خاورمیانه؛ میدان جنگ قدرتهای جهانی | یادداشت
جنگ نیروهای جهانی در خاورمیانه به مرور در حال گسترش است. خاورمیانه دیگر میدان جنگ قدرتهای حاکم شده و حکومتهای منطقهای بیش از گذشته وارد جنگ شدهاند.
جنگ نیروهای جهانی در خاورمیانه به مرور در حال گسترش است. خاورمیانه دیگر میدان جنگ قدرتهای حاکم شده و حکومتهای منطقهای بیش از گذشته وارد جنگ شدهاند.
افزایش جنگ به بحرانهای قبلی دامن میزند. خاورمیانه که مهد بشریت، فرهنگ و اقتصاد بوده، هماکنون به میدان جنگی برای منافع قدرتهای جهانی بدل شده است.
نیروهای بینالمللی سالهاست که جنگ را برای ایجاد و تداوم بحران به کار میگیرند. تاکنون تمدنها و امپراتوریهای زیادی به خاورمیانه آمدهاند اما به دنبال اشغالگری، باخته و رفتهاند.
قدرتهای جهانی که بارها در این این منطقه شکست خوردهاند اکنون سیاست "تجزیه و مدیریت" را دنبال میکنند تا اقتدار خود را دائمی کنند. در قرنهای گذشته امپراتوریهای مصر، آشوری، بابل، روم و عثمانی به این خاک آمدند اما نابود شدند. اکنون بجای آنها، امریکا، ایران، ترکیه، فرانسه، عربستان سعودی، مصر، اسرائیل و روسیه وجود دارند.
از جمله ایالات متحده، روسیه و کشورهای اتحادیه اروپا در عرصههای نظامی، سیاسی و اقتصادی به دنبال حاکمیت بر خاورمیانه بوده و منافع آنها بحران آفریده است.
مسیر تحولات خاورمیانه را تا حدودی نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر ٢٠٢٠ در ایالات متحده مشخص میکند. گرچه منازعات در منطقه جدید نبودهاند اما نیروهای سرمایهداری بخصوص این منطقه را در یک قرن گذشته محل خونریزیها قرار دادند.
درماندگی و نبود چارەای برای مشکلات توسط نیروهای منطقهای نیز بدون شک چیز تازهای نیست. نیروهای فرادست که یکصد سال پیش با تشکیل دولت- ملتها موفق به تقسیم منطقه و اداره آن شدند، هماکنون با همکاران محلی خود در حال جنگ با خلقهای منطقهاند. در نتیجه این جنگ خونین بوده که قیامهای مردمی در منطقه رخ دادند اما این عصیان بخاطر عدم تشکلیافتگی اجتماعات منطقه پیش نرفت و از لحاظ فکری ضعیف باقی ماند. نتوانست که جلوی ظهور دیکتاتورهای جدید را بگیرد و دیکتاتورها در منطقه رو به افزایش بودهاند.
سرمایه جهانی برای حفظ بطن و موجودیت خود بجای پیشروی بدون مرز، مناطقی کنترل شده ایجاد کرد. قدرتهای جهانی استراتژی جنگ خود را بر این بنا نهادند که به دستان اسرائیل، مصر، ترکیه، ایران و عربستان سعودی، منطقه را به کنترل درآورند.
ابرقدرتها در سالهای گذشته نقشهای تازهای به این حکومتها بخشیدند تا موفق به ادامه کنترل منطقه شوند. اما از سویی بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در این مناطق عمیقتر شد. از جمله خلقهایی مانند کوردها و فلسطینیها بخاطر اعتراضات آزادیخواهانه و سازماندهی خویش بود که با کمک همکاران منطقهای به شدت مورد هجوم قرار گرفتند. حملات انجام شده به کوردها در کرکوک، عفرین، سریکانی و گرسپی، نمونههای اخیر هستند. این حملات را توسط حکومتها و همکاران منطقهای انجام دادند و ساکنین این شهرها به زور از سرزمینهای خود رانده شدند.
عدم چارەیابی در عراق
قدرتهای جهانی بیش از همه در عراق سیاست عدم چارەیابی مسائل را دنبال کردهاند. ایالات متحده امریکا هفده سال پیش در عراق مداخله نظامی کرد و حکومت را تغییر داد. اما به دنبال مداخله امریکا در عراق، این کشور به صحنه تجاوزات ایران و ترکیه بدل شد. با همکاری ترکیه و ایران و برخی دول دیگر بود که گروههای نظیر داعش و حشد الشعبی خود را سازماندهی و مسلح کردند. گروههای مسلح که خود سازمان یافته بودند همچون بمبی در منطقه عمل کردند. اما محاسبات امریکا، روسیه و دیگر قدرتهای جهانی در منطقه آنطور که میخواستند پیش نرفت.
تونس کشور دیگری بود که از ناآرامیهای سال ٢٠١٠ به بعد به میدان نزاع قدرتهای جهانی بدل شد. خلقهای خاورمیانه پرچم اعتراضات را تحت نام "بهار عربی" بلند کردند و علیه دیکتاتوری و دشمنان دمکراسی قیامهای بزرگ انجام دادند.
