مقاومتی که از سکوت صدا برمی‌آورد

و در عین حال زبان یک فریاد است. سخن بگویید، بنویسید، بخوانید و فراموش نکنید؛ زیرا هر کلمه‌ای که فراموش شود، یک گور است. هر کلمه‌ای که زندگی شود، یک زندگی است.

تاریخ‌هایی هستند که فقط صرفا اعدادی بر روی یک صفحه تقویم نیستند. روزهایی هستند که فریاد یک ملت از سکوت قرن‌ها است. ۱۵ می یکی از آن روزهاست. روز زبان کوردی، افتخار زبانی است که بار هزاران سال را بر دوش کشیده و علیرغم تمام ممنوعیت‌ها، تمام ظلم و انکار، زنده مانده است.

زبان فقط از کلمات تشکیل نشده است. زبان خنده، شیون، رویا، هستی و دعای یک ملت است. زبان لالایی است که مادر برای فرزندانش می‌گوید. زبان سخنانی است که دو عاشق برای یکدیگر می‌گویند. زبان صدایی است که در دامنه کوه، کنار آتش، در یک زندان تاریک طنین می‌اندازد.

زبان کوردی مانند رودی است که هر چه بیشتر ممنوع شود، بیشتر به زبان می‌آید. مرزهایی که دولت‌ها ترسیم کرده‌اند هر چقدر هم ضخیم باشند، نمی‌توانند جلوی زبانی را بگیرند که هزاران سال قدمت دارد. زیرا این زبان فقط ابزار سخن گفتن نیست؛ حافظه، روح و آینده ملت‌هاست.

۱۵ می در سال ۱۹۳۲، زمانی که جَلادَت علی بدرخان مجله هاوار را منتشر کرد، به یک روز تاریخی تبدیل شد. اولین مجله کوردی که با الفبای لاتین نوشته شده بود، درهای مدرنیته کوردی را گشود. در آن روز یک صفحه چاپ شد، اما سکوت قرن‌های یک ملت شکسته شد.

زبان کوردی امروز دوباره در خیابان‌ها، در مدارس، در عرصه ادبیات، در سینما و موسیقی تلاش می‌کند تا نفس بکشد. اما این در نتیجه خوش‌خواهی (صرفا خواستن) رخ نداده است، بلکه در نتیجه اصرار، اراده و مقاومت مردم رخ داده است. زیرا هر کلمه کوردی مانند مشتی است که انکار را درهم می‌شکند.

۱۵ می نه تنها زیبایی یک زبان را به ما نشان می‌دهد؛ بلکه بهای پرداخته شده برای آن را نیز به یاد ما می‌آورد. شعرهای کوردی که در زندان‌ها نوشته شده‌اند، کتاب‌هایی که در تبعید چاپ شده‌اند و کودکانی که در مدرسه ابتدایی به دلیل صحبت کردن به زبان مادری مجازات شده‌اند را به یاد ما می‌آورد.

و در عین حال زبان یک فریاد است. سخن بگویید، بنویسید، بخوانید و فراموش نکنید؛ زیرا هر کلمه‌ای که فراموش شود، یک گور است. هر کلمه‌ای که زندگی شود، یک زندگی است.