کمیته زندانیان سیاسی پژاک طی انتشار گزارشی از وضعیت زندانیانی که به اتهام عضویت در پژاک به اعدام و یا حبس ابد و طولانی مدت محکوم شدهاند, ضمن اشاره به نقض مواد قانون اساسی خود نظام ایران توسط دولتمردان و سازمانهای قضایی و حقوقی این کشور, به ماده 32, اصل 35 , ماده 38, اصل 39 قانون اساسی ایران برای صدور حکم میپردازد و میگوید که هرچند این مواد و اصول در قانون اساسی ایران ذکر میشود, اما توسط خود نظام نقض میشود و رعایت نمیگردد.
کمیته زندانیان سیاسی «حزب حیات آزاد کردستان , پژاک» در گزارش خود که در سایت رسمی حزب منتشر کرده, میگوید:«جمهوری اسلامی ایران همچو رژیمی توتالیتار و ضد آزادیهای مدنی, از همان اوان ظهور مدام بر سرکوب آزادیخواهان و ریشهکن کردن اندیشههای آزادیخواهانه اصرار ورزیده است. هماکنون پس از 34 سال, زندانهای ایران مملو از روزنامهنگاران, سیاستمداران, هنرمندان, دانشجویان, فعالان مدنی و شخصیتهای آزادیخواها است که تنها جرمشان آزادانه زیستن و مبارزه در راه تأمین آسایش و امنیت جامعه بوده است. ایران که پنج منشور از 9 منشور بینالمللی حقوق بشری را امضا کرده, از نظر حقوقی مجبور به رعایت آن منشورها و پیمانها است. اما با وجود آن باز هم به لحاظ موارد نقض حقوق بشر در جهان یکی از کشورهایی است که در رتبههای نخستین قرار دارد. با توجه به رفتار جمهوری اسلامی ایران درقبال با زندانیان سیاسی و عادی, اثبات میشود که ایران نسبت به منشور حقوق بشر و حتی برخی از بندهای قانون اساسی خود پایبند و متعهد نیست. برای مثال: بند 23 قانون اساسی ایران میگوید:«مورد بازخواست قرار دادن انسانها به جهت داشتن باورها و عقاید متفاوت ممنوع است و نباید هیچ فردی به دلیل داشتن عقیدهای متفاوت مجرم شناخته شود». اما برخلاف آن, وجود زندانیانی از قبیل زینب جلالیان که صرفا دارای اندیشهها و شخصیتی آزادیخواه کرد است که خلاف عقلیت ارتجاعی و ضددموکراتیک سیستم جمهوری اسلامی ایران است, از جانب آن رژیم به اعدام محکوم شده است.»
کمیته مذکور همچنین به ماده 32, اصل 35 , ماده 38, اصل 39 قانون اساسی ایران برای صدور حکم اشاره میکند و میگوید که هرچند این مواد و اصول در قانون اساسی ایران ذکر میشود, اما توسط خود نظام نقض میشود و رعایت نمیگردد. این مواد قانون اساسی میگویند نباید بدون جهت و بخاطر داشتن عقاید و اندیشههای متفاوت, اشخاص محکوم گردانده شوند. حتی این اصول قانون هرگونه شکنجه برای اعترافگیری را ممنوع ساخته. کمیته نامبرده میافزاید که نظام ایران برخلاف قانون خود ه م به هرگونه راهکارهای ارعاب و شکنجه و تهدید متوسل میشود و آزادیخواهان را به اتهام محاربه با خدا به اعدام محکوم میکند.
کمیته زندانیان پژاک در ادامه میگوید:«اما با خواندن نامههای شهدای زندان از قبیل فرزاد کمانگر, شیرین علمهولی و همچنین زندانیانی از قبیل حبیبالله گلپریپور, اثبات میشود که تمامی آن مواد و اصول قانون اساسی تنها چند جملهای بر روی کاغذ بیش نیستند. آن زندانیان از همان روز نخست بدون داشتن سند و مدرکی کافی دال بر گناهکار بودنشان, توسط نیروهای جمهوری اسلامی ایران بازداشت و به مدت چنده تحت شکنجه قرار گرفتند. با دنیای خارج ارتباطشان قطع شده. بدون داشتن وکیل و حق دفاع از خود در یک دادگاه چند دقیقهای به اعدام محکوم شده و برخی از آنها بدون اطلاع قبلی خانوادههایشان اعدام گردیدند و همچنان پیکرهایشان به خانوادهها تحویل داده نشده. همچنین صدها زندانی به منظور اعترافگیری تحت شکنجه جان خود را از دست دادهاند و یا به بیماریهای مختلف فیزیکی و روانی مبتلا شدهاند. این موارد خود اثباتگر آشکار نقض حقوق بشر از جانب رژیم ایران است».
