جمیل باییک ریاست مشترک ک.ج.ک در گفتوگویی به پرسشهای روزنامهی روناهی پاسخ داده و اعلام نمود که فعالان و زندانیانی که به منظور اعتراض و پایان دادن به حصر و انزوای رهبر آپو دست به اعتصاب غذای نا محدود و بدون بازگشت زدهاند، رفقای راستین مقاومت ١۴ ژوئن محسوب میشوند. این اعتصاب غذا خشم فروخوردهی کردها را به نمایش گذاشته است.
در این گفتوگو موضوعات مهمی مانند اعتصاب غذای نامحدود فعالان سیاسی و زندانیان کرد، آیندهی فاشیسم ترک در میانهی روابط آن با قدرتهای جهانی، وضعیت روژآوا، عفرین و دخالتهای دولت فاشیست ترک مطرح و مورد ارزیابی واقع شدند. این مصاحبه با اندکی تلخیص منتشر میگردد.
روناهی: خط مقاومت کوبانی که در سال ٢٠١۴ آغاز گردید سال ٢٠١٩ با درهم شکستن داعش به نتیجه رسید. پیروزی این خط چگونه بر خلقهای سوریه و آیندهی خلقهای منطقه تاثیرگذار خواهد بود؟
باییک: در مقابله با داعش مقاومت فداییانه از شنگال شروع شد. از همان آغاز جهانیان مقاومت گریلاها در شنگال را مشاهده و دیافتند که گریلا نیرویی فدایی است. در شنگال و نخستین مقاومت، گریلاهای نیروی مدافع خلق به نیروی اصلی بدل شدند و متعاقبا نیروهای مدافع زنان و یگانهای مدافع به کمک آنان شتافتند. کریدوری امن ایجاد و ایزدیان وارد روژآوا گشته و مانع از قتلعامی وسیع شدند. این اقدام باعث شد تا حسی از هواخواهی در سرتاسر جهان نسبت به نیروهای مدافع خلق و هم برای یگانهای مدافع خلق ایجاد شود. این روحیهای را که مقاومت شنگال به دنبال خود ایجاد کرد و به حمایت جهانیان بدل شد، بسیار حایز اهمیت است. این مقطع در پیروزی کوبانی نش بسیار مهمی را ایفا کرده و نباید آن را از یاد برد. در شنگال خط مقاومت اعتلا یافت، جنبش آزادیخواهی ایزدیان را رهایی بخشیده و این امر برای جنبش آزادی و انقلاب روژآوا به شانی بزرگ تبدیل گردید. در شنگال بود که داعش درهم شکستن خط ایدئولوژی و سیاسی خود را دید. ... اما باید در این باره باید تاکید کرد که مسالهای که راه را بر درهم شکستن داعش هموار نمود تیزبینی و ذکاوت رهبر آپو در بارهی جامعهی آزادیخواه ملت دمکراتیک میباشد.
درهم شکستن خط ایدولوژی و سیاسی داعش از تاثیرات بسیار گستردهای بر آیندهی سیاسی سوریه و جامعهی این کشور برخوردار است. سوریه ناگزیر است که وجود جوامع مختلف و متنوع را با آزادی و دمکراسی بپذیرد. خلقهای سوریه دریافتهاند که می توانند با یکدیگر برادروار زندگی کنند. نه دین، ملت پرستی و مذهبگرایی هیچکدام نمیتوانند همانند ملت دمکراتیک ثبات و آرامی را به دنبال داشته باشند. اکنون کاملا درک شده است که کردها بخش بنیادین و اساسی سوریه دمکراتیک هستند. این هویت و اقلیمهای آن یکپارچگی سوریه را تقویت میکند. غیر از ملت دمکراتیک که خود را بر مبنای جامعهی دمکراتیک استوار مینماید، امکانی برای حل مسائل و مشکلات موجود نمیباشد. هر کسی که خواهان ثبات و آرامی باشد نمیتواند علیه ایستارهای رهبر آپو قرار گیرد. رهبر آپو رهبری خاورمیانهای است. تعمقات و اندیشههای وی در بارهی راه حل مشکلات خاورمیانه میباشد. واقعیت مسالهی کرد در ابعاد منطقهای و بین المللی اجازه داده است که رهبر آپو در موقعیت و زمینهی چنین گستردهای، به خلق چنین پروژهی وسیعی دست زند.
