ساری‌تاش: موازنه‌ها در خاورمیانه در حال تغییر هستند، حل مسئله کورد بسیار مهم است

محمد ظاهر ساری‌تاش، کارشناس علوم سیاسی اظهار داشت که در زمانی که موازنه در خاورمیانه در حال بازسازی است، حل مسئله کورد اهمیت زیادی دارد.

محمد ظاهر ساری‌تاش

محمد ظاهر ساری‌تاش، کارشناس علوم سیاسی اعلام آتش‌بس از سوی حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک) و فراخوان «رهبر آپو» برای یک پیمان اجتماعی جدید در روابط کورد و ترک را ارزیابی کرد و تاکید نمود که بسیار مهم است مسئله کورد بر پایه شهروندی آزاد و برداشتن گام‌های مشخص در مورد مسائلی چون آموزش به زبان مادری، حقوق فرهنگی، نمایندگی سیاسی و وضعیت قانونی حل شود.

محمد ظاهر ساری‌تاش به تغییر موازنه در خاورمیانه اشاره کرد و گفت: «بسیار بحث می‌شود که با پیشتازی ایالات متحده آمریکا، قدرت‌های غربی می‌خواهند سیستم جهانی و موازنه قدرت جهانی را مطابق با منافع خود شکل دهند و در این چارچوب، خاورمیانه را بازطراحی کنند. از حمله ۱۱ سپتامبر تا امروز، این را از سیاست‌های آنها مشاهده می‌کنیم.»

محمد ظاهر ساری‌تاش، کارشناس علوم سیاسی اظهار داشت که بازطراحی خاورمیانه بسیار شبیه به وقایع جنگ جهانی اول در خاورمیانه است و گفت: «این وضعیت مشابه، درس‌های بسیار بزرگی برای جوامع و دولت‌های منطقه دارد. قبل از جنگ جهانی اول، تمام جغرافیای خاورمیانه تحت حاکمیت عثمانی بود. در سال‌های جنگ، زمانی که عثمانی شکست خورد، این سرزمین توسط کشورهای پیروز در جنگ، یعنی انگلستان و فرانسه، با پیمان مخفی سایکس-پیکو در سال ۱۹۱۶ تقسیم و اشغال شد. پس از پایان جنگ، با پیمان‌های امضا شده، به ویژه پیمان لوزان، ترکیه به عنوان یک دولت-ملت به رسمیت شناخته شد. اما بخش عمده‌ای از سرزمین عثمانی تحت مدیریت انگلستان و فرانسه باقی ماند. دولت‌های عربی که بعدها تشکیل شدند و مرزهای ترکیه به طور دلخواه و بر اساس منافع این کشورها تعیین شدند. این وضعیت به مدت ۱۰۰ سال مهم‌ترین منبع مشکلات خاورمیانه بوده است. هیچ‌یک از دولت‌های تشکیل‌شده در خاورمیانه، در واقع با مبارزه آزادی‌بخش ملی تشکیل نشده‌اند. بلکه بیشتر در چارچوبی که مطابق با منافع انگلستان و فرانسه باشد و با تایید این کشورها تشکیل شده‌اند. از آنجایی که دولت‌های منطقه در خاورمیانه قدرتمند نیستند، قدرت‌های غربی تحت پیشتازی آمریکا فرصتی برای جلوگیری یا درگیر شدن در این هدف ندارند. بنابراین، خطرات و عدم قطعیت‌های بزرگی برای دولت‌های منطقه وجود دارد. مداخلاتی که در این چارچوب در دولت‌های منطقه انجام می‌شود، مشخص نیست به کجا خواهد انجامید. به نظر من، مداخلات در عراق، سوریه، مصر، لیبی، لبنان، غزه و اخیرا در ایران به بازطراحی خاورمیانه مربوط می‌شود. با عضویت در ناتو از جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ به بعد، مشخص نیست که آیا به ترکیه، که با قدرت‌های غربی همکاری نمی‌کند و در فرآیند آستانه با روسیه و ایران همکاری می‌کند، دخالت خواهند کرد یا خیر. دولت باغچلی اظهار داشت که هدف واقعی مداخله در ایران، ترکیه است.»

