دوران کالکان، عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پکک) در برنامه ویژهای که از تلویزیون مدیا هابر پخش میشود، با بیان اینکه نظام جدیدی که در سوریه ایجاد میشود مانند گذشته نخواهد بود و هیچکس آن را نخواهد پذیرفت، گفت: «آنها میخواستند با ایجاد سریع فشار، اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه را تحت فشار و تهدید قرار دهند. در حالیکه چنین وضعیتی وجود ندارد. اگر بتواند تا حدودی مقاومت نشان دهد، اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه قدرت برجستهتری در سوریه است، قدرت موثرتری است. قدرت دارد و مردمی دارد که به آنها متکی است. مردمی بسیار آگاه و سازمانیافته که مقاومت میکنند.»
کالکان با توصیف تجربه اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه به عنوان وضعیتی که الگویی برای تمام سوریه خواهد بود، گفت: «در واقع آنها به این سوال پاسخ دادند که دولت جدید در سوریه چگونه باید باشد. در این زمینه جای نگرانی زیادی نیست. وقتی مقاومت نشان دهند، قویترین گروه خود آنها هستند. آنها سازمانیافتهترین هستند. چنانچه با مقاومتشان، حمایت همه مردم و محافل دموکراتیک جهان را علیه داعش به دست آوردند... باز هم حمایت مردم کورد با آنهاست. آنها از حمایت همه مردم، زنان، جوانان و محافل دموکراتیک برخوردارند.»
دوران کالکان با گرامیداشت یاد ناظم داشتان و جیهان بیلگین که در اثر حمله دولت ترکیه به شهادت رسیدند، گفت: «در واقع آنها مبارزان روشنایی علیه ظلمت، حقیقت در برابر ظلم، خوبی در برابر بدی، زیبایی در برابر زشتی، آزادی علیه بردهداری بودند. آنها نقش پیکارجویان فدایی حقیقت را ایفا کردند.»
ارزیابیهای کالکان به شرح زیر است: «در ابتدا به رهبر آپو درود میفرستم و سال نو میلادی را به وی تبریک میگویم. وضعیت جدیدی در امرالی وجود ندارد، هیچ تغییری وجود ندارد. انزوا ادامه دارد. رهبر آپو همچنین اعلام کرد که انزوا ادامه دارد.
مبارزه کارزاری جهانی علیه نظام انزوا، شکنجه و نسلکشی امرالی با هدف آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد در همه زمینهها با روشهای متنوع ادامه دارد. برای سال دوم دوباره برنامهریزی شده و گفته شده است که با قدرت بیشتری توسعه خواهد یافت. در این راستا نتایج سال اول نیز مورد ارزیابی و بحث قرار گرفت. رسیدن به هدف در سال دوم و دستیابی به دستاوردهای دائمی در تضمین آزادی جسمانی رهبر آپو بعنوان هدف تعیین شده بود.
در پایان سال اول، ملاقاتی در ۲۳ اکتبر انجام شد. این ملاقات در نتیجه فشارهایی که متوجه دولت فاشیستی آکپ-مهپ شد، صورت گرفت، وگرنه دلیل دیگری نداشت. مبارزه، آنها را مجبور به اجازه دادن به این ملاقات کرد. این همچنین نشان داد که مبارزه نتیجه میدهد. با مبارزه، نظام شکنجه، انزوا و نسلکشی امرالی از بین خواهد رفت. دیوارهای امرالی تخریب خواهد شد. آزادی جسمانی رهبر آپو تضمین خواهد شد.
بله، این امکانپذیر است، اما فقط با مبارزه. از طریق مبارزه اتفاق خواهد افتاد. هدفی برای ارتقای مبارزه به این سطح در سال دوم وجود دارد. مبارزه در چهار بخش کوردستان و سراسر جهان به پیشاهنگی زنان و جوانان، سازماندهندگان این کارزار و با شرکت اقشار مختلف ادامه دارد. علاوه بر این، دستور کارهای جدیدی در حال شکلگیری است. مبارزاتی برای آزادی و دموکراسی حول این دستورکارها انجام میشود. گروههایی که این کار را انجام میدهند، آن مبارزه را با مبارزه برای آزادی جسمانی رهبر آپو ادغام میکنند.
چرا؟ زیرا همه مسائل آزادی و دموکراسی با آزادی جسمانی رهبر آپو پیوند خورده است. آزادی جسمانی رهبر آپو مربوط به تحولات آزادی و دموکراتیک در هر زمینه است. اینها مانند گوشت و ناخن در هم تنیده و به هم پیوستهاند.
در این راستا، مبارزه برای آزادی و دموکراسی در هر زمینهای بخشی از مبارزه کارزار آزادی جسمانی رهبر آپو میشود. باید بیشتر کار کرد، توجه بیشتری باید کرد. باید در این سال دوم مبارزه را بیش از پیش توسعه و گسترش داد و در راستای آزادی جسمانی رهبر آپو به نتایج دائمی دست یافت.
با این هدف وارد سال جدید شدیم. به همین دلیل باید مبارزه را در هر زمینهای افزایش دهیم. زنان، جوانان، کارگران و زحمتکشان، مردم کورد و دوستانشان، ما باید مبارزه را بسیار مؤثرتر در چهار بخش کوردستان و در سراسر جهان انجام دهیم.
نباید فریب وعدههای دروغین و این حرف و آن حرف را خورد و گوش داد چون حرفهای توخالی و بیهوده هستند. برای جلوگیری از این مبارزات گفته میشود. آنها بخاطر اینکه دچار فشار و تنگنا شدند، به تلاش افتادند. در نتیجه توسعه مبارزات ما، در نقطهای که جنگ جهانی سوم در خاورمیانه آغاز شد، دولت باغچلی با گفتن 'بقای دولت' دست به ابتکار زد. اما چیزی نیست،مزخرف میگوید. میگوید این اتفاق خواهد افتاد. او سعی میکند امیدواری ایجاد کند.
مردم کورد دیگر آنچه را که میببینند باور میکنند
او واقعاً یک شخص جدی به نظر میرسید. گفتیم که آیا میتوان به حرفهای او توجه کرد؟ اما اینطور نشد. اما آیا واقعاً آن چیزی نیست که به نظر میرسد؟ یا اینکه طیب اردوغان مانع آن شده است؟ البته مشخص نیست. برخی میگویند آکپ و طیب اردوغان مخالف آن هستند. بنابراین دولت باغچلی ادامه میدهد.
اما او میگوید: 'به خاطر اینکه قوهی اجرایی در دست آنهاست نمیتوانند آن را اجرا کنند. ' ما نمیتوانیم آن جنبهها را بدانیم، ما به آنچه قابل مشاهده است نگاه میکنیم. زیرا مردم کورد آنقدر قتلعام و شکنجه را تجربه کردهاند که دیگر گوش نمیدهند و این حرفها را نمیشنوند، فقط چشمانشان میبینند. چیزی قابل مشاهده نیست. هیچ اتفاقی نیفتاده است.
پس باید این حرفها را نشنویم. باید گوش ندهیم. خیلی از رفقا اینها را ارزیابی کردند. آنها از آن به عنوان یک جنگ روانی و ویژه استفاده میکنند. عدهای میپرسیدند این جنگ ویژه چیست؟' 'جنگ روانی چیست؟ ما نمیفهمیم این به چه معناست؟' جنگ ویژه، جنگ روانی یعنی دروغ گفتن برای فریب طرف مقابل. دروغ میگوید و توقع ایجاد میکند که ملاقات میشود، این اتفاق میافتد، آن اتفاق میافتد. به عبارت دیگر، او در تلاش است تا مبارزه برای آزادی جسمانی رهبر آپو را تضعیف کند و از کارزار جلوگیری کند. آنها سعی میکنند توجهها را منحرف کنند و سازمان را سست کنند. این دقیقاً همان کاری است که انجام شده است.
ما باید بر مبارزه برای آزادی رهبر آپو تمرکز کنیم
تا زمانی که گامهای ملموس برداشته نشود، تا زمانی که بیانیههایی از سوی رهبر آپو داده نگیرد، تا زمانی که بیانیههای رسمی از سوی سازمان ما صورت نگیرد، تا زمانی که گامهای ملموس و قابل مشاهده برای همه برداشته نشود، نباید آنچه گفته میشود را بشنویم. چه کسی چه میگوید نباید به ما مربوط شود. ما باید به کار خودمان فکر کنیم.
