◼️ اپورتونیسم سیاسی بارزانی که هموارە ترجیح منافع فرقەای و گروهی بر منافع کلان خلق کورد را موجب شده است، امروزە دیگر سیاستی آزمون پسداده و آبروباخته در تاریخ مبارزات خلق کورد است که علاوه بر واردکردن ضربات مهلک به مبارزات بیامان خلقمان، بانیان چنین سیاستهایی را نیز قربانی خود کرده است. تقریبا تمامی خلقها و مردمانی کە قدم در راە مبارزە و انقلاب نهادەاند، در طول تاریخ خود با چنین رفتارهای خاماندیشانەای از سوی پارەای سران و شخصیتهایشان مواجە گشتە و تضعیف یا از بین رفتن دستاوردهای انقلابی خود را تجربە کردەاند. حتا بعضا شاهد بودەاند کە جریان بە ظاهر ملیگرا و در باطن اپورتونیست، در نتیجەی خاماندیشی و سفاهت خود از هم پاشیدە و از بین رفتە است.
یکی از مشکلات احزابی چون پارت دمکرات کوردستان در میان خلق کوردستان این بوده که رویکرد خود را بر پایەی تقسیم استعمارساختەی کوردستان به چهار بخش بنا نهادە و خود را مالک یکی از این بخشها دانستەاند. آنان در کلام میگویند کە با بقیەی بخشها کاری نداریم، انگار که چهار کوردستان مجزا و بیربط با همدیگر وجود دارد، ولی آشکارا این تصوری بیپایە و اساس است. در واقع این همان چیزی است که دشمنان کوردستان میخواهند بە ما حقنە کنند، ولی کوردستان یکی است و بس، جدایی آنها در ژئوپولتیک غربساختەی قرن بیستمی چیزی از این حقیقت نمیکاهد.
یکی دیگر از تصورات اشتباە آنان این است که همیشه فکر کردەاند استفادە از اختلافات مابین کشورهای دیکتاتور و فاشیست حاکم بر کوردستان میتواند گشایشهایی را برای آنها در پی داشتە باشد. اتفاقا حاکمین ظالم و دیکتاتور همیشە از این رویکرد نخنما و سادەاندیشانە استقبال کردە و از آن به نحو احسن استفاده نمودەاند. جالب آنکە سران این جریانها علیرغم مشاهدەی عینی ضربات ویرانگری کە از رهگذر چنین رهیافتی بە جنبش کوردستان وارد شدە، هیچگاە به این نتیجه نرسیدەاند که حاکمان منطقە وقتی پای مسئلەی کوردستان در میان باشد، با همەی اختلافاتی کە دارند، همه یکصدا موضعی خصمانە گرفتە و در سرکوب جنبش کوردستان از هیچ توطئەای فروگذار نمیکنند.
پس فهم این کە رؤسای یک جریان کوردی علیرغم پیشینەی طولانی در مسائل سیاسی وارد بازی خطرناک دولت فاشیست ترکیە شدە و در سرکوب جریان ریشەدار و آزادیخواە کوردستان بە همکار دولت فاشیست ترکیه تبدیل میشوند، چندان دشوار نیست. ولی درک مطلب چیزی از تأسف ما مردم نمیکاهد، آن هم در زمانی که خاورمیانه آبستن تحولاتی گسترده و تاریخی است و هر حرکت و پراکتیکی میتواند سرنوشتساز باشد.
مسعود بارزانی و دار و دستەاش آیا همانهایی نیستند که متعاقب مقاومت مثالزدنی نیروهای سرافراز گریلا در مقابل تهاجم گستردەی نیروهای فاشیست و متجاوز ترکیە به منطقەی زاپ در سال ٢٠٠٨، از آنان تشکر و قدردانی نمودند و گریلا را نماد مقاومت، قهرمانی و آزادیخواهی دانستند؟ حال چگونه است که همان نیرو را سلطەجو و تروریست میخوانند؟! چنین تناقضاتی در بطن سیاستهای عشیرەگرایانە و اپورتونیستی هموارە وجود دارد.
از یاد نبردەایم کە همین بارزانیها در طول تاریخ هموارە بر علیە مبارزات دیگر بخشهای کوردستان اقدامات بیشرمانەای را بە انجام رسانیدەاند؛ اتحاد با نظام پادشاهی ایران و سرکوب جنبش احیاشدەی اواخر دهەی ۴٠ شمسی در روژهلات کوردستان، خیانتهای قیادەی موقت در اولین ماەها و سالهای پس از پیروزی انقلاب ١٣۵٧ و بسیاری موارد دیگر، تنها بخشی از این تاریخ ننگین عشیرەگرایانە است.
علیرغم ضربات بیشماری کە پارت دمکرات کوردستان بە جنبش سراسری کوردستان وارد نمودە، اما بیتردید هیچگاە نتوانستە و نخواهند توانست کوردستان را بە ملک طلق خود تبدیل کنند. کسانی کە تصور میکنند بارزانیها میتوانند نمایندەی جنبش کوردستان و منافع ملی ما باشند سخت در اشتباەاند و بسیار ضروری است کە مجددا تاریخ را مرور کنند. اکنون دیگر بر همگان روشن گشتە کە حتی پروژەی رفراندوم هم برخلاف جنجالی کە شد، برای استقلال کوردستان نبود، بلکە هیزم فربهی بود کە بە آتش عداوتهای این جریان با احزاب رقیبش ریختە شد و هدف بارزانیها صرفا خارج ساختن مناطق مورد مناقشە از دست دیگر حزب حاکم جنوب کوردستان بود، چرا کە آن مناطق حوزەی نفوذ اتحادیەی میهنی بود و توازن قوا را در اقلیم کوردستان کاملا بر هم میزدند.
امیدوارم مداخلەی دیگر جریانهای سیاسی و مبارز کوردستان و نیز برخی نیروهای خردمند و میهنپرست داخل پارت دمکرات کوردستان کە اختلافات آنان با بارزانیها دیگر از پردە برون افتادە است، مانع از فتنەانگیزی مجدد بارزانیها شود.
زندانی سیاسی مطلب احمدیان
آذر ماه ٩٩- زندان رجاییشهر کرج ◻️