تصویر

کالکان: آزادی جسمانی رهبر آپو در شرف تحقق است

دوران کالکان، عضو کمیته اجرایی پ‌ک‌ک، با بیان اینکه قصد دارند چهل و هفتمین سالگرد تاسیس پ‌ک‌ک را به سال تامین آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد تبدیل کنند، گفت: «تا کنون مبارزه بود، اما اکنون به مرحله تحقق رسیده است.»

دوران کالکان

دوران کالکان با اظهار اینکه «هیچ قدرتی نمی‌تواند مبارزی را که در امتداد خط آپویی آموزش دیده و سازماندهی شده است، که شجاعت و فداکاری می‌کند و با آگاهی و باور در این امر شرکت می‌کند، متوقف کند. هیچ قدرتی وجود ندارد که بتواند از آن جلوگیری کند. هیچ دشمنی وجود ندارد که چنین نیرویی نتواند به آن ضربه بزند و یا آن را شکست دهد، هیچ پیروزی وجود ندارد که او نتواند کسب کند. همیشه قدرت پیروزی است.» تاکید کرد که عملیات TUSAŞ از منظر گریلا این امر را ثابت کرد.»

کالکان با اشاره به اینکه هدف آنها خوددفاعی اجتماعی است، گفت: «اگر قرار است آزادانه زندگی کنید، همیشه باید قدرت دفاعی برای مقاومت در برابر موقعیت‌هایی که به زندگی آزاد شما حمله می‌کند، داشته باشید. شما موقعیت دفاعی خواهید داشت، آگاهی خواهید داشت، سازمان خواهید داشت، تجهیزات لازم را خواهید داشت، عملیات خواهید داشت. چنین دفاعی از جامعه به ویژه در میان زنان و جوانان باید توسعه یابد. در این رابطه ما هنوز در ابتدای کار هستیم.»

کالکان با بیان اینکه همه باید از عملیات TUSAŞ درس بگیرند، گفت: «می‌گفتند که ما همانطور که می‌خواستیم به کوردها ضربه زدیم و می‌زنیم. اکنون نیز فکر می‌کنند که وقتش رسیده است. آنها احمق هستند! آن دوران گذشته است. اگر بخواهند این کار را بکنند، چنان بلایی سرشان می‌آید که حتی ندانند چه اتفاقی افتاده و از کجا ضربه خورده‌اند. بنابراین، از نظر سیاسی، تنها چیزی که می‌توانیم بگوییم این است که همه را به عقل سلیم فرابخوانیم.»

بخش دوم و آخر ارزیابی دوران کالکان عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک) با خبرگزاری فرات (ANF) به مناسبت چهل و هفتمین سالگرد تاسیس پ‌ک‌ک به شرح زیر است:

*واقعیت جنگ در پ‌ک‌ک چگونه شکل گرفت که با نیروهای رهایی‌بخش کوردستان (ه‌رک) آغاز شد، با ارتش رهایی‌بخش خلق کوردستان (آرگ‌ک) ادامه یافت و امروز گریلاگری مدرن حرفه‌ای را با نیروهای مدافع خلق (ه‌پ‌گ) و یگان‌های زنان آزاد- استار (یژا استار) توسعه داد؟ سطحی که مبارزه گریلایی به آن رسیده است را چگونه تعریف می‌کنید؟ جنبه‌های نظامی و سیاسی عملیات‌های فدائیانه، به ویژه عملیات علیه TUSAŞ، مورد بحث قرار می‌گیرد. چگونه باید خط و روحیه فداکاری را که از گذشته تا امروز در پ‌ک‌ک جان گرفته است درک کنیم؟

گریلا، دفاع، دفاع مشروع، مقاومت و جنگ از جمله موضوعاتی هستند که بیش از هر موضوعی مورد بحث قرار می‌گیرد و نیاز به بحث بیشتر دارد. افزایش حملات فاشیسم آک‌پ-م‌ه‌پ، ذهنیت و سیاست‌های فاشیستی و ظالمانه در اروپا، آمریکا و نقاط مختلف جهان و حتی حرکت به سمت قدرت، همه را در جریان می‌گذارد. اینکه سیستم دموکراتیک اروپا و گفتمان امکانات دموکراتیک در حال از بین رفتن است. بنابراین وضعیت همه به هم نزدیکتر می‌شود. این مفاهیم دوباره برای همه معنادار و مهم می‌شوند. بنابراین، هم انقلابیون و هم سوسیالیست‌ها دوباره درباره این مفاهیم بحث می‌کنند. آنها بیشتر بحث خواهند کرد. آنها مدتهاست که از این موضوع فاصله گرفته‌اند. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی منحل شد، ناامیدی و بدبینی در واقع ایجاد شد. گسست‌های بیشتری صورت گرفت، اما اکنون از یک سو تحت تأثیر اندیشه آپویی هستند که خود را بازسازی می‌کند و به عنوان یک پیشگام و راهنمای جدید با تغییر پارادایم ظاهر می‌شود و از سوی دیگر اینکه ستم فاشیستی، ترور، ظلم و تهدید افزایش می‌یابد، این مفاهیم دوباره برای سوسیالیست‌ها در دستور کار قرار می‌گیرد. مسائلی وجود دارد که باید در مورد آنها بحث شود، به درستی درک شود و راه‌حلی پیدا و اجرا شود. پ‌ک‌ک از ابتدا این را برای کوردستان پیش‌بینی کرد و آن را مبنا قرار داد.