روناهی: بر مبنای معادلات جدید، آیندهی فاشیسم آ.ک.پ را چگونه ارزیابی میکنید؟
باییک: در جبههی شمال سوریه، در هم شکستن داعش تمامی محاسبات آ.ک.پ را در خاورمیانه بر هم زده است. خصوصا که ایجاد سیستم مشترک کردها، اعراب و سریانی ها دایرهی فعالیتهای آ.ک.پ/ م.ه.پ را بیش از پیش محدود کرده است. اکنون هیچ کس فریب این گفتهها ار نمیخورد که انقلابیونی که داعش را در هم شکستهاند، تروریست هستند. همه به خوبی دریافتهاند که این گفته-های آنان صرف در دشمنی با کردهاست. اما هنگامی که ایالات متحدهی آمریکا اعلام کرد که از سوریه عقب نشینی میکند، بسیاری از نیروها نگرانیهای خود را از سیاستهای ترکیه بر زبان آورده و نسبت به سیاستهای ترکیه موضعگیری کردند. با توجه به اقدامات دولت ترک در عفرین همه میدانند که هدف اصلی دولت ترک کردها هستند. این وضعیت سیاستهای تجاوزکارانهی دولت ترک را تضعیف میکند. آمریکا خواهان رو در رو شدن با متفق پیشین خود نیست. اما میبیند که ترکیه وجود خود را بر سوریه تحمیل کرده و میتواند سیاستهای آمریکا در سوریه را بی اثر ساخته و حتی روند معکوسی را نیز به آن بدهد.
روناهی: فاشیسم ترک ٨ سال است که علیخ خلق کرد با نیروهای بینالمللی وارد معامله شده است. در نتیجهی این معامله فاشیسم ترک عفرین را اشغال کرده و اکنون متوجه دیگر نقاط شمال و روژاوا شده است. آیا باز معاملهی دیگری در جریان است؟
باییک: حکومت فاشیستی آ.ک.پ/ م.ه. پ همانند عفرین درصدد است شرق فرات نیز را به اشغال درآورد. اما نقلاب دمکراتیک و سیستم غرب فرات سیستم فاشیستی و مبتنی بر کشتار و تجاوزکاری را خاتمه میدهد. در ترکیهی دمکراتیک شده، سیاستهایی که امروزه بر کردها تحمیل میشود، نمیتواند ادامه یابد. زیرا ترکیه هم دشمن کردها و هم دمکراسی میباشد؛ از همین رو شرق فرات را اماج هدفهای خود قرار داده است. حتی نه فقط شرق فرات را اماج قرار داده است، بلکه مانع دمکراتیزاسیون سوریه نیز شده است. با دمکراتیزاسیون در سوریه مشکل کرد نیز حل خواهد شد؛ از همین رو ترکیه با امریکا و سوریه در ارتباط بوده و درصدد از میان برداشتن پیشرفتها و تحولات دمکراتیک در سوریه برآمده است. اکنون خلقهای شمال سوریه و نیروهای مدافع عفرین با برخورداری از تجربیات فراوان، میتوانند تمامی توافقات و معاملاتی را که دولت ترکیه درصدد انجام آن است، خنثی نمایند. از همین رو تمامی معاملاتی که در این باره انجام شوند تنها بر روی میز خواهند ماند.
روناهی: به نظر میرسد نیروهایی که اجازهی اشغال عفرین را به ترکیه دادند، از همان موضع برای حمله به شمال-شرق سوریه برخوردار نیستند. علت این موضع بین المللی را چگونه ارزیابی میکنید؟
باییک: بدون شک این امر دلایل به خصوصی دارد. نخست؛ در شمال سوریه سیستمی ایجاد شده است که تمامی جهان ان را مشروع قلمداد مینماید. هر چند این سیستم به صورت رسمی به رسمیت شناخته شده نیست، واقعیت بوده و به عنوان مسالهای واقعی ارزیابی میشود. از سوی دیگر نیروهای مدافع این منطقه داعش را در هم شکستهاند. داعش هر اندازه که یک نیروی کاپیتالیست، امپریالیست و منفعت طلب نیز به شمار رود، تحت فشار خلق و نیروهای دمکراتیک جهانی با مسئولیتی اخلاقی مواجه شده است. با اعطای اجازه به ترکیه مبنی بر حمله به روژآوا اطلاع دارد که منافع فراوانی را از دست میدهد. در چنین وضعیتی مقاومت علیه ترکیه و مقاومت خلقها، متوجه آمریکا و ترکیه میشود. به طور خلاصه بگویم؛ بزرگ مقاومتی که در سمال سوریه انجام شده و واقعیت حمایت خلقهای جهان از این مقاومت، به نیروهایی که اجازهی اشغال عفرین را صادر کرده بودند، دیگر اجازه نخواهند داد که شریک اشغالگری ترکیه قلمداد شوند.
