تصویر

بسه هوزات: ما اجازه نمی‌دهیم رهبری ما موضوع معامله قرار گیرد!- تکمیلی-

بسه هوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی ک‌ج‌ک اظهار داشت «ما رهبری خود را موضوع معامله قرار نخواهیم داد»، تاکید کرد که «معیار دموکراسی مخالفت با انزوای امرالی است.» هوزات از مردم در همه جا خواست تا علیه اشغالگری کنش‌های قوی انجام دهند.

بسه هوزات رئیس مشترک ک‌ج‌ک

بسه هوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی ک‌ج‌ک به سؤالات تلویزیون مدیا خبر در رابطه با انزوا در امرالی و حملات اشغالگری پاسخ داد.

بسه هوزات با بیان اینکه دولت ترکیه می‌خواهد انزوای تحمیلی بر رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان را موضوع معامله قرار دهد، گفت: «ما چنین رویکردهایی را بسیار کثیف و چند‌ش‌آور می‌دانیم و به شدت آنها را رد و محکوم می‌کنیم؛ این را به صراحت بیان کنیم. به هیچ وجه ممکن نیست که رهبر ما موضوع معامله قرار گیرد. این هرگز قابل قبول نیست.» هوزات گفت: «معیار دموکراسی مخالفت با انزوای امرالی است.»

بسه هوزات با دعوت از مردم به سازماندهی کنش‌های قوی علیه اشغالگری بیان کرد: «این نباید فقط در سطح ارائه پشتیبانی باشد، بلکه باید بخشی مستقیم از این مقاومت باشد. این کار فقط از طریق مقاومت گریلایی انجام نمی‌شود. مردم باید در همه جا قیام کنند. آنها باید یک اراده سازمان‌یافته بسیار قوی در برابر این جنگ اشغالگری، نسل‌کشی، فاشیسم نشان دهند. همه جا باید به سیل مردم تبدیل شود.»

دولت ترکیه برای رفع انزوا امتیاز می‌خواهد؛ ما این پست‌فطرتی را رد می‌کنیم

*من می‌خواهم از وضعیت رهبر آپو شروع کنم که در مبارزات مردم کورد و جنبش آزادی شما تعیین‌کننده بود. شما در برنامه‌هایی که قبلاً شرکت کرده‌اید، کارزار جهانی آزادی رهبر آپو و نگرش نهادهای بین‌المللی را در نادیده گرفتن این مبارزه به طور گسترده ارزیابی کرده‌اید. با توجه به تحولات اخیر، سطح فعلی این کارزار را چگونه ارزیابی می‌کنید و اهداف‌تان برای مرحله بعدی کارزار چیست؟

۲۶ سال است که رهبر ما در نظام نسل‌کشی مقاومت بزرگی را توسعه می‌دهد. در اطراف این مقاومت، مقاومت مردمی، گریلا و زندان بسیار باشکوهی وجود دارد. ۲۶ سال است که رهبر ما در دستان دولت ترکیه گروگان بوده است. او سیاست گروگان‌گیری را اجرا می‌کند. اطلاعاتی در این روزهای آخر به دست ما رسیده است. ما همچنین مهم می‌دانیم که این موضوع را با مردم به اشتراک بگذاریم. بر اساس اطلاعات منابع موثق، برخی از اعضای مجاز تیم اردوغان گفتند: «اگر آنها برای ما این کار را انجام دهند، می‌توانیم اوجالان و برادرش و سپس وکلا را برای ملاقات بیاوریم.» اما برای اینکه ما ملاقات را برقرار کنیم، آنها باید این و آن را انجام دهند. اطلاعات مختلف به صورت به عبارت دیگر باید این و آن امتیاز را بدهند» می‌آید. منبعی که این اطلاعات از آن می‌آید قابل اعتماد است. ما گروه‌ها و افرادی را می‌شناسیم که اطلاعات را به این روش انتقال می‌دهند. ما همچنین با سیاستی که آنها سال‌ها با اردوغان در پیش گرفته‌اند به خوبی آشنا هستیم. ما این وضعیت را بسیار مهم می‌دانیم. ما می‌خواهیم افکار عمومی نیز بدانند.

واقعاً سیاست بسیار پست‌فطرتانه علیه رهبر ما در حال انجام است. رهبر ما گفت من گروگانی در دست دولت ترکیه هستم. او موقعیت خود را به عنوان یک گروگان توصیف کرد. در واقع سال‌هاست که چنین رویکردهایی وجود داشته است، ما همیشه این را گفته‌ایم. گفتیم که از طریق وضعیت رهبری، چنین سیاست اخاذی و چانه‌زنی علیه رهبری ما انجام می‌شود. و اکنون این نمونه‌ای است که همه اینها را تایید می‌کند. می‌خواهند وضعیت رهبر ما را موضوع معامله قرار دهند. این یک سیاست بسیار نفرت‌انگیز، بسیار زشت و کثیف است که هیچ مرز اخلاقی و قانونی را به رسمیت نمی‌شناسد.

البته ما چنین رویکردها و سیاست‌هایی را بسیار کثیف و چندش‌آور می‌دانیم و به شدت آنها را رد و محکوم می‌کنیم. آن را صریحا بیان کنیم. رهبر ما به هیچ وجه نمی‌تواند مورد معامله قرار گیرد. این هرگز قابل قبول نیست. قانون ترکیه همچنین در قوانین خود گنجانده است که حق ملاقات وکلای ما، خانواده‌ی وی به منظور ارتباط رهبر ما با دنیای خارج طبیعی‌ترین، مشروع‌ترین و قانونی‌ترین حق است. این در حقوق بین‌الملل نیز نوشته شده است. ترکیه نیز بر این اساس قانون و قراردادهای بین‌المللی را امضا کرده است. حالا طبیعی‌ترین، مشروع‌ترین، قانونی‌ترین حقوق رهبرمان را بیاوریم و اینگونه موضوع معامله قرار دهیم. هیچ چیز پست‌فطرتانه‌تر از این نیست که بگوییم «اگر این کار را بکنید و چنان بکنید، اگر این کار را کردید، اجازه می‌دهیم که برادرش با وی ملاقات کند و سپس وکلا با وی ملاقات کنند.»

این حقوق، این حقوق قانونی، حقوق انسانی، طبیعی، مشروع و قانونی رهبر ما قابل معامله نیست! این گستاخی است. این را به صراحت بیان کنیم. البته این مهم است. من می‌خواهم به این موضوع به ویژه برای عموم مردم ترکیه اشاره کنم. بسیاری از این گونه نویسندگان، کاریکاتوریست‌ها و سیاستمداران در ترکیه وجود دارند که تظاهر به روشنفکر بودن می‌کنند، از دولت به اصطلاح قانون دفاع می‌کنند، برای قانون و سکولاریسم مبارزه می‌کنند، برای دموکراسی به شیوه خود مبارزه می‌کنند، خود را کمالیست، چپ یا سوسیالیست معرفی می‌کنند. از ارزش‌های جمهوری دفاع کرده و اینها خود را روشنفکر تعریف می‌کنند. قانون، عدالت و دموکراسی را به عنوان یک حقوق اساسی بشر و به عنوان یک حق اساسی برای جامعه ترکیه می‌دانند. پس به این چه خواهند گفت؟ اکنون در امرالی قوانین ترکیه و قوانین بین‌المللی زیر پا گذاشته شده است. قانون در حال نقض است. ۲۶ سال است که یک سیستم انزوای شکنجه در امرالی وجود دارد. یک سیستم و عمل ایزولاسیون و انزوای مطلق در چهار سال گذشته وجود داشته است. و اکنون این عمل در سراسر ترکیه گسترش یافته است. اکنون یک سیستم وحشتناک انزوا و شکنجه در همه زندان‌ها وجود دارد. کسانی که حکمشان تمام شده آزاد نمی‌شوند. انسان‌های زندانی، زندانی‌های بیمار، و آنهایی که بیماری‌شان سخت است در زندان می‌میرند. افراد ۷۰، ۸۰، ۸۵ ساله دستگیر و زندانی می‌شوند. بچه‌های کوچک در زندان بزرگ می‌شوند. این عمل غیرقانونی که در اِمرالی ایجاد شد اکنون در سراسر ترکیه گسترش یافته است. این امر به صورت تصاعدی بر روی سیاستمداران و انقلابیون کورد اجرا می‌شود. مثلاً روشنفکران ترکیه که خود را چپ، دموکرات، مدافع قانون و عدالت می‌دانند، در این باره چه می‌گویند؟ پس آنها چه می‌گویند؟ اگر چیزی نمی‌گویند چه ربطی به روشنفکر بودن یا نویسنده بودن دارند؟ هیچ ربطی به آن ندارند. کسانی که قانون را زیر پا می‌گذارند، چیزی نمی‌گویند یا از بی‌قانونی در امرالی، برای این معاملات زننده، برای این سیاست کثیف که از طریق امرالی، از طریق رهبر ما انجام می‌شود، نمی‌توان آنها را روشنفکر نامید. آنها را نمی‌توان سیاستمدار مردم نامید، نمی‌توان آنها را اپوزیسیون خواند. نمی‌توان آنها را مدافع دموکراسی، عدالت و انسانیت نامید. امرالی یک کاغذ تورنسل است، یک معیار است. چقدر یک انسان روشنفکر است، چقدر چپ است، چقدر دمکرات، سوسیالیست، چقدر مدافع عدالت و قانون است، در رویکرد او به امرالی و در رویکردش به این سیاست‌های چندش‌آور، بی‌عدالتی‌ها و بی‌قانونی‌ها آشکار می‌شود. رهبر ما پس معیار همین است.

