تصویر

کاراییلان: نه منافع سازمانی، بلکه منافع ملی باید مبنا قرار گیرد -تکمیل شد-

کاراییلان عضو کمیته اجرایی پ‌ک‌ک از تمامی نیروهای کوردستان، بویژه پ‌د‌ک، ی‌ن‌ک و پ‌ی‌د خواست تا در این دوره تاریخی برای یک استراتژی مشترک مسئولانه عمل کنند و گفت: «نه منافع سازمانی، بلکه منافع ملی باید مبنا قرار گیرد.»

مراد کاراییلان، عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک)، با بیان اینکه دوران مهم و تاریخی را پشت سر می‌گذاریم، تأکید کرد: «خطر برای روژاوا زیاد است و فرصت‌ها نیز بزرگ است. مردم ما در روژاوا و شمال و شرق سوریه باید در برابر هرگونه حمله آماده باشند.»

مراد کاراییلان عضو کمیته اجرایی پ‌ک‌ک در برنامه ویژه تلویزیون استرک (Stêrk) به سوالات پاسخ داد. متن کامل این گفتگو که گفته می‌شود ۱۴ دسامبر انجام شده و شب گذشته منتشر شده است، به شرح زیر است:

*دولت باغچلی، رئیس م‌ه‌پ در ۲۲ اکتبر فراخوان داد. سپس در ۲۳ اکتبر، عمر اوجالان با رهبر آپو در امرالی دیدار کرد. رهبر آپو در این دیدار گفت: 'انزوا ادامه دارد' و تحولات بعدی نیز موید این امر است. در این مورد چه می‌گویید؟

اولاً اینکه عمر اوجالان به امرالی رفت و بعد از ۴۴ ماه با رهبر آپو دیدار کرد، اتفاق خوبی بود. در واقع از وضعیت رهبرمان اطلاعی نداشتیم. با این دیدار اطلاعاتی از وضعیت رهبر آپو به دست ما رسید. این چیز خوبی بود، اما همانطور که رهبر آپو بیان کرد، انزوا ادامه دارد. این امر از آن زمان به وضوح دیده شده است. غیرقانونی بودن سیاست دولت در قبال امرالی همچنان ادامه دارد.

چند روز پیش، عمر اوجالان در سخنرانی خود در پارلمان به عنوان نماینده مجلس اطلاعات جدیدی را ارائه کرد. وی با بیان اینکه رهبر آپو گفتند: 'اگر فرصت ایجاد شود می‌توانم نقش خود را ایفا کنم'، فرصتی که به آن اشاره کرد، فرصت شخصی نبوده، چیزی برای خود نمی‌خواهد و باید زمینه ایجاد شود. این بدان معناست که دولت باید وارد عمل شود. باید گام‌های سیاسی برداشته شود و زمینه‌ای فراهم شود تا رهبر آپو بتواند نقش‌آفرینی کند و تلاش برای راه‌حل را توسعه دهد. پس راه‌حل بدون ایجاد زمینه چگونه ممکن خواهد بود؟ بدون شک این اتفاق نخواهد افتاد.

چیزی جز فراخوان‌های دولت باغچلی وجود ندارد

اکنون روسای مشترک دم پارتی نیز برای رفتن به اِمرالی درخواست داده‌اند. با وجود گذشت زمان طولانی، هنوز پاسخی دریافت نشده است. یعنی چنین فضایی ایجاد شده که اگر هیئتی یا مسئولان دم پارتی به جزیره بروند و جلسه‌ای داشته باشند، ناگهان همه چیز سر جای خودش قرار می‌گیرد یا راه‌حلی پیش می‌آید! درست نیست که چنین نظری داشته باشیم یا خود به خود آن را شکل دهیم. بدون شک داشتن درخواست رفتن به امرالی اشتباه نیست، اما رویکرد «اگر برویم مشکل حل می‌شود» درست نیست. بنابراین علاوه بر اینکه می‌خواهید به امرالی بروید، باید خواست که گام‌هایی هم برداشته شود. همه گروه‌های طرفدار راه‌حل باید از دولت بخواهند که اقداماتی انجام دهد. در غیر این صورت، دولت همچنان به سیاست‌های قدیمی خود ادامه می‌دهد. نیازی به شمارش برنامه‌های کاربردی به این صورت یک به یک نیست. اینها قبلاً شناخته شده‌اند. در اینجا حملات آنها علیه نیروهای ما ادامه دارد. سیاست قیم ادامه دارد؛ حملات علیه روژاوا ادامه دارد. خلاصه اینکه سیاست خصومت ادامه دارد و در عمل تغییری ایجاد نشده است. بسیار خوب، پس رهبر آپو در این شرایط چه گام‌های جدیدی برخواهد داشت؟ با این حال نیاز است که دولت اقداماتی را انجام دهد اما تاکنون هیچ اتفاقی نیفتاده است. چیزی جز فراخوان‌های دولت باغچلی وجود ندارد.

دولت آک‌پ باید برای راه‌حل گام بردارد

نکته دیگری نیز در این روند آشکار شده است: به عنوان مثال، تا کنون اعضای آک‌پ و بسیاری از محافل دیگر می‌گفتند که م‌ه‌پ و دولت باغچلی مانع حل مسئله کورد هستند، اما اکنون مشخص شده است که اینطور نیست. مانع راه‌حل م‌ه‌پ نیست، بلکه آک‌پ است. آک‌پ با ذهنیت فاشیستی و نژادپرستانه عمل می‌کند. طیب اردوغان چند 'کورد' را که از نسل کبک، یعنی دشمن هم نوع خود هستند، دور خود جمع کرده و با مردم کورد در تمام نقاط کوردستان به گونه‌ای رفتار می‌کند که در تاریخ سابقه نداشته است. این اکنون فاش شده است. باید بر اساس این واقعیت عمل کرد. به ویژه مردم ما باید این واقعیت را به خوبی ببینند. هرکسی که طرفدار راه‌حل است باید مبارزه کند و تلاش کند تا (آک‌پ) این دشمنی، این نژادپرستی، این فاشیسم و ​​این سیاست مبتنی بر ظلم و مرگ را کنار بگذارد. برای این، مبارزه لازم است. وگرنه رهبر آپو عصای جادویی در دست ندارد که وقتی می‌گوید 'راه‌حل می‌آید' فوراً راه‌حل بیاید. بنابراین بدون هیچ اقدامی مطالبه‌گری از رهبر آپو صحیح نیست. این برای تحت فشار قرار دادن رهبر آپو است. به همین دلیل باید در این چارچوب به آن پرداخت. اول از همه، دولت آک‌پ باید برای راه‌حل گام بردارد. این خواسته باید مطرح شود.