محمد ظاهر ساری‌تاش تاکید کرد که هدف از بازطراحی خاورمیانه، بازسازی سیستم جهانی و موازنه قدرت جهانی مطابق با منافع قدرت‌های غربی تحت پیشتازی آمریکا، باز کردن راه برای ایجاد سیستم جهانی جدید، ایجاد خطوط انرژی جدید و تامین و تضمین امنیت اسرائیل و تغییر منطقه و جوامع منطقه مطابق با این اهداف است.

محمد ظاهر ساری‌تاش در ادامه ارزیابی خود گفت: «در این چارچوب می‌توانیم بیان کنیم که اهمیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی به کوردستان داده می‌شود و کوردها نیز به عنوان متحدان استراتژیک دیده می‌شوند. آمریکا بارها، به ویژه در بیانیه‌های رسمی مربوط به کوردهای روژاوا، از تعریف 'متحدان استراتژیک ما' استفاده کرده است. فرانسه نیز اظهارات مشابهی داشته است. همه این تحولات و مداخلات در خاورمیانه، خواسته‌های آزادی و حقوق کوردها را بیشتر نشان می‌دهد و زمینه دستیابی به وضعیت قانونی را تقویت می‌کند. به ویژه با مداخله در عراق، کوردها به وضعیت قانونی دست یافتند. در سوریه نیز بسیار نزدیک است که کوردها به وضعیت قانونی دست یابند. پس از مداخله در ایران نیز ممکن است کوردها به وضعیت قانونی دست یابند. این سه کشور به دلیل اینکه مسئله کورد و سایر مشکلات خود را در چارچوب آزادی و دموکراسی حل نکرده‌اند، به عبارت دیگر به دلیل اینکه رژیم‌های دموکراتیک ایجاد نکرده‌اند، در برابر مداخلات آسیب‌پذیر بوده و با مداخلات روبرو شده‌اند.»

در این شرایط تغییر منطقه، محمد ظاهر ساری‌تاش اظهار داشت که ترکیه نیز باید تمام این تحولات را به درستی ارزیابی کند و از رویکردهای گذشته خود دست بردارد و گفت: «باید مسئله کورد را در چارچوب دموکراتیک حل کند، یک قانون اساسی دموکراتیک و جدید ایجاد کند و در چارچوب همکاری استراتژیک تاریخی با کوردها، وضعیت قانونی کوردها را به رسمیت بشناسد. حتی باید در این چارچوب به تمام کوردها نزدیک شود. این کار هم ترکیه و هم تمام کوردها را آزادتر، دموکراتیک‌تر و قوی‌تر خواهد کرد. به نظر من، دولت ترکیه تمام این تحولات و خطراتی را که بروز کرده است، با حساسیت دولتی در شخص دولت باغچلی ارزیابی کرده و این فرآیند را آغاز کرده است. آقای اوجالان نیز مدت‌هاست که تمام این تحولات در خاورمیانه را پیش‌بینی کرده و رهنمودهای راه‌حل دموکراتیک را توسعه و ارائه داده است. او خود نیز به عنوان فردی که خاورمیانه را به درستی تفسیر می‌کند، پاسخ مثبتی داده و با فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک، ترجیح داده است که مسئله را با ترکیه حل کند. این باید به عنوان یک فرصت تاریخی ارزیابی شود. اگر دولت و کوردها این مسئله را در درون خود حل کنند، وضعیت آسیب‌پذیری ترکیه در برابر مداخلات و مشکل بقا از بین خواهد رفت و به یک بازیگر قدرتمند منطقه‌ای تبدیل خواهد شد. کوردها نیز به وضعیت قانونی و آزادی دست خواهند یافت.

آقای اوجالان پیشتر برای حل مشکلات اجتماعی ترکیه و خاورمیانه، پارادایم مدرنیته دموکراتیک را توسعه داده بود. در چارچوب این پارادایم؛ اگر به پیشنهاد ملت دموکراتیک، کنفدرالیسم دموکراتیک و کنفدرالیسم دموکراتیک خاورمیانه توجه می‌شد، شاید امروز ما در مورد وضعیت بسیار متفاوتی در خاورمیانه صحبت می‌کردیم. جلوی این مداخلات گرفته می‌شد.»