پژاک: گسترش دامنه اعتصابات و اعتراضات در ایران نشانه ورشکستگی کامل اقتصادی است

ریاست مشترک پژاک در بیانیه‌ای گفته است: دموکراسی راستین، توجه و احترام به تفاوتمندیها و آزادی زنان تنها رهیافت مطلوب پیش‌رو است

ریاست مشترک پژاک در بیانیه‌ای گفته است: دموکراسی راستین، توجه و احترام به تفاوتمندیها و آزادی زنان تنها رهیافت مطلوب پیش‌رو است

 

ریاست مشترک حزب حیات آزاد کردستان-پژاک طی بیانیه‌ای ضمن بررسی تحولات جاری در منطقه، ایران و کردستان نسبت به تداوم مداخله حکومت جمهوری اسلامی در امور دیگر کشورها و عدم توجه به معضلات داخلی و نیازهای اساسی مردم هشدار داده است.

 

متن کامل بیانیه پژاک به این شرح است:

"بحرانی که سالهاست دامن‌گیر خاورمیانه شده وارد مرحله ی جدیدی شده است. حضور نیروهای هژمون‌گرا بر پیچیدگی و طولانی‌تر گشتن بحران در منطقه هرچه بیشتر افزوده است. هدف اصلی این نیروها حاکمیت هرچه بیشتر در منطقه و کسب سود و منافع بیشتر است. یک طرف دیگر تنش‌های موجود نیروهای منطقه ای می‌باشند که در تلاش برای تداوم بقای خود و نفوذ بیشتر در همان راستا هستند. بدون شک کانون این تنش‌ها و درگیری‌ها هر زمان کوردستان بوده است. کوردها در این مرحله‌ی حساس تاریخی در راستای برساخت سیستم دموکراتیک، صلح و حفظ موجودیت و هویت خویش مبارزه می نمایند و می‌توان گفت یکی از نیروهای اصلی در توازنات و معادلات این مرحله می‌باشند؛ بدین سبب است که از هر سو مورد هجوم قرار گرفته‌اند. در حال حاضر سوریه به مرکز قدرت‌نمایی غرب و نیروهای منطقه به‌ویژه ترکیه و ایران تبدیل شده است و ائتلاف و جبهه‌های جدید جنگی در حال شکل‌گیری می‌باشند. پیامد این جنگ غیرانسانی و غیراخلاقی مرگ و آوارگی صدها انسان به ویژه کودکان و زنان هستند و نشستهای آستانه، سوچی و اخیرا آنکار نه تنها قادر نبوده از میزان بحران و جنگ در سوریه بکاهد بلکه بر حدت و دامنه‌ی آن نیز افزوده است. یکی دیگر از تبعات این جنگ نسل‌کشی فرهنگی، فیزیکی و تغییر دموگرافی منطقه می‌باشد. پس از اشغال عفرین توسط رژیم ترکیه معادلات میدانی جنگ در سوریه تغییراتی اساسی را به خود دید. دولتهایی که دارای تنش و چالش بودند، در جنگ عفرین بار دیگر در کنار یکدیگر قرار گرفتند.

 

در طی چند سال گذشته دیدارهای محرمانه و دیپلماتیک ترکیه و ایران افزایش یافته است. ایران یکی از حامیان اصلی رژیم اسد است. تنش و روابط سرد میان روسیه و غرب، به سود ایران نبوده اگر در آینده ای نزدیک این نیروها بار دیگر روابط تاکتیکی جدیدی ایجاد نمایند باز ایران و ترکیه متضرر خواهند شد چرا که روابط حال حاضر بین دول و قدرتها مقطعی و بر اساس منافع کوتاه مدت است. اما به طور کلی اتحاد و اشتراک آنان در دشمنی و غصب دستاوردهای کوردهاست. نکته‌ی مهمی که بایستی بدان اشاره نمود این است که با ارتقا و گسترش اتحاد و همبستگی کوردها، تنش و اختلاف بین این نیروها افزایش می یابد و پیداست که این قدرتها از اتحاد بین کوردها و همچنین اتحاد کوردها و سایرخلقهای تحت ستم منطقه در هراسند.

 

هم اکنون رژیم حاکم بر ترکیه به تهدیدی جدی و خطرناک برای تمامی دستاوردهای خلق کورد در تمامی بخش‌های کوردستان به‌ویژه جنوب و روژآوای کوردستان مبدل گشته است. پس از اشغال عفرین گام بعدی تغییر دموگرافی و غارت در دستور کار قرار گرفته تا از این راه استیلای خود را بر شمال سوریه قطعی نماید. در شمال کوردستان نیز فشار بر مردم، تمدید وضعیت فوق العاده، فشار بر زندانیان سیاسی، نسل کشی فرهنگی، فیزیکی و تعرض به اراده‌ی سیاسی همچنان ادامه دارد. پس از عفرین، نوبت ورود به جنوب کوردستان و پیشروی در آن در نتیجه سکوت اقلیم، رسیده است. اشغال جنوب کوردستان در واقع معطوف به ایجاد گسل و شکاف در پروژه‌ی هلال شیعی بوده و اگر ترکیه تا مرزهای ایران پیشروی کند، چالشی دیگر در منطقه به محوریت جنوب کوردستان آغاز خواهد شد که این روند از عقبه‌ای تاریخی برخوردار بوده و رقابت و کشمکش‌های عثمانی‌ـصفوی را به اذهان متبادر می‌سازد. به زودی انتخابات مجلس در عراق آغاز خواهد شد و تمامی نمایندگان کوردی که به مجلس عراق راه پیدا می کنند بایستی دارای موضعی مشترک در رابطه با خروج نیروهای ترکیه از این بخش از کوردستان باشند. در ترکیه نیز انتخابات پیش از موعد مقرر برگزار خواهد شد که در واقع این امر نشان از وضعیت بحرانی این کشور می‌باشد. اقتصاد بیمار و اختصاص تمامی بودجه به اشغالگری، ترکیه را در ضعیف ترین حالت خویش قرار داده است.