*تحولات جدیدی در سوریه پس از ۲۷ نوامبر رخ داد. نیروهای HTS به بسیاری از نقاط حمله کردند و در ۱۲ روز به دمشق رسیدند. بشار اسد مجبور به ترک قدرت شد و دولت تغییر کرد. این روند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

همانطور که شما گفتید، رژیم بعث سقوط کرد. آنها زمان را درست ارزیابی نکردند. فراخوان‌های زیادی به خصوص در ۱۳ سال گذشته وجود داشته است. تلاش‌های زیادی انجام شد، اما خود را به روی تغییر و تحول بستند و به فراخوان‌ها گوش نکردند. آنها فقط می‌خواستند سیاست مبتنی بر اطلاعات (استخبارات) و خشونت را ادامه دهند. سپس، همانطور که در این ۱۲ روز مشخص شد، رژیم بدون جنگ جدی به دلیل پوسیدگی و فرسودگی که در درونش ایجاد شده بود، فروپاشید. اما اگر از همان ابتدا، یعنی در سال ۲۰۱۱ و حتی قبل از آن، به تغییر و تحول دموکراتیک دست یافته بود، اگر مسئله کوردها را حل می‌کرد و دموکراسی را در داخل کشور توسعه می‌داد، این اتفاق نمی‌افتاد. به این ترتیب آنها با اصرار بر خود و دور شدن از واقعیت شکست خوردند و نابود شدند. البته با وجود اینکه آنها به راحتی منهدم شدند، در سوریه نیز مداخله‌ای صورت می‌گیرد. نیروهای بین‌المللی نیز در این موضوع دخیل هستند. مشخص شده است که آمریکا، اسرائیل، انگلیس و ترکیه در این مداخله دست داشته‌اند.

ترکیه می‌خواهد سوریه را به زعم خود طراحی کند

اکنون برنامه‌ای برای طراحی مجدد سوریه وجود دارد. همانطور که ملاحظه می‌شود در این خصوص بین قوای دست اندرکار این طرح تناقض وجود دارد. هدف هر کس متفاوت است. به عنوان مثال، هدف ترکیه متفاوت است. اسرائیل و سایر احزاب اهداف متفاوتی دارند. ترکیه می‌خواهد سوریه را به زعم خود طراحی کند. او حتی این جریان را یک انقلاب سنی-اسلامی می‌داند و آن را پیروزی خود می‌داند. سرانجام در سخنرانی طیب اردوغان در ارزروم مشخص شد که وی برافراشتن پرچم ترکیه در حلب را موفقیت‌آمیز دانسته است. به طور خلاصه، ترکیه می‌خواهد همه چیز را به زعم خود سازماندهی کند.

در واقع، گروه‌هایی که مدت‌ها در ترکیه بودند و خود را اپوزیسیون می‌خواندند، یک دولت موقت تأسیس کردند. آن دولت در ۵-۶ سال گذشته وجود داشته است. به اصطلاح نخست وزیر و وزرا دارد. اکنون در دیلوک و استانبول زندگی می‌کنند. ترکیه اساساً می‌خواست این دولت مخالف به دمشق بیاید و به قدرت برسد. درخواست ترکیه در همین راستا بود اما مشاهده می‌شود که قدرت‌های بازی‌ساز آن را نپذیرفتند. آنها تصمیم گرفتند راه را برای محمد جولانی رئیس HTS هموار کنند. قابل درک است که آنها می‌خواهند سوریه را تحت ریاست او بازسازی و مجددا طراحی کنند. ترکیه مجبور به پذیرش این موضوع شد. در غیر این صورت، این چیزی نیست که دولت آک‌پ می‌خواهد. آک‌پ حامیان خود را آماده کرده بود و می‌خواست آنها به قدرت برسند، اما آنها اساس و قدرتی ندارند. یکی از قوی‌ترین‌ها HTS است. قابل درک است که رئیس HTS روابط خاصی دارد. باز هم به نظر می‌رسد مدعی تغییر و تحول است و بر این اساس راه باز شده است.

دولت آک‌پ در حال تحمیل به HTS است

اکنون دولت ترکیه مجبور به پذیرش این امر شده است، اما این بار تقریباً در حال تحمیل بر محمد جولانی است. در واقع، دولت ترکیه به آنها (HTS) کمک کرد، اما همچنان وفاداران خود را جداگانه سازماندهی کرد. آنها خودشان دولت مخالف را سازماندهی کردند، نیرویی به نام SNA. آنها این نیرو را ارتش ملی سوریه نامیدند، اما آن را نیز متعلق به خود کردند. بدون شک موضوع الحاق و وابستگی ارتش ملی به یک کشور خارجی امری است که نباید اتفاق بیفتد. در واقع، آک‌پ همیشه برعکس آنچه می‌گوید عمل می‌کند. این وضعیت در مورد SNA نیز مشابه است. آک‌پ می‌خواست نیروهای وابسته به خود را به قدرت برساند، اما زمانی که شکست خورد، این بار تحمیلاتی را بر HTS انجام می‌دهد. ابراهیم کالین و مسئول اطلاعاتی (استخبارات) قطر با هم به آنجا رفتند. آنها رفتارهایی از خود نشان دادند که پیام 'ما با هم هستیم' را می‌رساند. اکنون چنین وضعیتی وجود دارد.

هدف اولیه آنها جلوگیری از دستیابی کوردها به یک جایگاه است

پس این وضعیت فعلی آنطور که به تصویر کشیده می‌شود، چقدر می‌تواند ادامه داشته باشد؟ واقعا تا کی اجازه خواهند داد سوریه تحت ریاست محمد جولانی بازسازی شود؟ در حال حاضر نمی‌توان در این مورد چیزی گفت. اینها موضوعات مورد بحث است و احتمال بروز مشکلات و وقوع مجدد جنگ داخلی وجود دارد. بزرگترین خطر، دولت ترکیه است، زیرا آنها اهداف متفاوتی دارند. همانطور که اشاره کردم، آنها می‌خواهند همه چیز را به زعم خودشان طراحی کنند. هدف اول و اولیه آنها جلوگیری از دستیابی کوردها به یک جایگاه در ساختار جدید آنجاست. در حال حاضر کوردها، عرب‌ها و آشوری‌ها روی هم تقریباً یک سوم سوریه را کنترل می‌کنند. ترکیه اکنون می‌خواهد این را از بین ببرد. بنابراین، اولین هدف آنها جلوگیری از دستیابی کوردها به یک جایگاه در آنجا است. آنها می‌خواهند یک سوریه مرکزی وجود داشته باشد و برای این منظور تمام سعی و تلاش خود را می‌کنند. باز هم می‌خواهند این کشور را با ذهنیت نئوعثمانی‌گری به خودشان الحاق کنند. یعنی می‌خواهند سوریه را تحت الحمایه خود بگیرند. این واقعیت را آنقدر هم پنهان نمی‌کنند. این را در هر سخنرانی به نوعی بیان می‌کنند.

