تصویر

الیف روناهی: رفیق فواد، پ‌ک‌ک را با محوریت زن مورد بررسی قرار داد و همواره زن را پیشرو می‌دانست

الیف روناهی، عضو شورای ریاست کل ک‌ج‌ک، اظهار داشت که علی حیدر کایتان پ‌ک‌ک را با محوریت زن مورد بررسی قرار داده و همواره زن را در حل مشکلات اجتماعی و دگرگونی واقعیت اجتماعی پیشرو می‌دانست.

الیف روناهی، عضو شورای ریاست کل کنفدرالیسم جوامع کوردستان (ک‌ج‌ک) که از سال ۱۹۷۹ تاکنون همراه با علی حیدر کایتان، از بنیانگذاران حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک)، در یک مسیر گام برداشته و در نهایت همان وظیفه را بر عهده داشته است، از راهپیمایی علی حیدر کایتان در راه آزادی و مبارزه بی‌وقفه و بی‌امان او سخن گفت:

«شهادت رفیق فواد قطعا تمام ساختار سازمانی ما را تکان داد. بویژه به رهبری ما، به تمام مردم کوردستان، زنان کورد، تمام ساختار حزب ما، تمام سازمان ما و دوستان مردم کورد تسلیت می‌گویم.

مطمئنا رفیق فواد ما، از ابتدا همراه با رهبری گام برداشته و رفیق و همسفر ایشان بود. رفیق فواد، از اولین رفقای پ‌ک‌ک و از اولین کسانی بود که به پ‌ک‌ک پیوست. او در مرحله گروهی پیوست، اولین رفیق رهبری در این مبارزه بود و با تمام وجود و بدون هیچ تردید و دو دلی خود را وقف رفاقت با رهبری در این راه کرد، تا آخر به رهبری و این مردم پایبند ماند و سطح ادعای بسیار قوی را به نمایش گذاشت، او یکی از رهبران پیشرو و محافظ این مبارزه بود.

تمام مردم ما باید بدانند که وقتی پ‌ک‌ک وارد مبارزه شد، رهبری ما و ۱۰-۱۲ رفیق اطراف ایشان وقتی این راه را آغاز کردند، می‌دانستند که شهادت نیز در این راه خواهد بود، اما این شهادت‌ها در مبارزه ما به قدرت تبدیل خواهند شد. آن‌ها به خوبی می‌دانستند که شهادت هر رفیق ما، هرچند درد بسیار بزرگی در خود دارد، اما منبع اصلی قدرت این جنبش خواهد بود. به همین دلیل بیش از همه رهبری بود که گفت: 'پ‌ک‌ک حزب شهداست. 'و رفیق فواد بود که همواره این را به زبان می‌آورد و در تمام ساختار کادر آن را نهادینه می‌کرد.

او به عنوان رفیقی که زندگی را بسیار قوی به نمایش می‌گذاشت، می‌دانست که مرگ و شهادت بخشی از زندگی است و مهم معنایی است که رفیقش خلق می‌کند، بویژه جنبش و به عنوان بنیانگذار در این راه گام برداشت. مبارزه‌ای بی‌وقفه را به پیش برد.

شهادت رفیق فواد قطعا برای سازمان ما و برای مردم ما درد بزرگی است. اما تمام رفقای ما، مردم ما و زنان و دوستان کورد باید بدانند که اگرچه رفیق فواد از نظر فیزیکی از میان ما رفته است، اما آنچه او در این سازمان خلق کرده، معنایی که ایجاد کرده، مبارزه و خطی که آشکار کرده است، تا زمانی که ما زنده‌ایم و این مبارزه ادامه دارد، زنده خواهد ماند. و با رشد بیشتر و کسب معنای بیشتر، منبع اصلی قدرت این جنبش خواهد بود.

با درک حقیقت رهبری پیوست

رفاقت و همراهی رفیق فواد با رهبری، راهپیمایی او با رهبری مانند هر راهپیمایی نبود. او تا پای جان با رهبری گام برداشت، تا پای جان رهبری را کامل کرد و با ایمان، آگاهی و پیوستن به خط سیاسی و ایدئولوژیک رهبری گام برداشت. او نه با رویکردی احساسی، بلکه با فهمیدن و درک حقیقت رهبری پیوست و برای موفقیت در رفاقت صحیح با رهبری مبارزه کرد. و او واقعا هم در زندگی و هم با شهادتش به این مهم دست یافت.

به ویژه در روند توطئه، با اسارت جسمانی رهبری ما، او با تمام توان خود را وقف رفع سطح تاثیرگذاری بر رفقا و مردم و موفقیت در رفاقت صحیح با رهبری کرد. از نظر فلسفی، ایدئولوژیک، سیاسی، در رویکردش به کادر، تمام قدرت فکری خود را برای اجرای افکار رهبری در سطوح استراتژیک، سازمانی و تاکتیکی به کار گرفت.

