کالکان گفت: «روح و خط وان و شرنخ شکل گرفت. این نگرش صحیح، شرافتمندانه و میهندوستانه است. از این به بعد باید این نگرش را همه جا نشان دهیم. هر جا که حتی کوچکترین تجاوزی وجود دارد، باید فوراً آنها را پاسخگو کنیم. میهندوستی به معنای دموکراسی، مسئولیت، آگاهی، سازماندهی و آزادی است. به عهده گرفتن مسئولیت زندگی خود به معنای دفاع از خود و اطمینان از امنیت خود در برابر هرگونه حمله به زندگی شماست. به این میگویند آگاهی خوددفاعی. به چنین مبارزهای مبارزه خوددفاعی میگویند. ما این کار را انجام خواهیم داد.»
کالکان با فراخواندن همه کوردها به پر کردن میادین در اول ماه مه، اتحاد با کارگران و زحمتکشان و رهبری، گفت: «بیایید در اول ماه مه تجمعی برای آزادی عبدالله اوجالان، راهحل مسئله کورد برگزار کنیم.»
دوران کالکان خاطرنشان کرد که طیب اردوغان که قدرت خود را از دست داده است، نمیتواند آنطور که میخواهد حمله کند و تنها راهحلی که میتواند برای طولانی کردن عمر خود به آن متوسل شود، جنگ، فشار بیشتر و ترور است. وی تاکید کرد که در نهایت مانند صدام حسین خواهد شد. کالکان از محافل سیاسی ترکیه به ویژه جهپ خواست که در جنگ آکپ-مهپ به ابزاری تبدیل نشوند و خاطرنشان ساخت که جهپ که به مقام حزب اول رسیده است، باید برای غلبه بر ذهنیت و سیاست فعلی، خود را بر اساس دموکراتیزه کردن جمهوری تجدید کند.
دوران کالکان، عضو کمیته اجرایی پکک، در برنامهی تلویزیونی مدیا هابر در مورد انزوای امرالی و کارزار آزادی که علیه آن در حال جریان است، فروپاشی فاشیسم آکپ-مهپ، جنگ گریلایی، سیاستهای جنگ ویژه دولت ترکیه علیه جامعه، به ویژه زنان و جوانان، روحیه مقاومتی که بر پایه رهنمود خوددفاعی در وان و شرنخ پدید آمد و همچنین درگیری ایران و اسرائیل ارزیابیهایی انجام داد.
متن کامل ارزیابیهای دوران کالکان به شرح زیر است:
«ابتدا به مقاومت تاریخی امرالی و رهبر آپو با احترام درود میفرستم. انزوا ادامه دارد. سی و هفت ماه است و هیچ اطلاعی از وضعیت رهبر آپو دریافت نشده است. هیچ اطلاعی در مورد امرالی وجود ندارد. سال سوم به پایان رسید. وارد سال چهارم میشود. سه سال و یک ماه گذشت. یعنی هیچ بیانیهای از سوی نهادهای مسئول امرالی در این زمینه وجود ندارد. همه این وضعیت را تایید کردهاند و در اجرای آن مشارکت داشتهاند. به نظر میرسد که آنها آن را با هم اجرا میکنند.
نقش نهادهایی مانند نهادهای اروپایی و شورای اروپا در تأسیس این مکان برجسته بوده است، تصمیمگیریها را انجام دادند. آنها همچنین خود را مانند نهادهای دموکراتیک اروپا جلوه میدهند. اما خیلی واضح است که تایید میکنند. این تا حدی به عنوان قانونی با مجازاتهای انضباطی پنهان شد. به همین دلیل گفتیم مبارزه حقوقی مهم است. امرالی وارد بیست و ششمین سالگرد خود شده است. اما در سال بیست و پنجم باید وضعیت رهبر آپو ارزیابی میشد. اما این کار انجام نشد. چرا؟ این سرپوشی است که آنها به وجود آوردهاند.
به همین دلیل روز گذشته کنفرانسی در پارلمان اروپا برگزار شد. وکلای محترم در آنجا حضور داشتند. این معنادار، مهم بود. ما نیاز به برگزاری چنین همایشهای بیشتری داریم. مشخص شد که در امرالی چیزی مربوط به قانون وجود ندارد. همه تخلفات پنهان شده و به این شکل ادامه مییابد. قرار دادن (این واقعیت) در معرض بیشتر مورد نیاز است، مبارزه بیشتری مورد نیاز است. تظاهرات تودهای بسیار گسترده در استراسبورگ برگزار خواهد شد. در مطبوعات گزارش شد. بیانیههایی در این رابطه ارائه شد. پیشاپیش آن را تبریک میگویم و برای همه شرکتکنندگان آرزوی موفقیت دارم. تجمع اعتراضی در مقابل نهادهای مسئول امرالی برگزار میشود.
ما نباید به این وضعیت فقط به عنوان اقدامات دولت ترکیه، آکپ و مهپ بنگریم. بله، آنها هم مسئول هستند، این کار را میکنند، اما نهادهای دیگر هم در این زمینه مسئول هستند. از این جهت میتوان گفت؛ مبارزه لازم است. ما باید هر روز مبارزه کنیم. هر کورد باید در حال کنشگری باشد. اگر واقعاً این کار را میکنند، اگر اینگونه ما را از شنیدن گفتههای رهبری محروم میکنند، اگر بدین شکل امیدوارند که پیوند ما با رهبر را سست یا قطع کنند، ما نیز برعکس آن باید بیست و چهار ساعت با رهبری زندگی کنیم. ما باید بیست و چهار ساعت شبانهروز برای آزادی جسمانی رهبر آپو فکر، بحث و مبارزه کنیم و در عمل باشیم. همه کوردها در هر کجا که هستند، زن، مرد، پیر و جوان باید در عمل باشند. ما باید کمپین آزادی جهانیمان و کارزار آزادیمان را که هدف آن آزادی جسمانی رهبر آپو است و حل مسئله کورد را پیشبینی میکند، به تدریج گسترش دهیم. ما باید بیشتر تودهای شویم.
بیایید یک نقطه اوج برای کارزارمان در ۱ مه داشته باشیم
تحولات مهمی در این زمینه وجود دارد. در دوره گذشته کنشگریهای مهمی انجام گرفت. در ۸ مارس جشنهای زنان با هدف آزادی جسمانی رهبر آپو در هم آمیخت و به اوج رسید. در واقع گفته شد که مرحله دوم کارزار آزادی ما مرحله اتحاد تودهای خواهد بود. چنین وضعیتی پیش آمد. نوروز دهها میلیون نفر را به خیابانها آورد و به میدانها سرازیر شد و آن را به یکی از باشکوهترین جشنهای نوروزی در تمام دوران تبدیل کرد. کاملاً با هدف آزادی جسمانی رهبر آپو ادغام شده بود. این شعار در میادین سر داده شد. موقعیت بسیار مهمی بود. مردم کورد موضع خود را گرفتند. تقریباً مانند یک کنگره اعلام اراده کرد که بدون رهبر زندگی نمیشود، ما آزادی جسمانی رهبر آپو را میخواهیم. نتایج همه اینها در انتخابات ۳۱ مارس منعکس شد. انتخابات نیز وضعیتی است که باید اینگونه ارزیابی شود. این ذهنیت و سیاست انزواطلب، فاشیست، استعمارگر، نسلکشی در انتخابات محلی ۳۱ مارس ضربه مهلکی خورد. حزب عدالت و توسعه دیگر یک حزب واحد نیست. دولت اکثریت خود را از دست داد. او این وضعیت را با متحدانش، اتحاد جمهوری، از دست داد. این هم موقعیت مهمی بود. جشن ۴ آوریل اینگونه بود. ادامه این امر ضروری است. باید هر روز و هر مکانی را میدان عمل قرار داد. همه باید به فکر عمل و تمرکز بر مبارزه باشند. در اینجا ما اول ماه مه را در پیش داریم. ما واقعاً باید اول ماه مه را به نقطهی اوج جدیدی تبدیل کنیم، باید کارزار آزادیمان را به اوج خود برسانیم. ما باید همه جا برای آزادی جسمانی رهبر آپو فریاد بزنیم. اگر فریاد زدن آن در ۸ مارس و نوروز طبیعی بود، اگر رهبر آپو رهبری است که نوروزها را از نو احیا کرد و به 8 مارس معنا بخشید، این رهبر است که بیشترین سهم را در (توسعه و صیانت از) اول ماه مه داشته است. بنابراین اول ماه مه روزی است که باید با رهبر آپو گرامی داشت. به همین دلیل است که همه کوردها در هر کجا که هستند باید میدانهای ۱ ماه مه را پر کنند و به خیابانها بیایند. آنها باید در جشنهای اول ماه مه در همه جا شرکت کنند. آنها باید رهبری کنند، باید با کارگران و زحمتکشان در همه جا متحد شوند، باید با مردم متحد شوند و واقعاً باید کارزار آزادی ما را به اوج جدیدی در سطح جهانی برسانند. این امر ضروری است، به ویژه اول ماه مه فرصتی برای انجام این کار در سراسر جهان است. پس بیایید این وضعیت را به دقت ارزیابی کنیم. همه باید اکنون آماده شوند، روابط برقرار کنند، سازماندهی کنند، هر کاری که لازم است انجام دهند. اما بیایید اول ماه مه را به روزی مبدل کنیم که در آن همه کارگران و زحمتکشان، همه نیروهای چپ سوسیالیست، همه ستمدیدگان، زنان و جوانان در سراسر جهان برای آزادی جسمانی رهبر آپو مبارزه کنند. بیایید واقعاً کارزار خود را در ۱ مه به نقطه اوج تبدیل کنیم. این نگرش و فراخوان ماست. ما معتقدیم که چنین خواهد شد. من پیشاپیش اول ماه مه را به مردم، کارگران و زحمتکشان و همه خلقهای تحت ستم تبریک میگویم و برایشان آرزوی موفقیت میکنم.