معیار حمایت قانونی، دفاع از عدالت و حمایت از دموکراسی رویکردی است که علیه سیستم شکنجه و انزوای اعمال شده در مورد رهبر آپو در امرالی است. البته این را هم آشکار می‌کند، به طرز بسیار چشمگیری نشان می‌دهد که چقدر این کارزار برای آزادی مهم و ضروری است. همه اینها در واقع نتیجه کارزار است. این همان نقطه‌ای است که کارزار آزادی رژیم فاشیست را به آن رسانده است. در مواجهه با این مبارزه بسیار دشوار است. آنقدر گرفتار شده است که تعادلش را از دست داده است. بنابراین او نمی‌داند باید چه کار کند. از این نظر، این مهم است. مخصوصاً وکلا در حال انجام کار و مبارزه بسیار مهم و ارزشمندی هستند. اکنون وضعیت رهبری و نظام شکنجه انزوا در امرالی نیز وارد دستور کار سازمان ملل شده است. همچنین در دستور کار کمیته وزیران شورای اروپا قرار گرفت. دادگاه حقوق بشر اروپا نیز در ماه سپتامبر تشکیل جلسه خواهد داد و این وضعیت را ارزیابی خواهد کرد. دادگاه حقوق بشر اروپا سالها پیش گفته بود آنچه در امرالی اتفاق افتاد شکنجه و نقض حقوق است. علیرغم آگاهی از این موضوع، این نهادها، دادگاه حقوق بشر اروپا، سی‌پی‌تی و شورای اروپا، سال‌ها بر این موضوع نظارت داشته‌اند. به عبارت دیگر، این اقدامات غیرقانونی، این کشتارها و سیاست‌های نسل‌کشی را دنبال می‌کند. فقط با نظاره‌گری کفایت نمی‌کند. در وضعیت یک شریک است. اکنون مبارزه باعث شده این نهادها این وضعیت را در دستور کار قرار دهند. ما نباید از این موضوع دست بکشیم. این یک کار و مبارزه بسیار مهم است. ما باید این را تا آخر پیش ببریم. زیرا در شخص رهبر آپو واقعاً ارزش‌های انسانی کشته می‌شود. هجمه‌ای به ارزش‌های انسانی صورت می‌گیرد. حمله وحشتناکی به آزادی‌ها، دموکراسی، عدالت، قانون و همه ارزش‌های انسانی صورت می‌گیرد. از این نظر، ما هرگز نباید از این موضوع دست بکشیم. تا آخر بجنگیم حتما نتیجه می‌گیریم.

مبارزه اجتماعی نیز حساسیت و صیانت‌مداری خاصی ایجاد کرد. لازم است این افزایش بدون‌وقفه ادامه یابد. ما همیشه می‌گوییم؛ وضعیت رهبر آپو و مسئله کورد به هم گره خورده است. رهبر آپو رهبر خلق کورد است. او مخاطب راه‌حل دموکراتیک مسئله کورد است. بنابراین رویکرد به رهبر آپو رویکرد به مردم کورد است. این رویکرد به مسئله کوردستان است. هر گونه تحول مثبت در این زمینه نیز تحولی در حل مسئله کورد است. سرنوشت راه‌حل مسئله کورد به سرنوشت رهبر آپو بستگی دارد و آزادی جسمانی رهبر آپو به راه‌حل دموکراتیک مسئله کورد بستگی دارد. از این نظر، ما باید مبارزه را با صداقت در همه جا انجام دهیم. آزادی جسمانی رهبر آپو باید در مرکز مبارزه در همه جا باشد. ما باید مبارزه خود را در همه جا، علیه این سیاست‌های نسل‌کشی، علیه این جنگ نسل‌کشی، با هدف آزادی جسمانی رهبر آپو، که امرالی مرکز آن است، انجام داده و ادامه دهیم. تا زمانی که این کار را قوی و بدون وقفه ادامه دهیم، قطعا نتیجه خواهیم گرفت.

مقاومت ۱۴ جولای نشان داد که فاشیسم و ​​خائنان شکست خواهند خورد

*ما در ماه جولای هستیم. چهل و دومین سالگرد عملیات بزرگی که شما به عنوان روز ۱۴ جولای، مقاومت بزرگ و روز غرور ملی بیان کردید را تجربه می‌کنیم. شما به عنوان پ‌ک‌ک همیشه اعلام کرده‌اید که بر اساس روحیه ۱۴ جولای رشد کرده‌اید. روحیه مقاومت ۱۴ جولای چگونه بر مبارزات امروز شما منعکس می‌شود و چگونه معنا می‌یابد؟

البته قبل از هر چیز، یاد و خاطره شهدای بزرگ روزه مرگ، همه شهدای ماه جولای را در شخص رفقا کمال پیر، محمد خیری دورموش، عاکیف یلماز و علی چیچک با احترام، عشق و سپاس گرامی می‌دارم. این رفقا یک مقاومت واقعا تاریخی در برابر تاریکی فاشیستی و فاشیسم سیاه ۱۲ سپتامبر انجام دادند. آنها به همه نشان دادند که با مقاومت در سخت‌ترین شرایط، در عمیق‌ترین و تاریک‌ترین روندهای فاشیسم می‌توان فاشیسم را شکست داد. آنها با مقاومت خود به همه دوستان و دشمنان ثابت کردند که با مقاومت می‌توان بر همه سختی‌ها، همه ظلم‌ها و ستم‌ها غلبه کرد و شکست داد و با مقاومت می‌توان زندگی آزاد را به دست آورد. به این معنا، سنت مقاومت، خط مقاومت و روحیه مقاومت ایجاد کردند. مردم کورد ۴۲ سال است که از طریق این خط مقاومت می‌جنگند و مقاومت می‌کنند. میراث بسیار قوی آزادی وجود دارد که این مقاومت آشکار کرده است، دارای ارزش‌ها و دستاوردهایی است. همچنین گریلاهای کوردستان و گریلاهای آزادی، سال‌هاست که در امتداد این روحیه و خط‌مشی می‌جنگد و مبارزه‌ی خوددفاعی انجام می‌دهد. امروز این جنگ در همین راستا ادامه دارد. در زاپ، در متینا، در مناطق باکور کوردستان، همه جا. مبارزه بزرگی در روژاوا حول این خط و این روحیه سال‌هاست که جریان دارد. انقلاب روژاوا که جهان امروز را تحت تأثیر قرار داده و منبع الهام و امید بشریت است، با مبارزه‌ای که در این مسیر انجام شد ظهور کرد. بنابراین مبارزه در همین راستا و با روحیه ۱۴ جولای دستاوردهای بزرگی را در کوردستان به ارمغان آورد. کورد آزاد را آشکار کرد. این پارادایم ملت دموکراتیک و واقعیت سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک را آشکار کرد. رهبر آپو این مبارزه را با پایبندی فراوان به شهدای ۱۴ جولای انجام داد و این مبارزه تحولات بزرگی در امتداد خط شهدای ۱۴ جولای به وجود آورد.

امروز واقعا جنبش آزادی کوردستان انقلاب خاورمیانه را رهبری می‌کند. جنبش آزادی کوردستان امروز به یک بازیگر اساسی تبدیل شده است. امروز مردم کورد مبارزه بزرگی را برای دموکراسی و آزادی به رهبری جنبش آزادی کوردستان انجام می‌دهند. مردم خاورمیانه را رهبری می‌کند. این نقش تغییر‌دهنده و دگرگون‌کننده فوق‌العاده‌ای در رهایی و دموکراسی ایفا می‌کند. اینها دستاوردهای بزرگی هستند. و همه این دستاوردها با درک روحیه خط، درک مبارزه و مقاومت ۱۴ جولای به وجود آمد.