کار ما چیست؟ مبارزه برای آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد. این مبارزه را با روشهای غنی انجام دهیم، آن را در همه جا به اجرا درآوریم، آن را گسترش دهیم، آن را دائمی و ماندگار کنیم. به عبارت دیگر، ناکارآمد و ناپایدار ساختن این سیستم فاشیستی، استعمارگر، نسلکشی، سیستم شکنجهی امرالی، متلاشی کردن دیوارهای امرالی با تحت فشار قرار دادن و جلوگیری از شکنجه، هموار کردن راه برای آزادی جسمانی رهبر آپو و فشار آوردن برای باز شدن درهای امرالی. نگرش باید اینگونه باشد. ما نباید به چیز دیگری گوش بدهیم. نباید به ابزاری برای چیزهای فریبنده، متقلبانه یا دروغ در محافل مختلف تبدیل شویم.
آنچه میگویند دروغ است، آنچه میخورند حرام است
ما نباید برای هیچکس در جامعه توقع ایجاد کنیم. اینکه به زعم خودش انگار چیزی میداند، نباید ابزاری برای این و آن شود. چنین فرآیندی میشود. به طرق مختلف بحثهایی صورت میگیرد و اینگونه میخواهند به تدریج این مبارزه کارزاری تضعیف شود. میخواهند آن را سست و تضعیف کنند. میخواهند نیروهای مختلف در انتظار قرار گیرند. نباید انتظاری داشت. ما باید سختتر مبارزه کنیم. ما باید با روشهای غنیتر مبارزه کنیم. ما باید همهجانبهتر مبارزه کنیم. همه باید مبارزه کنند و ما باید سیستم شکنجه، انزوا و نسلکشی امرالی را درهم بشکنیم و آزادی جسمانی رهبر آپو را تضمین کنیم. این هدف ماست، این چیزی است که میخواهیم بگوییم.
مردم ما، زنان، جوانان، مردم میهندوست و دوستان ما نباید حرفی غیر از این را باور کنند و به آن توجه کنند. دفعه قبل هم گفتم. اما به نظر میرسد که طرف مقابل با دروغ و فریب به سراغش میآید. آنچه میگویند دروغ است و آنچه میخورند حرام است. آیا ما نمیدانیم آنها چه کسانی هستند؟ آنها سعی میکنند ما را با انواع ترفندها بدون مبارزه بگذارند. ما نباید در دام این دسیسه بیفتیم. ما نباید فریب این ترفندها را بخوریم. باید این را خوب ببینیم و بفهمیم. بنابراین ما باید مبارزه برنامهریزیشده و سازمانیافته خود را در راستای اهدافمان بیشتر توسعه دهیم و به هدف خود برسیم. ما باید تا یک سال آینده در جهت آزادی جسمانی رهبر آپو گامهای دائمی برداریم.
پیروزی ترکیه در سوریه یک پیروزی ناچیز است
در اواخر نوامبر و اوایل دسامبر تغییر قابل توجهی در سوریه رخ داد. حالا همه در مورد عواقب این موضوع بحث میکنند. اما یک ضربالمثل عامیانه در ترکی وجود دارد. آنها میگویند، امیدوارم آنهایی که میآیند بدتر از آنهایی نباشند که رفتهاند. در حال حاضر فقط میتوانیم چنین آرزویی داشته باشیم. چون آنهایی که رفتند را میشناسیم، در واقع آنهایی که آمدهاند را نیز تا حدودی میشناسیم، به عبارت دیگر، آشکار است که دست بسیاری از قدرتها در این امر است. به زعم خودشان بعضی وعدهها میدهند. در این زمینه هم توقع ایجاد میکنند.
ظاهراً یک سوریه جدید، یک سوریه دموکراتیک، یک سوریه کثرتگرا وجود خواهد داشت. ما میگوییم 'امیدواریم اینطور باشد. 'به هر حال ما همیشه برای این امر مبارزه کردهایم. مبارزات کوردها و حتی پکک در این زمینه کم نبوده است. اما معلوم نیست واقعا چه اتفاقی خواهد افتاد.
اکنون چه اتفاقی افتاد؟ این وضعیت نقطهای است که جنگ جهانی به آن رسیده، نتیجه آن و رویدادی مرتبط با آن است. این روند با فروپاشی دولت بعث در عراق آغاز شد. اکنون با فروپاشی دولت بعث سوریه در شصت و یکمین سالش به سطح جدیدی رسیده است. در عین حال، به طور دقیقتر، نتایج جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است. این را به صراحت گفتیم. بعد از غزه نوبت به لبنان و بعد از لبنان نوبت به سوریه میرسد. بعد از سوریه کجا است؟ قبرس. ترکیه این وضعیت را در سوریه رهبری کرد. محافل مختلف طیب اردوغان را ستایش میکنند و از او تعریف میکنند. فقط به این دلیل که او اینگونه موفق است و اینگونه کار میکند. در حالیکه ترامپ به کاخ سفید نیامده به تمجید از ترامپ ادامه میدهد. او نیز در واقع مثل قورباغه که باد میکند عمل میکند.
اما او واقعا چه کرد؟ پس آیا او کاری به نفع ترکیه انجام داد؟ یا این کار را به نفع دیگران و همچنین افزایش عمر قدرت خود انجام داده است؟ آیا او به نفع شخصی خود بوده است؟ دوره آینده این را نشان خواهد داد. پس الان آن فریادهای پیروزی یا حرفهای پیروزی چندان معنا ندارد. این یک اغراق است. ما آن را پیروزی پیروس (ناچیز و اغراقآمیز) نامیدیم. پس این یک پیروزی ساختگی است. پیروزی شبیه به قدرتنمایی توسط صدام. صدام همین پیروزی را کسب کرده بود، بعد چه شد؟ آنها بسیاری از اقشار را مجبور به انجام این کار کردند. آنها از طیب اردوغان به همین شکل استفاده میکنند. آنها در جنگ غزه از او استفاده کردند. آنها حماس را وادار کردند که جنگ را آغاز کند. آنها حزبالله را تشویق به جنگ کردند. اکنون بار و فرماندهی جنگ در سوریه را به طور کامل به طیب اردوغان سپردهاند. اینکه کار خوبی انجام داده، او را سرمست میکنند. این چقدر برای ترکیه مفید است؟ برخی از روشنفکران ترک از خود میپرسند، میاندیشند و بحث میکنند. اما بسیار اندک، بسیار ضعیف است.
اردوغان در تلاش بود تا با بشار اسد ملاقات کند
تبلیغات تورمی آکپ و حملات جنگ روانی آنقدر زیاد است که حتی دیگران شنیده نمیشوند. همه آنها را سرکوب میکنند. در واقع چنین وضعیتی وجود نداشت. طیب اردوغان مشتاق دیدار با بشار اسد بود. او بطور پنهانی و یا آشکار، مدام برای این تلاش میکرد. او چند بار برای میانجیگری نزد پوتین رفت. همه میگفتند که آمریکا میخواهد با بشار اسد ادامه دهد. این واقعا شایعه نبود اما ناگهان برخی تحولات این وضعیت را معکوس کرد. هیچ کس انتظار نداشت که حزبالله به این سرعت و به این شدت ضربه بخورد و سوریه به این زودی در ردیف بعدی قرار گیرد.
قدرت و حمایت حزبالله در زنده نگه داشتن دولت اسد در سوریه بسیار زیاد بود. وقتی ضربه خورد آن جا هم ضعیف شد. نتایج جنگ غزه و لبنان در واقع این وضعیت را در سوریه آشکار کرد. آنها دیدند که زود نوبت به سوریه رسیده و پایههای حکومت اسد به شدت سست شده است. فقط یک روسیه باقی مانده است. آنها با روسیه نیز توافق کردند.
پس از آن هیچ مبنایی برای حکومت بشار اسد وجود نداشت. آنچه باقی میماند این بود که چه کسی این کار را انجام خواهد داد و ما باید مسئولیت آن را به چه کسی واگذار کنیم. آنها اسرائیل را وادار کردند که در غزه و لبنان علیه حزبالله و حماس بجنگد. دولت بشار اسد یک دولت بود، دولتی که جایگاهی در سازمان ملل داشت.