سؤال می‌شود که تفاوت آن با سایر سازمان‌ها چیست؟ بنابراین این یک تفاوت بود. در مورد سازمان‌های دیگر گفتیم که نمی‌توانند خود را از سیستم جدا کنند. این ویژگی اصلی بود که پ‌ک‌ک را از سیستم جدا کرد. در برابر نظامی که این همه ظلم، ستم، خشونت، کشتار و نسل‌کشی را تحمیل می‌کند، بدون اینکه بتوانید از آن جدا شوید و در برابر حملات مسلحانه‌اش مقاومت کنید، چگونه وجود خواهید داشت، چگونه از هستی خود محافظت خواهید کرد، چگونه آزادی را به دست خواهید آورد، چگونه خواهید توانست حتی از آنچه به دست آورده‌اید محافظت کنید؟ این امکان‌پذیر نیست. پ‌ک‌ک از ابتدا در این مورد اشتباه نکرده بود. او هیچ اشتباهی در این مورد نداشت. سازمانهای دیگر، آنهایی که ادعای رهبری کوردها را داشتند، چیزهای مشابهی گفتند، رهبر آپو چیز دیگری گفت. یک ویژگی اساسی که رهبر آپو را از آنها متمایز می‌کرد این بود که وی در این موضوع اشتباه نمی‌کرد. توانایی او در مدیریت صحیح واقعیت کوردستان، واقعیت کورد و مهمتر از آن توانایی او در نشان دادن قدرت، شجاعت و فداکاری برای مبارزه در این محیط واقعی بود. بسیاری از آنها دیدند، اما آن شجاعت و فداکاری، آن اراده و قدرت را نداشتند. بر این اساس دشمن را شناخت، نظریه شدت را تحلیل کرد، جنگ را تحلیل کرد و ساختار جنگ‌طلبانه نظام قدرت و دولت را تحلیل کرد. او جنگ‌های مبتنی بر دفاع مشروعی را که علیه آن به راه انداخته می‌شد تحلیل کرد و گریلا را اساسی‌ترین و اصلی‌ترین روشی دانست که ضعیف‌ها را قادر می‌سازد تا در برابر قوی‌ها بجنگند و پیروز شوند، بعنوان ذهنیت و سبک ارزیابی نمود و خود را با آگاهی گریلایی آموزش، تجهیز و سازماندهی کرد. هنگامی که شرایط دیگری باقی نمانده بود، بر اساس کارزار گریلایی ۱۵ اوت ۱۹۸۴، علیه رژیم نظامی فاشیستی ۱۲ سپتامبر به جنگ گریلایی پرداخت. تعاریف اولیه گریلا از تئوری جنگ و تئوری گریلایی بهره فراوان برد. او کاملاً از آنها جدا نبود، اما البته آنها را آنطور که بودند اجرا نکرد. او همچنین نوآوری‌های خودویژه کوردستان را نیز توسعه داد.

«هیچ قدرتی وجود ندارد که بتواند یک مبارز آگاه و معتقد را متوقف کند»