اینها بسیار ارزشمند هستند. به عبارت دیگر، این مبارزه به توسعه، رشد و تبدیل شدن به یک مبارزه متحد در این خط ادامه می‌دهد. در مقاومت و مبارزه شدید در برابر خیانت و تسلیم. در واقع این را باید حتما ارزیابی کرد. این مبارزه که علیه تسلیمیت و خیانت در امتداد خط مقاومت ۱۴ جولای توسعه یافته و رشد کرده است، در واقع پاسخ بزرگی به خط همکاری خائنانه است که همراه با رژیم استعمارگر و نسل‌کشی علیه آزادی خلق کورد عمل می‌کند. همانطور که در سال ۱۹۸۲ چنین مقاومت تاریخی در برابر گرایش تسلیم‌طلبانه‌ای که در زندان‌ها در شرایط فاشیسم ۱۲ سپتامبر تجربه شد، تسلیمیت و خیانت محکوم شد و تقریباً در تاریخ مدفون شد. اکنون همه مردم کورد در امتداد هیمن خط‌مشی در برابر این خط همدستی، خیانت‌گرا و خائنانه مقاومت کرده و با همین روحیه در برابر این خط همدستان، خائن و تسلیمیت موضعی قوی گرفته و با محکوم کردن این خیانت و همدست، باید آزادی و پیروزی را به دست آورند. مقاومت ۱۴ جولای گواه این امر است. مقاومت ۱۴ جولای به دنیا نشان داد که تسلیمیت شکست خواهد خورد، خیانت شکست خواهد خورد، ظلم، فاشیسم و ​​انواع ظلم شکست خواهد خورد. این ثابت شده است. اکنون مبارزه‌ای که ۴۲ سال در امتداد این خط‌مشی انجام شده است، موضع بسیار باشکوه مردمی، موضع و مقاومت خلق آزاد را آشکار کرده است. اکنون اگر مردم ما این مبارزه و مقاومت را با همین روحیه، همان احساس، همان آگاهی، همان اراده و همان موضع مقاومت سازمان‌یافته‌اش در برابر این رژیم نسل‌کش، استعمارگر، فاشیستی و در برابر این خط تسلیمیت‌گرا، خیانت‌گرا، همدست و خائن، توسعه دهند، این فاشیسم قطعا شکست خواهد خورد. خط همدستی و خیانت نیز با این فاشیسم در تاریخ دفن خواهد شد.

دو خط وجود دارد؛ «خط آزادی و خیانت»

*در مورد جنگ، حملات دولت ترکیه از نظر اشغال باشور کوردستان ابعاد جدیدی پیدا کرده است. حمله اشغالگری بجایی رسیده است که از دروازه‌های مرزی رسمی و مراکز شهرها می‌گذرد در مقابل چشمان جهانیان در حال وقوع است. این وضعیت اخیر را چگونه ارزیابی می‌کنید و پ‌دک با این نگرش چه می‌خواهد بکند؟

ما هم در این مورد بیانیه مهمی دادیم. در صحن علنی نیز مطرح شد. جنگ همه‌جانبه نسل‌کشی وارد مرحله جدیدی شده است. رژیم نسل‌کشی، استعمارگر، فاشیستی، اکنون می‌خواهد با وارد کردن کامل خط همدستی و خیانت در این جنگ، نتیجه قطعی بگیرد. به خصوص از اواسط ماه می به بعد، این کانسپت گسترش و تعمیق جنگ را بیشتر کرد. ما اکنون در ماه جولای هستیم. این کانسپت عمق جدی پیدا کرده است. ما دائماً در حال ارزیابی هستیم.

هدف نهایی دولت ترکیه بسیار روشن است. رسیدن به مرزهای پیمان ملی است. رفقا گفتند که این اشغال نیست، جنگ الحاق است. قطعا همینطور است. اما این جنگ اشغال و الحاق در این ماهها؛ مطمئناً این جنگی نیست که در ژوئن-جولای شکل گرفته باشد. رفقا هم این را به صورت کلی بیان می‌کنند. در سال ۲۰۱۹، در واقع یک جنگ اشغالگری و الحاق وجود دارد که با جنگ خاکورک و سپس جنگ هفتانین آغاز شد. از آن روز به بعد سیاست پیمان ملی به طور کامل در باشور کوردستان اجرا شد. در روژاوای کوردستان با اشغال عفرین در سال ۲۰۱۸ آغاز شد. سپس گری‌سپی. سیاست اشغال و الحاق در باشور با حمله ۲۰۱۹ به خاکورک و هفتانین آغاز شد. گام به گام به توسعه خود ادامه داد. حالا آنها فکر می‌کنند که این برای آنها فینال است. بنابراین امسال، آنها قصد دارند سیاست اشغال و الحاق را به نتیجه برسانند. سیاست اشغال و الحاق نیز یک سیاست پیمان ملی است. دولت باغچلی در واقع اعتراف کرد. به هر حال رسانه‌های حکومتی هر روز درباره این موضوع بحث می‌کنند. یعنی واضح است. سال‌هاست که پایگاه بزرگی در بعشیقه ایجاد کرده است. وگرنه او در بعشیقه چه کار دیگری می‌تواند داشته باشد؟ در حال حاضر نزدیک به صد پایگاه سربازی در باشور ایجاد کرده‌اند. و اکنون او در تلاش است تا همه این پایگاه‌های نظامی را کاملاً دائمی کند. او سعی می‌کند همه آنها را به کاله‌کول (پایگاه نظامی قلعه‌مانند) تبدیل کند. او با همکاری پ‌دک در همه جا راه می‌سازد. اکنون تمام آن دروازه‌های مرزی که به نام تجارت ساخته و باز شده است، در حال حاضر برای مصارف نظامی استفاده می‌شود. ترکیه در حال حاضر محموله‌های نظامی را از طریق آنچه که دروازه‌های گمرکی مرزی می‌نامد ارسال می‌کند. پ‌دک اکنون همه راه‌ها را به روی ارتش ترکیه باز کرده است. جاده آمدیه جلوی چشم همه است. ارسال محموله انجام شد. در واقع سال‌هاست که وجود دارد.

دولت ترکیه شرایط جنگ جهانی سوم را فرصتی بزرگ برای خود می‌داند. می‌گوید همه جا جنگ است. هیچ کس در کار من دخالت نمی‌کند. همه در حال حاضر در جنگ هستند. به هر حال کسی به قانون گوش نمی‌دهد. کسی نه به حقوق بشر گوش می‌دهد و نه اهمیت می‌دهد. همه در حال انجام انواع کارها هستند. برای من هم یک فرصت عالی است. چه کسی به من خواهد گفت که در حالی که همه دارند چنین کارهای کثیفی می‌کنند، شما چنین سیاست کثیفی انجام می‌دهید، شما دارید سیاست نسل‌کشی می‌کنید؟ او می‌گوید: «برای من، این یک فرصت است. من می‌توانم از این فرصت استفاده کنم و سیاست پیمان ملی را اجرا کنم. او می گوید من می توانم جنوب کوردستان و روژاوا کوردستان را کاملاً اشغال و ضمیمه کنم و آنها را در ترکیه بگنجانم. می‌گوید که من می‌توانم آن را به خاک ترکیه تبدیل کنم. برای مثال ترکیه دیگر مرزهای قدیمی خود را ندارد. در حال حاضر مرزهای عراق و ترکیه از بین رفته است. ترکیه مرزها را تغییر داد و در واقع زمانی که این مرزها مشخص شد، ترکیه آنها را نپذیرفت. او هرگز این را قبول نکرد. همیشه می‌گویند مرز آن، مرز ما، کوه حَمرین است. مرزی را ترسیم می‌کنند که همه این مناطق از جمله کرکوک، موصل و سلیمانیه را در بر می‌گیرد. این سیاست فعلی است. و پ‌دک شریک این سیاست است. پ‌دک در این جنگ شرکت کرده است، در این جنگ شریک است.

