◼️ مسئلهی کورد، گرانیگاه موازنات سیاسی خاورمیانه است. این قاعدهای تکرارپذیر است که: هرگاه زمان فروپاشی یک ساختار و شکلگیری توازن نوینی در خاورمیانه فرا رسیده باشد، قطعا رویدادهای چشمگیری در جغرافیای زیستی کوردها بروز مییابد. در دوران جنگ جهانی اول و دوم اینچنین بود؛ طی جنگ اول و دوم خلیج و سقوط رژیم صدام نیز با همین واقعیت مواجه بودیم. در دوران ظهور و افول داعش هم ـ که مقطع شعلهورشدن آتش جنگ جهانی سوم بودـ جهان شاهد آن بود که مسئلهی کورد چه وزنهی سنگینی در تغییرات سیاسی خاورمیانه دارد. اینک هریک از ابرقدرتهای جهانی و نیروهای منطقهای میخواهد در دوران «پسا کرونا»، دست برتر را در شکلدهی به توازنات سیاسی داشته باشد و عنصر تعیینکنندهی بازی در نظام نوین جهانی باشد. همهی این نیروها از ایران و ترکیه گرفته تا اتحادیهی اروپا، آمریکا، روسیه و چین با بحرانهای عظیم داخلی دستبهگریبان هستند. بحران انزوای سیاسیـ فروپاشی اقتصادی در ایران و بحران فاشیستیشدن ساختار قدرت در ترکیه به همان اندازهای سنگین هستند که بحران ناشی از اعتراضات ضدتبعیضنژادی مردم در آمریکا. همهی این نیروها برای گذار از بحرانهای داخلی خود ناچارند آتش تنشهای بیرونی را تیزتر کنند. به همین دلیل جنگ در خاورمیانه وارد سطح تازهای شده و از این پس ابعاد به مراتب گستردهتری نیز پیدا خواهد کرد. بنابراین دیگربار شاهد سرعتگیری رخدادهای سیاسی و نظامی در کوردستان هستیم.
رژیم اشغالگر ترکیه تلاش دارد تا با ایدئولوژی فاشیستی و حملات اشغالگرانهاش بازیگر تعیینکنندهی تحولات آتی خاورمیانه باشد. بنابراین با توحشی آشکار، علاوه بر سرکوب شدید کوردها در شمال کوردستان، سرزمین کوردها را از مرزهای ایران گرفته تا عراق و سوریه به عرصهی تاختوتاز و نسلکشی مبدل نموده است. دشمنان دموکراسی و آنهایی که سر سازش با آزادی خلقهای خاورمیانه ندارند، یا مستقیما در پروسهی نسلکشی کوردها توسط اردوغان دیکتاتور مشارکت دارند یا با موضعی انفعالی در برابر این تجاوزات، خود را به مهرههایی بیارزش و ابزاری مبدل کردهاند. در مقابل، جنگ جنبش آپویی علیه اشغالگران کوردستان و مزدورانشان، مقاومت خاورمیانهی آزادیخواه در برابر خاورمیانهی فاشیستی است. از منظر خلق کورد، دولتها و نیروهایی که با رژیم اشغالگر ترکیه همکاری و همراهی میکنند هیچ تفاوتی با داعش و تبهکاران(چته) وابسته به اردوغان ندارند. این دیدگاه صرفا یک برخورد ذهنی نیست و کوردها قطعا در توازنات سیاسی نوین خاورمیانه، طبق این واقعیت اقدام به تعامل و تقابل سیاسی با نیروهای مزبور خواهند کرد. بهجز مشتی جریانات مزدور کورد که نقش پادویی را برای دشمنان خلق کورد بازی میکنند و در بلندگوی «ناجوانمردی» و ریاکاری مدام فریاد دروغین «وا کوردستانا» سر میدهند، عموم کوردها و جنبش آزادیخواهیاش هرگز حاضر به تسلیمیت نبوده و نیستند و با طرفهایی که در پروسهی نسلکشی خلق کورد جای میگیرند، تعامل مثبتی نخواهند داشت.