روناهی: نیروهای سوریه دمکراتیک اعلام نمودهاند که هدف نهایی انها آزادی عفرین است، شرق و غرب فرات به گونهای باز نمایی کننده-ی هژمونی آمریکا و روسیه میباشند. در میان موازانهی این نیروها، شانش شمال- روژآوا و آزادی عفرین را چگونه ارزیابی میکنید؟
باییک: وجود نیروهای سوریه دمکراتیک موضع مبارزهگری در عفرین را به نمایش میگذارد. در میان نیروهای سوریه دمکراتیک مبارزان عفرینی وجود دارند، عفرینی بدون هیچ گمانی برای آزادی منطقهی خود نبرد خواهد کرد. بدون گمان نیروهای سوریه دمکراتیک در آزادی عفرین جایگاه بایستهای خواهند داشت. این عملیات چگونه انجام خواهد شد امری است که ما از آن اطلاعی نداریم. از سوی دیگر اکنونه نه فقط عفرین بلکه غرب فرات نیز در اشغال ترکیه و تبهکاران وابسته به آن قرار دارد. اما اکنون عفرینیها با نیروهای دمکراتیک عرب و خلق عرب در مرحلهی آزادسازی غرب فرات قرار دارند. عربها باید در مناطق خود با کردها به همکاری دست زنند، ارتباطات و همکاریهای متقابلی را داشته و در مقابله با اشغالگری متفقا عمل نمایند. اکنون نیروهای رهایی بخش عفرین تاسیس و مبارزهی خود را تداوم میبخشند. پیش از ان نیروهای دیگری وجود داشتند. باید مبارزه برای آزادی عفرین بدون وقفه ادامه یابد. هر هزینهای برای آزادی آن پرداخت خواهد شد، لازم است عفرین از اشغالگری و قتلعام رهایی یابد.
هیچ توازن نیرویی نمیتواند مبارزه و آزادسازی عفرین را محدود نماید. زمانیکه نیروهای مشروع مبارزه را به پیش برند، این مبارزه بدون شک به پیروزی خواهد رسید. ما نمیتوانیم اشغالگری عفرین را بپذیریم. هر روز اشغالگری در عفرین برای کردها دردی بزرگ است... تحت رهبری آپو گریلا، در مناطق که هیچگاه اطلاعی از آن نداشتهاند، کیلومترها پیشروی داشتهاند. در کوهها، جنگلها با گرسنگی و تشنگی دست و پنجه نرم کرده و مبارزه را به پیش بردهاند. بدینگونه تا کوهستانهای سرحد، درسیم، نورحق، دریای سیاه و بسیاری مناطق دیگر گام نهادهاند... اکنون نیز این امر که مبارزهی رهایی عفرین را نیروهای سوریه دمکراتیک بردوش گیرند یا سازمان نظامی جدیدی آن را به پیش برد مسالهای است که به شرایط آنجا بستگی دارد.
روناهی: رئیس رژیم سوریه چند روز قبل نیروهای سوریه دمکراتیک و مدیریت شمال-روژآوا را به طور ضمنی مانند جاسوس آمریکاییان تغریف کرده و آنها را تهدید کرد. آیا فرصت و امکان همکاری با چنین رژیمی وجود دارد؟
باییک: رئیس دولت سوریه در ارتباط با چند موضوع دچار آشفتگی شده است؛ از یک سوی میگوید که طیب اردوغان ضررهای فراوانی را متحمل سوریه نموده است و خواهان خروج ترکیه از سوریه است. از سوی دیگر نیز با ارائهی تحلیلهایی بیربط در رابطه با کردها و خلقهای شمال سوریه همان موضعی را اتخاذ مینماید که آ.ک.پ / م.ه.پ آن را اتخاذ کردهاند.