صدها و هزاران کادر را آموزش داد

دیگر اینکه، او صدها و هزاران کادر را برای فهمیدن رهبری، اجرای عاشقانه رهبری، شناساندن رهبری به تمام مردم جهان، درست گفتن از رهبری از رفقای تازه پیوسته گرفته تا تمام ساختار کادر، اطمینان از مفهوم شدن صحیح آن‌ها و به ویژه برای فهم و ساختن پارادایم رهبری توسط کادر، آموزش داد و آماده کرد. اساسی‌ترین ویژگی رفیق فواد، همواره گفتن از رهبری، اطمینان از مفهوم شدن صحیح رهبری و اطمینان از ساختن کادر بر اساس مبنای درست بود.

می‌توانم بگویم که او کسی بود که بیش از همه اندیشه، احساسات و تحول دیالکتیکی در رهبری، تغییر و دگرگونی را دنبال می‌کرد، به شدت درک می‌کرد، این تغییر و دگرگونی را لحظه به لحظه به طور درونی تجربه می‌کرد، آن را در سطح عشق تجربه می‌کرد و لحظه به لحظه از طریق آموزش، از طریق گفتگو و بحث، رهبری را در هر لحظه از مبارزه‌اش حمل می‌کرد. از این نظر، از همان ابتدا رابطه رفیق فواد با رهبری همواره بسیار رفاقتی، بسیار مبتنی بر فهم و عمل بود.

او با احساس رهبری، با درک هر کلمه و هر مفهومی که می‌گفت، با قرار دادن آن در جای درست و با تلاش بسیار برای آشکار کردن قدرت اجرایی آن، گام برداشت. به همین دلیل، او رفیقی بود که در رفاقت و همراهی صحیح با رهبری موفق شد، به درستی به خط رهبری پیوست و موفق شد تا آخر با رهبری گام بردارد.

رویکرد و پیوستن رفیق فواد به حقیقت رهبری را نمی‌توان با هیچ جمله و هیچ مفهومی بیان کرد. این بُعد فلسفی و ایدئولوژیک بسیار قوی دارد. بُعد گفتن از حقیقت و واقعیت رهبری را دارد. بعد تاریخی و اجتماعی دارد. از این نظر می‌توانم بگویم. او برای درک پارادایم رهبری، تمام دفاعیات رهبری را -من شاهد بودم و خودشان هم گفتند- ۳۰ بار خوانده بود. می‌دانم که برخی بخش‌ها را صدها بار خوانده بود. هر بار که می‌خواند، چقدر هیجان‌زده می‌شد، طوری به رهبری نزدیک می‌شد که انگار تازه او را کشف کرده است و جهت‌گیری‌اش برای دیدار دوباره با رهبری، برای درک معنای واقعی رهبری و برای معنا بخشیدن قوی‌تر به آن بسیار قوی بود.

رفاقت صحیح با رهبری را به نتیجه رساند

رهبری ما نیز در مورد رفیق فواد چنین گفت: 'رفیق فواد کسی است که مرا بیش از همه می‌فهمد و می‌تواند بفهمد. ' و رهبری به رفیق فواد گفته بود: 'تو می‌توانی به نام من عمل کنی، این کار را به نام من انجام دهی، این موضع را به نام من اتخاذ کنی. '

مطمئنا او به عنوان عضو مؤسس این جنبش و کسی که در نهایت در ریاست کل قرار داشت، این وظیفه، این مسئولیت و این اختیار را داشت. اما فراتر از آن، او هر لحظه را با رهبری زندگی کرد؛ هر لحظه تا شهادتش... او واقعا برای شایسته بودن برای رهبری، طبق فلسفه 'یک خرقه، یک لقمه' زندگی کرد. در این زمینه نیز رهبری را مبنا قرار داد و همواره از او پیروی کرد.

وقتی در جلسات سازمان بحث می‌کردیم، وقتی روندهای مهم استراتژیک را بررسی می‌کردیم، می‌گفتیم: 'اگر رهبری بود، آیا چه می‌گفت؟ رویکرد، نظر و تشخیص رهبری در این مورد چه بود؟' و همواره از این زاویه نگاه می‌کرد، از این طریق سعی می‌کرد رهبری را بفهمد و با احساس صد در صد آنچه رهبری می‌گفت و می‌توانست بگوید، موضع می‌گرفت و قوی‌ترین تحلیل‌ها را در سطح استراتژیک، ایدئولوژیک و فلسفی، در مورد واقعیت اجتماعی و تاریخی ارائه می‌داد.

از این نظر می‌توانم بگویم که او رفاقت و همراهی صحیح با رهبری را به نتیجه رساند و همواره رفاقت و همراهی صحیح را به کار بست.