در حال حاضر پ‌دک به همراه آک‌پ-م‌ه‌پ در حال جنگ نسل‌کشی علیه کوردها هستند. پ‌دک جیب خود را از خون و جان کوردهای آزاد پر می‌کند. سرمایه خود را افزایش می‌دهد. او در تمام دنیا برای خودش ویلا می‌خرد. در آخرین بیانیه نیز بیان کردیم؛ برخی افراد اینگونه آن را ارزیابی می‌کنند. یعنی انگار که مشکلاتی بین پ‌دک و پ‌ک‌ک وجود دارد، ما نیز طرف این مشکلات نباشیم، فاصله خود را حفظ کنیم، سیاست سازنده‌ای را دنبال کنیم، برای آنها نیز فراخوان بدهیم، مشکلات را حل کنند، وحدت ملی کوردها با حل این مشکلات محقق شود، ما نیز چنین نقشی را ایفا کنیم. در میان کوردها نیز چنین بخشی وجود دارد. در این میان چنین وضعیتی وجود ندارد. واقعاً دو خط در وسط وجود دارد. یکی خط خیانت است. این یک خط مشارکتی و خائنانه است. یکی از آنها خط آزادی است. یکی از آنها جنگ علیه کوردهای آزاد همراه با دولت و رژیم استعمارگر و نسل‌کش ترکیه برای نسل‌کشی کوردها است. دیگری جان خود را فدا می‌کند و هر روز خون خود را برای دفاع از کورد آزاد می‌ریزد. خب حالا چطور می‌توانید آنها را در یک کفه قرار دهید و ارزیابی کنید؟ چگونه می‌توانید با این موضوع به عنوان یک موضوع دو حزبی برخورد کنید؟ چگونه می‌توانی یک تشکیلات، یک گلادیو، ساختاری را که همراه با دشمن در حال جنگ نسل‌کشی است، درگیر جنگ نسل کشی و غرق در خیانت است را به عنوان حزب کوردی تعریف کرد و معانی مختلفی به آن نسبت داد؟... چنین وضعیتی نیست اکنون همه آن را دیده‌اند. ارتش ترکیه با صدها خودروی زرهی و تانک از جاده آمدیه و دروازه مرزی وارد کوردستان شد. مثلاً در همان روز ۳ جولای مسعود بارزانی سکوت کرد. او ناگهان در جمع مردم حاضر شد و با عجله به بغداد رفت. او با بسیاری از گروه‌های شیعه و سنی در بغداد جلساتی برگزار کرد. او تقریباً با تمام کنسول‌های عرب، سفرا و سفیر ایران ملاقات داشت. وی با کنسولگری و سفیر ترکیه دیدار کرد. او در فعالیت شدیدی است. چرا آن روز رفت؟ ما هم بیانیه را دادیم.

محافل مهمی در بغداد وجود دارند که از سیاست‌های نئو عثمانی و سیاست‌های اشغالگرانه دولت ترکیه آشفته شده‌اند. یک بخش بسیار جدی از دولت وجود دارد که از این موضوع آشفته شده است. از احزاب گرفته تا بوروکرات‌های مختلف و اقشار مختلف جامعه. بارزانی رفت و سعی کرد واکنش آنها را آرام کند. او سعی کرد از ایجاد واکنش جلوگیری کند. شاید به خاطر داشته باشید که زمانی که حملات اشغالگرانه پیش از این صورت می‌گرفت، کشورهای عربی و اتحادیه عرب با بیانیه‌های مختلفی آن را محکوم و موضع خود را آشکار می‌کردند. رفت و سفرای کشورهای عربی را جمع کرد و جلسه گذاشت. او سعی کرد از واکنش احتمالی جلوگیری کند. او زمان زیادی را صرف این موضوع کرد. سپس آمد و با کنسول ترکیه در هولیر دیدار کرد. به عبارت دیگر او از طرف ترکیه لابی و سیاست می‌کند. آنها همان نقش را در حملات اشغالگری به روژاوا ایفا کردند. زمانی که اشغال عفرین اتفاق افتاد، پ‌دک دیپلماسی بسیار فعالی داشت. او برای مشروعیت بخشیدن به اشغال تلاش کرد. او در اشغال سرکانیه نیز همین نقش را بازی کرد. همه سازمان‌های کوچک و بزرگ وابسته به او به یک کار مشغول بودند. او اکنون به طور فعال به دیپلماسی و لابی‌گری شدید از جانب ترکیه برای مشروعیت بخشیدن به سیاست‌های اشغالگری و الحاق ترکیه و جلوگیری از هرگونه واکنش احتمالی مشغول است. به عبارت دیگر مستقیماً درگیر جنگ نسل‌کشی است. باشور کوردستان را به ترکیه فروخته است. در واقع تمام باشور کوردستان را به ترکیه فروخته است، نه فقط بخشی از آن را. از نظر سیاسی، اقتصادی، نظامی، به عنوان مدرنیته... در حال حاضر مدرنیته ترکی در باشور کوردستان حاکم است. با سریال‌ها و فیلم‌هایش... در حال حاضر باشور کوردستان به زباله‌دان ترکیه تبدیل شده است. تمام کالاهایی که در ترکیه به زباله‌دانی ریخته می‌شود در باشور کوردستان به فروش می‌رسد. انواع بیماری‌ها و مشکلات بهداشتی در باشور کوردستان به وجود آمده و بیداد می‌کند. زیرا مردم باشور از زباله‌دانی ترکیه تغذیه می‌شوند. از نظر سیاسی هم همینطور است. اکنون در خدمت چنین سیاست‌های نسل‌کشی، این رژیم فاشیستی نسل‌کشی است. در حال حاضر، کل باشور کوردستان عملاً وضعیت الحاق را تجربه می‌کند. به عبارت دیگر، وضعیت اشغال و الحاق را تجربه می‌کند. اشغال و الحاق دیگر چیست؟ همین است. آیا اراده‌ای وجود دارد؟ آیا اراده کوردی وجود دارد؟ آیا موضع کوردی وجود دارد؟ آیا موضع‌گیری دارد؟ وجود ندارد. این اشغال و الحاق است.

فراخوان به مردم باشور و عراق: اعتراضات شدید باید علیه اشغالگری سازماندهی شود

دولت عراق و دولت سودانی سیاست‌های اشغالگری دولت ترکیه را برای برخی منافع کثیف، محاسبات ناچیز و منافع مختلف سیاسی و اقتصادی تایید کردند. بله، دولت عراق در درون خود متلاشی شده است، تمایلات زیادی وجود دارد. ما همچنین می‌دانیم که کسانی هستند که در برابر این اشغال ایستاده‌اند. ما می‌دانیم که افرادی هستند که به شدت ناراضی هستند. اما وضعیت کشور عراق نیز آشکار است. یک وضعیت بسیار پراکنده، متلاشی و ضعیف وجود دارد. و حکومت این دولت بر اساس منافع مختلف سیاسی و اقتصادی با دولت ترکیه توافق کرد و این حملات اشغالگرانه را تایید کرد و بخشی از حملات اشغالگر شد. ما معتقدیم که جامعه عراق از این وضعیت بسیار آشفته است. جامعه عراق نیز مانند برخی از بخش‌های کشور از این وضعیت آشفته است. اکنون مثلاً این به نفع عراق هم نیست. پیامدهای این سیاست‌ها در آینده ظاهر خواهد شد و آسیب زیادی به عراق وارد خواهد کرد. عراق تیشه به ریشه‌ی خود زد. در این شکل، با این سیاست، هم به اشغال ترکیه مشروعیت بخشید و هم به همکاری سال‌ها پ‌دک با دولت ترکیه مشروعیت بخشید. از این نظر، ما این نگرش دولت عراق را به شدت مورد انتقاد و رد قرار می‌دهیم. اساساً فراخوان من - از طرف سازمان، سازمان ما، جنبش ما - به مردم باشور کوردستان، مردم عراق و جامعه عراق است. نگرش همدستانه و خیانتکارانه پ‌دک و نگرش دولت سودانی در مشروعیت بخشیدن و تایید اشغالگری، آسیب بزرگی به مردم باشور کوردستان و جامعه عراق وارد می‌کند. آینده مردم عراق را تاریک می‌کند. مردم ما باید در مقابل این موضوع موضع بسیار محکمی اتخاذ کنند. باید در برابر اشغالگری موضع بگیرد. در همه جا باید به شدت به اشغال اعتراض کرد.