 

سیاست محوری دولت ایران در قبال تمامی جنگهای منطقه حضور غیرمستقیم و نیابتی بوده و در کنار آن تلاش نموده که محدوده‌ی این جنگها خارج از مرزهای آن باشد. بعد از روی کار آمدن ترامپ، آمریکا رویکرد کاملا متفاوتی در پیش گرفت و به نوعی خواهان خروج از برنامه برجام است. علاوه براین ایران از سوی اسرائیل و عربستان نیز مورد تهدید قرار می گیرد. در داخل نیز اعتراضات مردم وارد مرحله ی جدیدی شده است. اعتصابات کارگری، زنان و جوانان هر روز در یکی از شهرهای ایران آغاز می شود. چرا که مشکلات اقتصادی عمیق و شکاف طبقاتی به اوج خود رسیده و باعث خشم مردم شده است.

 

وضعیت زیست محیطی در ایران به مرحله‌ای بحرانی رسیده است. سیستم سرمایه‌داری و یکی از پایه های اصلی آن، صنعت‌گرایی خطر جدی برای محیط زیست محسوب می شوند که در ایران نیز به شکلی بارز به بلای زیست‌بوم مبدل گشته است. بحران کم آبی، سدسازیها،بیابان زایی، سوزاندن جنگلها و آلودگی هوا به ویژه ریزگردها بخشی از بحران محیط زیست ایران محسوب می‌شود. وضعیت محیط زیست بر روی جامعه و وضعیت روحی‌ـروانی و وضعیت اقتصادی جامعه و حتی بافت جمعیتی نیز تاثیر نهاده است.

 

دلیل افزایش فقر و بیکاری در جامعه نبود اقتصادی اجتماعی بر پایه‌ای دموکراتیک است. در سرزمینی که بیابان‌زایی و بی آبی به درجه‌ی بحران رسیده باشد بدون شک امکان کشاورزی نیز در آن کاسته می شود. اعتراضات اخیر کشاورزان در ایران اثباتی بر این واقعیت است. اگر جمهوری اسلامی به سیاست کنونی که همانا برخورد پلیسی و امنیتی با تمام مسایل است ادامه دهد، این امر به تنش هرچه بیشتر میان مردم و دولت منجر خواهد شد که در این صورت جامعه به کمتر از سقوط راضی نخواهد گشت.

 

اعتراضات و تظاهرات در شهرهای مختلف ایران که از دی‌ماه ۹۶ اوج گرفته و همچنان به انحا مختلف ادامه دارد حاکی از ناکارامدی و بی‌کفایتی شدید رژیم حاکم می‌باشد. پیشاهنگی زنان در این خیزشها که با برداشتن حجاب سمبلیزه گشت صرفا اعتراض به حجاب اجباری نبوده بلکه اعتراض به تمامی تبعیضها و ستمهایی است که عقلانیت حاکم بر زنان تحمیل نموده است. توجه به مطالبات زنان نقش مهمی در پیشبرد دموکراسی در ایران خواهد داشت. امروزه نه تنها خلق کورد برای حفظ موجودیت، زبان و فرهنگ خویش مبارزه می کند بلکه سایر خلقهای ایران نیز از سیستم موجود در ایران ناراضی بوده و خواسته های به حق خویش را به اشکال گوناگون بر زبان می‌آورند. اعتراضات کارگری نیز در ماههای بر پیچیده شدن اوضاع افزوده است. ایران بخش کلانی از بودجه ی کشور را به مداخلات در کشورهای منطقه همانند لبنان، یمن ، عراق و سوریه اختصاص داده است. اگر تنها بودجه ی یک روز از این قدرت‌نمایی به مردم زلزله‌زده کرماشان اختصاص داده می‌شد شاید در وضعیت مردم این منطقه تغییری چشمگیر حداقل از نقطه‌نظر معیشتی و یافتن سرپناهی برای ادامه زندگی حاصل می‌شد. گسترش دامنه‌ی اعتصابات و اعتراضات در ایران به ویژه در شهرهای اصفهان، بانه، مریوان و سقز نشان از ورشکستی کامل در زمینه‌ی اقتصادی می‌باشد. چرا که این وضیت اسفبار اقتصادی این بار نه‌تنها دامن‌گیر مناطق حاشیه‌ای گشته بلکه کلان‌شهرهایی که قلب صنعت و اقتصاد ایران می‌باشند را نیز دربرگرفته است. عدم توجه به نیازهای مردم و ارائه راهکارهای مناسب، رژیم ایران را به فروپاشی سوق خواهد داد. بدون شک ایران زمانی می‌تواند صفت یک نیروی تاثیرگذار منطقه‌ای را به یدک بکشد که در آن دموکراسی راستین، توجه و احترام به تفاوت‌مندیها و آزادی زنان جریان داشته باشد نه اینکه به حضور مداخله‌گرانه و فرقه‌گرایانه‌ی خود در منطقه ببالد."