مراقب تله‌ی مرگبار کُرد باشید! [یادداشت]

آبدانان: بدون پذیرش «هویت، حقوق، آزادی و خودمدیریتی» کردها و دیگر خلق‌های ستمدیده، حاکمیت سیاسی ایران همچنان یک نظام خودکامگی مطلقه خواهد بود

ریوار آبدانان عضو شورای ریاست کل کنفدرالیسم جوامع کردستان- ک.ج.ک در یادداشتی به ارزیابی رویداد‌های هفته‌ گذشته در روژهلات کردستان و ایران پرداخته و پافشاری حکومت ایران بر کُردستیزی را "آب در هاون کوبیدن" خوانده است

 

یادداشت ریوار آبدانان؛

"مراقب تله‌ی مرگبار کُرد باشید!

جمهوری اسلامی ایران در اثر اوج‌گیری نزاع جناح‌های درون‌حکومتی(تا حد تهدید حسن روحانی به مرگی شبیه رفسنجانی)، اعتراضات دامنه‌دار مردمی، تحریم‌های کمرشکن و فشارهای خارجی، به‌شدت دچار تنگنا شده است. حکومت پس از چهل سال گریز از «تغییر»، اینک با حالتی کابوس‌زده و دلواپس می‌شنود که «تغییر» با مشت بر در خانه‌اش می‌کوبد. اما حکومت لجوجانه نمی‌خواهد به‌ صدای حق‌طلبانه‌ی مردم گوش دهد و به «نقشه‌راه‌های چاره‌یاب» روی خوش نشان دهد. بنابراین همچنان به «بحران‌سازی در خارج و نمایش مشت آهنین در داخل» پناه می‌برد. راهکاری که آب در هاون کوبیدن است و بس!

 

نشست سه‌جانبه‌ی تهران حول قضیه‌ی ادلب، به‌دلیل تداوم اشغالگری ترکیه نه‌تنها چشم‌انداز امیدبخشی برای سوریه ترسیم نمی‌کند بلکه به‌علت تحریک کردستیزی، ایران را نیز به‌سمت پرتگاهی خطرناک سوق می‌دهد. اعدام جوانان کُرد (زانیار، لقمان، رامین و کمال)، حمله به مبارزان کودار‌ـ پژاک در روژهلات و موشک‌باران کمپ‌های حدک و حدکا در اقلیم کردستان عراق هیچ دستاوردی برای رژیم ایران به‌همراه ندارد جز دامن‌زدن بر آتش خصومت‌ها. این راهی بی‌فرجام است که پیش‌تر نیز آزموده شده.

 

مسئله‌ی کُرد چنان واقعیتی‌ست که حکومت ایران هرچقدر با خودفریبی از ‌چاره‌یابی آن بگریزد یا با توسل به روش‌های سرکوبگرانه آن را حل‌شده بپندارد، گریبان او را سخت‌تر خواهد فشرد. جمهوری اسلامی تصور می‌کند در تقابل خود با محور «آمریکا‌ـ‌ اسرائیل‌ـ عربستان»، علاوه بر امتیازدهی چشمگیر به «روسیه‌‌ـ چین» در دریای خزر و خلیج، می‌تواند از طریق «دیپلماسی لبخند به ترکیه» برای خود فرصت‌سازی کند. اما ائتلافی که بر مبنای کردستیزی و دشمنی با دموکراسی پایه‌ریزی شده باشد عاقبتش فرورفتن در باتلاق شکست است. با چراغ سبز نشان‌دادن به ترکیه برای اشغال عفرین، ایران نیز با اره‌ی ترکیه به بریدن شاخه‌ی زیر پای خود مشغول گردید!

 

 شاید برخی جریانات ملی‌گرا، روابطی با ابرقدرت‌های جهانی داشته باشند. اما نمی‌توان همه‌ی احزاب و سازمان‌های کُرد را با برچسب واهی «وابستگی به آمریکا» محکوم نمود. جمهوری اسلامی ایران اگر می‌خواهد به آمریکا‌، اسرائیل و عربستان پیام تهدیدآمیز بدهد بهتر است جسورانه با خود این کشورها روبه‌رو شود نه اینکه بیرحمانه دست به اعدام زندانیان کُرد بزند. آن‌هایی که کردها را «تروریست‌های مادرزاد» می‌دانند و فرمان اعدام و فتوای کشتارشان را صادر می‌کنند، ذهن سیاسی بیماری دارند. سرچشمه‌ی مسئله، همین ذهن بیمار است نه مطالبه‌گری خلقی که هستی‌اش را مورد تاخت‌وتاز قرار داده‌اند.

