۱- از همان ابتدا باید بە همە باید گفت کە از انفجار بمب در میان این قشر از مردم ایران بە هیچ وجه نباید خوشحال بود، کوچکترین خوشحالی از این کشتار جمعی، نشان از این است کە در باطن هر کسی کە از این واقعە خوشحال شدە است یک فاشیست زندگی میکند. شاید بسیاری بگویند کە کسانی کە در سالگرد کشتە شدن قاسم سلیمانی شرکت داشتند، همگی از بسیجیها و طرفداران رژیم اشغالگر ایران هستند، خب تا حدی این حرف درست است، اما برای مبارزە در راه آزادی، ابزار مبارزاتی و وسایلی کە ما را بە مقصد آزادی میرساند نیز باید انسانی و اخلاقی باشند، وگرنە اگر شیوەهای مبارزاتی فاشیسم استفادە یا مورد پسند واقع گردد، آنگاه نتیجە و هدف مبارزە با فاشیسم نیز بە فاشیسم منتهی خواهد گشت.
۲- انفجار بمب در کرمان بە اعمال و رفتار خود رژیم برمیگردد، رژیم اشغالگر ایران از روز اولی کە انقلاب بهمن ٥٧ را سرکوب کرد سیاست خودی-غیرخودی را پیرو کرد، طبق چنین سیاستی بود کە از همان اوایل بە قدرت رسیدنش، ابتدا بە کوردستان حملە کرد و کوردها غیر خودی شدند، سپس بە زنان آزادیخواه یورش برد و آنان غیر خودی گشتند، سپس بە نیروهای چپ و دموکراتیک ایرانی حملە برد و آنان نیز غیر خودی شدند، بعدها درون صفوف نیروهای خود رژیم انشقاق ایجاد گشت و هر روز بر دامنەی غیرخودیها افزودە شد، در قیام دانشجویی کوی دانشگاه، دانشجویان آزادیخواه و در جنبش سبز، همەی زنان و جوانان ایران غیر خودی گشتند و بعد از آغاز انقلاب زن زندگی آزادی، میزان غیرخودیها اکثریت قاطع جامعەی ایران را دربرگرفت و از سوی دیگر آن تعداد اندکی از بسیجیها و طرفداران رژیم بە همراه هستەی منقبض شدەی قدرت رژیم اشغالگر ایران خودیها را شامل میشوند، این سیاست را خود رژیم آغاز کرد و توسعە داد. یک رژیم دیکتاتور و نادموکراتیک روز بە روز تنهاتر میشود، چون این خود اوست کە دست بە دیگریسازی و طرد و سرکوب همگان میکند.
۳- داعش انفجار بمب در کرمان را بر عهدە گرفتە است. اما رویدادن چنین انفجاری در بحبوحەی جنگ اسرائیل-حماس سوالات بیشتری را مطرح میکند. ابتدا اینکە اگر نیروهای اسلام سیاسی همانگونە کە ادعا دارند در جهت رهایی مسلمانان گام برمیدارند، پس چگونە است کە نیرویی اسلامگرا همچون داعش در بحبوحەی این جنگ، ایرانی را هدف قرار میدهد کە پشتیبان حماس اسلامگرا است؟ برای پاسخ درست بە این سوال باید بە ریشەهای شکلگیری نیروهای اسلامگرا در خاورمیانە برگردیم. اسلام سیاسی در خاورمیانە توسط قدرتهای امپریالیست جهانی شکل گرفتند تا از پیشروی سوسیالیسم رئال در خاورمیانە جلوگیری نمایند. خود رژیم حاکم بر ایران نیز درون چنین زمینەای شکل گرفت، بە عبارتی نظام جهانی، شکلگیری حکومت اسلام سیاسی شیعی را در ایران بر شکلگیری یک حکومت مبتنی بر نیروهای دموکراتیک ترجیح داد. طالبان و القاعدە با پشتیبانی مستقیم آمریکا شکل گرفتند تا از نفوذ سوسیالیسم رئال در خاورمیانە جلوگیری نمایند. حماس با پشتیبانی مستقیم اسرائیل شکل گرفت تا جنبش و سازمانهای چپ و دموکراتیک فلسطینی را از طریق حماس پاکسازی نمایند. و داعش نیز توسط نظام جهانی و با پشتیبانی مستقیم دولت فاشیست ترکیە شکل گرفت، تا وضعیت خاورمیانە را بە صورت کلی بحرانیتر نماید تا درب مداخلات را بر روی قدرتهای امپریالیستی در منطقە گشودە نگە دارد. حالا در وضعیت بحرانی و آشوبناک خاورمیانە این نیروهای اسلامگرا همگی تبدیل بە مزدوران جنگی شدەاند و تقربیا تفاوتی با شرکتهای نظامی همچون بلک واتر (Blackwater) ندارند، بە عبارتی نسخەی خاورمیانەای چنین شرکتهای نظامی هستند. داعش در همان اوایل شکلگیریش بە جنبش آزادی کوردستان در روژاوا یورش برد (حماسە مقاومت شهر کوبانی در روژاوا منجر بە شکستهای پیدرپی داعش گردید)، چرا کە دولت فاشیست ترکیە کە حامی اصلی داعش است چنین دستورالعملی را بە داعش تحویل دادە بود و هنگامی کە داعش در نبرد با یگانهای مدافع خلق YPG و یگانهای مدافع زنان YPJ در روژاوا روبەرو شد، متحمل شکست سنگینی شد. مبارزین روژاوا در همان سالها