آکپ تلاش خواهد کرد تا عمر خود را از طریق جنگ، فشار و وحشت طولانی کند
اولین کاری که حزب عدالت و توسعه (آکپ) باید انجام دهد این است که در واقع استعفا دهد. اگر حتی ذرهای از دموکراسی در رگ آکپ در ترکیه وجود داشته باشد، اولین کاری که باید انجام شود این است که آکپ استعفا دهد و طیب اردوغان استعفا دهد. مثلاً میگویند یک کشور اروپایی هستند، اروپایی بودن را تقلید میکنند. صد سال است که این کار را میکنند. مهم نیست در کجای اروپا، اگر دولت، نخستوزیر یا رئیسجمهور این وضعیت را داشته باشد، اولین کاری که انجام میدهند این است که استعفا دهند. اما اگر دقت کنید (نزد آکپ) اصلا وجود ندارد. طیب اردوغان از کلمه "پایان" استفاده کرد. در واقع به این فکر کرده که تمام شده است، حقیقت را دیده است، اما محیطی که او را مجبور به استعفا کند وجود ندارد. او گفت: «این پایان کار نیست». آیا به اصطلاح پایان فکر کرده است یا خیر؟ شما بنگرید. یعنی به آن فکر کرده است. فکر پایان در قلب و ذهنش نفوذ کرده است. یعنی متوجه آن شد. او با گفتن اینکه اینطور نیست سعی در فریب محیط دارد. در واقع میخواهد بگوید «آن را خواهند گفت، بنابراین من از قبل جلوی آن را ببندم». اینک نمیدانیم که نیروهای مختلف چه خواهند کرد. پس آیا آنها مجبور به انتخابات زودهنگام میشوند یا از او میخواهند استعفا دهد؟ قدرتهایی که سیاست را میسازند روشن است. ما مبارزه خواهیم کرد. ما این مبارزه را با انتخابات انجام نمیدهیم. ما هم در انتخابات و هم بدون انتخابات مبارزه میکنیم. ما چنین جنبشی هستیم.
در واقع دولت طیب اردوغان به این امید داشت. هدف این بود که از این انتخابات نتیجه بگیرد و خود را حزبی معرفی کند که در همه انتخابات پیروز شده است و با جو و قدرتی که ایجاد کرده بود، یک حرکت حمله اشغالگری جدید را ایجاد کند که تمام زمستان آن را آماده کرده بود. به همین دلیل آنقدر با ناتو و آمریکا چانه زدند. آنها برای ورود سوئد به ناتو موافقت و حمایت دریافت کردند. آنها در طول زمستان نه بغداد و نه هولیر را ترک نکردند. آنها با ایران صحبت کردند و همچنان این کار را خواهند کرد. بله، گفته میشود ۲۲ آوریل به بغداد میرود. سپس او به آمریکا میرود و سعی میکند حمایت پیدا کند. پس امید و محاسبه او به این صورت بود. اگر او در انتخابات پیروز میشد، اشغالگری و حمله نسلکشی مذکور خود را با قدرتی که از انتخابات گرفته و با کمی مشروعیت، در هر زمینهای توسعه میداد. علیه مناطق حفاظتی مدیا و همچنین سایر حوزهها...
ما باید بتوانیم آنها را در آخرین حملهای که میخواهند انجام دهند غرق کنیم
اما در این انتخابات شکست سنگینی را متحمل شد. او قبلاً در جنگ متحمل شکست شده بود. در تمام طول زمستان، گریلاهای آزادیبخش کوردستان در زاپ بصورت مستمر ضربه به آنها وارد کردند. به عبارت دیگر اعلام کرد که (دولت) از نظر نظامی شکست خورده است. اکنون پس از تجربه شکست سیاسی در انتخابات، ضعیف شده است. یک وضعیت تضعیف جدی در این زمینه وجود دارد.
او ابتکار عمل را از نظر نظامی و سیاسی از دست داد و ضربهای خورد. اکنون چه کاری میتواند بکند؟ چارهی دیگری ندارد. اگر تا حدی دموکرات میبود همان طور که گفتم استعفا میداد. از آنجایی که او این کار را نمیکند، بنابراین سعی میکند با راه و روشهای مختلف به بقای خود ادامه دهد. تنها راهحلش جنگ، حمله، ستم فاشیستی بیشتر و ترور است. با این کار او سعی خواهد کرد همه مخالفان را ساکت کند. او سعی خواهد کرد با این کار همه را فریب دهد. بر این اساس دولت تلاش خواهد کرد که عمر خود را کمی بیشتر طولانی کند. او چارهای ندارد. وضعیت به گونهای است که دولت طیب اردوغان در وضعیت فعلی خود ضربه سیاسی و نظامی خورده و قدرت خود را از دست داده است. او هم نمیتواند آنطور که میخواهد حمله کند و هم اینکه ناچار است حمله کند. اگر حمله نکند، اگر ترور فاشیستی را بیشتر نکند، شانسی برای زنده ماندن نخواهد داشت. شانسی برای افزایش طول عمرش وجود ندارد. او در حال تجربه چنین مخمصهای است. آنقدر که حتی اگر حمله کند هم نمیتواند از شرایط خارج شود. حمله او نیز یک بنبست کامل است. همانطور که گفتیم این دولت در منجلاب گیر خواهد کرد. این چیزی است که او با سیاستهای حمله اشغالگرانه و نسلکشی و کوردستیزی که دنبال میکند تجربه خواهد کرد. این دقیقاً همان نقطهای است که اکنون به آن رسیدهایم. در این صورت او در واقع تلاش میکند تا کمی اوضاع را نجات دهد. او سعی میکند کمی از شکستها بکاهد، کمی نفس بکشد، به جنگهای بیشتری برود، چیزهای فریبندهای برای قدرتها ایجاد کند. او سعی میکند به بغداد برود، به آمریکا برود. او میخواهد اطرافیانش را برای حملاتی که انجام خواهد داد با گفتن «من آنجا رفتم، اینجا رفتم، از همه حمایت دریافت کردم» آماده کند. به نظر میرسد که وضعیت به این شکل است.
آیا این یک راهحل خواهد بود؟ این یک مبارزه است. خواهیم دید. ما میگوییم، این اتفاق نمیافتد. در واقع در آخرین دوره خود است. اگر دولت آکپ این کار را بکند، آخرین حملات خود را انجام خواهد داد. همیشه میگفتند این آخرین مبارزه است. این مفهوم در واقع مفهومی بود که آنها بیشتر از همه استفاده میکردند، اما اکنون به مفهومی تبدیل شده است که بیشتر در مورد خودشان مناسب و صدق میکند. این آخرین مبارزه آنها خواهد بود. بر این اساس، قدرت تلاش خواهد کرد تا دوباره حمایت پیدا کند. سخت است، او نمیتواند آن را پیدا کند. در واقع کمی پیش مشخص نمودیم. چرا دولت عراق، نیروهای باشور کوردستان و نیروهای مشابه از قدرتی حمایت میکنند که این همه ضربه از لحاظ سیاسی و نظامی متحمل شده است؟ چرا آنها از یک اشغالگر حمایت کنند! آیا بخاطر این است که زمینهایشان را اشغال میکند؟ علاوه بر این، دولت طیب اردوغان هر جا که میرود مشکلاتی را ایجاد میکند. بزرگترین مشکل خود طیب اردوغان، افکار و وجود سیاسی اوست. او همان کسی است که همه جا را تا به حال به هم ریخته است. با این کار خیلی دزدی و اختلاس کرد؛ او خود و نزدیکانش را جزو ثروتمندترین افراد جهان قرار داد. چرا باید از این حمایت کنند؟ حمایت نخواهند کرد. من حدس میزنم که او میخواهد از شکاف موجود در ایالات متحده استفاده کند. چه شکافی؟ شکاف انتخاباتی. انتخابات در میان است. آنها در سیاست فعال نخواهند شد. آنها همچنین در مورد عضویت سوئد در ناتو قولهایی دادند. او سعی خواهد کرد دوباره آنها را جمع کند و چنین حملهای را انجام دهد. خلاصه در موقعیت ضعیفی قرار دارد، ضرباتی خورد، اما از روی ناچاری حمله خواهد کرد. ما باید این را ببینیم. ما باید آماده باشیم. مهم همین است. ما به عنوان یک جنبش بر این اساس ارزیابی میکنیم. این را همه باید بدانند. همه میهندوستان، مردم ما، همه باید بدانند. همه باید آماده باشیم. ما باید بتوانیم فاشیسم آکپ-مهپ را در این آخرین حمله احتمالیاش غرق کنیم. این باید هدف ما باشد. آنها در آخرین حمله خود غرق خواهند شد و فرو خواهند ریخت. ما باید این را بگوییم و برای تحقق این امر همه باید آماده شوند و در این روند مقاومت جدید در سطح همهجانبه شرکت کنند.