در ادامه آمده:«در این چارچوب, جمهوری اسلامی ایران مدام تلاش کرده که به هر شیوه ممکن هر نوع تلاش آزادیخواهانه و فعالیت مدنی را ممنوع و ریشهکن سازد و تا حد ممکن جامعه بیدفاع بماند. زندان وسیلهای است برای بیاراده ساختن, رامکردن و خلق انسانی درخور منافع سیاسی قدرتطلبان. »
همچنین میافزاید:«امروزه برای هموار ساختن زمینه برای ظهور دموکراسی در ایران و شرق کردستان, صدها جوان کرد در زندانهای رژیم و شهرهای شرق کردستان از قبیل ارومیه, سنه, مهاباد, ماکو, کرماشان و غیره, خطمشی مقاومت را برگزیدهاند و به مبارزات آزادیخواهانه خود ادامه میدهند. همزمان با توسعه فعالیتهای حزب حیات آزاد کردستان(پژاک) فشارها بر زندانیان سیاسی افزایش یافته است. این تلاشهای ایران برای شکستن اراده جوانان کرد در زندانها, در سایه مقاومت بینظیر فرزندان خلقمان, بینتیجه مانده».
کمیته زندانیان پژاک میگوید:
«هماکنون چندین عضو و میهندوست کرد بخاطر عضویت در پژاک به اتهامهایی از قبیل: محاربه, به خطر انداختن امنیت کشور و تلاش برای نابودی حکومت جمهوری اسلامی ایران به اعدام محکوم شدهاند. لذا مدام خطر اجرای حکم اعدام آنها را تهدید میکند.
1 ـ حبیبالله گلپریپور:
حبیبالله گلپریپور متولد 1363 شهر سنه. در تاریخ 5 شهریور 1388 هنگام رفتن از مهاباد به ارومیه (بنا به مدارک اطلاعات ایران برای اتهام) درحالی که مقداری کتاب و روزنامه پژاک را با خود حمل میکرده توسط اطلاعات سپاه مهاباد بازداشت شد. وی چندماه تحت شکنجه و بازجویی اداره اطلاعات شهرهای مهاباد, ارومیه و سنه بود.
حبیبالله در یکی از نامههایش به وجود شکنجههای روحی و فیزیکی در اطلاعات اشاره میکند و میگوید:«با شکنجهها و بازجوییهای طولانی مدت روحی و فیزیکی تا سرحد مرگ رفتم. علیه این رفتارها آنها برای سازمانهای دولتی هم نامههایی فرستادم, در این کشور,فریاد ما از سلولهای زندان فراتر نمیرود تا مخاطبی داشته باشد». حبیبالله در 24 فوریه 1388 در دادگاه انقلاب مهاباد, توسط قاضی خدادادی طی چند دقیقه به جرم عضویت در حزب حیات آزاد کردستان به اعدام محکوم شد. حکم وی توسط دیوان عالی کشور تأیید شده و هر آن خطر اجرای حکم وی در میان است.
حبیبالله هم همچو دیگر زندانیان سیاسی در زندان ارومیه و طی سالهای اخیر بارها توسط مقامات زندان و اطلاعات این شهر همراه با چند زندانی سیاسی دیگر در سلول انفرادی نگهداری شده و برای اعترافات تلویزیونی وی را تحت فشار قرار دادهاند. همچنین تهدید کردهاند اگر اعتراف نکند, اعدامش میکنند. وی در تابستان 1391 از زندان ارومیه به زندان سمنان تبعید شد.
2 ـ حبیبالله لطیفی
حبیبالله لطیفی متولد 1 اسفند 1361 شهر سنه و دانشجوی رشته مهدسی صنایع دانشگاه پیامنور ایلام بود. وی در تاریخ 1 مهر 1386 در شهر سنه توسط اداره اطلاعات بازداشت شد. 4 ماه در سلول انفرادی اطلاعات سنه بسر برد و تحت شکنجه قرار گرفت. لذا دچار بیماریهای خونریزی کلیه و شکستن جمجمه سر شده است. لطیفی در 10 خرداد 1387 در دادگاه سنه توسط قاضی بابایی به اتهام محاربه و عضویت در حزب حیات آزاد کردستان با وجود تلاشهای وکلایش به اعدام محکوم شد.
3 ـ سیروان نژاوی
سیروان نژوای اهل شهر سردشت, در 14 خرداد 1391 توسط اطلاعات شهر کرج بازداشت و به شهر ارومیه منتقل شد. پس از یک ماه و نیم به زندان مهاباد تبعید شد و توسط دادگاه انقلاب آن شهر به اتهام همکاری با پژاک به اعدام محکوم گردید. سپس از زندان مهاباد به ارومیه منتقل گردید. هماکنون پرونده وی در دادگاه درحال تجدیدنظر است.