استراتژی فاشیستی ترکیه در راستای حاکمیت و استیلا بر کل حوزهی خاورمیانه بنا نهاده شده است. یعنی هم میخواهد بر جهان عرب سلطه پیدا کند، هم بر جغرافیای کوردستان و هم بر حوزهی نفوذ ایران. رژیم اشغالگر ترکیه پس از تجاوزاتی که در سوریه و لیبی انجام داد اکنون میخواهد مستعمراتی از نوع ادلب را در سایر مناطق خاورمیانه نیز تشکیل دهد. به همین دلیل ترکیه وارد حیاط خلوت ایران یعنی کشور عراق شده تا با محکمکردن جای پای خود در عراق، برنامههای خود را در آینده به درون مرزهای ایران نیز بکشاند. ارومیه، تبریز، اردبیل، زنجان و دیگر مناطق در چارچوب عمق استراتژیک رژیم ترکیه بهعنوان هدف قرار داده شدهاند. به همین دلیل همکاری جمهوری اسلامی ایران با رژیم ترکیه در این مقطعی که نیروهای جهانی برای عمقبخشی به جنگ جهانی سوم خیز برداشتهاند، معنایی جز انتحار سیاسی و امنیتی ایران نخواهد داشت.
اسب تروای ترکیه اکنون در پشت دروازههای ایران ایستاده و منتظر است تا میزبانی سادهلوح او را به درون راه دهد. قصد ترکیه شکلگیری داعشی جدید در مرزهای ایران، نفوذ تدریجی به درون ایران و بهوجود آوردن همان وضعیتی است که در سوریه و لیبی پدید آورده است. به این ترتیب درصدد است هم در رقابت هژمونیک و تاریخی خود با ایران، به موفقیت قطعی دست یابد و هم نیروهای فاشیستی و تبهکار را برای جلوگیری از تحولات دموکراتیک در کشور ایران وارد عمل کند. یعنی سودای آن را دارد که با یک تیر چند نشان بزند: هم حکومت جمهوری اسلامی، هم جنبشهای دموکراسیخواهی خلقهای ایران و هم کوردها.
حکومت جمهوری اسلامی ایران، خود بهتر از هر کسی میداند که در چه وضعیت لرزان و شکنندهای قرار دارد. اتکا به سیاست کوردستیزی و امتیازدهی به رژیم ترکیه نمیتواند چیزی از بحران و تنگنای بسیار شدید کنونی ایران بکاهد. نادیدهانگاشتن وزنهی سیاسی کوردها در تحولات منطقه و اصرار بر تعریف کوردها بهعنوان دشمن، فرصتها و دستاویزهای بسیار نیرومندی در اختیار نیروهای جهانی و ائتلاف ضدایرانی قرار میدهد تا عرصه را هرچه بیشتر بر جمهوری اسلامی تنگ کنند.
با وجود اینکه لیبی حلقهی ضعیف جهان عرب بهنظر میرسد، اما دستکم در آنجا مقاومتی در برابر حملات تبهکاران واپسگرای اخوانیـ اردوغانی وجود دارد. وضعیت عراق بسیار شکنندهتر است زیرا دستگاه حاکمهی عراق موضعی بسیار منفعلانه و صرفا لفظی در برابر تجاوزات مکرر ترکیه اتخاذ کرده است. عراق حتی با وجود تضعیف داعش در این برهه نمیتواند به ثبات و آرامش دست یابد، زیرا ترکیه این کشور را به عرصهای برای تسویهحساب ابرقدرتهای جهانی و منطقهای مبدل کرده است. وضعیت عراق از این که هست به مراتب آشفتهتر خواهد گردید، چرا که ترکیه با حملات اخیر خود عملا زمینهی تجزیهی عراق و الحاق بخشهایی از آن را به امپراطوری نوعثمانی فراهم آورده است.
