مَمیان داستان شکلگیری است
مَمیان که با تبدیل شدن به یک رفیق زحمتکش به جوهره عضویت پکک دست یافت، داستان شکلگیری است. او مسئولیت جانشینی را بر عهده گرفت و به مبارز زندگی شایستهی آن مبدل شد.
مَمیان که با تبدیل شدن به یک رفیق زحمتکش به جوهره عضویت پکک دست یافت، داستان شکلگیری است. او مسئولیت جانشینی را بر عهده گرفت و به مبارز زندگی شایستهی آن مبدل شد.
برخی از آنها را دنبال میکنید، برخی با داستانهایشان شما را دنبال میکنند. قطعاً میخواهد توضیح داده شود، درک و شناخته شود. چون آن داستان روح زمانه را به ما منتقل میکند. داستان اصرار بر انسان ماندن است. وقتی بخشی از آن داستان میشوید، در دایره مارپیچ بیپایان زمان کثرت مییابید...
همانطور که جهان، دنیا و همه موجودات زنده دارای فرآیند شکلگیری هستند، خلقها و افراد نیز دارای روند شکلگیری هستند. تشکلها عموماً در نتیجه یک انباشت کیفی خاص رخ میدهند. اگر با یک مکانیسم فشار عمده در طول فرآیند شکلگیری مواجه شود، موجودیت ممکن است متلاشی شود. کشتاری که هزاران سال در جغرافیای کوردستان جریان دارد، بارزترین نمونه آن است. کورد بودن واقعیتی است که توسط مکانیسمهای اجباری احاطه شده است که رشد اجتماعی آن دائماً مختل میشود. کورد بودن یعنی آگاه بودن از همه اینها. آنچه این آگاهی را ایجاد کرد، ظهور رهبری و پکک در شخص او بود. از این نظر پکک رنسانس کورد است. با انقلاب تحت رهبری زنان در روژاوا، پکک به یک جنبش رنسانس در سراسر خاورمیانه و به تدریج در سراسر جهان تبدیل شده است. مقاومت خودمدیریتی که در باکور کوردستان در سال ۲۰۱۵ آغاز شد، ظهور کیفی افراد با اراده آزاد بود که شکلگیری آنها در شخص پکک تکمیل شد. میل به «مدیریت خود و شهر خود» به یک عمل خودمدیریتی توسط مردم تبدیل شده است. از سوی دیگر جوانان این عملیات را در خط مقدم پذیرفتند و به نیروی سازماندهی مقاومت تبدیل شدند. دهها نفر دیگر مانند چیاگر، زَریان، اسلام و رُزا جانشینان خود را خلق کردند که عاشقانه به سوی آزادی شتافتند. یکی از آنها حکیم تَکین یا با نام جدیدش مَمیان است. به همین دلیل است که مَمیان داستان شکلگیری است. به همین دلیل است که وقتی شما آنرا لمس میکنید روی قلب شما اثری باقی میگذارد. مَمیان مسئولیت جانشینی را بر عهده گرفت و به مبارز زندگی شایستهی آن مبدل شد. مَمیان شتافتن به سمت مواضع مقاومت در پی انسانهایی با لبخندهای فرشتهای، دلهای نجیب و همان انسانهایی که زحمت و کار آنها آفریده است، را دِینی دانست که باید بپردازد.
او با زحمات خود زندگی را در آغوش میکشد
او وارد زندگی گریلایی در قندیل میشود. او با اینکه انسان این زمانه نیست اما انسان این جغرافیاست. با هر قدمی که برمیدارد صداهایی از اعماق تاریخ میشنود. با آگاهی از انسان این جغرافیا بودن بالا میرود از قلههای کوه. او واقعیت اجتماعی خود را عمیقاً میشناسد و زندگی را با زحمات خود در آغوش میکشد تا بتواند نیروی راه حل مشکلاتی باشد که این واقعیت به همراه دارد. به همین دلیل است که او را بسیار دوست دارند، او موفق میشود به رفیق جان، دل و کار شود. بنابراین اگر از یکی از رفقای ایشان بپرسید؛ او میگوید: «او یک زحمتکش بود. آیا این چیزی نیست که پکک را به پکک تبدیل میکند؟ آیا پکک جای کسانی نیست که موفق به تبدیل شدن به رفقای زحمتکش میشوند؟ مَمیان با موفقیت در تبدیل شدن به یک رفیق زحمتکش به جوهره عضویت پکک دست یافت. او خدمت، کار برای مردمش و کار برای رفقایش را اصل زندگی آزاد میدانست، درست مانند یک عضو واقعی پکک. او صاحب زحماتی پاک شد، بدون شکایت، بدون تردید، با دلی پاک.
او یک عضو کامل پکک است
مبارز دلاور کوهستانی که با هر گامی که برمیداشت، اثری از خود بر جای میگذاشت، تنها به دل رفقایش امتداد نداشت. او دل مردم باشور را نیز به دست آورد. یکی از دلایل برق زدن چشمان فرزندان باشور مَمیان بود. کسی در قندیل وجود ندارد که مَمیان را نشناسد که در هر مشکلی به سوی آنها میشتابد و حلال مشکلات آنها باشد. دقت او در کار با مردم و خلاقیت او در حل مشکلات در زبان مردم افسانه شده است. مَمیان، گریلای کوهستانی، با دستیابی به شخصیت کادری کامل، میدانست که چگونه در مواقع لزوم با اسلحه در دست، علیه اشغالگری بجنگد و در مواقع ضروری نیز میدانست که با شتافتن برای خدمت به مردمش، چگونه نقش رهبری خود را در میان خلق ایفا کند. مردم با شنیدن این که او قهرمانانه به سوی شهادت رفت، روزها نه غذا خوردند و نه آشامیدند و با برپایی خیمههای عزا پایبندی خود را به مَمیان آرمانج نشان دادند. کسانی که او را میشناختند، آنهایی که او را میشناختند و کسانی که شاهد خدمت و عزم او برای کار بودند، با نامگذاری «ممیان» به فرزندانشان قول دادهاند که برای همیشه به خاطراتش پایبند باشند. ممیان صاحب چنین داستانی است. او یک رفیق، یک مبارز پکک است که با زحمتش خود را میآفریند، سختترین شرایط را غلبهپذیر میکند و زندگی را زیبا مینماید.