همچنین روشنفکران، نویسندگان عرب، و تمام بخش‌های حساس دموکراتیک باید صدایی بسیار قوی و موضعی در برابر این موضوع بلند کنند. اکنون برخی واکنش‌ها در حال توسعه است. به تمامی نمی‌توان گفت که وجود ندارد، اما ناکافی است. لازم است این امر با قوت بیشتری توسعه یابد. همه نیروها باید علیه این خیانت، همدستی و جنگ نسل‌کشی رژیم نسل‌کش، استعمارگر و فاشیست متحد شوند. یک مبارزه مشترک و متحد باید انجام شود. اکنون نیاز بسیار فوری به این امر وجود دارد. به عبارت دیگر، روندی که ما در آن قرار داریم واقعاً یک فرآیند بسیار حساس و تاریخی است. اگر این موضع، این نگرش قوی در این روند اتخاذ نشود، خطرات بسیار زیاد است.

«تنها با مقاومت گریلایی ممکن نیست، مردم باید در همه جا قیام کنند»

بله، گریلا مقاومت می‌کند. به طرز باشکوهی مقاومت می‌کند. او هر روز جانش را فدا می‌کند. در خط فداکاری مقاومت وجود دارد. اما این نمی‌تواند تنها از طریق مقاومت گریلایی اتفاق بیفتد. این گریلا برای آزادی این مردم، برای آزادی خلق‌ها، برای آینده دموکراتیک آنها مقاومت می‌کند و جانش را فدا می‌کند. مردم باید در این مقاومت شرکت کنند. خلق‌ها باید در این مقاومت شرکت کنند. نباید فقط در سطح ارائه پشتیبانی باشد، بلکه باید بخشی مستقیم از این مقاومت باشد. این کار فقط از طریق مقاومت گریلایی انجام نمی‌شود. مردم باید در همه جا قیام کنند. آنها باید یک اراده سازمان‌یافته بسیار قوی در برابر این جنگ اشغالگری، نسل‌کشی، فاشیسم نشان دهند. همه جا باید به سیل مردم تبدیل شود. این همان چیزی است که ما آن را خط مقاومت ۱۴ جولای می‌نامیم. اکنون زمان آشکارسازی این موضع است.

دیگر نمی‌توانیم بگوییم گریلا مقاومت می‌کند، کمی حمایت کنیم. این وضعیت فراتر از حمایت است. اکنون زمان خوددفاعی مردم است. زمان آن است که خوددفاعی را توسعه دهد. مردم ما باید همه جا قیام کرده و از خود دفاع کنند. جنگ مردمی انقلابی چیست؟ جنگ مردمی انقلابی خوددفاعی است، دفاع از خود. یعنی بتوانید در مقابل انواع حملات بایستید و خوددفاعی را توسعه دهید. نباید این انتظار را از گریلا داشته باشد. گریلا در حال حاضر کاری را که قرار است انجام دهد انجام می‌دهد. پیروزی فقط با مبارزه گریلا و مقاومتش بدست نمی‌آید. پیروزی با مبارزه مشترک، مقاومت و خوددفاعی گریلا و مردم به دست می‌آید. این مردم از این پس خود را صاحب این مبارزه خواهند دید، خود را در آن خواهند دید، خود را جزئی از آن خواهند دید، از هر جهت تا مغز استخوان‌هایشان. و خوددفاعی و جنگ مردمی انقلابی را در همه جا توسعه و ارتقاء خواهد داد. ما به مردم خود نمی‌گوییم که هر کدام یک کلاشینکوف بردارید، یک اسلحه BKC بگیرید، یک توپ بگیرید، یک موشک بگیرید و بجنگید. ما این را نمی‌گوییم. اما یک حمله بسیار جدی در همه جا وجود دارد. مردم ما باید همه جا از ۷ تا ۷۰ ساله بپا خیزند. باید قیام کنند و خوددفاعی‌اش را توسعه دهد. قیام قوی‌ترین سبک خوددفاعی مردم است. مردم ما باید این را توسعه دهند. یعنی در تمام این سال‌ها هزینه داد. او واقعاً بهای سنگینی پرداخت و زجر کشید. ارزش‌های عظیم زیادی پدیدار شد. واقعیت مبارزه‌ای که تا این حد به آزادی نزدیک شده ظاهر شده است. اکنون زمان تضمین، ایمن‌سازی، حفاظت و دفاع از این امر به قوی‌ترین شکل ممکن است. در کل... این نکته واقعاً مهمی است. مخصوصاً باید روی این موضوع تمرکز کرد و در مورد آن بحث کرد و با تمام قوا و انرژی خود در این مبارزه شرکت کرد و خود را در معرض انتقاد و خودانتقادی بسیار شدید قرار داد و با در نظر گرفتن جایی که من در این مبارزه هستم، چگونه شرکت کنم، چگونه باید شرکت کنم. من این را بسیار مهم می‌دانم.

در غیر این صورت، جنگ گریلایی در همه جا با قهرمانی‌ها و فداکاری‌های بزرگ ادامه دارد. در همه جای باکور کوردستان یک مقاومت و جنگ بزرگ در جریان است. رفقای بسیار ارزشمندی به شهادت رسیدند. رفیق شیخموس، بریتان، بروسک، رستم، کامران، آخین و ده‌ها رفقای ارزشمند دیگر را در این دوره اخیر به شهادت رسیدند. یعنی ده‌ها هزار شهید دادیم. این مبارزه بیش از پنجاه هزار شهید دارد. و ما به پرداخت این شهدا و این قیمت‌ها ادامه می‌دهیم. همه جا مقاومت باشکوهی وجود دارد. اکنون رفقا سال‌هاست که با روحیه ۱۴ جولای به این مقاومت، این مبارزه، غلبه بر انواع شرایط سخت، در سخت‌ترین شرایط، با وجود گرسنگی، تشنگی، بی‌کفشی، بی‌خوابی، با روحیه ۱۴ جولای ادامه می‌دهند و به آن استمرار می‌بخشند. این مقاومت چهار سال است که در زاپ، متینا، آواشین، هفتانین، خاکورک، همه جا، در تمام مناطق حفاظتی مدیا، با محوریت زاپ در اوج خود در حال وقوع است. در آخرین دوره، رفیق هَوال اونور، جانفدا و ده‌ها رفیق قبل از او را در این مقاومت از دست دادیم. از همه این شهدا با احترام و عشق و سپاس یاد می‌کنم. با احترام در برابر یادشان تعظیم می‌کنم. رفقای ما این مقاومت را در امتداد این خط‌مشی ادامه خواهند داد. اما آنچه مهم است این است که مردم ما با همین روحیه خود را جزئی از این مقاومت بدانند و برای مقاومت بسیج شوند و با شکوه همه جا به پا خاسته و بدون وقفه به این مبارزه ادامه دهند. موضوع این است که نباید نظاره‌گر باشد و تنها حمایت نکند. بلکه شریک آن این باشد، جزء آن شود و در آن جای بگیرد.

وقتی اینها را می‌گویم و از سطح کنونی مقاومت انتقاد می‌کنم، منظورم این نیست که مردم ما مقاومت نمی‌کنند یا خود را بخشی از این مبارزه نمی‌دانند. من معتقدم که آگاهی، سطح شناخت و درک مردم ما از این جنبش به خوبی منظور ما را درک می‌کند. پس یقیناً مردم ما این مبارزه را بی‌وقفه و بخصوص ۴۲ سال است که ادامه می‌دهند. اینجاست که شکست‌ناپذیری این مبارزه نهفته است. مردم ما البته در درون این مبارزه هستند. بهای بسیار سنگینی پرداخت. امروز ده‌ها هزار نفر در زندان‌ها و زیر شکنجه هستند. مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌های ۷۰-۸۰ ساله ما در زندان‌ها، در شرایط شکنجه، تحت فشار هستند.

انسانهای ما جان خود را از دست می‌دهند. زندانیان بیمار جان خود را از دست می‌دهند. ما البته اینها را می‌دانیم. این یک نگرش بسیار ارزشمند است. اما در مرحله کنونی مبارزه، این کافی نیست. بنابراین، ما اکنون در حال جنگ بزرگ و نهایی با دولت استعمارگر نسل‌کش ترکیه هستیم. به عبارت دیگر، دولت ترکیه یک جنگ نسل‌کشی همه جانبه را علیه جنبش آزادی کوردستان، علیه مردم کورد که برای آزادی مبارزه می‌کنند، علیه خلق‌ها به راه انداخته است. مبارزه علیه این جنگ نسل‌کشی همه جانبه که تاکنون انجام شده است جوابگو نیست. مبارزه و مقاومت همه جانبه در برابر این امر لازم است. منظورم همین است. بنابراین این سطح از مشارکت، این سطح از مقاومت، یک مقاومت مورد انتظار است. و من از صمیم قلب معتقدم که مردم ما این را توسعه خواهند داد. مردم ما با تقدیم انواع هزینه‌ها و تحمل دردهای بزرگ این مبارزه را به امروز رسانده‌اند. از این پس این مبارزه قطعاً با مقاومت مردم ما، مقاومت گریلا، مقاومت مشترک و مقاومت همه جانبه به پیروزی می‌انجامد. من به این اعتقاد دارم.