چگونه این را پیدا کرد؟ رهبر آپو با رویکرد خلاقانه خود آن را یافت. کار و عمل را مبنا قرار داد. او عمل گریلایی را مشاهده کرد، گریلا توسعه خواهد یافت، نیاز به توسعه دارد، موفقیت و پیروزی با گریلا ممکن خواهد بود، اما پس از آن گریلا چگونه می‌تواند با موفقیت پیشرفت کند؟ او پراکتیکی را که در سرزمین‌های دیگر انجام شد به کوردستان منتقل و تکرار نکرد. او آن را بطوری که در شرایط کوردستان منجر به موفقیت خواهد شد مبنا قرار داد. او هر چه پیش می‌رفت نظریه گریلا را توسعه داد. گریلا تبدیل به یک جنبش پارتیزانی شد. این یک ارتش کاملا معمولی نبود. بله، آن را ارتش مردمی می‌نامیدند، اما گریلا، سبکی نبود که مردمی ناخودآگاه در آن شرکت می‌کردند، بلکه سبکی شد که مبارزان حزبی کاملاً آموزش دیده و آگاه و مبارزان پیشاهنگ سازمانیافته و عملیات‌گر در آن جای گرفتند. گریلاگری کوردستان به این ترتیب رشد کرد و بیشتر با اعتماد به نفس، سازماندهی، سطح هوشیاری، شجاعت و فداکاری‌اش کم کم از دیگران فاصله گرفت. به عبارت دیگر، پ‌ک‌ک یک گریلا‌گری را آشکار کرد که یک زندگی کاملاً سوسیالیستی دارد، به صورت اشتراکی زندگی می‌کند، کلکتیویته را در بالاترین سطح توسعه می‌دهد، زندگی حزبی را کاملاً تجسم می‌دهد، و بنابراین سوسیالیسم را زندگی می‌کند. بقیه آن را نداشتند. آن قدرت، خط دولت‌گرایانه... از این رو، با فرماندهی و مبارزان خود، در تشکیلات و مبارزه، آنها را مبنا قرار داد. در واقع، پ‌ک‌ک می‌خواست این کار را نیز به همین شکل انجام دهد. او همچنین می‌خواست از آنها الگوبرداری کند، اما اجرای آنها در کوردستان موفقیتی به همراه نداشت. هر آنچه را که توفیق داشت در شرایط کوردستان پیش‌بینی و اجرا کرد. این ویژگی‌های خاص خود را داشت. از نظر تعریف نیروی دشمن، تعریف خط‌مشی عملیاتی و تعریف روابط با مردم با هم تفاوت‌هایی داشتند. گریلا شکل سازماندهی و عملیات حزب در عمل بود. نیروی آموزش، سازماندهی و عملیات بود. گریلای کورد هرگز یک نیروی نظامی محدود نبوده است. نه رهبر آپو آن را از نظر تئوریک چنین تعریف کرد و نه در عمل ه‌رک، آرگ‌ک و ه‌پ‌گ به جنبش‌های گریلایی تبدیل شدند که در امتداد چنین خطوط نظامی محدودی سازماندهی شدند. خیر، قطعاً به یک نیروی ایدئولوژیک، سیاسی و عملیاتی تبدیل شده است. گریلا به نیرویی پیشرو تبدیل شد که مردم را آموزش می‌داد، سازمان می‌داد، آنها را به عمل و کنش می‌کشاند، رهبری و فرماندهی می‌کرد. رهبری حزب هم با اعمال و هم با زندگی‌اش در گریلا تجسم یافت. اکنون، با تغییر پارادایم، این موضوع در این خط عمیق‌تر و ملموس‌تر شده است. تغییرات قابل توجهی نیز در گریلا رخ داد. زمانیکه به خط‌مشی دولت-ملت پایبند بود هدف گریلا ایجاد یک دولت-ملت و تاسیس دولت-ملت کورد و ارتش آن بود. زمانی که از دولت-ملت جدا شد و به یک جنبش مبتنی بر جامعه دموکراتیک، اکولوژیکی و آزادی‌خواهانه زنان تبدیل شد، به نیروی خوددفاعی جامعه تبدیل شد. در واقع خود را به عنوان یک نیروی خوددفاعی اجتماعی تعریف کرده است. پ‌ک‌ک به عنوان یک نیروی خوددفاعی شکل گرفت. گریلا به عنوان فعال‌ترین نیروی ضربتی ظاهر شد که ۸۰ تا ۹۰ درصد از آن را تشکیل می‌داد. به این معنا، از هدف تاسیس دولت و قدرت جدا شد. اهداف او تغییر کرده است، سبک ضربه او تغییر کرده است، زمینه او تغییر کرده است. یک گریلای مدرن ظهور کرده است. گریلای مدرن، رهبری گریلایی که خط مدرنیته دموکراتیک را زنده می‌کند. پس آیا تنها از طریق رهبری گریلایی می‌توان از جامعه دفاع کرد؟ نه. انقلابی‌گری حرفه‌ای و پیشگامی عنوان گریلا است. برای چه کسی پیشاهنگی خواهد کرد؟ نیرویی که از خود دفاع می‌کند و خوددفاعی را توسعه می‌دهد، برای جامعه، برای جامعه‌ای که به عنوان خوددفاعی سازمان‌یافته است، برای جوان، زن، کارگر، زحمتکش.

کوردها قبلاً یک جامعه دهقانی بودند. اولین گریلاگری در جامعه روستایی در کوهستان شکل گرفت. اولین گریلاگری در کوهستان متشکل از دهقانان توسعه یافت. با تغییر پارادایم، رهبر آپو مبارزه در یکپارچگی کوه‌ها، شهرها و دشت‌ها را پیش‌بینی کرد. وقتی جامعه از کوهستان جدا می‌شود، وقتی روستاها می‌سوزند و ویران می‌شوند، وقتی جامعه در شهرها و دشت‌ها ساکن می‌شود، البته جامعه کجا باشد، گریلا در آنجاست. خوددفاعی در آنجاست، دفاع از جامعه است. در جامعه خواهد بود، بر جامعه متکی خواهد بود. از این رو پیش‌بینی کرد که بتدریج بر آن متکی شود. اکنون پیشاهنگی گریلایی که بر این اساس در حال توسعه است و مبارزه برای خوددفاعی وجود دارد. پیشاهنگی گریلا از هر نظر حرفه‌ای است. این مبارز بودن حزبی است. کسی است که مبتنی بر نیروی ذاتی‌اش است، نیروی خود را به بهترین نحو اعمال می‌کند. اوج آن عملیات TUSAŞ است.

