آزادی یعنی گسستن زنجیرهای بردگی (بخش اول) | رنگین بوتان

برای یک خلق حیات تنها زمانی معنادار است که مزین به آزادی باشد و آزادی نیز چیزی جز اراده آزاد نیست. آزادی به معنای گسستن تمام زنجیرهای بردگی‌ست که به ذهن و روح و دل آدمی زده شده است. آزادی شکستن غل و بندهایی است که زبان آدمی را به تسخیر درآوده است. آزاد...

برای یک خلق حیات تنها زمانی معنادار است که مزین به آزادی باشد و آزادی نیز چیزی جز اراده آزاد نیست. آزادی به معنای گسستن تمام زنجیرهای بردگی‌ست که به ذهن و روح و دل آدمی زده شده است. آزادی شکستن غل و بندهایی است که زبان آدمی را به تسخیر درآوده است. آزاد بودن به معنای هستی داشتن و زیست رهاگون است

 

در برابر خلقی که  فرم یابی آزادانه را تجربه کرده است و خودش را فدای زندگی آزاد کرده هیچ نیروی قادر به مقابله با آن خلق نیست. خلق کرد صدها سال است که آزادی‌اش  از طرف نیروهای استعمارگر سلب شده است. محکوم به زندگی در محاصره  نیروهای استثمارگر شده است، زبان و ذهن و روحش  از وی گرفته شده و هستی و آزادی‌اش مورد تعرض قرار گرفته است. در دنیا خلقی به مانند خلق کرد در چنگال نسل‌کشی گرفتار آمده باشد را سراغ نداریم. نیروهای استعمارگر درصدند تا کردستان بهشت‌گونه را به گورستان تبدیل کنند و خلق کرد را از مام میهنش بگسلند. خلق‌مان را با کوچ اجباری، از خود بیگانگی و فراموشی زبانی و فرهنگی و با گرسنگی تأدیب نمودند!. اما خلق کرد علی‌رغم تمامی این اعمال غیرانسانی، امروز بیشتر از هر زمانی برای آزاد بودن، برای خوبودن و برای هستومندی مقاومت کرده و می‌کند. و هر از هر زمانی بیشتر مبارزه برای آزادی را ارتقا بخشیده و در این راه مطلقا بیروز خواهد شد.

 

رژیم ایران دو رنجبر کولبر کرد را بدون هیچ ادله‌ای و حقی به شهادت رسانده است. این اشخاص کسانی بودند که در ازای جانشان با رنج و زحمتشان لقمه‌نانی تهیه کرده و در ازای این لقمه نان،  عرق جبین ریخته‌اند. این کولبران انسان‌هایی بودند که با وجدان و رنجشانشان امکانات زندگی خودشان را محقق کردند. آن‌ها وجدان هزاران انسان رنجبر معصوم به مانند خویش بودند. آن‌ها در دستانشان سلاح و تجهیزات نظامی و نارنجک حمل نمی‌کردند. آن‌ها دزد، غارتگ، قاچاقچی و اشرار نبودند. آن‌ها حتی به قاتلانی که جانشان را مورد تعرض قرار داده بودند نیز حمله‌ور نشده بودند. آن‌ها تنها راهی را که برای تداوم حیات یافته بودند یعنی کولبری را برای زندگی شرافتمندانه برگزیدند. اما درست در زمانی که برای ادامه زندگی شان کار می‌کردند  مورد تعرض قرار گرفتند و بدانان شلیک شد. آن فشنگ‌ها تنها جان دو انسان زحمتکش را نگرفته است. سال‌هاست که صدها تن از مردمان ما به این طرز به قتل می‌رسند. دیگر زمان به انتها رساندن این مسئله فرا رسیده است. قیام اخیر خلق کرد در روژهلات کردستان و فریاد برخاسته از آن به معنای زمان و عنوان به پایان رسانیدن این قتل‌عام‌هاست. 

