این نوشتار کنکاشی است اجمالی درباره مفهوم "بیوترویزم" و نمودها و کارکردهای جنایتکارانه و غیرانسانی آن در جهان امروز و بویژه در چارچوب جغرافیای ایران که با سختترین بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روبروست و همزمان با یک قیام سراسری درحال نبرد با رژیم حاکم و سیاستهای بیوتروریستی آن است. توجه شما را به آن جلب میکنیم.
مسئلەی کانونی کە در این نوشتار میخواهیم بدان بپردازیم مسئلەی بیوتروریزم میباشد، تبارشناسی بیوتروریزم خود نیاز بە تحقیقات جداگانەای دارد کە در این نوشتار ما بدان نمیپردازیم، بلکە بیشتر مسئلەی بیوتروریزم را در دوران معاصر و از لحاظ جامعەشناختی بررسی خواهیم کرد. بیوتروریزم (زیستتروریزم) در تعریف رسمی (پوزیتیویستی) بە معنای انتشار عامدانەی ویروس، میکروب و دیگر مواد شیمیایی و سمی جهت کشتار (یا بیمار کردن) انسان و محیط زیست است. بیوتروریزم سلاحی کشتار جمعی است کە محصولات آن روزانە در حال تولید است و خود تولید صنایع نظامی مربوط بە بیوتروریزم یک عمل ضد بشری و بیاخلاقی است اما دولتهای ابرقدرت جهانی کە داعیەی نمایندگی دمکراسیشان گوش جهان را کر کردەاست، تولیدکنندگان اصلی سلاحهایی هستند کە بخش اعظم جنگ بیوتروریستی علیە کشتار انسانها را رقم میزنند. در جهان کنونی خلقهای جهان همەگی تحت سلطەی نظام جهانی سرمایەداری قرار دارند و این خلقها را با بحرانها و فلاکتهای بیشماری درگیر ساختەاست، اما بە مانند تمامی بحرانهای دیگر خلق کورد بیشتر از هر خلق دیگری در چنگال این بحرانها و فلاکتها گیر افتادە است، در این مورد نیز بیشترین قربانی جنگ بیوتروریزم خلق کورد است. همانگونە کە انقلاب «زن زندگی آزادی» در جریان است و در حال حاضر رژیم اشغالگر ایران با بیاخلاقانەترین و درندەترین شیوەها در حال سرکوب خلق کورد و خلقهای ایران است. زنان جوان پیشاهنگ این انقلاب هستند بە همین دلیل نیز نک پیکان حملات رژیم اشغالگر بە سوی آنهاست، بە ویژە اینکە چندین ماه است کە رژیم فاشیست در حال انتشار عامدانەی گازهای سمی و شیمیایی در مدارس است تا زنان جوان را از پیشبرد انقلاب «زن زندگی آزادی» منصرف سازد، هرچند کە زنان جوان در راه خود مصممتر گشتەاند، یک زن جوان در اینبارە گفتە بود: «ما ترسهایمان را همزمان با دفن جسد گرامی شهید ژینا امینی در گورستان دفن کردەایم». انتشار گازهای سمی و شیمیایی رژیم اشغالگر ایران در مدارس مصداق بارز بیوتروریزم میباشد. در بیانیەی وزارت سرکوبگر اطڵاعات بە تاریخ ٨ اردیبهشت این وزارت خونخوار نوشتە بود کە اگر گازهای سمی و شیمیایی در مدارس بەکار گرفتە شدەاند پس چرا شاهد هیچ مرگ و میری نیستیم؟ (در مورد بیانیەی سراسر دروغ وزارت سرکوبگر اطلاعات خواندن مقالەی «عامل هراس جمعی؛ وزات اطلاعات» از رفیق مانی زردشت میتواند سودبخش باشد کە در آژانس خبری ANFPERSIAN منتشر گردیدەاست) اما چیزی کە بە نظر میرسد این است کە هدف از بیوتروریزم رژیم اشغالگر ایران در مدارس دخترانە بیمار ساختن و ایجاد هراس در میان زنان جوان است، تا آنها را از ادامەی نافرمانیهای مدنی و اعتراضاتشان منصرف سازد.