نیرویی که در آنجا وارد عملیات شد، مبارزان گردان جاودانگان بودند. حرفه‌ای‌ترین، آموزش‌دیده‌ترین نیرو از نظر ایدئولوژیک، سازمانی و نظامی بودند. به نیرویی تبدیل می‌شود که هیچ مانعی نمی‌شناسد و با موفقیت بر همه موانع غلبه می‌کند. هیچ قدرتی نمی‌توانست آن را نگه دارد. دولت فاشیسم آک‌پ-م‌ه‌پ-ترکیه نمی‌توانست با هر قدرتی که از ناتو، روسیه، یا اینجا و آنجا دریافت می‌کند، جلوی آسیه علی و روژگر هلین را بگیرد. این اوج پیشاهنگی گریلا است. گریلای حرفه‌ای اینگونه است. خود را در بسیاری از این ساختارها سازماندهی کرده و شکل داده است. اینها اکنون از منظر سیاسی و نظامی مورد بحث قرار می‌گیرد.

از نظر نظامی چه می‌توان گفت؟ جمهوری ترکیه و در واقع همه را تکان داد. جمهوری ترکیه می‌گفت که همه چیز را مسدود می‌کنم. می‌گفت: 'من به تروریسم پایان دادم. 'معلوم شد که او نمی‌تواند کاری انجام دهد، نمی‌تواند از جایی محافظت کند.

عملیات TUSAŞ از نظر گریلایی چه چیزی را ثابت کرد؟ هیچ قدرتی نمی‌تواند مبارزی را که در امتداد خط آپویی آموزش دیده و سازماندهی شده است، که شجاعت و فداکاری می‌کند و با آگاهی و باور در این امر شرکت می‌کند، متوقف کند. هیچ قدرتی وجود ندارد که بتواند از آن جلوگیری کند. هیچ دشمنی وجود ندارد که چنین نیرویی نتواند به آن ضربه بزند و یا نتواند شکست دهد. هیچ پیروزی وجود ندارد که او نتواند کسب کند. همیشه قدرت پیروزی است. آن را ثابت کرد. خط‌مشی را برای گریلا توسعه داد. او خطی را که رهبر آپو می‌گفت: «بزرگترین تکنولوژی انسان است» را اجرا کرد. آشکار کرد که این گفته به چه معناست. البته این جنگ گریلای حرفه‌ای پیشاهنگ است. رهایی با این حاصل نمی‌شود، آزادی با این حاصل نمی‌شود. ممکن است سیاست تغییر کند، ساختارهای سیاسی جدید توسعه یابد، اما جامعه همیشه به امنیت نیاز دارد. دفاع لازم است. رهبر آپو گفت: 'هیچ گل رُزی بدون خار وجود ندارد. 'او نظریه گل رز را معرفی کرد. اگر می‌خواهی گل رز باشی، یک طرفش خار خواهد بود. برای اینکه مثل گل رز زیبا بمانید، باید خارهایی داشته باشی که به دست‌هایی که به سوی شما دراز شوند، فرو برود!

«هدف ما خوددفاعی اجتماعی است»

اگر قرار است آزادانه زندگی کنید، همیشه باید قدرت دفاعی برای مقاومت در برابر موقعیت‌هایی که به زندگی آزاد شما حمله می‌کند، داشته باشید. شما موقعیت دفاعی خواهید داشت، آگاهی خواهید داشت، سازمان خواهید داشت، تجهیزات لازم را خواهید داشت، عملیات خواهید داشت. ما می‌گوییم خوددفاعی، شما از خود دفاع خواهید کرد. شما امنیت خود را تضمین خواهید کرد، امنیت ارائه شده توسط دیگران، امنیت واقعی را تشکیل نمی‌دهد و آزادی به همراه نمی‌آورد. اسمش خوددفاعی نیست. چنین دفاعی از جامعه به ویژه در میان زنان و جوانان باید توسعه یابد. در این رابطه ما هنوز در ابتدای کار هستیم. کاستی‌ها زیاد است. در واقع، هدف گریلا ایجاد یک ارتش منظم در امتداد خط‌مشی یک دولت-ملت بود. او پیشگام آن خواهد بود، اکنون هدفش ایجاد دفاع اجتماعی گریلایی با پارادایم جامعه دموکراتیک، اکولوژیکی و آزادی‌خواهانه زنان است. واقعاً هدفش تبدیل مردم به ارتش خوددفاعی است. هدف آن ایجاد واقعیت مردمی است که از خود دفاع می‌کنند و برای خوددفاعی می‌جنگند. خط دفاعی مدرنیته دموکراتیک بر این اساس است.