ولی قیامکنندگان به دلیل ضعف فکری و سازمانی خود از قیامهای خود نتیجه نگرفتند. نیروهای جهانی اما سیاستهای مختلفی در هر کشور داشتند. یکی از کشورهایی که در این مرحله هدف دسیسههای نیروهای بینالمللی و منطقهای قرار گرفت لیبی بود و معمر قذافی پس از ۴٢ سال از کرسی حکمرانی کشور پایین کشیده شد.
نیروهای فرادست جهانی با استفاده از این فرصت به میدان آمدند. فرانسه اعلام کرد که نمیتواند تماشاگر باشد و ناتو علیه حکومت قذافی اقدام کرد. در پی آن بود که قذافی به شهرش، سرت فراری شد و به دنبال دستگیری در ٢٠ اکتبر ٢٠١١ به قتل رسید تا دولت موقت به شورای ملی سپرده شود.
در آنزمان دو حکمرانی با حمایت نیروهای بینالمللی در طرابلس و طُبرُق شدند. آنها در راستای منافع متحدان جهانی و منطقهای خود در مقاطعی با یکدیگر جنگیدند.
پس فروپاشی حکومت قذافی بود که درهای مداخله نیروهای خارجی در لیبی باز شد و به بحران دامن زد.
از ٢٠١۴ تاکنون اداره لیبی به کنترل دو دولت درآمده است. یکی مناطق دولت فایز السراج است که مرکزش طرابلس بوده و مورد حمایت نظامی و سیاسی ترکیه است.
دومی دولت مطالبت ملی است که مرکزش طُبرُق بوده و حامی ارتش ملی وابسته به ژنرال حفتر است. دو طرف در آگوست امسال آتش بس اعلام کردند اما کارشناسان بر این باورند که آتش بس شکننده، مدت زیادی طول نمیکشد.
اشتباه محاسبات ترکیه
همزمان با جنگ میان طرابلس و طُبرُق، نیروهایی مانند روسیه، امریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ترکیه، مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی وارد این جنگ شدند. اما ترکیه بود که در این میان بیش از همه آتش جنگ را با مداخلاتش شعلهور میکرد. طبق گزارش دیدبان حقوق بشر سوریه، ترکیه هجده هزار نیروی مسلح که در ازای پول میجنگند را از سوریه راهی لیبی کرد. ارتش ترکیه نیز در جنگهای زمینی و هوایی شرکت نمود اما از ٢٢ ماه آگوست ٢٠٢٠ آتشبس میان طرفین برقرار شد و برنامه اردوغان ناکام ماند. پس از پایین کشیدن حکومت محمد مرسی در مصر، این برای دومین بار بود که خیالهای اردوغان بر باد میرفت چون مناطق نفتی در لیبی در کنترل خلیفه حفتر ماندند.
پس از عراق جنگ به سوریه کشیده شد
به دنبال عراق که با مداخله امریکا از هم پاشیده شد و گروههای مسلح خود را در آن کشور سازمان دادند، اینبار هدف نیروهای بینالمللی سوریه بود. آنها گروههایی که در ازای پول میجنگیدند را در سوریه سازمان دادند گرچه با اعتراضات مردم سوریه همراه بود.
در سوریه به دنبال مرگ حافظ اسد در سال ٢٠٠٠ بود که بشار اسد رژیم را به دست گرفت. اما سال ٢٠١١ قیام در سوریه از درعا آغاز شد و به مناطق دیگر گسترش پیدا کرد. قیام مردم به جنگ مسلحانه بدل شد تا اینکه نیروهای بینالمللی وارد کشور شدند و نیروهای خود را سوریه مستقر کردند. طولی نکشید که ارتش آزاد، النصره، داعش و بسیاری سازمانهای دیگر سربرآوردند.
ترکیه، قطر، عربستان سعودی، چین، امریکا، روسیه و ایران و برخی کشورهای دیگر به دنبال جنگ داخلی سوریه وارد این نزاع شدند در حالی که مردم سوریه برای دمکراسی قیام کرده بودند. این جنگ حدود پانصد هزار کشته بر جا گذاشت و پنج میلیون نفر به کشورهای دیگر پناهنده شدند. نزدیک به هفت میلیون انسان نیز از سرزمینهای خود آواره و به مناطق دیگر جابجا شدند.
شمال و شرق سوریه موجب امیدواری خلقها شد
پس از جنگ داخلی سوریه بود که اجتماعات منطقه بر خلاف ساختار مدرنیتەی سرمایهداری به مدرنیتەی دمکراتیك مایل شدند و امیدبخش بودند. کوردها و نیروهای کورد که جنگ انقلابی را از سال ٢٠١١ آغاز کردند، پیشگامان این مدل بودند.
اجتماعات منطقه که کوردها ستون اصلی آن بودند علیه داعش جنگیدند و آنرا شکست دادند. آنها خودمدیریتی دمکراتیك در مناطق شمال و شرق سوریه برپا کردند. وقتی که این خودمدیریتی مورد توجه اجتماعات منطقه قرار گرفت، ترکیه علیه آن اعلام جنگ کرد و حملاتش آغاز شد. ترکیه حامی داعش، النصره، ارتش آزاد، ارتش ملی و نیروهایی بود که در ازای پول در ادلب، عفرین، سریکانی، گرسپی، الباب و اعزاز را اشغال کردند و در آن مستقر شدند. اما داعش به دنبال شکست در کوبانی به مرور در مناطق دیگر سوریه شکست خورد و ناپدید شد.
منبع: MA