رهبری در یادداشت یکی از دیدارها در مورد رفیق فواد گفته بود: 'بر تاریخ خاورمیانه متمرکز شود و بنویسد. 'او هم از نظر تاریخی و هم اجتماعی و به ویژه با بعد باورداشتی در خاورمیانه، برای آشکار کردن واقعیت و حقیقت انسان‌های فرزانه برخاسته از خاورمیانه و با امروزی کردن آن، برای احیا و زنده‌سازی مجدد آن‌ها، به رفیق فواد چشم‌اندازی داده بود. پس از این سخن رهبری، رفیق فواد تحقیقات و بررسی‌های بسیار گسترده‌ای در مورد تاریخ و واقعیت اجتماعی خاورمیانه و واقعیت چهار بخش کوردستان و درسیم انجام داد.

رفیق فواد همواره تاریخ بشریت را مورد بررسی قرار می‌داد. او شکل‌گیری اولین انسان، دوره نوسنگی، سپس در حالی که این بشریت زندگی طبیعی داشت، در حالی که زندگی با محوریت زن جریان داشت، در حالی که وضعیت سلسله مراتبی در جامعه وجود نداشت، زندگی‌ای که بر محور فرهنگ الهه توسعه یافت را به طور جامع بررسی کرد. سپس چرا این زندگی دچار ضربه شد؟ پیدایش سلسله مراتب، شکل‌گیری دولت-ملت‌ها و واقعیت سومر، واقعیت دولت-راهب سومری را تا امروز به طور بسیار فشرده بررسی و تحقیق کرد. و ویژگی و جنبه‌ای داشت که ویژگی‌های اساسی جامعه خاورمیانه، ساختار فرهنگی، ساختار فلسفی طبیعی، از نظر اسطوره‌شناسی و از بسیاری جهات دیگر را بررسی و آشکار می‌کرد.

رفیق فواد جنبه اخلاقی و فلسفی، ساختار جامعه‌شناختی چهار بخش کوردستان، مقاومت‌ها و قیام‌های مردم کورد در طول تاریخ، واقعیت اجتماعی آن را به طور کلی همواره بررسی می‌کرد. مقاومت آن، مردم خاورمیانه و مردم کوردستان کجا شکست خوردند، چرا شکست داده شدند و برای رفع آن در عصر حاضر، پ‌ک‌ک چه باید بکند؟ او در ارتباط با این موضوع، رهبری را بسیار عمیق بررسی و تحقیق می‌کرد و دارای ویژگی آشکار کردن حقیقت اجتماعی بود.

بر جنبه‌های اساسی و منحصر به فرد چهار بخش کوردستان تسلط داشت

رفیق فواد رفیقی بود که علاوه بر جنبه‌های اساسی چهار بخش کوردستان، بر ویژگی‌های منحصر به فرد آن‌ها نیز تسلط زیادی داشت. به عنوان مثال، واقعیت باکور، واقعیت مردم باکور، مقاومت، ساختار جامعه‌شناختی آن، همراه با جنبه‌های تاثیرگذار بر آن، بر جنبه‌هایی که مردم کورد را به مقاومت می‌کشاند، تسلط داشت. همانطور که برای باکور چنین بود، برای روژاوا، باشور و روژهلات کوردستان نیز چنین بود.

در چهار بخش کوردستان، اعمال این چهار دولت استعمارگر بر مردم کورد، ساختار روانی و اجتماعی ناشی از آن، همدستی و مزدوری که به طور سنتی در میان کوردها در کوردستان توسعه یافته است... رفیق فواد بعد از رهبری قدرتمندترین مداخله، قوی‌ترین تحلیل، قوی‌ترین تشخیص‌های ایدئولوژیک را در مورد چگونگی رفع این وضعیت، چگونگی مداخله در آن انجام داد. او در دستورالعمل‌های خود، در مقالات خود، در آموزش‌هایی که به ساختار کادر می‌داد، در جلسات سازمان ما همواره این جنبه را مطرح می‌کرد، به آن توجه می‌کرد و رویکرد و تصمیم‌گیری‌ها را در این راستا تضمین می‌کرد.

رفیق فواد واقعیتی را بیان کرد که در میان اعضای مؤسس پ‌ک‌ک و در میان کادرها، واقعیت اجتماعی خاورمیانه را از هر جهت بررسی و آشکار می‌کرد؛ در ارتباط با آن، تاریخ و واقعیت اجتماعی کورد را به شکلی بسیار قوی بررسی و آشکار می‌کرد و آن را به ساختار سازمان و کادر خود متعلق می‌ساخت.