در اینبارە نیاز است تا تعریف خودمان را از تعاریف علم پوزیتویستی از خود بیوتروریزم نیز جدا سازیم، چرا کە تعریف رسمی بیوتروریزم بسیار محدود است و ما را بە شناخت حقیقی نمیرساند، از آنجایی کە جامعە در حال مبارزە با رژیم اشغالگر ایران میباشد، میبایست کە دشمن و راهکارهای جنگ ویژە دشمن را نیز بشناسیم تا در مبارزەی خویش پیروز گردیم و بتوانیم دشمن و راهکارهای ضد بشری دشمن را خنثی سازیم.
تعاریف پوزیتیویستی نە تنها ناقص یا اشتباه هستند بلکە ما را از تعاریف درست نیز دور میگردانند. اما سرمایەداری دائم در حال ارسال پیامهای خویش بە ماست. سرمایەداری رسانەهای مسلط را در دست دارد و این رسانەهایی هستند کە بیشترین مخاطبان را دارند، از سوی دیگر از طریق رسانەهایش ذهنیت مورد نظر خود را منتشر میسازد. یکی از رسانەهای مسلط جهانی اکنون سینماست، بە نظر ما سینمای رسمی آمریکا (هالیوود) و سینمای رسمی رژیم اشغالگر (ایران) هر دو رسانەهایی هستند کە بخشی جدایی ناپذیر از جنگ ویژە علیە خلقها را تشکیل میدهند، بدین معنا کە ذهن جامعە را از حقیقت دور میکنند و بسیاری این نوع از هنر را، هنر صنعتی شدە مینامند کە در راستای اهداف سرمایەداری و بر علیە منافع خلقها توسعە یافتە است، سناریوهای علمی-تخیلی هالیوود میخواهند بە مخاطب القا کنند کە دشمنان انسان موجوداتی تخیلی هستند و بر روی اقتدار سرمایەداری سرپوش میگذارند، اما یک سناریو هر چقدر هم کە تخیلی باشد باز هم از زمینەهای عینی جهان ما سرچشمە میگیرد و میتوان با واکاوی و تحلیل این فیلمها ذهنیت نویسندگان سناریو را دریافت. در مورد بیوتروریزم، سینمای هالیوود از اواخر قرن ٢٠ در حال انتشار فیلمهای بیشماری با مضمون بیوتروریزم میباشد. شاید یکی از مشهورترین فیلمها کە بازی ویدیویی آن نیز در میان گیمرها طرفداران بسیاری دارد رزیدنت ایول (شر پایدار) باشد؛ داستان اصلی رزیدنت ایول در مورد تولید و انتشار عامدانەی ویروس T توسط یک شرکت عظیم جهانی در میان انسانهاست. این شرکت عظیم جهانی تمامی انسانها را بە خود وابستە کردە است و تولید اکثر کالاها و امور خدماتی و مدیریتی در انحصار این شرکت است. خب این داستان علمی-تخیلی آن چنان از جهان واقعی ما بەدور نیست. رهبر آپو سیستم سرمایەداری را همچون یک شرکت انحصار تعریف میکند، اکنون نیز این شرکت جهانی یا همان سیستم جهانی سرمایەداری جوامع را بە خود وابستە گرداندە و تولید کالاها نیز در انحصار سرمایەداری است. آیا داستان علمی-تخیلی رزیدنت اویل تنها در بازیهای ویدیویی و سینما در جریان است، یا اگر از قسمتهای اکشن و تخیلی فیلم بکاهیم بە زندگی جوامع کنونی نمیرسیم؟
جوامع شرق کوردستان و ایران از سوی رژیم اشغالگر ایران مورد ستم واقع میشوند، اما باید دانست این رژیم خود بخشی از نظام جهانی سرمایەداری است و در تقسیم کار نظام جهانی سرمایەداری جای گرفتە است. اینکە حکومت اشغالگر ایران با بسیاری از حکومتهای غربی در کشاکش و اختلاف بە سر میبرد بدین معنا نیست کە خارج از نظام جهانی قرار گرفتە است، اختلاف مابین حکومتها و دولتها از ویژگیهای این نظام جهانی است و جنگهای جهانی اول و دوم خود نشان از صحت این مسئلە دارند. اکنون نیز در جنگ جهانی سوم بە سر میبریم و ویژگیهای این جنگ با جنگهای قرن ٢٠ تفاوتهای عمدەای دارد، اما از لحاظ گستردگی توسعەیافتەتر از جنگهای پیشین است. باید بدانیم کە جنگ جهانی سوم در اصل علیە خلقهاست. کانون جنگ جهانی سوم خاورمیانە بە مرکزیت کوردستان است و از آغاز جنگ جهانی سوم خاورمیانە یک روز را بدون جنگ سر نکردە است. بخش بزرگ این جنگ از طریق بیوتروریزم صورت میگیرد و این درحالی است کە زوایای گستردەی این جنگ رسانەای نمیشوند و در نتیجەی این جنگ خلقهای خاورمیانە و بە ویژە خلق کورد با نابودی تهدید میشوند. ما بیوتروریزم را تنها بە استفادەی آشکار از بمبها و سموم شیمیایی تقلیل نمیدهیم، این تحریفی آشکار است کە نظام جهانی و خوانش رسمی از تعریف بیوتروریزم اشاعە میدهند. بیوتروریزم هدف گرفتن خود زندگی اجتماعی خلقهاست کە تمامی ابعاد زندگی انسانها را دربرمیگیرد.