کوردستان اجازه عبور را به فاشیسم نداد
قبل از هرچیز این را بیان میکنیم؛ کوردستان اجازه عبور را به فاشیسم نداد. مردم کورد بار دیگر اراده آزادیخواهی و دموکراتیک خود را مانند همه انتخابات گذشته به وضوح نشان دادند. آشکارا اعلام کردند که خواستار آزادی کوردها و دمکراتیکشدن ترکیه هستند. این یک وضعیت واضح و آشکار است. بر این اساس نتیجه گرفت. در برخی جاها میگویند آکپ شهرداری را به دست آورد. در واقع میخواست به زور پیروز شود. اما همه آنها حقه هستند. دیدیم، زیرا در روز روشن تقلب انجام شد. چه رسد به این که انتخابات به صورت ایالتی برگزار شد، این همه آرا به وضوح جابه جا شد، تقلب شد، صندوقهای رای تقلب شد، انسانها را مانند بردهها صفآرایی کردند، بردند و در پای صندوقها آنها را وادار به رای دادن کردند. بنابراین، در واقع، دوران بردهداری اکنون شکل رایگیری تحت حاکمیت آکپ به خود گرفته است.
بر این اساس، ابتدا به این نگرش و موضع آزادیخواه دمکراتیک مردم کورد تبریک میگویم. آنها اراده زیادی نشان دادند و قیمها را بیرون کردند. با عنوان اینکه شهرداریها خانهی ماست پیروز شدند. آنها راستای ساختن خانهی مردم پیروز شدند. ما واقعاً آن تعریف را مهم یافتیم. مردم صیانت کردند. به عبارتی با احساس و فضای یک جشن دست به ترمیم شهرداری خود زدند. همیشه باید اینطور باشد. باید به خانهی مردم تبدیل شود. اراده مردم باید وجود داشته باشد. جامعه باید از آنجا کار خود را انجام دهد. شهرداران منتخب باید کسانی باشند که اینها را هماهنگ کرده و بر این اساس با مردم متحد و یکپارچه شوند. چنان سطحی که باید به یک حوزه سازماندهی تبدیل شود. آیا او دوباره میخواهد (شهرداریها را) غصب کند؟ او بدون شک مقاومت خواهد کرد. مثال وان در این زمینه برای همه یک موقعیت مثالزدنی است. در فرآیندهای گذشته چنین اتفاقی نیفتاده است. از این پس به قیومها و اخاذی اجازه داده نخواهد شد. موضع مردم وان و نیروهای دموکراتیک این را به وضوح نشان داد. بنابراین این کار را میتوان در هر جایی انجام داد.
از این نظر، همه باید در برابر حملاتی که از سوی دولت فاشیست آکپ-مهپ میآید، آماده باشند. مردم باید آماده باشند، روسای مشترک باید آماده باشند. به عبارت دیگر، آنها باید با تبدیل آن به یک منطقه سازمانی، بتوانند دموکراسی و دموکراسی محلی را به قویترین شکل اجرا کنند. آنها باید در برابر انواع حملات فاشیستی، نسلکشی و استعماری آماده باشند. مقاومت خواهد شد. هیچ جا بدون مقاومت تسلیم نخواهد شد. بعلاوه شهرداری به معنای سازمان مردم است. این بدان معناست که افراد سازمانیافته کار خود را انجام میدهند. اگر مردم در مورد چیزی تصمیم گرفته باشند، اگر (آنها) بخواهند علیرغم صدای سازماندهی شده (خلق) بیایند و به زور و با خشونت یک ساختمان را اشغال کنند، اگر در ساختمان دیگری نباشد، این کارها را میتوان در هر نقطه از خیابان نیز انجام داد، میتوان این خدمات را ادامه داد. این گونه است که همه باید اینگونه با این موضوع شهرداری - که بخش مهمی از مدیریت محلی است - برخورد کنند. در واقع در دوره جدید باید این رویکرد وجود داشته باشد.
اتحاد کار و آزادی باید در ترکیه ایجاد شود
مورد دیگر دموکراتیکشدن ترکیه است. ما به این مهم اهمیت میدهیم. در این مورد میتوانم این موارد را ابراز کنم. برخی محافل میگفتند که فاشیسم آکپ-مهپ در مناطق مختلف ترکیه بسیار مؤثر است، بنبست فاشیستی رخ داده است، مردم شستشوی مغزی شدهاند، آنها سرشار از آگاهی نژادپرستانه، ناسیونالیستی و شوونیستی هستند و تغییر دادن آن بسیار دشوار است. انتخابات این تفاهم را از بین برد. روشن شده است که جامعه ترکیه آماده تغییر است. آنگونه که تصور میشود نیست. آیا گلههایی از این دست وجود دارد؟ البته وجود دارد. اما موضوع صرفا آنها نیستند. به غیر از آنها دیگران را نیز باید ببینیم. این یک اقلیت بسیار کوچک است. اکثریت قریب به اتفاق در واقع در جستجو (برونرفت) هستند. بحرانی که در نتیجه خصومت با کوردها و سیاستهای جنگی ایجاد شده توسط فاشیسم آکپ-مهپ به وجود آمد به دلیل بحران اقتصادی غیرقابل تحمل است. مردم گرسنه هستند و به دنبال راهحل است. فشار زیادی وجود دارد، وحشت وجود دارد، مردم نمیتوانند نفس بکشند. به عبارت دیگر، اگر این امر به جوامع ارائه شود، میتوان مردم سراسر ترکیه را آگاه و سازماندهی کرد. میتواند در دریای سیاه باشد، میتواند در آناتولی مرکزی باشد، میتواند هر جایی باشد. ثابت شده است اتفاقاتی که در مکانهایی که تصور میشود ناممکن است رخ میدهند، به دلیل عواقب و پیامدهایی که به وجود میآیند، ممکن است رخ دهند. پس نیروهای دموکراسی، دَم پارتی، احزاب دیگر، همه متشکلات اتحاد کار و آزادی، باید یک جنبش صلح و دموکراسی گسترده در ترکیه توسعه دهند. در واقع در کوردستان یک سیستم وجود دارد. مردم آنجا کسب و کار خود را انجام میدهند. این یک مهارت نیست که در درون آنها عمل کنید. مهم این است که به مناطق جدید برویم، توسعه دهیم، مردم با دیدگاههای متفاوت را به حقیقت بکشانیم و با تبلیغات و آموزش در میان آنها، افکار آزادیخواهانه دموکراتیک را به آنها بدهیم... از این نظر، همه محافل سیاسی و احزاب موجود در ترکیه این وضعیت را یک مزیت ببینند و باید کار تبلیغاتی و سازماندهی در سطح بسیج انجام دهند. بنابراین یک موقعیت برای این وجود دارد. در واقع، چنین کاری هم طرفدارانی پیدا میکند و هم این دولت را در اسرع وقت سرنگون میکند و هم یک مدیریت دموکراتیک جایگزین ایجاد میکند.
