مصطفی کاراسو، عضو شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (کجک) با بیان اینکه اظهارات سیپیتی از جمله «اگر نقض حقوق بشر در امرالی وجود دارد، دادگاه حقوق بشر اروپا مسئول است» در واقع نشان از تحت فشار قرار گرفتن آن است، گفت: «ما باید با مبارزه، موضع و صیانتمان چنان فشار عمومی را ایجاد کنیم که دادگاه حقوق بشر اروپا، سیپیتی را تحت فشار قرار دهیم. اگر بیش از حد افشا شوند و به جایی برسد که دلایل وجودیشان را زیر سوال ببرد، البته موضع آنها متفاوت خواهد بود. در این راستا ما باید کارزار رهبری را توسعه دهیم.»
کاراسو خاطرنشان کرد: «اول ماه می ۲۰۲۴ را باید آغاز دورهای دانست که در آن ۱۲ سپتامبر کاملا کنار گذاشته شد و شکست خورد و بر این اساس، مردم کورد، مردم ترکیه، کارگران و زنان مبارزات خود را برای آزادی و دموکراسی افزایش دادند. از همه مردم کورد میخواهم که میدانهای اول ماه می را پر کنند و در کنار مردم ترکیه، کارگران، زحمتکشان و زنان مبارزه را افزایش دهند.»
مصطفی کاراسو، عضو شورای اجرایی کجک در برنامه تلویزیونی مدیا هابَر که در آن حضور داشت، مباحث روز را ارزیابی کرد. متن کامل ارزیابیها به شرح زیر است؛
«۹ سال است که انزوای کامل علیه رهبری وجود دارد. ملاقاتها گاه و بیگاهی وجود داشت، اما اساساً نه سال است که انزوای سنگینی وجود داشته است. در واقع در این ۲۵ سال انزوای شدید اجرا شد. یک دوره مذاکره با رهبری تجربه شد. شاید مثل یک مذاکره بود، اما به هر حال دولت ترکیه چنین رویکردی برای مذاکره نداشت. این فاش شد. ما نیز در جریان آن روند بودیم.
اگر انزوای علیه رهبری در این سطح اجرا میشود، مسلماً اروپا مسئول آن است. رهبری قبلاً در جلسه اول گفته بود که دادگاه حقوق بشر اروپا مسئول است، شورای اروپا مسئول است و سیپیتی مسئول است. آنها این نظم را برقرار کردهاند. این نظام در واقع نظامی بود که بین اروپا، آمریکا و ترکیه ایجاد شد. زیرا اروپا و آمریکا بودند که رهبر آپو را به ترکیه تحویل دادند. ترکیه هیچ تلاشی برای به اسارت گرفتن رهبر آپو نکرد. اگر نگرش اتحادیه اروپا یا رویکرد آمریکا نمیبود، ترکیه هیچ کاری نمیتوانست بکند. رهبر آپو در واقع توسط اعضای پارلمان اروپا و پارلمان یونان دعوت شده بود. رهبر آپو نیز با این ایده اینکه، "من نمیدانم آیا میتوانم راهحل سیاسی در اروپا پیدا کنم." به یونان و سپس به ایتالیا رفت. او میخواست به اروپا برود، میخواست آنجا بماند، اما اروپا قبول نکرد. او حتی قوانین خودش را هم اجرا نکرد. از منظر رهبر آپو، محاکمه آلمان موضوع بحث بود، اما شکایتی نکرد. با این حال، او باید شکایت میکرد. درخواست رهبر آپو برای پناهندگی سیاسی نیز پذیرفته نشد. هزاران نفر از هواداران و حامیان پکک از حقوق پناهندگان سیاسی در اروپا برخوردار شدند. اما رهبر آپو رفت، به رهبر آپو ندادند.
بیانیهها نشان میدهد که سیپیتی تحت فشار است
آمریکا در واقع در دستگیری رهبر آپو و تحویل او به ترکیه نقش اصلی را ایفا کرد. به نوعی به ترکیه گفتند که چنین نظامی داشته باشد. پس آنها خواهان اجرای این نظام شدند. چنین نظمی برقرار شد. از این نظر اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا مسئول مستقیم این نظام هستند. آنها نیز مسئول این انزوا و سیاستی هستند که ۲۵ سال در امرالی شکل گرفته است.
سیپیتی بیانیهای داد و عمر اوجالان و وکلای رهبر خلق کورد نیز در آنجا حضور داشتند. سپس سیپیتی تحت فشار قرار گرفت و مجبور شد بیانیهای بدهد. حتی مصاحبه هم کرد. این در واقع نشان میدهد که سیپیتی تحت فشار قرار گرفته است. اظهاراتشان مبنی بر اینکه، «ما نمیتوانیم توضیح دهیم. اگر ترکیه تایید کند، توضیح میدهیم» یا «اگر نقض حقوق بشر در امرالی باشد، دادگاه حقوق بشر اروپا در قبال آن مسئول است»، در واقع نشان میدهد که آنها روزهای سختی را میگذرانند.
رویکرد دادگاه حقوق بشر اروپا نیز در راستای منافع دولتها است. وقتی پای منافع سیاسی به میان میآید، مسائل حقوق بشر، قانون و عدالت متوقف میشود. به خصوص در مورد مسئله کورد، منافع صرفاً سیاسی مطرح میشود. روزگاری یک نویسنده و روزنامهنگار اروپایی کتابی به نام «کوردهای بدون وکیل» نوشت. منظور او کوردهای بیخانمان بود. از این نظر، نکته مهم در اینجا افزایش فشار عمومی است. بسیار خوب، میتوان با سیپیتی مبارزه قانونی کرد، اما برای اینکه به نتیجه برسیم، باید بیشتر متعهد باشیم که از رهبری صیانت بعمل آوریم. ما باید کمپین آزادی برای رهبری را بیشتر ارتقا دهیم. اگر این کار را انجام دهیم نتیجه میگیریم. در غیر این صورت فقط با فراخوان یا گفتن اینکه چرا این کار را نمیکنید امکانپذیر نخواهد بود؟ در این راستا ما باید با مبارزه، موضع و صیانتمان چنان فشار عمومی را ایجاد کنیم که دادگاه حقوق بشر اروپا، سیپیتی را تحت فشار قرار دهیم. اگر بیش از حد افشا شوند و به جایی برسد که دلایل وجودیشان را زیر سوال ببرد، البته موضع آنها متفاوت خواهد بود. در این راستا ما باید کارزار رهبری را توسعه دهیم.