بیوتروریزم: استراتژی دولت-ملت
صد سال از ظهور دولت-ملتها در خاورمیانە میگذرد و امسال سالگرد صدسالەی قرارداد استعمارگرانەی لوزان است کە طی آن خاورمیانە از سوی امپریالیسم جهانی (بە ویژە انگلیس و فرانسە) طوری طراحی گردید کە در راستای منافع سرمایەداری جهانی باشد، این طراحی همان نقشەی شوم نسلکشی خلقها بود. برخی خلقها متاسفانە تا سر حد انقراض با نسلکشی روبەرو گشتند کە میتوان خلق کهن آشوری را برشمرد کە توسط دولت-ملت فاشیست ترکیە قتلعام گستردەای را پشت سر گذاشت و باقیماندگان این خلق نیز با نسلکشی فرهنگی و آسیمیلاسیون درون فرهنگ مسلط دولت-ملت ترکیە ذوب گشت. دولت-ملت ایران، عراق و سوریە و بقیەی کشورهای خاورمیانە نیز با چنین منطقی یعنی نسلکشی خلقها برساختە شدند. میدانیم کە دولت-ملت ایرانی با پشتیبانی انگلیس برساختە شد و رضاخان مستقیما با کمک انگلیسیها بە قدرت رسید، بعدها کە دودمان پهلوی در سال ١٣٣٢ با سقوط مواجه گشت، اینبار آمریکا بە کمک این دیکتاتوری شتافت تا از سقوط دولت-ملت ایرانی جلوگیری نماید. با انقلاب باشکوه خلقهای ایران در سال ٥٧ رژیم اشغالگر پهلوی ساقط گردید، اما متاسفانە رژیم فاشیست ولایت فقیهی بار دیگر دولت-ملت ایرانی را برساخت کە تا بە امروز خلقها در حال مبارزەای بی امان با این دیکتاتورهای آدمکش هستند. یکی از راهکارهای وحشیانەی دولت-ملت برای سرکوب خلقها و بکارگیری آنان در خدمت منافع پلید خویش، استفادە از بیوتروریزم است. دولت-ملت ایرانی کە جزئی از نظام جهانی سرمایەداری است با منطق سرمایەداری (با درنظر گرفتن خودویژگیهای خودش از جملە ایدئولوژی ایرانشهری-شیعیگرایی-ولایتفقیهی) کار میکند. منطق سرمایەداری بدین گونە است که کالاها را نە برای خدمت و مصرف اجتماعی کە برای مبادلە و در نتیجە استخراج بیشینە سود و ارزش اضافی تولید میکند و میفروشد. بیاییم بە مثالهای زندگیهای عادی مان توجە کنیم؛ مادران و پدرانمان همیشە از میوەها و خوراکیهای کنونی ناراضی هستند و میگویند کە قبلا کیفیت میوەها و خوراکیها بالاتر بود، اما اکنون این محصولات انگار کە مصنوعی هستند. خوب حق با آنهاست، امروزە کشاورزی از دست خلقها ربودە شدە و تبدیل بە کشاورزی صنعتی گشتە است. بذرهایی کە تولید میشوند تا کودهایی کە مصرف میگردند هیچکدام طیبعی نیستند، بلکە بر ضد محیط زیست هستند. مسئلەی بذر-از بذر گندم کە ضروریترین بذر برای خلقهای خاورمیانە است- تا بذر هر محصول دیگری اکنون توسط سرمایەداری با تغییر ژنتیک روبەرو است! این تغییر ژنتیک از چە رویی است؟ آیا این تغییر ژنتیک در راستای خدمت بە خلقهاست؟ خیر، این تغییرات ژنتیکی برای این است کە محصولات بیشتری در سطحی انبوه تولید گردند و کمیت محصول را بە کیفیت محصول ترجیح دادەاند و این همان منطق سرمایەداری است کە برای سود بیشتر موجب بە خطر انداختن جان انسانها و افزایش بیماریهای گستردەای از جملە سرطان، فرسایش زمینهای کشاورزی و از بین بردن منابع آبی شدە است. این یک جنگ روزمرە و در سکوت علیە خلقهاست، جنگی از نوع بیوتروریزم! امروزە محصولات غذائی کە جامعە با حقوق بخورنمیرش تهیە میکند، خود نوعی سم هستند. آیا تغییر ژنتیک بذرها بە صورت عامدانە صورت نمیگیرند؟ لذا همان تعریف ناقص سرمایەداری از بیوتروریزم اینجا صحت دارد؛ انتشار عامدانەی مواد سمی و شیمیایی در میان انسان و زیان رساندن بە انسان و محیط زیست! نمونەی کشاورزی تنها یک نمونەی سادە از بیوتروریزم روزمرەی دولت-ملت ایران علیە خلقهاست. سیستم بهداشتی، آب و فاضلاب شهری و مسائلی از این دستە بە مراتب وضعیتی وخیمتر از وضعیت کشاورزی دارند. نظام جهانی اکنون بر سە عنصر دولت-ملت، صنعتگرایی و سرمایەداری متکی است و رژیم اشغالگر ایران نیز کە بخشی از این نظام جهانی است هر سە عنصر را در خود دارد کە هر یک از این عناصر در خدمات طبقات حاکم و بر ضد خلقهای ایران پایەریزی گشتەاند. این سە عنصر درهم تنیدەاند و ساختار بحرانزای کنونی کە جامعەی ایران روزانە با آن مواجە است ناشی از همین ساختار ویران کنندەاست. بیوتروریزم در بطن صنعتگرایی نهفتە است، صنعت گرایی بر منطق سودآوری سرمایەداری متکی است و در نهایت این دولت-ملت ایران است کە این وضعیت را مدیریت میکند و بە کار میگیرد. بە عبارتی با صنعتگرایی ساختارهای اجتماعی طبیعی خلقهای ایران را از میان برداشتند کە مثال کشاورزی خود گویای حال است، با تولید انبوه کشاورزی صنعتی، بە جای محصولات طبیعی کشاورزی، محصولات دستکاری شدەی کشاورزی را وارد بازار کردند کە با توجە بە ساختار دلالپیشەی سازمانهای دولتی دولت-ملت ایران سود ناشی از این کشاورزی صنعتی برای طبقات حاکم و ضرر آن تنها متوجە زحمتکشان و خلقهای ایران است و باید افزود کە مصرف کنندەی این محصولات دستکاری شدە نیز خود خلقها هستند و افزایش آمار بیماریهای فلاکتباری از جملە سرطان نتیجەی مستقیم این مکانیسم تولید و توزیع کشاورزی صنعتی میباشد.