 

کولبر یا کولبری شغل و یا راهی برای تأمین زندگی که با ترجیح آزادانه انتخاب شده باشد نیست؛ بلکه کاری است که انسان‌ها مجبور به انجام آن گشته‌اند. بردگان هرگز حاضر به ترجیح بردگی در مسیر مطلوب خویش نیستند. بردگی در هیچ یک از برهه‌های تاریخی طرز حیاتی نیست که انسان‌ها به صورتی داوطلبانه آن را پذیرفته باشند. اما حاکمان انسان‌هایی را که به شکلی آزادانه به دنیا آمده‌اند با زور و سرکوب مبدل به برده‌ نموده‌اند. با گذشت زمان شکل و سیمای بردگی هم با تغییر مواجه شد. امروز بردگی به اشکال گوناگون در برابر انسان‌هایی که از بوته‌ مانیپلاسیون گذرانده‌ شده‌اند، قرار می‌گیرد. ما در روزگاری به سرمی‌بریم که جوامع،‌ خلق‌ها و اشخاص به انحا گوناگون فریفته می‌شوند و بدون آنکه متوجه باشند در برابر اشکال جاذب بردگی قرار می‌گیرند.

 

جوانان کرد هم که مجبور به انتخاب کولبری شده‌اند، با ترجیح خویش این راه را انتخاب نکرده‌اند. کولبری محصول سیاست خاصی است که جمهوری اسلامی ایران سعی در پیشبرد آن در کردستان دارد. شکی نیست که ترویج و گسترش کولبری یکی از اشکال سیاست زیست‌قدرت در کردستان است. در چارچوب همین سیاست خلقمان مجبور به انتخاب دو گزینه‌است یا مبدل شدن به مزدور، سرباز و جاسوس نظام و یا انتخاب کولبری با همه‌ مشقت‌هایش. جمهوری اسلامی کردها را در مسیری قرار می‌دهد که در آن مجبور به قناعت به ناچیزترین چیزها گردد. این همان سیاستی است که به کردها تحمیل می‌شود. در واقع با فقیر نگاه داشتن کردها از هرنظر آنها را به خویش وابسته ساخته و از نقطه‌نظر سیاسی به تداوم ظلم و سرکوب علیه کردها ادامه می‌دهد. خلقی که کلیت وجودی‌اش منوط به تداوم روزمره‌ حیات گشته باشد حقوق سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و در یک کلمه حق فرم‌یابی آزادانه‌اش وارد یک دور باطل می‌گردد و همه‌ی حقوق حیاتش سلب می‌گردد. مسئله فراتر از کولبری است و فرم‌یابی و تشکل آزادانه‌ یک خلق در میان است. به واقع قتل دو کولبر در بانه بهانه‌ای شد جهت عصیان و طلب همه‌ی این حقوق.

 

زمان به پایان رسیدن سیاستهای برساخته‌ی جمهوری اسلامی که نتیجه‌اش چیزی جز حیاتی دراماتیک برای کردهاست فرارسیده است. جمهوری اسلامی ایران بایستی بداند در چنان وضعیتی قرار گرفته که مجبور به تغییر سیاست‌های خویش است. ایران بایستی به خوبی بر این امر واقف باشد که بایستی سیاستهای مبتنی بر فشار و سرکوب خلق‌ کرد و همه‌ی خلق‌های ایران اعم از آذری، بلوچ، عرب و همچنین در تنگنا قرار دادن باورداشتها و مذاهب گوناگون را تغییر دهد. قیامهای اخیر عکس‌العمل قابل انتظار در برابر تخربیات و فرسایشاتی است که سیاست و ذهنیت دولتی موجود، در بدنه‌ی اجتماعی آنها را به وجود آورده است. جمهوری اسلامی ایران تنها با تغییر و تحولی بنیادین قادر به گذار از این وضعیت و چاره‌یابی مسایل خواهد بود. جمهوری اسلامی تنها با تغییر ساختاری و تغییر اساسی در سیاستهای خویش و به رسمیت شناختن تمامی اقشار اجتماعی و خلق‌های موجود در جغرافیای سیاسی ایران قادر به رهانیدن خویش از عاقبت بسیاری از نظام‌های دیکتاتور خاورمیانه خواهد بود. در غیر این صورت تقدیرش تفاوت چندانی با تقدیر مصر، لیبی و سوریه نخواهد داشت.

