نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران و مهندسی پشتپرده آن
نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران و مهندسی پشتپرده آن
نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران و مهندسی پشتپرده آن
انتخابات ریاست جمهوری ایران پس از فراز و نشیبهایی در 24 خرداد برگزار شد. حاصل این انتخابات گزینش حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور آینده ایران بود.
در نگاهی به روند برگزاری یازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری به برخی مسائل و نیز عوامل موثر در انتخاب حسن روحانی خواهیم پرداخت.
حسن روحانی ، یک روحانی اصولگرا و میانه رو نزدیک به علی اکبر هاشمی رفسنجانی عضو جامعه روحانیت مبارز دارای مدرک دکترای حقوق، در سوابق خود از نمایندگی مجلس شورا و مجلس خبرگان تا رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیری شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده ایران در مذاکرات هسته ای را دارد.
روحانی در 22فروردین 92، با شعار «دولت تدبیر و امید»، نماد کلید و رنگ بنفش برای انتخابات ریاست جمهوری رسماً اعلام نامزدی کرد.
پس از آنکه زمزمه هایی از نامزدی هاشمی شنیده شد روحانی اعلام کرد در صورت نامزدی وی از رقابتها کناره گیری خواهد کرد.
اما در سوی دیگر و در حالیکه بسیاری از سیاسیون از مهندسی انتخابات توسط حاکمیت سخن میگفتند، اشاره ناقص به این موضوع مانع از درک کامل آن شده و به معنایی دیگر مایه ایجاد نوعی غفلت از توانائیهای حاکمیت در تعیین امور راهبردی کشور است.
در تحلیل چگونگی مهندسی انتخابات لازم است اوضاع و شرایط کامل کشور مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. در اشاره ای اجمالی به اوضاع ایران باید گفت که این کشور در بحرانی ترین روزهای خود بسر میبرد.
بحران تاکنون لاینحل مانده هسته ای ، فشار بیسابقه تحریمهای بین المللی ، انزوای بیسابقه دولت ایران در جامعه جهانی، کاهش بی سابقه تولید و فروش نفت به عنوان تأمین کننده بخش اعظم بودجه کشور، صنایع خوابیده و غیر فعال ، کشاورزی بدون حمایت ، کاهش بیسابقه ارزش پول ملی ، رشد روز افزون تورم و گرانی ، و در کل اقتصاد ویران ، به علاوه بحرانهای اجتماعی از رشد فساد دولتی و رانت خواری گرفته تا افزایش انواع بزهکاریهای اجتماعی ، اعتیاد، ایدز، طلاق، ..... بر همه اینها، فارغ از نارضایتی عمومی مردم در این کشور، باید نارضایتی و خشم خلقهای ایران را افزود که فرهنگ و هویت آنها طی دهها سال تحت ظلم و ستم قرار گرفته و هر روز بر میزان آن افزوده میشود.
با وجود این مسائل اکنون باید دید که محصول تدبیر رهبری جمهوری اسلامی چیست؟
پس از مخالفت با حضور برخی از چهره های شاخص اصلاح طلب از جمله محمد خاتمی و عبدالله نوری ، هاشمی رفسنجانی با ورود به عرصه انتخابات بازی را عوض کرد. او نه تنها بدون مشورت با رهبری بلکه با آگاهی کامل از نظر مخالف خامنه ای در این باره وارد میدان شد.
نظام علاوه بر اینکه برای حذف هر یک از اینها هزینه هایی پرداخت ، اما حساب جبران آن را نیز کرده بود. بویژه حضور رفسنجانی به عنوان رئیس جمهوری که دست کم میتوانست 20 میلیون رأی را در پشت سرش احساس کند از خطوط قرمز خامنه ای و به هیچ عنوان قابل پذیرش نبود.
اما همزمان با حضور محمد رضا عارف از جبهه اصلاحات و حسن روحانی که ظاهرا بیشتر نمایندگی طیف کارگزاران و شخص هاشمی رفسنجانی را داشت، موافقت شد. هر دو از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده و خود نیز تابعیت از رهبری را مقدم بر هر مسئله ای میدانند.
مجموعه حذفهایی که تا اینجای کار صورت گرفته بنفع حاکمیت بوده چرا که بدون دردسر شمار قهر کنندگان با صندوقها را افزایش داده که تقریبا همگی از طرفداران اصلاحات بودند.