همه به خوبی اطلاع دارند که اگر کردها و خلقهای شمال سوریه علیه داعش و جبههالنصره به مقاومت دست نمیزدند، حکومت سوریه اکنون قادر نبود تداوم خود را حفظ کند. در صورتیکه شمال سوریه به دست این نیروهای میافتاد سوریه از میان رفته بود. بقای سوریه نقش کنترل شمال سوریه توسط کردها، سریانیها و اعراب را عیان کرده است. کسانی که این واقعیت را درک نکنند از سر جهل به انکار آن میپردازند. اگر رژیم کنونی به درستی با این موضوع تعامل داشته باشد، بدون شک توافق امکانپذیر است. نقاط مشترک بر مبنای اتحاد و یکپارچگی سوریه راه حلی ممکن به نظر میرسد. انقلابیون روژآوا و خلقهای شمال سوریه میتوانند اتحاد و یکپارچگی سوریه را حفظ کرده و براین باورند که چنین امری از طریق دمکراتیزاسیون امکان پذیر میگردد. با این موارد، اتهام بعضی از طرفها مبنی بر خواست تشکیل دولت از سوی کردها، تهمتی بیش نمیباشد. رهبر آپو از کردها خواسته بود که در داخل سوریه به دنبال دستیابی به یک راه حل باشند. ما نیز خلق کرد و خلقهای سوریه را در در این رابطه تشویق میکنیم. از دولت سوریه و کردها و تمامی نیروهای سیاسی سوریه میخواهیم که به شیوهای دمکراتیک در دردرون اتحاد ی دمکراتیک راه حلی برای این مساله بیابند. رژیم کنونی سوریه نباید خود را قدرتمند و کردها را ضعیف قلمداد نماید، دولت سوریه نباید به تعاملی محدود به کردها دست زده و فکر نماید که اگر کردها دچار مشکل شوند ناگزیر محتاج ما خواهند شد. در سوریه هر کسی که خواهان قدرت است ناگزیر نیازمند توافق با کردهاست.
روناهی: مدتی پیش به پیشنهاد میت، تبهکاران وابسته به ائتلاف سوری و سازمانهایی به نام شورای میهنی کردستان سوریه و حزب دمکرات کردستان(عراق) مهمان مسعود بارزانی شدند، در شبکههای اجتماعی چنین ذهن متبادر نموده بودند که این شورا جایگاه رهبری خودمدیریتی و نیروهای سوریهی دمکراتیک را به خود اختصاص داده است. به نظر شما این اقدام حزب دمکرات کردستان(پ.د.ک) تا چه میزان واجد نتیجه خواهد بود؟ چرا حزب دمکرات کردستان از اتحاد کردها در هراس است و اقدامات حزب دمکرات کردستان چه تاثیری را بر دستیابی به راه حل دارد؟
باییک: تمامی دستاوردهایی که در هر چهار بخش کردستان کسب شدهاند را باید تمامی نیروهای سیاسی به شیوهای مسئولانه با ان برخورد نمایند. در مقابل تمامی تهدیدهایی که متوجه هر بخشی از کردستان شود، باید تدابیر لازمه اتخاذ شوند. انقلاب کردستان هر چهار بخش کردستان را تقویت کرده است. حتی نیروی جنوب کردستان را که یکی از بخشهای میهن است. هر دستاوردی متعلق به هر چهار بخش کردستان بوده و این امر نیز وابسته به مقاومت و قدرت است. آقای مسعود بارزانی با بیانیهای اشتباه که گویا در روژآوا انقلابی به وقوع نپیوسته است، به این مساله مینگرد. باید حزب دمکرات کردستان در مقابل عزیمت شورای میهنی کردستان سوریه به ترکیه قرار گرفته و از چنین امری ممانعت به عمل میآورد؛ میبایست ارتباط ترکیه و شورای میهنی کردستان سوریه در مقابل انقلاب روژآوا را نمیپذیرفت. مدتی است که اطلاع داریم که نشستهایی بین شورای میهنی کردستان سوریه و حزب دمکرات کردستان برگزار میشود. برخی از خائنان و فراریانی که در جنوب کردستان هستند، همزمان با تبهکارانی که دشمن کردهای روژآوای کردستان هستند، با هم به فعالیت میپردازند. حتی از طریق نامه به میت از رئیس جمهوری ترک، رجب اردوغان نیز درخواست کمک کردهاند. این اقدامات در منطقهای انجام میشود که حزب دمکرات کردستان در آنجا حاکمیت دارد. حزب دمکرات کردستان از تمامی این اقدامات اطلاع دارد. همزمان این افراد متکی به حمایت از حزب دمکرات کردستان عراق هستند. کسانی که درصددند که سطح روژآوای کردستان و دستاوردهای آن را از میان بردارند. لازم است که حزب دمکرات کردستان عراق هم در مقابل انقلاب روژآوا و مدیریت آن که ایجاد شده است احترام داشته باشد، هم نیز لازم است که به همکاری با انان دست زند.