ما باید به همه بخشها برویم، هر کسی که این کار را انجام دهد برنده خواهد شد
این باید بیان شود. روند جدیدی در ترکیه آغاز شده است. روند دموکراتیزاسیون، آگاهی دموکراتیک، سازماندهی و کنشگری توسعه خواهد یافت. از این پس، فاشیسم فرو میپاشد، همه آثار آن محو میشود و دموکراسیسازی توسعه مییابد. آزادی کوردها پایه اساسی در این امر شد. هر کاری کردند، هر چه فشار آوردند، نتوانستند مردم کورد را به عقبنشینی وادارند. این دینامیسم دموکراتیکشدن ترکیه است. سر پا و محکم و زنده ایستاده است. باید در سراسر ترکیه، در همه شهرها با تکیه بر آن کار کرد. باید از استانبول تا ازمیر، از آنکارا تا چوکوروا، تا دریای سیاه، به محلههای بزرگ و کوچک، به میان کارگران، زحمتکشان، زنان و همه اقشار جامعه رفت. رسیدن به افراد بدون توجه به جنسیت، رنگ و فکرشان ضروری است. باید این ذهنیت، سیاست و نظام فاشیستی، نسلکشی، استعماری را برایشان تبیین کرد و از آنها خواستار دموکراتیزه شدن شد. راه برای این باز شده است. کسی که این کار را میکند برنده میشود، میتوانم این را بگویم. قدرتی که میگوید «من یک میهندوست، یک دموکرات، یک انقلابی هستم» باید این کار را انجام دهد. بر این اساس، جنبش دموکراسی میتواند به شدت توسعه یابد. میگویند ما این همه شهرداری را به دست آوردیم، این همه رای میگیریم. اگر اینطور باشد، ۲۰-۳۰ درصد رای میگرفت و بلوک دموکراسی به اولین حزب مبدل میشد. اولین بلوک میشد. زیرا بیشترین مخاطب را دارد.
آیا جهپ میتواند به اصول دموکراسی وفادار باشد؟
از سوی دیگر، جهپ به ریاست اوزگور اوزل، در انتخاباتی که پس از سقوط کلیچداراوغلو وارد آن شد، وضعیت جدیدی ایجاد کرد. حزب اول شد و مسئولیت را بر عهده گرفت. ۵۰ سال پیش، اِجِویت نیز چنین حرکتی را انجام داد. اما از نظر ایدئولوژیک نتوانست هیچ نوآوری ایجاد کند، زیرا نتوانست بر ذهنیت و سیاست ایدئولوژی به اصطلاح رسمی که در اصل به معنای نسلکشی فرهنگی است و در قالب خصومت با کوردها تجسم یافته است غلبه کند. خیلی زحمت کشید، کوشید، اما ببیند، حتی اثری از آن نمانده است. آیا اکنون فرصتی برای جهپ وجود دارد؟ ما نمیدانیم که آیا دولت اوزگور اوزل واقعاً میتواند بر این وضعیت غلبه کند یا خیر. انسان میخواهد که بر آن غلبه کند. آیا او میتواند بر آن ذهنیت و سیاست غلبه کند؟ تأسیس جمهوری وجود دارد، اما این جمهوری دموکراتیزه شده نیست. بنابراین، در واقع جمهوری وجود نداشت. همیشه به آن مدیریت قیومیتی میگفتند. خودشان میگویند، ما نگفتیم. تحت قیمومیت باقی ماند. در واقع نمیتوانست جمهوری شود. اکنون آیا میتواند جمهوری شود؟ برای جمهوری شدن نیاز به تغییر ذهنیت و سیاست است. این چه ذهنیت و سیاستی است؟ آنها جمهوری واقعی را درونی خواهند کرد و همچنین واقعاً خواهان دموکراتیک شدن جمهوری خواهند بود. آنها به حداقل اصول دموکراسی وفادار خواهند بود. آیا قادر به ارائه چنین برنامهای خواهد بود؟
اگر حداقل برنامه دموکراسی مطرح شود، آنچه همه مشکلات ترکیه بر آن استوار است، مسئله کورد است. این خود را به صورت جنگ، بحران سیاسی و بحران اقتصادی نشان میدهد. توجه کنیم، در امرالی بصورت (تحمیل) انزوا ظاهر میشود. آیا میتواند سیاستهای جدیدی را در این زمینهها تدوین کند؟ آیا او میتواند گامهای قابل اعتمادی بردارد که راه را هموار میکند و زمینه را برای دموکراسیسازی و حل دموکراتیک مشکلات فراهم میکند؟ ما میخواهیم او چنین گامی را بردارد. ما واقعاً دوست داریم.
برای انکار کوردها، واقعیت ترکیه نیز انکار میشود
برخی در دولت به نمایندگی از حزب جمهوریخواه خلق تاریخ را تحریف میکنند. آنها حقیقت را نمیگویند. آنها سعی دارند کوردها را ضد جمهوریخواهی جلوه دهند. آنها سعی دارند آن را در تضاد با اراده جمهوری جلوه دهند. آنها میخواهند کوردستیزی، کشتار و نسلکشی کوردها را که ۱۰۰ سال است انجام میدهند، بر همین اساس بنا کنند. این درست نیست، غلط است، دروغ است. اینها تهمت است. بیایید دوباره نگاه دقیقتری به حقایق تاریخی بیندازیم. کوردها علیه اشغالگری بریتانیا و فرانسه جنگیدند. آنها از این سرزمینها محافظت کردند. کوردها بیشترین حمایت را از جنگ علیه اشغالگران یونانی کردند. در حالی که عدهای پر از شوونیسم ترک که خود را چنین و چنان میدانستند، میگفتند که با نزدیک شدن حمله اشغالی یونان به اَسکیشهیر، آنکارا را ترک کرده و به اَرزروم فرار کنیم، ولی نمایندگان کورد میگویند که حتی یک قدم هم به عقب برداشته نخواهد شد. اینگونه از آنکارا محافظت کردند. چه کسی میتواند این را انکار کند؟ همه ما این را به خوبی میدانیم. کوردها بیشترین سهم را در ایجاد جمهوری داشتند و بیشترین نگرش جمهوریخواهانه را از خود نشان دادند. بنابراین گفتههای مبنی بر اینکه برخلاف اراده بنیانگذار جمهوری، این و آن... اینها غلط و دروغ است. جمهوری از کوردها محافظت نکرد. جمهوری نتوانست به جمهوری تبدیل شود و نگرشی دموکراتیک ایجاد کند. آنها تصمیماتی را که در زمان ایجاد این اتحاد با کوردها گرفتند، اجرا کردند. قرار بود به کوردها خودمختاری بدهند. همه جور قولی دادند و در قانون اساسی گذاشتند اما بعد همه را عوض کردند. اکنون اخیراً چنان مادهای در قانون اساسی آوردهاند که بنابر آن برای اینکه بتوان کورد را انکار کرد، واقعیت ترک هم نفی میشود.
تاریخ ترکیه تکذیب میشود. چه میگویند؟ هر کسی که از طریق تابعیت به جمهوری ترکیه ملحق شده است ترک است. این ترکه جمهوری ترکیه صد سال است که وجود دارد. پس آیا ترکها صد سال است که وجود دارند؟ آیا صد سال پیش در این دنیا ترکی وجود نداشت؟ اگر جامعهای صد ساله است که در مقام هیچ است. اگر آن جامعه وجود نداشت بهتر بود. وجود این همه منکر تاریخ تا به این حد ممکن نیست. با گفتن بیایید دیگران را انکار کنیم، با این ذهنیت انکارگرایانه و نسلکشی به انکار خود میپردازد. ضمناً نام این ماده قابل تغییر نیست و تغییر آن قابل بحث نیست. نمیتوان آن را پیشنهاد کرد، بحث کرد یا درخواست کرد. پس خواستن بزرگترین جرم است. اما خود ماده مذکور ترکبودن را انکار میکند. به چنین وضعیتی انتزاعی و سطحی و بسیار دور از واقعیت رسیده است.
نیازی به ادامه طولانی نیست. اینها را همه میدانند. در واقع، آنگونه نیست که نمیدانند. قرار نیست برای کسی توضیح دهیم. ما بعدها میفهمیم. این محافل حاکم، قدرتهای حاکم، همه چیز را به خوبی میدانند، آنها در واقع آگاهانه این کار را انجام میدهند. پس آیا واقعاً ممکن است که کمی صادق و به قوانین دموکراتیک حداقلی پایبند باشند؟ در واقع، ما میخواهیم این را ببینیم. اگر مشاهده شود، البته حمایت پیدا میکند. اما نیازی به طول کشیدن در این مورد نیست. در این موضوع نباید گفته شود که بگذارید ابتدا دولت شویم، به زمان نیاز داریم. چنین چیزی وجود ندارد. در واقع اکنون به قدرت مبدل شده است. باید یک موضع مشخص در مورد اینکه چه باید کرد اتخاذ شود. اگر چنین شود، اگر جهپ بتواند خود را نوسازی و دموکراتیک کند، واقعاً میتواند دوباره نقشی را ایفا کند. و جهپ میتواند یکی از نیروهایی باشد که در نقطه عطف اعلام شده این انتخابات اخیر نقشآفرینی کرد. اگر اینطور شود بهتر میشود.
