تاکنون در جریان مذاکرات هستهای میان شش قدرت جهانی و رژیم ایران, این مسئله اثبات شده است که شرایط و خواستههای اساسی رژیم ایران از سوی آن قدرتها بویژه آمریکا پذیرفته نشده است , لذا هرگونه توافقی از نوع بد و کوتاهمدت خواهد بود. چالش هستهای , فراتر از مسئله هستهای, جنبه قدرت و نظامی قویتری دارد.
توافق جامع و پایدار جزو سیاستهای آمریکا و قدرتهای جهانی نیست, لذا بخاطر رفتارهای تاکتیکیشان, به توافق بد تن درخواهند داد. زیرا برای آمریکا به همان اندازه که جلوگیری از ساخت سلاح هستهای از سوی ایران مهم است, به همان اندازه تحریم ایران و فلج ساختن اقتصاد آن مهم میباشد. آمریکا نمیتواند از این دو حربه دست بردارد. به همین خاطر است که مسئله حقوق بشر در ایران را که حادتر است, مطرح نمیکند و چهبسا در تضاد با اهداف سیاسیش است. مذاکرات هستهای, برخلاف ادعاهای صلحجویانه آن, درواقع نوعی جنگ علیه ایران است و چون ایران بر این مسئله واقف است, همانند آمریکا به توافق بد تن در میدهد به شرط کاهش تحریمها.
حتی اگر برخی تحریمها علیه ایران بصورت رسمی لغو شود, اما در عمل و بصورت پنهانی ادامه خواهد یافت.
11 سال از ماراتن مذاکرات هستهای میگذرد و هنوز نتیجهای حاصل نشده است. دلیل این کار هم این است که مسئله تحریم ایران و تضعیف آن همچو رژیم صدام حسین, فعلا و عملا بهترن راهکار بعد از دخالت نظامی است. آمریکا هم چون هماکنون توان حمله نظامی به ایران را ندارد و در جهتدهی داعش بسوی مناطق سنینشین آن کشور موفق نشد, به توافق بد میاندیشد. این توافقات در هر سطحی و به هر شرطی که باشد, کوتاهمدت خواهد بود. در سال 2008 هم توافقی کوتاهمدت میان ایران و آمریکا مشابه توافق کنونی که زمزمه میشود, انجام گرفت, اما مسلما برای مدتی کوتاه است. هدف از تحریمها علیه ایران, تغییر نظام در آن کشور است و آمریکا در یازده سال گذشته از حربه هستهای بعنوان اهرم فشار بینالمللی برای رسیدن به این هدف استفاده میکند. دلیل ایجاد بحران در اوکراین برای تضعیف روسیه که حامی ایران است هم در این راستا است.
در حال حاضر بهار عربی بجای اعراب, بیشترین سود را برای ایران در عرصه خارجی در برداشته است. به همین خاطر توانسته نفسی تازه کند و مسئله گروههای تبهکار داعش و شکستهای منطقهای آمریکا بهانهای خوب برای تاخت و تاز نظامی ایران در منطقه بویژه عراق و سوریه شده است, اما در داخل با بزرگترین بحرانها روبرو است.
در حال حاضر, مشکل آمریکا استفاده ایران از انرژی صلحآمیز هستهای نیست و دیدیم که با غنیسازی 5 درصد موافقت کرده است. پس این نشان میدهد که مسئله تحریمها اهمیت بیشتری دارد. از این طریق نه تنها رژیم را به پای میز مذاکرات کشاند, بلکه با استفاده از آن, بر فشارهای بینالمللی خود علیه دولتها و شرکتهای تجاری هم افزود.
میرود که در صورت سرگرفتن توافق بد با ایران, پرونده هستهای و توافق بد به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شود تا تأیید شده و مشروعیت یابد. این توافق بد مسلما در کارنامه دولت روحانی ثبت خواهد شد و خیلی وقت است که پاشنه آشیل رژیم ایران ضربه خورده است.
مهمتر از این مسایل, هر گونه توافقی میان قدرتهای جهانی و ایران , موجودیت ملتهای داخل آن کشور را به خطر خواهد انداخت و سیاستهای سرکوبگرانه رژیم ایران در سایه سکوت آن قدرتها که ناشی از توافق است, افزایش خواهد یافت. لذا میرود که درصورت توافق, اعتراضات داخلی ایران به میزان سرکوبگریها, افزایش یابد.