در ارتباط با این موضوع، او به واقعیت درسیم نیز بسیار پرداخت. رهبری ما نیز در این مورد ارزیابی‌ها و تشخیص‌های بسیار قوی داشت. رهبری یک بار هنگام رفتن به درسیم، با دیدن جغرافیا و جامعه درسیم، در حالی که می‌گفت: 'قطعا این جغرافیا و این مردم باید آزاد شوند'، این را در کنار رفیق فواد می‌گفت. گفته می‌شد که برای این مردم در هر سطحی ارزش جان دادن وجود دارد.

تصمیم به رفاقت و همراهی با رهبری

رفیق فواد در آن دوره تصمیم به رفاقت و همراهی با رهبری می‌گیرد اما از طرفی خانواده‌اش این را نمی‌خواهند. در روز عید قربان، پدرش گوسفندی برای قربانی کردن می‌آورد و می‌گوید: 'امروز این گوسفند را قربانی خواهم کرد تا هیچ اتفاقی برای تو نیفتد. 'رفیق فواد نیز به پدرش می‌گوید: 'من دو چیز از تو می‌خواهم؛ یکی اینکه این گوسفند را امروز قربانی نکنی. دوم اینکه این همه فرزند داری؛ آن‌ها مال تو باشند. اما مرا آزاد کن، مرا رها کن. من می‌خواهم در مورد خودم تصمیم بگیرم و تصمیم خودم را اجرا کنم. 'پدرش در آن لحظه چیزی نمی‌گوید و آن را می‌پذیرد. گوسفند را هم قربانی نمی‌کند. می‌گوید: 'هر تصمیمی بگیری به آن احترام می‌گذارم. 'و با این، راهپیمایی رفیق فواد با رهبری آغاز می‌شود.

هنگام بررسی واقعیت اجتماعی، با تاکید مداوم رهبری بر درسیم، رفیق فواد نیز بر واقعیت درسیم متمرکز می‌شود. او قیام درسیم و کشتار درسیم، 'ترتله درسیم' را بررسی می‌کند؛ بیشترین تمرکز و آگاهی‌بخشی در مورد اینکه امروز در مقطع مبارزه ما چگونه این نسل‌کشی را می‌خواهند انجام دهند، 'چگونه می‌توانیم جلوی آن را بگیریم، چگونه می‌توانیم آن را متوقف کنیم' و متعلق ساختن آن به ساختار سازمان، باز هم کار رفیق فواد بود.

رفیق فواد با بررسی ساختار اجتماعی درسیم و انعکاس قوی آن به مردم درسیم؛ با آگاه‌سازی مردم درسیم، با تضمین تعیین درست جایگاه آن‌ها در تاریخ و امروز، گام بزرگی برداشت. کشتار درسیم شکست اراده‌ای بود که بازماندگان مردمی که این کشتار را تجربه کرده بودند، با آن مواجه بودند؛ نقشی که رفیق فواد برای غلبه بر این شکست ایفا کرد، بسیار تعیین‌کننده است. نقش رفیق فواد در تضمین اینکه مردم درسیم بگویند 'من هم هستم' و به هویت خود پایبند باشند، در حفظ موجودیت خود و مبارزه، بسیار تعیین‌کننده است.

همچنین، تاثیر رفیق فواد بر مردم و جوانان درسیم تاریخی است. بنابراین، نقش رفیق فواد در پیوستن صدها و هزاران جوان مرد و زن در درسیم به جنبش تعیین‌کننده است. از بسیاری از رفقا شنیده‌ام؛ نوشته‌های رفیق فواد را خوانده و پیوسته‌اند. نوشته‌های رفیق فواد در مورد درسیم را خوانده‌اند؛ من خودم صدها رفیقی را می‌شناسم که با گفتن 'من باید در این مبارزه باشم، باید انتقام درسیم را بگیرم، مردم درسیم باید به هویت آزاد دست یابند' به مبارزه پیوسته‌اند.

اگر امروز مردم درسیم مبارزه‌ای قوی می‌کنند و از موضعی قوی برخوردارند، به شرف و هویت خود پایبند هستند، این بدون تردید با نقش و وظایف و مسئولیت‌های رفیق فواد مرتبط است.

رویکرد او به زن

رفیق فواد سخنی داشت: 'رویکرد به حقیقت پ‌ک‌ک، رویکرد به زن است. هر کس رویکرد صحیحی به زن داشته باشد، رویکرد صحیحی به پ‌ک‌ک خواهد داشت. اگر رویکرد صحیحی نسبت به زن نشان ندهد، این به آن معناست که رویکرد صحیحی به پ‌ک‌ک نیز نشان نخواهد داد. 'او ارزیابی‌ها و تشخیص‌های بسیار جامعی شبیه به این داشت.