نگهداشتن رهبری که به شدت مورد صیانت زنان قرار دارد، دشوار است
واقعا صیانت وسیعی در سطح دنیا وجود دارد. صیانت زیادی وجود دارد. صیانت از رهبری بیش از پیش رشد خواهد کرد. این را باید باور کرد و توسعه داد. زنان حتی بیشتر از رهبری صیانت خواهند کرد. زیرا زنان در سراسر جهان این را میبینند. رهبر آپو با اندیشه، فلسفه، نظریه و رویکرد خود تاریخ واقعی زن را آشکار میکند. موضع مبارزاتیاش را آشکار میکند. این خطمشی آزادی زنان را آشکار میکند. این سیستم مردانه را به طور کامل فاش میکند. از این حیث، زنان بیش از پیش از رهبر آپو صیانت خواهند کرد. این را به راحتی میتوانم بگویم. واقعاً نگهداشتن واقعیت رهبری که زنان به این شدت مورد صیانت قرار میدهند در زندان، بسیار سخت است. شکستن فشارها و زنجیرهای علیه رهبری نیز با صیانت زنان امکانپذیر است. بدون شک همه بشریت از وی صیانت میکنند، اما زنان بیشتر از همه از وی صیانت میکنند و خواهند کرد. زیرا زنان با موضعگیریشان در طول تاریخ اقتدار و قدرت نشدهاند. از آنجایی که آنها نیروی اصلی استثمار و سرکوب نیستند، وظیفهشناستر، عادل و منصفانهتر هستند. از این نظر، از رهبر آپو صیانت بیشتری بعمل خواهند آورد.
صیانت از رهبری مسئلهی تمام بشریت است
این صیانت تمام بشریت را در بر خواهد گرفت. سپس سیپیتی قطعا موضع درستی را اتخاذ خواهد کرد. دادگاه حقوق بشر اروپا نیز نقش خود را ایفا میکند و یا نقش خود را به خاطر میآورد. و رهبر آپو نیز با چنین مبارزهای آزاد خواهد شد.
در این راستا همه نیروها و مردم دموکراتیک به ویژه کوردها نیاز صیانت نمودن از رهبری دارند. صیانت از رهبری تنها مسئلهی مردم کورد نیست، بلکه مسئلهی نیروهای دموکراتیک و تمام بشریت است. زیرا رهبر آپو رهبری است که با افکار خود به همه بشریت خدمت میکند، برای آزادی همه بشریت و زندگی دموکراتیک کار میکند و بنابراین این را با زندگی و نگرش خود نشان میدهد. ما معتقدیم که این رهبری بیشتر مورد صیانت قرار میگیرد و آزاد خواهد شد.
شهدای ما الگو و راهگشا هستند
ماه می شهدای، در شخص حقی کارَر ماه شهدای ماست. از طرفی شهادتهای بسیار مهمی هم در ماه می اتفاق افتاد. روز ۲ می، روز شهادت مهمت کاراسونگور و ابراهیم بیلگین است. ۶ می، دَنیز گَزمیش، حسین اینان و یوسف اصلان اعدام شدند. اعدام چهار انقلابی توسط ایران در روز ۹ می است. شهادت شهید مزگین روز ۱۱ می است. شهادت لیلا قاسم و یارانش روز ۱۴ می است. شهادت حقی کارَر و ابراهیم کایپاککایا روز ۱۸ می است. روز ۱۷ می، روز شهادت فرهاد کورتای، اشرف آینَت، محمود زنگین و نجمی اونَر است که به عنوان چهارها از آنها یاد میشود. روز ۲۷ می رفیقمان قاسم اَنگین به شهادت رسید. روز ۳۱ می سینان جَمگیل و رفقایش به شهادت رسیدند. همچنین شهادت رفیق دنیز اهل دوغوبَیازیت است که اخیرا در ۳۱ می در کنار ما به شهادت رسید. یاد همه این شهدای انقلابی را با سپاس و احترام گرامی میدارم.
ما پیوسته مبارزه را با شهدا توسعه دادهایم. شهدا و ایثارگران ما راه مبارزه را هموار کردند. زیرا مبارزه ما در شرایط بسیار سخت ادامه دارد. از آنجایی که این مبارزه در شرایط بسیار دشوار انجام میشود، مبارزه تنها با فداکاری و فدا کردن جانشان میتواند توسعه یابد. موانع مبارزه در حال رفع شدن است. از این جهت شهدا جایگاه بسیار مهمی در مبارزات آزادی دارند. آنها الگو و راهگشا هستند. آنها کسانی نیستند که در هر جنگ معلومی جان خود را از دست دادهاند. آنها مبارزه مردم کورد برای آزادی را با اهدای جان خود در منطقهای مانند خاورمیانه در برابر یک استعمار بسیار خشن و نسلکش توسعه دادند. آنها بر موانع غلبه کردند. در این راستا باید به درستی به واقعیت شهدای مبارزه مردم کورد برای آزادی پی برد و بها داد.
پکک با شهدا پابرجاست
ما باید جنبههای ایدئولوژیکی، سیاسی، اخلاقی و وجدانی شهدا و اشتیاق آنها به آزادی را به خوبی به خاطر بسپاریم. اگر ماه شهدا را اینگونه به یاد بیاوریم، واقعاً میتوانیم به شهدا معنا ببخشیم. اگر شهدا را درک کنیم مبارزهای بزرگی را انجام میدهیم. رفقای ما، ساختار تشکیلاتی ما، سازمان ما و در کل مردم ما که شهدایمان را درک میکنند، مبارزه بزرگی انجام خواهند داد و بر همه موانع غلبه خواهند کرد.
مبارزه ما چیزی است که در جهان بیسابقه است. البته مبارزات ایثارگرانه در کشورهای دیگر دیده شده است، اما در کشور ما مبارزه همیشه پابرجاست. ما در حال مبارزه معمولی نیستیم. ما در حال مبارزهای هستیم که کاملاً مبتنی بر ایثارگری است. این فداکاری نیز بسیار آگاهانه است. از این نظر، فداکاریهای انجام شده همیشه باعث پیشرفت میشود. راه را برای مبارزه ما هموار میکند. رهبری در این زمینه میگویند «پکک حزب شهداست». چون پکک با شهدا پابرجاست. مبارزه ما بدون شهدای ما و مبارزه شهدا نمیتوانست پیشرفت کند. به همین مناسبت یاد و خاطره همه شهدای خود از جمله همه شهدای ماه می را با سپاس و احترام گرامی میدارم.
در بنیان ۱ می اعدام رهبران کارگری وجود دارد
اول ماه می یک روز واقعا مهم است. احتمالا امروز تنها روزی است که همه مردم و همه خلقهای جهان آن را جشن میگیرند. این روز مبارزه مشترک بشریت، یک جشن مشترک و روزی است که دارای ارزشهای مشترک است. در حین ارزیابی اول ماه می، باید به خوبی ببینیم که ارزشهای ذاتی آن برای بشریت و آینده چه معنایی دارد. زیرا تمام بشریت آن را پذیرفته است.