همراهینمودن سازمانها و احزاب سیاسی کورد با اشغالگریهای ترکیه و حتی سکوت معنادارشان در قبال این تجاوزات، باعث میشود کوردها با خطر هولناک «عقبگرد به وضعیت فاجعهبار صدسال گذشته» روبهرو شوند و تمام دستاوردهایی که با خون و رنج فراوانی کسب کردهاند، زیر چکمهی دشمنان خلق کورد پایمال شوند. در حال حاضر آنچه جایگاه (استاتوی) سیاسی کوردها در کشور فدرالی عراق نامیده میشود، در نتیجهی مداخلات ترکیه عملا به یک نام فرمالیته و عنوان توخالی تقلیل پیدا کرده است. زیرا جنوب کوردستان به حالت مستعمرهی ترکیه درآمده و ارتش متجاوز ترکیه در حال رژهرفتن روی رؤیای دولت کوردی است. رویکرد بزدلانهای که برخی از احزاب حاکم در اقلیم کوردستان در قبال تجاوزات رژیم ترکیه در پی گرفتهاند، گویای آن است که این نیروها در استراتژی خود هیچ جایگاهی برای اتحاد ملی کوردها و مقاومت ملی قائل نیستند.
ناسیونالیسم عقبماندهی احزاب کلاسیک و سلطهپذیر کوردی (در هر چهار بخش کوردستان) هم از لحاظ ایدئولوژیک و هم از لحاظ سیاسی و عملی، اکنون در یک موقعیت «توسریخوردگی و زبونی» به ناسیونالیسم فاشیستی پانترکی الحاق شده و به آن سرویس میدهد. این احزاب حرمتی برای «خانهی کورد» باقی نگذاشتهاند؛ یک روز بوسه بر دستان صدام بعثی زدند و او را از روی فرشی که با خون کوردها قرمز شده بود عبور دادند و به اندرونی خانه آوردند تا خانه و اهلش را تصاحب کند و امروز کلید خانه را به دستان آلودهی اردوغان سپردهاند. چنین سیاستی نوعی «تندادن خودخواسته به تجاوز» است. احزاب سیاسی کورد باید بدانند که همکاری با رژیم فاشیست ترکیه و پادوییکردن برای اردوغان نهتنها افتخار و دستاوردی برای آنها بههمراه نخواهد داشت، بلکه انتحار آنهاست. احزابی که مدعی کوردستانیبودن و میهندوستیاند باید دست مردم کوردی که به متجاوزان معترض هستند را ببوسند نه اینکه با باتوم و گاز اشکآور سرکوبشان کنند تا دل اشغالگران را شاد نمایند.
و اما سخن پایانی: دشمنان خلق کورد تا سرحد جنون، کشورهای خود را در فاشیسم و ملیتاریسم غرق کردهاند تا بلکه جلوی تحول، انقلاب و دمکراسی را بگیرند. ترکیه مهد نژادپرستی است و این زامبی اکنون مقام اول نئوفاشیسم را در سطح جهان دارد. اما این زامبی، جان و حیاتی واقعی در کالبد بیمار و تهوعآورش ندارد و سرانجام ضربتی این پیکر بیمار و پوسیده را از هم فروخواهد پاشید و روانهی گورستان خواهد کرد. سر بسیاری از دولتها و نیروهای سیاسی منطقه زبونانه در برابر اشغالگری اردوغان فرود آمده است، اما کورد آپویی و جنبش آزادیخواهی کورد به نام انسانیت در برابر ظلم و اشغالگری مقاومت کرده و خواهد کرد. کوردها و جنبش آزادیخواهی راستین کوردها یعنی «پ.ک.ک» به هیچ وجه قابل حذف از صحنهی سیاسی خاورمیانه نیستند. آنهایی که باید بروند، اشغالگران و مزدوراناند… ما، همواره بودهایم و میمانیم! ◻️