همه چیز بر اساس میل دولت ترکیه نخواهد بود

پس تا کی سایر قدرت‌های درگیر در این طرح این اجازه را خواهند داد؟ این موضوع بحث است. بدون شک همانطور که مشاهده می‌شود همه چیز به مذاق و میل دولت ترکیه نخواهد بود. چنین چیزی مجاز نخواهد بود، زیرا آنها آن را برای ترکیه توسعه نداده‌اند. بله؛ ترکیه نیز در این امر نقش دارد، اما اراده نیز وجود دارد. این امر تا چه اندازه به خواسته‌های ترکیه امکان می‌دهد؟ زیرا محور اصلی این طرح، امنیت اسرائیل است. به عبارت دیگر، طرحی برای از بین بردن تهدیدات علیه اسرائیل ایجاد شد، اما ترکیه می‌خواهد روندی را ایجاد کند که برعکس است. آنها اکنون می‌خواهند با یک طرح سنی-اسلامی که در مصر موفقیت‌آمیز نبود، در سوریه موفق شوند. این امر همراه با خودش اسلام سیاسی را نیز تقویت خواهد کرد. در حال حاضر نشانه‌هایی از این وجود دارد. این خود خطراتی را به همراه خواهد داشت. بنابراین این احتمال وجود دارد که درگیری‌ها و جنگ‌های بیشتری در سوریه شکل بگیرد. این را می‌توان بیان کرد.

آنچه واضح است این است که؛ دوران جدیدی در سوریه آغاز شده است و این به معنای آغاز دوران جدیدی نه تنها برای سوریه، بلکه اساساً برای کل منطقه خاورمیانه است. این را باید دید. گفته می‌شود که این طرح ادامه خواهد داشت و از این پس دولت‌های مختلف هدف قرار خواهند گرفت. در اینجا نام برخی از کشورها از جمله عراق و ... ذکر شده است. به عبارت دیگر این طرح در خاورمیانه در چارچوبی ادامه خواهد یافت. بنابراین، نشان‌دهنده عصر جدیدی در منطقه است. همه چیز در چارچوب این دوره جدید مورد توجه قرار گرفته و هدف طراحی منطقه بر این اساس است.

*کوردها و به ویژه احزاب کورد در روژاوا در این روند چه باید بکنند؟

همانطور که مشخص است در گذشته چندین بار در منطقه خاورمیانه طرح‌های مختلف طراحی شد که مردم کورد در آن گنجانده نشدند. اکنون دولت ترکیه آشکارا در این طرح که خاورمیانه در آن بازطراحی می‌شود، جایی ندارد، اما به نوعی با مقید و وابسته کردن برخی قدرت‌ها به خود، در این طرح شرکت کرد. دولت ترکیه می‌خواهد که کوردها در این طرح شرکت نکنند. درست مانند معاهده لوزان، در تلاش است تا از ورود کوردها جلوگیری کند. او به خصوص نمی‌خواهد که کوردها موقعیت و جایگاهی داشته باشند. دولت ترکیه بارها پذیرش موقعیت باشور کوردستان را اشتباه تلقی کرده است. خود طیب اردوغان این را گفته است. اکنون آنها نمی‌خواهند همان اشتباه را - که در واقع یک اشتباه نیست - در روژاوا تکرار کنند. بدون شک می‌خواهند این سیاست را به طور کلی انجام دهند. در چنین دوره‌ای، در حالی که منطقه در حال بازطراحی است، آنچه مردم کورد بیش از همه به آن نیاز دارند، یک استراتژی مشترک است. در این روند تاریخی، مردم کورد اگر استراتژی مشترکی ایجاد نکنند، مرتکب اشتباه تاریخی می‌شوند. وقتی این را می‌گوییم، منظورمان این نیست که آنها باید در کنار هم باشند یا یک چیز را فکر کنند. کوردها باید یک استراتژی مشترک داشته باشند و هر سازمانی باید به موفقیت آن استراتژی کمک کند. اگر این اتفاق نیفتد، دولت ترکیه به هر حال کوردها را به عنوان یک مردم (خلق) نمی‌بیند، بلکه آنها را به عنوان قبیله توصیف می‌کند. به عنوان مثال، او رهبران باشور را به عنوان رؤسای قبایل می‌بیند. بنابراین ادعای دولت ترکیه این است که کوردها یک ملت نیستند. اینگونه با آنها ​​برخورد می‌کنند. بله، آنها می‌گویند 'کوردها هستند'، اما می‌گویند آنها بخشی از ترک‌ها هستند یا چیز دیگری مشابه آن. در واقع نمی‌توانند توضیحی برای این موضوع ارائه دهند. البته آنها می‌خواهند خودشان را نیز مسلط کنند. بنابراین، مردم کورد باید متحد شوند و به یک استراتژی مشترک در برابر این سیاست برسند که آنها را به رسمیت نمی‌شناسد و نمی‌خواهد آنها در این روند شرکت کنند.

در این دوره تاریخی همه باید مسئولانه برخورد کنند

به همین دلیل، من از همه کسانی که در این دوره مهم مسئولیت سیاست کوردستان را بر عهده دارند، یعنی از روسا و روسای مشترک همه احزاب در هر چهار بخش کوردستان، به ویژه حزب دمکرات کوردستان (پ‌دک)، اتحادیه میهنی کوردستان (ی‌ن‌ک)، حزب اتحاد دموکراتیک (پ‌ی‌د)، همه کسانی که خود را مسئول می‌دانند، می‌خواهم: همه باید در این دوره تاریخی مسئولانه برخورد کنند. هیچ کس نباید بر موضع فعلی خود پافشاری کند. هیچ کس نباید اجازه دهد که اختلافات فکری و ایدئولوژیک مانعی برای اتحاد در یک بستر واحد شود. نه منافع سازمانی، بلکه منافع ملی باید مبنا قرار گیرد. همانطور که اشاره کردم، حتی اگر یک اتحادیه خیلی منظم نباشد، باید گفتگو وجود داشته باشد. باید رویکردی وجود داشته باشد. برای مثال، مردم کورد در روژاوا نباید به خلأ بیفتند. مردم کورد در آنجا ضعیف نیستند. این ابزارها را دارد، اما برای پیروز شدن، هر بخش و هر سیاستمدار کورد باید از روژاوا حمایت کند. به عنوان مثال، دروازه سِمالکا هنوز بسته است. چگونه می‌توان این را توضیح داد! این همان چیزی است که باید برداشته شود. در این دوره مهم نباید بین کوردها قطع ارتباط شود. تاریخ این را حکم می‌کند.