۱ می ۱۸۹۹ به عنوان روز جشن و روز مبارزه در انترناسیونال دوم پذیرفته شده است. از آن زمان در سراسر جهان جشن گرفته شده است. اما در آغاز یک مبارزه وجود دارد. یک مقاومت کارگری بود که در سال ۱۸۸۶ شروع شد، برای ۸ ساعت کار. سپس، در سال ۱۸۸۷، حوادث تشدید میشود. پس از این دوره مقاومت، ۴ رهبر کارگری اعدام میشوند. اساس اول ماه می اعدام ۴ تن از این رهبران کارگری است.
از آن روز به بعد، کارگران در حال حاضر شیفت ۸ ساعته دارند. و به روز مبارزه با استثمار و ظلم مبدل میشود. در واقع در سال ۱۸۹۹ جشن گرفته شد. از آن زمان، مبارزات بزرگی در سراسر جهان - از جمله ترکیه - در روز اول ماه می رخ داده است و بهای زیادی پرداخت شده است. هر روز اول ماه می، احساسات کارگران برای رهایی از مدرنیته سرمایهداری، استثمار و ستم افزایش یافت. هر روز اول ماه می شور و شوق آزادی، استقلال، شور مبارزه با استثمار، اشتیاق به حقوق، عدالت و اتحاد و در نتیجه مبارزه همه کارگران و زحمتکشان و همچنین مبارزه همه جوامعی را که با ظلم و ستم مبارزه میکنند، شعلهور میکند. اول ماه می چنین روزی است.
در ترکیه، اول ماه می از روز اول تا امروز با روحیه مبارزه برگزار میشود. دولت ترکیه زمانی آن را جشنواره بهار نامید، اما البته آنها نتوانستند این را بقبولانند. بالاخره اول ماه می به روز کارگر و زحمتکشان مبدل شد.
اول ماه می همیشه روز مبارزه بوده است
من در میانه حوادث ترکیه در ۱ می ۱۹۷۷ بودم که ۳۴ کارگر و زحمتکش قتلعام شدند. ما درست در کنار پیکر واقع در میدان تقسیم بودیم که آن حملات رخ داد. از آنجایی که دقیقاً در میانه راه بودیم، مجروحان و کشتهشدگان را سوار تاکسیها و وانتهای کوچک کرده و روانه بیمارستان کردیم.
پس از آن ممنوع شد، اما با وجود این، پس از (کودتای نظامی) ۱۲ سپتامبر مقاومت در روزهای اول ماه می به اشکال مختلف صورت گرفت. افرادی بودند که دوباره به قتل رسیدند. از این نظر، اول ماه می همواره روز مبارزه در ترکیه بوده است.
اول ماه می را باید به عنوان جشن سوسیالیسم یا روز سوسیالیسم نیز در نظر گرفت. روزی است که مبارزه برای سوسیالیسم علیه فردگرایی و استثمار سرمایهداری، مبارزه برای تحقق سوسیالیسم و آرمان شهر سوسیالیسم بیان میشود. اول ماه می را باید اینطور فهمید. اول ماه می با مبارزهای که ۱۲۵ سال در جریان است، واقعاً به چنین روزی مبدل شده است. البته امروز در اول ماه می باید درک سوسیالیسم را در جامعه گسترش داد و تعمیق بخشید و با رویکردی به آن نزدیک شد که آگاهی، برنامه و مبارزه آن را بیشتر توسعه دهد.
اول ماه می روزی است که مبارزه مشترک مردم کورد در آن شکل گرفت
اول ماه می روزی است در مورد چگونگی مبارزه برای سوسیالیسم دموکراتیک علیه سرمایهداری و چگونگی تحقق سوسیالیسم. همچنین باید آن را روزی دانست که در آن بحث شد، آرزویش، ادعایش، برنامهاش، خط ایدئولوژیک – نظریاش به درستی آشکار شد. از این حیث، اول ماه می را نه تنها باید همبستگی، میدان رفتن و شعار دادن دانست، بلکه باید آن را تجدید آگاهی، رفع کمبودها و توسعه درک درست مبارزه دانست.
ما اول می را اینگونه درک میکنیم. البته از دیدگاه ما، اول ماه می را نیز روزی میبینیم که با مبارزات مشترک مردم ترکیه و کوردها شکل گرفته است. در واقع، انقلابیون، دموکراتها و سوسیالیستها در ترکیه همیشه آرزوی این را داشتهاند. آنها درک توسعه مبارزات مشترک خلق کورد و مردم ترکیه را داشتند. این اول ماه می نیز مهم است.
نیروهای دموکراسی و کارگری در ترکیه توسط فاشیسم ۱۲ سپتامبر سرکوب و خاموش شدند. در واقع حزب عدالت و توسعه (آکپ) برای تکمیل کاری که ۱۲ سپتامبر انجام داد به قدرت رسید. باید اینگونه تعریف شود. در واقع ۱۲ سپتامبر راه را برای این فرقههای فتحاللهی و اسلامگرایان سیاسی هموار کرد. برای این منظور انجام دادند؛ اسلامگرایان سیاسی و دولت را به هم نزدیک خواهند کرد و هم با رویکرد سرکوب جنبش آزادیخواهی کورد و مبارزه مردم کورد، منزوی کردن کوردها و در هم شکستن چپها راه برای آنها هموار شد. البته با مبارزه ما ۱۲ سپتامبر تا حدی مختل شد. در واقع میخواهد آن را با اردوغان تکمیل کند. اردوغان را باید کمی اینگونه دید.
رهبر آپو اینها را به عنوان خط ۱۲ سپتامبر سازگار گشته با شرایط لیبرال ارزیابی کرد. این ارزیابی رهبر آپو در دفاعنامههایش است. در واقع، در حال حاضر در عمل ظاهر میشود.
مبارزه باید در ۱ می افزایش یابد
۸ مارس و نوروز، موضعگیری مهم مردم در انتخابات بود. در این اول ماه می، باید مبارزه را بیش از پیش بالا برد. اکنون باید فضای فشاری را که از زمان ۱۲ سپتامبر ایجاد شده، فضایی که در آن ظلم و استثمار تشدید شده است را شکست و ترکیه را در درون روند جدیدی دانست که در آن مبارزه برای آزادی و دموکراسی توسعه مییابد.
باید این روز اول ماه می را آغاز دورهای دانست که در آن ۱۲ سپتامبر به کلی کنار گذاشته شد و شکست خورد و بر این اساس، مردم کورد، خلقهای ترکیه، کارگران و زنان مبارزات خود را برای آزادی و دموکراسی افزایش میدهند. بر این اساس، از همه مردم کورد میخواهم که میدانهای اول ماه می را پر کنند و در کنار مردم ترکیه، کارگران، زحمتکشان و زنان، مبارزه را افزایش دهند.