رفیق فواد از ابتدا رویکرد خود به زن را با علاقه زیادی ادامه داد؛ او در جستجو و آگاهی برای شناخت، احساس و رفاقت و همراهی صحیح با زن بود. بنابراین، زن در فلسفه او یک سنگ بنای بسیار مهم بود. در زندگی و روابطش نیز چنین بود. رویکرد او به خط زن آزاد که رهبری آشکار کرده بود نیز چنین بود. او نه تنها آن را در شخصیت خود نهادینه کرد؛ بلکه با تعمیق در خط زن آزاد و با فهماندن آن به تمام رفقایش، صاحب یک تلاش، یک جستجو و یک فلسفه شد.

حمایت او از تشکیل حزب زنان

به عنوان رفیقی که مستقیما با او کار کرده و او را از نزدیک می‌شناسد، می‌توانم بگویم: رویکرد رفیق فواد به زن بسیار معنادار، نه عادی؛ مبتنی بر اصول و مبادی اما غیردگماتیک، رویکردی طبیعی بود. او رفیقی بود که با زن رفاقت و همراهی می‌کرد، سهیم می‌شد، به نظرات او بسیار ارزش می‌داد؛ سخنان هر رفیق زن را معنادار و ارزشمند می‌دانست و هم رویکردی از نظر ایدئولوژیک و هم از نظر فلسفی به آن داشت و جایگاه زن را در انقلاب ما به خوبی می‌دانست.

می‌خواهم مثالی بزنم: در ششمین کنگره، وقتی تشکیل حزب زنان را مطرح کردیم، برخی رفقای مرد بحث می‌کردند که 'آیا ممکن است که حزب زنان در داخل پ‌ک‌ک وجود داشته باشد؟ آیا ممکن است که حزب در درون حزب وجود داشته باشد؟' کسانی هم بودند که می‌گفتند 'نمی‌شود. 'رفیق فواد برخاست و گفت: 'دعا کنیم که رهبری، پ‌ک‌ک را از دست ما نگیرد و به زنان ندهد. پ‌ک‌ک دیگر حزبی با محوریت زن، ایدئولوژی با محوریت زن است. رهبری نیز چنین رویکردی دارد و بنابراین پ‌ک‌ک جنبشی با محوریت زن است. وجود حزب زنان در داخل پ‌ک‌ک طبیعی و ضروری است. برای حل مشکلات اجتماعی، برای آزادی زن و مرد، تشکیل حزب زنان ضروری است. '

رفیق فواد کسی بود که نه تنها از این حمایت کرد، بلکه معتقد بود که حتما باید تاسیس شود و برای آن تلاش زیادی کرد. او پ‌ک‌ک را با محوریت زن مورد بررسی قرار داد و همواره زن را در حل مشکلات اجتماعی و دگرگونی واقعیت اجتماعی پیشرو می‌دانست. او پیوند آزادی زن با اجتماع را به شکلی بسیار قوی نشان داد. با دانستن اینکه جامعه بدون آزادی زن آزاد نمی‌شود، او پیوند ایدئولوژیک، فلسفی و دیالکتیکی زن و جامعه را به شکلی بسیار قوی برقرار کرد.

او موفق شده بود مردانگی و قدرت‌گرایی را در شخص خود بکشد

رهبری در حالی که به عنوان یک مرد، یکی از اصول اساسی سوسیالیسم را 'کشتن مردانگی' مطرح می‌کرد، رفیق فواد نه تنها از نظر تئوریک و فلسفی به این موضوع نزدیک نشد، او با تحلیل خود، با نمایش قوی خود، مردانگی و قدرت‌طلبی را کشت، مدیریت را از قدرت جدا کرد و بر اساس درک مسئولیت طبیعی عمل کرد.

بنابراین، او رفیقی بود که موفق شد مردانگی و قدرت‌گرایی را در شخص خود بکشد، آن را به شکلی بسیار قوی تحلیل کند، شخصیت سوسیالیستی و دموکراتیکی را در خود نهادینه کند؛ در این راستا با زن روابطی بسیار صحیح برقرار کند، معنای آن را بداند و رفاقت و همراهی صحیحی داشته باشد. او از ابتدا در این زمینه از رهبری پیروی کرد، سعی کرد رویکرد او به زن را بفهمد و آن را برای خود نیز مبنا قرار داد.

می‌خواهم مثال دیگری بزنم: رفیق فواد در پنجمین کنگره پ‌ک‌ک شرکت نکرده بود اما با گزارش خود در آن سهیم شده بود. او در گزارش خود، ضمن بیان تغییر در رهبری پس از سال‌ها دیدار با او، نوشته بود که از اینکه یکی از اساسی‌ترین تغییرات، ارزیابی‌های او در مورد زن، نحوه برخورد با زن و نقشی که برای زن قائل بود، بسیار شگفت‌زده شده است. او بسیار بر این موضوع متمرکز شده و نتایج به دست آمده را به گزارش خود اضافه کرده بود. او جنبه اساسی تغییری که در رهبری دیده بود را، رویکرد او به زن و تحلیل او از زن عنوان کرده بود.