منفعت مردم ما در گرو مبنا قرار دادن سیاست ملی است

همگان باید بدانند که؛ دولت ترکیه تا زمانی که کوردها و حقوق هویتی آنها را در درون خود نپذیرد و مسئله کوردها را در درون خود حل نکند، هرگز با کوردهای سایر نقاط جهان دوست نخواهد شد. زیرا آنها از همه کوردها در هر بخشی از کوردستان که حقوق و جایگاهی را دارند، می‌ترسند. اکنون روژاوا را خطری برای خود می‌بیند. چرا؟ زیرا او فکر می‌کند که الگو خواهد بود و کوردهای باکور به دنبال جایگاه خواهند بود. او این را یک خطر می‌بیند. به همین دلیل، دولت ترکیه دائماً با کوردها دشمنی خواهد کرد، مگر اینکه مسئله کوردها را در درون خود حل کند. شاید او روابط تاکتیکی را همانطور که الان با باشور دارد برقرار کند، اما به لحاظ استراتژیک در وضعیت مخالف (دشمنی) عمل می‌کند. همه باید این را ببینند و بدانند که دوستی با دولت ترکیه به چه معناست و این هیچ سودی برای مردم کورد نخواهد داشت. این واقعیت باید دیده شود و همه باید بر اساس آن سیاست ملی را پایه‌گذاری کنند. این به نفع مردم ماست. به همین دلیل بار دیگر از همه کسانی که خود را مسئول می‌دانند می‌خواهم در موضع و رویکرد خود تجدید نظر کنند. در این دوره باید بر نگرش و موضع‌های نادرست غلبه کرد.

من می‌توانم این را به طور کلی بیان کنم، اما برای روژاوا این به یک ضرورت تبدیل شده است. در اینجا می‌بینیم؛ ۲-۳ روز است که مقامات روژاوا مدام از وحدت داخلی صحبت می‌کنند. ما این امر را صحیح می‌دانیم و از هر نظر از این ایده حمایت می‌کنیم. روژاوای کوردستان باید وحدت خود را در درون خود ایجاد کند، یک صدا شود و از این طریق به دمشق برود. این مورد نیاز است. البته روژاوای کوردستان تنها نیست. خواهران-برادران عرب و آشوری-سوری در کنار آنها هستند. باید با آنها نیز همصدا شوند و در این راه خود را به یک نیرو و اراده تبدیل کنند. به این ترتیب صدای آنها بسیار قوی‌تر خواهد شد. بنابراین این یک شرط برای روژاوا است.

برخی از محافل کورد در روژاوا تا کنون در محفلی بودند که خود را 'ائتلاف' (اپوزیسیون) می‌نامیدند. شاید امیدوار بودند که با این گروه می‌توانند به اهداف خود و چیزهایی برسند. در برنامه این ساختار به اصطلاح اپوزیسیون حقوق کوردها و غیره، چیز زیادی وجود ندارد، اما باز هم برخی از محافل چنین درخواستی داشتند. اکنون خود اپوزیسیون در خلاء فرو رفته است. زیرا آنها آنقدر قدرت ندارند. باز هم هیچ کس توجه زیادی به آنها نمی‌کند. آنها در حال حاضر باید نام خود را تغییر دهند. چون تا الان با رژیم بعث مخالف بودند، اما از این به بعد با چه کسی مخالفت خواهند کرد؟ البته باید دانست که هیچ سودی از آنجا حاصل نمی‌شود.

دیگر کوردها به خودشان خدمت کنند

با وجود این، برخی از مقامات ENKS مانند سخنگویان جنگ ویژه دولت ترکیه صحبت می‌کنند. آنها باید دست از این زبان (گفتمان) بردارند. آیا وظیفه آنها این است که وکیل ترکیه باشند و به عنوان سخنگوی آنها صحبت کنند؟ دولت ترکیه به عنوان یک دولت هژمونیک و سرکوبگر می‌خواهد کل مردم کورد را نابود کند. قبل از هر چیز به باغ خودت یعنی خانه کوردها بیا. خدمت شما به دیگران کافی است. حالا کوردها باید متحد شوند و به خودشان خدمت کنند. این حقیقت است و در این چارچوب، ما معتقدیم که اتحاد ابتدا در روژاوا ایجاد خواهد شد. البته در تمام کوردستان نیاز به وحدت وجود دارد زیرا به نظر می‌رسد این روند محدود به سوریه نخواهد شد و گسترش خواهد یافت. ممکن است فردا تحولات جدیدی در این زمینه در عراق رخ دهد. نیاز به وحدت وجود دارد. بی‌شک این وحدتی که ذکر کردم، امری خیالی نیست؛ تنها با دور هم جمع شدن و گفتن 'ما متحد می‌شویم' وحدت حاصل نمی‌شود. متأسفانه دیده شده که این امر در کوردستان به این زودی شکل نگرفته است، اما حداقل گفتگو می‌تواند وجود داشته باشد. حداقل یک استراتژی مشترک می‌تواند وجود داشته باشد. همه باید مسئولانه با این موضوع برخورد کنند و تلاش کنند.

*مقامات دولتی ترکیه می‌گویند که پ‌ک‌ک در روژاوا وجود دارد و ما پ‌ک‌ک را منحل خواهیم کرد. آیا شما به عنوان پ‌ک‌ک در روژاوا حضور دارید؟

او فقط نمی‌گوید 'پ‌ک‌ک در روژاوا وجود دارد' بلکه می‌گوید 'دولت پ‌ک‌ک در روژاوا وجود دارد و من آن را نابود خواهم کرد. ' این زبان جنگ ویژه ترکیه است. به عنوان مثال؛ اکنون HTS نه تنها در لیست تروریستی برخی از کشورها بلکه در لیست سازمان ملل نیز قرار دارد. ما به عنوان پ‌ک‌ک اینگونه نیستیم. آمریکا و اتحادیه اروپا به خاطر منافع خود ما را در لیست تروریستی قرار داده‌اند. جدا از اینها، سازمان ملل و جهان ما را در لیست تروریستی قرار نداده‌اند. کشورهایی که ما را در لیست تروریستی قرار داده‌اند نیز به دلیل منافع کثیف خود ما را ناعادلانه در لیست تروریستی قرار داده‌اند. به همین دلیل شکایت کردیم. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۲ ما را در لیست تروریستی قرار داد، آن زمان حتی جنگی هم در کار نبود. ما جنگ را متوقف کردیم. به عبارت دیگر این بی‌عدالتی و غیرقانونی را برای منافع سیاسی و اقتصادی خود مرتکب شدند. ما جنبشی هستیم که برای حقوق طبیعی مردم کورد مبارزه می‌کنیم. هرکس جای ما بود این مبارزه را برای مردمش انجام می‌داد. این یک مبارزه مشروع و طبق قوانین سازمان ملل است. مردمی که زبان، هستی، تاریخ و هر چیز دیگرش نادیده گرفته شود، حق مبارزه دارند. ما هم این کار را می‌کنیم، اما ناعادلانه ما را در لیست قرار دادند.