ارتش ترکیه ۴۰ سال است که به طور مستمر شکست خورده است
ابتدا، همه شهدای هپگ و یژا استار و همه شهدای مبارزات آزادی را در شخص آخرین شهید درسیمیمان، رفیق اثر وارشین، با احترام، عشق و قدردانی گرامی میدارم. همچنین ۱۶ آوریل سالروز شهادت هوزان سَفقان و رفقایش است. ۱۷ آوریل سالروز شهادت رفیق عزیز عرب است. یاد و خاطره همه شهدایمان را در شخص هوزان سفقان و رفقایش و همه شهدای عربمان را در شخصیت رفیق عزیز با احترام و عشق و سپاس گرامی میدارم. در عین حال، سالگرد کشتار انفال تجربه میشود. من با احترام از کسانی که در حملات دیکتاتوری صدام حسین در باشور کوردستان به شهادت رسیدند و همه شهدای انفال را گرامی میدارم.
گریلا واقعاً اثر خود را بر این روند گذاشت. او شرایط سیاسی را که اکنون با عملیات انقلابی که در طول زمستان ایجاد کرده بود، آماده کرد. او بیشترین سهم را در توسعه جنبش آزادی داشت. او پایههای شکست فاشیسم آکپ-مهپ را در انتخابات محلی ۳۱ مارس گذاشت. ضرباتی که گریلاها به فاشیسم آکپ-مهپ وارد کردند و شکستهای نظامی که متحمل آنها ساخت، باعث شد که در انتخابات محلی شکست بخورد. این را همه باید بدانند. بنابراین، آن عملیات انقلابی بسیار مهم، بسیار معنادار بود. و بسیار موفق بود. این کاری بود که هیچ کس نمیتوانست انجام دهد. قبلا نیز گفتیم؛ هیچ کس نمیتواند مانند گریلاهای هپگ و یژا استار بجنگد. در جاهایی که او میجنگد ارتش نمیتواند وجود داشته باشد. هیچ ارتشی نمیتواند در شرایطی که گریلاهای هپگ و یژا استار تجربه کردهاند، زنده بماند. هیچ نیروی نظامی درون تیمها نمیتواند در تونلهای زاپ، آواشین، متینا مقاومت کند. نه ارتش آمریکا، نه چین، روسیه و هیچ قدرت دیگری نمیتوانند این کار را انجام دهند.
چه کسی میتواند در برابر چنین ضربات گریلا بایستد؟
معلوم است که ارتش ترکیه به چه وضعیتی افتاده است. دومین ارتش بزرگ ناتو در واقع به عنوان ارتشی تلقی میشد که به ناتو حرکت و روحیه بخشید. حالا میبینیم که به چه وضعیتی افتاده است. روز گذشته در مطبوعات گزارش شد. حتما شما هم تماشا کردهاید. به عبارت دیگر، سندرم تپه آمدیه تجربه میشود. قبلاً سندرم زاپ وجود داشت. آنها در واقع سندرم پس از سندرم را تجربه کردهاند. سندرم نصیبین، سندرم کوردستان. ارتش ترکیه ۴۰ سال است که به طور مداوم شکست خورده است. همانطور که میگویند، کشتیگیر شکست خورده از کشتی گرفتن سیر نمیشود؛ همان ضربالمثل. مدام میگوید: "من بارها و بارها عملیات انجام خواهم داد، شکست خواهم داد، تروریسم را پایان خواهم داد." طیب اردوغان همچنان برخاسته و میگوید که من همه اینها را تابستان امسال به نتیجه خواهم رساند. چند تا تابستان گذشت؟ شما بیست و دو سال است که در قدرت هستید، بیست و دو تابستان گذشته است، آیا مردم نمیپرسند که تا بحال کجا بودی؟ چه کسی حرف شما را باور خواهد کرد؟ بنابراین هیچ کس آن را باور نمیکند. میگویند هیچکس نمیخواهد به تپه آمدیه بیاید. صدها نفر از آنها استعفا دادند. آنها به خودشان شلیک میکردند، افرادی بودند که خودکشی میکردند. افرادی بودند که برای اینکه نرود بهانه بیماری میآوردند. اما هیچ کس نمیخواهد متوقف شود. چنین چیزی مشاهده شد. به عبارت دیگر، این یک عملیات زنده و تجربهشده بود. این زندهترین فیلم جنگی بود که تا به حال ساخته شد. چه کسی میتواند در برابر چنین عملیاتی، موضعگیری و شور و شوق گریلا بایستد و زنده بماند؟ پس طبیعی است. ما نباید از این افراد انتقاد کنیم. کسانی که آنها را به آنجا بردند و به آنجا فرستادند را باید بد نامید. آنها مسئول هستند، بگذار خودشان بیایند. بگذار وسط آن مبارزه بیایند و آنها را هم ببینیم. بگذارید بچههای طیب اردوغان بیایند. اکثر آنها خدمت سربازی خود را انجام ندادهاند. با چه کسی شوخی میکنند، جان مردم را با پول میخرند و میفرستند تا بمیرند. دیگران را برای کشتن میفرستند. آن افراد در چه وضعیتی هستند؟ جیغ و دادزنان. آنها واقعاً در طول زمستان یک جهنم را تجربه کردند. زاپ به گور فاشیسم مبدل شد، به جهنم مبدل شد. این حقیقت آشکار است.
درست مانند صدام حسین، او تمام قدرت خود را وارد جنگ خواهد کرد
ما اعلام کردیم که این اتفاق میافتد و بنابراین این وضعیت نباید رخ دهد. اما هیچ کس نمیخواست گوش کند یا بفهمد. اکنون گریلا از همه اینها نتیجهگیریهای لازم را گرفته است. ما آن را به عنوان جنبش منتشر کردیم. گذشته را ارزیابی کردیم و از آن درس گرفتیم. ما هم پذیرفتیم. ما متوقف نشدیم، کار کردیم، آماده شدیم. بر اساس موفقیتهایی که بر اساس نتایج این مبارزه سیاسی-نظامی به وجود آمد، شور و هیجان و انرژی بیشتری پدید آمد. ابتکار عمل در جنبش ما نهفته است. بنابراین ما آمادگی بیشتری داریم.
این را میتوانم بگویم؛ ما در حساسترین دوره مبارزه هستیم. قبلا بیان کردیم؛ چاره دیگری باقی نمانده است. حتی اگر این کار را هم بکند، نابود میشود، اما حداقل از تمام قدرتی که برای مبارزه در اختیار دارد استفاده میکند تا عمرش طولانی شود. درست مثل صدام حسین. صدام حسین هم همینطور بود. دید که عاقبتش چه خواهد شد. عاقبت امثال او همیشه همینطور میشود. او در واقع از این میترسد. برای این منظور تلاش خواهد کرد با دشمنی با کوردها، برجسته کردن جنگ نسلکشی علیه کوردها و توسعه شوونیسم، نژادپرستی و ناسیونالیسم در ترکیه به اصطلاح به یک سازش دست یابد.
هیچ کس نباید به ابزاری برای این مبدل شود
من به محافل سیاسی ترکیه به ویژه جهپ هشدار میدهم. هیچ کس نباید به ابزاری برای این کار مبدل شود. به این چنین چیزی محدود نمانند. ارتش ترکیه در عراق و سوریه چه میکند؟ میتوانند این را بگویند. گفتن این حرف نه به معنای دور شدن از ناسیونالیسم است و نه به معنای جدا شدن از عشق به کشور. برعکس، خلاص شدن از شر دولتی است که کودکان ترک را برای قدرت خود به عراق، سوریه، لیبی، اینجا و آنجا میفرستد و آنها را به عنوان مزدور به مرگ میفرستد. خلاص شدن از تفاهم است. این برای نجات مردم از چنین فاجعهای است. نگرش درست و شرافتمندانهتر از این نمیتوان داشت.
