه بزرگی بر عهده زنان است. به همین دلیل، زنان باید در همه جا در مورد صلح و راه‌حل‌ها بحث کنند. همانطور که مادران صلح با گفتن 'ما برای صلح دست دراز می‌کنیم' حرکتی را آغاز کردند، ما نیز به عنوان زنان باید برای راه‌حل دست دراز کنیم و این موضوع را در همه جا بحث کنیم.

باید با مادران سربازها، با راست‌گرایان، با چپ‌گرایان، با زنان روستایی، با زنان کارگر، با آکادمیسین‌ها و با زنان از همه اقشار جامعه گرد هم آییم و بحث کنیم و یک راه‌حل مشترک ارائه دهیم. بحث‌ها نباید فقط در حد صحبت باقی بماند، بلکه باید یک دیدگاه زنانه ایجاد کنیم و با تفکر زنان نشان دهیم که چگونه می‌توان میهن جدیدی را ساخت. چگونه میهن‌مان را دوباره شکل خواهیم داد؟ چگونه آن را دموکراتیک خواهیم کرد؟ چگونه آن را امن‌تر خواهیم کرد؟ باید این موارد را مشخص کنیم.

تفکر زنانه، وجدان زنانه در هر کاری دقیق و دلسوز است. بی‌احتیاطی‌هایی مانند آتش‌سوزی هتل در بولو، فروریختن ساختمان در قونیه، در سیستمی که وجدان زنانه در آن حضور داشته باشد، رخ نمی‌داد. زنان هر کاری را با عشق و با در نظر گرفتن زندگی انسان انجام می‌دهند. به همین دلیل، هنگام بازسازی روابط خلق‌ها، روابط زن و مرد و همه عرصه‌های جامعه، باید با اراده سازمان‌یافته زنان عمل کنیم. زنان باید در این زمینه شجاع باشند و نترسند. باید به خود اعتماد کنند و زنان ترکیه و کورد با هم در یک زمینه مشترک گرد هم آیند و انرژی خود را متحد کنند. هرچه راه‌حل اجتماعی‌تر شود، ماندگارتر خواهد بود. اگر زنان متقاعد شوند، آشتی کنند، کل جامعه آشتی خواهد کرد. امید در اراده و مبارزه سازمان‌یافته زنان است.

انقلاب زنان باید به کل سوریه تعلق گیرد

جریان‌های جهادی که از سوریه تا افغانستان امتداد دارند، قصد نابودی دستاوردهای زنان را دارند. وحشیگری که در افغانستان رخ می‌دهد، به طور مشابه در شمال آفریقا و خاورمیانه نیز خود را نشان می‌دهد. نابودی حقوق زنان، حتی حقوق لیبرال بورژوایی، به معنای محکوم کردن زنان به وضعیت بردگی است.

با به قدرت رسیدن هیئت تحریرالشام (HTS) در سوریه، وضعیت برای زنان وخیم‌تر می‌شود. اقداماتی مانند حذف نام شخصیت‌های زن تاریخی از برنامه درسی، فشار سیستماتیک علیه زنان را نشان می‌دهد. زنوبیا، علیرغم اینکه قهرمان بزرگ زن در تاریخ است، تلاش برای حذف نام او از برنامه درسی، ضدیت این طرز فکر با زنان را به وضوح نشان می‌دهد.

از سوی دیگر، انقلابی که در شمال و شرق سوریه رخ داده است، ستاره‌ای درخشان در تاریکی‌ها در خاورمیانه، حتی در جهان است. سازماندهی زنان، مشارکت آنها در مدیریت، تشکیل دفاعیات خود و آزادسازی آنها، این منطقه را به هدف نیروهای جهادی و مردسالار تبدیل کرده است. جنگی که ی‌پ‌ژ به پیش می‌برد و سازماندهی‌های اجتماعی زنان، همچنان منبع الهام در سراسر جهان است. انقلاب زنان، نه تنها یک تحول منطقه‌ای، بلکه منبع امیدی جهانی است.