حالا دولت ترکیه می‌خواهد از این سو‌ءاستفاده کند و می‌گوید که هر کوردی که پیگیر پرونده هویتی باشد یا ادعای هویت خود کند، عضو پ‌ک‌ک است. ببینید زمانی که از هر کدام از اعضای دم پارتی در باکور کوردستان خوششان نیاید، علیه او می‌گویند این فرد عضو پ‌ک‌ک هست. افرادی که روی زبان کار می‌کنند، افرادی که روی ادبیات کار می‌کنند، آکادمیسین‌ها - همین چند روز پیش یک استاد دانشگاه دجله را دستگیر کردند و گفتند که او 'عضو پ‌ک‌ک' است -، فعالان آزادی زنان، فعالان جوان، هر که را می‌خواهند دستگیر کنند، علیه او می‌گویند 'این یکی از اعضای پ‌ک‌ک است'. در واقع، برای تحت فشار قرار دادن ج‌ه‌پ، به عنوان اپوزیسیون، از کوردهای داخل ج‌ه‌پ شکایت می‌کنند و آنها را به عضویت در پ‌ک‌ک متهم می‌کنند و همچنین آنها را دستگیر می‌کنند. احمد اوزر، شهردار اسن‌یورت، بارزترین نمونه این امر است. او یک کورد، آکادمیسین است، در بسیاری از آکادمی‌ها کار کرده و نایب رئیس دانشگاه شده است، اما چون می‌خواستند دستگیرش کنند، گفتند 'او کورد است'. آنها تحقیق کردند و متوجه شدند که او مقاله‌ای در مورد خودمدیریتی نوشته و نامش یک بار در مذاکرات امرالی آمده است. گفتند خوب این یکی از اعضای پ‌ک‌ک است و دستگیرش کردند. بنابراین این روش جنگ ویژه ترکیه است. دولت ترکیه از این روش برای سرکوب کوردها استفاده می‌کند.

هیچ کس نباید فریب زبان جنگ ویژه دولت ترکیه را بخورد

او از همین کار علیه روژاوا استفاده می‌کند. او می‌گوید: 'روژاوا پ‌ک‌ک است. 'چرا؟ چون اساساً می‌خواهد جایگاه آنجا را از بین ببرد. او از حکومت و اداره خودمدیریتی آنجا ناراحت است و می‌خواهد آنها را از بین ببرد. برای همین وقتی اسمشان را می‌آورد، نمی‌گوید؛ ی‌پ‌گ/پ‌ی‌د، بلکه می‌گوید پ‌ک‌ک/پ‌ی‌د/ی‌پ‌گ. این یک زبان جنگ ویژه است. از این زبان برای هدف قرار دادن همه کوردهای دارای هویت استفاده می‌کند. به همین دلیل است که همه دولت‌ها، احزاب، سیاستمداران - چه کورد و چه غیر کورد - نباید فریب این زبان جنگ ویژه دولت ترکیه را بخورند. چنین چیزی وجود ندارد. مردم کورد، عرب، آشوری-سوری در آنجا هستند، آنها اداره خود را با یک سیستم دموکراتیک ایجاد کرده‌اند و می‌خواهند جایگاهی داشته باشند.

ما هیچ پیوند سازمانی در روژاوا نداریم

ما به صراحت اعلام می‌کنیم؛ ما به عنوان پ‌ک‌ک در روژاوا نیستیم. ما هیچ ارتباط ارگانیک یا سازمانی با هیچ سازمانی در روژاوا نداریم. همه می‌دانند ما چه زمانی رفتیم و چه زمانی برگشتیم. زمانی که داعش حمله کرد، به کرکوک، هولیر، مخمور، شنگال و بدون شک کوبانی و روژاوا رفتیم، اما برگشتیم. حالا بر این اساس می‌گویند پ‌ک‌ک آنجاست. نه، چنین چیزی وجود ندارد.

در اینجا چیزی شبیه به این وجود دارد: به این معنا نیست که هرکسی که فلسفه رهبر آپو، یعنی پارادایم جامعه اکولوژیک، دموکراتیک مبتنی بر آزادی زنان را می‌پذیرد، عضو پ‌ک‌ک است. اگر چنین است، برای مثال، اکنون گروه‌هایی در آرژانتین وجود دارند که می‌گویند در راستای خط آپویی سازماندهی شده‌اند. در پاکستان نیز هستند. در بسیاری از نقاط دیگر جهان هستند. آیا آنها نیز اعضای پ‌ک‌ک هستند؟ خیر همانطور که در آن زمان بسیاری از احزاب کمونیستی وجود داشتند و اگرچه همه آنها بر پایه مارکسیسم بودند، اما هیچ یک از آنها مسئول یکدیگر نبودند، امروز آپوئیسم یک پارادایم، یک خط، یک فلسفه است. اگر برخی از سازمان‌های روژاوا از این خط پیروی کنند، این بدان معنا نیست که آنها اعضای پ‌ک‌ک هستند. پ‌ک‌ک یک جنبش با مقررات داخلی و برنامه است و مسئول خودش است.

این جور چیزها روش‌های جنگ ویژه ترکیه است. این حقیقت است و همه باید بر اساس این حقیقت عمل کنند.