رابطه بین رهبری و رفیق فواد

رفیق فواد تا سال ۱۹۹۴ رفیقی بود که همیشه می‌شناختم اما غیابی. در سال ۱۹۹۴ در آکادمی و حوزه رهبری با او دیدار کردیم. از سال ۱۹۹۴ تاکنون افتخار و شانس شناخت مستقیم رفیق فواد را داشته‌ام. در ۴-۵ سال اخیر نیز افتخار همکاری با او در شورای ریاست کل را داشتم.

اولین بار که در سال ۱۹۹۴ او را شناختم، بیش از هر چیز گفتگوهای او با رهبری؛ به اشتراک گذاشتن افکارش با رهبری، تواضع و سادگی‌اش در برابر رهبری؛ تلاشش برای فهمیدن آنچه رهبری بیان می‌کرد، مرا تحت تاثیر قرار داد. جنبه تاثیرگذار دیگر، رویکرد رهبری به رفیق فواد بود. هیجان و شور او در گفتگوهایی که با رفیق فواد داشت... سال‌ها بود که همدیگر را ندیده بودند، همانطور که می‌دانید او در آلمان زندانی بود؛ روند دوسلدورف وجود داشت و پس از خروج از زندان به نزد رهبری آمده بود. دیدن دوباره رفیق فواد رهبری را بسیار هیجان‌زده می‌کرد.

برقراری دیالوگ، بحث و انجام یک دیدار تاریخی دوباره با رفیق فواد هم برای رفیق فواد و هم برای رهبری بسیار معنادار و متفاوت بود. من یکی از کسانی بودم که مستقیما شاهد آن بودم. تمایل مداوم رهبری به برقراری دیالوگ با رفیق فواد، همراهی با او، دریافت نظرات رفیق فواد در مورد تمام موضوعات، تصمیم‌گیری با دریافت نظر... مثلا در دوره ما و دوره‌های بعدی به رفیق فواد می‌گفت: 'تو به نام من تا آخر اختیار داری. در آماده‌سازی تمام رفقای دوره‌ات برای روند، در اتخاذ موضع سازمانی در برابر کسانی که برای روند آماده نیستند، تا آخر اختیار داری. 'البته رفیق فواد اختیار داشت اما رهبری او را به طور ویژه به نام خود اختیار می‌داد. این مرا بسیار تحت تاثیر قرار داده بود.

رهبری همواره رفیق فواد را نه یک قدم عقب‌تر، بلکه رفیقی می‌دید که در همان جا با او می‌ایستد و راه می‌رود و همواره می‌خواست رفیق فواد چنین راه برود. در آن دوره که من شاهد بودم، رفیق فواد همواره تواضع و درک خود را برای دنبال کردن او یک قدم عقب‌تر، به جای راه رفتن با رهبری، نشان می‌داد. این بسیار مهم است. او از نظر اخلاقی نیز چنین رویکردی داشت. او رفاقت و همراهی صحیح با رهبری را نیز در اینجا قرار می‌داد. او همواره می‌گفت که راه رفتن با رهبری باید چنین باشد اما رهبری نیز همواره با گفتن 'با من راه برو' برای او نقش تعیین می‌کرد و چنین برخورد می‌کرد. این جنبه بسیار تاثیرگذاری در شناخت من از رفیق فواد بود.

وقتی رویکردهای رهبری نسبت به رفیق فواد را می‌دیدم، اهمیت و وظیفه او در سازمان، هم عضو مؤسس حزب بودنش و هم این همه سال همراهی با رهبری، تلاش ذهنی‌اش برای فهمیدن رهبری و به ویژه رویکرد آگاهانه‌اش به حقیقت رهبری را فهمیده بودم.

در سال‌های اخیر که با رفیق فواد کار می‌کردم، بیش از هر چیز، کار ذهنی‌ای که او در داخل سازمان انجام می‌داد، توجه مرا به خود جلب کرد. کار ایدئولوژیک و فلسفی بود. برخی روندها نیازمند رویکرد استراتژیک هستند. رفیق فواد همواره در رویکردی بود که برای درک و اجرای سخنان رهبری، فکر می‌کرد و تلاش زیادی می‌کرد.

به عنوان یک رفیق زن، از کار کردن با او همواره مفتخر بودم. رهبری انتقادی داشت: می‌گفت: 'شما انقلابیون دوره و زمان خود هستید. باید انقلابیون لحظه باشید نه زمان. 'رفیق فواد، انقلابی بودن در لحظه را به نتیجه رساند. من یکی از رفقایی هستم که شاهد این امر بوده‌ام.