وعده تبدیل دردها به موفقیت
مَمیان که آرام نشستن را بلد نبود و میدانست غنای واقعی زندگیاش که لحظههایش با تلاش فراوان، در حال تعمیق در فلسفه رهبری است، این بار به آکادمیها (برای دیدن آموزش) میرود. در شرایطی که جنگ در حال تشدید بود، پیشنهاد اصلی مَمیان پیوستن به جنگ بود. مَمیان، رفیق نجیب کوهستانی که با جان و دل میخواهد برای ضربه زدن به اشغالگری و گرفتن انتقام رفقای شهیدش، در مواضع مقدم قرار گیرد، به صورت مشروط به این آرزو خواهد رسید. مَمیان دورهی آموزشی در پیش رو دارد. فلسفه اساسی زندگی پکک بر اساس آموزش است. به خصوص در زمان جنگ شدید، آموزش را به عنوان یک نیاز ضروری تحمیل میکند. مَمیان نجیب دل قبل از رفتن به جبههها در آموزش ایدئولوژیکی نیز شرکت میکند. این یک حوزهی چالش برانگیز است. آموزش جایی است که در آن شخص با رهبری روبهرو میشود و به رهبری، شهدا و همه ارزشهای انقلاب خودانتقادی میدهد. او با این آگاهی با تمام واقعیت خود در جلوی رهبری و شهدا حاضر میشود. البته هر آنچه در این سالها انباشته شده است، دردهای توسعه، اشتباهات انجام شده، دستاوردها در این بستر ارزیابی میشود و انتقاد از خود صورت میگیرد. آغازی تازه برای مبارزهای که با ذهن و قلب پاک و غرق در آگاهی عسلگونه (صاف و خالص) رهبری مجهز شده است خواهد بود. ممیان آرمانج نیز تمام این مراحل را پشت سر میگذارد و دوباره با واقعیت خودش روبرو میشود. او به کاستیها، احساسات و ضعفهای شخصیت کورد که توسط استعمارگری ایجاد شده است پی میبرد و با تلفیق آن با رشادت، رگ مقاومت و روحیه ایثارگری کورد، شخصیت خود را بازآفرینی میکند. او با رسیدن به این وعده و عزم برای تبدیل عمیقترین دردهای شخصیت کورد به بزرگترین موفقیتها در قلب خود به منطقه خاکورک اعزام میشود.
نقش پیشگامی مَمیان
خاکورک محل قهرمانان شجاعی همچون آسیا کانیرَش، روژهات، آزاد و توپراک است. خاکورک شاهد وحشیانهترین چهره جنگ در سه سال اخیر بوده است. جایگاه دلاورانی چون دژوار، لَزگین، عگید و رستم است که تا آخرین گلوله جنگیدند، بیش از ۸۰ اشغالگر را از وسط پیشانیشان زدند و سپس با دستانشان دشمنان را خفه کردند و به شهادت رسیدند. خاکورک همیشه این افتخار را داشته است که بزرگترین ظهور و جهشهای انقلابی در تاریخ جنگ را پیشاهنگی کند. به همین دلیل است که حمله به خاکورک بسیار متفاوت، بسیار وحشیانهتر از حمله به هر جای دیگر بود. این عملیات اشغالگری وحشیانه از سوی گریلاهای آزادی کوردستان خنثی شده است. گریلاهایی که در خاکورک هستند با پیشاهنگی کردن برای تاکتیکهای جنگی هپگ، شاهد عملیات بسیاری بود که اشغالگری را در سال ۲۰۲۳ به لرزه درآورد. یکی از اینها عملیاتی است که در روز ۲۱ دسامبر در تپههای شهید کامران و شهید حقی در چارچوب عملیات انقلابی شهید احمد روبار انجام شد. موفقیتآمیز بودن این عملیات، اشغالگران را چنان تکان داد که رسانههای جنگ ویژه روزها با ساختن اخبار تخیلی و جعلی سعی در کاهش واکنش مردم نسبت به دولت داشتند. نقش پیشاهنگی مَمیان در سازماندهی این عملیات بسیار مهم بود و با موفقیت آن اثری بر تاریخ گذاشت. ممیان، یکی از قهرمانان خاکورک، اصرار زیادی برای ورود به جناح (ستون) حمله قبل از عملیات داشت. اصرارش نتیجه داد. هیجان انجام عملیاتش بسیار بالا بود. او با روحیه و اراده بسیار به مواضع اشغالگری نفوذ میکند. او با روحیه فداکاری آپویی ضربه میزند. مواضع اشغالگری را یکی یکی منهدم میکند. او در اجرای تاکتیکهای آن دوره پیشگام بود و در سختترین شرایط گریلاگری آن را عملی میکند. او با کسب پیروزی در زندگی و جنگ، میراث بزرگی از مقاومت از خود بر جای میگذارد. مَمیان تعهد وفاداری به رهبری و شهدا را با موفقیت انجام میدهد.