«دولت ترکیه با وجود حمایت ناتو نمی‌تواند به نتیجه برسد»

*شما در واقع به کانسپت جنگ اخیر جمهوری ترکیه اشاره کردید. تلاش‌های دیپلماسی اردوغان بر این اساس متمرکز شده است. آیا می‌توان این مشکلات اقتصادی و اجتماعی در ترکیه را ناشی از جنگ دانست؟ نظر شما در مورد این موضوع چیست؟

البته اردوغان از قاره‌ای به قاره دیگر سفر می‌کند تا برای این جنگ نسل‌کشی حمایت جمع کند. او در هر قاره‌ای وجب به وجب به هر جا می‌رود. ناگهان می‌بینی که در آسیا است. ناگهان می‌بینی یک پایش در روسیه است. یک پایش در چین است. یک پاهایش در قزاقستان است. یک پای دیگرش جای دیگریست. ناگهان می‌بینی که او به آمریکا رفت. یا به اروپا رفت. او به آفریقا رفته و در اطراف پرسه می‌زند. چرا؟ تنها یک هدف وجود دارد. گرفتن حمایت برای این جنگ نسل‌کشی. دریافت پشتیبانی بیشتر.

آیا پشتیبانی نمی‌شود؟ بله می‌شود. سال‌هاست که این جنگ را با حمایت ناتو به راه انداخته است. حمایت ناتو همچنان ادامه دارد. در حال حاضر، تایید و حمایت ناتو در راه‌اندازی این جنگ وجود دارد. حتی نگرش عراق به ناتو و ایالات متحده مرتبط است. سودانی قبل از دیدار با اردوغان به آمریکا رفت. او یک هفته در آمریکا ماند.

یک هفته با هم بحث کردند. جلسات زیادی داشتند. سودانی به سرعت به بغداد آمد. سپس اردوغان به بغداد رفت. ملاقات کردند. آنها ۲۲-۲۷ معامله کردند. توضیح دادند که چه کردند. سپس چنین حمله همه‌جانبه الحاق و اشغال آغاز شد.

و عراق آن را تایید کرد. حالا آیا می‌توان نگرش عراق را مستقل از مثلاً آمریکا و آن مذاکراتی که در آمریکا انجام می‌شود در نظر گرفت؟ ما نمی‌توانیم جدا بدانیم. بنابراین ناتو سالهاست که از آن حمایت می‌کند. و به حمایت خود ادامه می‌دهد. اما با وجود حمایت ناتو، نمی‌تواند به نتیجه برسد. پس نتیجه نمیدهد.

«جامعه‌ای که به تماشای اتفاقاتی که برای کوردها می‌افتد بایستد، می‌پوسد»

یک رژیم فاشیستی در حال حاضر در حال فروپاشی است. او واقعاً در حال تقلا است. او در تلاش است تا سقوط نکند. در حال حاضر فرو ریخته است. منظورم این است که به ترکیه نگاه کنید، سیاست سقوط کرده است. سیاست داخلی و سیاست خارجی آن سقوط کرده است. اقتصاد سقوط کرده است. جامعه در انحطاط عمیقی به سر می‌برد، با نظامی کردن جامعه سعی می‌کند خود را از طریق ناسیونالیسم و ​​شوونیسم سرپا نگه دارد. جامعه‌ای که از نظر اخلاقی به طور فزاینده‌ای در حال زوال است. زیرا اگر جامعه ترکیه در برابر جنگ نسل‌کشی کوردستان سکوت کند و ساکت بماند، آن جامعه نمی‌تواند با ارزش‌های اجتماعی خود به عنوان یک انسان زندگی کند. یعنی می‌پوسد. یعنی اخلاقش نابود می‌شود. درست در کنار آن، کوردها قتل‌عام می‌شوند، مردمی مورد نسل‌کشی قرار خواهند گرفت و حتی قبرها و استخوان‌های آنها شکنجه خواهد شد. استخوان‌های فرزندانشان در جعبه به مادرانشان تحویل داده می‌شود. مادران ترک می‌نشینند و تماشا می‌کنند. آیا آن مادر می‌تواند مادر بماند؟ آیا آن مادر وجدان دارد؟ آیا اخلاقش باقی می‌ماند؟ آیا آن پدر وجدان و اخلاقی دارد؟ آیا وجدان و اخلاق آن جامعه باقی می‌ماند؟ منحط و پوسیده می‌شود. این همه بی‌قانونی و بی‌عدالتی علیه کوردها وجود خواهد داشت. جامعه کوردی از هر نظر مورد چنین بی‌عدالتی بزرگ و تجاوز ناجوانمردانه قرار خواهد گرفت و جامعه ترکیه به تماشا خواهد نشست. آیا در آن جامعه ترکیه اخلاق، وجدان، کرامت و انسانیت باقی مانده است؟ زنده نمی‌ماند، پوسیده و منحط می‌شود. آن پوسانده است. این سیاست کثیف جامعه را هم پوسانده است. شما می‌گویید اقتصاد. آیا او اقتصادی را باقی گذاشت؟ یعنی تمام امکانات ترکیه را صرف این جنگ کرد. او آن را وارد جنگ نسل‌کشی کوردها کرد. اکنون مثلا جامعه ترکیه گرسنه است و گرسنه زندگی می‌کند!

اینگونه حد گرسنگی و فلان نیست. او در شرایط عادی فقر نیز زندگی نمی‌کند. گرسنه است، گرسنه. بنابراین او حتی در زباله‌ها هم نانی پیدا نمی‌کند. او در حال تجربه شرم‌آورترین، پست‌ترین موقعیت‌ها است. خوب، این جامعه سوال نمی‌کند؟ به عبارت دیگر چرا کشور ثروتمندی مانند ترکیه با چنین منابع غنی، فرهنگ غنی و جغرافیای غنی در این وضعیت قرار دارد؟ چون همه آنها صرف جنگ می‌شوند. مثلاً این را زیر سؤال نمی‌برد. او آن را زیر سوال نمی‌برد. همه‌شان صرف جنگ می‌شوند، جنگ نسل‌کشی کوردها... این مهم است. از طرفی مثلا طبیعت در حال نابودی است! به عبارت دیگر سود و غارت در ترکیه بیداد می‌کند. معادن در همه جا، نیروگاه‌های هیدرو الکتریسیته در همه جا. در کوردستان این امر به عنوان بخشی از سیاست‌های نسل‌کشی انجام می‌شود. در حال حاضر طبیعت کوردستان ویرانی بزرگی را تجربه می‌کند. معادن، معادن شن و ماسه و چاه‌های نفت را در هر وجب آن زده است. سد می‌سازد و جنگل‌ها را قطع می‌کند. به عبارت دیگر نه تنها انسان بلکه حیوانات و گیاهان و حیوانات و انواع موجودات را سلاخی می‌کند. عامل آتش‌سوزی در آمد و مردین خود دولت ترکیه بود. جنگل‌های کوردستان در همه جا می‌سوزند. جنگل‌هایی را که نمی‌سوزاند نیز می‌برد، می‌برد و می‌فروشد. طبیعت را نابود می‌کند. چرا؟ او می‌خواهد مردم را به مهاجرت وادارد. او می‌خواهد انسان‌زدایی کند. او می‌خواهد این مکان‌ها را کورد‌زدایی کند.

آنها روز گذشته خبر دادند. شرنخ… کوه‌ها و جنگل‌های اطراف. این شهر آلوده‌ترین شهر ترکیه است. سرتاسر آب چشمه را معدن باز کردند. تمام آن مواد شیمیایی که در آن معادن استفاده کردند در آن آب مخلوط شد. آب چشمه آلوده است، آب قیر مانندی از شیرهای خانه‌ها جاری می‌شود. جامعه را مسموم می‌کند. نه آب پاکی گذاشت، نه هوای پاک و نه خاک پاک. همه جا را مسموم می‌کند. انسان در برابر این باید قیامت به پا کند! حالا اسمش را می‌گذاریم خوددفاعی، می‌گوییم جنگ مردمی انقلابی. یک کارزار بزرگ در برابر این مورد نیاز است. این خوددفاعی است. مکانی را که در آن زندگی می‌کنید ویران می‌کند، آن را مسموم و غیرقابل زندگی می‌کند. به عنوان مثال، باید قیامت بپا شود. این یک مقاومت در برابر رژیم نسل‌کشی، در برابر جنگ نسل‌کشی است. بخشی از مقاومت است. مثلاً در این رابطه، همه جا، یعنی در شرنخ، همه جا در منطقه بوتان، همه جا در سرحد، همه جا در جنوب غربی، درسیم. به عبارت دیگر باید در سراسر کوردستان یک مبارزه بسیار قوی انجام داد.