علیه تخریب ارزشهای اجتماعی قیام کرد
من فکر میکنم که انتخابات محلی ۳۱ مارس باید واقعا خوب ارزیابی شود. به ویژه توسط مردم کورد و نیروهای دموکراسی باید به درستی مورد مداقه قرار گیرد. آنچه واقعاً در ۳۱ مارس با این انتخابات اتفاق افتاد، شکل لیبرالیزه شدهی ۱۲ سپتامبر بود که او را به قدرت رساند. یک ترکیه جدید ایجاد خواهد شد. در واقع اردوغان ترکیهای را ایجاد میکند که هدف ۱۲ سپتامبر بود. باید اینگونه ارزیابی شود. اما ۲۲ سال گذشت. اما این امر محقق نشد. البته برای تحقق این امر مشارکت آکپ و مهپ به خصوص در ۹ سال اخیر واقعاً مانند یک کابوس بر سر مردم ترکیه افتاده است. یک نظام ظلم و ستم بیسابقه در جهان ایجاد شد. هم بر مردم کورد و هم بر مردم ترکیه فشار وارد شد.
داستانهای آکپ و مهپ چه نوع ترکیهای را خلق کردند؟ آنها با سیاستی که در هیچ جای دنیا دیده نمیشود، چنان قطبی در جامعه ترکیه ایجاد کردند که حتی کشورهای فاشیست هم تا این حد قطبی نشدهاند. دیگر همسایه به چشم دشمنی به همسایهاش نگاه میکرد. یک جنگ ویژه به طور کامل اجرا شد و بر کل جامعه اعمال گردید.
اگر کوتاه مدت بود شاید جامعه از عهده آن بر میآمد. چنین جنگ ویژهی بلندمدتی اجرا شد که جامعه به شدت به آن واکنش نشان داد. در واقع میتوان گفت که دلیل اینکه دولت آکپ در ۳۱ مارس تا این حد افول کرد، قیام این ارزشها در جامعه است.
حقوق، عدالت، قانون، وجدان، برابری؛ چنین ارزشهایی در جامعه وجود دارد. جامعه به نوعی قیام کرد. زیرا همه این ارزشها از بین رفته است. بله، ظلم شد، استثمار شد. این حمله به ارزشهای کل جامعه بود.
البته در این زمینه، آکپ-مهپ قدرت فاشیستی را از دست داد. از این نظر، این باخت واقعاً دوران جدیدی را در ترکیه آغاز کرد. در واقع میتوانم این را بگویم؛ انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در ماه می ۲۰۲۳ در واقع نتایج مشابهی را به همراه داشت. آنجا هم حقهبازی و تقلب کردند. البته از آن زمان تاکنون هیچ کاری برای رفع خشم و اعتراض موجود در جامعه انجام ندادهاند و با خیالی آسوده در انتخابات به دلایل اقتصادی و غیره موفق شدهاند.
موفقیت در انتخابات باید به عنوان یک شروع در نظر گرفته شود
با گفتن اینکه بُردیم و قبول شدهایم، آن فشارها را ادامه دادند. در واقع در آن زمان هم در انتخابات شکست خوردند. باید اینطور دید. در غیر این صورت، در عرض ۱۰ ماه تغییر چندانی ایجاد نمیشود. یعنی در واقع تغییر از قبل نیز وجود داشت. من میخواهم این را بگویم؛ تقلب صورت گرفت. مردم ترکیه در این انتخابات واقعاً نفسی تازه کردند. یعنی خیالش راحت شد. همچنین این بعد آن نیز مهم است. این ایده که آکپ را نمیتوان شکست داد تقریباً ثابت شده بود. کل جامعه را با جنگ ویژه به خودش گره زده بود. این رویکرد شکسته شد.
آبراهام لینکلن سخنی دارد. این واقعا سخن خوبی است. میگوید اینکه، شما همیشه میتوانید یک نفر را فریب دهید، میتوانید هر از گاهی یک گروه را فریب دهید - این را به معنای واقعی کلمه میگویم - اما نمیتوانید یک جامعه یا یک مردم را همیشه فریب دهید. زیرا جامعه یک پدیده تاریخی است.
فرد در اینجا و آنجا تحت تأثیر قرار میگیرد، اما از نظر یکپارچگی جامعه، احساس حق، عدالت و برابری آن، جامعه دارای ارزشهایی است که واکنش آن را در مقطعی آشکار میکند. این را در انتخابات دیدیم. در این زمینه البته در انتخابات پیروز شد.
اما نباید فکر کنیم که در این انتخابات همه چیز تغییر خواهد کرد. باغچلی صراحتا گفت: «ما این مملکت را با صندوق رای درست نکردیم.» اردوغان هم همین عقیده را دارد. اردوغان در نقطه و در ذهنیتی نیست که قدرت خود را رها کند. آنها نه دموکرات هستند و نه چیز دیگری.
از این نظر، این انتخابات را باید به عنوان یک موفقیت، آغازی دانست. اما این اشتباه است که فکر کنیم با انتخابات همه چیز بهتر خواهد شد.
مسئله کورد را نمیتوان بدون دموکراتیزاسیون حل کرد
در این انتخابات گرایش جامعه به دموکراسی نمایان شد. در واقع همه گرایشهای دموکراتیک در جامعه متحد شدهاند. این یک نوع موفقیت جبهه دموکراتیک است. باید اینطور دید. این نگرش مشترک مردم با پیشینههای بسیار متفاوت بود که خواهان دموکراسی بودند. این نگرش کوردها هم بود.
کوردها در واقع مخالف قیمها بودند. آنها در واقع میخواهند مدیریت محلی را در سرزمینهای خود به دست بگیرند. آنها میخواهند شهرهای خود را در کوردستان به صورت محلی اداره کنند.
اما یک مشکل اساسی برای کوردها وجود دارد. مشکل اصلی کوردها حل مسئله کورد است. این راهحل دموکراتیک برای مسئله کورد است. از این نظر، کوردها ۴۰-۵۰ سال است که مبارزه بزرگی برای دموکراسی به راه انداختهاند.
کوردها هم برای آزادی خلق کورد مبارزه میکنند، و هم از سوی دیگر برای دمکراتیک شدن ترکیه نیز مبارزه میکنند. زیرا مسئله کورد بدون دمکراتیک شدن ترکیه حل نمیشود.
از این نظر، اگر بپرسید چرا کوردها در این انتخابات این نگرش را نشان دادند، چرا با همه دموکراسیخواهان همراهی کردند، پاسخ واضح است. زیرا مسئله کورد تنها با دموکراتیزه شدن ترکیه قابل حل است. در این زمینه، کوردها موضع خود را بر این اساس استوار میکنند که آیا دموکراسیسازی توسعه خواهد یافت یا خیر. انتخابات مربوط به انتخاب این یا آن حزب یا پیروزی حزب نیست. آیا دموکراتیزاسیون توسعه خواهد یافت؟ آیا تمایل به دموکراسیسازی در جامعه ترکیه افزایش خواهد یافت؟ مسئله واقعی همین است. نگرش کوردها نیز بر همین اساس خواهد بود.