*شما از خطرات ترکیه در سوریه صحبت کردید. آیا خطر حمله مستقیم ترکیه به سوریه با سربازان خود وجود دارد؟

دوره‌ای که در آن قرار داریم دوره‌ای است که جنگ هیبریدی به منصه ظهور می‌رسد. ظاهرا مقامات ترکیه نیز کمی روی جنگ هیبریدی تمرکز کرده‌اند. آنها می‌خواهند از روش‌های جنگ ترکیبی استفاده کنند. در اینجا نیرویی برای خود در سوریه سازماندهی کردند. افرادی که از جنگ سوریه فرار کردند و به آنجا رفتند نیز به پول نیاز داشتند. به همراه قطر - قطر در حال حاضر نقش بد ضد کوردی بازی می‌کند - به آنها پول دادند و آنها را هم آموزش دادند. برخی از گروه‌ها که در واقع قبلاً وجود داشتند. سازمان استخباراتی ترکیه (میت) با آنها تماس گرفت و این گروه‌ها را سازماندهی کرد و نام آنها را ارتش ملی سوریه (SNA) گذاشت. برخی افراد این SNA و HTS را یکسان می‌دانند زیرا همه اقشار جامعه را به خوبی نمی‌شناسند. اینطور نیست. HTS خط خاصی دارد، جدی است. اینها اینطور نیستند. آنها برای پول دور هم جمع شدند، اما در عین حال نیروهای ویژه دولت ترکیه با پوشیدن لباس‌هایشان وارد آنها می‌شوند. آنها همچنین فناوری، تانک‌ها و وسایل نقلیه زرهی را (برایشان) فراهم می‌کنند، آنها را با هواپیماهای خود پشتیبانی می‌کنند و همچنین چارچوب تاکتیکی را فراهم می‌کنند. آنها چنین نیرویی را سازماندهی کردند. نام این نیرو SNA است اما در اصل نیرویی وابسته به ترکیه است. هیچ کس نمی‌تواند بگوید که این نیرو یک نیروی سوری است. خیر این قدرت ترکیه است. آنها برای اهداف ترکیه عمل می‌کنند، آنها عوامل ترکیه هستند. حقوق خود را از ترکیه دریافت می‌کنند. آنها همچنین دستورالعمل‌های خود را از ترکیه دریافت می‌کنند. فرمانده نیروهای سوریه دموکراتیک (ق‌س‌د) دو روز پیش با مطبوعات صحبت کرد. او گفت: 'ما با آنها صحبت می‌کنیم، اما آنها می‌گویند که تنها ترکیه می‌تواند تصمیم بگیرد. ' چون دارای اراده نیستند. اینها را برای خودشان سازماندهی کردند، می‌خواهند با این روش بجنگند.

در صورت لزوم، دولت ترکیه همچنین با ارتش خود مداخله خواهد کرد

بدون شک اگر مجبور باشد با ارتش خود نیز مداخله می‌کند، اما برای حضور ارتش خودش باید قدرت‌های بین‌المللی مانند آمریکا آن را تایید کنند. آنها در این زمینه مشکلاتی دارند. او می‌خواهد از طریق ارتشی که با ارائه فناوری و در اختیار گذاشتن سربازان خود مخفیانه ایجاد کرده، علیه کوردها بجنگد. اساساً می‌خواهد علیه اداره خودمدیریتی دموکراتیک بجنگد. هدف آنها این است. این اولین روش است.

روش دوم: می‌خواهد از طریق این تبهکاران به برخی از قبایل برسد و با گفتن 'قبایل قیام می‌کنند' آشوب ایجاد کند. آنها می‌خواهند برخی از گروه‌هایی را که با آنها در تماس هستند از داخل بسیج کنند و تبهکاران SNA را از جبهه به صورت نظامی بسیج کنند. ما دیدیم که در عفرین چه کردند. اینها قاتل هستند کار آنها قتل، آدم‌ربایی، باج‌گیری و غارت است. اینها چنین گروه‌هایی هستند. میت همه آنها را سازماندهی و سرباز کرد. آنها کاملاً به نمایندگی از دولت ترکیه عمل می‌کنند. این استراتژی دولت ترکیه در سوریه و شمال و شرق سوریه است. او می‌خواهد با ایجاد هرج و مرج با استفاده از آنها و برخی قبیله‌ها از درون، آن را از بین ببرد. به همین دلیل است که گفتم: 'ترکیه خواهان ثبات در سوریه نیست. می‌خواهد جنگ دائمی باشد. ' مسئولان (دولت ترکیه) نیز در واقع می‌گویند؛ 'می‌جنگیم، از بین می‌بریم. '

مردم شمال و شرق سوریه باید آگاه باشند

بدون شک مردم ما در شمال و شرق سوریه باید هوشیار باشند. بیشترین نقش به ویژه بر عهده روشنفکران عرب و احزاب عرب است. باز هم نقش مهمی بر عهده مردم مسیحی، آشوری-سوری و ارمنی ما است. آنها باید این طرح‌ها و استراتژی‌های دولت ترکیه را خنثی کنند. علاوه بر این، اداره خودمدیریتی دموکراتیک فعلی شمال و شرق سوریه می‌تواند نقش بسیار مهمی در ساختار سوریه جدید ایفا کند. آنها مانند گل‌های یک بیابان هستند. در شرایط کنونی یک اداره دموکراتیک را حفظ می‌کند. خواهری-برادری خلق‌ها و باورداشت‌ها را نمایندگی می‌کند. این بر اساس دیدگاه ملت دموکراتیک است. اگر آنها در دمشق و در سراسر سوریه با ابزارها و روش‌های سیاسی و دیپلماتیک مبارزه کنند، می‌توانند این مدل را در سراسر سوریه توسعه دهند. آنها می‌توانند نشان دهند که تنها از این طریق است که سوریه می‌تواند وحدت خود را حفظ و ساختار دهد. آنها بدون شک باید برای وحدت سوریه اقدام کنند. نمونه‌ای از خواهری-برادری واقعی و روش دموکراتیک کورد، عرب، آشوری-سریانی و همه اجزای دیگر در شمال و شرق سوریه ۹ تا ۱۰ سال است که عملی شده است.

همانطور که اکنون محمد جولانی گفت: 'دولت ما در ادلب تجربه کسب کرده است. 'اگر می‌گوید: 'ما اکنون تلاش می‌کنیم که آن را در تمام سوریه مسلط کنیم'، این مثال در شمال و شرق سوریه است. این نیز باید در نظر گرفته شود و عملی شود. البته این برای مردم بسیار معنادار است. واقعا مقدس است. در واقع، این یک نمونه عالی نه تنها برای سوریه، بلکه برای همه مردم منطقه است. به همین دلیل است که همه مقامات مردم عرب، آشوری-سریانی و کورد باید از این وحدت موجود محافظت کنند. آنها باید چنین بازی‌هایی را خنثی کنند، یک مبارزه سیاسی دموکراتیک به راه بیندازند، متحد شوند، پشت میز بنشینند و نفوذ خود را در سراسر سوریه نشان دهند. آنها باید هدفشان دموکراتیک کردن سوریه باشد. امروز قدرت دموکراتیک کردن سوریه با روشی مترقی و دموکراتیک اکنون در شمال و شرق سوریه است. این تاثیر خود را بر تمام سوریه خواهد گذاشت. اینگونه باید مبارزه کنند. این نظر ماست؛ ما فکر می‌کنیم آنها باید اینگونه رفتار کنند.

