منصوران: بایستی افکار عمومی جهان را برای آزادی اوجالان به کمک‌ طلبید

دکتر عباس منصوران، فعال سیاسی چپ خواهان آزادی رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان و به‌کمک‌طلبیدن افکار عمومی جهانی برای آزادی ایشان شد. همچنین بر اجرای ماده ۳ قانون حقوقی شورای اروپا در قبال ایشان تاکید ورزید.

امروز، ۱۵ فوریه، سالروز به‌گروگان‌گیری و اسارت رهبر خلق‌ کورد، عبدالله اوجالان است. هرساله آکسیون‌هایی گسترده در چهاربخش کوردستان و سراسر جهان بویژه اروپا برگزار می‌شوند و خلق‌کورد و آزادیخواهان و دمکراسی‌طلبان عرصه بین‌المللی خواستار آزادی رهبر اوجالان می‌شوند. قشری که بویژه توانسته به حمایت از رهبر اوجالان بپردازد، روشنفکران و شخصیت‌های برجسته و سیاستمدار و نویسنده جهانی هستند. دکتر عباس منصوران، فعال سیاسی چپ در مصاحبه با خبرگزاری فرات خواهان آزادی رهبر خلق کورد اوجالان و به‌کمک‌طلبیدن افکار عمومی جهانی برای آزادی ایشان شد. منصوران تاکید می‌کند که ماده ۳ قانون حقوقی شورای اروپا در قبال رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان بایستی اجرا شود.

متن مصاحبه خبرگزاری فرات با «دکتر عباس منصوران»، فعال سیاسی چپ را بطور کامل در ذیل می‌آوریم:

«اگر به اواخر سالهای ۱۹۹۹ و شروع سال ۲۰۰۰ برگردیم همزمان در خاورمیانه چند اتفاق می‌افتد. شرایط جهانی و بحران سرمایه‌داری درمیان است و کلا کشورهای کانون جهانی بزرگ امپریالیسم با آن درگیرند، همه کشورهای کاپیتالیستی و اینها. آن موقع قرار است در خاورمیانه اتفاقات زیادی بیافتد. برنامه‌ریزی‌شده است. مثلا لبنان بایستی به یک شرایط جدیدی برگردد. سوریه همینطور، عراق همینطور. می‌بایست نقشه جدید خاورمیانه به اصطلاح چیده بشود. همان زمان است که موضوع افغانستان مطرح است و طالبان قدرت دارد. منظور این است که در خاورمیانه و بطورکلی در آسیا قراراست شرایط جدیدی رقم‌ بخورد. یعنی از یک طرف می‌بینیم که همزمان بین ترکیه و رژیم حافظ اسد در سوریه قراردادی بسته می‌شود که اجازه اشغال بخش‌هایی از سوریه داده می‌شود. پشت این قرارداد درواقع پایان‌دادن به حضور نیروهای سیاسی است که عمدتا حزب کارگران کوردستان (پ.ک.ک) در منطقه خاورمیانه و در نزدیکی لبنان نقش مهمی دارد و بهرحال بایستی به آن وضعیت پایان داده شود. رژیم اسد می‌پذیرد که آن کار را بکند. این درخواست کشورهای بزرگ جهانی و تصمیم‌گیرنده بوده. همزمان می‌بینیم که در سوریه اتفاقی که می‌افتد اخراج نیروهای سیاسی بویژه پ.ک.ک هست و رفیق عبدالله اوجالان ناچار می‌شوند که سوریه را ترک بکنند. به کشورهای اروپایی می‌آید و قرار می‌شود که نیروی اصلی و نیروی عمده، اساسا نیروهای عمده که در آن منطقه بویژه در کوردستان هستند و نقش مهمی دارند، در عراق نیروهای سیاسی چپ آنجا هستند، رادیکالها هستند را تضعیف نمایند. قراربود نیروهایی که گرایش‌های سوسیالیستی و غیره دارند را تضعیف نمایند. انشعاب راه‌بیاندازند و می‌بینیم که انشعاب‌هایی هم رخ می‌دهد و حتی تضعیف نیروهای چپ و سوسیالیستی ایرانی که در قسمت کوردستان عراق پایگاه دارند. بهرحال کوردستان بخاطر سوق‌الجیشی‌بودن، نقش مهمی دارد حتی از نظر سیاسی و دارابودن نفت و گاز و غیره. مجموعه اینها دخیلند و شرایط ایجاب می‌کند که جریان‌های واپس‌گرا و ناسیونالیستی رشد کند و جریان‌های چپ و مردمی را تضعیف کنند. این یکی از برنامه‌هاست. برنامه دیگر این است که حتی در فلسطین می‌بینیم به نیروهای اسلامی و حزب‌الله بیشتر پر و بال داده می‌شود و از طرف دیگر داستان این است که بهرحال عراق را به‌هم بریزند و به بهانه اینکه بمب اتم دارد و امثال این بهانه‌ها، دنبال اجرای نقشه خود می‌افتند.