ریاست خود مدیریتی شمال سوریه اجازه داد که شورای میهنی کردستان سوریه سازماندهی مستقل خود را در شمال سوریه بر پا داشته و همزمان به منظور پیگیری و بسط سیاستی آزاد و مستقل ریاست خود مدیریتی شمال سوریه نیز این امر را تصویب کرد. به منظور تداوم فعالیتها بدون آنکه از ریاست خود مدیریتی اجازهای کسب کنند پیش از آن، تصمیمات خود را گرفته بودند. مرحلهی خوبی بود. این فضا راه را برای شورای میهنی کردستان سوریه در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی گشوده بود. لازم بود که حزب دمکرات کردستان نیز به همکاری در این رابطه دست میزد و به حمایت از آن میپرداخت. اما حزب دمکرات کردستان به چنین اقداماتی دست نزد. در فرایندی معکوس، حزب دمکرات کردستان به شورای میهنی کردستان سوریه نزدیک شده و بدون انکه هیچگونه حسی مبتنی بر همکاری از خود نشان دهد بر دشمنی خود اصرار و تاکید داشت. حتی در آن دوره و به رغم آنکه انقلاب روژآوا هنوز چندان بسط و گسترش نیز نیافته بود، تعامل شورای میهنی کردستان سوریه با این مساله امکان دستیابی به هیچ نتیجهای را در بر نداشت. زیرا خلق روژآوا تا کنون ١٠ هزار شهید و بیش از آن مجروح و زخمی تقدیم کرده است. ٧ سال است که با رشادت به مقاومت دست زده است، احزاب سیاسی دمکراتیک زیادی در انجا تاسیس شدهاند. شورای میهنی کردستان سوریه صرفا برای آنکه روژآوای کردستان را اشغال کرده و در این منطقه حاکمیت بیابند، به دولت اشغالگر ترکیه اتکا کرده و در مقابل این امر نیز خلق شمال سوریه مقاومت میکند. اگر شورای میهنی کردستان سوریه چنین رویکردی را به عنوان امیدی برای خود دیده باشد، این اقدام خیانتی بیش نیست. شورای میهنی کردستان سوریه با اشغالگران و متجاوزان عفرین متحد بود؛ اما هم اکنون در عفرین نیز آنها در حال پاکسازی شدن هستند. احتمال داشت پروژههایی را که سالها پیش حزب دمکرات کردستان در نظر داشت تحقق یابند، اما این پروژهها در مواجهه با انقلاب روژآوای کردستان شکست خوردند. طی این هفت سال که از انقلاب روژآوا میگذرد پیروزیهای فراوانی به دست آمدهاند، ما امیدواریم که حزب دمکرات کردستان انقلاب روژآوا را درک کرده و در مقابل این انقلاب از در دوستی وارد شود. زیرا دستاوردهای انقلاب روژآوا جنوب کردستان را تقویت و قدرتمند مینماید... اگر حزب دمکرات کردستان برخورد خود را با روژآوای کردستان تغییر دهد، هم در میان جامعه، هم در روژآوا در بعد سیاسی میتواند تاثیر گذار باشد.
در چنین چارچوبی ما نیز در بعد میانجیگری و هم سیاسی تاثیرگذاری خود را مشخص خواهیم کرد. ما براین باوریم که ریاست خود مدیریتی روژآوا و شمال سوریه نیز در اینباره از موضعی منفی برخوردارند.