در واقع، نظام نمیخواست اسرائیل آن را نابود کند. آنها دوباره طیب اردوغان را مجبور کردند که طناب را بکشد. آنها طیب اردوغان را وادار کردند که با زور اسلحه دولت وابسته به سازمان ملل را سرنگون کند. او نیز با گفتن؛ 'من ویران کردم، پیروز شدم. 'خوشحالی میکند. با این حال، خدا میداند که فردا به این دلیل چه اتفاقی برای او میافتد. نیازی به شادی اینقدر زودهنگام نیست. و او تشنه انجام آن شد. آنها به وضوح دیدند که او بسیار مایل است. در واقع، آمریکا و ناتو به دلیل عدم موافقت با سیاستهای آنها در سوریه تا حدودی مخالف بودند و ابراز ناراحتی کردند. آنها در مدت کوتاهی صحبتهایی داشتند. دبیر ناتو (به ترکیه) رفت و (سپس) از ادلب حمله را آغاز کردند و این نتیجه ظاهر شد.
اکنون این نتیجه ظاهر شده است. اما این یک نتیجهگیری نیست. در واقع هنوز آنچه وجود داشت نابود شد. مشخص نیست چه چیزی جایگزین آن خواهد شد و چه اتفاقی خواهد افتاد. من نمیدانم که جایگزین آن چه چیزی را اجرا خواهد کرد؟ اصلا معلوم نیست. فرد مورد حمایتشان که بعنوان سازمان تروریستی محسوب کردهاند و حکم دستگیری او را دادهاند، اکنون وارد شده است. اکنون پیش او میروند، برای ملاقات با او به رقابت میپردازند، همدیگر را در آغوش میگیرند. یک کراوات به گردنش انداختند و کت و شلوار تن او کردند(او را در قالب مقامی رسمی قرار دادند). آنها در تلاشند تا حکومتی بسازند که مناسب و مطابق منافعشان باشد.
ایجاد ساختار جدید در سوریه دشوار است
اما همه تقیه میکنند. کسانی که این را اجرا میکنند نیز این کار را انجام میدهند. و نیروهای پشت سر آنها نیز همینطور. او هم این کار را میکند. در محافل اسلامی از این قبیل تقیهها زیاد است. این جور گروهها اینگونه بر سر کار آمدند.
میتوان گفت: وضعیت نامشخص است. ایجاد یک ساختار جدید در سوریه دشوار است. به هر حال در غزه یا لبنان ظاهر نشد. در عراق هم این اتفاق نیفتاد. آنها (نظام و ساختارهای) قدیمی را از بین میبرند که در سطح منطقهای اتفاق خواهد افتاد. چیزهایی که اکنون ایجاد شدهاند موقتی هستند. اگر بتوانند در سوریه نیز چیزهای موقتی ایجاد خواهند کرد. زیرا در سوریه تضادهای زیادی وجود دارد. ساختار اتنیکی بسیار متنوع است. ادیان مختلفی وجود دارد. مذاهب مختلفی وجود دارد. گروههای مختلفی از مردم وجود دارد. نظامهای کثرتگرا، دموکراتیک، کنفدرالیست تنها میتوانند این محافل را متحد کنند. نظامهای غیر دموکراتیک به سادگی نمیتوانند دوام بیاورند. یعنی نمیتواند چیز جدیدی ایجاد کند. پس این مسئله ادامه خواهد داشت. سوریه یک گام بود.
نوبت عراق، ایران و ترکیه است، ترکیه مرکز جنگ است
پس از سوریه، اینکه نیروهایی علیه نظام سرمایه انحصاری و مخالفان آن در عراق هستند. میگویند که آنها را هدف قرار خواهند داد. از یک سو، هدف ایران است، محاصره علیه ایران است، فشار بر ایران بیشتر خواهد شد. دیگری نیز ترکیه است. سیستم سرمایه انحصاری جهانی در تلاش است تا کنترل خود را در مدیترانه شرقی بر اساس انرژی و مسیرهای تجاری برقرار کند. بنابراین او در حال آمادهسازی راه است. این پاکسازی مسیر است. وضعیت سوریه نیز پاکسازی مسیر است. نوبت به قبرس خواهد رسید. ترکیه مرکز جنگ است. بنابراین، حرفهایی مبنی بر اینکه 'ترکیه این جنگ را انجام داد. طیب اردوغان پیروز شد، اینگونه مدیریت کرد، اینگونه مؤثر میشود' سخنان توخالی است. فقط حرفهای فریبنده و هدف آنها متورم کردن افکار عمومی در ترکیه است. دولت طیب اردوغان بسیار ضعیف شده است. حتی نزدیک بود فروبپاشد. آنها این کار را انجام میدهند تا سرپا بمانند. آنها متوجه شدند که آنها نیازی به سرپا ماندن دارند؛ آنها از آن به عنوان یک تحریککننده در چنین رویدادهای مختلف استفاده میکنند. واضح است که آنها میخواهند بیشتر از آن استفاده کنند. چنین پیروزی اغراقآمیز و ناچیزی به او دادند تا او را سرپا نگه دارند. اینکه یک پیروزی به دست آورده، عمرش در قدرت طولانی خواهد شد. اما در مرز با ترکیه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ جنگ به ترکیه نزدیک شده است.
یگانه رهاییبخش، رهبر آپو است
معلوم نیست سرنوشت ترکیه چه خواهد شد. گفتیم نباید وقتش را تلف کند. کسانی که از دیدار با رهبر آپو به عنوان جنگ ویژه استفاده میکنند، فردا خواهند فهمید که خیلی دیر کردهاند. ترکیه فرصت را از دست میدهد. امکانات را از بین میبرد. این مدیریت (دولت) خطرناک است.
چرا آنهایی که ترکیه را دوست دارند این را نمیفهمند؟ چرا نمیبینند؟ در واقع، نیروهای اپوزیسیون، محافل دموکراتیک، نیروهای سوسیالیست چپ، سازمانهای جوانان زنان باید قیام بپا کنند. آیا این وضعیت در سوریه است؟ چه چیزی به ترکیه آورد؟ بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بر اساس دولت آکپ و مهپ مشخص نیست. گفتیم یگانه رهاییبخش رهبر آپو است. تنها راه نجات ترکیه دموکراتیک کردن ترکیه بر اساس آزادی کوردها است. اگر این اتفاق نیفتد، ترکیه با سیستم فعلی آیندهای ندارد. تنها کسی که میتواند این را تضمین کند رهبر آپو است. اکنون قطار در حال حرکت است. معطل میکنند، فردا، پس فردا میکنند. بازی میکنند. مثل یک دروغسنج. زمان را با حیله میگذرانند. فرصت را از دست میدهند، اما فردا ممکن است برایشان دیر باشد.
دولت آکپ-مهپ در ازای ماندن در قدرت هر آنچه را که میخواهند میدهد
این ترکیه نبود که وضعیت امروز را به وجود آورد. دولت طیب اردوغان وجود نداشت. کسانی که جنگی که از غزه شروع شد و جنگی که در خلیجفارس در دهه ۱۹۹۰ شروع کردند و انجام دادند، در سوریه هم به این نتیجه رسیدند. طبق نقشه آنها اتفاق افتاد. ترکيه در اينجا فقط به عنوان کشنده طناب بشار اسد مورد استفاده قرار گرفت. اینگونه باید دید پس این موفقیت او نیست. آنها او را مجبور به انجام این کار کردند. نیروهایی که این کار را انجام دادند، نیروهایی هستند که جنگ قبلی را انجام دادند. این واضح است. آنها همانهایی هستند که در پشت نیروهای فعلی که در دمشق نشستهاند قرار دارند. آنها میخواهند ترکیه را درگیر کنند و به نقطهای که میخواهند برسانند، یعنی تحت کنترل کامل در بیاورند.