حال برگردیم به موضوع همین نقشه. از آنجا که نیرویی در کوردستان ترکیه نقش اساسی به عهده دارد و مسائل جدیدی را مطرح می‌کند و مسئله خودسازمان‌یابی، زنان، دفاع از محیط‌زیست و فرودستان را مطرح می‌کند و نیز مسئله مبارزه با سیاست آسمیلاسیون را در نظر دارد، مورد توجه هست. می‌بینیم که مسئله فقط خلق کورد در چهاربخش کوردستان نیست و نقش دشمنانی که در این پروژه نقش دارند علیه خلق‌هاست. بهرحال این موضوع سبب می‌شود که تصمیم‌گرفته شود که بطور کلی رهبری این تفکر را تضعیف کنند و درهم بشکنند و چه چپ‌ها چه سوسیالیست‌های ایرانی و چه پ.ک.ک را درهم بشکنند. این امر بسیار مهم است. بنابراین رفیق عبدالله اوجالان گروگان گرفته می‌شود. با توطئه بین‌المللی که چندین کشور چون آمریکا، اسرائیل، ترکیه و یونان  کنیا در آن درگیرند پروژه اجرایی می‌شود. مجموعا اینها سبب می‌شود که رفیق عبدالله اوجالان گروگان گرفته شوند و توطئه شکل گیرد، چرا؟ چون می‌بینند که پ.ک.ک به یک موضوع جدی تبدیل می‌شود که علیه منافع استعمارگران و استثمارگران سرمایه جهانی می‌باشد. کم‌کم می‌بینیم که این گروگان‌گیری، گروگان‌گیری درواقع یک فرد نیست. گروگان‌گیری یک هویت اجتماعی است که در چهاربخش کوردستان رد و انکار می‌شده. البته با این توطئه، موضوع کوردستان هم پایان نمی‌یابد. بهرحال موضوع ملیت‌های تحت ستم مطرح می‌شود که می‌توانند علیه دولت‌ملت‌ها و علیه نیروهای ارتجاعی یک طرح نوینی را شروع کنند. البته با هر کم‌وکاستی که جنبش پ.ک.ک می‌توانست داشته باشد در حال رشد و مبارزه است. بنابراین این توطئه جهانی رقم می‌خورد و طرح به تسلیم‌کشاندن این پارادایم و درواقع همان خودرهایی و خودرهبری، موضوع مبارزه علیه طرح آسمیلاسیون، طرح بازیابی هویت انسانی، موضوع زنان  و همه اینها درمیان هست. بهرحال همه آنهایی که دشمن این پروژه‌ها هستند دست به دست هم می‌دهند که این گروگان‌گیری را انجام بدهند. منتها سعی می‌کنند که با این گروگان‌گیری آن رهبریت و ملیت‌ها را به سازش بکشانند. می‌خواهند با فشار، شکنجه‌های روانی و ایزوله اجباری آنها را به مرور زمان به زانو دربیاورند. درواقع کسی را به زانو دربیاورند که این گرایش و بینش را مطرح کرده. اما این بینش دیگر بینش یک نفر نیست، بلکه به یک جامعه تبدیل شده و اجتماعی شده، مادی شده، خواست زنان شده. دیگر رهبری فردی نیست که به شکل یک کاریزمای فردی دستور می‌دهد، فرمان می‌دهد یا بخش‌نامه می‌نویسد. دیگر اگر یک نفر در درون زندان دستورالعملی می‌دهد، در بیرون زندان یک جمعی آن را عملی می‌کنند. بنابراین وقتی که این تئوری مادی می‌شود، یک نیروی عظیم می‌شود که دیگر می‌تواند در برابر ارتش‌های ناتو بایستد، مقاومت کند و یک پروژه مثل روژاوای کوردستان را به وجود بیاورد. درست است که ایده و بینش پروژه روژاوا از درون یک مبارزه تاریخی بیرون آمده و توسط رفیق عبدالله اوجالان فرموله شده و حتی از سوی دیگر همراهان و همرزمانی که مبارزه می‌کنند و انسان‌هایی که بهرحال گرایش چپ و مردمی و سوسیالیستی دارند، ضد کاپیتالیستی و استثمار هستند، عملی می‌شود اما اساسا پروژه یک ملیت و ملیت‌هاست. با تمامی برداشتی که از سوسیالیسم دارند و می‌تواند در ادامه خودش به یک جهت درست و یا حتی انحراف بیانجامد، اگر درست هدایت نشود و درست با آن برخورد نشود و با نقد و خودمبارزه و پراتیک عملی با آن برخورد نشود، رشد نمی‌کند. پس می‌بینیم که روژاوایی از آن بیرون می‌آید که سرمشق و الگوی جهانی، بین‌المللی و حداقل خاورمیانه می‌شود که البته می‌خواهد علیه هویت دولت ملت و ستم طبقاتی، خودیابی و خودسازمان‌یابی بکند. بنابراین موضوع، دیگر فقط خلق و مردم کُرد چهار بخش کوردستان نیست. موضوع ملیت‌های تحت ستم از جمله عرب و آشوری و کلدانی و سایر ملیت‌هایی که حضور دارند در ایران، خاورمیانه، فلسطین، ترکیه و همه این کشورها هستند و روژاوا می‌تواند تبدیل به الگویی بشود. می‌بینیم که پروژه روژاوا دارد با آزمون و خطا حرکت می‌کند ولی فورا تبدیل می‌شود به سیبل ارتش ناتو از یک طرف، روسیه، ایران،  حشدشعبی و حزب‌الله از دیگر طرف و کشتارهای آنها عیان است. بهرحال می‌بینیم که دیگر سازش و تسلیم‌شدن غیرممکن شد و از طرف دیگر آن قدرت‌ها می‌خواهند با این ایزولاسیون و تجرید اجباری انتقام بگیرند. این انزوا، دیگر انزوای یک نفر نیست. حتی انزوای سه نفر از همرزمان رفیق اوجالان مثل «حاملی یلدرم» یا «ویسی آغداش» و «عمر خیری‌کونار» و خود رفیق عبدالله اوجالان نیست، بلکه در واقع بطور سمبلیک انزوای ملت‌های زیر ستم هست. انزوای اتنیک‌ها و جنبش هست. پس می‌بینیم که انزوای اجباری گسترش پیدا می‌کند. پس از اینکه نتوانستند به زانو دربیاورند و به سازش بکشانند به توطئه ادامه دادند. اینها درواقع انزوای زن یا ژن، ژیان، آزادی است. ترکیه کسانی که به این نگرش گرایش دارند را ممنوع‌الخروج می‌کند. درواقع ترور می‌کند. از طرف دیگر ممنوعیت‌های زیادی به‌وجود می‌آورد و گسترش می‌دهد. همه اینها درواقع پروژه پارالل است و به موازات انزوای اجباری رقم می‌خورد.