همه باید از عملیات TUSAŞ درس بیاموزند و ببینند که نمی‌توانند به کوردها ضربه بزنند

حالا در مورد بحث‌های سیاسی عملیات TUSAŞ چیزی نگوییم. ما هنوز در مورد آن مسائل سیاسی بحث می‌کنیم. بسیاری از محافل به شیوه خود در مورد آن بحث می‌کنند، اما می‌توان گفت تا زمانی که به اصطلاح مسئله کورد، یعنی تا زمانی که ذهنیت، سیاست و هجمه‌ای وجود داشته باشد که ترکیه و دولت ترکیه با نادیده گرفتن کوردها در صدد نابودی آن هستند؛ چنین مقاومت‌هایی وجود خواهد داشت. همه باید این را بدانند، نشان داد، ثابت کرد، هیچکس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. امروز اتفاق می‌افتد، فردا هم اتفاق خواهد افتاد، فلانی انجام می‌دهد، و دیگری انجام می‌دهد، اما قطعاً این کار را می‌کند. هر کوردی برای موجودیت، برای آزاد زیستن باید این کار را بکند، اکنون این آگاهی را به دست آورده است. به همین دلیل است که به حاشیه بردن آن هیچ فایده‌ای ندارد. در واقع او راه درست را به همه نشان داد. او خطر را آشکار کرد. گفت اگر می‌خواهی از خطر خارج شوی، جدی باش، برخوردی صحیح داشته باش، مسئله را حل کن. وی فاش کرد که راه‌حلی جز قدرت راه‌حل رهبر آپو برای کوردها، جامعه ترکیه یا دولت ترکیه وجود ندارد. جدای از آن نشان داد و فاش کرد که آنچه به عنوان راه‌حل نشان داده شد یک فاجعه است. این یک واقعیت است. همه باید از این موضوع درس بگیرند، یک فرد باهوش درس می‌آموزد و می‌داند چگونه از ضرر و زیان جلوگیری کند. آنها که چیزها را به حاشیه می‌کشند، آنها که سعی می‌کنند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند ... زمان آنها تمام شده است. گرز را گرفته بودند، گرز قدرت و دولت را. آنها همچنین از جهان حمایت دریافت کردند. می‌گفتند که ما همانطور که می‌خواستیم به کوردها ضربه زدیم و می‌زنیم. اکنون نیز فکر می‌کنند که وقتش رسیده است. آنها احمق هستند! آن دوران گذشته است. اگر بخواهند این کار را بکنند، چنان بلایی سرشان می‌آید که حتی ندانند چه اتفاقی افتاده و از کجا ضربه خورده‌اند. بنابراین، از نظر سیاسی، تنها چیزی که می‌توانیم بگوییم این است که همه را به عقل سلیم فرابخوانیم.

شما باید یک مبارز باشید نه یک شاکی

*دولت‌ها، به ویژه دولت ترکیه، زنان و جوانان را شاید بیش از هر زمان دیگری با روش‌های جنگ فیزیکی، روحی، عاطفی، فکری و روانی هدف قرار می‌دهند. رهبر آپو می‌گوید 'ما با جوانی شروع کردیم و با جوانی پیروز خواهیم شد. 'ما همچنین پ‌ک‌ک را حزبی بر اساس آزادی زنان تعریف می‌کنیم. نقش زنان و جوانان در پ‌ک‌ک چیست؟ دلایل حملات علیه زنان و جوانان کورد چیست و چه نوع مبارزه‌ای باید با این حملات صورت گیرد؟

پ‌ک‌ک حزب زنان است. پ‌ک‌ک حزب جوانان است. این جنبش در واقع به عنوان یک جنبش جوانان روشنفکر ظهور کرد. از جنبش جوانان روشنفکر به سوی تکوین حزب رفت. جنبش کارگری، دهقانی و زحمتکشان همواره توسط جوانان روشنفکر رهبری شده است. این زنان بودند که خود را در عمل به عنوان اساسی‌ترین نیروی مبارز رهبری سازماندهی و اجرا کردند که به این مبارزه، خط ایدئولوژیک بخشیدند. بنابراین، اگرچه از ابتدا به عنوان یک جنبش آزادیبخش ملی، یک حزب طبقه کارگر، یک جنبش مردمی تعریف شده بود، اما تبدیل به جنبشی مبتنی بر جوانان و زنان شد که توسط آنها سازماندهی، تغذیه و اجرا شد.