در این زمینه همه باید توجه بیشتری داشته باشند. هیچ کس نباید فریب چنین تبلیغات جنگ ویژه را بخورد. به این ضربه میزنیم، آن را میشکنیم، این کار را میکنیم، تکنیک ما این گونه است، صنعت جنگ ما اینطور پیشرفت کرده است... همه دیده شده است. نتایج اعلام شده در نوروز مشخص است. به عبارت دیگر، جهان دید که آن تکنیک بسیار تحسینشده در مواجهه با گریلاها، در مقابل حمله گریلاها چگونه شد و قطعات آن در کجا جمعآوری شد. بنابراین، مایه شرمساری است که پول و منابع درآمدی مردم و کارگران ترکیه در آنجا به این شکل هدر میرود. همچنین انجام این کار برای کشتن کوردهایی که به آنها «خودی» میگویند قابل درک و پذیرفتنی نیست. هر که بگوید من نمیتوانم با این مخالفت کنم، ناسیونالیسمم به من اجازه نمیدهد، ناسیونالیسمی دروغین و تقلبی به اندازهی ناسیونالیسم او نمیتواند موضوع بحث باشد. به همین دلیل است که چیزهای بعدی مهمتر است. همه باید توجه کنند. همه کسانی که خواهان دموکراسی، آزادی، عدالت و برابری هستند، باید با دقت به این روند بپردازند. باید تلاش کند تا از این حکومت فاشیستی که ۲۰ سال برای ترکیه کابوس بوده است، نجات یابد. روند، روند فروپاشی فاشیسم است. بیایید با هم و تحت رهبری مقاومت گریلا به این مهم برسیم.
فاشیسم قادر به همه چیز نیست
مدیریت ما وضعیت وان را به عنوان یک روح جدید، یک سبک جدید ارزیابی کرد. همچنین آن را به عنوان یک کارزار جدید بیان کرد. همفکر هستم. من بر اساس انتقاد از خود همفکر هستم، نه به این دلیل که به خاطر مناسب شدن شرایط این کار را انجام میدهیم. همیشه باید اینطور باشد. در برابر این همه حملات جنگ ویژه فاشیستی، استعماری و نسلکشی باید همه جا، همیشه، اینطور میبود. همیشه میتوان واکنشی نشان داد. بایستی چنین شجاعت و فداکاری نشان داده میشد. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یک حمله وجود خواهد داشت. اما اگر سازماندهی و آماده باشید، فاشیسم قادر مطلق نیست. دولت، حکومت، قادر مطلق نیست. این در وان ثابت شد، در شرنخ هم ثابت شد. با این حال، آنقدر توهین شد، حملات جنگ ویژه آنقدر زیاد شد که دیگر از شکنجه، بیعدالتی و توهین خبری نبود. چه کار که نکردند؟ گورستانها را خراب میکنند. استخوانها را گرفتند، روی قبرها آپارتمان ساختند، قبرستانها را جابجا کردند، انسانها را به ماشینها بستند و بر زمین کشاندند. جنازهها روزها و هفتهها در خیابانها ماندند. در این رژیم فاشیستی، مردم، حتی مردگان، نمیتوانند آرام بگیرند. همه مصیبتها را بر سر زندگان هم آوردند. اینک زندانها پر شدهاند، اینها قابل مشاهده هستند. مقاومت زیادی در برابر اینها صورت گرفت، آنها به کارزار پیوستند. از ۲۷ نوامبر تا ۴ آوریل نیز قوی بود. اکنون با روشهای جدید ادامه میدهند. چرا این مقاومت؟ چون فشار و ظلم زیاد است. هم در بیرون و هم در زندان وجود دارد. خشم بزرگی وجود دارد. چیزی باقی نمانده که علیه جوانان، زنان و کودکان انجام ندهند.
آنها مفهومی به نام شکنجه و کودکآزاری را ابداع کردند. چیزی که به آن سوء استفاده میگویند، در واقع تجاوز است. حیای آنها بقدر کافی وجود ندارد که به آن تجاوز بگویند. اگر حیایتان کافی نیست، چرا این کار زشت را انجام میدهید؟ پس این کار را نکنید. هم این کار را میکنند و هم سعی میکنند با بازی با کلمات و مفاهیم به جنایت علیه بشریت مشروعیت بخشند. اینها در حکومت آکپ اتفاق افتاد. در مورد زنان کورد، دختران کورد میگفتند "به جای رفتن به کوه بگذار فاحشه شوند". آیا توهینی بزرگتر از این وجود دارد؟
هیچ قدرتی وجود ندارد که بتواند قدرت مردم را بشکند
فرهنگ اجتماعی و اصول زندگی آزاد را در نظر بگیریم. بنابراین، من میخواهم این را بگویم. باید واکنش نشان داد و مقاومت کرد. باید در همه جا و همیشه در برابر چنین حملاتی مقاومت کرد. اگر دقت کنید هیچ قدرتی نیست که بتواند قدرت مردم را بشکند. هیچ قدرتی بالاتر از این نیست. هیچ قدرتی بالاتر از نیروی جوانان و زنان نیست. چگونه جوانان اشغالگران را در وان ویران کردند؟ چگونه مچ کارشناسان جنگ ویژه به هنگام ارتکاب جرم در شرنخ گرفته شد؟ آنها مانند یک ارتش سازمانیافته هستند. اکثر نیروهای نظامی در واقع مجهز به پول هستند. آنها انواع دروغ و فریب را به وجود آورده و به کار میگیرند. آنها با فشار و دروغ و پول مردم را فریب میدهند و شأن انسانی آنها را خدشهدار کرده و به عامل خود مبدل میسازند. به انواع جوانان و کودکان توهین میکنند. ما هرگز نباید به آنها فرصت دهیم. بنابراین از این نظر، واقعاً یک روح وان و شرنخ ظهور کرد. فرض کنید یک خط وان و شرنخ وجود دارد. این نگرش صحیح و ارزشمند است. تنها نگرش میهندوستانه، نگرش صحیح، شرافتمندانه و میهندوستانه است... این نگرش است که همه باید در هر زمان و در همه جا نشان دهند. از این به بعد باید این نگرش را همه جا نشان دهیم. هر جا که حتی کوچکترین تجاوزی وجود دارد، باید فوراً آنها را پاسخگو کنیم. شکایت فایدهای ندارد، گریه و التماس سودی ندارد. بعضیها این کار را میکنند. یعنی شکایت میکنند، گله میکنند، به ما فشار میآورند، ما را اینطور شکنجه میکنند، که... شما چه کردید؟ چرا خودت را بدبخت و درمانده میکنی؟ مگر دست یا پا نداری؟ عقل نداری؟ قدرت نداری؟ سازماندهی کنید، هوشیار باشید و همچنین مبارزه کنید. در حالی که طرف مقابل آنقدر سازماندهی شده است و برای نابودی شما حمله میکند، شما حداقل به اندازه او برای زندگی کردن مقاومت نمیکنید؟ چرا احساس مسئولیت نمیکنید؟ اینطوری قابل قبول نیست. میهندوستی به معنای دموکراسی، مسئولیت، آگاهی، سازماندهی و آزادی است. به عهده گرفتن مسئولیت زندگی خود به معنای دفاع از خود و اطمینان از امنیت خود در برابر هرگونه حمله به زندگی شماست. به این میگویند آگاهی خوددفاعی. به چنین مبارزهای مبارزه خوددفاعی میگویند. ما این کار را خواهیم کرد. این آگاهی خوددفاعی توسعه خواهد یافت. خوددفاعی به شیوهای سازمانیافته توسعه خواهد یافت. اینکه از شخص دیگری انتظار داشته باشید، همیشه شکایت کنید؛ نه اینگونه نمیشود. نگرش انتظار و درخواست از دیگران، برخورد بردگی است، نه برخورد مبارز و آزادیخواه. انسان آزاد مبارزه میکند و پیروز میشود. همه چیز را با دندان و ناخن میکَند و همه چیز را به دست میآورد. یک واقعیت وجود دارد که حق دادنی نیست، گرفتنی است. همه چیز با مبارزه به دست میآید. به همین دلیل مبارزه خواهیم کرد.
مردم وان و شرنخ وضعیت جدیدی را ارائه میدهند
من هم به مردم وان و هم به مردم شرنخ تبریک میگویم. وضعیت جدیدی ارائه کردند. این را بپذیرند. همه شهرها، شهرکها و محلههای کوردستان و ترکیه باید این واقعیت را بپذیرند. نتیجهی به بار آمده روشن است، میتوان مبارزه کرد و موفق شد. هر کسی، هر کجا و هر زمان میتواند این کار را انجام دهد. این معیار است. از این پس، این نگرش مقاومت، نگرش صحیحی است که باید در برابر هرگونه حمله فاشیسم آکپ-مهپ نشان داد. باید به خیابانها بیایند و میدانها را پر کنند. هر کسی که حمله میکند باید با او برخورد شود. ما باید با تمام امکانات پیش برویم و سازماندهی کنیم. البته نباید به تنهایی بگردیم. ما باید مراقب باشیم، باید برنامهریزی کنیم، باید مجهز باشیم. ما میتوانیم حملات را کنترل کنیم.