 

کردها در روژهلات کردستان و ایران به مبارزات دمکراتیک سیاسی و مدنی گرایش داشته‌اند. اما هرگاه موجودیت و ارزش‌هایشان با خطر و حمله مواجه شده ناگزیر شده‌اند که از حق خوددفاعی مشروع استفاده کنند. نپذیرفتن هویت دمکراتیک کردهای روژهلات و اصرار بر سیاست‌های خشونت‌آمیز علیه مطالبات صلح‌جویانه‌ی آن‌ها، نه جمهوری اسلامی را از بحران نجات می‌دهد و نه می‌تواند گزینه‌ی «تسلیمیت» را به خلق کُرد بقبولاند و از مبارزه برای آزادی، برابری و دمکراسی رویگردان سازد.

 

هرچه یورش علیه کردها شدت یابد، احتمال ورود ناگزیر آن‌ها به ائتلاف‌های منطقه‌ای و جهانی نیز بالا خواهد رفت. این همان چیزی است که به آن «تله‌ی کُرد» می‌گویند؛ همان تله‌ای که پس از جنگ جهانی اول توسط استیلاجویان سرمایه‌دار جهانی در خاورمیانه تنیده شد.‌ آن‌ها کشورهای ایران، ترکیه‌، عراق و سوریه را با عروسک‌های وارداتی و پوشالین «دولت‌ـ ملت» سرگرم نمودند و کردها را نیز به غارت‌شدگانی مبدل ساختند که هرلحظه می‌توانند صحنه‌ی این بازی را به آتش بکشند. ترکیه به‌شیوه‌ای احمقانه خودش را تا خرخره در درون این تله گرفتار ساخت. عاقبت صدام و کُردستیزی‌اش را همه‌ی جهانیان دیدند. داعش هم با چشمانی کور به درون این تله‌ی مرگبار افتاد. به‌نظر می‌رسد در دوران جنگ جهانی سوم، تله‌ی کُرد همچنان کار می‌کند و می‌تواند قربانیان بیشتری بگیرد.

 

تاریخ نشان داده که هیچ دولت خودکامه‌ای نتوانسته خود را با بمب و کشتار ماندگار سازد. هیچ یورشی نتوانسته کردها را به عقب‌نشینی از مطالبه‌گری دمکراتیک و مشروع خود وادار نماید. از این پس نیز نخواهد توانست. زیرا کردها با خون و رنج بیشمار، حیثیت انسانی خود را حفظ کرده‌اند و گام‌های بزرگی برای آزادی برداشته‌اند. کردها برای آنکه مسائل خود را به‌شیوه‌ی گفتگومحور و به‌دور از جنگ حل کنند همیشه آماده‌اند، اما هرگز در برابر زورگویی و تهدید سر خم نمی‌کنند.

 

ثبات و آرامش، تنها با  دمکراسی و پذیرش جایگاه سیاسی خلق‌ها می‌تواند به کشورهای خاورمیانه بازگردد. بدون پذیرش «هویت، حقوق، آزادی و خودمدیریتی» کردها و دیگر خلق‌های ستمدیده، حاکمیت سیاسی ایران همچنان یک نظام خودکامگی مطلقه خواهد بود.

 

نسل‌کشی کردها، به جمهوریت و اسلامیت نظام‌های سیاسی خاورمیانه پایان داد. اما خلق کُرد توانست به بازیگر سیاسی هوشمند، قوی و سرنوشت‌سازی در صحنه‌ی خاورمیانه‌ی امروز مبدل گردد. دولت‌های منطقه دیگر باید این واقعیت را بپذیرند. در غیر این‌صورت، سرشان به سنگ سخت واقعیت برخورد خواهد کرد. دشمنی با کردها اگرچه تراژدی‌های بسیاری برای این خلق به‌همراه داشته اما برای دشمنان آن‌ها نیز چیزی جز سرشکستگی به ارمغان نیاورده و نخواهد آورد."