از سوی دیگر، در پارادایم جدید، نقش و وظیفه راهبردی به زنان و جوانان داده شد. قبلا نیز مشارکت زنان و جوانان مؤثر بود، اما با پارادایم جدید، دو نیروی پیشرو، نیروی پیشاهنگ انقلاب، نیروی پیشاهنگ انقلاب حقیقت، نیروی پیشرو انقلاب ذهنیت و سبک زندگی، زنان و جوانان هستند. آنها یک جنبش جناحی نیستند. آنها سازمان فرعی انقلاب و حزب نیستند. برعکس، آنها اساس و پیشگام هستند. آنها همه جا هستند، انواع کارها را انجام می‌دهند. چرا؟ زیرا پ‌ک‌ک با پارادایم جدیدی انقلاب آزادی زنان را اساس انقلاب خود می‌داند. ایجاد یک زندگی آزاد و جامعه دموکراتیک مبتنی بر آزادی زنان را در نظر گرفته است. خط آزادی زن، ویژگی‌های آزادی مشخصه‌های زندگی آزاد است. پیشاهنگی ایدئولوژیکی اساسی، خط ایدئولوژیک است. آزادی زنان فقط یک نیروی تأثیرگذار نیست، بلکه در موقعیتی تعیین‌کننده قرار دارد.

جوانان نمایانگر بخش اجتماعی هستند که بیش از هر بخشی برای زندگی کمونال دموکراتیک و فردی آزاد بودن مساعد هستند. جوان به قشری از جامعه اطلاق می‌شود که از نظر فکری، رفتاری و سبک زندگی در این رویدادهای حاکمیتی و دولتی و استثماری شرکت نمی‌کند. بنابراین، وضعیت روحی، وضعیت عاطفی و فکری آن به خط فرد آزاد و کمون دموکراتیک نزدیک‌ترین است که این قدرت را به راحتی می‌آموزد، جذب می‌کند، می‌پذیرد و اجرا می‌کند. خط کمون فردی آزاد و دموکراتیک توسط جوانان در سطح پیشاهنگی انجام می‌شود. کادرهایش را از جوانان تغذیه می‌کند. توده‌ی خود را به عنوان پیشگام همراه با زنان در جوانان می‌یابد. اینگونه است که پیشاهنگی پدیدار می‌شود. آگاهی روحیه جوانان، استانداردهای زندگی واضح‌ترین و نزدیکترین حالت به استانداردهای فرد آزاد و کمون دموکراتیک است. زنان و جوانان نیروی پیشرو هستند. نواقص و کاستی‌هایی در این زمینه وجود دارد. در فهم کاستی‌هایی وجود دارد، اما ممکن است در تعریف و اجرای آن در عمل، کمبودها و اشتباهاتی وجود داشته باشد. او را پیشگام می‌نامند، ولی او خود را در حاشیه مانند یک جناح جدا می‌بیند. خود را خودویژه می‌بیند، ولی خود را جداگانه می‌بیند. چنین رویکردهایی ممکن است ظهور کنند. اینها نشان‌دهنده عدم درک کافی و عدم پراکتیک صحیح است. باید بر اینها غلبه کرد. باید خودش عموم باشد، از آن خود بداند، پیشگام خود اوست. لازم است جوانان و زنان اینگونه از جنبش صیانت کنند.

اکنون که شرایط این گونه است، قابل درک است که نیروهای فاشیست، قدرت‌گرا، نظام استعمارگر، نسل‌کشی و سازوکار جنگ ویژه، جوانان و زنان را هدف قرار داده و ابتدا آنها را مورد حمله قرار می‌دهند. می‌خواهد آنها را از بین ببرد، می‌خواهد به آنها ضربه بزند. کسی پیشگام انقلاب، نیروی اصلی، سازنده و مجری جنبش خواهد بود، اما ذهنیت و نظام فاشیستی، استعمارگر، نسل‌کشی به او حمله نکند... او پیشگام، شجاع‌ترین و فداکارترین است، کسی است که بیش از همه مبارزه می‌کند؛ بنابراین نیرویی است که بیش از هر کسی مورد هدف و حمله دشمن قرار می‌گیرد. به همین دلیل است که جنگ ویژه جوانان و زنان را هدف قرار می‌دهد. اگر جوانان و زنان را تضعیف کند، آنها را ناکارآمد کند، درک آنها را مخدوش کند، با احساسات آنها بازی کند، مانع مشارکت آنها شود، و اگر نتواند آنها را جذب خود کند، آنها را از سازماندهی توده‌ای حذف کرده و جنبش جوانان و زنان را تضعیف کند، آنگاه ضعیف و محدود می‌شود. انقلاب آزادی منجر به انحلال خواهد شد. در حملات خود برای نابودی و انحلال پ‌ک‌ک تا حدی که به جوانان و زنان حمله کند موفق خواهد بود. عاملان سیستم جنگ ویژه این را به خوبی می‌دانند. به همین دلیل بیشتر به زنان و جوانان و کودکان حمله می‌کنند و آنها را به قتل می‌رسانند.