از این نظر، همه در واقع واقعیت جنگ ویژه را میدانند، اما چیزهایی که به عنوان مبارزه با جنگ ویژه مطرح میشود، بسیار نرم و بسیار منفعلانه است. جوانان میخواستند کاری بکنند، ما اهمیت میدادیم. اما ما آن موقع این را گفتیم. جنگ ویژه را میتوان با جنگ انقلابی متوقف کرد. جنگ انقلابی همین است. این جنگ مردم است، این مقاومت مردم است. مردم در همه جا مقاومت و مبارزه خواهند کرد. چیزی به نام اینکه میتواند یا نمیتواند وجود ندارد. ثابت شده است که میتوان آن را انجام داد.
پس همه ما به ویژه جوانان و زنان باید واقعاً خود را با انتقاد از خود تجدید کنیم. ما باید آگاهی خود را اصلاح کنیم. باید آن حالت و موضع انفعالی و تسلیمیتی را کنار بگذاریم. چه خردهبورژوازی باشد، چه طبقه متوسط یا هر چیز دیگری، چنین تفاهمات و حالاتی را باید با خاک یکسان کرد. ما به آگاهی آزادی مجهز خواهیم شد، آگاهی آپویی و اراده آزادی را درونی خواهیم کرد. ما خودمان را بر این اساس آموزش خواهیم داد، خودمان را سازماندهی خواهیم کرد و زندگی خود را خواهیم ساخت. ما امنیت خود را با کار بر مبنای اشتراکی و مقاومت در برابر انواع حملات تضمین خواهیم کرد. رهبر آپو گفتند: «حتی اگر قدرت شکست دادن جهان را داشته باشیم، به کسی حمله نمیکنیم، اما اگر جهان جمع شود و علیه ما حمله کند، ما هرگز از حقوق مشروع دموکراتیک خود گام به عقب برنخواهیم گذاشت.» ما هرگز از زندگی آزاد دست نخواهیم کشید. این فلسفه ماست. این فلسفه زنان و جوانان کورد و مردم آزادیخواه کورد است. ما از این به بعد هوشیار میشویم، سازماندهی میکنیم، زندگی میکنیم و با این فلسفه مبارزه میکنیم. معیار دیگری وجود ندارد. از این لحاظ این مقاومتها ما را به تمرکز واداشت. اینها مقاومتهای بزرگی هستند. من به روحیه مقاومت وان و شرنخ درود میفرستم. بنابراین از همگان میخواهم که این روحیه مقاومت را درونی کنند و از این پس در برابر انواع حملات جنگ ویژه، چنین مقاومت و نگرش پیروزمندانه از خود نشان دهند.
جامعه کورد یک جامعه جوان است
موضع و نگرش جوانان در این دوره خوب و مثبت بود. مشارکت فعال جوانان در توسعه کارزار آزادی وجود داشت. از کنفرانس جهانی جوانان در اروپا گرفته، در کنشهای خارج از کشور و چهار بخش کوردستان، نقش رهبری را ایفا کرد. خودش کنشگری فعالی را توسعه داد. همچنین در طول ماه مارس در کارزارها شرکت کرد. در ۸ مارس، زنان جوان در خط مقدم بودند. جوانان در نوروز پیشتاز بودند. اراده جوانان در این انتخابات قوی بود. نشان دادند که جوانان کورد، جامعه کورد یک جامعه جوان است. جوانان کورد، جوانانی آگاه، تعلیمیافته، پیگیر و مصمم در زندگی آزاد، مبارز، ایثارگر، آپویی هستند. بر پایه خط ایثار زندگی و مبارزه میکند. بنابراین هیچ حملهای نمیتواند آنها را متوقف کند یا ارادهشان را بشکند. نمیتواند آنها را از زندگی آزاد دور کند. این را آشکار کردند، نشان دادند. اما درک بهتر آن نیز ضروری است. مثلاً در مقابل این حملات جنگ ویژه، همیشه نمیتوانستند این نگرش و موضع را نشان دهند. آنها نمیتوانستند سازماندهی شوند، نمیتوانستند پیگیر باشند. بسیاری از جوانان مورد ضرب و شتم یا ربوده شدن قرار گرفتند. تنها او را گرفتند و ربودند. پس از آن میآید و میگوید؛ با من این کار را کردند، با من آن کار را کردند. ما آن را از مطبوعات تماشا کردیم و واکنشهای زیادی شنیدیم. پس کجا بودی؟ دو سه نفر تو را گرفتند و ربودند. چرا تنهایی؟ اگر آنها اسلحه دارند، چرا تو نداری؟ تو در چنین دنیایی زندگی میکنی. دشمن شما با اسلحه در حال گشت است تا تو را نابود کند. منتظر چی هستی؟ باید اینگونه مورد مداقه قرار داد.
ما نباید به خارج از کشور تکیه کنیم
مثلاً این کوچاندن هم یک سیاست جنگ ویژه است. شیوههای جنگ ویژه نسلکشی. جنگ ویژه در همه جا یکسان اعمال نمیشود. نسلکشی در کوردستان در حال انجام است. جنگ ویژه نسلکشی وجود دارد. آنها در حال تغییر ساختار جمعیتی هستند. آنها مرتکب قتلعام، نسلکشی فرهنگی و آسیمیلاسیون میشوند. آنها از کوچاندن اجباری، تغییرات جمعیتی گرفته تا دور ساختن از مام میهن به روشهای نسلکشی، با هر روشی حمله میکنند. قبل از هر چیز، این را باید به خوبی درک کرد. چرا بسیاری از جوانان کورد به خارج از کشور میروند در حالی که چنین مبارزهای برای آزادی وجود دارد؟ ما نمیتوانیم این را با گفتن ظلم، ستم، تروریسم فاشیستی وجود دارد توضیح دهیم. اگر آنها هستند، تو هم هستی. شما جوان هستید. شما وظیفه دارید بجنگید. جوانانی هستند که در حال مبارزه هستند. به گریلا بپیوندید، به کوهستان بروید. سازماندهی کنید، مخفیانه سازماندهی کنید، به زیرزمین بروید. اما در وطن خود زندگی کنید، در کشور زندگی کنید. اتفاق کوچکی افتاد، تحت تعقیب قرار گرفتم، بلافاصله خاک کشور را ترک کردم و رفتم. اینطوری قابل قبول نیست! ابتدا باید برای همیشه با این موضوع مخالفت کرد. این نباید مشروع تلقی شود.
ما نباید زیاد به خارج از کشور تکیه کنیم. اینکه کار در خارج از کشور زیاد است، فرصتهای زیادی وجود دارد، زیبا است، این چیزها در اروپا وجود دارد. ما همه در اروپا بودیم. به وکیلم گفتم اگر تمام آلمان را به نام من کنید و به من بدهید حتی یک روز هم نمیتوانید مرا نگه بدارید. به هر حال نتوانستند مرا نگه دارند. بنابراین ما نباید آنقدر به آن مکانها وابسته شویم. لازم است بتوانیم به کشور برگردیم. اگر تا حدودی خود را جمع و جور و مرتب کرده باشد، باید بازگشت به کشور صورت گیرد. اگر شغل دیگری ندارد، اگر برای مبارزه آزادی تلاش نمیکند، اگر نقش مهمی ایفا نمیکند، البته باید به کشور بازگردد. اگر آنها را به زندان انداخت، باید به مبارزه بپیوندد، به گریلاها بپیوندد.
از طرفی دفعه قبل گفتیم آنچه را که جمهوری ترکیه نتوانست به دست آورد، آلمان میگرفت، قضاوت میکرد و فرانسه و سوئد به آنها میدادند. بعد از اینکه ما گفتیم این اتفاق افتاد؟ اگر از ما سرچشمه میگیرد، نمیتوانم چیزی بگویم. این بار به ترکیه اعاده کردند. مثل این است که بگویند اگر شما اینطوری بگویید، ما هم این کار را انجام میدهیم.
ما خودمان را به دست دیگران نخواهیم سپرد
ده سال پیش رفیق سکینه را در وسط پاریس به قتل رساندند. سال گذشته رفیق اوین در وسط پاریس به قتل رسیدند. حال، کسانی که مرتکب چنین قتلعام آشکارا شدند، چه کاری نیست که نتوانند انجام دهند؟ بنابراین ما امنیت خود را تضمین خواهیم کرد. ما به جایی که هستیم توجه خواهیم کرد. ما با گفتن اینکه آنها از ما محافظت میکنند و این مکانها امن هستند، خودمان را به دیگران نخواهیم سپرد. ابتدا این را بیان کنیم.