دولت کنونی در ازای ماندن در قدرت، هر آنچه را که میخواهند، میدهد. البته مشخص نیست که بعد از آن چه بر سر ترکیه خواهد آمد. اکنون سوریه جدیدی ایجاد خواهد شد، چه باید کرد؟ آنها ترکیه را وارد عمل کردند تا بتواند بر کوردها فشار بیاورد. هر روز مثل شمشیر داموکلس ضربه میزند. ابتدا به جوامع کورد در تلرفعت که از عفرین مهاجرت کرده بودند، حمله شد. پس از آن حملهای به اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه صورت گرفت. ترکیه این حملات را انجام میدهد. ترکیه این کار را انجام میدهد. آنها میگویند ارتش ملی سوریه؛ چنین قدرتی وجود ندارد. سازمانهایی با نامهای مختلف تاسیس شدهاند. همه جبههها سازمانهای ترکیه هستند. همه اینها را میدانند.
HTS در بنیاد این وجود دارد. HTS، یعنی اخوان، اخوانالمسلمین است. این طیب اردوغان، رئیس مشترک اخوانالمسلمین است. اخوانالمسلمین سازمان قدرت دیگری که نیست. مستقیماً سازمان آنهاست. اینطوری استفاده میکنند.
اکنون نیز آنها را وادار به حمله میکنند. گویا تهدید میکنند، توسط آنها قتلعام میکنند. هر روز فشار وارد میکنند. کسی واکنش چندانی نشان نمیدهد.
اداره خودمدیریتی میتواند یک مدل ایجاد کند
سوریه جدید چگونه خواهد بود؟ نقش کوردها و نقش جوامع چه خواهد بود؟ اینها موقعیتهایی هستند که باید ارزیابی شوند. قبلا بیان کردم به عبارت دیگر، وضعیت موجود در سوریه از بین رفته است، اما ایجاد یک وضعیت جدید آسان نیست. نمیتوان آن را مانند قبل ایجاد کرد. هیچکس آن را قبول نمیکند. همه در این روند کمی هوشیارتر و سازماندهی شدند. ساختار چند قومیتی وجود دارد. ادیان مختلفی وجود دارد. مذاهب مختلفی وجود دارد. گروههای مختلفی از مردم وجود دارد. بنابراین نه تنها عربها زندگی میکنند. اعراب هم سنی هستند و هم علوی. آنها از یک مذهب نیستند. عربهای مسیحی و کسانی از ادیان دیگر نیز هستند. سایر جوامع مردمی آشوری، سریانی، ارمنی، ترکمن... یعنی همه هستند.
سوریه جدید اکنون چگونه خواهد بود؟ آنها میخواستند با ایجاد سریع فشار، اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه را تحت فشار و تهدید قرار دهند. در حالیکه چنین وضعیتی وجود ندارد. اگر بتواند تا حدودی مقاومت نشان دهد، اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه قدرت برجستهتری در سوریه است. قدرت موثرتری است. قدرت دارد و مردمی دارد که به آنها متکی است. مردمی بسیار آگاه و سازمانیافته دارد که مقاومت میکنند. من به آن مقاومت درود میفرستم. یاد و خاطره شهدایمان را با احترام و محبت و قدردانی گرامی میدارم. آنها قهرمانانه مقاومت کردند، مقاومت میکنند. هنوز در تشرین، قرهقوزاق و کوبانی مقاومت وجود دارد. همانطور که داعش و یپگ در آن زمان در آنجا میجنگیدند، جنگ بین همان نیروها در آنجا ادامه دارد. شرایط فعلی هم همینطور است.
تجربه اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه وضعیتی است که الگویی برای کل سوریه خواهد بود. آنها یک سیستم دموکراتیک ایجاد کردند که چنین ساختارهای اتنیکی متفاوتی را متحد میکند. آنها ۱۲ سال است که یک میراث مدیریتی ایجاد کردهاند. تجربه کسب کردند.
اداره خودمدیریتی تا زمانی که مقاومت کند حمایت خواهد شد
در واقع آنها به این سوال پاسخ دادند که دولت جدید در سوریه چگونه باید باشد. در این زمینه جای نگرانی زیادی نیست. وقتی مقاومت نشان دهند قویترین گروه خود آنها هستند. آنها سازمانیافتهترین هستند. چنانچه با مقاومتشان، حمایت همه مردم و محافل دموکراتیک جهان را علیه داعش به دست آوردند... باز هم حمایت مردم کورد با آنهاست. آنها از حمایت همه مردم، زنان، جوانان و محافل دموکراتیک برخوردارند. حتی بیشتر خواهد شد. به عبارت دیگر، معلوم نیست که نیروی مقابل چه چیزی را توسعه خواهد داد.
اگر کسی بخواهد کاری مانند افغانستان انجام دهد، مسلماً اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه مدل اصلی، هسته اصلی سوریه دموکراتیک جدید است. از او حمایت خواهند کرد. همه میخواهند که خودمدیریتی موثر باشد. کسانی که خواهان آزادی زنان هستند، کسانی که خواهان آزادی مردم هستند، آنهایی که خواهان دموکراسی هستند، کسانی که خواهان آزادی فکر و سازمان هستند، اینها را در واقع در اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه یافتهاند. آنها چنین مدل مدیریت دموکراتیکی را ایجاد کردند. آنها مدلی را ایجاد کردند که نشان میدهد سوریه باید چه نوع سیستم دموکراتیک کنفدرال، در امتداد خطوط یک ملت دموکراتیک باشد. در واقع اگر قرار باشد دموکراسی واقعی وجود داشته باشد، نظام دائمی و تجربه شمال و شرق سوریه الگویی برای تمام سوریه خواهد بود. آنها میتوانند از آن بهره ببرند و آن را با سوریه تطبیق دهند. تا این اندازه قدرت دارند. از این نظر آنها در قویترین موقعیت قرار دارند. قطعا نباید خود را ضعیف بدانند. به ویژه مردم کورد، همه مردم شمال و شرق سوریه، عرب، ترکمن، آشوری-سریانی و ارمنی در واقع متحد شدهاند. باید بیشتر متحد شوند و مقاومت کنند.
آنها از الگوی خود دفاع میکنند. همه مردم، زن، پیر، جوان و کودک مسلح هستند. این یک مقاومت مردمی است. منبع الهام همه ستمدیدگان میشود. جهان را روشن میکند. مثل ستاره میدرخشد و روشن میکند. حمایت همه کسانی که تحت ظلم و استثمار هستند با آنهاست. همیشه حمایت خواهند کرد. به این نیز اعتماد کنند. قتلعامهای مختلف انجام میشود؛ تحمل و مقاومت لازم است. پیروزی بدون مقاومت ممکن نیست. باز هم لازم است مشکلات مختلف را عجولانه مطرح نکرد.
اجازه بدهید از این فرصت استفاده کنم و اشاره کنم. آنها بارها و بارها میگویند که این مشکل پکک است. این را ورد زبانشان کردهاند. انگار این افرادی که در HTS هستند چه کسانی هستند؟ برخی از آنها از شرق آسیا آمدهاند، برخی دیگر از جاهای مختلف دنیا آمدهاند. جمعیت مزدور. ارتش ملی سوریه یک جمعیت مزدور است. همه آنها جمعیتی هستند که از اینجا و آنجا از آسیای مرکزی استخدام و مزدور شدهاند.
از سوی دیگر، کسانی که در آنجا هستند، کوردها هستند. آنها این را برای تحت فشار قرار دادن اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه میگویند. رفیق جمال هم توضیح داد. ما چنین ارتباط مستقیمی نداریم. اما این چنین موردی نیست که مشکل باشد. بنابراین فرض کنید شما به عنوان مشاور وجود داشته باشید. اگر کوردهایی باشند که سوری نیستند، یعنی به عنوان افرادی که کارهایی انجام میدهند و با پکک مرتبط هستند، اگر اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه تصمیم به ترک منطقه برای آنها بگیرد، آنجا را ترک خواهند کرد. به خصوص برای اعضای پکک مشکلی وجود ندارد. اسلحههایشان را میگیرند و به باکور کوردستان میروند. آنها در واقع قبلا سلاحهای خود را از باکور کوردستان برده بودند. آنها برای مبارزه و مقاومت در برابر داعش به روژاوا کوردستان رفتند. طیب اردوغان این را بیش از هر کس دیگری میداند. پس مشکلی نیست. مشکلی در رابطه با به تنگنا افتادن اداره شمال و شرق سوریه نیز وجود ندارد. آنها نمیتوانند اینگونه آنها را تحت فشار قرار دهند. اگر قرار است کسی به تنگنا بیفتد، دیگران هستند. باید به وضعیت خودشان رسیدگی کنند. من به مقاومت همه مردم شمال و شرق سوریه و به ویژه مردم کورد درود میفرستم و یاد و خاطره شهدای آنها را با احترام گرامی میدارم. برایشان در این مبارزات آزادی تاریخی آرزوی موفقیت دارم.