اگر دقت کنیم، واقعیت HTS نیز وجود دارد. HTS، دمشق را اشغال کرد و قدرت را به دست گرفت. آنها این را نیز انقلاب نامیدند. در اینجا واقعاً وضعیت بسیار جدی است.

مانند HTS، یکی از اعضای گروه‌های تبهکار که می‌شناسید را به قدرت رساندند. این موضوع رویکردی نسبت به زنان نیز دارد. برای مردم سوریه، غنا (غنای فرهنگی و تاریخی) و اراده بسیار جدی وجود دارد. این فقط به عنوان یک صفت یا اسم نیست، بلکه به عنوان یک انباشت تاریخی واقعی و ساختار فرهنگی وجود دارد. مردم سوریه، ویژگی حفظ بافت‌های فرهنگی خود را دارند. به این معنا، مردمی مقاوم هستند. ممکن است سازماندهی نداشته باشند، اما ساختارهای فرهنگی آنها دارای کیفیتی مقاوم است. زنان آنها نیز اینگونه هستند. زنان سوری، شبیه زنان در هیچ جغرافیایی نیستند. سوریه نمی‌تواند مانند افغانستان باشد. سوریه ویژگی‌های خاص خود را دارد. بنابراین، گفته‌هایی مبنی بر اینکه 'انقلابی' که با HTS آمده است، آزادی‌هایی را به ارمغان خواهد آورد، این خواهد شد، آن خواهد شد، واقعیت را منعکس نمی‌کند. این، یک داستان ساختگی است.

روابط سیاسی به کنار، ما این موضوع را از دیدگاه زنان ارزیابی می‌کنیم. اکنون روند، به این شکل یا آن شکل پیش می‌رود و بازسازی سوریه در دستور کار است. همانطور که این ارزیابی برای ترکیه لازم است، برای سوریه نیز باید انجام شود. مرزهای خاورمیانه با خط‌کشی ساخته شد. جمهوری سوریه نیز در این روند به گونه‌ای تاسیس شد که اراده زنان در آن دخیل نبود. بنابراین، از دیدگاه زنان، همیشه مشکلاتی در سوریه وجود داشته است. اکنون، با قدرت HTS، تصویر بسیار وخیم‌تری پدیدار شده است.

تجربه مهمی در شمال و شرق سوریه در حال رخ دادن است. در حالی که یک منطقه انقلاب زنان را محقق می‌کند، در مناطق دیگر واقعیت مدیریتی متفاوتی وجود دارد. بنابراین، مدل شمال و شرق سوریه باید در کل سوریه گسترش یابد و این انقلاب زنان به کل سوریه تعلق گیرد. دموکراتیزاسیون سوریه نیز تنها از این طریق ممکن است.

سوریه امروز، سوریه ۵۰-۶۰ سال پیش نیست. زنان سوریه نیز مانند گذشته نیستند. در شرایط فعلی، ایجاد یک مفهوم مشترک و توسعه دیدگاه برای زنان سوری از اهمیت حیاتی برخوردار است. اراده زنان که در شمال و شرق سوریه پدیدار شده است، باید با اراده مشترک زنان از خلق‌های مختلف، ارمنی، عرب، ترکمن، کورد، متحد شده و در کل سوریه مؤثر شود. بحث‌ها در مورد قانون اساسی در سوریه آغاز خواهد شد. در این روند، موضوعاتی مانند چگونگی حضور زنان، چگونگی شکل‌گیری قوانین مربوط به قتل زنان، حقوق خانواده، حقوق کودکان و چگونگی ایجاد ساختارهای دموکراتیک تعیین‌کننده خواهد بود.

ظهور مبارزه و اراده زنان بسیار مهم است. به همین دلیل، یک جنبش زنان که فراتر از اتحادها باشد و باعث ادغام و وحدت شود، ضروری است. زنان از هر اتنیک، باورداشت یا مذهبی که باشند، باید تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و یک مبارزه مشترک را توسعه دهند. آینده سوریه را زنان نیز باید تعیین کنند.

