همزمان و در خاک باکور، روژهلات، باشور و روژاوا جنگ در جریان است. منطقهی قابل توجهی از این خاک اشغال شده است، بمباران توسط جنگندهها، کوچ دسته جمعی، زندانهایی که کاملا پر شدهاند، اعدامها، قبرستانهای تخریب شده و کشته شدن مردم غیر نظامی، در حقیقت اعلام آمارها برای بیان وحشیگری این جنگ کافی نیست.
"امپراطور" و نگهبانان سیستم بینالمللی و نوکرهای منطقهای آنان با هم مکانیسمی را ایجاد میکنند که توان دیدن، درک کردن و تفکر را نداشته باشیم.
برنامهای مدون برای پنهانکاری و مخفی کردن آنچه که جامعه باید بداند. مردم را با نیازهای روزانهی خود مشغول کردهاند. تلویزیون، رادیو، روزنامه و شبکههای اجتماعی را به شبکههای دروغ و تبلیغ و پنهانکاری تبدیل کردهاند. آن بیماریی که حقایق و دادهها را به بازی میگیرد "فرهنگ پوپولیستی" است.
آن انسانهای با کرامتی که نمیخواهند به سگ نگهبان این سیستم مبدل شوند، حق (!) انتخابی برای آنها قائل میشوند که میان مبارزه کردن و مبارزه نکردن یکی را انتخاب کنند.
بر این اساس در سطح حملات تصفیه کننده و اشغالگرانه، انتخاب میان این دو گزینه آنها را ناچار میکند که مفاهیم "دشمن" و "خیانت" جایشان را با هم عوض کنند. چون در این روزها شاهد مواردی هستیم که رو گرداندن از چیزهایی که میبینیم، بیتوجهی به چیزهایی که درک میکنیم، خود را به نادانی زدن در مورد چیزهایی که میدانیم، ما را به جاندار دیگری تبدیل میکند که خصلتهای بشری را از دست دادهایم.
حقیقت این است؛
دولت ترکیه و تبهکارانش اگر رضایت آمریکا، روسیه، اتحادیهی اروپا، سازمانهای بینالمللی، ۵۷ کشور اتحادیه اسلامی را نداشت، نمیتوانست عفرین، سریکانی، گری سپی و ادلب را اشغال کند. اگر رضایت نیروهای ذکر شده نباشد، ترکیه و تبهکارانش از القاعده، النصره گرفته تا داعش نمیتوانستند وارد خاک سوریه، عراق و لیبی شوند.
این همه بیپروایی و جسارت ارتباطی به نیروی سیاسی و نظامی ترکیه ندارد. آنچه سبب میشود که ترکیه/تبهکاران داعش از این سر باشور کوردستان تا آن سر آنرا اشغال کنند، سکوت سازمان ملل، حکومت عراق، حکومت باشور کوردستان و پ.د.ک و ی.ن.ک است. مانند آنکه هیچ اتفاقی رخ نداده و وضعیتی عادی حکمفرماست نشان دهندهی آن است که با این اشغالگری موافق هستند و از آن رضایت دارند.
زمانی که این چند خط را مینویسم، ترکیه و تبهکاران داعش با هم دست به تحرکاتی برای اشغالگری جدید در باشور کوردستان زدهاند، روستاهای روژاوا را بمباران میکنند و محصولات کشاورزی روستاییان را میسوزانند.
سکوت و انفعال در مقابل این بیعدالتی، جنگ و جنایت، شراکت با اشغالگران است. در این مرحله بیطرفی و تظاهر به اتخاذ موضعی همچون "انسان عاقل" دروغی است که پشیزی ارزش ندارد. چون چیزی به نام بیگناهی وجود ندارد، بلکه اکنون شرایطی وجود دارد که یا طرف حق هستی یا در مقابل آن.
در زمانی که برای اتحاد ملی در چهار بخش کوردستان فراخوان داده میشود، اما مسئولین باشور کوردستان، نه در سطح اشغالگران بلکه به گریلایی که در حال مبارزه برای آزادی کوردستان است اطلاع میدهد که "خاکمان را ترک کنید". این مسئولین آشکارا به همکار و نوکر دشمن تبدیل شدهاند و علنا راه خیانت را برگزیدهاند.
آنهایی که خود را از کوچکترین انتقاد در مورد آن ذهنیتی که خاکشان را به دولت ترکیه/ تبهکاران داعش تقدیم میکند و برای دشمن نوکری میکند مانند آنکه خواهان اتحاد ملی هستند، به دور نگه میدارند و همهی احزاب را در یک کفهی ترازو قرار میدهند، در حقیقت در این جنایات شریک هستند.
واضح است که از دیدگاه ملی، نوکری و همکاری با دشمن در همهی اعصار و در هر جایی جرم است. برای پنهان کردن این جنایت، از شعار "همهی احزاب مانند هم هستند"، "میان خود و ترور فاصله قائل شوید" را به کار میگیرند.
در زمانی که فراخوان "اگر احزاب کورد اتحاد را گسترش ندهند، اشغالگری متوقف نخواهد شد" داده میشود اما احزاب پ.د.ک و ی.ن.ک در چنین زمانی در حال ساختن مقر و پایگاه جدید، مراکز جاسوسی و سکوی فرود هلی کوپتر و دفتر میت برای دولت ترکیه هستند.
چرا افرادی که این فراخوانها را منتشر میکنند حتی برای یک روز هم از احزاب یکیتی و پارتی درخواست نکردند که "دست از همکاری با دولت ترکیه بردارند چون موضع آنها بزرگترین مانع در مقابل اتحاد ملی است".
باید درخواست اصلی از همهی احزاب باکور، روژهلات، روژاوا و باشور این باشد که با مبارزات مشترک در مقابل اشغالگری بایستتد، اما نه، آنها آگاهانه تبلیغ میکنند و برای به بیراهه کشیدن خلق کورد میگویند "فعلا اتحاد ملی را بنیانگذاری کنیم بعدا علیه دشمن و اشغالگری میجنگیم."
اتحاد قدرتمند ملی با نشستن دور یک میز یا صدور بیانیهای سیاسی، دیدار و رفت و آمد به دست نمیآید بلکه با مبارزات مشترک به دست میآید. خود به خود مبارزات از لحاظ عملی، همچنین حداقل اشتراک در دیدگاه ملی، تعهد ملی و اجتماعی، تنها امتحان برای این اتحاد ملی است.
این جملات «اتین دو لا بوئسی»[فیلسوف، نویسنده و شاعر فرانسوی دوره رنسانس] هنوز هم حائز اهمیت است که میپرسید؛ "اگر به خودت خیانت نکنی، آن قاتل چه کاری میتواند انجام دهد؟ اگر تو برده او نشوی، با او همکاری نکنی و مایهی آرامش و استراحت آن دزدی که تو را غارت کرده نشوی، چه کاری از دست او بر میآید؟"
مقاله قبلی من با عنوان "این آشغالها چه کسانی هستند؟" سبب نگرانی و ناراحتی برخی شده بود. علی رغم آنکه به نام هیچ کس در آن مطلب اشاره نکرده بودم، اما سبب ایجاد حساسیتها و حملاتی شده بود.
اما بدون آنکه خود متوجه شوم، یا بدون آنکه خود بخواهم، در حقیقت متوجه شدم که برخی جزء آن «آشغالها» هستند و پیش خود فکر کردهاند که منظور من آنان بودهاند. است.
اگر اینچنین است نوشتهی من به هدف خود رسیده است.