روناهی: از ١۵ آوریل سال ٢٠١۵ تا به کنون دولت فاشیست ترک انزوای سنگین رهبر آپو را تشدید کرده است. از سوی دیگر همزمان خلقمان در شمال کردستان با کشتارسیاسی روبرو شده است. اکنون در مقابله با این اقدام با پیشاهنگی لیلا گوون و ناصر یاغز و در زندانها مقاومتی بزرگ در جریان است. این مقاومت با مقاومت سال ١٩٨٢ چه شباهتهایی داشته و این مقاومت در جنبش آزادیخواهی در چه سطحی جای میگیرد؟
باییک: اکنون در ترکیه ائتلاف آ.ک.پ/ م.ه.پ ک به دشمنی با کردها میپردازد در چنین برههای است که کردها هیچگاه با چنین حملات و ستم-هایی روبرو نشدهاند. در هر جایی سه کرد با یکدیگر گردهمایی انجام دهند به آنها حمله میشود. نه فقط سیاستمداران دمکرات، بلکه هر کردی که علیه اقتدار آ.ک.پ مبارزه نماید، دستگیر میشوند. زندانهای کردستان و ترکیه اکنون لبریز از کردها هستند. زد و خوردها در شمال کردستان با انزوای رهبر خلق کرد شروع شدند. با انزوای رهبر خلق کرد، تمام خلق کردستان متحمل ستم سیاسی شد. در انتخابات ٧ ژون به دست داعش در آمد بمبی را منفجر ساختند. متعاقب آن در پیرسوس از توابع اورفا دست به قتل زدند. جنبش آزادیخواه خلق کردستان با درک تمامی این واقعیات مرحلهی جدیدی را در مبارزهی خود تحت عنوان از میان برداشتن حصر، درهم شکستن فاشیسم و آزادی رهبر آپو و کردستان شروع نمودند. رهبر آپو میگوید: مقاومت کنندگان زندان بیش از هر کس دیگری این مرحله را درک کردهاند. در این میان لیلا گوون که از پیوستگی بسیار شدیدی به رهبر اپو برخوردار بوده و نیروی عظیم وی که نشات گرفته از میهن دوستی وی میباشد این واقعیت را نمایان میسازد، احساسات وی، ویژگیهای این مرحله را نمایان میسازند، با این گفته که این زمان برههای است که همه باید به فعالیت مشغول شوند، به پیشاهنگ این مرحله تبدیل شده است.
همسان با مقاومت عظیم روزهی مرگ ١۴ ژوئیه، مقاومت برههی کنونی به پیش برده میشود. این مقاومت از همان تاثیرگذاری تاریخی و نقشی که ١۴ ژوئیه ایفا کرده است، برخوردار است. مقاومت ١۴ ژوئیه و مبارزهی آزادیخواهی از مرحلهی بسیار دشوار گذر نمود. درصدد بودند که از طریق کودتای ١٢ سپتامبر و حملات آن برهه به نتیجی دست یابند. تلاش میکردند که زندانیان حزب کارگران کردستان را در میان بتن دفن کنند. فاشیسم آ.ک.پ/ م.ه.پ نیز اکنون در تلاش است تا هر کرد آزادیخواهی را در هر جایی، با نابودی و از میان برداشتن، از مبارزه بازداشته و هدف قرار دهد. به همین دلیل تلاش میکردند تا با انزوای شدید بر رهبری، این انزوار را بر تمامی خلق کرد تحمیل نمایند و به نتیجه نیز دست یابند. همزمان با آن به حمله علیه لیلا گوون، ناصر یاغز و دیگر رفقای زندان و اعتصاب کنندگان اروپا دست زدند، این رفقا نیز درصدد خنثی کردن این حملات برامدند. همانگونه که مقاومت ١۴ ژوئیه به مقاومت بزرگ گریلا و خیزش خلق منتهی شد، این مقاومت نیز با مبارزه برای آزادی مرحلهی جدیدی را آغاز کرده است. از همین رو دشمن هر چه قدر بر حملات خود بیفزاید، نمیتواند در برابر این مقاومت ایستادگی نماید. زیرا با درهم شکستن انزوا، تمامی محاسبات آنان، قتلعامهای سیستم اقتدارگرا در هم خواهد شکست.