او با سبک کار، روابط و رویکردش در حل مشکلات، خود را به شخصیت فرزانه خاورمیانه رساند، هنگام حل مشکلات رویکردی ایدئولوژیک داشت، تک‌بعدی برخورد نمی‌کرد، با ابعاد فلسفی و تاریخی به موضوع می‌پرداخت، جنبه‌های اجتماعی و جامعه‌شناختی آن را بسیار قوی مورد بررسی قرار می‌داد و با چنین رویکردی به مشکلات نزدیک می‌شد.

رفیق فواد، کسی بود که در داخل سازمان با درک‌هایی که به خط آسیب می‌رساند، مبارزه می‌کرد و این مبارزه را با آموزش و آگاه‌سازی کادرها انجام می‌داد و موفق می‌شد.

او پس از شرایط اسارت رهبری ما، مسئولیت آموزش کادرها را بر عهده گرفت. در ۲۰-۲۵ سال گذشته، آموزش کادرها را با عشق به پیش برد. نفس‌گیر... از یک آکادمی به یک آکادمی دیگر، از آکادمی به محیط‌های آموزشی مختلف، هرگز متوقف نشد. از این نظر، گفتن 'ما از رفیق فواد الگو خواهیم گرفت' کافی نیست؛ او حقیقتی را به نتیجه رساند. او موفق شد با رهبری و زن، رفیق و همراه صحیح باشد. این، حقیقت رفیق فواد است. او کسی بود که به خط ایدئولوژیک و سیاسی رهبری پیوست و آن را به نتیجه رساند.

بنابراین، در مبارزه ما، نه تنها کسانی که در امتداد خط گام برمی‌دارند و از خط محافظت می‌کنند؛ بلکه ما خود خط خواهیم بود و تا آخر در این خط گام خواهیم برداشت. من باور دارم که رفقای زن، تمام کادرها، مردم و دوستان این جنبش نیز، رفیق فواد را قوی‌تر مورد بررسی قرار خواهند داد، حقیقت او را قوی‌تر درک خواهند کرد و خود را در این حقیقت ذوب خواهند کرد؛ با آن گام خواهند برداشت.

رویکرد مردم ما به شهادت رفیق فواد باید قوی باشد

ما به عنوان رفقایش، در زمانی که هنوز در قید حیات بود نیز تلاش کردیم این کار را انجام دهیم و موفق شویم. پس از این نیز قطعا این کار را خواهیم کرد و موفق خواهیم شد. زیرا او رفیقی است که خود را در حقیقت رهبری ذوب کرد، خود را در حقیقت رهبری تحقق بخشید.

او خط کنونی این جنبش را تا به امروز ترسیم کرد و با آنچه خلق کرده و به وجود آورده است، خطی را ایجاد کرد که پس از این نیز بر آن گام برداشته خواهد شد. بنابراین، رفیق فواد رفیقی است که موفق شد متعلق به تمام بشریت مترقی جهان، مردم خاورمیانه و مردم چهار بخش کوردستان شود.

پس از این نیز، به عنوان یک زن و رفیقی که مستقیما با او زندگی کرده و کار کرده است، می‌خواهم بگویم که چیزهای زیادی از او آموخته‌ام. تمام تلاشم این خواهد بود که آنچه را از رفیق فواد آموخته‌ام، همواره به عنوان سنگ بناهای اساسی مبارزه در خود در نظر بگیرم تا این مبارزه را حتما به پیروزی برسانم و با پیروزی آراسته کنم. و می‌خواهم بگویم که همواره چنین رویکردی خواهم داشت.

رفیق فواد ممکن است از نظر جسمانی از میان ما رفته باشد اما او خود را در این جنبش تحقق بخشید، رفیق فواد؛ هم با زندگی‌اش و هم با شهادتش. رفیق فواد، همانطور که تا به امروز پیشرو و عضو مؤسس این مبارزه بود، پس از این نیز چنین خواهد بود. رویکرد مردم ما به این شهادت باید بسیار قوی باشد، باید بسیار قوی نزدیک شوند.

این یک مبارزه است، ممکن است به شهادت برسیم. در ۴۳ سال مبارزه ما، هزاران شهید داده‌ایم. رفقای اولیه‌ای که با رهبری راه را آغاز کردند، رفیق حقی، رفیق کمال، رفیق مظلوم، رفیق خیری و رفیق کاراسونگور نیز شهید شدند. اما هزاران نفر جای آن‌ها را پر کرده‌اند. این شهادت‌ها هستند که پ‌ک‌ک را پ‌ک‌ک کرده‌اند.

شهادت رفیق فواد، البته که مانند هر شهادتی نیست. این، شهادتی بسیار سنگین برای مردم ما و برای مبارزه ماست. مبارزه، موفقیت و رویکرد نیز بر اساس آن خواهد بود.

