هر نفسش سرود آزادی بود
شهید زیلان که با روح خود آواز آزادی میخواند، هر نفسش سرود مقاومت بود. با اراده والایش به آزادی اعتبار بخشید و نامش در صفوف مقاومت به یادگار ماند.
شهید زیلان که با روح خود آواز آزادی میخواند، هر نفسش سرود مقاومت بود. با اراده والایش به آزادی اعتبار بخشید و نامش در صفوف مقاومت به یادگار ماند.
زیلان زوزان گویی (لیلا پاکسوی) در سال ۲۰۱۵ به مبارزات آزادی کوردها پیوست. او با این قدم به عنوان یک زن شجاع در ذهن خلق جای گرفت. عشق و اراده، در مبارزه برای آزادی و عدالت به زیلان نیرو میداد. زیلان از عشیره گویی است، در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۰ در خانوادهای میهندوست به دنیا آمد.
چشمانش پر از امید بود
شخصیتی بود که با روحیه جنگندگیاش به پیش آمد. با چشمانی پر از باور، آتش قلبش را احساس میکرد. مبارزه او به اندازه کوههایی که نام او را با خود دارند و رودخانههایی که نام او را یدک میکشیدند بزرگ بود. با پاهای استوارش که زمین را به لرزه در میآورد، طوفان انقلاب را به حرکت وا میداشت. امید در چشمانش مانند اولین گلهای بهار، درخشان و با طراوت بود. سخنان و فریادهای او در قله کوهها همه برای آزادی بود. هر لحظه برایش، لحظه مقاومت بود.
گام به گام به سوی آزادی میرفت
او با روحیه پولادین خود همانند تیری بود که به سوی آزادی شلیک شده بود. برق نهفته در چشمانش مانند ستارهها در تاریکی شب میدرخشید. او با هر قدم هوشمندانه، بر سنگها و موانع غلبه میکرد. به سرعت برای آیندهای روشن تلاش میکرد. افکار درهم تنیده در ذهنش، مانند باد که از میان ابرها میرقصد آزاد میشدند. هیچ مانعی، هیچ مشکلی نتوانست جلوی گامهای مصمم او را بگیرد. شهید زیلان نه تنها با جسم بلکه با روحش جنگید. استراتژیک فکر میکرد، سریع تصمیم میگرفت و اقدام میکرد. هر حرکت او مانند یک بازی استراتژیک بود. هر قدم، هوشمندانه او را به آزادی نزدیکتر میکرد.
او در زندگی و در جنگ یک فرمانده دانا و باهوش بود
او قلبی داشت که به یارانش باور داشت. آغوش خود را به روی عشق گشود و پناهگاه یارانش شد. نگاه مطمئن او دل همراهانش را گرم میکرد. همرزمانش از نگرش، صبر و درک درست شهید زیلان الهام گرفته و دلگرم میشدند. کسانی که در کنار زیلان بودند، انگار از داخل قلعه به همه سختیها نگاه میکردند. زیلان با باور بی پایان خود به همه رفقایش نیرو داد. او چون پروانهای در میدان جنگ میرقصید و با هر قدم تسلط خود را در تدبیر و تاکتیک آشکار میکرد. او به عنوان یک فرمانده باهوش و بادرایت حتی در بحبوحه جنگ خونسردی خود را حفظ میکرد و وقتی فکر میکرد بلافاصله تصمیم میگرفت و همیشه یک قدم جلوتر بود.
این نشان دهنده آتش مقدس آزادی بود
او روحی فراگیر و متعلق به همه و فراتر از مرزها بود. درخت چناری بود که عشق و اتحاد را حتی در اوج وحشیگری جنگ پرورش داد. صمیمیتی در چشمانش جریان داشت و زخمهایش را با مقاومت درمان میکرد. او به عنوان زنی قدرتمند در برابر ویرانیهای جنگ، با اراده و مقاومت خود بر همه سختیها غلبه کرد و به یک نماد تبدیل شد. او قوای جسمی و روحی خود را در هم آمیخت و روحیه خستگی ناپذیری در مبارزه برای آزادی و عدالت داشت. زیلان که قوی و مصمم بود همیشه نماینده شجاعت و مقاومت بود و آتش مقدس آزادی را زنده نگه داشت.
هر بار که میرقصید، شادی و اشتیاق را به اطراف خود میآورد. با حرکت پای زیلان دلها سرشار از شادی میشد و با ریتم موسیقی امید را بیشتر میکرد. او با شخصیت فعال و انرژی غیرقابل توقف خود، زندگی را به سمفونی پر از رنگ و صدا تبدیل کرد. حضور او یک فضای جشن ایجاد میکرد و همه را به رقص و آواز خواندن و جشن گرفتن با هم دعوت میکرد.
مثل رودخانهای روان
قدمهایش همیشه فعال و پرشور بود. او روحی بود که همیشه منتظر روزی بود که انتقام خلق و همرزمانش را از دشمن بگیرد و آرزوی شیرین موفقیت در دل داشت. زیلان مانند رودخانه برای شکست دشمن جاری بود. هر یک از گامهایش امید دشمن را از بین برد و امید خلق را زنده کرد و بذر آزادی را کاشت. این شور نهفته در او، او را در میدان جنگ قویتر کرد و دشمن را غافلگیر کرد. بنابراین، او همیشه میخواست در عملیاتها شرکت کند. نماد آزادی و عدالت بود.
موضع او به عنوان یک زن مبارز و فریاد آزادی او همیشه دل دشمن را میلرزاند. او با روحیه قهرمانی خود، تسلیم بیعدالتی نشد و با ایستادگی در برابر بیعدالتی به نماد آزادی تبدیل شد. او روحیهای داشت که هرگز سر تعظیم فرود نیاورد و هرگز تسلیم نشد. او با مواضع خود به عنوان یک زن مبارز، نماینده ارزشهای مقدس آزادی و عدالت بود و قدرت مقاومت و مبارزه را به نمایش گذاشت.
مبارزه از منبج تا شهبا
شهید زیلان با فداکاری خود آثاری بی پایان در دل همرزمانش بر جای گذاشت. نام او یکی از گرانبهاترین نتهای آهنگ آزادی بود که در اعماق تاریخ طنین انداز شد. او هرگز در مبارزات آزادی خود احساس تنهایی نمیکرد. در مبارزات، سختیهای بسیاری را پشت سر گذاشت، موانع بسیاری را شکست و دوش به دوش همرزمانش جنگید. او در عملیات منبج شرکت فعال داشت. در سال ۲۰۱۶ در گام شهبا که در سال ۲۰۱۵ راه اندازی شده بود، شرکت کرد و نقش مهمی در موفقیت این کمپین داشت. در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۶ در روستای شیال از توابع شهبا نبردی عظیم با تبهکاران تروریست انجام داد و به کاروان شهدا پیوست.