روناهی: کسانی که به مداخله در سوریه میپردازند و طرفداران داخلی آن مانند آمریکا، روسیه، اروپا، ایران، ترکیه، نیروهای سوریه دمکراتیک و رژیم سوریه- بعد از درهم شکستن داعش، کدامیک متنفع شده و کدام گروهها متضرر میشوند؟
باییک: تبهکاران داعش در بعد نظامی و سیاسی درهم شکسته شدند. اما در بعد نیروی اجتماعی و اندیشه اکنون نیز توان خود را حفظ کردهاند. سازهی آنها هنوز وجود دارد. با چنین نگرشی، نیروهای انقلابی روژآوا، ریاست خودمدیریتی شمال سوریه و نیروهای سوریه دمکراتیک باید در هر بعدی و هر جبههای از قدرت و جایگاه بیشتری برخوردار باشند. هنگامی که این نیروها از تاثیرگذاری برخوردار باشند، پایگاه اجتماعی و اندیشهی داعش نیز تضعیف میگردد. باید این واقعیت درک گردد و با این خودباوری اوضاع را تحت کنترل درآورده و از موضعی سیاسی برخوردار شود.
با از میان رفتن داعش، آنکه متضرر شد ترکیه است. غیر از ترکیه، همه متنفع شدهاند. احتمالا روسیه، ایران و نیروهای ائتلاف نیز برای مشغول نگه داشتن نیروهای سوریه دمکراتیک، مدتی دیگر چشم خود را بر روند امور ببندند. دوباره بخواهند ایران در سوریه به داعش مشغول شود. اما با از میان رفتن داعش، روسیه، ایران و روسیه نیز خوشحال شدهاند. تنها نیرویی که از میان رفتن داعش آن را متضرر و نارحت کرده است، ترکیه است. ترکیه بر این باور بود که تا زمانیکه داعش وجود داشته باشد، به این کشور نیازمند خواهد بود. هر اندازه که داعش در سوریه، در بعد نظامی و سیاسی درهم شکسته باشد، دیگر تبهکاران تحت نفوذ ترکیه و جبههالنصره دیگر بخشهای مجزای داعش به شمار میروند. داعش بخش مجزای القاعدهی عراق است که سازماندهی متفاوتی داشته است. النصره بخشی از القاعده است. ترکیه با القاعدهی عراق همواره در ارتباط بوده است. هم اکنون نیز در سوریه با سازمانهایی مانند داعش در ارتباط است. ترکیه هر اندازه نیز که تلاش نماید این نیروها را همانند مسلمانان میانه رو در نزد ائتلاف معرفی نماید، هیچ گروهی آن را باور نخواهد کرد. روسیه، سوریه و ایران میدانند که ترکیه حافظ تبهکاران است. امریکا و ترکیه خواستند که در غرب فرات از ضعیت تبهکاران استفاده به عمل آورده و از این طریق بر روسیه و سوریه فشار وارد کنند.
روناهی: بعد از تصمیم آمریکا مبنی بر عقب نشینی از سوریه، شما برخورد امریکا را درجهی نخست با جنبش آزادیخواهی کرد در ابعاد نظامی و سیاسی چگونه ارزیابی میکنید؟
باییک: این تفکر که آمریکا از سوریه عقب نشینی نماید، اشتباهی بزرگ است. آمریکا در سیاست سری خود دست به تغییر سیاسی و تاکتیکی زده است. اما در عین حال دست از هدف خود خود مبنی بر تقویت خود در سوریه دست برنداشته است. صرفا در راهکارهای ان تغیراتی را ایجاد کرده است. این سیاستورزی چگونه است؟ با چه روشهایی تحقق خواهد یافت و از طریق چه نیروهایی باید پیگیری و رصد شود؟ ترکیه درصدد است به بخشی از این سیاست تبدیل شود. دیدارهایی که انجام میشود چنین امری را به ذهن متبادر مینماید.آمریکا نیرویی است که سیاست جهانی و منطقهای را به پیش میبرد. اما در صورت پیش بینی سیاستهای منطقهای میتوان سیاست این کشور را در سوریه به شیوهای درست در دست بگیریم. اکنون در سوریه نیروهای تاثیرگذار، نیروهای شمال سوریه هستند. از سوی دیگر، سیاست کشورهای عرب در خاورمیانه و سوریه نیز حایز اهمیت هستند. از طرف دیگر؛ ترکیه به عنوان یکی از اعضای مهم ناتو، از ارتباطات گستردهای با آنها برخوردار است. آمریکا در میانهی هر سه قدرت درصدد است ائتلافی را تاسیس نماید. احتمال دارد که آمریکا، ترکیه را به منظور محدود کردن دستاوردهای کردها، وارد سیاستهای سوری خود نماید. در نهایت میتوان دید که چنین تلاشهای در حال انجام هستند. اما باید خلق کرد و خلقهای شمال سوریه دقت داشته باشند. در جایی که ٢ هزار نفر عرب جمعیت داشته است، بیش از ده هزار شهید تقدیم شده است. بدون گمان بر حیاتی آزاد و دمکراتیک اصرار و تاکید وجود دارد. باید آمریکا، روسیه و سوریه و تمامی دیگر قدرتها برای این حیات دمکراتیک احترام قایل شوند.