ما قبلاً گفتهایم، برخیها میگویند که کسی نیست که بتواند مسئله کورد را حل کند. این عدم درک واقعیت ترکیه است. یعنی درک نکردن سیاست کوردی از سوی دولت ترکیه است. آیا در ترکیه وقفه ایجاد خواهد شد یا ترکیه دموکراتیزه خواهد شد؟ پاسخ به این سوالات مشکل را حل می کند. اساساً فکر کردن به اینکه مسئله کورد بدون دموکراتیزه شدن ترکیه حل میشود یا اینکه گفته شود یک فرد غیر دموکرات میآید و آن را حل میکند، یعنی درک نکردن دشمن، درک نکردن کسانی که میخواهند علیه کوردها نسلکشی کنند، درک نکردن واقعیت کردها، مسئله کورد و سلطه نسل کشی بر کوردها. آنها میخواهند کوردها را کاملاً نابود کنند و نسلکشی کنند. این سیاست اساسی است. این سیاست تنها با یک ذهنیت دموکراتیک میتواند تغییر کند. اگر ذهنیت دموکراتیک حاصل شود، ممکن است وضعیت زندگی با حقوق متفاوت به وجود بیاید. در این راستا، وقتی پرسیده میشود چرا کوردها چنین انتخابی کردند، پاسخ روشن است. اما اگر ترکیه دموکراتیزه شود، اگر دموکراتیزه شدن در ترکیه توسعه یابد، اگر آرای نگرش در خدمت دموکراتیزه شدن باشد، اگر در خدمت مبارزه برای دموکراتیزه شدن باشد، نگرش کوردها در این راستا خواهد بود. زیرا برای کوردها، نگرش آنها این نیست که کسی انتخاب شود یا نه، بلکه این است که آیا تحولی در جهت دموکراتیزه شدن ترکیه وجود دارد یا خیر.
مبارزه برای دموکراسی بدون اتحاد نمیتواند توسعه یابد
از سوی دیگر چه باید کرد؟ انتخابات برگزار شد، جهپ آمد یا این آمد. نمیتوان انتظار زیادی از او داشت. البته عموم مردم مطالباتی دارند. زیرا جهپ در نتیجه نگرش مشترک همه نیروهای دموکراتیک حزب اول شد. اینها ممکن است انتظارات، خواستههای مردم، جامعه باشد. اما شما باید این را ببینید. توسعه مبارزه برای دموکراسیسازی ضروری است. باید اینگونه با محیط برخورد کرد و آن را اینگونه ارزیابی کرد. در این صورت به درستی ارزیابی میشود. اگر نتیجه را اینگونه ارزیابی کنیم، در دموکراتیزه شدن ترکیه پیشرفت خواهیم کرد. اگر اینگونه ارزیابی کنیم، در حل مسئله کورد پیشرفت خواهیم کرد.
البته احزاب سیاسی نیز باید تحت فشار قرار گیرند. لازم است مطالبات جامعه برای دموکراسیسازی به آنها منعکس شود. در واقع یکی از اهداف جامعه سازمانیافته تأثیرگذاری بر سیاست، هدایت کردن سیاست و جهتدهی به سیاست است. البته جامعه این را میخواهد. اما اساساً وقتی صحبت از واقعیت ترکیه میشود، باید برای دموکراتیکشدن ترکیه مبارزه کرد. برای این کار باید اتحادهایی ایجاد کرد. باید راهها و روشهای مبارزه با این امر را توسعه داد. مبارزه برای دموکراسی بدون اتحاد آنها قابل توسعه نیست. فقط به این دلیل که کوردها میگویند شهرداریهای خود را در کوردستان انتخاب خواهند کرد، دموکراسی در ترکیه توسعه نخواهد یافت. در این راستا، ارزیابی این محیط برای دموکراتیک شدن ترکیه ضروری است.
مقاومت شهر وان پر از درس است
قدرت سازمانیافته، اتحادها و مبارزه جامعه تغییرات زیادی به بار میآورد. (مقاومت) شهر وان پر از درسهای بسیار مهم است. چرا در وان به عبدالله زیدان گواهی انتخاب دادند؟ سخت مبارزه کردند. در وان مردم به پا خاستند. نیروهای دموکراتیک از آن حمایت کردند. همه نیروهای سوسیالیستی از آن حمایت کردند. مخالفان درون نظام نیز از موضع مردم وان حمایت کردند. سیاست دولت را نپذیرفت. قبول نکرد که گواهی انتخابات را ضبط کند. این البته قدرت و انرژی زیادی ایجاد کرد.
شما باید این را بدانید. اگر این مقاومت وجود نداشت، نه تنها در وان بلکه در سایر شهرداریهای کوردستان نیز قیومهایی تعیین میشد. قرار بود به همین دلیل شهرداری هر کدام را مصادره کند. در آن روز که ستاد عالی انتخابات اعلام کرد که گواهی انتخابات باید به عبدالله زیدان داده شود، اگر این گواهی داده نمیشد، آمد، اِلیح، شرنخ، قَرس، جولَمِرگ و تمام استانهای کوردنشین به پا میخاستند. تمام کوردستان مانند وان میشد.
میت (سازمان استخباراتی ترکیه) گزارش داد؛ گزارش دادند که اگر گواهی انتخابات داده نشود تا چند ساعت دیگر بعد از افطار همه شهرهای کوردنشین به ویژه آمد به پا میخیزند. مقر میت این گزارش را به اردوغان داده است. البته اردوغان برای جلوگیری از چنین وضعیتی بلافاصله به رئیس ستاد عالی انتخابات گفت که گواهی انتخابات را به عبدالله زیدان بدهد. اردوغان در واقع بیانیهای داده بود. وی گفت: «برخی از سازمانهای تروریستی قرار بود آن را تحریک کنند، ما از آن جلوگیری کردیم.» یعنی از طریق مبارزه اتفاق افتاد.
مبارزه وان، موضع شرنخ و موضع شهرهای دیگر مؤثر بود. در واقع آنها قبل از انتخابات این تصمیم را گرفتند. آنها تصمیم گرفته بودند مانند سال ۲۰۱۹ یک قیم تعیین کنند. اما در انتخابات ضعیف بودند. اپوزیسیون قویتر شد و جهپ به حزب اصلی تبدیل شد. به عبارت دقیقتر، این واکنش جامعه ترکیه به آکپ و مهپ بود. گرایش به دموکراسیشدن را نشان داد. آنها را ضعیف کرد. در این جریان وقتی مردم وان به پا خاستند و این موضوع بر کوردستان تأثیر گذاشت، یک قدم به عقب رفتند. این از طریق مبارزه و توسعه اتحادها اتفاق افتاد.
