قاسم انگین عضو کمیتهی مرکزی حزب کارگران کردستان-پ.ک.ک در مورد ۱۵ آگوست که در آن معصوم کورکماز (عگید) اولین عملیات نظامی را علیه رژیم غاصب ترکیه به انجام رسانید با خبرگزاری فرات مصاحبهای انجام داده است.
انگین ۱۵ آگوست را روز رستاخیز خلق کُرد معرفی کرد و گفت:"برای خلق کُرد هم عید رستاخیز است و هم روز شادی. اگر ۱۵ آگوست را روز رستاخیز خلق کُرد بنامیم زندگی خلق ما قبل و بعد از این روز با هم متفاوت است."
قاسم انگین اظهار کرد:"برای آنکه روز ۱۵ آگوست را خوب درک کنیم باید وضعیت خلقمان را قبل این روز تشریح کنیم، صدها سال بود که خلق ما در معرض حملات سنگین اشغالگران بود، به خصوص در قرن بیستم کُردها را در معرض پروژهی ذوب کامل و پاکسازی قرار دادند. امروزه این پاکسازیها با عنوان آسیمیلاسیون و یا ذوب بیان میشود. اما این ذوب شدن تنها در زمینهی زبان نبود، درست است زبان مادری ممنوع شد اما این تنها یکی از موارد پاکسازی فرهنگی خلق کُرد بود. در واقع این پاکسازی و ذوب در زمینهی اندیشه، فیزیکی، روحی و درونی بر روی خلق ما اجرا شد و سبب شد همهی کاراکترهایی را که ریشه در فرهنگ و تاریخ ما داشتند تغییر کنند.
این سیاستها سبب شد تا جامعهای خودباور تبدیل به جامعهای شود که هیچ باوری به خود نداشت. جامعهای نوآور به جامعهای مقلد تبدیل شود. جامعهای متحد را مبدل به جامعهای تکه تکه نمود. اراده و شخصیت افراد را خرد کرد. مشخص است که چنین افرادی هرگز احساس آرامش نکرده و نمیتوانند پیشرفت کنند. این افراد نمیتوانند متحد و هماهنگ باشند.
چرخهی اشغالگری در کردستان و سیاست ذوب فرهنگی کاری کرد که جامعهای بدون اعتماد به خود و اراده بوجود بیاید. افرادی که به خود اعتماد ندارند و از وجود و حقیقت خود دور هستند. در چنین حالتی فرد از انسانیت خود دور شده و جامعه با انواع بیماریهای روحی و روانی مواجه میشود. افراد از حقیقت وجودی خویش دور شده و سبب ایجاد شکستهای بزرگ در جامعه میشود. این شکستها هم از لحاظ فردی و هم از لحاظ جمعی رخ خواهند داد. نیروهای اشغالگر آنقدر در سیاستهای خود پیش رفتند که جامعه به جایی رسید که خود، دست به انکار و ذوب خود زد. اشغالگران صدها سال این سیاست را در جامعهی ما اجرا میکردند. به عنوان مثال در شمال کردستان در دههی ۷۰ میلادی اشغالگران پروژهی آسمیلاسیون و ذوب خلق کُرد را کامل شده میپنداشتند. در نظر آنها از کُرد فقط جسمی مانده بود. روح و اراده و معنویتی برای آنها نمانده و به مرحلهای رسیدهاند که خود به دنبال تُرک بودن و کمال آتاتورک بروند. آنها بر این باور بودند که کاملا به اهداف خود رسیدهاند.
فرانتس فانون(فیلسوف فرانسوی ضد اشغالگری و صاحب تئوری اولین گلوله) میگوید اولین گلوله نه برای اشغالگران بلکه برای کسانیست که ذوب شدهاند و اشغالگری را پذیرفتهاند. اولین گلوله باید برای زنده کردن دوباره و آزاد ساختن این افراد باشد. فرانتس فانون تئوری اولین گلوله را برای مردم الجزایر نوشت. آنچه در کردستان رخ داده در همهی زمینه ها بدتر از الجزایر است. ۱۵ آگوست راه اتکا به نیروی و اراده خود را به ملتمان نشان داد. پیامی واضح برای کسانی بود که هیچ وظیفهای جز خدمت به اشغالگران برای خود متصور نیستند. ۱۵ آگوست برای این افراد نقش اولین گلوله را دارد که راه دوباره رسیدن به خود را برایشان نمایان میکند. ۱۵ آگوست دوباره بنیاد نهادن افرادی با اراده است که به خود باور دارند و سبب میشود تا این جامعهی تکه تکه شده دوباره متحد شوند. یک مبارزهی گروهی-اجتماعیست. مبارزهای روحی و معنوی است. مبارزهای سیاسی و پیشروترین مبارزهی زنان و جوانان امیدوار است.
به همین دلایل ۱۵ آگوست را روز رستاخیز مینامیم. زیرا آنچه دشمن به خلق ما تحمیل کرده بود در هم شکسته شد. مردمی را که به خاطر مسائل کوچک به جان هم میافتادند متحول کرد. ملت کُرد از محدوده فکری خانواده، عشیره و قبیله آزاد شد. همهی اینها از ارزشهای ۱۵ آگوست است. پیش از این روز خلق کُرد برای دیگران بهترین سرباز و جنگجو بودند، اما پس از این روز راه برای خلق کُرد باز شد تا سرباز و مبارز خود باشد.
١۵ آگوست راه اتحاد مبارزه کردها با خلقهای آزادیخواه را هم هموار کرد، حتی پیشاهنگی این مرحله تاریخی را بر دوش گرفت. کردها از این مرحله راه راستین مبارزه اجتماعی و سوسیالیستی را در پیش گرفتند و برساخت ملت دمکراتیک را آغاز کردند. این عید را باید گرامی داشت. به این مناسبت عید ١۵ آگوست را به تمام خلقهای ساکن در کردستان و تمام خلقهای آزادیخواه جهان تبریک میگویم."