حال اینجا چه باید کرد؟ در مقابل چنین وضعیتی می‌بینیم که وکلای شورای اروپا مدت‌هاست نتوانسته‌اند دیداری با رفیق اوجالان داشته‌باشند. می‌بینیم که کمیته «منع شکنجه اروپا(سی‌پی‌تی)» در عرض این ۲۴ سال گروگانگیری گزارش خود را ارایه نداده. می‌بینیم که در یک اتاق ده دوازده‌متری و بهرحال حداکثر بیست متری، بعد از سالها تجرید اجباری و انزوا الان نزدیک ۲۴ ماه است که از وضعیت رفیق اوجالان خبری نیست. از سرنوشت و شرایط عبدالله اوجالان و رهبر این جنبش که روبه گسترش هست و می‌رفت که الگو قرار بگیرد و اکنون هم بسیار الگو شده و در روژاوا مقاومت می‌کند، خبری در دست نیست. پس مجازات انضباطی هر سه‌ ماه تکرار می‌شود و رفیق اوجالان و همراهانش نمی‌توانند با خانواده و وکلا و کمیته حقوق بشر دیدار داشته باشد.

یکی از خواسته‌ها باید آزادی بی‌قید و شرط و حداقل، بیرون آوردن از این انزوای اجباری باشد و رفیق اوجالان اجازه دیدار با وکلا و نمایندگان شورای اروپا داشته باشد. بنا به ماده ۳ دادگاه شورای اروپا نمی‌توان کسی را بیش از ۱۵ روز در زندان انفرادی و مجازات انفرادی قرارداد. نقض این ماده قانونی در ۲۴ سال گذشته ادامه داشته. این ماده ۳ بایستی اجرا شود. باید آن را درخواست کرد. به نظر من این کارزاری جهانی به شکلی جریان دارد بایستی ادامه یابد و به اصطلاح کمیته‌های دادخواهی تشکیل بشود. بایستی دادگاه‌ها و کارزارهای بین‌الملی درخواست شود. بایستی اجازه تحقیق کارشناسی داده شود. اینها جدا از مبارزه علیه استفاده هر روز ترکیه از سلاح‌های شیمیایی است. اینها بایستی بهرحال مورد تحقیق قرارگیرند. باید از هر نظر افکار عمومی را به پشتیبانی گرفت و فشار آورد و کمیته‌ها و کارشناسان و افکار جهانی را به کمک طلبید تا به نهادهای بین‌المللی و کمیته‌های حقوق بشر و غیره فشار آورد. حتی به نهادهای سازمان ملل که خیلی به فکر ملت‌ها نیستند. باید از طریق افکار عمومی و تشکیل کمیته‌های عمومی و به داوری خواندن داوران دادخواه بین‌المللی و از طرفی به افکار عمومی و نیروی مادی و اجتماعی مراجعه کرد و بایستی به یک کارزار تبدیل بشود. چون درخواست فقط این نیست که یک نفر را از وضعیت ایزوله‌بودن دربیاورند، بلکه درخواست آزادی میلیون‌ها انسان به‌گروگان‌گرفته شده هست. عرض کردم، این تسری پیدا کرده و یک ستم‌گری و جنایت علیه بشریت رخ می‌دهد. در ترکیه فاشیسم حاکم با همین گروگانگیری بیداد می‌کند. به بهانه تروریست‌خواندن و وجود شرایط ویژه و غیره این کار را می‌کنند. پس باید افکار عمومی را به کمک طلبید.»