به همین ترتیب، سیاست زن‌ستیزانه‌ای را در قبال زنان انجام می‌دهد. به عبارت دیگر تقریباً هر روز دو زن بدون استثنا به قتل می‌رسند. هر ماه ۶۰ تا ۷۰ زن به قتل می‌رسند. یعنی اینها فقط یک عدد است و از سر می‌گذرانی! به این سادگی نیست. واقعاً یک سیاست زن‌کشی کامل علیه زنان وجود دارد. به همین ترتیب، از این به عنوان بخشی از سیاست نسل‌کشی در کوردستان استفاده می‌شود. تجاوز به زنان، فحشا. انواع حملات و مواد مخدر علیه جوانان کوردستان. به عبارت دیگر سیاست تخریب اجتماعی در شخص زن وجود دارد. الان اسمش را می‌گذارند بسته نهم قضایی یا چیز دیگری. آنها اکنون هر چیزی را که به نفع زنان در چنین قوانین و قانون اساسی است حذف می‌کنند. مبارزه یکپارچه زنان در این زمینه مورد نیاز است. مبارزه بسیار قوی لازم است. نه تنها مبارزه زنان بلکه به مبارزه اجتماعی نیز نیاز است. جامعه باید از این وضعیت خارج شود. به عبارت دیگر، سیاست‌های بسیار وحشتناک تخریب اجتماعی، تخریب زنان و تخریب طبیعت در حال انجام است. این نیز گواه فروپاشی این رژیم فاشیستی است. بنابراین نابود شده است. او نمی‌تواند با این روش ادامه دهد. او سعی می‌کند با تخریب کردن خود را سرپا نگه دارد. البته آنچه در این مورد باید انجام شود مبارزه بسیار قوی، مبارزه مشترک و متحد نیروهای کار، آزادی، دموکراسی و اپوزیسیون دموکراتیک، مبارزه اجتماعی قوی، مبارزه اکولوژیک، مبارزه زنان است، یعنی مبارزه یکپارچه، مبارزه اجتماعی، همراهی با جامعه اگر مقاومت ایجاد شود، می‌توان از این خطر بزرگ جلوگیری کرد. همه اینها البته نتیجه جنگ نسل‌کشی کوردها است.

تمام مشکلاتی که در ترکیه تجربه می‌شود نتیجه جنگ نسل‌کشی کوردها است. البته این وظیفه پیشگام است که جامعه را در این موضوع روشن کند، چشمش را باز کند، سازماندهی و بسیج کند. این وظیفه اپوزیسیون دموکراتیک است، وظیفه نیروهای دموکراتیک، وظیفه سیاست دموکراتیک است. تاکنون نواقص زیادی در این زمینه وجود دارد. بنابراین، البته، مبارزه خاصی وجود دارد. به عنوان مثال، راهپیمایی امسال برای احترام به اراده در باکور، اعتراضات به آزادی رای دهید، کنش‌ها در اطراف خانواده‌های زندانیان، تحصن‌ها علیه سیاست‌های قیم... اینها بسیار مهم هستند. در واقع حساسیت بسیار جدی در جامعه و افکار عمومی ترکیه ایجاد کرد، احیای خاصی ایجاد کرد، مبارزه اجتماعی و مقاومت پدید آمد. اما این ناکافی است. در حال حاضر یک جنگ نسل‌کشی همه جانبه در جریان است. یک جنگ قتل‌عامی در جامعه وجود دارد، و یک مقاومت اجتماعی همه جانبه در برابر آن باید به شدت تحت رهبری نیروهای دموکراتیک توسعه یابد.

هنوز نواقص در این زمینه وجود دارد. این کمبود باید به سرعت برطرف شود. به عبارت دیگر، باید همه این کانون‌های مبارزه را متحد کرد و آنها را به یک مبارزه همه جانبه تبدیل کرد. در غیر این صورت، البته سطح مشخصی از مبارزه وجود دارد، اما ناکافی است. در برابر حملات ناکافی است. یک مبارزه متحدتر و کاملتر مورد نیاز است.

رابطه اردوغان و اسد

*دیدار احتمالی اردوغان و اسد در پیش است. بازتاب این نشست بر انقلاب روژاوا چه خواهد بود؟

رژیم فاشیستی آک‌پ-م‌ه‌پ سالهاست که سیاستی را علیه سوریه دنبال می‌کند. و اکنون یک نگرش وجود دارد که آنها ایجاد کرده‌اند. این باید به خوبی درک شود. بازیگر اصلی جنگ داخلی سوریه، دولت ترکیه، دولت وقت آک‌پ-م‌ه‌پ است. این واقعا نقش بسیار جدی در توسعه جنگ داخلی ایفا کرد. بسیار آگاهانه و برنامه‌ریزی‌شده، اعراب سوریه را به ترکیه جذب کرد. میلیون‌ها نفر را در ترکیه جمع کرد. در اردوگاه‌ها... سال‌هاست از طریق او سیاستی را اجرا می‌کنند. به این ترتیب آنها به معنای واقعی کلمه میلیون‌ها نفر را به نام پناهنده گروگان گرفتند. آنها را گروگان گرفت و از اروپا اخاذی می‌کند و از او پول می‌گیرد. او تمام پولی را که دریافت می‌کند برای جنگ نسل‌کشی کوردها مصرف می‌کند. با این پول، تبهکاران را جذب می‌کند، سازماندهی می‌کند و آنها را تغذیه و آموزش می‌دهد. او آنها را وادار به جنگ علیه کوردها و مردم منطقه می‌کند. به منظور حصول اطمینان از حمایت کشورهای اروپایی از جنگ نسل‌کشی، از طریق این تبهکاران در اروپا انفجارهایی را انجام می‌دهند تا امتیاز بگیرند. ترکیه نیز پشت انفجار در روسیه است. ترکیه نیز پشت انفجار در ایران است. ترکیه نیز پشت انفجار داغستان است. انفجارهای مختلفی در فرانسه، انگلستان و بسیاری از کشورهای دیگر در اروپا رخ داده است. داعش مسئولیت این موارد را بر عهده گرفت. میت ترکیه پشت اینهاست. او آنها را گرفته و سازماندهی می‌کند تا از همه امتیاز بگیرد. از روسیه امتیاز بگیرد، از ایران امتیاز بگیرد، اکنون علیه چین استفاده می‌کنند. او از این تبهکاران برای گرفتن امتیاز از آمریکا، آلمان، فرانسه، این و آن استفاده می‌کند.

از سوی دیگر، برخی از آنها را نیز صادر می‌کند تا وسعت جمعیتی خود را افزایش داده و اثربخشی آن را افزایش دهد. تبهکارانی را به نیجریه و لیبی صادر می‌کند. در اینجا او تبهکارانی را به سومالی صادر می‌کند. این تبهکارانی را به بسیاری از مناطق آفریقا صادر می‌کند. اینجا هم مشکلات زیادی وجود دارد، جنگ داخلی در جریان است، درگیری وجود دارد، وضعیت دولت‌ها ضعیف است و آنها مداخله می‌کنند. او در آنجا نیز سعی در توسعه منطقه جمعیتی و استفاده از تبهکاران دارد. او همچنین از تبهکاران در این روش استفاده می‌کند. اینگونه چندوجهه است... این تبهکاران را با پول‌هایی که از اروپا می‌گیرد، با انتقال منابع و منابع اقتصادی ترکیه که سازماندهی می‌کند به جنگ، این تبهکاران را آموزش می‌دهد، تجهیز و تغذیه می‌کند.