آنها می‌گفتند که میزان تجاوز جنسی یک در هشت بوده است. آمار می‌دادند. مثلاً از قتل ۸ هزار و خرده‌ای کودک خبر می‌دهند. ۱-۲ مورد از آنها در مطبوعات گزارش شد. یک سیستم دولتی وجود دارد که فرزندان خود را به قتل می‌رساند. مثل عصر جاهلیت! زنده به گورشان می‌کنند! آنها را دفن می‌کنند، آنها را به قتل می‌رسانند. اینها قتل‌عام فیزیکی است، قتل‌عام روحی، قتل‌عام عاطفی و قتل‌عام فکری نیز وجود دارد. کجا و چگونه از آن کودکانی که ربوده‌اند استفاده می‌کنند؟ اصلا معلوم نیست. همه اینها قتل‌عام هستند.

بنابراین، توجه کنیم؛ هیچ موجود زنده‌ای به اندازه ذهنیت قدرت، فاشیست، استعمار، نسل‌کشی و سیاست نظام مدرنیته سرمایه‌داری با آینده خود، با نسل خود یا فرزندان خود دشمنی ندارد. در حالی که او باید بیش از همه از آنها محافظت و مراقبت کند، حتی اگر این را در کلمات بگوید اما در عمل برعکس آن را انجام می‌دهد. یک دیوانگی کاملا قتل‌عام‌گر! به این درجه رسیده است. نظام مدرنیته سرمایه‌داری جامعه‌ستیز به این درجه رسیده است. به ویژه، شاخه‌های فاشیستی، استعمارگر و نسل‌کشی آن در سطحی بسیار نفرت‌انگیز، منفور، قاتل و متجاوزتر هستند. غیرقابل زیستن یعنی همین. تخریب جامعه و طبیعت غیر قابل تحمل شده است. بنابراین همخ به وضعیتی افتاده‌اند که نمی‌توانند به زندگی‌شان ادامه دهند. همه از بینی نفس می‌کشند. می‌گویند چاقو به استخوان رسیده است، اما در واقع استخوان را بریده، گلو را بریده و چیزی نمانده که قطع شود! به این سطح رسیده است.

ما باید این حقایق را ببینیم و فعالانه و آگاهانه با آنها مبارزه کنیم. ما نباید شکایت کنیم، نباید گلایه کنیم. باید دشمن را دشمن دید، شناخت و درک کرد و قدرت مبارزه با آن را نشان داد. این رویکردها، سبک‌ها و نگرش‌های شاکی، شکایت‌گر نیز بد و خطرناک هستند. ذهنیت و نظام استعمارگر و نسل‌کشی مانع از توسعه این کشتارها نمی‌شود، بلکه زمینه‌ساز آن نیز می‌شود. او قطعا نمی‌تواند از وضعیت زمینه‌ساز بودن رهایی یابد. به خصوص زنان و جوانان نباید بپرسند که چرا با ما این کار را می‌کنند یا چرا با کودکان این کار را می‌کنند. آنها باید با پرسیدن 'چگونه از شر این خلاص شویم؟' خود را به نیرویی برای نجات تبدیل کنند؟ آنها باید به سطحی از آگاهی و سازماندهی برسند که قدرت رهایی باشد. نباید بگویند که ممکن نیست. این امکان‌پذیر است. به شرطی که آن را بخواهند و برای آن سخت کار کنند. این چیزی است که پ‌ک‌ک به ما آموخت. رهبر آپو این را آموزش داد. ما دیدیم که این کار امکان‌پذیر است. بنابراین، ما نیاز به افزایش آگاهی، سازماندهی و مبارزه در مورد این مسائل داریم.

«جستجو در جوامع ادامه دارد، رهبر آپو راه رهایی را نشان داد»

*می‌بینیم که پ‌ک‌ک مرکز جذب مبارزات انترناسیونالیستی در کوردستان در قرن بیست و یکم است. در گذشته نمونه‌هایی مانند فلسطین و کوبا وجود داشت اما امروز تنها منطقه‌ای که چنین جریانی در آن رخ می‌دهد کوردستان است. این وضعیت به چه معناست؟ پ‌ک‌ک و رهبر آپو چگونه توانستند از مرزها عبور کنند؟ این تحول چه اهمیتی برای انقلاب کوردستان دارد؟

سطح جستجوگری در دنیا کم نشده است. زندگی عادی نیست، برعکس آینده جامعه و طبیعت در خطر است. زمین در خطر است. رهبر آپو گفت: 'سرطانی‌شدن'. مدرنیته سرمایه‌داری سرطانی شده و طبیعت، جامعه و زمین را تهدید می‌کند. در این زمینه هیچکس از زندگی خود راضی نیست. همه تحت ظلم، استثمار و آزار و اذیت هستند: زنان، جوانان، کارگران، زحمتکشان و مردم. در آفریقا، آمریکا، آسیا، خاورمیانه، اروپا؛ همه جا اینگونه هستند.