*در این دوره تحولات زیادی در مفهوم نظامی رخ داد. نیروهای کورد پس از تل‌رفعت و شهبا در حال عقب‌نشینی از منبج هستند. صحبت از توافق است. در این مورد چه می‌گویید؟

بدون شک اطلاعات مستقیمی نداریم، اما تلاش می‌کنیم از طریق مطبوعات آن را پیگیری کنیم. آنها در واقع همه چیز را توضیح می‌دهند. به نظر می‌رسد که نیروهای کورد و شرکای عرب آنها در این دوره به مبارزه پرداختند. بدون شک همه چیز در سوریه خیلی سریع اتفاق افتاد، هیچکس انتظار نداشت که چنین تحولاتی ناگهانی رخ دهد.

به نظر ما تصمیم برای خروج نه تنها نیروهای نظامی از شهبا و تل‌رفعت - که در آنجا نیروهای رهایی‌بخش عفرین وجود دارد - بلکه مردم آنجا نیز درست و بجا بود، زیرا جنگ در آن میانه خطرات خاصی را به همراه داشت. جنگی یک روزه رخ داد و پس از آن تصمیم به توقف گرفتند و روند عقب‌نشینی را با موفقیت انجام دادند. ۱۲۰ هزار نفر را سالم خارج کردند. این خوب بود زیرا مردم ما در آنجا مردم عفرین بودند. آنها قبلا مهاجرت کرده بودند. آنها در اردوگاه بودند و اگر در آنجا می‌ماندند ، از سرنوشتشان خبری نمی‌شد. آنها با قتل‌عام روبرو می‌شدند؛ زیرا آن گروه‌ها، از مردم ما در عفرین کینه دارند. به همین دلیل خطرناک بود. با کمک فرماندهی ق‌س‌د، مردم آنجا به سلامت خارج و منتقل شدند. همچنین ماندن مردم ما در محله‌های شیخ مقصود و اشرفیه در حلب خوب بود، زیرا تعداد مردم ما در آنجا زیاد است. نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر هستند. البته طرح حمله ترکیه در منبج اجرایی شد. ظاهراً برخی از نیروهای ائتلاف بین‌المللی نیز وارد عمل شدند، بحث و گفتگو شد و در منبج آتش‌بس و توافق حاصل شد.

بدون شک دولت ترکیه اینها را وارونه می‌کند. مثلاً می‌گویند 'ما در تل‌رفعت و شهبا پیروز شدیم. 'اما اگر در آن تونل‌ها می‌جنگیدند تا دو سال نمی‌توانستند آنجا را تصرف کنند. تصمیم خودشان را گرفتند و از آنجا عقب‌نشینی کردند. حالا تا جایی که در مطبوعات می‌بینیم گفته می‌شود 'در منبج توافقی صورت گرفته است'. البته انسان تعجب می‌کند و می‌پرسد که چرا جنگ شدیدی در منبج رخ نداده است. در واقع جنگی برای چند روز رخ داد، اما بعد متوقف شد. سپس مشخص شد که مذاکراتی نیز با میانجیگری نیروهای ائتلاف در آنجا انجام شده است و 'نه تبهکاران SNA وابسته به دولت ترکیه و نه نیروهای شورای نظامی منبج در منبج باقی نمی‌مانند'. به عبارت دیگر، توافق شد که 'هر دو نیرو از منبج خارج شوند و شورای مشترکی که تشکیل خواهد شد، آن را اداره کند و افسران پلیس وابسته به آنها حضور داشته باشند'. این چیزی است که ما شنیدیم. به این ترتیب توافق صورت گرفت و بر این اساس نیروهای کورد و شرکای عرب آنها جنگ را متوقف کردند.

از سوی دیگر تبهکاران دولت ترکیه به قره‌قوزاق و سد تشرین حمله کردند. در آنجا منطقه‌ای به نام دِرحَفیر وجود دارد، به آنجا حمله کردند. یعنی می‌خواستند مرزها را گسترش دهند، احتمالاً می‌خواستند کوبانی را در معرض تهدید قرار دهند، می‌خواستند پل و سد را تصرف کنند. به همین دلیل حمله کردند. اگرچه در ابتدا اطلاعات زیادی نداشتیم، اما اکنون مطبوعات آن را به طور گسترده منتشر کرده‌اند و تصاویری نیز منتشر شده است. جنگ بزرگی در آنجا رخ داد. در واقع، نیروهای سوریه دموکراتیک و نیروهای تحت کنترل شورای نظامی منبج در آنجا مقاومتی تاریخی کردند. تانک‌ها و ماشین‌های زیادی منهدم شد و آنجا ماند. گفته می‌شود که بیش از ۲۰۰ نفر از تبهکاران وابسته به دولت ترکیه کشته شده‌اند. تصاویر منتشر شده در مطبوعات نشان می‌دهد که جنگ بزرگی در جریان است. ظاهراً دولت ترکیه در آنجا جنگ را متوقف کرد. در غیر این صورت، آنها متوقف نمی‌شدند و توافقی را که فرماندهی ق‌س‌د اعلام کرده بو،  انجام نمی‌دادند.

باز هم طبق بیانیه فرماندهی نیروهای سوریه دموکراتیک، تبهکاران به الزامات این توافقنامه عمل نکرده‌اند. چون در منبج می‌گویند 'ما پیروز شدیم'. با این حال، به نظر می‌رسد اگر نیروهای ق‌س‌د در آنجا می‌جنگیدند، به این راحتی آن را نمی‌گرفتند. هیچ کس نباید خود را گول بزند. چون همین روزها یکی از مقامات ترکیه در مطبوعات می‌گفت: 'ما منبج را در یک روز گرفتیم، یعنی می‌توانیم به هر جایی برسیم. 'اگر اینطور فکر می‌کنند به این معنی است که مرتکب اشتباه بزرگی شده‌اند. چرا که آنهایی که سال‌ها کار کردند و آن تونل‌ها را ساختند، آنها را فقط برای یک درگیری یک روزه نساختند. یک توافق، یک تصمیم آتش‌بس وجود دارد. گویا به همین دلیل عقب‌نشینی کردند.