انسانی فرضی را در نظر بگیرید کە زمینهایش را از او میگیرند و او را مجبور میسازند کە بە سوی شهرها سرازیر شود تا بتواند شغلی پیدا کند و خود را زندە نگە دارد، زمینهای او را اکنون شرکت های صنعتی مانند شرکتهای کشت و صنعت با پیمانکاری و انواع قراردادهای دیگر منطق دولت و سرمایەداری در اختیار گرفتەاند، سپس بە جای فرهنگ کشاورزی قدیمی، از کشاورزی مکانیزەی صنعتی استفادە میکنند. بە جای بذرهای طبیعی قدیمی، بذرهای تغییرژنتیک شدە را میکارند. برای مثال یک خوشەی طبیعی گندم ٢ پرە دارد، اما خوشەهای مصنوعی و تغییر ژنتیک دادە شدە ٤ تا ٨ پرە دارند. کیفیت غذایی گندم طبیعی و گندم مصنوعی ابدا قابل مقایسە نیست، اولی سالم و دومی بیماریزاست. حالا همان انسان فرضی ما مجبور است برای امرار معاش دوبارە بە زمینی کە قبلا مال او بود برگردد، اما اینبار همچون یک کارگر روزمزد بر روی این زمین کار بکند، سپس او نە بە مانند گذشتە بلکە باید بر طبق سیستم مکانیزەی کشاورزی کار بکند، در سیستم قبلی او بر طبق فرهنگ خویش و با همیاری همسایگان خویش بە صورتی اشتراکی بر روی زمین کار میکرد، اما اکنون بر طبق منطق سودآوری و صنعتی و کار مزدی باید کار بکند. در این سیستم صنعتی بە دلیل استفادە از کودهای شیمیایی در معرض مواد غیرطبیعی قرار میگیرد. سپس او از محصولات این زمین نیز سهمی ندارد و همین محصولی کە خودش در تولید آن مستقیما دست دارد، باید آن را در بازار تهیە کند و سپس آن را مصرف کند. خب در پی سالیان دراز شیوەی کاری و شیوەی مصرف او دچار سرطان میشود، راهکار سرطان نیز شیمی درمانی است و در نهایت این انسان فرضی ما با سرنوشتی غم انگیز روبەروست و بعد از بارها شیمی درمانی زندگی دردآورش را بە درود میگوید. خب این انسان فرضی ما همین جامعەی ایران ماست کە در صد سال اخیر دچار این سرنوشت لعنتی گشتە است. دولت-ملت ایرانی چە از نوع پهلوی و چە از نوع ولایت فقیهی همدیگر را تکمیل کردند و در راستای هم حرکت کردند چرا کە همانگونە کە اشارە کردیم دولت-ملت ایرانی بخشی جدایی ناپذیر از نظام جهانی سرمایەداری است. رژیم اشغالگر پهلوی در طی حکومت خود تحت نام اصلاحات ارضی، زمین را از دست دهقانان ربود و فئودالها را بە بورژواهای تازە بە دوران رسیدە تبدیل کرد، سپس رژیم اشغالگر ولایت فقیه با ادامەی همین روند زمینها را در دست گرفت و با کشاورزی صنعتی و مکانیزەی سرمایەدارانە همانند دیگر دولت-ملتها زندگی اجتماعی خلقها را فدای منافع مادی خویش ساخت. این روند خود بیوتروریزم است کە همانند جنگی روزمرە علیە خلقها در جریان است، اما با این وجود در پیشگاه چشم همگان این جنگ ناپیداست و بە قول معروف «از فرط درخت، جنگل را نمیبینند!»
میخواهیم بگوئیم کە زندگی روزمرەی خلقهای ایران خود با بحران بیوترورویستی رژیم اشغالگر ایران روبەرواست، اگر خلقها و بە ویژە زنان و جوانان انقلاب «زن زندگی آزادی» را آغاز کردند بە این علت است کە زندگی بیمار کنونی را نمیخواهند بلکە خواهان یک زندگی سالم و شرافتمندانە هستند. خلقها میخواهند از دست بیوتروریزم روزمرەی رژیم اشغالگر ایران رهایی یابند. چرا کە این زندگی بیمار و نکبتبار را با خون، پوست، استخوان و روان خویش حس میکنند و از آن خستە شدەاند. زنان و جوانان بیشماری در طی این انقلاب جان خود را فدا کردند تا بگویند کە خلقهای ایران سزاوار یک زندگی سالم و دمکراتیک هستند و شان انسانی آنها پایمال نگردد. خلقها دیگر نمیخواهند کارگر مشتی آقازادەی مفتخور باشند تا این آقازادەها بتوانند زندگی انگلی بورژوایانەیشان را پیش برند و در عین بی شرافتی و بی شرمی در صفحات مجازی زندگی حقیرشان را کە ماحاصل زحمات زنان و جوانان شرافتمند ایرانی است را منتشر میکنند.