از این نظر، جستجوهای جدیدی وجود دارد، مردم به طور گسترده به دنبال نجات از این وضعیت هستند. جستجوی رهایی در این میان به پایان نرسیده است. روی این موضوع مکث شد. چرا؟ سوسیالیسم واقعی (رئال) که آنها آن را ناجی خود می‌دیدند منحل شد. امید آنها شکسته شد و در آنجا هم نتوانستند به موفقیت برسند. آنها این سؤال را مطرح کردند که 'عجبا'. اگر این نیز نباشد پس چطور خواهد شد؟ اما ۳۰ سال از آن گذشت، انتقادها توسعه یافت، ایده‌های جدیدی پدید آمد. نظریه‌های جدیدی توسعه یافته است. بسیاری از فیلسوفان، روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان فکر کردند، تمرکز کردند و نوشتند. البته رهبر آپو جامع‌ترین آن را توسعه داد. با یک تغییر پارادایم رادیکال. او تز تاریخی جدیدی را در راستای تمدن دموکراتیک تعریف کرد. او مدرنیته کنونی خود را مدرنیته دموکراتیک تعریف نمود. او تمدن دموکراتیک را در مقابل قدرت و تمدن دولت‌گرا و مدرنیته دموکراتیک را در برابر مدرنیته سرمایه‌داری تعریف کرد. او راه رهایی را برای همه ستمدیدگان نشان داد.

می‌خواهم موارد زیر را به شما بگویم؛ اندیشه‌های آپویی، ایده آزادی، ایده وجود کوردها در برابر استعمار و نسل‌کشی، وقتی با شجاعت، فداکاری و شهامت بیان می‌شد، همه را تحت تأثیر قرار می‌داد. در کوردستان، جوانان، به ویژه جوانانی که تازه هوشیار بودند، در دانشگاه‌ها، دبیرستان‌ها و خیابان‌ها بر زنان تأثیر می‌گذاشت. کارگران و زحمتکشان را به شدت تحت تاثیر قرار داد. پ‌ک‌ک بر این اساس رشد کرد و اندیشه آپویی از اینجا قوت گرفت. پ‌ک‌ک در سال ۱۹۷۶ ظهور کرد و در سال ۱۹۷۸ به حزب تبدیل شد. تقریباً در سال ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ قیام به پا می‌کرد. به درجه‌ای رسید که جامعه را به قیام وادارد. او انقلاب‌های زیادی را تحت پیشاهنگی گریلا‌ها علیه فاشیسم ۱۲ سپتامبر به وجود آورد، قیام کرد. هنگامی که واحدهای کوچک گریلایی از کوه‌ها برای مبارزه با دشمن حرکت کردند، زمانی که به جامعه رسیدند توسط دهقانان پذیرفته شدند. وضعیت کنونی جهان از نظر جستجو و خطری که با آن مواجه است کمی شبیه دهه ۱۹۷۰ کوردستان است. همه در جستجوی رهایی هستند. بنابراین، این تلاش تمام نشده است. انترناسیونالیسم به عنوان یک مفهوم معنای خود را از دست نداده است. در این زمینه تضعیفی وجود ندارد.

چرا می‌گویند مثل سابق نسبت به جنبش‌های مختلف همبستگی وجود ندارد، کاهش دارد. دلیل این امر را باید در هدف آن جنبش‌ها جستجو کرد. باید در پارادایم آن جستجو کرد. یعنی در گذشته می‌گفتند ناسیونالیسم ستمدیدگان و ناسیونالیسم ظالمان یکی نیست، ناسیونالیسم ظالمان از هر نوع حقی برخوردار است. رهبر آپو این را تغییر داد. بنابراین مردم از آن حمایت کردند. ویتنام، کوبا، فلسطین. و آنهم به صورت بسیار شدید. اما از آنجا چه نتیجه‌ای به بار آمد؟ ویتنام اکنون در تماس نزدیک با آلمان است، مانند ترکیه، آنها ویتنامی‌ها را برای کار به عنوان خدمتکار به آلمان می‌فرستند. به عبارت دیگر، فلسطین حتی نتوانست از حمایت اعراب برخوردار شود. او در درون خودش متلاشی شده بود. آنها نتوانستند نتیجه‌ای را که حامیان انترناسیونالیست در نظر داشتند به دست آورند. برعکس آن چرخیدند، مدتی هیجان دادند، گفتند استقلال، آزادی، رهایی، اما پارادایمی که بر اساس آن بود، ایدئولوژی دولت-ملتی که دنبال می‌کردند، آنها را به استقلال و آزادی نرساند. نجات نداد. اکنون تنها نیرویی که می‌تواند به این مهم دست یابد، جنبش آپویی و تحولات کوردستان است. عملی شدنی که در شمال شرق سوریه است. پ‌ک‌ک تنها جنبش باقی مانده است که در عمل به آنچه هدف و آرمان خود قرار داده است دست یافته است و بنابراین فکر و عمل، تئوری و عمل یکسانی دارد. هر چه می‌گوید انجام می‌دهد، هر کاری را که انجام می‌دهد می‌گوید. طبق آنچه می‌گوید زندگی می‌کند و کار می‌کند. انسان‌ها در سراسر جهان این را می‌بینند.

ادامه دارد...