از سوی دیگر، اینها برخی وقایع را بهتر آشکار کردند. البته در مطبوعات هم بازتاب دارد. کسانی که این کار را انجام دادند مشخص شد که در قتلعام شریک هستند. چرا این کشتارها انجام شد، چرا آشکار نشد؟ فرانسه همه چیز را پوشانده است. اینجا با هم همکاری میکنند. مذاکره و منافع مشترک. آنها سیاست را به تجارت تبدیل کردند. این واقعیت را باید دید. اینگونه با مردم و همه چیز برخورد میکنند. بنابراین آنها این کارها را انجام میدهند. ما باید محتاط باشیم. بیایید واقعیتهای این نیروها را افشا کنیم، آنها را بیشتر منزوی کنیم و با آنها مبارزه کنیم. پس بیایید بگوییم کاری که آنها انجام دادند غیرقانونی بود. اما ما باید اقدامات احتیاطی خود را انجام دهیم. از کدام قانون و غیرقانونی صحبت میکنیم؟ آنها ۲۶ سال است که رهبر آپو را در زندان شکنجه امرالی نگه میدارند. آنها رفیق سارا را در روز روشن در پاریس، جایی که به او پناهندگی دادند، به قتل رساندند. کسانی که این کار را میکنند هر کاری میکنند. پس بیایید بدانیم آنها چه کاری میتوانند انجام دهند، پس بیایید تدابیر خود را توسعه دهیم. به خصوص جوانان کورد باید روی این موضوع حساستر باشند، سازماندهی شوند و بدانند که چگونه معیار و مواضع درست داشته باشند.
تلاش برای کشاندن ایران به درگیری
حمله ایران به اسرائیل صورت گرفت. همه میگویند به هر حال این یک اتفاق مورد انتظار بود. ایران اعلام کرده بود که تلافی خواهد کرد. وی همچنین گفت که این حملات انتقامجویانه بوده است. ما هم تماشا میکنیم. ما سعی میکنیم اطلاعات را به دست آوریم، آن را ارزیابی کنیم و در مورد آن بحث کنیم. مدیریت ما در صورت لزوم نظرات جنبش خود را به مردم اعلام میکند. به عبارت دیگر، آنها آراء الزامآور هستند. اما شخصاً بر اساس اطلاعات فعلی میتوانم چند جمله بگویم: این حادثه شبیه آغاز جنگ دوم غزه است. این روند حملات اشغالگری و قتلعام علیه مردم غزه با تحریکات، ترفندها و تحریکات مختلف آغاز شد. حماس در این امر نقش داشت، طیب اردوغان نیز نقش داشت. توسط ایالات متحده آمریکا و اسرائیل سازماندهی شده است. اینها را به صراحت بیان کردیم. سپس این مردم غزه بودند که قربانی شدند. به عبارت دیگر، برخی از آنها با این تصور که مسیر انرژی را خراب میکنند، وارد این کار شدند، برخی با این تصور که موانع پیش روی مسیر انرژی را از بین میبرند. بنابراین آنها یکدیگر را تحریک کردند. شاید با هم تبانی کردهاند. به هر حال، ورود اسرائیل به غزه و قتلعام، زمینه را برای توسعه حاکمیت اسرائیل فراهم کرد. بنابراین آنها این نتیجه را به بار آوردند. اینک انگار میخواهند همین کار را بکنند. در آن زمان طیب اردوغان به عنوان یک فرصت از حماس استفاده کرد و اکنون میخواهد از ایران به عنوان یک فرصت استفاده کند. به نظر من با وارد شدن به تنش و درگیری با ایران، زمینه فراهم میشود و راه برای حملات بیشتر اسرائیل علیه برخی نیروها در غزه و مناطق دیگر باز میشود. چون اسرائیل این وضعیت را ایجاد کرد.
ما می گوییم که ایران آخرین حمله را انجام داد، اما یک تحریک بزرگ توسط دولت اسرائیل و ترکیه انجام شد تا ایران را به این جنگی که بیش از شش ماه طول کشیده است بکشاند. به ویژه دولت طیب اردوغان، مطبوعات ترکیه، مطبوعات رنگی آن؛ به عبارت دیگر، مطبوعات آکپ برای وارد کردن ایران به جنگ کاری نماند که انجام ندادند. دولت اسرائیل نیز موقعیتهای مشابهی را نشان داد. آخرین حمله به سفارت در سوریه نیز در این سطح بود. این را باید دید و فهمید. در واقع، دولت ایران در دوره گذشته نگرش و موضع محتاطانهای نسبت به همه این تحریکات نشان داد. یعنی چندان تحت تاثیر تحریکات قرار نگرفت.
حمله به کنسولگری در سوریه را در این سطح مورد مداقه قرار داد. او در واقع به صراحت گفت که تلافی خواهد کرد. او در قالب نمایش قدرت تلافی کرد. مسئله این نیست که عواقب آن چیست، اما به نظر میرسد که این اتفاق میافتد: اسرائیل و ایران اکنون درگیر هستند. از این طریق تلاش میکنند ایران را به درگیری بکشانند. طرفین همیشه در داخل بازی میکنند تا بیرون. به عنوان مثال، دولت آکپ و طیب اردوغان تمام ادبیات حماس و ادبیات فلسطین را برای کسب رای و پیروزی در انتخابات ایجاد کردند. او این کار را کاملاً به عنوان ابزار سیاست داخلی انجام داد. اکنون دولت نتانیاهو این اقدامات تحریکآمیز را انجام میدهد تا ایران را وارد درگیری کند و زمینه را برای حملات بیشتر به غزه ایجاد کند. حمله ایران تا حدودی مشابه بود. به نظر میرسد که او به جای ضربه زدن به طرف مقابل، هدفش جلب رضایت جامعه ایران یا حامیانش است و موفقیتی را به آنها تقدیم میکند.
پروژه راهحل ما کنفدرالیسم دموکراتیک است
ما با چنین جنگهایی مخالفیم. ما مخالف جنگهای برای منافع، جنگهای امپریالیستی، جنگهای استعماری، اشغالگرانه و نسلکشی هستیم. بر این اساس نمیتوان مشکلات را حل کرد. به عبارت دیگر، ما معتقدیم که سیاست دموکراتیک راهحل همه مشکلات اجتماعی است که در طول ۵ هزار سال در خاورمیانه ایجاد و انباشته شده است. ما بیان میکنیم که پروژه راهحل، کنفدرالیسم دموکراتیک مبتنی بر خودمدیریتی دموکراتیک است. رهبر آپو اینها را به عنوان یک پارادایم جدید توسعه داد. وی با برنامهای که به صورت نظری تعریف نمود، آن را به همه مردم ارائه کرد. یک ذهنیت، سیاست، پروژه و برنامهای را ایجاد کرد که به همه این جنگها پایان دهد و مشکلات را حل کند. بنابراین این رویکرد راهحل ما است. در این راستا ما میخواهیم مردم اراده خود را بیشتر توسعه دهند، سازماندهی را بیاموزند و هوشیار شوند. بیشتر در مورد زندگی خود صاحبنظر باشند. بگذارید دموکراسی را به جایی که هستند بیاورند. آنها نباید اجازه دهند این همه دولت مونیست و دیکتاتوری دولت-ملت وجود داشته باشد و سرکوب کند. از طرفی البته باید با هم خواهر و برادر شوند. بنابراین، اجازه دهید مدیریتهای مردمی دموکراتیک ظهور کنند. کنفدرالیسم دموکراتیک خاورمیانه بر اساس ویژگیهای آنها شکل بگیرد. این پروژه راهحل ما است. روشن شده است که همه رویکردهای دیگر به معنای جنگ، درگیری، کشتار و اشک است.
فراخوان ما به همه خلقهای منطقه است. بگذارید واقعیتها دیده شود و با این ذهنیت و سیاست منفعتطلبی مقابله شود. با نبرد با یکدیگر و نابود کردن یکدیگر با ناسیونالیسم و دینگرایی و چیزهای دیگر به هیچ نتیجهای نمیتوان رسید. خواهری-برادری، نگرش دموکراتیک، خودمدیریتی دموکراتیک و کنفدرالیسم دموکراتیک راهحل هستند. همه ما میتوانیم در این منطقه زیبای خودمان، خاورمیانه، با مدیریتهای دموکراتیک بطور خواهری-برادری زندگی کنیم. در این سرزمین به نام بهشت که انسانیت را میآفریند و اجتماعیبودن را توسعه میدهد، جا و فرصت زندگی برای همه است. ما باید از چنین گرسنگی سیریناپذیری دوری کنیم. باید این شکمپرستی و استثمار افراطی را از این سرزمینها محو کرد. این خلاف اخلاق، فرهنگ و تاریخ مردم خاورمیانه است. پس میگوییم بیایید با تاریخمان متحد شویم.
فراخوان ما بر این اساس است. ما تا انتها با تمامی نیروهایی که بر این اساس عمل میکنند برای ایجاد کنفدرالیسم دمکراتیک خاورمیانه و وحدت دموکراتیک خلقهای خاورمیانه مبارزه خواهیم کرد. بر این اساس ما به همه کسانی که وارد مبارزه میشوند درود میفرستیم و برای آنها آرزوی موفقیت میکنیم.