از این روی رژیم اشغالگر ایران کە خود را با مرگ و نابودی مواجە میبیند، افسار پارە کردە است و در روز روشن مشغول بیوتروریزم در مدارس دخترانە است و اکنون این بیوتروریزم بە صورت علنی شدە در حال اجراست، در چندی از مدارس دخترانە مادران بار دیگر خلاقیت خویش را نشان دادند و خود تبدیل بە نگهبانان مدارس گشتند تا از حملات شیمیایی بە دخترانشان جلوگیری نمایند، این خلاقیت مادران بخشی از فرهنگ دفاع ذاتی خلقهای ایران است، همانگونە کە خلقهای ایران قبل از شکلگیری دولت-ملت برای هزاران سال خودشان از خود در مقابل حملات بیگانگان دفاع میکردند. اکنون نیز هم دختران دانشآموز و هم خانوادەهایشان میبایست در مقابل این حملات بیوتروریستی حکومت اشغالگر ایران آگاهانەتر از خویش محافظت کنند، چون با رژیمی سروکار داریم کە هیچ بویی از اخلاق نبردە است و درندەخویانە بە هر کسی یورش میبرد کە این ماهیت اصلی دولت-ملت است.
انقلاب «زن زندگی آزادی» نتیجەی مبارزات تاریخی خلقهای ایران است کە در پارادایم نوین رهبر آپو خود را یافتە است. در طی این سالیان خلقهای ایران بە پیشاهنگی خلق کورد در شرق کوردستان مبارزات را در سطح انجمنهای مدنی محیط زیستی پیش بردەاند. مبارزات محیط زیستی میبایست دامنەی فعالیتهای خود را گستردە نمایند چرا کە در واقع این مبارزات در مقابل بیوتروریزم حکومت اشغالگر ایران است. باز در رابطە با مثال کشاورزی، زنان و جوانان ایران در سالهای اخیر بە دنبال تولید محصولات ارگانیک هستند تا جایگزینی مناسب برای محصولات مصنوعی کشاورزی صنعتی بیابند، این جستجوی زنان و جوانان ایرانی برای جایگزینی مناسب جهت محصولات کشاورزی صنعتی نیز خود بخشی از مبارزات محیط زیستی را تشکیل خواهند داد، اما میبایست کە این مسئلە جدیتر پیگیری گردد. باید در مقابل فاضلابهای شیمیایی و صنعتی سکوت نکرد، از جنگلخواری و مرتعزدایی و مرتعسازی باید جلوگیری کرد، سدسازیهای رژیم اشغالگر نیز بخشی از بیوتروریزم را تشکیل میدهند، از بین رفتن آبهای زیرزمینی، تالابها و خشک شدن دریاچەها و رودخانەها نیز بخشی از بیوتروریزم هستند. زنان و جوانان باید در این سطوح نیز مبارزە کنند و جایگزینهای اکولوژیک را بنیاد نهند. در این متن خواستیم تا سعی کنیم خوانشی مبتنی بر علم اکولوژی از پدیدەی بیوتروریزم داشتە باشیم، بدون شک این متن از بسیاری از ابعاد غافل ماندە است و با نقد و واکاوی این موضوع حیاتی کە جوامع ما را تهدید میکند میتوانیم بە دستاوردهای بیشتری جهت پیشبرد مبارزات دست یابیم. بدون شک این مبارزات در بطن انقلاب «زن زندگی آزادی» وجود دارند، اما نیاز بە تقویت و توسعەی آن میباشد کە پیشبرد سطح تئوریک آن میتواند جهت برداشتن گامهای عملی موثر واقع گردد. رهبر آپو در مانیفست تمدن دمکراتیک بە نحو احسنت شکل کلی این مبارزات انقلابی را ترسیم کردە است و بر ماست تا بر طبق عینیات و ویژگیهای کنونی جوامع خویش از تئوری انقلابی رهبر آپو برای پیروزی انقلاب استفادە نمائیم. انقلاب «زن زندگی آزادی» بنیاد نهادن یک جامعەی دمکراتیک، اکولوژیک مبتنی بر آزادی زنان خواهد بود و پیروزی جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» مصادف است با از بین بردن بیوتروریزم روزمرەی رژیم اشغالگر ایران.