اولاش ۲۱ ساله ۱۰۵ روز است که در اعتصاب غذا به سر می‌برد

  ذکی اولاش در سن ۱۲ سالگی به دلیل سنگ‌اندازی به چماقداران پلیس ترک دستگیر شد. او اکنون ۱۰۵ روز است که در اعتصاب غذا به سر می‌برد. اولاش تلفنی با مادرش تماس گرفته و گفته است، "مبارزات شما در میدانها ما را سربلند می‌کند".

  اعتصاب غذا و روزه‌ی مرگ علیه حصر عبدالله اوجالان رهبر خلق کرد ادامه دارند. یکی از مقاومتگران اعتصاب غذا ذکی اولاش است. او در سن ۲۱ سالگی به دلیل سنگ اندازی به چماقداران پلیس دستگیر شده و اکنون ۲۱ ساله می‌باشد. خانواده‌ی اولاش که اهل یکی از روستاهای سرت هستند ۳۰ سال پیش به دلیل ظلم و ستم دولت و شکنجه‌هایشان به ناچار به آدانا کوچ کردند. خانواده‌ی اولاش اعلا کردند، آنها همیشه در آرزوی بازگشت به موطن خود هستند. امروز هم انتظار روزی را می‌کشند که به خانه و خاک خود بازگردند. ذکی اولاش فرزند چهارم خانواده‌ای دارای ٨ فرزند است.

  اولاش از مرحله‌ی راهنمایی از خواندن دور شده است. زمانی که برای عروسی یکی از بستگانشان به روستایشان می‌روند، آرزوی بازگشت به خانه را می‌کند و از مادرش می‌خواهد در مورد روستایشان برایش بگوید. می‌گفت بزرگترین رویایش این بوده است که در روستایشان که دشمن آنرا سوزانده بود، خانه‌ای درست کند.

 

"از ما می‌خواهند مقاومت کنیم"

  پس از آنکه دست از تحصیل می‌کشد، هر مدتی در جایی کار می‌کند، اما بیشتر زمان خود را در میان جوانان می‌گذراند. اولاش در یک تجمع شرکت کرده و چون از او عکس گرفته بودند، حکم دستگیریش را صادر کردند. صبح آن روزی که دستگیر شد، مادرش برای او کوفته که غذای مورد علاقه‌اش است را درست کرده بود. مادرش وقتی این را می‌گوید اشک از چشمانش سرازیر می‌شود و می‌گوید: "ای کاش غذایش را می‌خورد بعد می‌رفت".

  اولاش ۱۲ ساله به بهانه‌ی آنکه به طرف چماقداران رژیم ترک [پلیس] سنگ انداخته بود برایش پرونده‌ای باز شد. به ۱ سال و ۳ ماه زندان محکوم شد. در زندان عثمانیه به دلیل آنکه حاضر نشد به دادگاه برود، به ۱ سال و ٨ ماه دیگر زندان محکوم شد. او اکنون ۱۰۵ روز است که در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

  حمیده اولاش مادر ذکی بسیار نگران فرزندش است. او می‌گوید:"او در داخل زندان و ما هم در خارج از زندان مقاومت می‌کنیم. وضعیتشان خوب نیست اما با این حال روحیه‌ی آنها خوب است و مقاومت می‌کنند. آنها از ما بهتر هستند اما با این حال سختی و آزار بسیار می‌کشند. پسرم می‌گوید، وضعیت رفقایش وخیم است. وزن یکی از رفقایش به ۳۴ کیلو کاهش یافته است. تنها خواسته‌ی آنها از ما این است که مقاومت کنیم."

  مادر اولاش همچنین گفت، هفته‌ی پیش به دیدار پسرم رفتم، پسرم از سکوت خارج از زندان ناراحت است. او می‌گوید:"چرا صدای ما به خوبی شنیده نمی‌شود. تنها امید ما شما هستید. مبارزات و تلاشهای شما در میدانها ما را سربلند می‌کند."