ناظم و جیهان مبارزان آزادی علیه بردهداری بودند
ابتدا یاد و خاطره شهید ناظم داشتان و شهید جیهان بیلگین را با احترام و عشق و قدردانی گرامی میدارم. در واقع آنها مبارزان روشنایی علیه ظلمت، حقیقت در برابر ظلم، خوبی در برابر بدی، زیبایی در برابر زشتی، آزادی علیه بردهداری بودند. آنها نقش پیکارجویان فدایی حقیقت را ایفا کردند. آنها فدائیان مبارزه برای آشکار ساختن واقعیتها و حقیقت و روشنگری بودند.
همه از ناظم و جیهان آموختند که در منبج، قرهقوزاق و تشرین چه گذشت. در غیر این صورت، اگر تلاش آنها نبود، دروغ و تحریفهای جنگ روانی و ویژه دولت ترکیه به عنوان حقیقت و واقعیت به همه منعکس میشد. مغز همه پر از دروغ میشد. همه را به دروغ و اشتباهات معتقد میساختند. این فدائیان تبلیغاتی نقاب آنها را برانداختند. حقیقت را روشن کردند. آنها نمونه بارز شجاعت و فداکاری بودند. من میتوانم این را به وضوح بیان کنم.
زیرا آنها به طور خاص در این زمینه هدف قرار گرفتند. این یک حمله برنامهریزیشده، یک قتل برنامهریزی شده است. به عبارت دیگر، این یک قتل برنامهریزیشده، یک قتلعام توسط دولت ترکیه و دولت طیب اردوغان است. قتلعامی که جنایت علیه بشریت است. در اصطلاح حقوقی به این قتل عمد میگویند. زیرا بخاطر اینکه نقابشان را انداختند، مورد هدف قرار دادند. با خشم و نفرت بطور بزدلانه به این مبارزان روشنایی حمله کردند. با این حال آنها شجاعانه مقاومت کردند. در واقع، مردم شمال و شرق سوریه واقعاً جوانمردانه جنگیدند. آنها مانند طیب اردوغان دوستی ریاکارانه و ساختگی نداشتند. این کاری است که دولت بشار اسد برای مدتی انجام میداد. اخیراً نیز وارد یک جنگ بزدلانه نشدند. کوردها و کسانی که با کوردها متحد شدند همیشه بصورت جوانمردانه در یک خط دموکراتیک در برابر دولت بعث ایستادند. آنها مؤثرترین و سازندهترین مبارزه را انجام دادند. به عنوان روزنامهنگار، اینها نیز به فدائیون روشنگر این مبارزبودن دمکراتیک واقعی، این مبارزبودن جوانمردانه تبدیل شدند. آنها کار بزرگی را انجام دادند. آنها خط مبارزه تبلیغاتی را ایجاد کردند. باز هم با احترام و قدردانی یاد آنها را گرامی میدارم.
من در درد همه عزیزان، خانوادهها و جامعه مطبوعات آزاد شریک هستم. در هر میدانی مورد صیانت قرار میگیرند. باید بیشتر مورد صیانت قرار گیرند. زیرا به معنای صیانت از یک هدف بسیار عادلانه است. جوامعی که نتوانند از این افراد حمایت کنند، نمیتوانند زنده بمانند. همه جا فریاد میزنند که 'مطبوعات آزاد را نمیتوان ساکت کرد. 'واقعا نیز نمیتوان آن را ساکت کرد. ما این را از صمیم قلب باور داریم.
چون پایهها بسیار محکم گذاشته شده است. مظلوم دوغان اساس این کار را گذاشت. غربتاَلی اَرسوزها و آپه موشها آن را پایهریزی کردند. این پایهها محکم هستند. با چنین حمله و قتلعام و شهادت مبارزین نمیتوان جلوی این مبارزه را گرفت. این مطبوعات را نمیتوان ساکت کرد.
۵۰ سال هم هر کاری کردند نتوانستند آن را ساکت کنند. این خط ۴۵ سال است که با عبور از انواع موانع، غلبه بر مشکلات، نشان دادن انواع شجاعت و فداکاری و پرداخت هزینه ادامه دارد. از این به بعد نیز ادامه خواهد داشت. شهید ناظم و شهید جیهان نماد مبارزه برای آزادی مطبوعات و مبارزه مطبوعات آزاد خواهند بود.
حضور دولت ترکیه در کوردستان به معنای قتلعام است
پایان دسامبر انگار مانند دوره قتلعامهای جمهوری ترکیه است. در واقع، تمام تاریخ ترکیه یک قتلعام است. کل تاریخ دولتها یک قتلعام است. ما نباید این را فقط به دولت ترکیه محدود کنیم. اما حضور جمهوری ترکیه در کوردستان به معنای قتلعام است. پایان دسامبر به طور کامل همینطور است.
مهمترین آنها قتلعام مرعش بود که در ۱۹ تا ۲۴ دسامبر ۱۹۷۸ یک ماه پس از تأسیس پکک روی داد. جامعه کورد علوی قتلعام شد. یاد و خاطره شهدای آن قتلعام را با احترام و قدردانی گرامی میدارم.
۴۶ سال است که پکک برای گرفتن انتقام این قتلعام تلاش کرده است. جنگ انتقامجویی به راه انداخت. این را همه باید بدانند. و آنها را متقابلا پاسخگو کرد. به پاسخگو کردن نیز ادامه خواهد داد.
قتلعام مرعش با هدف پایان دادن به کوردها در غرب فرات انجام شد. ۴۶ سال پیش، برای پایان دادن به این کوردبودن در غرب فرات، حملات قتلعام در مرعش انجام شد. اکنون در چهل و ششمین سالگرد آن در منبج انجام میشود. دیروز مرعش، امروز منبج. هدف از بین بردن کوردها در غرب فرات است. این ذهنیت و سیاست ضد کورد، فاشیست، استعمارگر، نسلکش، برای از بین بردن فضای دموکراتیکی که کوردها در آن وجود خواهند داشت، بر اساس قتلعامهایی که سنگینترین و وحشیانهترین جنایات علیه بشریت است، حمله میکنند. باید به این گفت که 'بس است'. بله، ما از طریق مبارزه به دنبال پاسخگو کردن عاملان آن هستیم، اما روزی میرسد که کسانی که این کار را کردند در برابر تاریخ و بشریت پاسخگو خواهند بود.
قتلعام روبوسکی نیز وجود دارد. در ۲۸ دسامبر اتفاق افتاد. سیزدهمین سالگرد آن است. یاد و خاطره شهدای روبوسکی را با احترام و سپاسگزاری گرامی میدارم. این قتلعام کاملا تحت دستور طیب اردوغان انجام شد. دستورات روشنی داد. خودش قبلا هم گفته بود او گفت: 'ما تروریستها را زدیم، باهوز اردال آنجا بود. 'آنهایی که بمباران شدند فرزندان روبوسکی بودند که ۱۳-۱۴ ساله بودند و سعی میکردند تجارت کنند و به امرار معاش خانواده خود مشغول بودند. به این ترتیب دستهایش به خون این بچهها آغشته شد. بنابراین جرم او بدتر و بزرگتر شد.
زمان آن فرا رسیده است که آکپ را به خاطر قتلعامهایش که جنایت علیه بشریت هستند پاسخگو کنیم
قتلعام زندان ۱۹ دسامبر نیز وجود دارد. در سال ۲۰۰۱، دهها انقلابی به طرز وحشیانهای به قتل رسیدند. یاد همه آنها را با احترام و سپاسگزاری گرامی میدارم. اکنون قتلعامهای پاریس نیز به همه اینها اضافه شده است. ۲۳ دسامبر، دومین سالگرد قتلعام پاریس است. ۹ ژانویه یازدهمین سالگرد اولین قتلعام پاریس است. به همین مناسبت، یاد و خاطره شهدای هر دو قتلعام پاریس، رفقا سارا، روژبین، روناهی و رفقا اوین گویی، عبدالرحمن قزل و میر پرور را با احترام و قدردانی گرامی میدارم. اعلام میکنم که مردم ما در خارج از میهن، مردم میهندوست ما، باید قویتر و مؤثرتر بر اساس صیانت از یاد و خاطره آنها مبارزه کنند. من به مبارزات و مقاومتشان درود میفرستم. از همه میخواهم که قویتر از آن صیانت کنند.