در این مرحله، مسئولیت بزرگی بر دوش جنبش‌های زنان در شمال و شرق سوریه است. آنها ۱۲ سال تجربه دارند. این چیزی نیست که دست کم گرفته شود. مدلی ایجاد شده است که در آن زنان در سیاست، بهداشت، آموزش، اقتصاد، امنیت و همه عرصه‌های اجتماعی حضور دارند. سازوکارهایی مانند سیستم ریاست مشترک و شوراهای زنان توسعه یافته‌اند. این مدل باید در سراسر سوریه گسترش یابد.

لازم است با ایجاد گردهمایی‌های زنان، سازماندهی زنان، ابتکارات و سکوها، این روند را به پایگاه وسیع‌تری گسترش دهیم. آینده در دستان زنان است. باید با این آگاهی وارد مبارزه و روند ساخت و ساز شد.

 

حفاظت از انقلاب زنان، مسئولیت مشترک جنبش‌های زنان جهان است

در این نقطه، حمایت جنبش‌های زنان در خاورمیانه و جهان از اهمیت زیادی برخوردار است. انقلاب زنان یک واقعیت جهانی است. همانطور که مسئله زنان جهانی است، راه‌حل آن نیز جهانی است. انقلاب زنان در شمال و شرق سوریه، منبع الهام برای همه زنان است. این ارزشی است که مردم را نیز روشن می‌کند و باید محافظت شود.

در وضعیت فعلی، حملات بسیار بزرگی در حال وقوع است. دولت ترکیه حملات شدیدی را علیه زنان و مردم انجام می‌دهد. این حملات ناشی از عدم پذیرش اراده زنان است. دولت ترکیه، دولت آک‌پ و ارتش نمی‌خواهند وجود اراده زنان را بپذیرند.

بنابراین، جنبش‌های زنان در خاورمیانه و سراسر جهان باید انقلاب زنان در شمال و شرق سوریه را بپذیرند، از آن دفاع کنند و از آن حمایت کنند. این فقط یک مسئله منطقه‌ای نیست، بلکه یک مسئله جهانی زنان است. ۶۵۰ زن از ۵۰ کشور جهان برای حمایت از این انقلاب بیانیه دادند. این گامی بسیار معنادار و مهم بود. لازم است این حمایت بیشتر گسترش یابد.

حفاظت از این انقلاب زنان، مسئولیت مشترک همه جنبش‌های زنان جهان است. پذیرش این انقلاب توسط زنانی که برای دموکراسی، برابری، آزادی و عدالت مبارزه می‌کنند، از اهمیت حیاتی برخوردار است. باید اطمینان حاصل شود که زنان در ساختن سوریه‌ای جدید، نیروی مؤثری هستند.

در این چارچوب، لازم است به تحولات ایران و عراق نیز اشاره کنیم. اعدام زنان در ایران متوقف نمی‌شود. اعدام‌ها به ویژه علیه زنان، مانند سایر بخش‌های جامعه، ادامه دارد. پیشگامان زنانی مانند پخشان عزیزی و وریشه مرادی، چهره‌های پیشرو در مبارزه 'ژن، ژیان، آزادی' بوده‌اند. وقتی از انقلاب زنان صحبت می‌کنیم، از مبارزه و دستاوردهای زنان نیز سخن می‌گوییم. این زنان، زنانی پیشرو و مقاوم هستند.

ارزش‌های بزرگی با هزینه‌های گزاف در روژهلات کوردستان به دست آمده است. مجازات اعدام اساساً یک عمل غیرانسانی است. اما سؤال اصلی در اینجا این است: جرم این زنان چیست؟ چه کرده‌اند که مستحق اعدام باشند؟ هیچ جرمی ندارند. اصلاً جرمی نمی‌تواند وجود داشته باشد که مستلزم اعدام باشد.