در دوره‌ای به سر می‌بریم که در آن حیات نه در فرم آزادانه‌اش بلکه غرق در روزمرگی گشته است. این در حالی است که زندگی را یا نباید زیست و یا بایستی آن را آزادانه زیست. کردها امروز پیشاهنگان حیات آزاد در خاورمیانه‌اند. مشعل حیات آزادانه از روژاوا، باکور، باشور تا روژهلات در دستان کردهاست و خورشیدوار روشنایی‌بخش راه تمامی انسانیت گشته است.

 

بایستی به‌خوبی بر این امر واقف بود که خلق کرد دیگر خلقی بدون صاحب نیست. دیگر هیچ‌کس قادر به تحمیل حیاتی برده‌وار به کردها نخواهد بود. کردها به‌ چنان سطحی از آزادی، اراده، سازماندهی مبتنی بر آزادی و عزم برای مبارزه رسیده‌اند که هیچ‌کس قادر به کتمان آن نیست. مدتهاست که زمان درک امر از سوی اشغال‌گران کردستان فرارسیده است. هرکس بایستی بداند که خلق‌مان در برابر حملاتی که متوجش خواهند شد به هیچ‌وجه سکوت را برنخواهد گزید. خلقمان در روژهلات کردستان دارای نیروی جوهری و نیروهای دفاعی بوده و هیچ یک از دولت‌های استثمارگر قادر به ممانعت از این نیرو نخواهد بود. به همین دلیل هیچ قدرتی نبایستی این نیروی کردها را در بوته‌ آزمون قرار دهد.

 

قیام خلقمان در روژهلات کردستان در نتیجه قتل وحشیانه‌ دو انسان کولبر و مخالفت شدید این خلق با جرم صورت گرفته از سوی جمهوری اسلامی حرکتی بسیار معنادار بود. مخالفت با سیاست‌های رژیمی که فرزندان این خلق را به قتل می‌رساند حقی است مشروع و روا. خلق‌مان نبایستی به هیچ وجه دست از حقوق مشروع و حق حیات آزادانه و مبارزه در این راستا بردارد. تا زمانیکه سیاست‌های دولتی به صورتی ریشه‌ای تغییر نیابند، مبارزه در این راستا بایستی به صورتی مستمر تداوم یابد. در شرایط موجود بایستی قاتلین کولبران و مسئولین حامی آن‌ها دادگاهی گشته و تمامی بازداشت‌شدگان آزاد گردند در غیر این صورت بایستی با تمامی انحا مبارزات ادامه یابند. تازمانی‌که مطالبات خلق به جای آورده نشوند، کردها بایستی در میادین حضور داشته باشند و مبارزات دموکراتیک‌شان را ارتقاء بخشند. موضع‌گیری اخیر خلقمان، از جمله نمونه‌های رشادت و قهرمانی است که برازنده‌ خلق کرد می‌باشد. در وضعیت موجود آنچه که بیش از هرچیز بدان نیاز داریم این است که خلق‌مان در روژهلات کردستان از اتحاد و یکپارچگی برخوردار باشد. اورمیه، ماکو، سلماس خراسان و تهران بایستی همگام و همراستای با بانه، مریوان، سنه و کرماشان حرکت نمایند. از سوی دیگر  به موازات مقاومت در خیابان بایستی خلق‌مان دفاع جوهری خویش را هم را توسعه و پیشبرد دهد.

 

زنان بایستی با اراده و سازماندهی مختص به خویش به پیشاهنگان مبارزه در روژهلات کردستان مبدل گردند. تنها در صورت حضور همه‌جانبه زنان قادر خواهیم بود ذهنیت دولتی موجود و اقتدارگرایی ناشی از آن را با خاک یکسان نمود. جوان روژهلات کردستان نیز باتوجه به نقش‌ویژه‌ی پیشاهنگی‌ای که برعهده‌ی آنان است بایستی دینامیسم مقاومت اجتماعی را هرچه بیشتر سرعت بخشیده و مبارزه برای آزادی را به تمامی عرصه‌های حیات بکشانند. جوانان نیروی اساسی مبارزه‌اند که آینده‌ آزادانه‌ خلق‌های بدون حضور آنان غیرممکن خواهد بود.