اما ما چند کلمه برای گفتن به دولت فرانسه داریم. بنابراین قاتلان آشکار هستند، محرکها آشکار هستند. اسناد زیادی وجود دارد. مدیران فرانسوی میگویند: 'بیایید از کوردها در روژاوا محافظت کنیم.'
با اینکه ضعیف است اما چنین صداهایی میآید. گاه از مبارزان یپژ تمجید میکنند، اما از سوی دیگر حزب قاتل آکپ-مهپ همراه با مدیریت فاشیستش و حتی قتلعام کوردها در پاریس را روشن نمیکند و از آن صیانت نمیکند. آنها جنایتکاران را پاسخگو نمیکنند. بنابراین سخنانشان هیچ جدیتی ندارد. مدیران فرانسوی باید بدانند که تنها با روشن کردن این دو قتلعام پاریس و مجازات مقصران میتوانند به جدیت آنچه میگویند در چشم کوردها برسند. تنها در این صورت است که کوردها سخنانشان را باور کرده و آنها را جدی خواهند گرفت.
مردم پاریس و جامعه فرانسه واکنش خاصی نشان دادند. همبستگی، دوستی قوی وجود دارد، آنها با مردم کورد دوست هستند. من به همه آنها سلام میکنم. آنها باید صیانت بیشتری نشان دهند. ما باید فشار بیشتری بر دولت فرانسه وارد کنیم. زیرا اکنون زمان آن فرا رسیده است که آکپ را به خاطر قتلعامهایش که جنایت علیه بشریت هستند پاسخگو کنیم. همه باید برای پاسخگو کردن متحد شوند.
جامعه فرانسه باید فشار بیشتری بر دولت خود وارد کند. زیرا یکی از نقاط ضعف آنها همین قتلعامهای فاشیستی است. هرگز نباید بگویند که دولت ترکیه ربطی به قتلعام دوم نداشت. میت همه کارها را انجام داد. ما این را به خوبی میدانیم. در واقع تنها کار او همین است. او لیستهایی دارد. مدیران دولت ترکیه آن را آشکارا میگویند. لازم نیست دانشمند باشید تا بفهمید آنها چه کردند. آن را پنهان نمیکنند، آن را مخفی نمیکنند. چنین دنیایی است که؛ رهبر آپو گفت: آنها سیاست 'خرگوش بدو، تازی بگیر' را دنبال میکنند، گویی به دولت ترکیه هر فرصت، امکان داده شده، راه را هموار کردهاند و اجازه داده شده تا قتلعام کوردها را انجام دهد. از این نظر، به افشای حقایق ادامه خواهیم داد و مبارزه را برای پاسخگو کردن مؤثرتر برای قتلعام انجام خواهیم داد.
نقشههای ترکیه در میدان جنگ نقش بر آب شد
سطح جنگ تا پایان سال ۲۰۲۴ مهم است. طرحهای دولت ترکیه بار دیگر نقش بر آب شد. جنگ در هر جبهه ادامه دارد. سال ۲۰۲۴ جنگ در غرب زاپ و متینا متمرکز بود. اساساً آنها بر اساس توافقی که در ۲۲ آوریل با دولت عراق انجام شد، آن توافق را در ۱۵ اوت تمدید کردند. این توافق بر اساس بستن قفل و نتیجه گرفتن بود. به گفته طیب اردوغان، این جنگ برای رسیدن به پایانی بود که چیزی برای پکک در شمال عراق باقی نماند. اکنون مقاومت در متینا ادامه دارد. درگیریها و عملیاتها ادامه دارد. عصر امروز نیز اخباری در مورد عملیات پخش شد. در غرب زاپ نیز ادامه دارد. در همه جا عملیاتها و مقاومت گریلا وجود دارد، در تپه جودی، در تپه آمدیه، در تپه بهار، در دامنه متینا.
احتمالا ۳ جولای بود، در نتیجه توافق با عراق، اعلام کرد که یگانهای زرهی روی جادهی آسفالتی که در امتداد جنوبی همه این مناطق (که در بالا ذکر شد- مناطق گریلایی)، از آمدیه، دِرَلوک گرفته تا شِلادزه، مستقر کردهاند و جمهوری ترکیه با حمایت حزب دمکرات کوردستان به نتایجی دست خواهد یافت. آنهم به سریعترین شکل ممکن. اما نتیجه؛ به باتلاق افتاده و گیر کرده است. این آنها هستند که قفل شدهاند. میگویند قفل کردیم، چنین حرفهایی میزنند ولی چه چیزی را قفل کردند؟ بدون حمایت حزب دمکرات کوردستان و حمایت عراق، آنها نمیتوانند یک دقیقه در جایی که هستند بمانند. آنها نباید فراموش کنند که همه چیز با آن حمایت اتفاق میافتد.
امروز اخباری پخش شد؛ حزب دمکرات کوردستان سر راه تیم هپگ کمینگذاری کرده است. حزب دمکرات کوردستان نباید با آتش بازی کند. بنابراین روندی که ما طی میکنیم واضح است. این تنها چیزی است که فعلاً میتوانم بگویم. اما باید این را نیز دانست که نیروها و ارتش ترکیه با نیروی حزب دمکرات کوردستان در تمامی این مناطق سرپا میمانند. پس این فقط با نیروهای خودشان امکانپذیر نیست. این همان نقطهای است که به آن رسیدهاند.
آنها خواهند دید که رژیم طیب اردوغان چه چیزی بر سر آنها خواهد آورد
اکنون در این چارچوب، ما باید به کسانی که این درها را به روی جمهوری ترکیه باز کردند، کسانی که این مکانها را فروختند، یعنی کسانی که برای حملات اشغالی و الحاقی علیه مناطق حفاظتی مدیا، آن جغرافیای زیبا که گویا بخشی از عراق و باشور کوردستان است، پیشتازی و حمایت میکنند، چه بگوییم؟ ما باید روی آنها تمرکز کنیم. حزب دمکرات کوردستان چه کرد؟ آیا اصلا اعمال خود را زیر سوال میبرد؟ حکومت عراق و دولت سودانی چه کردند؟ رفقای ما بارها هشدار دادند. من چندان به آن نمیپردازم. میگویند دستور از بالا آمده و گفتهاند که این کار را به نفعشان انجام میدهند. اما اکنون حرفی برای گفتن داریم.
چه چیزی وجود دارد؟ میتوانیم به کسانی که در بغداد هستند بگوییم که باید به بشار اسد نگاه کنند و به خود بیایند. دیگر چه بگوییم؟ اسد برادرش بود. دو دولت یک اداره بودند. طیب اردوغان در دمشق با بشار اسد دیدار کرد. اکنون او از چگونگی سرنگونی بزدلانه بشار اسد میگوید. او میگوید: 'فراخواندم اما نیامد و این اتفاق برایش افتاد'. او اینگونه از کاری که کرده دفاع میکند. حالا باید خوب بدانند که با چه کسانی همکاری میکنند و عاشق چه کسانی هستند. آنها باید خوب بدانند که به دنبال دوستی با چه کسی هستند.
با این حال، پکک از دولت بغداد در برابر داعش محافظت کرد. پکک در کرکوک، پکک در هولیر، پکک در شنگال از آن محافظت کرد. نخستوزیر عراق در آن دوره در حضور مطبوعات و مردم از پکک تشکر کرد. مسعود بارزانی رفت و کنار فرماندهان گریلا در مخمور نشست و تشکر کرد. او احساس قدردانی خود را بیان کرد. او گفت: 'شما از قدرت من محافظت کردید'. اگر از مخمور محافظت نمیکردند، تا به حال حکومت بارزانی در هولیر نابود شده بود. حتی اسمش هم خوانده نمیشد. حتی معلوم نبود که کجا خواهند رفت. آن را درک کردیم.
