بهرام رحمانی، نویسنده، روزنامهنگار، فعال سیاسی و تحلیلگر جنبشهای سیاسی-اجتماعی در مصاحبهای با خبرگزاری فرات (ANF) به انزوای تحمیلی بر رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان و علل آن، تاثیر اندیشههای وی بر جنبشهای منطقه و جهان و چگونگی مقابله و مبارزه با این انزوای تحمیلی پرداخت.
بهرام رحمانی به علل انزوای تحمیلی بر رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان پرداخت و گفت: «دلیل آن خیلی روشن است و آن این است که اگر اوجالان آزاد شود و یا دیدار وکلا با مانع روبرو نشود، بازهم اندیشهها، بیانیهها و کتابهایش بیرون میآید و دوباره آن تأثیری که در ۲۴ سال گذشته بر بیرون داشته، شروع خواهد شد.»
این نویسنده و سیاستمدار کورد بر تاثیر عمیق اندیشههای رهبر خلق کورد بر منطقه و جهان اشاره کرد و گفت: «از نتایج اندیشههای وی میتوان به تشکیل حزب دمکراتیک خلقها اشاره کرد، همچنین انقلاب روژاوا به وقوعپیوسته و تئوریهایشان در آن انقلاب خیلی مؤثر بوده است. همین شعار «زن، زندگی، آزادی» که امروز سرداده میشود، از فلسفه اوجالان سرچشمه میگیرد.»
وی در ادامه اعلام کرد، اوجالان با هیچ زندانی سیاسی دیگری قابل مقایسه نیست و گفت: «اوجالان را در منطقه و جهان نمیشود با هیچ زندانی سیاسیای مقایسه کرد. من اگر بخواهم اوجالان را مقایسه کنم، او را با نلسون ماندلا مقایسه میکنم که بعد از ۲۷ سال وقتی آزاد شد، آپارتاید از بین رفت. ایشان در یک انتخابات آزاد رئیسجمهور شدند. اوجالان را هم با ایشان مقایسه میکنم.»
بهرام رحمانی در ادامه بر تاثیر رسانهها برای دست یافتن به آزادی جسمانی رهبر خلق کورد تاکید کرد و گفت، باید در سطوح بینالمللی نیز رسانهها به این موضوع بپردازند. وی به اهمیت ارتباط با سازمانها و جنبشها و احزاب در کشورهای مختلف پرداخت.
وی بر تلاش همگان برای دست یافتن به آزادی جسمانی رهبری تاکید نمود و گفت: «اکنون این زمینه هم در خود ترکیه وجود دارد و هم در ایران. ما باید در همه جا با صدای بلند فریاد بزنیم «اوجالان باید آزاد بشود». همه زندانیان سیاسی باید آزاد شوند.»
شرح مصاحبهی بهرام رحمانی نویسنده، روزنامهنگار سیاستمدار و فعال سیاسی در زیر آمده است:
سوال: همانطور که مطلع هستید، دوسال است که انزوایی شدید بر جناب عبدالله اوجالان تحمیل شده و اجازه نمیدهند با وکلا و خانواده خود دیدار کند. ارزیابی و تحلیل شما در این مورد چیست؟
بهرام رحمانی: موقعی که ما میخواهیم از اوجالان صحبت کنیم، نمیتوانیم فقط به دو سال اخیر تکیه کنیم. زیرا اوجالان از سال ۱۹۹۹ به مدت ۲۴ سال است در زندان امرالی بسرمیبرد. غیر از دوره کوتاهی که دولت ترکیه مجبور شد در زندان با اوجالان مذاکره کند و دو زندانی دیگر را نزد او منتقل کردند، بقیه سالها تنها زندگی کرده است. آن دوره به وکلا و خانوادهاش اجازه دیدار میدادند، ولی اکنون اصلا اجازهی این کار را نمیدهند درحالی که یک زندانی باید با خانواده و وکلایش دیدار کند و حتی حق رفتن به مرخصی هم دارد. ترکیه بعد ازسال ۲۰۱۶ کمابیش تقریبا تمامی تقاضاهای وکلا برای دیدار را رد کرده و حتی