در واقع، مقاومت وان یک اتحاد طبیعی ایجاد کرد. این باید دیده شود. این بسیار ارزشمند است. آنچه اکنون باید انجام شود توسعه اتحاد دموکراسی است. اتحاد کار و آزادی وجود داشت. این باید بیشتر گسترش یابد.
بیایید اتحادها را گسترش دهیم و بخشهای وسیعتری را در بر بگیریم
من میخواهم بر این موضوع تأکید کنم. آنهایی که با سیاست اتحاد مخالفند، آنهایی که میگویند اتحاد این است، اتحاد آن است، کسانی هستند که میخواهند مبارزات خلق کورد برای آزادی را تضعیف کنند. چه بصورت خودآگاه یا ناخودآگاه. برخی میگویند ناخودآگاه است. بیایید ارزش اتحادها را بدانیم و آنها را توسعه دهیم. ممکن است اشتباه و خطا وجود داشته باشد. ممکن است در داخل اتحاد یا در میان ما پیش بیاید. اما بیایید اتحادها را توسعه دهیم. بیایید بخشهای گستردهتری را نیز در بر بگیریم.
از این نظر، این نمیتواند با گفتن اینکه ما فقط خودمان را بدون اتحاد سازماندهی میکنیم، اتفاق بیفتد. ما خودمان را سازماندهی خواهیم کرد و اتحادهای قوی خواهیم داشت. اگر خودمان را سازماندهی نکنیم، نمیتوانیم یک اتحاد قوی تشکیل دهیم. اما فقط با سازماندهی خودمان ممکن نیست. ما باید سازمان خود را در ترکیه از طریق اتحاد توسعه و گسترش دهیم. باید به این امر اهمیت داده شود. رویکردهای محدود و ناکافی برای این موضوع وجود دارد. ما باید بر اینها غلبه کنیم.
اگر میخواهیم ترکیه را دموکراتیک کنیم و مسئله کورد را بر اساس دموکراسیسازی حل کنیم، باید به این مبارزه اتحاد اهمیت داده شود و توسعه یابد. سیاستهای اتحاد با گروههای بسیار گستردهای از خلقها اتفاق میافتد. به هر حال نمیتوانید در مورد همه چیز توافق کنید. چیزی به نام توافق بر سر هر موضوعی و تبدیل شدن به ائتلاف وجود ندارد. دموکراسی از طریق اتحاد در سراسر جهان توسعه یافته است و مبارزه برای اتحاد وجود داشته است.
مبارزه با ارتجاع، فاشیسم و رژیم استبدادی از طریق اتحاد صورت میگیرد. در این راستا، در مرحله بعد چه باید کرد؟ ما باید سازمان خود را ارتقا دهیم. توسعه سازمان در باکور کوردستان و ترکیه ضروری است. سازماندهی جوانان و زنان ضروری است. اما در حین انجام این کار، ایجاد اتحاد هم در کوردستان و هم در ترکیه ضروری است. در کوردستان گروههای مختلفی وجود دارد، باید ائتلاف کرد. اما اتحادهای ما در کوردستان باید اتحادهای ترکیه را نیز مهم بدانند. روابطی که اتحادها در ترکیه را مهم نمیدانند، اشتباه است. سایر احزاب سیاسی کوردستان باید اتحاد با نیروهای دموکراتیک ترکیه را مهم بدانند. اگر چنین باشد، فکر میکنم این انتخابها را به درستی ارزیابی کرده است. این محیط به درستی ارزیابی میشود. اگر مبارزه ائتلافی صورت نگیرد، دولت آکپ و مهپ به این فشارها و سیاستها ادامه خواهند داد.
آکپ-مهپ در تلاش است تا کوردها را با فشار محدود کند
اگر دولتها در ترکیه ذهنیت دموکراتیک نداشته باشند و نتوانند راهحل و رویکرد دموکراتیک را برای مسئله کورد مطرح کنند، به مبارزه مردم کورد حمله خواهند کرد. زیرا واقعیت دولت ترکیه، واقعیت سیاسی آن، بر سرکوب مبارزات آزادیخواهانه خلق کورد استوار است. قانون اساسی هم همینطور، قوانین هم همینطور.
وقتی مبارزه نباشد فرق میکند، اما اگر مبارزه باشد، مثل الان، مسلماً حمله خواهند کرد. پیش از انتخابات هم گفته بودیم که بدون توجه به نتیجه انتخابات حمله خواهند کرد. گفته میشد بعد از انتخابات رویکرد نرمشی خواهند داشت اما این اشتباه است. نرم شدن با ذهنیت دموکراتیک اتفاق میافتد. آیا جنگ علیه مردم کورد کنار گذاشته میشود؟ آیا سازماندهی دموکراتیک و مبارزه دموکراتیک خلق کورد پذیرفته خواهد شد؟ در حال حاضر چنین چیزی وجود ندارد. در واقع همین چند روز پیش وزیر دادگستری گفت اگر این کار را بکنید وجود خواهید داشت. یعنی میگوید دست از کوردبودن خود بردارید. دَم پارتی انتقاد میکند. چرا؟ چون از کوردبودنش محافظت میکند. او میگوید مسئله کورد باید حل شود. او مدعی کوردبودنش است.
قیمها به شهرداریها منصوب شدند. آنها چه کردند برای اولین بار؟ ابتدا مؤسسات کوردی و مؤسسات زنان را بستند. از این نظر فشارها ادامه خواهد داشت. توجیه آن چیست؟ تجزیهطلبی است. همیشه «میهن-ملت-ساکاریا» است. اکنون پرچم در دستور کار است. چنین دستور کار وجود ندارد. ۳۰ سال پیش رهبری مواضع خود را در قبال پرچم آشکار کرد. وی گفت: «ما با پرچم مشکلی نداریم.» از این نظر مشکل پرچم نیست، بلکه شوونیسم در ترکیه تحریک میشود. آنها میخواهند با گفتن «میهن-ملت-ساکاریا، این کاری که با پرچم ما انجام شد» فشار را افزایش دهند.
الان در فضایی در رابطه با قانون اساسی بحث میکنند که این فشارها تشدید میشود. آیا چنین محیطی وجود دارد؟ شما هزاران سیاستمدار را زندانی کردهاید، از قوه قضائیه و دادگاهها به عنوان دستمال استفاده میکنید، انواع فشارها را اعمال میکنید. هر روز دستگیری صورت میگیرد. ۷ سال است که به طور خودسرانه در بازداشت به سر میبرد. چرا پیرزن ۸۰ ساله را به زندان میاندازید؟ زندانیان بیمار را در زندانها به قتل میرساند. او این کار را به خاطر اینکه درس عبرتی باشد انجام میدهد. او به کوردها پیام میدهد: «ببینید ما میکشیم.» ما با یک پیرزن ۸۰ ساله اینگونه رفتار میکنیم. میگوید اگر مبارزه میکنید این جواب ماست. در چنین فضای فشاری، بحث قانون اساسی مطرح خواهد شد.