ما نمیتوانیم بگوییم که آیا بارزانیها موفق خواهند بود یا خیر. زیرا همدستی و خیانت چنان چیزی است؛ هنگامی که درگیر میشوید، عمیقتر و عمیقتر فرو میرود. برونرفتی وجود ندارد. ما واقعاً نمیتوانیم بگوییم که آیا خروجی وجود خواهد داشت یا آنها میتوانند خارج شوند.
میگویند حالا نوبت عراق است. بله، دولت طیب اردوغان همان کاری را که در سوریه انجام داد در عراق نیز انجام خواهد داد. این کار را با تکیه بر موقعیتهای نظامی که تحت پیشتازی دولت سودانی و سازمانهایی که در عراق ایجاد کرده است، با قدرتی که از آنها دریافت کرده است، انجام خواهد داد. آنها خواهند دید که چه چیزی بر سر آنها خواهد آورد. ما نمیخواهیم این چیزها را بگوییم. مدیریت ما در آن زمان هشدارهای زیادی داد. اما به حرف ما گوش نکردند، توجه نکردند. رفقایمان گفتند که ما به آنها گفتهایم که ما آنها را خوب میشناسیم. ما دقیقا میدانیم که آنها میخواهند چه کار کنند. اینها به درد شما نمیخورد. منظورم این است که اگر کمی گوش میکردند، اینقدر محدود و صرفاً منفعتطلبانه عمل نمیکردند؛ برای آنها بهتر بود. دیگر چه بگوییم؟ اکنون به اینکه چگونه میتوانند خود را نجات دهند رسیدگی کنند.
پکک مبارزه خود را باز هم ادامه میدهد. هزینهی آن هر چه باشد میپردازد. به عبارت دیگر، شجاعت، فداکاری خود را نشان میدهد و مبارزه خود را به انجام میرساند. از مناطق حفاظتی مدیا در برابر اشغالگری ترکیه دفاع میکند. در واقع این دفاع از باشور کوردستان و عراق است. پکک این کار را به روش خودش انجام میدهد. با قدرت خودش ادامه میدهد. اما هر کس باید حساب خودش را پس دهد. مدیریت فعلی با چه کسانی بازی کرد؟ آیا واقعاً علیه پکک بود؟ یا تلهای بود برای خودش؟ مدیریت (ما) این را علنا اعلام کرد؛ 'تلهای برای شما درست میکنند. شما را گول میزنند، به دام میاندازند. فردا بهای سنگینی خواهید پرداخت. ' حالا میگویند در بغداد و عراق وحشتزدگی (جو پانیک) وجود دارد. تحرکات از همه جا شروع شده است. اوضاع سوریه به سرعت و عمیقاً بر اوضاع عراق تأثیر میگذارد. امیدواریم درس عبرت بگیرند. به خصوص کسانی که اشتباه میکنند تاوان اشتباهات خود را میپردازند. ما امیدواریم که نیروهای دموکراتیک در عراق، نیروهای آزادیخواه و کسانی که واقعاً برای آزادی کوردها مبارزه میکنند، به درستی درک کنند که پکک چیست. آنها میبینند که کوردهای آموزش دیده توسط رهبر آپو تحت رهبری پکک چه نوع نیروی خواهری-برادری و دموکراسی برای عراق هستند و به سوی مسیر صحیح میآیند. این فراخوان و انتظار ماست.
پیام ۲۰۲۵
ابتدا، سال نو میلادی را به همه کسانی که برای آزادی و دموکراسی مبارزه میکنند، تبریک میگویم. برای آنها در مبارزاتشان در سال ۲۰۲۵ آرزوی موفقیت دارم. ارزیابیهای سالانه در حال انجام است. ما آن را به عنوان یک جنبش نیز انجام میدهیم. بنابراین ما این کار را از طریق مطبوعات انجام میدهیم، این کار را با برگزاری جلسات انجام میدهیم.
ما آمادهتر، تحلیل بهتر، مصممتر و برنامهریزیشده وارد سال جدید، ۲۰۲۵، سال جدید پکک، شدیم و میشویم. اینگونه وارد سال ۲۰۲۵ میشویم.
دو چیز سال ۲۰۲۴ را در سطح ملی، بینالمللی و منطقهای مشروط کرد. شرطی شدن در سطح بینالمللی چه بود؟ این جنگ غزه بود که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد. خاورمیانه را مشروط کرد، اما این وضعیت محدود به خاورمیانه نبود. سطح جهانی را تحت تأثیر قرار داد. جنگ جهانی سوم در آنجا درگرفت. بخش داغ و تاثیرگذار آن جنگ غزه بود. غزه ویران شد. دهها هزار نفر قتلعام شدند. مردم فلسطین قتلعام شدند. از آنجا جنگ با همین موضوع به لبنان سرایت کرد. جنگ اسرائیل و حزبالله رخ داد. جامعه شیعی لبنان بهای سنگینی پرداخت. با چنین جنگی ضربهای به آنها وارد شد. سرانجام حکومت ۶۰ ساله بعث در سوریه فروپاشید. جستجو برای مدیریت جدید وجود دارد. جنگ به شدت و با گسترشیابی ادامه یافت.
از سوی دیگر این جنگ در اوکراین ادامه یافت. جنگ اوکراین و جنگ از غزه تا سوریه پیوند ناگسستنی دارند. آنها بخشی از جنگ جهانی سوم هستند. توافقات انجام شده با روسیه برای سقوط آسان دولت اسد در سوریه نیز مربوط به جنگ اوکراین است. سیاستهای ترامپ در حال اجرا شدن است. سیستم سرمایه انحصاری از طریق جنگ اوکراین با دولت بایدن کاری انجام داد. پس از آن نیز جنگ غزه و جنگی که به سوریه رسید را اجرا کرد. اکنون ترامپ با سیاستهای خود این موضوع را وارد مرحله جدیدی میکند. جنگ در اوکراین ممکن است کاهش یابد یا متوقف شود. آیا تمرکز جنگ جدید در مناطق دیگر وجود خواهد داشت؟ ما نمیدانیم که آیا جنگها شروع میشود یا خیر. مناطق پرتنش وجود دارد. اما نکته اصلی خاورمیانه است. به جنگ در خاورمیانه توجه میکنیم. عدهای جنگ غزه را جنگ محلی نامیدند. برخی آن را جنگ منطقهای مینامند. آیا خاورمیانه منطقهای میشود؟ خاورمیانه منطقه، منطقه مرکزی، مرکز تمدن دولتگرایی است که در آن قدرت و نظام دولتی که این جنگ جهانی سوم را ادامه داد، ظهور کرد. آیا جنگ در اینجا هرگز میتواند منطقهای باشد؟ جنگ در مرکز نظام قدرت و دولت به کل نظام مربوط میشود. جنگ در اینجا ادامه و گسترش خواهد یافت. حتی ممکن است عمیقتر شود.
اگرچه این سطح در سال ۲۰۲۴ مهم بود. اما در سال ۲۰۲۵، حملات نظام سرمایه انحصاری فراملی ادامه خواهد یافت. آنها سیاستهای خود را در عراق برای از بین بردن وضعیت موجود در جنگ جهانی اول ادامه خواهند داد. اما اصلیترین آنها ایران و ترکیه هستند. زیرا این وضعیت ۱۰۰ ساله دولت-ملت از طریق ایران و ترکیه شکل گرفته است. قدرتهای هژمونیک ایران و ترکیه بودند. اکنون یک هژمونی جدید منطقهای در حال شکلگیری است. اسرائیل در تلاش است تا خود را به عنوان یک قدرت هژمونیک منطقهای تثبیت کند. البته با حمایت نظام سرمایه انحصاری. با عقد قرارداد با اعراب، عربستان سعودی و مصر، میخواهد بر اساس توافق اعراب و اسرائیل، یک سیستم خاورمیانه جدید در اطراف مسیر تجارت و انرژی جدید ایجاد کند. آنها میخواهند ساختار جدیدی ایجاد کنند که بر وضعیت موجود دولت-ملت غلبه کند، به حرکت سریع و آزاد سرمایه دست یابد و در نتیجه حداکثر سود سرمایه را در این حوزه که از نظر منابع انرژی و مسیرها حوزهای مرکزی است، افزایش دهد.
