دریاچه اورمیه، از جاذبههای روژهلات کوردستان و ملقب به نگین فیروزهای شمال غرب ایران و زمانی بزرگترین دریاچه خاورمیانه، بار دیگر در وضعیت بحرانی و تقریباً خشک شده قرار گرفته است.
تصاویر ماهوارهای و گزارشهای میدانی از خشک شدن بخشهای وسیعی از دریاچه و تبدیل آن به نمکزار حکایت دارند. این وضعیت نه تنها یک فاجعه زیستمحیطی است، بلکه زنگ خطری جدی برای اقتصاد، سلامت و زندگی میلیونها نفر در منطقه به شمار میرود.
وضعیت وخیم دریاچه
سطح آب دریاچه به پایینترین حد خود در تاریخ رسیده و بخشهای شمالی و جنوبی آن به طور کامل خشک شده است. تنها بخشهای کوچکی در عمیقترین قسمت شمالی و نزدیک دهانه رودخانهها باقی مانده است. این دومین بار در دو سال اخیر است که دریاچه به این وضعیت بحرانی میرسد.
با خشک شدن دریاچه، طوفانهای نمک افزایش یافته و تهدیدی جدی برای سلامت مردم، کشاورزی و محیط زیست منطقه محسوب میشوند. بنا به کارشناسان این طوفانها میتوانند باعث بروز بیماریهای تنفسی، پوستی و آسیب به محصولات کشاورزی شوند.
خشک شدن دریاچه همچنین منجر به نابودی زیستگاههای جانوری و گیاهی، از جمله آرتمیا (یک گونه میگو) و فلامینگوها شده است که از جاذبههای طبیعی منطقه بودند.
علل اصلی این فاجعه زیستمحیطی
کارشناسان عوامل متعددی را در خشک شدن دریاچه اورمیه دخیل میدانند که میتوان آنها را به دو دسته عوامل انسانی و طبیعی تقسیم کرد:
عوامل انسانی
مهمترین عامل، برداشت بیرویه آب از منابع سطحی و زیرزمینی برای کشاورزی و مصارف صنعتی است که بویژه در پی صنعتگراسازی کشاورزی بمنظور سود مازاد بوجود آمده است. توسعه بیرویه کشاورزی و استفاده از روشهای آبیاری سنتی و پرمصرف و استفاده از روش چاه برای دستیابی به آبهای زیرزمینی این مشکل را تشدید کرده است.
احداث سدهای متعدد بر روی رودخانههای منتهی به دریاچه با اهداف امنیتی و منفعتی دولت ایران، جریان آب ورودی به آن را به شدت کاهش داده است.
جاده میانگذری که بر روی دریاچه به منظور تسهیل و سرعتبخشی به مکیدن مواد خام به سوی مراکز تولیدی احداث شده، باعث اختلال در جریان آب و افزایش تبخیر شده است.
عوامل طبیعی:
خشکسالی و تغییرات اقلیمی و جهانی از جمله کاهش بارندگی، افزایش دما و تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر، تبخیر آب دریاچه را افزایش داده و به این بحران دامن زده است.
پیامدهای نگرانکننده:
خشک شدن دریاچه اورمیه پیامدهای گستردهای به دنبال دارد که میتوان در چند نکته خلاصه کرد:
* پیامدهای زیستمحیطی: نابودی تنوع زیستی، افزایش آلودگی هوا و خاک، و تخریب زیستگاهها.
* پیامدهای اقتصادی: کاهش تولیدات کشاورزی، بیکاری و کاهش درآمد مردم منطقه.
* پیامدهای اجتماعی: مهاجرت، افزایش بیماریها و افزایش مشکلات اجتماعی.
* پیامدهای بهداشتی: افزایش بیماریهای تنفسی و پوستی ناشی از طوفانهای نمک.
اقدامات انجام شده و راهکارهای پیشنهادی:
هر چند در سالهای اخیر، به اصطلاح اقداماتی برای احیای دریاچه انجام شده است، از جمله رهاسازی آب از سدها و اجرای طرحهای آبیاری نوین، ولی با این حال، به نظر میرسد این اقدامات کافی نبوده و نیازمند رویکردی جامعتر و پایدارتر است.
بنا به نظر کارشناسان مدیریت منابع آب، تغییر الگوی کشت و استفاده از روشهای آبیاری نوین؛ همچنین متوقف سازی سد سازیها و مدیریت سدهای موجود و به دنباله آن بازنگری در سیاستهای سدسازی و رهاسازی به موقع آب به سمت دریاچه؛ نیز اتخاذ سیاستهایی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و سازگاری با تغییرات اقلیمی واز همه مهمتر ترویج آگاهسازی زیستمحیطی مردم و جوامع محلی و تشویق آنها برای مشارکت در ایجاد فشار بر دولت بمنظور متوقف سازی و اجازه ندادن به طرحهای سودمحوری که مردم و زیستمحیط آن را در معرض نابودی قرار میدهد؛ میتواند تا حدی از فاجعه جلوگیری کرده و حتی بستری باشد برای احیای آن.
در کل وضعیت دریاچه اورمیه بسیار نگرانکننده است و نیازمند توجه فوری و اقدامات جدی است. احیای این دریاچه نه تنها برای حفظ محیطزیست، بلکه برای حفظ اقتصاد، سلامت و زندگی میلیونها نفر در منطقه ضروری است. ادامه این وضعیت میتواند منجر به یک فاجعه انسانی و زیستمحیطی در ابعاد وسیع شود.