به همین دلیل، مقاومت زنان در ایران نیز بسیار مهم است. این زنانی که در زندان به اعدام محکوم شده‌اند، موضعی شرافتمندانه و استوار از خود نشان می‌دهند. آنها اراده خود را در ابعاد کوردستانی و زنانگی حفظ، دفاع و مقاومت می‌کنند. من به این مناسبت، به مقاومت رفقای زن‌مان درود می‌فرستم. واقعاً یک واقعیت مقاومتی وجود دارد که به همه ما نیرو می‌دهد و راه را روشن می‌کند. می‌خواهم این را تأکید کنم و در عین حال لازم است که این مقاومت بیشتر حمایت، تقویت و پذیرفته شود و قطعاً مبارزه زنان برای جلوگیری از این احکام اعدام و اجرای اعدام بیشتر توسعه یابد. به این مناسبت می‌خواهم این فراخوان را نیز بدهم.

باید بر خنثی کردن کامل توطئه تمرکز کنیم

ماه فوریه فرا می‌رسد و ۱۵ فوریه سالگرد توطئه‌ای است که علیه رهبری انجام شد. یعنی ۲۶ سال پشت سر گذاشته می‌شود و وارد سال ۲۷ می‌شویم. به این مناسبت لازم است ذکر شود که رهبر آپو در طول این ۲۶ سال مقاومت بزرگی از خود نشان داده است. این مقاومت هنوز ادامه دارد. تحول روند به معنای اوج گرفتن مقاومت رهبری است. از دیدگاه رهبری، به نظر می‌رسد که این بخشی از رویکرد همیشگی ایشان برای توسعه راه‌حل است. این یک گام تاریخی است و در واقع بالاترین نقطه خط مقاومت رهبر آپو را بیان می‌کند.

در این معنا، رهبر آپو، علی‌رغم سیستم شکنجه بی‌نظیر در امرالی، با مقاومت خود توطئه را خنثی و شکست داده است. امروز، به وضوح می‌بینیم که چگونه از آن دیوارها عبور کرد و چگونه پیروز شد. امید به راه‌حل و چشم‌انداز راه‌حل را با درهم شکستن توطئه آشکار می‌کند. این یک روند بسیار مهم و تاریخی است. نوساناتی که این مقاومت ایجاد کرده هیجان‌انگیز و بسیار ارزشمند است. ۲۶ سال اینگونه گذشت و این مقاومت با همان عزم راسخ ادامه دارد.

به این مناسبت، می‌خواهم نکته دیگری را نیز تأکید کنم. آزادی جسمانی رهبرمان در این روند از اهمیت بسزایی برخوردار است. یعنی آزاد بودن رهبری از نظر جسمانی، امکان برقراری ارتباط با همه، آزاد بودن کامل شرایط زندگی و ارتباط، از دیدگاه ما موضوعی اساسی است.

در این روند، بحث‌های بی‌ارزشی نیز مطرح می‌شود. اظهارات سوداگرانه‌ای مانند 'آیا فراخوان برای زمین گذاشتن سلاح خواهد داد؟' مطرح می‌شود. اما این بحث‌ها جدید نیستند. رهبری در نوروز ۲۰۱۳، در مقابل میلیون‌ها نفر، فراخوان راه‌حل داد و بارها اظهار داشت که سلاح‌ها باید برای راه‌حل خاموش شوند. این موارد توسط جنبش نیز تأیید و بیان شده است.

اگر واقعاً روندی قرار است توسعه یابد، اگر رویکردی صمیمانه، جدی و مداوم نشان داده شود، تأمین آزادی جسمانی رهبری یک ضرورت اساسی است. رهبر آپو همیشه در این زمینه رویکردی متواضعانه داشته است. یکی از پیام‌های منعکس شده از آخرین دیدارها همین است: می‌گوید 'جایی که هستم مهم نیست.' 'مهم این است که شرایطی فراهم شود که بتوانم در روند [صلح] مشارکت داشته باشم.'

قادر به کار بودن، در ارتباط بودن با مردم، با سازمان خود، با اقشار مختلف جامعه، رساندن سخن خود به دنیای بیرون و پاسخ مستقیم در صورت لزوم، موضوعات حیاتی هستند.