ترکیه قطار را از دست میدهد
وضعیت موجود دولت-ملت مانع این امر است. این مانعی برای استثمار و سود است. سعی میکند از پس آن بربیاید. از این رو، جنگ البته به سمت مراکزش، مراکز منطقهای آن گسترش مییابد. روند به آنجا خواهد رفت. از طریق ایران و ترکیه.
در ایران چگونه شکل خواهد گرفت، در ترکیه چگونه شکل خواهد گرفت؟ ما آن را خواهیم دید. همه آنها در همه جا یکسان نخواهند بود. در ترکیه متفاوت خواهد بود. این سیستم در واقع ترکیه را محاصره کرده است. به عبارت دیگر، میتواند خیلی چیزها از جمله سیاست و اقتصاد را تغییر دهد. رهبر آپو گفت: 'اگر تغییر نکنند، متلاشی خواهند شد. 'رهبر آپو آخرین بار هشدار داد؛ 'آنها تو را به آناتولی محدود خواهند کرد. 'یعنی آن را به فراتر از آنکارا نیز محدود خواهند کرد. زیرا ترکیه در آستانه از دست دادن قطار است. چرا این نویسندگان و سیاستمداران روشنفکر ترکیه این را درک نمیکنند؟ محافل دموکراتیک در این سطح درک نمیکنند و قیامت بپا نمیکنند. انسان از این موضوع تعجب میکند. وضعیتی وجود ندارد که راحت و بیتفاوت رفتار کرد. نه اینکه ترکیه تحت این حکومت آکپ-مهپ به فاجعه کشیده میشود؛ بلکه کشیده شد، گامهای آن را برداشت. چرا آنها نمیتوانند این را ببینند؟ آیا آنها اینقدر بیفکر هستند؟ انسان تعجب میکند.
مشکل واقعی اینجاست. آنها تا حد زیادی نیروهای ایران را در خارج از مرزهای ایران درهم شکستند. احتمالاً آن را بیشتر له خواهند کرد. ایران نیز تمایل به سازش از خود نشان داد. در واقع نجنگید. آنها میخواهند با اعمال فشار بیشتر به نتیجه برسند. بنابراین، در محدوده جنگ جهانی سوم، ۲۰۲۴ جنگ غزه ۲۰۲۳ را به ارث برد. آن را به سطح پیشرفتهای مانند جنگ لبنان و سوریه رساند. اکنون به سال ۲۰۲۵ میرسد. سال ۲۰۲۵ با همین شدت و سرعت میگذرد. برخی گفتند که سال ۲۰۲۵ سال تغییرات بسیار رادیکال و سریع خواهد بود. افرادی هستند که چنین تخمینها، پیشبینیها و حتی فالگیرهایی میکنند. حتی فالگیرها هم میگویند این اتفاق میافتد. گفته میشد سال ۲۰۲۴ سال انتخابات و ۲۰۲۵ سال جنگ و تغییر است.
در سال ۲۰۲۴ انتخابات برگزار شد، اما سال ضعیفی از جنگ و تغییر نبود. ۲۰۲۵ حتی عمیقتر خواهد بود. این را همه باید بدانند.
این مقاومت همهجانبه برای آزادی به عنوان یک میراث به سال ۲۰۲۵ محول میشود
در سطح ملی، به عنوان یک جنبش و به عنوان یک مردم، با کارزار آزادی جهانی اعلام شده در ۱۰ اکتبر ۲۰۲۳ با هدف آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد وارد سال ۲۰۲۴ شدیم. سال ۲۰۲۴ با چنین مبارزه شدیدی گذشت. این مقاومت در امتداد خطوط مقاومت امرالی و مقاومت گریلاهای قهرمان در زاپ و متینا، با عملیات TUSAŞ رفقا آسیه علی و روژگَر هِلین به اوج خود رسید. به بالاترین سطح فداکاری رسید. از آنجا با مبارزات جوانان، زنان، مقاومت مردمی، با مبارزهای که با انواع روشها در چهار بخش کوردستان و خارج از میهن انجام شد، با مبارزه همهجانبه برای آزادی آغاز شد. مردم کورد واقعیت رهبری را بهتر درک کردند، هوشیارتر شدند، خود را آموزش دادند، خود را سازماندهی کردند و مبارزه مؤثری را آغاز کردند و پارادایم مدرنیته دموکراتیک که توسط رهبر آپو و مبارزات آزادی کوردها ایجاد شد در سراسر جهان گسترش یافت. سال ۲۰۲۴ برای کوردها، سال توسعه و گسترش خط مدرنیته دموکراتیک و تبدیل شدن به یک جنبش دموکراسی جهانی بود.
ما پیامدهای این کار را ارزیابی کردیم. آنها مجبور شدند تا در ۲۳ اکتبر به ملاقات با رهبر آپو اجازه دهند. فاشیسم آکپ-مهپ به وحشت افتاده است. همه گفتند در شرف فروپاشی است. سیستم به کمک آنها آمد. آنها میخواهند با مشارکت دادن آنها در موضوع سوریه، آن را سرپا نگه دارند و کمی نفس بکشد. آنها سعی میکنند عمر آن را افزایش دهند، کمی بیشتر از آن استفاده کنند. اما نه برای نجات آنها. این را همه باید بدانند. روزی میرسد که کسانی که تا کنون از آنها حمایت کردهاند، با این سوال که 'چرا این جنایات را مرتکب شدی' آنها را پاسخگو خواهند کرد. این را هم همه میدانند. احتمالا صاحبان (مقامات قدرت) هم میدانند. محال است که ندانند. لازم است یکی بگوید؛ 'وضعیت بشار اسد را نگاه کن، انگار در آینه به خودت نگاه میکنی، خودت را میبینی. 'باید از آنجا ببینند که چه بر سرشان میآید.
این مقاومت همهجانبه برای آزادی به عنوان یک میراث به سال ۲۰۲۵ محول میشود. اینگونه وارد میشویم. این سال واقعی عمل، سال توسعه، سال گسترش برای مبارزه آزادی ما بوده است. دوستان بزرگی پیدا کردیم. آزادی رهبر آپو به آزادی همه ستمدیدگان تبدیل شده است. مبارزه برای آزادی و دموکراسی در کوردستان با مبارزات همه برای آزادی و دموکراسی ادغام شده است. سال ۲۰۲۵ سالی خواهد بود که این مبارزه در هر زمینه و هر بُعدی با روشهای جدید بسیار بیشتر توسعه یافته و به نتایج دائمی خواهد رسید.
در ابتدا به آن اشاره کردیم. این روند تا رسیدن به دستاوردهای دائمی برای آزادی جسمانی رهبر آپو و تا رسیدن به نتایج دائمی برای حل مسئله کورد ادامه خواهد داشت. در چهار بخش کوردستان ادامه خواهد داشت.
در باشور، روژاوا، باکور و روژهلات ادامه خواهد داشت. تحولات جدیدی رخ خواهد داد. در واقع، سال ۲۰۲۴ واقعاً سال بزرگی از جنگ شدید و توسعه تغییرات بوده است. سال ۲۰۲۵ ممکن است سالی باشد که عمیقتر شود و نتایج دائمی ظاهر شود. سالی است که حامل چنین وضعیتهایی است. البته نتیجه همچنان توسط نیروهای مبارز، مبارزات و تلاش آنها مشخص خواهد شد.
ما به عنوان یک جنبش، به عنوان یک مردم، تمام تلاش خود را به کار خواهیم بست تا بر اساس کارزار جهانی آزادیمان، سال ۲۰۲۵ را به سال آزادی و دموکراسی تبدیل کنیم. ما در راستای آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد مبارزه خود را در هر میدانی به قویترین شکل و با غنیترین روشها پیش خواهیم برد و نتیجه خواهیم گرفت. این ادعای ماست. ما اراده و قدرت لازم برای تحقق این امر را داریم. ما معتقدیم آماده، برنامهریزی شدا و سازماندهیشده وارد سال ۲۰۲۵ میشویم. ما به موفقیتی پایدار و برتر دست خواهیم یافت. در خاتمه، بار دیگر، برای همه کسانی که برای آزادی و دموکراسی در سال ۲۰۲۵ مبارزه میکنند، آرزوی موفقیتی بزرگ داریم. من سال نو را به نیروهای آزادی و دموکراسی تبریک میگویم. برایشان آرزوی موفقیت دارم.»