اکنون حاکمیت کاملا مطمئن است موجی که پس از رد خاتمی و با ورود هاشمی ایجاد شد ، فرو نشسته و قادر نیست بار دیگر در همان حد بالا بیاید. در نتیجه باید تا به اینجا دست مریزادی به مهندسی انتخابات گفت.
رقابتهای انتخاباتی و مناظره های تلویزیونی توجه افکار عمومی را بسوی روحانی برگرداند. موضوعی که جناح اصلاحات را نیز به سمت ائتلاف و کناره گیری عآرف سوق میدهد و همان نیز شد.
اکنون در صحنه رقابتها حسن روحانی، از دید مردم و حتی کارشناسان مسائل سیاسی و آنچه که نتیجه ارزیابیها بود، دورترین نفر به رهبر و حاکمیت است و در نتیجه میتوان داوطلبانه و یا حتی در صورت اجبار به مشارکت در انتخابات به او رأی داد.
از تنها چند روز مانده به 24 م خرداد موجی دیگر آغاز شد. هرچند نه به بزرگی موج قبلی ، اما غیر قابل انکار، و مشخص بود که حسن روحانی یک از دو نفری است که به دور دوم راه خواهد یافت. تقریبا اکثر تحلیگران نیز بر این باور بودند. اما حاکمیت با در دست داشتن همه امکانات قطعا میتوانست تحلیلی دقیقتر از بقیه نسبت به اوضاع داشته باشد و هم آنان بهتر از همه تشخیص دادند که روحانی ممکن است در دور اول برنده شود. و به همین سبب دو راه پیش رو بود، دست بردن در انتخابات و کشاندن آن به مرحله دوم ، که احتمالا موجی بزرگ را سبب میشد که هزینه آن سنگین بود. و یا اینکه تسلیم شدن در برابر رأی اکثریت مردم، و اینجاست که مهندسی دقیق میطلبد.
اعلام پیروزی حسن روحانی در مسیر 100پله ای انتخابات با تنها کمتر از یک پله بالای پله 50 ،هرچند مانع از کشیدن به دور دوم میشود اما در میان اهل فن از برندگی و قاطعیت آرای اکثریت و به تبع آن از قاطعیت آرای حسن روحانی کاسته است. بدین ترتیب رئیس جمهور منتخب نیز میداند که بدون اطاعت از رهبری و تنها با تکیه بر رأی تقریبا نیمی از جامعه قادر به پیشبرد هیچیک از برنامه هایش نخواهد بود.
اکنون آنچه که باید بدان پرداخت نتایج انتخابات و آینده است .
رهبر به حماسه ای که قول آن را داده بود دست یافت. احدی از تقلب در انتخابات سخن نگفت و جمهوری اسلامی نشان داد که دمکراتیک ترین انتخابات را برگزار کرده ( به گفته هاشمی رفسنجانی) . جامعه بین الملل آن را پیروزی مردم خواند . اصلاح طلبان از موفقیت سخن گفتند و قیمت ارز دچار نوسان شد. مقامات آمریکایی ابراز امیدواری کردند که دولت جدید با جامعه جهانی کنار بیاید.
اما در آینده چه خواهد شد؟ قبل از هر چیز باید واکنش رسانه های تحت امر رهبری را مشاهده کرد . آنها به دفاع تمام قد از منتخب مردم پرداختند و با استناد به سوابق و اظهارات، روحانی را اصولگرای تابع رهبری معرفی کردند و به شدت بر کسانی تاختند که پیشتر گفته بودند در انتخابات گذشته تقلب شده . نشانی از شکست در چهره هیچیک از آنها دیده نمیشد. شاید هم پیروز شده اند و کمتر کسانی خبر از آن دارند!
برای دیدن آینده باید برخی مسائل را دید و برخی پارامترها را از نظر گذراند.
از یک سو حاکمیت در عمل به ابزار مناسبی دست یافت که شاید بتواند با استفاده از آن بسیاری از مشکلات داخلی و خارجی را حل کند.
از سوی دیگر موجی ایجاد شد که نمیتوان آنرا انکار کرد ، این موج روحانی را با همراهانی بر پیشانی خود داشت. دامنه موج از پایگاهی اجتماعی برخوردار است. این موج با اصرار بر خواسته هایش میتواند همچنان ادامه داشته باشد. اما آنانیکه در پیشانی موج قرار گرفته اند تا چه اندازه قادر و یا در تعبیری دیگر تا چه اندازه مایل به حفظ موقعیت خویش هستند ، آینده آن را نشان خواهد داد.
البته هر یک از بندهای نتیجه گیری پایانی، خود بحثی فراوان میطلبند که در مجال این مقال نمیگنجد.