ماه فوریه را با چنین روندی آغاز می‌کنیم. پیام‌های رهبرمان نیز نشان می‌دهد که این روند شامل گام‌هایی برای خنثی کردن توطئه است. تعریف ۱۵ فوریه به عنوان روز نسل‌کشی کوردها نیز بخشی از آن است. تمرکز مردم کورد و جامعه ترکیه بر خنثی کردن کامل این توطئه از اهمیت زیادی برخوردار است.

در مقابل توطئه ۱۵ فوریه، از ۹ اکتبر تا ۱۵ فوریه ۱۹۹۹ و پس از آن، صدها نفر دست به عملیات‌های فدایی زدند. با شعار 'شما نمی‌توانید خورشید ما را خاموش کنید'، در اطراف رهبری، حلقه‌ی مقاومتی ایجاد کردند. به این مناسبت، یاد رفقای شهید فدایی خود را با احترام گرامی می‌دارم. زنده نگه داشتن یاد آنها با خنثی کردن کامل توطئه امکان‌پذیر خواهد بود. به همین دلیل، به مناسبت ۱۵ فوریه، از مردم کورد، به ویژه زنان کورد، جامعه کورد در اروپا و دوستان در سراسر جهان می‌خواهم که این روند را به سال خنثی کردن توطئه و تأمین آزادی جسمانی رهبری تبدیل کنند.

در تشرین، تاریخ بار دیگر نوشته می‌شود

اکنون به مقاومت در تشرین بازگردیم. مقاومت مردم روژاوا، مردم کوبانی و مردم شمال و شرق سوریه ادامه دارد. حملات مداوم در خط تل تمر و منطقه سرین ادامه دارد. کنش‌هایی که در سد تشرین انجام می‌شود، هدف قرار می‌گیرد. حملاتی علیه مردم در کوبانی سازماندهی می‌شود. واقعاً در روژاوا، به ویژه در کوبانی، جنگ بزرگی علیه داعش انجام شد. تاریخ دوباره نوشته شد. اما در تشرین، این تاریخ بار دیگر نوشته می‌شود.

در تشرین، مردم با شجاعت، عزم و پایداری فراوان از سرزمین خود دفاع می‌کنند. سد در اینجا فقط یک نماد است. مردم اساساً از آزادی و موجودیت خود دفاع می‌کنند. زنان از آزادی خود دفاع می‌کنند. هنرمندان از ارزش‌های خود دفاع می‌کنند. این مقاومت نه تنها برای مردم کورد، بلکه برای همه مردم جهان، نمونه‌ای بزرگ و نشانه فداکاری است. مقاومت مردم ما، درک میهن‌دوستی فدایی را نشان می‌دهد.

سطح جدیدی در اینجا ظاهر شده است. به صورت سازمان‌یافته، آگاهانه می‌روند. می‌دانند که ممکن است مورد اصابت قرار گیرند، مجروح شوند، شهید شوند، اما با این وجود پیشروی می‌کنند. دشمن را به چالش می‌کشند: می‌گویند 'هر کاری که بکنی، نمی‌توانی اراده من را بشکنی، نمی‌توانی سرزمین من را اشغال کنی.' من در مقابل این مقاومت سر تعظیم فرود می‌آورم. مردم ما از همه اقشار - هنرمندان، اعضای شورای زنان، جوانان، روزنامه‌نگاران - در این مبارزه شرکت می‌کنند و هزینه آن را می‌پردازند.

این شهدا، میراث مقاومت بزرگی را برای ما به جای می‌گذارند. این ارزش‌ها در مبارزه برای آزادی و برابری زنده خواهند ماند. هرچه مبارزه سازمان‌یافته همه مردم بزرگتر شود، توطئه‌ها خنثی می‌شوند. در روندی که همه نیروها می‌خواهند آن را مطابق میل خود شکل دهند، ما نیز به عنوان یک نیروی آزادی‌خواه تاریخ خود را خواهیم نوشت.

با گسترده کردن سازماندهی خود، امید خود را خودمان خلق می‌کنیم و آینده خود را می‌سازیم.»