وقتی برادرش تلفنی با ایشان صحبت میکرد، تلفن را قطع کردند. اکنون هم دو سه سال است که در انزوای کامل هستند. دلیل آن هم خیلی روشن است و آن این است که اگر اوجالان آزاد شود و یا دیدار وکلا با مانع روبرو نشود، بازهم اندیشهها، بیانیهها و کتابهایش بیرون میآید و دوباره آن تأثیری که در ۲۴ سال گذشته بر بیرون داشته، شروع خواهد شد. تاکنون قریب ۱۰۰ کتاب و مقاله نوشته و به بیرون فرستاده است، لذا تأثیر خیلی زیادی بر روی جامعه گذاشته است. به عنوان مثال، «حزب دمکراتیک خلقها» تشکیل شده، انقلاب روژاوا به وقوعپیوسته و تئوریهایشان در آن انقلاب خیلی مؤثر بوده است. همین شعار «زن، زندگی، آزادی» که امروز سرداده میشود، از فلسفه اوجالان سرچشمه میگیرد و اولین بار در ترکیه، سپس قریب ۱۲ سال است که در روژاوا سرداده میشود. در سال گذشته هم برای اولین بار در آرامگاه آییچی سقز در جریان مسئله جانباختن ژینا امینی، این شعارمطرح شد. بنابراین اوجالان را در منطقه و جهان نمیشود با هیچ زندانی سیاسیای مقایسه کرد. من اگر بخواهم اوجالان را مقایسه کنم، او را با نلسون ماندلا مقایسه میکنم که بعد از ۲۷ سال وقتی آزاد شد، آپارتاید از بین رفت. ایشان در یک انتخابات آزاد رئیسجمهور شدند. اوجالان را هم با ایشان مقایسه میکنم. اکنون اگر اوجالان آزاد شود، اولا باید همه زندانیان سیاسی آزاد شوند، فعالیت احزاب آزاد شود، فعالیت جنبشها آزاد شود و حتی در یک انتخابات آزاد هم اوجالان مسئول خودگردانی ترکیه خواهد شد که خود ایشان میخواهند جامعه بصورت خودگردان مدیریت شود نه فرمایشی و یا نیابتی و پارلمانی. ایشان میخواهند مردم و بویژه زنان پیشگام این جنبش باشند. در روژاوا یگانهای نیروی زنان پیروزتر از بقیه نیروها بوده است. الان اگر در ایران نیز شعار و فکر زن، زندگی، آزادی تأثیر عمیقی بر جامعه گذاشته، زنان و جوانان پیشگام آن هستند. این را ما مدیون نظریه اوجالان میدانیم. به همین دلیل، ما در هرجایی، هر کاری بصورت جمعی و یا فردی از دستمان برآید، خصوصا در نهادهای بینالمللی، رسانهها، احزاب و سازمانها و خلاصه در سطح بینالمللی باید برای آزادی اوجالان انجام دهیم.
سؤال: این بایدی که اشاره میکنید بایستی به چه صورت باشد؟ وظیفه کنشگران و فعالین سیاسی چیست و چکار باید بکنند؟
بهرام رحمانی: یکی از کارها همین است که الان شما آن را انجام میدهید و در ررسانهها منتشر میکنید که اوجالان در چه وضعیتی بسرمیبرد. در سطوح دیگر هم میشود از طریق رسانههای بینالمللی این مسئله را مطرح کرد. در بقیه سطوح هم میتوان با احزاب و جنبشها و سازمانهای اجتماعی در کشورهای مختلف ارتباط برقرار کرد. در واقع آن جنبش بینالمللی که علیه حمله ترکیه و در حمایت از روژآوا انجام شد، الان هم این زمینه وجود دارد که در سطح بینالمللی در قبال اوجالان انجام شود. حتی یک زمانی یکی از وکلای نلسون ماندلا وکیل عبدالله اوجالان بود که متأسفانه درگذشت. الان این زمینه هم در خود ترکیه وجود دارد و هم در ایران. ما باید در همه جا با صدای بلند فریاد بزنیم «اوجالان باید آزاد بشود». همه زندانیان سیاسی باید آزاد شوند.