او از این تبهکاران علیه همه، علیه مردم کورد، خلق‌های منطقه و مردم جهان و جامعه‌شان استفاده می‌کند تا از دولت‌ها امتیاز بگیرد. البته او بیشتر از هر کسی علیه دولت سوریه استفاده می‌کند. او بسیاری از نقاط سوریه و شمال سوریه را با این تبهکارها اشغال کرد. او در آنجا یک دولت تبهکاری ایجاد کرد. وی همچنین یک بخشدار را تعیین کرد. او مدارس خود را افتتاح کرد و به زبان ترکی آموزش می‌دهد. اینجا در روژاوا، عفرین، سرکانیه و گری‌سیپی را اشغال کرد. در اینجا نیز بافت جمعیتی را تغییر می‌دهد. خانواده‌های این تبهکاران  را در اینجا اسکان می‌دهد. او در اینجا فرماندارها را نیز منصوب کرد. او پلیس را آموزش می‌دهد. او مدارس نظامی خصوصی باز می‌کند. او در اینجا کاملاً یک دولت تبهکاری ایجاد کرده است. از این دولت تبهکارانه به عنوان ابزاری برای معامله علیه دولت سوریه استفاده می‌کند. او از آن به عنوان یک ابزار تهدید استفاده می‌کند. سال‌هاست که این کار را می‌کند و با این سیاست سوریه را تکه پاره کرده است. بیش از نیمی از جمعیت سوریه در حال حاضر تقریباً خارج از کشور هستند. آنها با ننگ زندگی می‌کنند. دلیل این امر دولت ترکیه است. زمانی که این جنگ شروع شد، اطلاعات زیر را دریافت کردیم. بنابراین معلوم شد که درست است. با آمریکا دیدار می‌کند. او به آمریکا می‌گوید که آمریکا باید وارد سوریه شود. این خود اردوغان است که این را گفته است. این خود دولت آک‌پ است. به عبارت دیگر این حزب عدالت و توسعه (آک‌پ) و اردوغان هستند که آمریکا را در سوریه قرار دادند. حالا اینقدر خط و نشان می‌گذارند، اینکه آمریکا بیرون بیاید. شما آمریکا را آنجا گذاشتید! شما در آنجا با آمریکا سیاستی را علیه دولت سوریه انجام دادید. شما یک ارتش ایجاد کردید. اکنون دولت موقت سوریه تشکیل شده است. نخست وزیر دولت موقت سوریه نیز سال‌هاست در استانبول زندگی می‌کند. او ترکمن است و سال‌هاست در آنجا زندگی می‌کند. دولت موقت سوریه! نخست وزیر هم منصوب کرد! سال‌هاست که سیاست خصمانه‌ای را در قبال سوریه دنبال می‌کند. این یک سیاست خصمانه نه تنها علیه کوردها بلکه علیه کل مردم سوریه است. چرا الان به این نقطه رسیده است؟ زیرا سیاست سوریه ورشکسته است. او می‌گفت تبهکارانی که من سازماندهی کردم می‌روند، اسد را سرنگون می‌کنند و به جای آن به قدرت می‌رسند. من در آنجا اداره‌ای را تحت هدایت ترکیه ایجاد خواهم کرد. بدین ترتیب سرزمین عثمانی را گسترش خواهم داد. در واقع سوریه قبلاً قلمرو عثمانی بود. بنابراین اکنون فراتر از پیمان ملی است. من تمام سوریه را تحت سلطه ترکیه قرار خواهم داد. من با آن تبهکاران تحت هدایت خودم بر سوریه حکومت خواهم کرد. اکنون این سیاست ورشکست شده است. وقتی ورشکست شد، این بار تمام توجه خود را به کوردها معطوف کرد، به سیاست نسل‌کشی کوردها. او اشغالگری‌هایی صورت داد، از این تبهکاران به هر نحوی استفاده کرد و از انواع حمایت‌ها برخوردار شد. هر کاری کرد نتوانست نتیجه‌ای بگیرد. این سیاست نیز شکست خورد. اکنون چنین سیاست بیچاره و فروپاشیده سوریه. حالا به این فکر می‌کند که چطور می‌توانم این را نجات دهم و سرپا بمانم. و چگونه می‌توانم که سوریه را با خود همراه کنم، کوردهای شمال شرق سوریه را نسل‌کشی کنم، سیستم ویژه‌ای را که مردم شمال شرق سوریه ایجاد کرده بودند، از بین ببرم، انقلاب را از بین ببرم و پس از نابودی آن، همه این تبهکاران را آورده و مستقر کنم. آنها در آنجا، بنابراین من یک سیاست موازنه با سوریه ایجاد خواهم کرد، اینگونه است که من نفوذ و تسلط خود را در آنجا تقویت می‌کنم... و اکنون او چنین سیاستی را دنبال می‌کند. رژیمی که سال‌هاست با سوریه دشمنی می‌کند. آیا سوریه، دولت سوریه، دولت بشار اسد این را نمی‌بینند؟ او می‌بیند، می‌داند. البته او به خوبی می‌داند که ترکیه در سوریه چه می‌کند و با سوریه چه کرده است. اگر بشار اسد همه اینها را نادیده بگیرد و با ترکیه متحد شود و وارد یک جنگ نسل‌کشی، جنگ انحلال‌طلبی علیه کوردها و مردم شمال و شرق سوریه شود، دولت بشار اسد کاملا خود را منحل کرده است. اگر امروز سر پا است، تنها با حمایت روسیه و ایران سرپا نمی‌ماند. در نتیجه جنگ و مبارزه کوردها، ملت‌های سوریه و مردم شمال و شرق سوریه علیه داعش، سیاست‌های نسل‌کشی ترکیه، سیاست‌های عثمانی و سیاست‌های اشغالگری، دولت سوریه امروز همچنان پابرجاست. این یک حقیقت است. این مردم شمال و شرق سوریه هستند که کمر داعش را شکستند. نیروهای مقاومت آنها هستند. پس از آن داعش به سراشیبی رفت. پراکنده، منحل و تکه تکه شد. این اتفاق جلوی چشم دنیا افتاد. از کوبانی شروع شد و یکی پس از دیگری آمد. با آن، دولت سوریه کم و بیش سرپا ماند. دولت سوریه کم و بیش سرپا ماند. حال اگر اینها را نادیده بگیرند و بخواهند سیاست مشترکی را با ترکیه دنبال کنند، به ضرر کامل سوریه خواهد بود. بنابراین امکان ندارد این سیاست به نتیجه برسد. اگر وضعیت معکوس ایجاد شود، مسلماً مردم شمال و شرق سوریه با تمام توان مقاومت خواهند کرد. مهم نیست چه کسی حمله می‌کند. اما این یک واقعیت است. رژیم فاشیستی آک‌پ-م‌ه‌پ در سیاست سوریه شکست خورد. این سیاست واقعاً سقوط کرده است. هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی آن سقوط کرد. شکست او در انتخابات محلی آشکار است. در حال حاضر در حال گذر از یک رکود واقعی است. او همه جا به دنبال نجات جان خود است. اما الان خیلی دیر است. به هر حال، به نظر نمی‌رسد که حتی اگر هم نتیجه بگیرد، برای او امکان‌پذیر نیست. ما این را دیدیم، پس از آن واقعه قیصری، فاشیست‌های آک‌پ-م‌ه‌پ در همه جا به اعراب حمله کردند. به عنوان مثال، چنین خصومتی با اعراب نیز وجود دارد. پس از فراخوان‌ها علیه سوریه، البته آن حملات به اعراب در ترکیه نیز آمد. همه تبهکاران در همه جا، در شمال سوریه، در تمام مناطق اشغالی ایستادند. این موضوع را آشکار کرد. در واقع این سیاست تبهکاری هم ورشکسته است. به عبارت دیگر، اردوغان را اینگونه مرعوب کردند. حالا با ساختاری که ده‌ها هزار نفر سازماندهی کرده، این همه قول داده، تأسیس کرده و عملاً یک دولت تبهکاری ایجاد کرده، چه خواهد کرد؟ او کاری برای انجام دادن دارد؛ خواهد فروخت. وقتی این ساختار را بفروشید چه اتفاقی می‌افتد؟ او چه خواهد کرد؟ به این راحتی نیست. رژیم آک‌پ-م‌ه‌پ در حال حاضر در چنان بن‌بست بزرگی به سر می‌برد که هر چقدر هم که سخنرانی‌های خوبی داشته باشد، امکان زنده در رفتن از این روند وجود ندارد. او دیگر نمی‌تواند آن طور که فکر می‌کند، می‌خواهد و به افکار عمومی بازتاب می‌کند، در سوریه اصلاحاتی انجام دهد. این خیلی سخت است. معادلات زیادی وجود دارد، بنابراین آسان نیست. همه نمی‌توانند گلابی بچینند. از این نظر، واقعاً یک قدرت تمام شده، یک رژیم است. آنچه باید انجام شود مبارزه قوی با آن است.