تمام مردم کورد و به ویژه جوانان کورد باید یک بار دیگر فکر کنند. سیاست‌هایی که می‌خواهند بر ما اعمال کنند، مشخص است، سیاست‌های نسل‌کشی مشخص است. ما نمی‌توانیم این را عادی ببینیم. هیچ‌کس نباید بگوید 'ما می‌توانیم خارج از این بمانیم و زندگی کنیم، دشمن به ما دست نمی‌زند. 'دشمن زندگی همه را لمس کرده است. آیا یک زندگی عادی، زندگی کردن با این فکر که هر روز چه اتفاقی برای من خواهد افتاد، فقط سیر کردن شکم روزانه فرزندان، یک نوع زندگی است؟ هرگز نیست. باید از این فراتر رفت. انسان یک بار به دنیا می‌آید و مهم نیست که مدتی که زندگی می‌کند طولانی یا کوتاه باشد. مهم این است که با معنا و شرافت زندگی کند. رفیق فواد همیشه با معنا و شرافت زندگی کرد. در برابر این زندگی با معنا، هر کس باید یک بار دیگر خود را بررسی کند، مرور کند و بپرسد 'چگونه در این مبارزه شرکت می‌کنم؟ به عنوان یک میهن‌دوست چگونه وظیفه‌ام را انجام می‌دهم؟ پس از این چگونه باید شرکت کنم؟ وظایف میهن‌دوستی من چیست؟' باید در برابر واقعیت رفیق فواد، در برابر واقعیت رهبری ما، یک بار دیگر خود را بررسی کند.

و من باور دارم که صدها و هزاران نفر شرکت خواهند کرد. مردم درسیم، به ویژه جوانان درسیم، در تمام چهار بخش کوردستان، پاسخ تمام جوانان، زنان و مردان کورد باید حتما مشارکت در این مبارزه باشد.

مردم کورد باید وظایف میهن‌دوستی خود را در جایی که هستند ارتقا دهند. وقتی خبر شهادت رفیق فواد را شنیدند، گریه و زاری و رویکرد احساسی صحیح نیست؛ نباید باشد. رفیق فواد هرگز چنین رویکردی را نمی‌پذیرد. زیرا ما رویکرد رفیق فواد به رفقای شهید را می‌دانیم. به همین دلیل، در برابر جنگ ویژه دشمن، باید هوشیار بود و بسیار قوی از آن حمایت کرد. مردم میهن‌دوست ما نیز باید در تمام عرصه‌های جنگ انقلابی خلق در جایی که هستند، حضور داشته باشند. ما فقط با چنین کاری می‌توانیم با رفیق فواد رفاقت و همراهی کنیم و شایسته رفاقت با او باشیم. رویکردهای احساسی خارج از این، رفاقت صحیح نخواهد بود. برای گذار از مرحله موجود و ارتقا به مرحله بالاتر آن و اینکه شایسته رفاقت صحیح با رفیق فواد باشیم، هر آنچه در توان داریم، در آگاهی ما، هر آنچه به ما مربوط می‌شود، باید حتما آن را نشان دهیم و حتما با به موفقیت رساندن آن و آراستن آن با پیروزی، می‌توانیم با رفیق فواد رفیق و همراه باشیم.

رفیق فواد موفق شد با رهبری رفیق و همراه شود و با نشان دادن هر آنچه در وجودش داشت، به این مهم دست یافت. آن وقت مردم ما نیز می‌توانند با نشان دادن آنچه در وجودشان هست، در جایی که هستند، به این مهم دست یابند.

جای رفیق فواد خالی نخواهد ماند؛ تا آخر پر خواهد شد. مردم ما و تمام رفقای ما باید در این مورد مطمئن باشند. اگر مردم ما می‌خواهند پاسخ قوی به رفیق فواد باشند، باید جنگ انقلابی خلق را بفهمند و دیگر باید بتوانند از خود دفاع کنند. باید در موقعیتی باشند که هر نوع حمله و جهت‌گیری را دفع کنند.

من نمی‌گویم 'تمام مردم ما به کوه‌ها بروند، بیایند و مانند گریلا‌ها بجنگند. 'مردم ما مجبورند در جایی که هستند از خود دفاع کرده و خود را سازماندهی کنند. آن‌ها مجبورند در جایی که هستند برای هر وظیفه‌ای داوطلب شوند، از آن حمایت کنند و آن را به نتیجه برسانند. آن وقت است که رفاقت و همراهی صحیحی با رفیق فواد خواهند داشت.

بار دیگر یاد رفیق فواد را با احترام و قدردانی فراوان گرامی می‌دارم، در برابر یاد و خاطره او ادای احترام می‌کنم.»