چرا قانون اساسی ساخته شده است؟ چرا درخواست شده است؟ میخواهند دموکراتیکتر باشد. لغو قانون اساسی ۱۲ سپتامبر عمدتا توسط چپها و دموکراتها مطرح شد. در این راستا، دمکرات-چپها بیش از ۴۰ سال است که دستور کار جدید قانون اساسی را در دستور کار قرار دادهاند. این کوردها هستند که از قانون اساسی ۸۲ این را در دستور کار قرار دادهاند. از جایی که؟ آنها آن را مطرح میکنند تا یک قانون اساسی دموکراتیک داشته باشند. اردوغان میگوید قانون اساسی باید تغییر کند، باغچلی میگوید قانون اساسی باید تغییر کند. قانون اساسی که آنها میگویند بدتر از ۱۲ سپتامبر است. در واقع قبل از هر چیز قانون اساسی اعمال نمیشود. ابتدا قانون اساسی را اجرا کنید. شما قانون اساسی را اجرا نمیکنید، چگونه قانون اساسی جدید میخواهید؟
از این نظر، البته کوردها خواستار یک قانون اساسی جدید هستند. این کوردها هستند که بیش از همه این را میخواهند. در واقع ویژگی این قوانین اساسی تکمیل نسلکشی کوردها است. در واقع این اصل قانون اساسی است. ترکیه یک قانون اساسی تک مادهای دارد. تمام مواد دیگر به آن بستگی دارد. کدام قانون است؟ قانون اساسی برای تحمیل نسلکشی کوردها. به همین دلیل است که کوردها البته میخواهند تغییر کند، اما چنین ذهنیت و زمینهای وجود ندارد. باید ایجاد شود. آن محیط دموکراتیک باید ایجاد شود، همه باید نظرات خود را بیان کنند. کوردها ۳-۴ کلمه میگویند و مورد حمله قرار میگیرند. کوردی صحبت میکنند، به آن «زبان ناشناخته» میگویند. چگونه بدون دست برداشتن از نگرش اینکه زبان کوردی به عنوان یک زبان ناشناخته تعریف میشود قانون اساسی وجود خواهد داشت؟ تا زمانیکه کوردها حقوق و خواستههای خود را بر اساس دموکراتیک بیان نکنند، چگونه قانون اساسی وجود خواهد داشت؟ در این راستا اول از همه باید یک فضای دموکراتیک ایجاد شود.
وگرنه اینها بحثهای پوچ است. در این راستا، روند برساختی باید به عنوان مبارزهای برای دموکراسیسازی تلقی شود. با مبارزه برای دموکراسیسازی، کوردها قانون اساسی مورد نظر خود را خواهند داشت.
از فردی بد، سیاستمدار خوبی ظهور نمیکند
اوزگور اوزَل در مورد اردوغان حرفی برای گفتن داشت. چی گفت؟ او گفت، او سیاستمدار خوبی است اما آدم بدی است. پس معلوم است که او انسان بدی است. با شرارت رژیم را تأسیس کرد. آیا کار بدی باقی مانده است که او در ۹-۱۰ سال گذشته انجام نداده باشد، چه برسد به قبل؟ او همه نوع بدی به کل جامعه ترکیه کرد. او گفت که اوزگور اوزل سیاستمدار خوبی است. او سیاستمدار خوبی نیست. اردوغان یک سیاستمدار نیست، اردوغان یک جنگجوی ویژه است، یک جنگجوی روانی. اردوغان را اینگونه باید دید. از فردی بد، سیاستمدار خوبی ظهور نمیکند.
این را میتوانم در مورد اردوغان بگویم. اردوغان کسی مذهبی و مومنی نیست. اردوغان ایمان مذهبی ندارد زیرا وجدان ندارد.
نکته اصلی در ادیان وجدان است. آنها ابتدا به عنوان وجدان در صحنه تاریخ ظاهر شدند. به وجدان متوسل شدند، به عدالت متوسل شدند. ولی اردوغان بیوجدان و بیانصاف است. بنابراین ایمان دینی ندارد. اردوغان یک آتئیست است. اساسیترین ویژگی ادیان حق، عدالت، قانون و وجدان است. میلیاردها نفر این ادیان را پذیرفتهاند، زیرا آنها در واقع دارای این ارزشها هستند. هنوز هم حامل این ادیان است. آیا اردوغان هم هست؟ آیا ویژگی وجدان موجود در ادیان در او وجود دارد؟ آیا ویژگی عدالت دارد؟
در این رابطه اوزگور اوزل در واقع گفته بود؛ او آدم بدی است او سیاستمدار خوبی نیست، او یک عامل جنگ ویژه است. او از آن به عنوان ابزار جنگ ویژه استفاده خواهد کرد. هدف جنگ ویژه نیز این است که، چگونه قدرت خود را حفظ کند. و همچنین چگونه میتوانم دمکراتها را سرکوب کنم، چگونه میتوانم مبارزه آزادیخواهانه خلق کورد را سرکوب کنم؛ این چیزی است که او شبانهروز در مورد آن فکر میکند. این همان بدی است که اردوغان شبانهروز به آن فکر میکند. ما ۹ سال است که این را میبینیم.
ما نمیدانیم از دیدار اردوغان و اوزل چه نتیجهای حاصل خواهد شد. قطعا مسئله کورد را مطرح خواهد کرد. خواهد گفت، «آنها ترکیه را تقسیم میکنند، دشمن ترکیه هستند، او آن گونه است، آن این گونه است، بیایید موضع مشترکی علیه تجزیهطلبی اتخاذ کنیم و با هم مبارزه کنیم.» این در واقع یک تله است. این دشمنی با دموکراسی است. پیوستن به نیروها علیه مبارزات آزادی خلق کورد، دشمنی با دموکراسی است. اردوغان سعی خواهد کرد تا اوزگور اوزل را به دشمنی با دموکراسی بکشاند. خواهیم دید که نتیجه چه خواهد بود.
در واقع مردم ترکیه سیاستهای آکپ را رد کردند و رای نیاوردند. نسبت به او موضع گرفت. موضع مردم آشکار است. موضع آکپ-مهپ نیز آشکار است. این مردم اکنون واقعاً خواهان دموکراتیزهشدن هستند. میخواهند سیاستهای فعلی آکپ کنار گذاشته شود، از او خسته شدند. البته که از اپوزیسیون و از حزب اول انتظار ادامهی آن سیاست را ندارند، بلکه انتظار اتخاذ موضعی در برابر آن سیاست، سیاستی متفاوت، سیاستی که آرزوی مردم ترکیه برای دموکراسیشدن را برآورده کند را دارند.