*در واقع در مطبوعات خود گفته‌اند که تشرین و قره‌قوزاق را هم گرفتند...

بله؛ می‌گویند جاهایی را گرفتیم که نتوانستند تصرف کنند. این نیز یک روش جنگ ویژه است. در واقع اکنون این سوال مطرح می‌شود که آیا مقبره شاه سلیمان را ببریم یا نه؟ آنها بحث می‌کنند. با اینکه آنجا را نگرفته‌اند، مثل اینکه گرفته‌اند بحث می‌کنند. چگونه بدون اینکه آنجا را بگیری خواهی برد؟ با این حال، همانطور که در بحث‌ها منعکس شد، طبق توافق، تنها ۷ نفر باید به آنجا می‌آمدند و با سلاح‌های کوچک مانند تپانچه از آنجا مراقبت خواهند کرد. پس این را پذیرفته‌اند. البته این یک چیز جهانی است. اگر آنها به محل قبر سلیمان شاه بیایند، فکر نمی‌کنم نیروهای سوریه دموکراتیک یا مردم آنجا مخالفت کنند. اگر توافق در منبج محقق نشود، ممکن است اینجا هم اتفاق نیفتد. دقیقاً نمی‌دانم، اما آنچه در اینجا فاش می‌شود این است که دولت ترکیه در حال اجرای جنگ روانی و ویژه است و با وجود توافق می‌گوید 'پیروز شدم' و مدام اعلام می‌کند که آنجا را تصرف خواهد کرد. در واقع از طریق این تبهکاران می‌خواست با این جنگ به طبقا و حتی بیشتر از آن پیشروی کند.  چنین نقشه‌ای داشت، اما این برنامه‌ها مسدود و ناکام گذاشته شد. البته نمی‌دانم از این به بعد تا کی متوقف می‌شوند. من باور ندارم که آنها متوقف شوند. آنها متوقف نمی‌شوند. اکنون مسئولانشان حرف می‌زنند، وزیر امور خارجه‌شان می‌گوید نابودشان می‌کنیم. زیرا جامعه ترکیه را اینگونه تربیت و آماده می‌کنند. در حالیکه آنها مردم آن منطقه هستند. آنجا چکار می‌کنید؟ چرا به آنها حمله می‌کنید؟

می‌خواهند جنگ متوقف شود، اما ترکیه جنگ می‌خواهد

و اکنون دولت دمشق تازه تشکیل شده و اعلام کرده‌اند که جنگ در سوریه باید متوقف شود. ظاهراً نیروهای ائتلاف نیز می‌خواهند جنگ متوقف شود، اما ترکیه می ‌خواهد بجنگد. یعنی از این طریق می‌خواهد اراده آنها را زیر پا بگذارد.

اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه دست قوی‌تری دارد و می‌تواند قوی‌تر بجنگد. به طور خلاصه، به طور کلی، در این روند که از ۳۰ نوامبر در جریان است، ما عموماً نیروهای سوریه دموکراتیک و اداره خودمدیریتی شمال و شرق سوریه را در انجام سیاست و مواضع نظامی موفق می‌بینیم. در سیاست و جنگ چنین چیزهایی وجود دارد. برای دفاع از ارزش‌های استراتژیک و پیروزی استراتژیک می‌توانید عقب‌نشینی‌های تاکتیکی انجام دهید. حتی می‌توانید امتیازاتی نیز بدهید. باید اینطور فهمید. پس اینکه از بعضی جاها عقب‌نشینی کرده نقص و اشتباه نیست. مثلاً برخی عقب‌نشینی‌ها اشتباه است. به عنوان مثال؛ خروج از عفرین در سال ۲۰۱۸ نامناسب بود، اما این متفاوت است. زیرا سوریه در حال بازسازی است. به همین دلیل مهم است. باید درست دید.

هیچ کس دیگر نباید محل زندگی خود را ترک کند

ضمناً این را هم بگویم: مثلاً مهاجرت اساساً اشتباه است. هیچ کس نباید مهاجرت کند، اما عفرین خاص و منحصر است. در واقع قبلا مهاجرت کرده بودند. ای کاش این اتفاق نمی‌افتاد، اما شد. مردم ما در چادر زندگی می‌کردند. اگر آنجا می‌ماندند این اتفاق نمی‌افتاد. مردم ما در عفرین واقعاً بسیار میهن‌دوست هستند. من با احترام به همه آنها درود می‌فرستم. من هم سال‌ها در میان آنها ماندم. آنها مردمی بسیار میهن‌دوست هستند، دلشان پاک است و سختی‌های زیادی را متحمل شده‌اند. بنابراین، برای آنها بسیار ارزشمند است که به منطقه خودمدیریتی بیایند و با کمک نیروهای ق‌س‌د محافظت شوند، اما مهاجرت به طور کلی درست نیست. مثلاً ساکنان شِراوا و شهبا نباید مهاجرت می‌کردند. احتمالاً قبلاً نمی‌خواستند بیایند، اما بعد دیدند که تبهکاران به آنها ظلم می‌کنند و آنها هم خواستند که مهاجرت کنند. به نظر ما مهاجرت از روستا یا شهر اشتباه است. مردم عفرین در روستا نبودند؛ آنها در چادر بودند؛ مهاجرت یک ضرورت بود و صحیح است. جدای از آن، مهاجرت اشتباه است. حال باید به صراحت گفت: هیچکس محل زندگی خود را ترک نکند. چون می‌آیند و مکان‌هایی را که مردم ما ترک کرده‌اند را اشغال می‌کنند. باید اینطوری مورد مداقه قرار داد.

در این روند کلی، مفهوم می‌شود که مردم کورد، عرب و آشوری-سریانی از یک نقطه مشترک دفاع کردند و محکم ایستادند. به ویژه مقاومت در قره‌قوزاق و سد تشرین در هفته گذشته معنای زیادی دارد. این یک اراده است و یک اراده بزرگ در آنجا نشان داده می‌شود.

در خاتمه؛ ما در یک دوره مهم و تاریخی هستیم. برای روژاوا هم خطر و هم فرصت‌های بزرگی وجود دارد. مردم ما در روژاوا و شمال و شرق سوریه باید خود را آماده کنند، خود را سازماندهی کنند و در برابر هرگونه حمله آماده باشند. فرصت‌های پیروزی و کسب نتیجه نیز بزرگ است. ما امیدواریم و معتقدیم که مردم منطقه ما تجربه دارند، متحد و پیروز می‌شوند. برای همه در این روند تاریخی آرزوی موفقیت داریم.