با شعار "زن زندگی آزادی" بە پاکسازی تبهکاران داعش پرداختند. بعد از شکست داعش در کوبانی، مبارزین روژاوا عملیاتهای کشندەای را بر علیە داعش تا پایتخت خودخواندەی داعش ادامە دادند و داعش را بە صورت سیستماتیک از میان برداشتند. اما هنوز بسیاری از هستەهای مخفی داعش در سوریه و عراق و نقاط دیگری از خاورمیانە و جهان باقی ماندەاند و آنان نیز بعد از شکست هستەی اصلی داعش، بە صورت مستقیمتری بە غلام حلقە بە گوش دولت ترکیە مبدل گشتند. اکنون سوال این جاست کە غلام حلقە بە گوش دولت ترکیە بە چە دلیلی انفجار کرمان را انجام داد؟
۴- نیروهای اسلامیست خاورمیانە هیچگونە پرنسیب و اصول اخلاقی را در جنگ رعایت نمیکنند، همگی آنان بە مردم حملە میکنند، آن هم مردمانی کە هزاران سال است بە اسلام معتقد هستند و کشتن این مردم نە تنها بە جهان اسلام خدمت نمیکند بلکە باعث شدە است کە جامعەی اسلامی روز بە روز بیشتر دچار فروپاشی گردد. موج مهاجرت جوانان مسلمان بە کشورهای اروپایی یکی از نمودهای فروپاشی جوامع اسلامی در خاورمیانە میباشد. شهرهایی همچون کابل، بغداد و حالا هم کرمان کە اکثریت قاطع آن از مسلمانان تشکیل شدە است بە زمین عملیاتهای انتحاری نیروهای اسلامیست مبدل شدە است. نیروهای اسلامیست بیش از همە مسلمانان را قتلعام میکنند.
۵- نیروهای اسلامیست هنگامی کە بە قدرت میرسند رفتارشان را عوض میکنند اما در ذات خود باز هم ضد جامعە باقی میمانند. رژیم اشغالگر ایران و طالبان دو نمونەی حی و حاظر چنین ذهنیتی هستند. رژیم ایران و طالبان دیگر لازم نیست تا در میان مردم بمب منفجر کنند، اما بە جای آن یک سیستم شکنجەی روزانە را بر ضد جامعە برپاساختەاند. هر روز انسانها را اعدام و شکنجە میکنند و چنین رفتارهایی را در ذیل نام امنیت کشور و قانون انجام میدهند. بە عبارتی یک نیروی فاشیستی هنگامی کە دولت را در دست میگیرد، خشونت را حساب شدە و سیستماتیک و تحت نام قانون بە کار میگیرد و تفاوتش با نیروهای فاشیستی کە هنوز نتوانستەاند دولت را قبضە کنند در این است کە خشونت را بی حساب و کتابتر بە کار میگیرند. این تفاوت ظاهری نیروهای اسلامیست دارا و فاقد قدرت دولتی در خاورمیانە است.
۶- با توجە بە رفتارهای ٤ دهەی رژیم اشغالگر ایران، پیداست کە مرگ و میر مردم برایش اهمیتی ندارد، چە بسا کە روزانە خود بە این کار دست میزند. اما بدون شک میخواهد از انفجار کرمان برای خود فرصتهایی بسازد و بحرانهای داخلی و خارجی خود را با این رویداد ناگوار پردەپوش نماید. اگر رژیم ایران باز هم بر سیاست خودی-غیرخودی اصرار ورزد در این صورت همەی شهرهای ایران پتانسیل بروز چنین رویدادهای ناگواری را خواهند داشت. ذهنیت خودی-غیرخودی (مومنان-کافران) مخرج مشترک همەی نیروهای اسلامیست خاورمیانە است، رژیم ایران در ایجاد و توسعەی این ذهنیت بە اندازەی داعش و القاعدە سهیم است، فضای خفقانآور و تضادهای اجتماعی از نتایج سیاستها و ذهنیتهای اشتباه رژیمها و نیروهای اسلامیست و فاشیست حاکم بر خاورمیانە میباشد.
۷- انقلاب آزادی کوردستان و خاورمیانە کە انقلاب "زن زندگی آزادی" ایران نیز بخشی از آن را تشکیل میدهد، تنها راهی است تا جوامع خاورمیانە را از شر نیروهای اسلامیست و فاشیست خاورمیانە و مداخلات امپریالیستی نجات دهد. انقلابی کە بە سیاست خودی-غیرخودی (مومن-کافر) پایان میدهد و بر طبق آن هر یک از جوامع ملی و آئینی خاورمیانە در کنار همدیگر و در مسالمت میتوانند زندگی دموکراتیکی را تشکیل دهند کە اصول آن در مفهوم ملت دموکراتیک توسط رهبر آپو فرمولە گشتە است. شکلگیری ملت دموکراتیک با سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک در خاورمیانە میتواند بە تضادهای ساختگی میان خلقهای خاورمیانە پایان بخشد و هر جامعەای با تنوعات و تفاوتهای خویش و بدون اینکە با سیاست امحا و انکار روبەرو شود، میتواند حیاتی آزادانە را بنیاد نهد. برای خنثی سازی بمبهای آیندە تنها راه این است کە هر چە بیشتر انقلاب آزادی کوردستان و خاورمیانە را توسعە بخشیم.