خوانش رسانهای از مراسم «ازبین بردن سلاحهای» گریلا
در حقیقت، آنچه در حال رخ دادن است، چیزی فراتر از یک تغییر تاکتیکی است؛ این، نشانه آغاز پروژهای سیاسی برای عادیسازی، دیالوگ و تبدیل «سوژه مسلح» به «کنشگر مدنی» است.
در حقیقت، آنچه در حال رخ دادن است، چیزی فراتر از یک تغییر تاکتیکی است؛ این، نشانه آغاز پروژهای سیاسی برای عادیسازی، دیالوگ و تبدیل «سوژه مسلح» به «کنشگر مدنی» است.
تاریخ، گاه نه با امضای معاهدهای در یک کاخ سیاسی بلکه با عقبنشینی آرام یک نیروی چریکی از صحنه نبرد و حضور بیسلاح در برابر دوربینها نوشته میشود. تصمیم اخیر بخشی از نیروهای گریلا برای پایان دادن به روش مبارزه مسلحانه در پاسخ به فراخوان ۲۷ فوریه رهبر آپو مصداقی از چنین لحظهایست: لحظهای که نه فقط یک استراتژی نظامی که یک دوره از اندیشه و مقاومت در حال تغییر ماهیت است.
اما آنچه این رخداد را به یک نقطه عطف تاریخی بدل کرده، فقط از بین بردن سلاح یا «مراسم» آن نیست. اهمیت این واقعه در سطح بینالمللی، از جهتی دیگر ریشه در میدان رسانه دارد. تا لحظه نگارش این یادداشت، نزدیک به ۱۰۰ خبرنگار داخلی، منطقهای و بینالمللی برای پوشش این رویداد اعلام آمادگی کردهاند؛ آماری که برای یک تحرک میدانی غیردولتی در منطقهای چون باشور کوردستان بیسابقه است.
در قلب این توجه جهانی، یک کنش ارتباطی نهفته است: اعلام داوطلبانه پایان مبارزه مسلحانه، با زبان مدنی و در فضایی نیمهرسمی، تلاشی است برای جلب اعتماد عمومی و بازتعریف چهره یک جریان مبارز. این امر، از منظر رسانهای، نه فقط یک خبر بلکه بازسازی یک روایت است. گویی جنبشی که دههها در حاشیه نظم جهانی، با روایتهای غالب امنیتی معرفی میشد، اکنون قصد دارد خود را مستقیماً به افکار عمومی بینالمللی عرضه کند، بدون واسطه سانسور دولتملتها.
در عین حال، این رخداد بهمثابه آزمونی بزرگ برای ظرفیت رسانههای مستقل در پوشش روندهای صلحآفرین نیز مطرح است. در جهانی که تصویر یک تفنگ بیشتر دیده میشود تا یک بیانیه صلح، اکنون روزنامهنگاران موظفاند صدایی متفاوت را منتقل کنند؛ صدایی که شاید هنوز از پشت بامهای جنگ شنیده نمیشود، اما آینده را میسازد.
در این میان، نقش حزب برابری و دموکراسی خلقها (دم پارتی) نیز از اهمیت خاصی برخوردار است؛ حزبی که با اعزام ناظران غیرنظامی، روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و اعضای جامعه مدنی، تلاش دارد این تحول را از حوزه نظامی به عرصه عمومی و سیاسی بکشاند. در حقیقت، آنچه در حال رخ دادن است، چیزی فراتر از یک تغییر تاکتیکی است؛ این، نشانه آغاز پروژهای سیاسی برای عادیسازی، دیالوگ و تبدیل «سوژه مسلح» به «کنشگر مدنی» است.
پوشش این رویداد، فرصتی کمنظیر برای رسانههاست تا نقش فعالتری در ساختن آینده ایفا کنند. رسانهها اگر بتوانند این لحظه را نه در چارچوب تیترهای هیجانی بلکه با نگاهی ژرف، تحلیلی و اخلاقمحور روایت کنند، شاید بتوان گفت که یکی از معدود پیروزیهای واقعی صلح رقم خورده است.