4 ـ ابراهیم عیسیپور
ابراهیم عیسیپور اهل شهر سردشت و در سال 1391 توسط اطلاعات بازداشت و برای بازجویی به ارومیه منتقل شد. پس از یک ماه و نیم ماندن در سلول انفرادی به مهاباد منتقل گردید. عیسیپور هم طی پروندهای مشترک با سیروان نژاوی در 23 اسفند 91 توسط دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام همکاری با پژاک به اعدام محکوم شد. هماکنون در زندان ارومیه در انتظار اجرای حکمش است.
5 ـ رضا اسماعیلی
رضا اسماعیلی(مامدی) 34 ساله و اهل شهر سلماس. در پاییز 1390 توسط نیروهای اطلاعات سلماس بازداشت شد. چندماه تحت شکنجه و بازجویی اطلاعات قرار گرفت و توسط دادگاه انقلاب شهر خوی به اتهام همکاری با پژاک به اعدام محکوم شد. وی هماکنون در زندان سلماس بسر میبرد. پرونده وی به دادگاه عمومی ارومیه منتقل شده.
همچنین غیر از زندانیان سیاسی پرونده پژاک, چندین تن از اعضای احزاب دیگر کردی هم به اعدام محکوم شدهاند. افرادی همچو لقمان و زانیار مرادی و شیرکو معارفی هر آن خطر اجرای حکم اعدامشان وجود دارد.
اوضاع زندانیان سیاسی غیر اعدامی
همچنین شمار زیادی از زندانیان سیاسی بر اثر شکنجه بیشاز حد و عدم توجه مسئولین زندان در زمینه معالجه, در وضعیت سلامتی جسمانی وخیم بسر میبرند و با خطر جانباختن روبرو هستند. زینب جلالیان از جمله زندانیانی است که هماکنون در زندان دیزلآباد کرمانشاه بسر میبرد. وی متولد 1982 روستای «دیمقشلاقی» از توابع شهر ماکو است که در سال 2008 درحالی که از کامیاران به کرماشان میرفت بازداشت شد و به اتهام عضویت در پژاک و فعالیت مسلحانه, هرچند این اتهامات را نپذیرفته, در دادگاهیای چند دقیقهای به اعدام محکوم شد. در حین بازجویی مورد شکنجه شدید نیروهای اطلاعات قرار گرفته و دچار خونریزی داخلی و التهاب روده شده است که مسئولین زندان نسبت به معالجه وی توجهی نمیکنند.
تاکنون زینب جلالیان بارها تحت فشار قرار گرفته تا جلوی دوربین دست به اعتراف بزند, اما هیچگاه آن را نپذیرفته. بخاطر اقدامات و قشارهای سازمانهای بینالمللی حقوقبشری حکم وی تغییر یافت, اما همچنان جان وی در خطر قرار دارد.
«رمضان محمد مسلم» اهل شهر کوبانی غرب کردستان, در سال 1385 به اتهام عضویت در پژاک بازداشت شد. در حین بازداشت بخاطر درگیری با نیروهای سپاه پاسداران, از ناحیه دست زخمی شد. پس از شکنجههای زیاد و عدم معالجه , زخم وی عفونت شدید کرده و وضعیت سلامتی وی وخیم میباشد و احتمال دارد بخاطر عدم معالجه به موقع دست وی قطع شود.
«بهروز آلاخانی» متولد سال 1364 شهر سلماس در بهمن 1388 توسط نیروهای اطلاعات سلماس بازداشت و به مدت 19 ماه تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت. در اداره اطلاعات شهرهای خوی و ارومیه تحت شکنجههای فیزیکی و روحی قرار گرفت, لذا وضعیت جسمانی وی وخیم شده است. نخست به اتهام عضویت در پژاک بازجویی و محاکمه شد, اما پس از مدتی کشتن دادستان خوی به پرونده وی علاوه شد. وی این اتهامات را رد کرده است. در 23 شهریور 1390 در دادگاه شهر ارومیه توسط قاضی چابک به اعدام محکوم شد. همچنین به اتهام حمله اسلحه در حین بازداشت, به 10 زندان زندان محکوم شد. وی تنها میتواند هر ماه یک با آن هم با حضور مسئولین زندان با خانوادهاش ملاقات کند. هماکنون در وضعیت وخیم جسمانی بسر میبرد و مسئولین زندان اجازه معالجه در خارج از زندان را به وی نمیدهند. پرونده وی به دادگاه دیوان عالی کشور فرستاده شد و همراه با سیدسامی حسینی و سیدجمال محمدی حکم اعدامشان به ابد تغییر یافت.
هماکنون صدها زندانی سیاسی در زندانهای ایران به اتهام همکاری با پژاک و یا عضویت در آن به حکم حبس طولانی مدت برایشان صادر شده و یا هنوز سرنوشتشان نامعلوم است.»