غیر قابل اعتمادترین دولت آکپ-مهپ است، غیر قابل اعتمادترین سیاستمدار اردوغان است
ما دیدارهای دولت آکپ-مهپ و اردوغان در عراق و باشور کوردستان را دنبال میکنیم. ما همچنین اطلاعات محدودی دریافت میکنیم. عراق سازش و انعطاف خاصی را در مورد برخی مسائل نشان داده است. اما تمام آنچه که ترکیه میگفت را قبول نکرد. دانستن این امر ضروری است. بنابراین، همانطور که در رسانههای ترکیه گفته شد، اینطور نیست که آنها موفقیت یا نتایج قابل توجهی کسب کرده باشند.
در حال حاضر غیرقابل اعتمادترین سیاستمدار جهان، اردوغان و غیرقابل اعتمادترین دولت، دولت آکپ-مهپ است. چه کسی و چگونه اعتماد خواهد کرد؟ آنها با سوریه رابطه داشتند؛ آنچه به بار آوردند در واضح است. او در سوریه چه سیاستی را دنبال کرد؟ این بزرگترین مشکل سوریه برای رسیدن به این نقطه است. ترکیه تبهکاران را به حمله واداشت. روابط آنها با مصر آشکار است. او در قبال مصر چه موضعی داشت؟ آنچه آنها در لیبی انجام دادند آشکار است.
روابط آنها با اساسیترین متحدانشان آشکار است. از این نظر، اردوغان سیاستمداری بسیار غیرقابل اعتماد است. این درست نیست که بگوییم دولتی مانند دولت آکپ-مهپ از این ابتکارات نتایج عالی، نتایج بسیار استراتژیک و بلندمدت خواهد گرفت. هیچکس اعتماد ندارد عراق هم اعتماد ندارد.
رژیم آکپ-مهپ در واقع میخواهد سیاست توسعه خود را از طریق گسترهیابی مشروعیت بخشد. اگر ترکیه فرصت یا ضعفی پیدا کند، میرود و حمله میکند. مصادره میکند و خارج نمیشود. عراقیها این را میدانند. اعراب این را به خوبی آموختند. همه از سیاست اردوغان مطلع شدند. روسیه از آن استفاده میکند، اما روسیه نیز میداند که دولت آکپ-مهپ چیست. از این لحاظ فکر نمیکنیم که نتیجه چندانی کسب کرده باشد. اما آنها مصالحههایی مانند مبارزه مشترک با تروریسم و توافق بر سر برخی مسائل اقتصادی را انجام دادند. اما در عمل چگونه خواهد بود؟ عراق در عمل در موقعیتی نیست که بتواند هر کاری که میگوید انجام دهد.
اگرچه دولت سودانی نخست وزیر عراق تمایل به برقراری روابط با ترکیه دارد، اما سایر احزاب سیاسی مخالف ترکیه هستند. اکثریت مخالف هستند. من باور ندارم که سودانی به ترکیه اعتماد داشته باشد. نباید گفت که در این مسیر به نتایج زیادی رسیدهاند، اما باید مراقب و محتاط باشیم. اگر عراق چنین کاری بکند، ابتدا خودش ضرر خواهد کرد. او خواهد دید که این رابطه با دولت ترکیه برایش گران تمام میشود. اما ما فکر نمیکنیم که این مبارزه با ما نتایج خیلی جدی به همراه داشته باشد، یعنی توافقات اقتصادی نتایج زیادی به همراه داشته باشد.
اگر پدک حمله کند، پاسخ خواهد گرفت
البته دولت ترکیه حمله میکند و به حمله ادامه میدهد. او حتی بیشتر حمله خواهد کرد. به مناطق حفاظتی مدیا حمله میکنند. آنها به منطقه خاکورک حمله میکنند و حتی احتمال حمله به منطقه گاره در آینده وجود دارد. برخی حملات ادامه خواهند داشت، اما مقاومت در برابر آن نیز ادامه خواهد داشت. این را بدانیم.
نباید باور کرد که اردوغان با گفتن اینکه وارد میشوم، وارد میشود. به این راحتی نیست. به آسانی صحبت کردن نیست. وقتی صحبت از جنگ میشود و فدائیان در مقابل آنها قرار میگیرند، رسیدن به اهدافشان آسان نیست.
آنها از پدک استفاده میکنند. پدک میخواست در جاهایی پیشروی کند. در برابر آن مقاومت صورت خواهد گرفت. پدک نمیتواند این کار را انجام دهد. پدک باید این را بداند. اگر پدک این کار را انجام دهد و پیشروی کند، آشکارا ما را به جنگ با خودش میکشاند. گریلا صبور است. گریلا مواظب است، اما اگر پدک وارد چنین جایی شود، قطعاً پاسخ خواهد گرفت. او باید این را بداند. یک حد وجود دارد. پدک به این مرز فشار میآورد. اگر فشار بیاورد البته پاسخ میگیرد. در واقع، گریلا پاسخ را داده است و میدهد. یعنی ما نباید بگوییم این کار را میکنیم و گریلا هم صدایش را در نمیآورد. بلکه پاسخش را میگیرد. سپس عواقب آن را متحمل خواهد شد.
حمله به مطبوعات آزاد یک حمله فاشیستی آشکار است
در حالی که حملات فاشیسم آکپ-مهپ برای انجام نسلکشی مردم کورد شدت گرفت، حملات علیه کوردها در اروپا افزایش یافت. نیازی به ارزیابی بیش از حد حملات به شبکههای تلویزیونی نیست. یک حمله آشکار فاشیستی است. فاشیستها این کار را میکنند. به نظر میرسد این کار توسط بخشی از ناتو انجام شده است. بروکسل مقر ناتو است. آیا این همان چیزی است که فرانسه میخواست؟ وزیر دادگستری باید در این مورد پاسخگو باشد. وزیر سابق دادگستری نیز این را گفته است. اینقدر خودخواهانه رفتار کردن غیرانسانی است. در این زمینه افشاگری کردند. نتیجه گرفتن غیر ممکن است. مطبوعات ادامه دارد.
آنها در واقع بیانیه خود را اعلام کردهاند. کل اروپا باید به فکر این یورش، روش و شکل ظلم باشد. آنها باید ببینند چه میکنند. این به وضوح به معنای عضویت در نسلکشی کوردها توسط دولت ترکیه است. این فقط حمله به مطبوعات یا تلویزیون نیست. به معنای طرف بودن در نسلکشی کوردها است. حمایت از سیاست نسلکشی دولت ترکیه است. آنها در این شرایط هستند. یک دولت و نیروهایی که پشت آن هستند نمیتوانند در این شرایط دوام بیاورند. جامعه اروپایی هم آنها را نمیپذیرد. ما به شدت آن را محکوم میکنیم. کارکنان مطبوعاتی مبارزه خواهند کرد و آنها نمیتوانند هیچ نتیجهای بگیرند.»