روناهی: در خاتمه؛ همانگونه که اطلاع دارید خلق ما در عفرین اکنون در شهبا، به امید آزادی عفرین مقاومت میکنند. چه گفتهای خطاب به خلق عفرین دارید؟ برای خلق عفرین چه میکنید؟
باییک: عفرین اکنونه نه فقط در اشغال قرار دارد، غفرین شهری است که ٩٠ درصد ساکنان آن کرد هستند. اکنون کردها در این شهر در اقلیت قرار دارند. در این شهر سیاست اخراج اجباری کردها و کشتار کردها اعمال میشود. شمار بسیار قلیلی کرد در این شهر ماندهاند که از همین شمار کم نیز به عنوان ماسکی برای پوشاندن کشتار و قتلعام استفاده میشود. نهادهای حقوق بشری بین المللی این ظلم و کشتار جمعی را با سند و مدرک آشکار کردهاند. در مقابل انظار جهانیان این کشتار انجام میشود. وضعیت کنونی عفرین بدینگونه بوده و بر این مبنا وضعیت این شهر باید ارزیابی گردد. کسانی که چشمان خود را بر این اشغالگری بستهاند، شرکای این کشتار جمعی هستند. نه فقط روسیه، آمریکا و اروپا نیز شرکای این کشتار جمعی هستند. امریکا با این گفته که عفرین منطقهی تحت نفوذ ما نیست، به ترکیه جسارت بخشیده و این کشور را تشویق مینماید. خلق عفرین میهن دوست است، نسبت به خاک خود تعلق خاطر دارد. تنها در مقابل اشغالگری ٣٠٠ شهید تقدیم کرده است. هزاران فرزند این شهر در شمال کردستان در صفوف مبارزهی آزادیخواهی کردستان جای گرفتهاند و شهید شدهاند. شخصیتی مانند نوری درسیمی، نماد میهن دوستی قرن بیستم است و در نزد عفرینیان از جایگاهی ویژه برخوردار است. رهبر آپو بر مبنای این زمینهی میهن دوستی عفرینیان را استحکام بخشیده و به مرحلهی جامعهی دمکراتیک و سازماندهی شده برکشیده است. نوری درسیمی درصدد انتقام از اشغالگری و کشتار جمعی کردها توسط دولت ترک برآمده است. اشغال عفرین این احساس را بیش از پیش تقویت مینماید. نباید خلق عفرین در آوارهگی باقی بماند، باید همواره در فکر بازگشت به عفرین باشد. برای بسط و گسترش مبارزه نیز تمامی راهکارها را در پیش گیرد. غیر ز آزادی عفرین دستور کار دیگری برای جوانان وجود ندارد. باید به دیگر نیروهای آزادی عفرین پیوسته و مقاومت عفرینیان در مقابله با اشغالگری را ارتقا بخشند. با اشغال عفرین مگر میتوان غیر از این فکر کرد؟ نباید عفرینی را که پدران و مادران ما با رنجی عظیم آن را به خاکی همچون بهشت بدل کردهاند بدون صاحب و حامی رها کرد. جوانان ناچارند که حامی و پشتیبان این خاک باشند. لازم است که خانوادهها نیز فرزندان خود را به پیوستن به این مقاومت تشویق نمایند. زندگی با شان و کرامت و ناموس از این طریق تامین میگردد. رهایی و آزادی عفرین همواره در دستور کار ما قرار دارد. پشتیبانی و حمایت ما از مقاومتی که در انجا در جریان است قطعی و اکید است. رهبر آپو نیز خواهان آزادی عفرین است. خواست تمامی شهدای ما و خواست نوری درسیمی نیز آزادی و رهایی عفرین میباشد.